#سبک_زندگی
عروس کشان توی خط
گلاب بانو
تو سربازی، سال های آخر جنگ است و صدام عین سگ پاچه می گیرد. صدایش از دور تو رادیوهای عراقی با بلندگو پخش می شود. بعد از زوزه های طولانی چند نفری هستند که دست می زنند و بعد عربده های صدام می ریزد تو پیچ و تاب آهنگ های عربی یا حبیی، یا حبیی! ناصر از توی سنگر با صدای بلند یاحبیی ها را تکرار می کند و بچه ها قهقهه می زنند. احتمالا در حال ادا درآوردن است با آن شکم گنده اش که صدایت می کنند: بیا تو داش ممد...
صدایشان از سمت چپت روی دوش های لاغرت می ریزد. تو با لباس های خاکی و وصله شده و سرشانه هایی لاغر و از عرق بدن، شوره زده و سفید شده توی خاکریز نشسته ای. قیافه ات به آخر های جنگ نمی خورد؛ چشم های درشت سیاهت را دوخته ای به لبه خاکریز ها. از خاکریزی به خاکریز دیگر، سفیدی و سیاهی چشم ها را مثل دو کره اسب کوچک می دوانی. می دانی صدام ول کن نیست، آبرویش رفته، بیچاره شده، تمام قول هایی که داده الکی از آب درآمده، تهران که هیچ، خرمشهر را هم نتوانسته بگیرد. حالا این همه شارت وشورت می کند که پول بیشتری جمع کند اما خودش هم می داند آخر کار است.
در ادامه میتوانید سبک زندگی این هفته را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#روز_هشتم_محرم
سایه تشنگی بر سر آل الله
روز هشتم محرم سال ۶۱ هـ. ق، آب بر روی سالار شهیدان (ع) و همراهانش بسته شد. گرمای هوا و فقدان آب، طاقت کودکان و خردسالان را طاق کرده بود؛ فریاد «العطش»، از هر گوشهای، به گوش میرسید. شب نُهُم محرم بود که امام (ع)، برادر بزرگوارش، عباس بن علی (ع) را نزد خود خواند و به او مأموریت داد تا با همراهی ۳۰ سوار و ۲۰ پیاده، به جانب نهر برود و ۳۰ مشک را از آب پُر کند و به خیمهها بازگردد. مردان خدا بر راهوار خود نشستند و عاشقان حضرت دوست، شمشیر حمایل کرده و نیزه را به دست گرفتند. در کرانههای نهر، عمرو بن حجاج با ۵۰۰ سرباز، مراقب بود تا قطرهای آب به خیمهها نرسد؛ اما سلحشوری ابوالفضل العباس (ع)، پایمردی سعید بن عبدا... حنفی و سرعت عمل دیگر یاران سیدالشهدا (ع)، مجال مقابله را از خصم گرفت تا اینبار، مشکها پرآب به خیمهها بازگردد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
بسم الله الرحمن الرحیم...
«تا روز محشر پرچمت بالاست عباس
مدیون کام خشک تو دریاست عباس
گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است.
اما به باطن مادرت زهراست عباس
پشت و پناه اهل بیتی یا اباالفضل
دلگرم نامت زینب کبراست عباس
یک رکن عاشورا اگر نام حسین است
نام تو هم یک رکن عاشوراست عباس
بر ارمنیها هم کراماتت رسیده
لطف و کریمی تو یک دنیاست عباس
بابُ الحوائج منسبی شایستهی توست
محشر دخیلت دستهای ماست عباس
شرمندهی لبهای تو آب فرات است
کی مثل تو هم تشنه! هم سقّاست؟ عباس
@zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سردار_دلها
🎥نوحه خوانی حاج محمود کریمی در منزل شهید سردار قاسم سلیمانی
@zane_ruz
#مذهبی
🖤حضرت عباس، باب الحوائج عالم🖤
استاد رجبی دوانی
🏴میدانیم که لقب معروف حضرت عباس (ع) باب الحوائج است. یعنی کسی که به سبب جایگاهش نزد خداوند میتوان با توسل به او گرهها از مشکلات را باز کرد. به تعبیر دیگر حضرت عباس (ع) کرامات فراوان دارد. طبیعی است که یک چنین جایگاهی صرفاً به خاطر جانبازی بزرگ حضرت عباس (ع) در کربلا حاصل نشده است. چرا که خیلی افراد دیگری در کربلا بودند که برای امامشان جانفشانی و ایثار کردند. از جمله سه برادر دیگر حضرت عباس (ع)؛ اما اینکه حضرت چنین جایگاه ویژه ای یافته است به سبب دارا بودن خصایص و فضیلتهایش در دوران زندگی بوده است.
🏴قطعاً حضرت ابوالفضل (ع) در دوران زندگی خود مانند پدر خویش به گره گشایی در کار دیگران و رفع مشکلات و حوائج مردم میپرداخته است که خداوند برای آن حضرت این وجه عظیم را پس از شهادتش تا دنیا دنیاست قائل شده که هر کس دست نیاز به سوی درگاه الهی با وسیله قرار دادن حضرت عباس (ع) دراز کند ناامید باز نخواهد گشت.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
نور چشم حیدر.mp3
10.67M
#نوحه_خوانی
🎵نور چشم حیدر
🏴سید مجید بنی فاطمه
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد
رنگ جمال پرده نشینان پریده شد
تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک
افسار گرگ های حرامی دریده شد
چون ماهی فتاده به صحرای خون(تنش)
بر روی خارهای مغیلان کشیده شد
میگفت تشنه ام جگرم سوخته ولی
با سنگ و نیزه ناز دهانش خریده شد
هر کس رسید زخم به زخمش اضافه کرد
اعمال کشتنش به درازا کشیده شد
وقتی سه شعبه بوسه به قلب حسین زد
دنیا خراب، قامت زینب خمیده شد
@zane_ruz
#مذهبی
بازپس فرستادن نامه خدا از سوی امام حسین علیهالسلام!
در کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع) به نقل از اسرار حسینیه، آمده است: زمانی که سیدالشهداء(ع) با صدای بلند و غمگینانه ندا داد آیا یاوری هست که مرا یاری کند، پایههای عرش خدا لرزید و آسمانها گریستند و فرشتگان ضجه زدند و عرض کردند: پروردگارا؛ این حبیب تو و نور چشم حبیب توست، به ما اجازه بده تا یاریش کنیم. پس صحیفهای (نامهای) از آسمان در دست آن حضرت افتاد و هنگامی که پشت صحیفه را نگاه فرمودند مشاهده نمودند که با خطی روشن و واضح نوشته شده است: ما مرگ و شهادت را بر تو واجب ننمودهایم و تو مختاری که انتخاب کنی، و بدان که مقام تو در نزد ما محفوظ است و اگر بخواهی ما این گرفتاری را از تو برطرف میسازیم، بدان که همه آسمانها و زمین و جن و فرشتگان را به فرمان تو درمیآوریم و هر گونه که میخواهی به آنان فرمان ده تا آنان این کافران و از خدا بی خبران را نابود کنند. در آن هنگام تمام آسمانها و زمین پر بود از فرشتگانی که سلاحهایی از آتش در دست داشتند و منتظر فرمان امام حسین(ع) بودند. هنگامی که امیر عالم از مضمون نامه پروردگار خویش آگاهی پیدا نمودند، صحیفه را به آسمان فرستادند و فرمودند: پروردگارا؛ دوست دارم، که هفتاد بار یا هفتاد هزار بار کشته شوم و دوباره زنده شوم، و همچنان در طاعت و بندگی و دوستی تو باشم و من از ادامه زندگی بعد از کشته شدن یارانم بیزارم.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
10.mp3
5.39M
#روضه_خوانی
🎵روضه عاشورا
حسین کمک میخواهد...
🏴 حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤
سلام!✋
صبح دوشنبه تون به خیر
ایام سوگواری آقا اباعبدالله الحسین را خدمت شما تسلیت عرض میکنیم. عزاداریهاتون قبول درگاه حق
امام حسین علیهالسلام میفرماید: «گروهى خدا را با علاقه (به پاداش) پرستش مى کنند، این عبادت تاجران است، گروهى خـدا را از روى تـرس عبادت مى کنند، این پرستش بردگان است، و گروهى خدا را به خاطر سـپاسگزارى و تشـکّر از او پرستش مى کنند، این عـبادت آزادمردان است و آن بهترین عبادت است.» (بحارالانوار، ۷۸، ۱۱۷)
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#کاشانه
مامان کجاست؟ سر کار
مریم کمالی نژاد
بی اغراق می توان گفت نگران ترین مادران، آن هایی هستند که با تمام شدن ایام مرخصی زایمانشان، باید سر کار برگردند و نوزاد را به مهدکودک، پرستار، والدین یا آشنایان بسپارند. این مادران تمام روز را با نگرانی سر می کنند، نوزادی که برای برآوردن هر نیاز اولیه اش به مادر وابسته است، جایی دور از او، خیلی زودتر از اینکه بتواند گلیمش را از آب بکشد یا حتی بتواند بگوید که چه بر او گذشته، روزگار می گذراند. از گرسنگی و خوردوخوراکش گرفته تا مراقبت از سلامت و اتفاقات غیرمترقبه و هزار و یک جزئیات و نگرانی های ریز و درشت دیگر وجود دارد که مادر شاغل، به آن ها فکر می کند و بابتشان نگران است. ما در «کاشانه»
این هفته می خواهیم توصیه هایی برای این روزهای پرتب وتاب ارائه دهیم که موجبات آرامش بیشتر مادر و سلامت جسم و روح کودک را فراهم کند. در بخشی از این نوشتار میخوانیم:
بدون خداحافظی کودکتان را رها نکنید. حتما او را قبل از خواب یا اگر عادت به صبح زود بیدار شدن دارد، قبل از خروج از خانه ببینید، ببوسید و در آغوش بکشید و به او اطمینان بدهید که کنارش هستید و مراقبت از او تمام فکر و ذکر شماست و هر وقت که لازم باشد خودتان را فوری به او می رسانید. در این شرایط است که اگر شما مضطرب و ناراحت باشید، کودکتان هم همان احساسات را خواهد داشت. پس با گشاده رویی، اطمینان و بدون عذاب وجدان از کودک خداحافظی کنید. برخی کودکان خداحافظی طولانی تر بیشتر به دردشان می خورد و برخی دیگر را باید زودتر رها کرد. تصمیم در این باره به شرایط کودکتان و میزان وابستگی اش به شما برمی گردد.
متن کامل «کاشانه» این هفته را در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#کدبانوگری
اسموتی کلم برگ
👩🍳مواد لازم:
موز متوسط: یک عدد
برگ اسفناج: یک پیمانه
کلم برگ: یک پیمانه
گلابی هسته دار: یک عدد
پرتقال پوست کنده و فیله شده: یک عدد
انگور بی دانه (سفید یا قرمز فرقی ندارد): یک پیمانه
یخ: دو پیمانه
تخم مریم گلی: یک قاشق چای خوری
آب: نصف پیمانه
👩🍳طرز تهیه:
کلم برگ را با برگ اسفناج، گلابی، پرتقال، موز، یک پیمانه انگور، تخم مریم گلی ، یخ و آب در دستگاه مخلوط کن مخلوط کنید تا کاملا یکدست شوند.
✨نکته
اسموتی کلم برگ را می توانید در وعده صبحانه ـ میان وعده ـ دسر ـ میل کنید. توجه کنید مقدار مواد اولیه و دستور تهیه برای ۴ نفر مناسب می باشد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#در_محضر_خورشید
پیامبری محزون
حسنی احمدی
محمد تازه از سفر برگشته بود. دست حسن و حسین را محکم در میان دستانش گرفته بود و به سمت مسجد می رفت. حزن و اندوه قلبش را به درد آورده بود. هر از چند گاهی نگاهی به حسن می کرد و بعد به چهره زیبای حسین نظاره می کرد و بغضش را فرو می داد. دیگر به مسجد رسیده بودند همه به احترام محمد از جا برخاستند. محمد از منبر بالا رفت و حسن و حسین را همراه خود بالا برد. همان طور که دستان حسین را در دست داشت خطابه خواند و مردم را موعظه کرد. ناگهان سکوت همه جا را فرا گرفت. محمد لحظه ای درنگ کرد و بعد دست راست بر سر حسن و دست چپ را بر سر حسین گذاشت و گفت: خدایا، محمد بنده و پیغمبر توست، و این دو نفر از نیكان عترت منند. و اخیار عشیره من، و بهترین ذریه من و كسانی كه بعد از خود در میان امت می گذارم و به درستی كه جبرئیل به من خبر داد كه این پسر را به زهر می كشند، و این دیگرى را به شمشیر شهید می كنند. خدایا شهادت را بر او مبارک گردان و او را سیدالشهدا قرار ده. به قاتل او بركت مده و آن ها را به اسفل درك جحیم برسان. سخنان محمد پایان نیافته بود که صداى ناله و گریه از اهل مسجد بلند شد، محمد نگاهی به جمعیت کرد و گفت: ایها الناس بر او گریه می كنید و او را یارى نمی كنید؟ خدایا تو یاور او باش، اى مردم من دو چیز نفیس یا سنگین در میان شما می گذارم، یكی كتاب خدا و دیگرى عترت خود را كه میوه دل و ثمره فؤاد من هستند و آن دو از هم جدا نمی شوند، تا بر حوض به من وارد شوند.
آگاه باشید كه از شما سئوال نمی كنم، مگر آنچه مرا خدا امر كرده است، و آن این است كه سؤال می كنم از شما مودت و دوستی آن ها. پس بترسید از اینكه به نزد من آیید و حال اینكه به عترت من اذیتی كرده باشید و به ایشان ظلم تعدى كرده باشید. سخنان محمد پایان یافته بود از گوشه و کنار مسجد هنوز صدای گریه به گوش می رسید. محمد به همراه فرزندانش ار منبر پایین آمد و با دل محزون به سمت خانه فاطمه به راه افتاد.
▪️منبع: منتخب المصائب، جلد ۳، صفحه ۱۳
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#پزشکی
تودههای گردنی
توده های گردنی ممکن است با تیروئید، غدد بزاقی، حنجره، کیست های گردنی یا توده مادرزادی نمایان شوند که کم کم بزرگ می شوند. ممکن است این توده ها مربوط به عناصر اساسی گردن مثل کف دهان، زبان یا حلق باشند که تظاهرات آن با توده گردنی مشخص شود.
ایجاد توده های سروگردن معمولا ناشی از اختلال رشد سلول هاست. معمولا زمانی که سلول ها از رشد طبیعی خود خارج می شوند و وارد فاز رشد غیرطبیعی می شوند این توده ها ظاهر می شوند.
عوامل محیطی، استفاده از برخی داروها، رژیم های غذایی نادرست، مصرف سیگار، مواد مخدر و عوامل متعدد ژنتیکی و محیطی در ابتلا به این بیماری نقش دارند.
مهم ترین عامل در درمان توده های سروگردن را تشخیص زودهنگام این تومورها است. توده هایی که مدت طولانی در گردن ایجاد شده اند نیاز به بررسی دقیق دارد. اگر بیماری با توده ای در ناحیه گردن که دو هفته از ایجاد آن گذشته ولی هنوز بهبودی حاصل نشده مراجعه کند باید این توده مورد بررسی دقیق قرار گیرد. زخم ناحیه گردن، گرفتگی صدا و بینی (بدون علت و بیش از دو تا سه هفته)، اختلال در بلع، کاهش اشتها به دنبال ایجاد گرفتگی یا توده در گردن از جمله علائم و نشانه هایی است که می تواند بیمار را راهنمایی کند که سریعا به پزشک مراجعه کند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#شاعرانه
آه رباب!
پروین نوروزی
رباب، آب، غم و اضطراب، آه رباب
چگونه کودک تشنه بخواب؟ آه رباب!
به آفتاب بگو سرد کن اجاقت را
که سینهای شده اینجا کباب، آه رباب!
بگو که خون شود از شرم چشمههای فرات
نخورده اصغر شش ماهه آب، آه رباب!
بگو به حرمله با تیغ غنچه میچینی؟
خدای جهل ندارد جواب، آه رباب!
تو بیقرار چه هستی؟ پی چه میگردی؟
تمام صحنه صحرا سراب، آه رباب!
و کاش بغض سماء میشکست از غیرت
که بشکند کمر التهاب، آه رباب!
کدام گوشه دنیا از آه مادر سوخت؟
که پایههای جهان شد خراب، آه رباب!
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#فرزند_پروری
تفاوتهای طبیعی دختر و پسر
تفاوتهای طبیعی دختر و پسر میتواند باعث درک متقابل از همدیگر و جذابیت دو جنس برای همدیگر بشود. اما چون دختر و پسر تصویری از آن ندارند تبدیل میشود به عامل تخاصمشان. دختر از پسر توقع زنانه دارد! میگویند مردها چقدر بیعاطفه و بیاحساسند. نمیدانند که مرد شخصیتش با زن فرق میکند. مردها هم شروع به تحقیر کردن زنها میکنند که چقدر زنها پای تلفن زیاد صحبت میکنند. خب نمیدانند که آن حرف زدن بخشی از آن حس نشاطی است که زن بایست به آن دست پیدا کند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#دردانه
در قلب من
هادی(۷ساله): مامان زنجیر زدن خیلی کار بی خودیه به نظرم! حداقل سینه زدن یه معنی ای داره!
می پرسم: چه معنی ای؟
میگه: وقتی می زنیم به سینه مون داریم می گیم امام حسین تو قلب مایی.
میگم: هادی من خیلی بهت افتخار می کنم.
می گه: چرا مامان؟
می گم: آخه تو خادم امام حسین بودی امروز.
می گه: مامان خادم خوب نیست.
می پرسم: چرا؟
یه کم فکر می کنه، می گه: آخه پیرمردا خادمن!
می گم: خب دوست داری به جای خادم امام حسین چی بگم بهت؟
میگه: سرباز امام حسین!
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#داستان
عشق پانزدهم
فاطمه قهرمانی
گوشه صفحه را تا کردم و بی اختیار آه کشیدم. خوب می دانستم که این آه ها با صدای خوش طنین امیرمحمد تبدیل می شود به سیل اشک! خواستم کتاب را ببندم که چشمم افتاد به صفحه اول آن: «ور هیچ نباشد؛ چو تو هستی همه هست... بهترین انتخاب زندگیم، سالگرد ازدواجمون مبارک...» لبخند بر روی لبانم می نشیند. چقدر برای نوشتن این چند کلمه جان کندم بلکه کمی مثل او خوش خط شوم اما در آخر هم تلاشم چندان نتیجه نداد! آرام با نوک انگشتانم نوازشش می کنم و می گویم:«به نظرت یادش هست؟» خودم جواب خودم را می دهم: «تو این روزا اون انقدر سرش شلوغه که یادش میره غذا بخوره، بعد تو انتظار داری سالگرد ازدواجش یادش بمونه؟ اونم تو روز عاشورا؟!» صدای زنگ در حرف هایم را قطع می کند. دکمه آیفون را می زنم. کمی بعد مقابلم ایستاده....
دعوت میکنیم در ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
به نام خدای عبادت کنندگان
🖤 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤
سلام!✋
صبح تون به خیر، عزاداریهاتون قبول درگاه خدا
امام زین العابدین علیه السلام میفرماید: «کسى که در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما استوار باشد، خداوند پاداش هزار شهید از شهداى جنگ بدر و احد را به او خواهد داد.» [بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.]
@zane_ruz