#چشم_سوم چهره‌سازی مشاهیر توسط هوش مصنوعی @zane_ruz

#جیک_جیکستان قلمت بشکند تاریخ اگر ننویسی که در محرم ۱۴۴۵ ه.ق به ازای هر یک روز از دهه اول، یک شهی. از مأموران نیروی انتظامی در راه امنیت این سرزمین، تقدیم انقلاب کردیم. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97

#زیرگذرتاریخ حیف که ما را وحشی می نامند! عاطفه میرافضل اسدالله علم، معتمد محمدرضا پهلوی در جلد چهارم خاطرات خود می نویسد: «سر شام رفتم. صحبت های مختلف شد، ولی دو قسمت بسیار مهم پیش آمد. یکی صحبت ۱۷ دی (۱۳۱۴) و آزادی بانوان که علیاحضرت ملکه پهلوی تعریف کردند روزی که رضاشاه مرا از اندرون برداشتند و بدون حجاب با خود به دانش سرای عالی بردند، در بین راه در اتومبیل به من گفتند «من امروز مرگ را بر این زندگی ترجیح می دادم که زنم را سر برهنه پیش اغیار ببرم، ولی چه کنم کاری است که برای کشور لازم است و گرنه (غربی ها) ما را وحشی و عقب افتاده می نامند.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97

#مصاحبه_تخیلی مردی که امید آزادگان بود ماه منیر داستانپور نشسته روی مبلش، همان بالا در بالکن صحن جماران و با بسیجیان و رزمندگان که آمده اند مشتاقانه سخنانش را به گوش جان بشنوند، صحبت می کند. می گوید: «من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خداوند می خواهم تا مرا با بسیجیان محشور گرداند.» حرف هایش اشک به چشم عاشقان می آورد و خودش با آن که می خواهد این بغض را بپوشاند ولی اشک افتخاری پدرانه در چشم هایش نمایان می شود. از هم اکنون که آهنگ جنگ کرده اند برایشان نگران است. می داند عده ی زیادی از این ها که آمده اند برای دیدارش از صحنه ی نبرد باز نخواهند گشت و برخی به دست دشمن بی رحم بعثی اسیر خواهند شد. یکیشان همین خلبان «علی اقبالی» دوگاهه که نبوغش در عملیات «کمان نود و نه» در آغازین روز جنگ هشت ساله، دشمن را برای به شهادت رساندنش حریص و تشنه کرد. صدام عطشی جان سوز برای ریختن خون او داشت چراکه باعث شده بود تا صادرات سیصد و پنجاه میلیونی عراق در یک چشم بر هم زدن به صفر برسد. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97

#مصاحبه_تخیلی نویسنده: #ماه_منیر_داستانپور @zane_ruz

بسم الله الرحمن الرحیم... 🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤 🏴همراهان گرامی کانال زن روز، سلام! صبح دوشنبه‌تون به‌خیر، آرزو می‌کنیم روز خوبی در پیش داشته باشید🏴 امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «غیبت آخرین کوشش شخص ناتوان است.» (نهج البلاغه/ح461) @zane_ruz

#یار_مهربان معرفی کتاب «پل معلق» نوشته محمدرضا بایرامی مریم ابراهیمی شهرآباد رمان، پل معلق بخشی از داستان زندگی سربازی است به نام «نادر صدیق» كه پدافند نیروی هواییست. این سرباز در نیمه خدمت با از دست دادن پدر، مادر و خواهرش نیلوفر دچار شوكی شدید می شود و چون در لحظه بمباران به خوبی انجام وظیفه نكرده است، خود را در مرگ اعضای خانواده اش مقصر می داند. به همین دلیل می خواهد تا آنجا كه ممكن است، از آنچه او را به گذشته پیوند می دهد دور شود. می رود تا شاید آخرین نقطه را بر صفحه پایانی زندگی اش بگذارد. در ایستگاه قطاری دور افتاده با فرمانده و سربازی به نام «رحمان» روبرو می شود. او به جمع شش نفری می رود که در پاسگاه این منطقه حضور دارند. او در طول روزهایی كه در پاسگاه است شاهد بازسازی پل تله زنگ است و درگیر ماجراهایی می شود، فرمانده و سربازی در این پاسگاه پنداشته اند که ناصر جاسوس دشمن است، دشمن او را فرستاده تا بعد از حمله موفقی که به پل تله زنگ داشتند، برای آن ها خبرچینی کند... شاید بتوان هسته اولیه در این داستان را کشمکش های درونی و درگیری عواطف مختلفی دانست که با خود، تنهایی و انزوا به همراه دارد. که بازتابش تضادهای عاطفی و خود درگیری و نرسیدن به آرامش است. گاهی این حس های مخرب انسان را دچار عذاب وجدانی بی منطق می کند که نتیجه اش دوری و فرار از همه حتی از خود است. پل معلق، کتابی است از جنگی سخت که در هر انسانی می تواند احساسات گوناگون برانگیزد، چون دشواری و خانمان سوز بودن جنگ بر کسی پوشیده نیست و قهرمان جوان کتاب در مقطعی دچار نا امیدی می شود اما بالأخره راهی و هدفی پیدا کرده و گفتگو های درونیش معنا می یابد. این داستان حالتی نمادین دارد و فضاسازی یکی از عوامل مهم آن است که در این رمان نویسنده به خوبی از پس آن بر آمده است. زاویه دید این رمان نادر است. کتاب پل معلق به قلم «محمدرضا بایرامی» که در نشر افق به چاپ رسیده یکی از برجسته ترین رمان های ایرانی در حوزه ی دفاع مقدس است که برنده ی جوایز متعددی چون جایزه ی قلم زرین شده است. در بخشی از کتاب می خوانیم: «باز هم صدای موتور حفاری شنیده می شد. کجا را می کندند؟ کارگرها دور تخته سنگ پهنی که درست در یک متری رودخانه جا خوش کرده بود، جمع شده بودند. دیلم ها را فرو کرده بودند زیر تخته سنگ و زور که می خواستند بزنند، هم صدا با هم داد می زدند: «یا علی! اما تخته سنگ انگار خیال تکان خوردن نداشت.» تکیه داد به دیواره سنگر و فکر کرد آن ها فقط دارند رفع تکلیف می کنند و ویرانی به وجود آمده، نمی تواند جایی از فکرشان را اشغال کرده باشد. شاید همه چیز را کنترات کرده بودند و برای همین هم این طور خودشان را به آب و آتش زده و شبانه روزی کار می کردند. سرانجام تخته سنگ از جاش تکان خورد. کناره های رود را خراب کرد و به همراه خاک آن، سقوط کرد. حفره ای ایجاد شد و تخته سنگ را بلعید. دیگر چیزی از آن دیده نمی شد. با خود گفت: «یعنی این همه گود است؟» و تعجب کرد. از آن بالا که نگاه می کرد، حتی در آن ساعاتی که سعی می کرد خودش را پرت کند پایین و نمی توانست باز تصور نمی کرد با عمقی چنان روبرو بشود. فکر می کرد این رودی است سیمره نام که می تواند در جایی به کرخه کور و از آن جا به اروندکبیر وصل بشود و آن قدر آب دارد که بتواند جسدی را تا بدان جا ببرد.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97

#یاد_شهدا مومن در راهی که برای خدا می پیماید، اگر یک لحظه احساس کند که نا امید است، آن لحظه، لحظه‌ی کفر و شرک است؛ چرا که همه‌ی وجود ما به دست خداست و همیشه باید امیدوار بود و توکل داشته باشیم. ✨شهید ابراهیم همت @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97

#جریان_شناسی خرقه گمراهی (۳) سمانه زاهد در مطلب هفته گذشته با برخی از اندیشه های جریان صوفیه و دراویش و بدعت هایی که آنان دچارش شده اند، آشنا شدیم و دریافتیم اشکال کار دقیقا کجاست که از همان ابتدا ائمه علیهم السلام و بزرگان دین نسبت به این جریان واکنش منفی داشته اند. در این قسمت ابتدا به یکی دیگر از این بدعت ها که کشف و شهود شیطانی است می پردازیم که نکته ی بسیار جالبی در آن نهفته است و در ادامه هم به یکی از معروف ترین، فعال ترین و البته سیاسی ترین و تشکیلاتی ترین فرقه ی درویشی یعنی فرقه دروایش نعمت اللهی گنابادی که خود را وارث اقطاب نعمت اللهی می داند، نزدیک می شویم و به بررسی گوشه ای از سوابق و عملکرد آن ها می پردازیم. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: صوفیان در حکم مادری هستند که بسیاری از فرق دیگر انحرافی در دامن آن پرورش یافته است. با مطالعه درباره این فرقه ها به این نکته می رسیم که برخی از سران آن ها مدتی با دراویش حشر و نشر داشته اند مثلا «میرزا حسین علی نوری» مؤسس فرقه ی بهاییت قبل از ادعای نبوت به مدت ۲ سال در منطقه ی کوهستانی سلیمانیه با دروایش زندگی می کرده است. از این جریان انحرافی، زیر شاخه ها و فرقه های فرعی بسیاری منشعب شده است. در کشور ما فعال ترین شاخه های تصوف و درویشی در شیعه، فرقه های نعمت اللهی نور علی شاهی، نعمت اللهی مونس علی شاهی (نوربخشیه)، نعمت اللهی منور علی شاهی، ذهبیه ی احمدیه، ذهبیه ی سدیریه، خاکساریه ی نورایی، خاکساریه ی معصوم علی شاهی، اویسیه، چشتیه، نعمت اللهی صفی علی شاهی، نعمت اللهی کوثر علی شاهی، نعمت اللهی سلطان علی شاهی (گنابادی)، ذهبیه ی کبرویه، ذهبیه ی مهدویه، خاکساریه عجم و خاکساریه ی جلالی می باشند. از شما دعوت می‌کنیم متن کامل این نوشتار را در صفحه‌های ۱۸ تا ۲۱ شماره این هفته مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97

#پزشکی صبحانه تان را قبل از ساعت ۹ صبح میل کنید به نقل از سیناپرس، دیابت نوع ۲ زمانی رخ می دهد که بدن در نحوه تنظیم استفاده از قند به عنوان سوخت، دچار اختلال می شود و این امر ممکن است در طولانی مدت منجر به گردش بیش از حد قند در جریان خون شده که می تواند باعث اختلال در سیستم گردش خون، دستگاه عصبی و سیستم ایمنی شود. عوامل بسیاری از جمله اضافه وزن، عدم تحرک، سیگار کشیدن و رژیم غذایی ناسالم در خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ دخیل هستند. تحقیقات بسیاری به بررسی رابطه بین زمان مصرف وعده های غذایی، ریتم شبانه روزی و کنترل گلوکز، چربی و نیز در رابطه بین زمان غذا خوردن و دیابت نوع ۲ پرداخته است و تیم تحقیقاتی دریافته اند، خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ در گروهی از افراد که به طور منظم بعد از ساعت ۹ صبح، صبحانه می خوردند نسبت به افرادی که قبل از ساعت ۸ صبح، صبحانه می خوردند، به طور قابل توجهی بیشتر بوده است. پژوهشگران در این باره توضیح دادند: «از نظر بیولوژیکی، این یافته منطقی است، زیرا مشخص است که نخوردن صبحانه بر کنترل گلوکز و چربی و همچنین سطح انسولین تأثیر می گذارد و در نتیجه خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ را افزایش می دهد.» محققان همچنین دریافتند: «شام دیرهنگام (بعد از ساعت ۱۰ شب) نیز با افزایش خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ مرتبط است. دانشمندان اظهار داشته اند، نتایج ما نشان داده اند که خوردن صبحانه قبل از ساعت ۸ صبح و شام قبل از ساعت ۷ بعد از ظهر، ممکن است به کاهش خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ کمک کند.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97