#عیدانه
تزئین تخم مرغ با لاک ناخن
یکی از بهترین و جالب ترین روش ها برای تزیین تخم مرغ هفت سیناستفاده از انواع لاک ناخن است، بدین منظور مقدار کمی از چند رنگ لاک را داخل ظرف آب ریخته و با استفاده از چوب کبریت مخلوط نمایید و سپس تخم مرغ ها را داخل آب فرو ببرید تا لاک ها به صورت نامنظم به تخم مرغ بچسبند. سپس تخم مرغ را در محل مناسبی قرار دهید تا کاملا خشک شود.
@zane_ruz
#پای_درس_شهدا
شهید احمد کاظمی
همراه سردار رفته بودیم اصفهان ، مأموریت .
موقع بر گشتن ، بردمان تخت فولاد .
به گلزار شهدا که رسیدیم ، گفت : بچه ها ؛دوست دارین دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم!؟
گفتیم : چی از این بهتر سردار !
کفش هایش را در آورد ، وارد گلزار شد .
یکراست بردمان سر مزار شهید خرازی . گفت ، با یقین گفت : از این قبر مطهر دری به بهشت باز می شه .
نشستیم . موقع فاتحه خواندن ، حال و هوای سردار تماشایی بود .
توی آن لحظه ها هیچکدام از ما نمیدانستیم که این حال و هوا ، حال و هوای پرواز است ؛ به ده روز نکشید که
خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم .
وصیت کرده بود حتما کنار شهید خرازی دفنش کنند . دفنش هم کردند .
تازه آن روز فهمیدیم که بنا بوده از اینجا ، در دیگری هم به بهشت باز بشود !
یاد کنیم همه شهدا را با ذکر #صلوات بر محمد و آل محمد
@zane_ruz
#زمزمه_های_پشت_دیوار (۴۳)
#داستان_دنباله_دار
نوشته: فاطمه حسنا احمدی
مرجان عمیق نفس کشید.
-این حرفها را از کجا گفتی؟
-نهجالبلاغه، خطبهی دویست و بیستویک.
یکدفعه بلند گفت:
-ایناهاش! امیرشاهد خان زرگانی، بزرگ خاندان...
مرجان دوید جلو.
-عه! پیدایش کردی؟
ساسان داشت نوشتهی روی قبر را میخواند.
-در سنهی هزار و دویست و نود چشم به جهان گشود و در نیمه شب دوشنبه بیست و چهارم فروردینماه سنهی هزار و سیصد و چهل رخت از جهان بربست.
مرجان آمد بنشیند کنار قبر، یکدفعه پایش لیز خورد و افتاد روی ساسان. ساسان نچ بلندی کرد.
-هووی! چته دختر فرهاد! له ام کردی.
مرجان به خنده افتاد.
-این قدر ادای دایی غلامرضا را در نیاور. هی دختر فرهاد دختر فرهاد!
بعد زل زد به سنگقبر امیرشاهد که از وسط ترک عمیقی خورده بود. از لای ترکها علفهای هرز روییده بودند و بالا آمده بودند. مرجان سر تکان داد.
-تو رو خدا ببین! از آن همه جلال و جبروت چی مانده؟
ساسان گفت:
-جالب است که زرگانی ها با این همه دکوپز شان یک آرامگاه خانوادگی ندارند.
مرجان شانه بالا انداخت.
-نگاه کن! قبر آذردخت بانو هم این جاست. متولد هزار و دویست و نودوپنج است. سال هزار و سیصد و سیودو هم مرده. بیچاره! موقع مرگ هم سن الآن من بوده.
ساسان غر زد:
-چه مقایسهای است دخترعمو؟
و بعد گفت:
-قبر نعیمه هم اینجاست.
مرجان دور و بر را نگاه کرد.
-پس قبر شهابالدین کو؟ کاش با عباس آقا اینا آمده بودیم تا قبر همهی فامیل را درست و حسابی نشانمان میدادند.
ساسان بلند شد و راه افتاد.
-الآن قبر او را هم پیدا میکنم.
مرجان مشغول فاتحه خواندن شد. هنوز سورهی توحید را تمام نکرده بود که یکدفعه ساسان از ده پانزده قدم عقبتر بلند گفت:
-بیا، اینجاست. قبر شهابالدین و مادرش و مامانبزرگ کنار هم است.
مرجان فاتحه را تمام کرد. زیر لب صلواتی هم برای مردههای دور و بر قبرهای فامیلهایش فرستاد و بعد رفت پیش ساسان.
-چه جالب! قبر این سه تا پیش بقیه نیست. به گمانم عمدی توی این کار است.
ساسان سر تکان داد.
-اوهوم! احتمالاً عمه حورا دلش نمیخواسته قبر پسرش نزدیک قبر کسی باشد که باعث جوانمرگ شدنش شده.
-امیرشاهد که بعد از شهابالدین مرده.
-درست است. اما آذردخت بانو قبل از شهابالدین از دنیا رفته. آن موقع که شهابالدین هنوز از عمه صنوبر خواستگاری نکرده بوده. روابطشان خوب بوده. امیرشاهد قبرهای دور و بر قبر زنش را خریده تا بقیه هم همان جا دفن بشوند. نگاه کن! بالای قبر امیرشاهد و بقیه شش هفت تا قبر هست که سنگهای کوچکی دارد که رویش فقط نوشته زرگانی، آن قبرها خالیاند، اما متعلق به زرگانی هاست. اما عمه حورا پسرش را جایی دور از قبرهای آنها به خاک سپرده.
یکدفعه چشم مرجان به سنگ قبری که دو سه متر آن طرف تر بود افتاد.
-آنجا را ببین، یک زرگانی دیگر هم آنجا دفن است. قاسم زرگانی، فرزند محمدکاظم. چقدر این اسم آشناست برایم. قاسم... قاسم... آهان! این همان قاسم نجار است، پدر شهابالدین، شوهرعمه حورا. همان که ثروت اجدادیمان را دزدیده.
ساسان پوزخند زد.
-گور بابای هر چی ثروت است. فعلاً که مالباخته و دزد هر دو زیر این سنگقبرهای شکسته خوابیدهاند. به جای این حرفها که تنشان را توی گور میلرزاند بیا فاتحه بخوانیم.
مرجان ریز خندید. چند دقیقه بعد پرسید:
-یعنی راستراستی عمه صنوبر توی فرانسه مرده و همان جا هم خاکش کردهاند؟
ساسان شانه بالا انداخت.
-همه همین را میگویند، حتی خود بابابزرگ.. تو یکی چرا باور نمیکنی؟
ادامه دارد...
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#مهارتهای_زندگی
💐 متعصبانه ایرانی بخرید
📝 یکی از اصلیترین موضوعاتی که در زمینهی اقتصادی تاکنون مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته، موضوع «حمایت از تولید ملی» با خرید کالای ایرانی است.
🔅 در همین راستا خوب است برای بهبود فرهنگ خرید کالای ایرانی به این نکات توجه کنیم 👇
❇️ باغیرت باشید!
اگر کالایی مشابه داخلی دارد، با غیرت هرچه تمام، نمونه ایرانی آن را بخرید. در این قسم کاملا متعصبانه عمل کنید. خوب است برای حمایت از جنس ایرانی و سود رسانی به هموطنانتان کمی متعصبانه عمل کنید.
💪 با افتخار ایرانی بخرید
از آنجایی که خرید کالای ایرانی یک پدیده چندبعدی است، نیازمند فعالیت در همه ابعاد، بهخصوص بعد فرهنگی است. بنابراین تلاش کنید جنس ایرانی را با "افتخار" بخرید تا در گام نخست فرزندانتان "ایرانی خریدن" را یک "ارزش" تلقی کنند. به این ترتیب به مرور زمان، خریدن کالای خارجی از ارزش تهی میشود و نمادی از بهروز بودن نخواهد بود.
🛍 عملگرا باشید
شعار ایرانی خریدن را از همین لحظه و همین امروز "عملی" کنید. ممکن است فردا هم برای این تصمیم دیر باشد و جبران ضربهای که امروز با خریدن اجناس خارجی به اقتصاد کشورتان میزنید، در آینده نهچندان نزدیک، سخت باشد.
💞 هوای هم را داشته باشید
خیلی ساده است؛ با خرید کالای خارجی، باعث تعطیلی کارخانجات میشوید و طبیعتا تعطیلی کارخانهها منجر به بیکاری قشر زیادی از کارگرها خواهد شد. کارگرهایی که پدر، برادر و همسرانمان هستند. پس با خرید کالای ایرانی هوای هموطنانمان را داشته باشیم. َ
📲 کالاهای خوب ایرانی را به یکدیگر معرفی کنید
زمانی که کالای ایرانی خوب و باکیفیتی خریدهاید، رضایتتان از محصول موردنظر را به اقوام، آشنایان و دوستانتان بیان کنید. با این کار شما نه تنها با خرید جنس ایرانی، حامی کشورتان بودهاید، بلکه با تبلیغ کالای موردنظر، هم "ایرانی خریدن" را ارزشمند جلوه دادهاید و گامی در فرهنگسازی کشورتان برداشتهاید، هم عده زیادی را به خرید کالای ایرانی تشویق کردهاید.
@zane_ruz
#سلامتی
بهترین برخورد با کودکانی که بدخواب شدهاند، چیست؟
ریتم خواب و بیداری کودکان، گاهی، به دلایل مختلف، بههم میخورد؛ در این شرایط، کودک بدخلق میشود و دائم نق میزند، یکی از راههایی که میتوان این وضع را اصلاح و خود و کودکتان را آسوده کنید، این است که سعی نکنید هر ساعت از روز او را به خوابیدن مجبور کند، سعی کنید در طول روز با بازی کردن، او را خسته کنید، تا شب صبر کنید تا در وقت مناسب و پس از آنکه غذایش را خورد، او را به اتاقش ببرید، او را در تخت خودش بخوابانید و چراغ را خاموش کنید حالا، برایش یک داستان تعریف کنید، بهتر است که یک داستان تخیلی باشد تا توجهاش کاملا جلب شود.
@zane_ruz
#احکام
ترتیب قیام
تا انسان میتواند ایستاده نماز بخواند نباید بنشیند بنابراین کسی که موقع ایستادن بدنش حرکت میکند یا ناچار است به چیزی تکیه دهد یا بدنش را کج کند یا خم شود و یا پاها را بیش از معمول باز بگذارد باید هر طور که می تواند ایستاده نماز بخواند و اگر به هیچ وجه حتی مثل حالت رکوع، نتواند بایستد باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
آیتالله مکارم: کسی که نمیتواند ایستاده نماز بخواند باید بنشیند ولی اگر بتواند با تکیه به عصا یا دیوار ومانند آن یا فاصله دادن به پاهایش بایستد باید ایستاده نماز بخواند مگر اینکه برایش زحمت فوقالعاده داشته باشد.
نماز خواندن با عصا
🔷اگر پیرمردی هنگام نماز بر عصایش تکیه کند یا روی صندلی بنشیند نمازش باطل میشود؟
🔶اگر بدون تکیه بر عصا و نشستن روی صندلی نتواند نماز بخواند کمک گرفتن از این وسائل اشکال ندارد.
@zane_ruz
#عیدانه
شیرینی آردی نارگیلی
مواد لازم:
۱۵۰ گرم روغن جامد یا کره
۱۷۰ گرم پودر قند
۱۵۰ گرم پودر نارگیل
۲۰۰ گرم آرد
پودر نارگیل رنگی جهت تزیین
طرز تهیه:
ابتدا روغن و پودر قند رو با هم میزنیم تا سبک و کرم رنگ بشه.
بعد پودر نارگیل اضافه شده با لیسک مخلوط میکنیم، سپس آرد به تدریج اضافه شده با نوک انگشت مخلوط میکنیم این خمیر کمی خشک و پودری هست.
اگه خیلی خشک بود و جمع نمیشد یه قاشق غ روغن مایع اضافه کنین.
خمیر توی نایلون حدود یه ساعت تو دمای محیط میمونه بعد وسط دو تا نایلون خمیر رو باز میکنیم قالب میزنیم و در سینی با کمی فاصله میچینیم و روی شیرینیها پودر نارگیل رنگی میریزیم و تو طبقه وسط فر که از قبل با درجه ۱۶۰ گرم شده به مدت ۱۵ الی ۲۰ دقیقه میزاریم. توی توستر هم با درجه ۱۳۰ به مدت ۱۰ الی ۱۵ دقیقه.
بعد از پخت تا خنک شدن کامل به شیرینیها دست نمیزنیم چون پودر میشه.
@zane_ruz
#فرزند_پروری
به تفاوتهای خود و همسرتان در روشهای فرزندپروری احترام بگذارید
از اصولی که همسرتان برای تربیت فرزند به آنها اعتقاد دارد حمایت کنید، مگر اینکه از استانداردهای فرزندپروری بسیار دور باشند. انتقاد و بحثوجدل بر سر استانداردهای متفاوت در میان همسران، به سلامت ازدواج و احساس امنیت فرزندان بیشتر آسیب وارد میکند تا اینکه استانداردهای متفاوت شریک زندگیتان را بپذیرید. در هر صورت بهتر است هر دو نفر از شیوهی یکسان تربیتی بهره ببرند زیرا وجود تضاد در این رویه بیش از راهکارهای کمی غلط یکی از والدین به کودک آسیب وارد میکند.
@zane_ruz
#زمزمه_های_پشت_دیوار (۴۳)
#داستان_دنباله_دار
نوشته: فاطمه حسنا احمدی
مرجان لبهایش را به پایین چین داد.
-نمیدانم. هر چه با خودم کلنجار میروم این قضیه توی کتم نمیرود. همین دایی غلامرضا را ببین. همهی عالم و آدم میدانند که زرگانی ها یک فامیلی دارند که خارج از کشور درس خوانده و پزشک متخصص قلب است. پس چرا کسی، حتی توی فامیل خودمان اسم صنوبر به گوشش نخورده؟
-چون صنوبر مایهی ننگ خانواده بوده، یک دختر سرتقِ سر به هوا که عاشق پسرعمهاش شده و میخواسته همراه او فرار کند. صنوبر را برای این که آبروریزی به بار نیاورد فرستادهاند فرانسه. نه برای این که درس بخواند و آدم حسابی شود.
مرجان براق شد توی صورت شوهرش.
-ساسان! این چه حرفی است؟ فرار یعنی چه؟!
ساسان خندید.
-من فقط عقیدهی امیرشاهد را گفتم. خودم همچین اعتقادی ندارم.
مرجان کمی فکر کرد و بعد سر تکان داد.
-آره خوب... از دید امیرشاهد به ماجرا نگاه کنی قابل توجیه است.
از قبرستان که بیرون آمدند دیگر هوا داشت تاریک میشد. مرجان گفت:
-حوصله داری برویم خرید؟
-چی میخواهی بخری؟
-یک چیزی برای دایی غلامرضا. نمیشود که دستخالی برویم خانهاش.
ساسان سر تکان داد.
-اوهوم! چی بخریم؟
-یک پیپ چوبی خوشگل!
-پیپ!؟ پیرمرد پیپ برای چه اش است!؟
-دایی جانت اهل دود و دم است، پیپ میکشد.
ساسان برگشت طرف زنش.
-نه بابا!؟ دکتر متخصص قلب چپق میکشد؟! تو از کجا میدانی؟
هر دو خندیدند. مرجان جواب داد:
-همین امروز صبح از مامانت پرسیدم. البته همان روز هم که آمده بود خانهمان از زردی وسط سبیلش فهمیدم که دودی است.
ساسان سر تکان داد و ابرو بالا انداخت.
-تو هم به چه چیزهایی دقت میکنی ها! خوب، کجا برویم حالا؟
-بازار زیتون! خیلی وصفش را شنیدهام. دلم میخواهد ببینم چه شکلی است. در ضمن اگر لطف بفرمایید دست کنید توی جیب مبارکتان و یک قواره چادری هم برای من بخرید ممنون میشوم.
-چادر؟
-چادر بندری! مگر نمیگویی آن چادر کهنهی آبیرنگ را نپوش. خوب برایم یک چادر نوی خوشگل بخر تا دیگر آن را نپوشم.
ساسان لبهایش را جمع کرد و عمیق نفس کشید.
-چشم!
بعد بالای سرش را نگاه کرد.
-خدایا! خواهش میکنم بیا من را بکش!
مرجان خندید.
***
آپارتمان دایی غلامرضا کوچک بود و جمع و جور، تمیز بود و مرتب. همه وسایل با دقت و سلیقه گوشه و کنار هال کوچک جا داده شده بود. رنگآمیزی خانه و اسباب و وسایل توی آن طوری زیبا و هماهنگ بود که انگار بانویی با سلیقه دکوراسیون آنجا را طراحی کرده. به سختی میشد باور کرد خانه متعلق به مرد تنهای هشتادوهشت سالهای باشد. ساسان روی مبلی نارنجی و مشکیرنگ در بالای هال نشسته بود. مرجان رفته بود کنار تنها دیوار خالی هال و داشت قاب عکسهای کوچکی که از بالا تا پایین دیوار چسبانده شده بود را نگاه میکرد. عکس همهی اعضای فامیل را میشد توی آن فضای دو سه متری پیدا کرد. یکدفعه انگشت گذاشت روی عکسی و بلند گفت:
-دایی، این عمه فاطمه ست؟
غلامرضا توی آشپزخانه بود. کنار اُپن ایستاده بود و داشت توی فنجانهای بلوری گلدار چای میریخت. گرهای به ابرو انداخت و با دقت عکس دخترک ده یازدهسالهی توی قاب را که کنار دریا ایستاده بود و لباس بندری به تن داشت، نگاه کرد. گره پیشانیاش باز شد. به خنده افتاد.
-این صنوبر است. میشناسیاش که؟ عمهی بابابزرگت.
مرجان ماتش برد.
-واقعاً!؟
غلامرضا با سینی چای به هال آمد.
-تا حالا توی لباس بندری ندیده بودی اش، نه؟
مرجان دنبال غلامرضا راه افتاد و کنار شوهرش نشست.
-نه!
لحظهای فکر کرد.
-راستیها... دقت نکرده بودم. چرا هیچ کدام از زنهای فامیل، توی هیچ کدام از عکسهایی که ما دیدهایم لباس بندری تنشان نبود؟
ادامه دارد...
@zane_ruz
#عیدانه
خانه تکانی (۳)
حتما شما هم برایتان اتفاق افتاده است که برای پیدا کردن یک وسیله خانه را زیر و رو کنید اما نتوانید اثری از آن بیابید. یا اینکه یادتان برود یک وسیله مورد استفاده روزمره مثل ساعت و یا حلقه ازدواج را در چه محلی قرار داده اید. حالا وقت آن است که برای همیشه خودتان را از دست این موضوع خلاص کنید. علت بسیاری از به هم ریختگی ها در خانه نداشتن جای مشخص وسیله های خانه است. بسیاری از وسیله های خانه ما جای مشخصی ندارند و هربار بعد از استفاده به گوشه ای انداخته می شوند. شما باید برای دانه دانه وسیله هایی که وارد خانه تان می کنید جای مشخصی پیدا کنید و هربار بعد از استفاده آن وسیله را در جای مشخص قرار دهید. اگر این کار را انجام دهید فقط یک عمل تکراری «گذاشتن» و «برداشتن» را انجام می دهید. دیگر هیچ وسیله ای را گم نمی کنید.
@zane_ruz
#سلامتی
رژیم غذایی مناسب برای درمان یبوست
مایعات گرم یا همدما با دمای محیط، باعث تحریک روده برای هضم غذا میشوند، به خصوص اگر اولین چیزی باشد که صبحها ناشتا مینوشید، حتما در اول صبح دمنوشهای گیاهی، آب گرم با لیمو ترش، سوپ پای مرغ بخورید، فیبر برای عبور از دستگاه گوارش و تشکیل مدفوع به آب نیاز دارد، فیبر را کمکم به رژیم غذایی خود اضافه کنید تا بدن به آن عادت کند، اگر به مصرف بالای فیبر عادت ندارید، حتما آن را با مقدار زیاد آب مصرف کنید تا جذب و عبور آن از دستگاه گوارش آسان شود، به خصوص اگر تصمیم دارید از مکملهای فیبر دار استفاده کنید حتما آب فراموش نشود.
@zane_ruz
#مذهبی
معیار ارزش ها
بريد رزّاز از حضرت امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: پدرم امام باقر عليه السلام به من چنين فرمودند:
فرزندم، حدّ دانش و درك پيروان مكتب علىّ عليه السلام را از اينكه آنان چه مقدار سخنان معصومين را آموخته و درك نمودهاند و به ديگران مىآموزند بدست بياور. زيرا، شناخت آنان از گفتار پيشوايان دين و آگاهى ايشان بوسيلۀ درك فرمايشات معصومين باعث مىشود كه مؤمن، خود را به بلندترين قلّههاى ايمان برساند، من كتابى از حضرت على عليه السلام مطالعه مىكردم كه اين عبارت را در آن مشاهده نمودم:
معيار ارزش و مقام هر كس، اندازۀ آگاهى و شناخت وى مىباشد، زيرا خداوند تبارك و تعالى هنگام سنجش اعمال انسان، به اندازۀ خردى كه در دنيا به او داده است كردارش را حساب مىكشد.
معاني الأخبار , جلد 1 ,صفحه 1
@zane_ruz
#داستان
خدا بزرگ است (۱)
سیده مریم طیار
گاهی مشکلات زندگی اینقدر به ما فشار میآورد که احساس تنهایی میکنیم و دلمان پر درد میشود... اما درست در لحظهای که روی لبه دره ناامیدی قرار میگیریم و فکر میکنیم دیگر چیزی درست نمیشود، خدا دستمان را میگیرد و آنجاست که با تمام وجود درک میکنیم خدا بزرگ است... درست مثل فهیمه قصه ما که قرار است در دو قسمت داستان زندگیاش را با هم بخوانیم...
@zane_ruz
#عیدانه
شیرینی نوروزی
مواد لازم:
۱ ق چ بکینگ پودر
۱۰۰ گرم روغن جامد
۱۰۰ گرم پودر قند
۱ عدد زرده تخم مرغ
۱/۴ ق چ وانیل
۲۰۰ گرم آرد
۱ ق م پودر هل
۱ ق چ بکینگ پودر
ابتدا روغن و پودر قند و خوب مخلوط میکنیم تا کرم رنگ بشه بعد زرده اضافه میشه بهمراه وانیل وخوب مخلوطش میکنیم.
حالا بیکینگ پودر وهل وآرد که الک شده رو کم کم اضافه میکنیم تا خمیر لطیفی بدست بیاد.
خمیر رو تو نایلون میزاریم و نیم ساعت بهش استراحت میدیم بعد به ضخامت نیم سانت باز میکنیم قالب میزنیم وتو سینی با فاصله میچینیم.
تو فر با دمای ۱۶۰ در طبقه وسط به مدت ۱۵ دقیقه، در توستر با درجه ۱۴۰ طبقه وسط تا زیر شیرینی کمی طلایی بشه. بعد از پخت تا سرد شدن کامل دست نزنین چون از هم میپاشه.
نکته ها:
۱: از قالب کوچیک استفاده کنین چون تو پخت شیرینی بزرگتر میشه
۲: روغنو قبل مصرف ابتدا به صورت بن ماری آب کرده بزارین خوب خنک وسفت بشه بعد استفاده کنین
۳: اگه کاکائویی دوست داشتین دو قاشق از آرد کم کنین بجاش کاکائو اضافه کنین. خمیر رو زیاد ورز ندین به روغن میفته و شیرینی لطافتشو از دست میده خشک میشه.
@zane_ruz