همراهان گرامی، لطف بفرمایید حتما در نظرسنجی مجله زن روز شرکت بفرمایید و ما رو در بهبود کیفیت مطالب مجله یاری کنید. لینک شرکت در نظرسنجی:
https://EitaaBot.ir/poll/69uw
بسم الله الرحمن الرحیم...
❤️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️
🌾سلام! صبحتون بهخیر، روزتون پر روزی و بابرکت🌾
«إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ. (به یاد آورید) هنگامی را که همسرِ «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم، که «محرَّر» (و آزاد، برای خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی!» (آل عمران، آیه ۳۵)
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#مشاوره
ادراک چه تأثیری بر توسعه فردی ما دارد؟
زهرا خالقی محمدی
تا به حال برایتان پیش آمده با فردی مصاحبت کنید که حرف های هم دیگر را قبول نداشته باشید و در انتها هم ناراحتی و تعارض برای هر کدام تان پیش بیاید؟ این اتفاق به ادراک انسان ها از یکدیگر مرتبط می شود. ادراک موضوعی است که می تواند زیربنای خیلی از آموزش ها باشد و برای هر شخصی لازم است معنی و مفهوم آن را بداند تا بتواند ارتباط بهتری در زندگی داشته باشد. اگر بتوانیم ادراک را درک کنیم و آن را درست در زندگی به کار ببریم، می توانیم زندگی مان را متحول کنیم. این هفته در صفحه «مشاوره» میخواهیم از ادراک بگوییم. در بخشی از این نوشتار میخوانیم:
اثر هاله ای یعنی وقتی یک ویژگی خوب یا بد را در یک شی یا فرد می بینیم آن ویژگی را به سایر ویژگی های آن شی یا فرد تعمیم می دهیم، مثلا فردی خوش تیپ را می بینید با خود می گویید احتمالا پولدار هم هست، احتمالا کار خوبی هم دارد، احتمالا ماشین گران قیمتی دارد و... که متأسفانه در شبکه های اجتماعی این اتفاق زیاد رخ می دهد با دیدن یک پست خطای اثر هاله ای شروع به فعالیت می کند. این اتفاق برعکس هم رخ می دهد فرض کنید در اولین برخورد با شخصی متوجه یک خصوصیت بد می شوید شاید با خود بگویید او دیگر کسی نیست که من بخواهم با او در ارتباط باشم. یا مثلا در یک شهر غریب هستید و می خواهید از یک رستوران غذا تهیه کنید، تابلوی آن رستوران بسیار بد طراحی شده یا اینکه یک تابلوی زنگ زده و بد ترکیب است، خطای اثر هاله ای می گوید احتمالا غذای خوشمزه ای هم ندارد یا بهداشت را رعایت نمی کنند پس، از آن رستوران خرید نمی کنید. اما اگر جلوی همین رستوران صفی طولانی از افراد بود آن موقع دیگر داستان و ادراکمان تغییر می کرد.
شما میتوانید متن کامل این یادداشت را در شماره ۲۸۳۶ مجله زن روز مطالعه فرمایید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#منبرک
اثر نارضایتی والدین
آیت الله مجتهدی
کسانی که پدر و مادر از آنها ناراضی بودند به هر دری می زنند کارشان درست نمی شود، خبر ندارند به خاطر این است که پدر و مادر از آنها ناراضی بوده اند..
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#پزشکی
درمان نفخ نوزاد
اگر متوجه شدید که شیر مادر در چند دقیقه اول شیردهی به شدت پاشیده می شود و باعث سرفه کردن یا سفت شدن سینه ی نوزاد می شود و ممکن است دچار بی حسی شدید نوزاد شود. تلاش برای نوشیدن سریع شیر اغلب باعث می شود که کودک مقدار زیادی هوا را همراه با شیر مادر بلع کند. قبل از اینکه به کودک شیر بدهید سینه خود را ماساژ دهید این کار باعث جلوگیری از پاشیده شدن شیر مادر در دهان نوزاد می شود. در اکثر مواقع با استفاده از این روش نیازی به درمان نفخ نوزاد احساس نمی شود. برای شیردادن آرام به کودک می توانید درحالی که کودک شکم به شکم با شماست، به پشت (مسطح یا زاویه دار) بخوابید و در این حالت سر کودک را بالای سینه قرار دهید. نیروی جاذبه به کند کردن جریان شیر کمک می کند. گاهی هم نفخ در نوزادانی که از سینه ی مادر تغذیه می کنند به خاطر نوع غذای مادر است و بهتر است به این مهم توجه شود.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#زیرگذرتاریخ
ماجرای خانم برکینگهام
در «سیاست خارجی از دوران نهضت ملی تا انقلاب» نقل شده است زمان حمله ی متفقین به ایران که روابط سیاسی ایران و آلمان قطع شد، زمانی که سفارت ایران در برلین مورد اصابت بمب های متفقین قرار گرفت و به کلی ویران شد، یکی از مستخدمین سفارت به نام خانم «برکینگهام» که زنی استثنایی بود اثاث قیمتی و قاشق چنگال های نقره سفارت را در زیرزمینی محفوظ نگاه داشت و در زمانی که با فروش یک قطعه از آن ها می توانست هزینه ی یک ماه خود را تأمین کند؛ با نهایت صداقت و امانتداری از آن ها نگهداری کرد و پس از پایان جنگ به نخستین مأمور سیاسی اعزامی ایران تحویل داد. در برابر این خدمات گران بهای خانم برکینگهام که همه به او «موتی» یعنی مادر خطاب می کردند تا پایان عمر در سفارت ایران در کلن به سمت تلفنچی و سرایدار به خدمت اشتغال داشت.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#آموزش
پاتختی به سبک بوهمیا
قبل تر خدمتتان گفتیم سبک بوهمیا تلفیقی از سبک های روستایی و بومی کولی وار است. در مورد چیدمان اسباب و وسایل رو پاتختی هم می توان از این سبک استفاده کرد و روی پاتختی ها را به شکلی زیبا و هماهنگ، شلوغ کاری کرد. قرار دادن شمع، عودهایی با رایحه ی ملایم، آباژورهای صنایع دستی منطقه، نمادهای فرهنگی و بومی ، زیبایی اتاق خواب را چند برابر می کند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#یار_مهربان
معرفی کتاب «فصل توتهای سفید» نوشته سیده عذرا موسوی
رویا حسینی
دوران پهلوی دوم، در تاریخ ایران، آبستن حوادث شگرف و پیچیده ای بوده است. با اینکه چندان از اکنون ما، دور نیست، اما زمانه ی پرقصه ای بوده است. انتخاب های نسل های آن زمان، تأثیر بسزایی در نسل های آتی گذاشت. همین تأثیرگذاری ها، نویسنده ها را علاقه مند به داستان پردازی در آن روزگار کرده تا شرایط را مشابه سازی کنند و آیندگان را به هم زادپنداری فراخوانند.
«فصل توت های سفید»، رمانی است که با زبانی شیوا و روان، خواننده را وارد فضای دهه ی ۵۰ می کند. فروغ، دختر تنهاییست که در خانه ی گیلاس خانم، اتاقی دارد. امورات خود را با خیاطی می گذراند. او در گذشته ی پرماجرایش، با زنان شهر نو و لهستانی ها روبرو شده است اما انتخاب های فعال خود را داشته است. حالا «بهروز» می خواهد او را به نفع خود، تلکه کند؛ در این میانه، «امیر»، پسر جوان و سربراه محله، از فروغ حمایت می کند. اما شیرینی این حمایت، چندی بیشتر طول نمی کشد. امیر گم شده است و فروغ، به دنبال او، شهر را زیر پا می گذارد. داستان با فلش بک های متعدد، در پانزده فصل نگاشته شده است. هر یک از شخصیت های رمان، زبان متناسب با ویژگی های خود را دارد و نویسنده به خوبی از پس شخصیت پردازی آن ها، برآمده است. جزئیات فراوان و دقیق، تصاویر شفاف و پویا، از شاخصه های متن عذرا موسوی است. زنان در این رمان، در برابر چالش ها و دوراهی های زندگی، تصمیم های متفاوتی می گیرند و سرنوشت خود را انتخاب می کنند و همین امر، موجب تعلیق و جذابیت داستان شده است. این کتاب توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
پشت جلد کتاب آمده است:
حتی جرئت نکرده بودم بروم در مغازه اش و شیشه ی مربای توتی را که پخته بودم دستش بدهم. همان روز توی کوچه تا رو گرداندم گفت: «یک دقیقه صبر کن آبجی.»
و دستمالش را پرت کرد پای موتور و تندی رفت طرف مغازه. حس می کردم که زن ها از پشت درهای نیمه باز و پرده های توری آویزان جلوی پنجره ها مرا می پایند و لب می گزند، نرمه ی میان انگشت شست و اشاره شان را دندان می گیرند و لیچار می گویند. کوچه و پنجره ی خانه ها را از نظر گذراندم. خبری نبود. آن سوی کوچه بچه ها فوتبال بازی می کردند. سر که گرداندم امیر را دیدم که جلویم ایستاده و دستش را پیش آورده جا خوردم. توت های درشت و سفید میان کاسه ی رویی کج وکوله دل می بردند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#داستان
عطر بهارنارنج (۵)
مرضیه ولیحصاری
هفتههای پیش خواندیم درست روزی که ماه چهره خانه را به قصد مدرسه پیاده می رود، نصرت شاگرد نجار به او نزدیک می شود و جعبه ی
چوبی که خود ساخته به همراه نامه به او می دهد که در آن از علاقه اش به ماه چهره پرده برمی دارد...
و اکنون ادامه ماجرا...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97