10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سردار_دلها
🎥نوحه خوانی حاج محمود کریمی در منزل شهید سردار قاسم سلیمانی
@zane_ruz
#مذهبی
🖤حضرت عباس، باب الحوائج عالم🖤
استاد رجبی دوانی
🏴میدانیم که لقب معروف حضرت عباس (ع) باب الحوائج است. یعنی کسی که به سبب جایگاهش نزد خداوند میتوان با توسل به او گرهها از مشکلات را باز کرد. به تعبیر دیگر حضرت عباس (ع) کرامات فراوان دارد. طبیعی است که یک چنین جایگاهی صرفاً به خاطر جانبازی بزرگ حضرت عباس (ع) در کربلا حاصل نشده است. چرا که خیلی افراد دیگری در کربلا بودند که برای امامشان جانفشانی و ایثار کردند. از جمله سه برادر دیگر حضرت عباس (ع)؛ اما اینکه حضرت چنین جایگاه ویژه ای یافته است به سبب دارا بودن خصایص و فضیلتهایش در دوران زندگی بوده است.
🏴قطعاً حضرت ابوالفضل (ع) در دوران زندگی خود مانند پدر خویش به گره گشایی در کار دیگران و رفع مشکلات و حوائج مردم میپرداخته است که خداوند برای آن حضرت این وجه عظیم را پس از شهادتش تا دنیا دنیاست قائل شده که هر کس دست نیاز به سوی درگاه الهی با وسیله قرار دادن حضرت عباس (ع) دراز کند ناامید باز نخواهد گشت.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
نور چشم حیدر.mp3
10.67M
#نوحه_خوانی
🎵نور چشم حیدر
🏴سید مجید بنی فاطمه
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد
رنگ جمال پرده نشینان پریده شد
تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک
افسار گرگ های حرامی دریده شد
چون ماهی فتاده به صحرای خون(تنش)
بر روی خارهای مغیلان کشیده شد
میگفت تشنه ام جگرم سوخته ولی
با سنگ و نیزه ناز دهانش خریده شد
هر کس رسید زخم به زخمش اضافه کرد
اعمال کشتنش به درازا کشیده شد
وقتی سه شعبه بوسه به قلب حسین زد
دنیا خراب، قامت زینب خمیده شد
@zane_ruz
#مذهبی
بازپس فرستادن نامه خدا از سوی امام حسین علیهالسلام!
در کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع) به نقل از اسرار حسینیه، آمده است: زمانی که سیدالشهداء(ع) با صدای بلند و غمگینانه ندا داد آیا یاوری هست که مرا یاری کند، پایههای عرش خدا لرزید و آسمانها گریستند و فرشتگان ضجه زدند و عرض کردند: پروردگارا؛ این حبیب تو و نور چشم حبیب توست، به ما اجازه بده تا یاریش کنیم. پس صحیفهای (نامهای) از آسمان در دست آن حضرت افتاد و هنگامی که پشت صحیفه را نگاه فرمودند مشاهده نمودند که با خطی روشن و واضح نوشته شده است: ما مرگ و شهادت را بر تو واجب ننمودهایم و تو مختاری که انتخاب کنی، و بدان که مقام تو در نزد ما محفوظ است و اگر بخواهی ما این گرفتاری را از تو برطرف میسازیم، بدان که همه آسمانها و زمین و جن و فرشتگان را به فرمان تو درمیآوریم و هر گونه که میخواهی به آنان فرمان ده تا آنان این کافران و از خدا بی خبران را نابود کنند. در آن هنگام تمام آسمانها و زمین پر بود از فرشتگانی که سلاحهایی از آتش در دست داشتند و منتظر فرمان امام حسین(ع) بودند. هنگامی که امیر عالم از مضمون نامه پروردگار خویش آگاهی پیدا نمودند، صحیفه را به آسمان فرستادند و فرمودند: پروردگارا؛ دوست دارم، که هفتاد بار یا هفتاد هزار بار کشته شوم و دوباره زنده شوم، و همچنان در طاعت و بندگی و دوستی تو باشم و من از ادامه زندگی بعد از کشته شدن یارانم بیزارم.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
10.mp3
5.39M
#روضه_خوانی
🎵روضه عاشورا
حسین کمک میخواهد...
🏴 حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤
سلام!✋
صبح دوشنبه تون به خیر
ایام سوگواری آقا اباعبدالله الحسین را خدمت شما تسلیت عرض میکنیم. عزاداریهاتون قبول درگاه حق
امام حسین علیهالسلام میفرماید: «گروهى خدا را با علاقه (به پاداش) پرستش مى کنند، این عبادت تاجران است، گروهى خـدا را از روى تـرس عبادت مى کنند، این پرستش بردگان است، و گروهى خدا را به خاطر سـپاسگزارى و تشـکّر از او پرستش مى کنند، این عـبادت آزادمردان است و آن بهترین عبادت است.» (بحارالانوار، ۷۸، ۱۱۷)
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#کاشانه
مامان کجاست؟ سر کار
مریم کمالی نژاد
بی اغراق می توان گفت نگران ترین مادران، آن هایی هستند که با تمام شدن ایام مرخصی زایمانشان، باید سر کار برگردند و نوزاد را به مهدکودک، پرستار، والدین یا آشنایان بسپارند. این مادران تمام روز را با نگرانی سر می کنند، نوزادی که برای برآوردن هر نیاز اولیه اش به مادر وابسته است، جایی دور از او، خیلی زودتر از اینکه بتواند گلیمش را از آب بکشد یا حتی بتواند بگوید که چه بر او گذشته، روزگار می گذراند. از گرسنگی و خوردوخوراکش گرفته تا مراقبت از سلامت و اتفاقات غیرمترقبه و هزار و یک جزئیات و نگرانی های ریز و درشت دیگر وجود دارد که مادر شاغل، به آن ها فکر می کند و بابتشان نگران است. ما در «کاشانه»
این هفته می خواهیم توصیه هایی برای این روزهای پرتب وتاب ارائه دهیم که موجبات آرامش بیشتر مادر و سلامت جسم و روح کودک را فراهم کند. در بخشی از این نوشتار میخوانیم:
بدون خداحافظی کودکتان را رها نکنید. حتما او را قبل از خواب یا اگر عادت به صبح زود بیدار شدن دارد، قبل از خروج از خانه ببینید، ببوسید و در آغوش بکشید و به او اطمینان بدهید که کنارش هستید و مراقبت از او تمام فکر و ذکر شماست و هر وقت که لازم باشد خودتان را فوری به او می رسانید. در این شرایط است که اگر شما مضطرب و ناراحت باشید، کودکتان هم همان احساسات را خواهد داشت. پس با گشاده رویی، اطمینان و بدون عذاب وجدان از کودک خداحافظی کنید. برخی کودکان خداحافظی طولانی تر بیشتر به دردشان می خورد و برخی دیگر را باید زودتر رها کرد. تصمیم در این باره به شرایط کودکتان و میزان وابستگی اش به شما برمی گردد.
متن کامل «کاشانه» این هفته را در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#کدبانوگری
اسموتی کلم برگ
👩🍳مواد لازم:
موز متوسط: یک عدد
برگ اسفناج: یک پیمانه
کلم برگ: یک پیمانه
گلابی هسته دار: یک عدد
پرتقال پوست کنده و فیله شده: یک عدد
انگور بی دانه (سفید یا قرمز فرقی ندارد): یک پیمانه
یخ: دو پیمانه
تخم مریم گلی: یک قاشق چای خوری
آب: نصف پیمانه
👩🍳طرز تهیه:
کلم برگ را با برگ اسفناج، گلابی، پرتقال، موز، یک پیمانه انگور، تخم مریم گلی ، یخ و آب در دستگاه مخلوط کن مخلوط کنید تا کاملا یکدست شوند.
✨نکته
اسموتی کلم برگ را می توانید در وعده صبحانه ـ میان وعده ـ دسر ـ میل کنید. توجه کنید مقدار مواد اولیه و دستور تهیه برای ۴ نفر مناسب می باشد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#در_محضر_خورشید
پیامبری محزون
حسنی احمدی
محمد تازه از سفر برگشته بود. دست حسن و حسین را محکم در میان دستانش گرفته بود و به سمت مسجد می رفت. حزن و اندوه قلبش را به درد آورده بود. هر از چند گاهی نگاهی به حسن می کرد و بعد به چهره زیبای حسین نظاره می کرد و بغضش را فرو می داد. دیگر به مسجد رسیده بودند همه به احترام محمد از جا برخاستند. محمد از منبر بالا رفت و حسن و حسین را همراه خود بالا برد. همان طور که دستان حسین را در دست داشت خطابه خواند و مردم را موعظه کرد. ناگهان سکوت همه جا را فرا گرفت. محمد لحظه ای درنگ کرد و بعد دست راست بر سر حسن و دست چپ را بر سر حسین گذاشت و گفت: خدایا، محمد بنده و پیغمبر توست، و این دو نفر از نیكان عترت منند. و اخیار عشیره من، و بهترین ذریه من و كسانی كه بعد از خود در میان امت می گذارم و به درستی كه جبرئیل به من خبر داد كه این پسر را به زهر می كشند، و این دیگرى را به شمشیر شهید می كنند. خدایا شهادت را بر او مبارک گردان و او را سیدالشهدا قرار ده. به قاتل او بركت مده و آن ها را به اسفل درك جحیم برسان. سخنان محمد پایان نیافته بود که صداى ناله و گریه از اهل مسجد بلند شد، محمد نگاهی به جمعیت کرد و گفت: ایها الناس بر او گریه می كنید و او را یارى نمی كنید؟ خدایا تو یاور او باش، اى مردم من دو چیز نفیس یا سنگین در میان شما می گذارم، یكی كتاب خدا و دیگرى عترت خود را كه میوه دل و ثمره فؤاد من هستند و آن دو از هم جدا نمی شوند، تا بر حوض به من وارد شوند.
آگاه باشید كه از شما سئوال نمی كنم، مگر آنچه مرا خدا امر كرده است، و آن این است كه سؤال می كنم از شما مودت و دوستی آن ها. پس بترسید از اینكه به نزد من آیید و حال اینكه به عترت من اذیتی كرده باشید و به ایشان ظلم تعدى كرده باشید. سخنان محمد پایان یافته بود از گوشه و کنار مسجد هنوز صدای گریه به گوش می رسید. محمد به همراه فرزندانش ار منبر پایین آمد و با دل محزون به سمت خانه فاطمه به راه افتاد.
▪️منبع: منتخب المصائب، جلد ۳، صفحه ۱۳
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97