هفتهنامه زن روز
#سبک_زندگی
میدانم که میداند!
گلاب بانو
میخواستم تا ایستگاه اتوبوس بروم. باید خودم را قبل از کلاس به بچه ها مى رساندم و درباره موضوع کلاس کمى بحث مى کردیم. این قرار و مدارها را قبل از کلاس هاى تاریخ معاصر، خودم گذاشته ام، آن وقت خیلى بد است که خودم به آن ها عمل نکنم. براى همین چیزهاست که دارم درس مى خوانم و گرنه به قول عمه ملى، چهار تا کتاب خواندن که تو سابقه هر آدمى پیدا مى شود. به خاطر من مى گوید که پز کتاب خواندن هایم را مى دهم، البته بیشتر مادر مى دهد.
عمه ملى عکس هاى کهنه و قدیمى عروسى اش را ورق مى زند و مى گوید: ببین این جا را! زیر تور عروسى یک وجب بچه ایستاده، همین اینجا، هفت هشت تا کتاب قدیمى بزرگ، که تو صد سال بتوانى دست بگیرى و بخوانى را حفظ بودم. مى داند که مادر پشت بندش تقاضا مى کند که یک خط از آن محفوظات را متجلى کند و بخواند و سریع مى گوید: امان از حرص و جوش که ضد اعصاب و حافظه است.
آماده مى شوم. این طرف و آن طرف که مى روم، مادر را هم مى بینم که کند تر از من و به موازات من در حال تغییر لباس است. مى پرسد: مگه نمى رى دانشگاه؟ مى داند که مى روم اما مى پرسد که جریان موازى آماده شدنمان را به هم گره بزند، مى دانم اگر بگویم آره، باید او را هم با خودم ببرم، براى همین دارد آماده مى شود. اگر هم بگویم نه، دروغ گفته ام. ضمنا خودش براى نه من جواب دارد ولى منتظر آره است که بگوید، خب یه کم صبر کن! براى همین یک پله مى روم بالاتر، مى ایستم و مى گویم؛ ناهار هم
نمى خورم، که بگویم یعنى خیلى عجله دارم. انگار نمى شنود چى گفتم یا خودش را به نشنیدن مى زند چون جواب مى دهد: آره مادر! نهار سر دل آدم مى ماند و قابلمه اى را به دستم مى دهد. قابلمه غذاست!
متن کامل سبک زندگی این هفته را میتوانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#سلامتی
وسایلی که بیشترین میکروبها را جذب میکنند
تمام افراد تصور می کنند که تنها سرویس بهداشتی کثیف ترین چیز ممکن هستند، درحالی که سخت در اشتباهند. پس از استفاده از سرویس بهداشتی با حساسیت تمام دستهایشان را میشویند؛ اما بسیاری از افراد نمیدانند که ممکن است برخی وسایل سرشار از میکروب و باکتری باشند. در واقع، اگرچه همه ما تا حد امکان سعی میکنیم به تمیز کردن خانه خود اهمیت دهیم، اما گاهی متوجه نیستیم چیزهایی وجود دارند که ممکن است حتی از دستشویی هم کثیفتر باشند و چون ما نمیدانیم که آنها چقدر آلوده هستند، برای تمیز بودنشان تلاشی نمیکنیم. وسایلی همچون: تلفنهمراه، کنترل و صفحهکلید (کیبورد) وسایل مختلف، دستگیره در، تخته آشپزخانه، اسکاچ یا اسفنج ،ساکهای خرید چندبارمصرف، ظرف غذا و اسباببازیهای حیوانات خانگی، کیف و کولهپشتی از جمله این موارد هستند که بهتر است هر چند وقت یکبار تمام آن ها را تمیز کرد.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#یارمهربان
معرفی کتاب «دهلیز انتظار»
«دهلیز انتظار»؛ اثر«حمید حسام» نویسنده «وقتى مهتاب گم شد» پس از مدت ها چشم انتظارى توسط «انتشارات شهید کاظمى» روانه بازار نشر شد.
دهلیز انتظار، روایت داستانى از تنهایى و رهایى یک فرمانده خسته و زخمى است در عملیات کربلاى 4.
فرمانده گردان پیاده اى که در میان ده ها قایق، تنها قایق او به مدد غواص هاى خط شکن در آن سوى اروند مى رسد و بعد از یک روز نبرد در ساحل عراق با اصرار برادر خود «صمد» که زخمى شده بود مجبور به بازگشت شده و به ناچار داخل یک کشتى در فاصله اى نزدیک به ساحل دشمن پنهان شود. حمید حسام متولد سال 1340 هجرى شمسى، نامى آشنا در عرصه خاطره نگارى و داستان دفاع مقدس است. وى فارغ التحصیل مقطع کارشناسى ارشد رشته زبان و ادبیات فارسى از دانشگاه تهران است که سابقه معاونت ادبیات و انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش هاى دفاع مقدس را نیز در کارنامه دارد. حمید حسام با کتاب «غواص ها بوى نعنا مى دهند» که نوعى خاطره نگارى در حوزه ادبیات دفاع مقدس است، به جامعه ادبى معرفى شد.
غواص ها بوى نعنا مى دهند اولین اثر از حمید حسام است که در سى و دومین نمایشگاه بین المللى کتاب تهران توسط انتشارات شهید کاظمى تجدید چاپ شده است. مجموعه داستان هاى کوتاه «دهلیز انتظار» اثر دوم این نویسنده تواناست که پس از مدت ها چشم انتظارى در این انتشارات به چاپ رسیده است. همچنین این اثر فاخر قبلا به قلم «اسماعیل اریب» به انگلیسى ترجمه و منتشر شده است.
@zane_ruz
#شماوما
بزرگ ترین دروغ
روزى هارون الرشید تصمیم مى گیرد تا در بین مردم شهر مسابقه اى راه بیاندازد. پس مى گوید: هر کس بزرگ ترین دروغ را براى من بگوید، دخترم را به او خواهم داد. روز اول چند نفر پیش او مى آیند و هر کس دروغى مى گوید. یکى مى گوید: من کره زمین را روى دست هایم چرخانده ام. نفر دیگر مى گوید: من در یک راه که راهزن داشت همه راهزن ها را کشتم و بقیه همراهانم را نجات دادم. هارون الرشید گفت: همه راست است. روز پنجم براى پادشاه خبر آوردند که بهلول مى گوید بزرگ ترین دروغ را براى پادشاه آورده است اما دروغ به قدرى بزرگ است که نمى تواند از در ورودى شهر داخل شود. پس شما باید به بیرون شهر بیایید.
هارون گفت: باشد قبول است. وقتى بیرون شهر رسیدند، بهلول سبدى را نشان داد و گفت: این سبد بزرگ دروغ من است. هارون گفت: دروغت را برایمان بگو. بهلول گفت: پدر شما در زمانى که این قصر را ساخت از پدر من 10000 سکه طلا گرفت و گفت بعدا از پسرم سکه ها را بگیر. هارون گفت: این دروغ است! بهلول گفت: پس باید دختر خود را به ازدواج من در آورى. هارون که دید بهلول مسابقه را برده است، گفت: این سخن راست است. بهلول گفت پس سکه هاى پدر من را پس بده.
@zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث_امروز
امام زینالعابدین علیه السلام ـ در بیان سفارشهای لقمان علیهالسلام به فرزندش:
ای پسرم! طاعتِ (عبادتِ) الهی را خالصانه انجام بده، به طوری که گناه کوچکی هم با آن مخلوط نشود. سپس با پیروی از دارندگانِ ایمان حقیقی، طاعت خود را زینت ببخش؛ زیرا طاعت آنان، به طاعت الهی پیوسته است. و همین طاعت را با دانش، آراسته کن. دانشت را با بردباری حراست کن، تا حماقت با آن درنیامیزد. بردباریات را با نرمخویی ذخیره کن، تا با نادانی همراه نگردد. نرم خوییات را با تدبیر استوار کن، تا نابودی در آن راه نیابد. و تدبیرت را با رفق و مدارا درآمیز، تا زور و بیرحمی در آن نباشد.
قصصالأنبیاء، ص 196 _ بحارالأنوار، ج 13، ص 420
@zane_ruz
#زیرگذرتاریخ
در قیطریه یک گورستان سههزارساله پیدا شد
عاطفه میر افضل
حدود نیم قرن پیش با کاوش هاى باستان شناسى، درست جایى که حالا درهاى بوستان قیطریه وجود دارد مردگانى پیدا شدند که بیش از 3 هزار سال پیش در آن حوالى زندگى مى کردند یا کوچ نشینى، آن ها را از قیطریه عبور مى داد. بعد از این اکتشاف خیلى زود زندگى دوباره در این محله به حالت عادى برگشت و خانه ها و ساختمان ها به رشد و قد کشیدن خود در دومین تپه باستانى تهران ادامه دادند. در بیش از 350 گور تپه قیطریه علاوه بر اسکلت هاى مردم ایران باستان، ظروف و اشیاى سفالى و مفرغى فراوانى هم پیدا شده بود که باستان شناسان آن را به عصر آهن نسبت مى دهند؛ یعنى حدود 3500 سال پیش، ویترینى در موزه ملى ایران باستان به نمایش اشیایى از تپه هاى باستانى قیطریه اختصاص پیدا کرده است. گورهاى گورستان قیطریه هیچ یک داراى ساخت و ساز سنگى نیستند. در خاکسپارى مردگان باستانى قیطریه جهت و سمت خاصى رعایت نشده است با این وجود، به نظر مى رسد که در تدفین آن ها نقش خورشید وجود دارد. به نظر مى رسد 3 هزار سال پیش، مردم در قیطریه مردگان خود را رو به آفتاب دفن مى کردند؛ حدود نیمى از اسکلت ها به صورت جنینى، رو به شرق داشتند که به نظر مى رسد پیش از ظهر به خاك سپرده شده اند و نیم دیگر، رو به غرب که به عقیده باستان شناسان ممکن است این افراد بعد از ظهر و هنگام غروب به خاك سپرده شده باشند.
متن کامل این مطلب را میتوانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#کدبانوگری
قهوه فرانسوی با کاکائو
🌺 مواد لازم
پودرکاکائو : یک قاشق مرباخورى
قهوه فرانسوى: 2 قاشق مرباخورى
شکر: 3 قاشق مرباخورى (به دلخواه)
آب جوش : یک لیوان
شیر خشک : 3 قاشق مرباخورى
دارچین : به میزان لازم
وانیل : مقدار کمى
🌸طرز تهیه
براى تهیه این قهوه باید شیر را با شکر خشک ، دارچین ، وانیل ، کاکائو و پودر قهوه در آب جوش مخلوط کنید و خوب هم بزنید. سپس مواد به دست آمده را در قهوه جوش بریزید و روى حرارت قرار دهید و مدام هم بزنید تا قهوه به جوش بیاید. بعد آن را از روى حرارت بردارید و در فنجان مورد نظر بریزید و با یک تکه شکلات کنار فنجان میل کنید.
@zane_ruz
#منبرک
باور دشمن در جامعه اسلامی مقولهای ضروری است
حجت الاسلام پناهیان
کسانى که مى خواهند جامعه را به گونه اى بار بیاورند و افکار عمومى را به گونه اى سوق دهند که مردم احساس نکنند دشمنى کینه توز، رذل و در نهایت پستى و بى شرفى در اطراف آن ها وجود دارد، این ها خائنین به مردم هستند، فکر نکنید که این ها یک آدم هاى خاکشیر مزاج صلح طلب آرام هستند. شخصیت هاى تاریخى از این دست سراغ داریم که چه خیانت هاى بى نظیر و عجیب و غریبى به اسلام کرده اند! هیچ وقت نباید جامعه را در خواب خرگوشى فرو برد و طورى رفتار کرد که این ها دشمن ندارند. امروز چه کسى است که رذالت هاى دشمنان را نبیند؟ این آمریکا و انگلیس و صهیونیست ها از زمان حضرت امام ره رذالت شان بیشتر نشده است؟ جنایت شان بیشتر نشده است؟!
@zane_ruz
#سلامتی
افزایش وزن باورنکردنی با سیب زمینی
مصرف سیبزمینی سرخ کرده اثری باور نکردنی بر سیستم ذخیره چربی بدن دارد. یک پژوهش ۲۰ ساله نشان میدهد افرادی که بهطور منظم سیبزمینی سرخکرده میخورند، به طور متوسط بعد از چهار سال با بیش از یک کیلوگرم اضافهوزن مواجه می شوند. با توجه به تحقیقات افرادی که به طور پیوسته سیبزمینی سرخکرده مصرف میکنند بهتنهایی حدود ۷ کیلوگرم وزن از خوردن این سرخکردنیها به دست می آورند.
@zane_ruz
#شماوما
جنازه دخترم در حیاطه
براى سخنرانى به دانشگاه دعوتش کرده بودند. از راه رسید و با صلوات جمعیت
پشت تریبون رفت و بعد از بسم الله با لحنى خسته و آرام گفت: من ساعتى پیش دخترم را از دست داده ام ولى چون به شما قول داده بودم هر طور بود خودم را به این جلسه رساندم! اکنون جنازه دخترم در حیاط منزل است و خانواده منتظر اجازه و حضور من براى تغسیل و تکفین هستند، اگر اجازه بدهید مرخص مى شوم و اگر دستور بدهید مى مانم و سخنرانى مى کنم.
برگرفته از زندگانی علامه جعفری
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#نمای_نزدیک
سیطره آسمانخراش
باران زعیمی
بالاخره فروخته شد. چقدر هم با ذوق این را مى گفت که بالاخره خانه بزرگ و قدیمى پدربزرگ و مادربزرگ به فروش رفت. کلنگى بود دیگر! باغچه و حیاط مى خواهیم چکار؟ پول قلمبه را عشق است! شاید خیلى هم مهم نباشد که در فرآیندى پرتکرار خانه هاى قدیمى و به اصطلاح فرسوده، خرابشده، با نقشه اى جدید بازسازى شوند. فوقش چند روزى دلمان مى سوزد و بعد هم یادمان مى رود آن درخت هاى نارنج و دارابى، گل هاى بزرگ و خوش عطر کوکب و شب بو و چشم نوازى آن درختچه موى چسبى که تمام دیوار بلند حیاط را با دامن سبزش پوشانده بود. با دل بستن به تنگ بلور و ماهى ریز قرمزش یادمان مى رود آن حوض سنگ بست زیبا را که از ماهى هاى بزرگ قرمز پر بود و خیالمان از کر بودن آبش راحت. اصلا از دست دادن همه این ها فداى یک پنجره اسپیلت آپارتمان مان. اما در این میان دلیلى بسیار مهم وجود داشت که با همه تغییر و تحول هاى جدید، حال دلمان خوب نشد که هیچ، خراب تر هم شد. شاید علت این بود که از وقتى تن به سلیقه غول شاخ دار مدرنیته دادیم و براى زندگى کردن، قوطى هاى کوچک و بزرگ بى حیاط را به خانه هاى «حیات دار» ترجیح دادیم، آسمان گم شد. عارف نبود. چشم ها هنگام خوابیدن نه بر صفحه هزاررنگ موبایل که بر آسمان پرستاره دوخته مى شد و آن روزها سیر آفاق و انفس شبانه، ویژه معدودى عالم تمام رنج روز را به قلب مهتابى او مى سپرد. آرامش و عظمت سحرگاهان در خانه- زندان هاى مدرن فراموش نمى شد بلکه با هواى تازه و پاکش در بندبند وجود سحرخیزان جارى مى گشت. اما این جا دیگر خبرى از آسمان گردى شبانه نیست. نه از حیاط و خلوت پرستاره اش خبرى هست و نه از پشت بام و سقف کهکشانى اش. داشتن یک آپارتمان لوکس با پرده هاى خامه دوزى شده روى تک و توك پنجره هاى دوجداره اش، از دیدن آسمان مهم تر شده است. حتى آرزوى داشتن پنت هاوس یک برج اشرافى نه براى نزدیک تر بودن آن به آسمان و ستارگانش بلکه به خاطر بالاتر بودن از دیگران است. برج هاى بلندى که زمانى نامش را آسمان خراش گذاشته بودیم، نگاه ما را به آسمان نرساندند، نگاه ها را به سمت زمین چرخاندند. همین نگاه از بالا به پایین چنان حس قدرتى به صاحبش القا مى کند که انگار تمام عالم در سیطره اوست؛ پس باز هم بالاتر! در این ماجرا فرقى نمى کند دارا باشى یا ندار، آن چه مهم است مطالبه درونى ماست. درمان حال بد ناشى از غرق شدن در مصائب فرعونى گرى و قارون مآبى، چرخش چشم ها از زمین به سوى «آیت الله آسمان» است. آسمانى پرستاره که عظمت هستى و حقارت زمین را یادآور مى شود. آن وقت دیگر این همه تکاپو براى مالکیت، حتى به قیمت ظلم و نابود کردن دیگران بى ارزش و خجالت آور مى شود. گرچه عصر جدید با سبک زندگى تحمیلى اش تلاش کرده آسمان را از ما بگیرد اما هنوز هم مى توان آن را پیدا کرد. گاهى پنجره اى باز کن و به اندازه یک صلوات، در هواى سحر نفس عمیق بکش. گاهى از همین پنجره دودگرفته، مهمان مهتاب شو. گاهى زمین را کنار بگذار و به آسمان نگاه کن.
@zane_ruz
#داستان_هفته
ماجراهای من و خواهر دوقلویم (۴)
تینا و مبینا خواهران دوقلویی هستند که همراه سه برادر بزرگتر و پدر و مادرشان زندگی شادی دارند. شباهت عجیب این دو خواهر دوقلو در کنار تفاوت شخصیتی شان ماجراهای طنز جالبی ایجاد میکند. این وسط عمه خانم که از بدو تولد دوقلوها در تمام مراحل زندگی آنها دخالت داشته و بر پدر و مادر آن ها تسلط خاصی دارد، کاری کرده که تینا فکر میکند پدر و مادرش امتیازات ویژهای برای خواهرش مبینا نسبت به او و برادرهایش قائل می شوند...
پنجشنبه ها با ما باشید و ماجراهای جذاب این خانواده را از زبان تینا دنبال کنید.
@zane_ruz
#حدیث_امروز
رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:
به هر کس، راستگویی در گفتار، انصاف در رفتار، نیکی به والدین و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخیر میافتد، روزیش زیاد میگردد، از عقلش بهرهمند میشود و هنگام سئوال [مأموران الهی] پاسخ لازم به او تلقین میگردد.
اعلام الدین، صفحه 265
@zane_ruz