eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
739 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
136 ویدیو
1.6هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان صفحه‌ی ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/zane_rooz_mag/ ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم... پروردگارا تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌خواهیم. ما را به راه راست هدایت فرما... سلام!✋🌷 صبح چهارشنبه تون بخیر روزتون نورانی @zane_ruz
#حدیث_امروز از لقمان حکیم، روایت شده که به پسرش گفت: پسرم! شیره درخت صبر را چشیدم و پوست درخت را هم خوردم؛ ولی چیزی که از ناداری تلخ‏تر باشد، نیافتم. پس اگر روزی به ناداری مبتلا شدی، آن را برای مردم، آشکار نکن؛ چون تو را خوار می‌شمارند و هیچ فایده‌ای به تو نمی‌رسانند. باز گرد به سوی کسی که تو را به فقر مبتلا کرد و او بر گشایش کار تو تواناتر است، و از او حاجت بخواه. کیست که از او درخواست کند و او عطایش ندهد یا به او اعتماد کند و او نجاتش ندهد. اصول کافی، ج 4 ص 22 - وسائل الشیعه، ج 9 ص 445 @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
فاصله‌های خط‌خطی گلاب بانو دایى تمام هوش نداشته اش را خرج این جور چیزها کرده بود، خرج چیز هاى به درد نخور، خرج فاصله. مادر مى دانست دردش چیست. مى گفت: خانه را نشانه گرفته اى، مى خواهى صاحبش شوى، نمى‌گذاریم. به مادر مى گفت: انگار یادت نیست تو از بین ما رانده شدى، از ارث محروم شدى، جایى ندارى، کسى تو را نمى خواهد، بى خودى براى خودت جا باز نکن. مادر دنبال خواهر و برادرها را گرفت. نمى خواست بگذارد که دایى به ناحق نفس خانه را ببرد اما آن ها باور نمى کردند. یا اگر باور مى کردند هم، خانه براى شان یک عکس خالى شده بود. آن قدر آن دورها مانده بودند و بزرگ شده بودند و ریشه گرفته بودند که اصلا نمى دانستند خانه یعنى چه! پیر شده بودند و قدر آجر به آجر از یادشان رفته بود. گلدان شمعدانى و سرو و کاج و قرآن در ذهنشان کم رنگ شده بود. آن قدر جان نداشتند که برگردند و توى دهن دایى بزنند یا راهنمایى اش کنند. تنها کسى که مانده بود دایى کوچک بود. مادر مى رفت سر مزارش، برایش گریه مى کرد، غصه مى خورد، درددل مى کرد و درددل هایش را به چند تا صلوات و اشک مى بافت و گره مى زد. مى گفت: حیف که کارى ازدستت برنمى آید اما اشتباه مى کرد! کارى از دست دایى برآمده بود. درست روز قبل از معامله خانه و تخریب و چنگ انداختن به دیوارها و سروها نامه میراث فرهنگى رسید به دست دایى و چنگیزخان! خانه ثبت میراث فرهنگى شده بود. شناسنامه خانه از زیر خاك سر درآورد. دیوارها با شکم باد کرده و بیمار نفس کشیدند. در خانه باز شد. میراث فرهنگى براى خانه کارشناس و دکتر آورد و به دایى اجازه دادند مثل یک آدم معمولى از دور از زیبایى خانه لذت ببرد. آن وقت من و مادر و پدر و سارا پا گذاشتیم داخل خانه و مادر تمام خاطراتش را با خنده مرور کرد. به عکس دایى شهیدم که رسید خندید و گفت: بالأخره کارخودت را کردى داداش! متن کامل سبک زندگی این هفته را می‌توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
#سلامتی فواید استفاده از دستگاه بخور  دستگاه‌های مرطوب کننده می توانند رطوبت را به هوا اضافه کنند و همین امر به افرادی که دارای مشکلات تنفسی یا پوست خشک هستند، کمک فراوانی خواهد کرد. روش های زیادی برای استفاده از دستگاه مرطوب کننده یا همان بُخور در منزل وجود دارد. دستگاه بخور می‌تواند برای افرادی که مشکلات پوستی یا تنفسی دارند و در محیط هایی با رطوبت اندک زندگی می کنند، مفید باشد. به خاطر داشته باشید که این دستگاه نمی تواند مشکلات زمینه ای همچون آسم را درمان کند. اگرچه این دستگاه مفید است اما نباید جایگزین درمان پزشکی شود. افرادی که به هنگام استفاده از دستگاه بخور نشانه هایشان بدتر می شود یا نشانه جدیدی را تجربه می کنند باید آن را کنار بگذارند و با پزشک مشورت کنند. @zane_ruz
تعریف لذت در زندگی حجت‌الاسلام سعیدی قطعا لذت از دنیا را آن کسى که خدا را منعم مى بیند بیشتر مى برد. اگر تعریف کردى لذت بردن را به لذت حیوانى از دنیا و خودت را جسم تعریف کردى یک طور لذت مى برى و اگر خودت را روح معنى کردى و همراه با جسم طور دیگرى لذت مى برى. اگر خودت را جسم تعریف کردى سر سفره از خوردن گوشت سفره لذت مى برى اما اگر مادر بودى و لذتت این بود که بچه هایت بخورند و به به بگویند، از نخوردن گوشت خیلى بیشتر لذت مى برى. خسته به خانه مى آیى، خستگى لذت بخش نیست اما موقعى که خانمت مى گوید: خسته نباشى، بچه ها مى گویند: بابا چه خریدى؟ دست پر به خانه مى آیى، این طور لذت خستگى خیلى بیشتر است. ببین خودت را چه تعریف کردى. لذت نفس تعریف کردى، مادر تعریف کردى، پدر تعریف کردى، بزرگ تر تعریف کردى، آن وقت جنگ و شهادت هم برایت لذت بخش مى شود. هیچ زخم خوردنى لذت بخش از حیث حیوانیت انسان نیست، اما اگر آدم بودى برایت مرگ «احلى من العسل» مى شود. در آغوش گرفتن مرگ هم برایت زیبا مى شود. براى مؤمن مثل بو کردن گل مى شود. این براى آن هایى است که روى فطرتشان غبارى نیست و اگر هم غبار نشسته است زود پاك کردند. لذا پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و اهل بیت ما استغفارهایشان براى همین است، گناه نیست، عصمت است. یک ذره غبار هم به واسطه در همین دنیا بودنشان و تعامل با اهل دنیا زود جارو مى زنند. نمى گذارد گردى روى آن بنشیند. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
معرفی کتاب تاتیک جدى ترین رمان حسن شیردل، این بار درباره اقلیت مذهبى مسیحى هشت سال دفاع مقدس است که به گیشه هاى کتاب فروشى ها رسید. ایثارگرى هاى رزمندگان مسیحى در طول جنگ تحمیلى، جلوه با شکوهى از هم گرایى ادیان در نظام جمهورى اسلامى را به نمایش گذاشته است. دفاع مقدس 8 ساله، ایران و ایرانى، مسلمان، کلیمى، مسیحى و زرتشتى نمى شناخت. همه آمدند، پیر، جوان، زن و مرد به میدان آمدند تا صد ام و یاران غربى وى نتوانند یک هفته اى به تهران برسند و این یک هفته 8 سال طول بکشد و سرانجام نیز شکستى مفتضحانه را قبول کند. ایرانى بارها نشان داده که بیعتش ایمانى است و تا پاى جان پاى قول و قرار خود مى ایستد. با نگاهى به تعالیم حضرت مسیح علیه السلام در مى یابیم که در این دین نیز همچون سایر ادیان الهى مقام والایى براى کسانى که در راه دفاع از آرمان هاى الهى جان خود را فدا مى کنند ذکر شده و به شهادت در راه دین و ایمان بسیار تأکید شده است؛ «ماریتر(ماتیروس) یاناهاتاك» را مى توان معادل واژه شهادت در زبان ارمنى دانست که به معناى سرباز خط مقدم، قهرمان، دلیر و بى باك است. بى شک در کنار غیرت مسیحیان ایرانى براى دفاع از خاك شان، این تعالیم نیز در حضور فعال آنان در جبهه هاى نبرد حق علیه باطل اثر بسزایى داشته است، تا جایى که پس از فراخوان شوراى خلیفه گرى ارامنه ایران در مراکزى چون تهران، تبریز و اصفهان خیل عظیمى از جوانان و اقشار مختلف مسیحى براى این وظیفه ملى اعلام آمادگى کردند. این بار قلم نویسنده کتاب سقف سفید براى رزمندگان اقلیت هاى مذهبى و به خصوص مسیحى که در هشت سال دفاع مقدس در کنار دیگر هموطنان ایرانى حضور داشتن به رشته تحریر در مى آید و رشادت هاى شهداى مسیحى را به تصویر مى کشد. بى شک حضور این کتاب در بین رمان هاى فارسى و در بین کتاب هاى شهداى دفاع مقدس، یک اثر منحصر به فرد مى باشد. @zane_ruz
تو با که بودى؟ روزى عارفى، مردم را به دور خود جمع کرده بود و از خدا برایشان سخن مى گفت. از شریعت و طریقت و معرفت و حقیقت سخن مى گفت. او مردم را آماده مى کرد براى پاسخ به سؤال هاى پس از مرگ که حضرت حق از آن ها خواهد پرسید. در مورد حیات شان، در مورد دوستى هایشان، در مورد عبادت هایشان، در مورد اموال و داشته هایشان در مورد خواب و خوراك و استراحتشان و ... آن ها را تذکر مى داد. درویشى از آن جا مى گذشت. رو به جماعت کرد و گفت: حضرت حق فقط یک سؤال مى پرسد و آن سؤال این است: در همه حال من با تو بودم، تو با که بودى؟ @zane_ruz
#ایرانگردی تصویری زیبا از عمارت عالی‌قاپو عمارت عالی‌قاپو یکی از مهمترین آثار معماری‌های دوران صفویه دارای تالاری منحصربفرد است که صداها مانند استادیوی امروزی به شکل طبیعی و بدون انعکاس به گوش می‌رسد. @zane_ruz