بسمه تعالی
لطفا #تبیین نکنید!!
عرض سلام و سلامت باش خدمت همه دوستان و گرامیان.
چندی پیش مباحثه مفیدی پیرامون «جهاد تبیین» بر گذار شد،که بسیار علاقه مند به مشارکت بودم لکن این ریه #خسته و آن فضای #بسته، مانع گردید.
در صندوقچه سرنوشت، نکاتی دارم که عصاره تجربیات برادر کوچک تان در گفت و گو های سیاسی در هر کوی و برزن بوده است:
برای موفقیت در مناظرات، باید پیراهنی به تن کرد که تار و پودش مستحکم و مزین باشد، تارش #صورت مناظره است و پودش، ماده و #محتوا.
جهاد تبیین نیز از همین تار و پود در هم تنیده شده است.
اگر حقیر پا درعرصه محتوا بگذارم بر #طبل بی تقوایی خود کوفته ام چراکه #دانش و #بینش کافی در مسئله نداشته و به حق، کلاهی از این #نمد بر سر ندارم.
اما چند خطی در جهت هموار شدن مسیر صورت مناظرات می نگارم، که در عین بدیهی بودن، رمز موفقیت همگان است.
1.خدایا مقصر به کار آمدیم!
انقلاب ما برخاسته از #حق و برای برافراشتن پرچم توحید است.
چه قدر شایسته ترحم است کسی که درگفت و گو های تبیینی برای خود نمایی و #پیروزی بر خصم لب به سخن بگشاید.
کوتاهی های ما در دفاع از انقلاب، فراوان است از نیاموختن مبانی آن گرفته تا عدم مشارکت های #میدانی!
من همیشه در طلیعه بحث ها چنین زمزمه می کنم :
«خدایا مقصر به کار آمدیم
تهی دست و امیدوار آمدیم»
خودت هوای این زمین خورده را داشته باش!
2.بی مایه فطیر است!
حکایت، همان حکایت چشم و ابرو است! دلش برای زیبایی ابروان انقلاب می تپد #ناخواسته چشمان انقلاب را کور می کند!
حراست از مرز های انقلاب اسلامی در گرو #آگاهی و #اشراف بر مبانی فکری آن است.
تبیین خام و بی محتوا، تخریب پنهان مکتب مان است.
«اول #اندیشه، وآنگهی گفتار
پای بست آمده است و پس دیوار»
لذا به قدر تاب و توان باید آموخت و در همان اندازه تبیین کرد، «نکو گوی گر دیر گویی چه غم!»
3.کوتاه و نافذ و نغز!
چه بسیارند بی مایگانی که از #یَم بی کران دانش جز #نَمی نچشیده اند اما از آنجا که حرف های خام شان را در حریر الفاظ زیبا می پیچند، #مرید می یابند و نامشان بر سر زبان ها می افتد!
در گفت و گو های تبیینی، سعی کنیم نیک سخن گفته و سخن نیک هم عرضه داریم (جمله اول، دال بر #صورت بحث است جمله دوم دال بر #محتوای بحث).
از جملات آهنگین، ضرب المثل ها، پندانه های کوتاه، کلمات حکیمانه معصومان و رهبران نهضت اسلامی بهره جویید که در فضای عمومی جملات #تویتر گونه از هزار #برهان فلسفی برنده تر است.
جمله آقای رئیسی خطاب به آقای همتی را به خاطر دارید : «حکایت حال شما، حکایت دروازه بانی است که 30 تا گل خورده است و می گوید اگر من نبودم 50 تا می خوردیم»
4.از دیار جزئیات!
همت خود را بر اين گمارید که از جملات #کلی و #قواعد گونه بپرهیزید چراکه قصر کلیات با #تیشه یک مثال نقض فرو می ریزد.
خصوصا که رفتار بعض ازمسولین ما هزار هزار مثال نقض برای هر #گزاره ارزشی ما تولید کرده است!!
تلاش کنید بحث را با جزئیات مدیریت کنید، مطمئن باشید که مخاطب از #تراکم جزئیات، آنچه شما می خواهید دریافت می کند 20 مثال برای اجرای عدالت بزنید نگاه سردش به عدالت کمی گرم می شود.
5.هدف، آرایشگر وسیله نیست!
مکتبی که #ریشه هایش را «حق» تغذیه می کند، هیچ باکی از پرسش و پاسخ ندارد و در دفاع از چنین مکتبی دروغ روا نیست.
«تا نیک ندانی که سخن عین صواب است
باید که به گفتن، دهن از هم نگشایی»
البته گره زدن نگاه، به مخاطب حیله گر حق گریزی که جز با #مغالطه مغلوب نمی شود از پنجره مغالطه کاملا به جاست.
6.که لعنت بر این نسل ناپاک باد!
همه #فرهيختگان نیک می دانند که بالا بردن صدا یا سرخی گونه و باد کردن رگ گردن، هیچ کدام دلیل بر حقانیت ادعای شما #نیست بلکه #شمع محبت شما را در دل ها خاموش می کند و تصویر زننده ای از انقلاب و انقلابی در اذهان باقی می گذارد!
چه حرف های کوتاهی که هنگام #جوشش خشم بر زبان جاری میشود و شیرینی اندیشه انقلاب را به تلخی می کشاند
«بَلی، مرد آن است از روی تحقیق
که چون خشم آیدش باطل نگوید»
نکند حرفی بزنی که بگویند :
« این اخلاق را از خمینی آموخته ای؟؟»
@zarakhsh
بسم رب الحسین
#از_روی_دست_حسین
وصیت نامه امام ع
«بسم الله الرحمن الرحیم»
هذا ما اوصى به الحسين بن علي الى اخيه محمد بن الحنفية. يشهـد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له و ان محمدا عبده و رسوله ، جاء بالحق من عند الحق و ان الجنة و النار حق و ان الساعة اتية لا ريب فيها و ان اللّه يبعث من في القبور، و اني لم اخرج اشرا و لا بطـرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي (ص) اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي ابن ابي طالب (ع). فمن قبلني بقبول الحق فاللّه اولى بالحق و من رد علي هذا اصبر حتى يقضي اللّه بيني و بين القوم بالحق و هو خير الحاكمين و هذه وصيتي يا اخي اليك "و ما توفيقي الا باللّه عليه توكلت و اليه انيب".
(بحارالانوار، 44جلد/صفحه329)
محمد بن حنفيه خدمت برادرش سيدالشهدا عليه السلام رسيد و حضرت را از رفتن به سمت #عراق بر حذر داشت. حضرت از تصميم خود بازنگشنند آنگاه اين وصيتنامه را نوشتند و به دست برادر سپردند:
«اين #وصيت حسين بن علي است به برادرش محمد بن حنفيه: شهادت مى دهد به اينکه جز الله خدايي #نيست، يگانه است و او را شريکي نيست و اينکه محمد، بنده و فرستاده ي اوست که به حق از جانب #حق آمد و اينكه بهشت و آتش حق است و قيامت بدون هيچ شكى آمدنيست و خداوند هر که در قبر هاست را زنده مى كند؛
خروج و #قيـام من از روى سركشى و #خوشگذرانى و #فساد و ظلم نيست، تنها براى #اصلاح در امت جدم(ص) قيام کردم و مي خواهم به #معروف امر کنم و از منكر بازدارم و به سيره جدم(ص) و پدرم #على بن ابيطالب عمـل کنم. پـس هر كس مرا به درستي قبول كند خدا به (پاداش) درستي سزاوار تر است و هر كه و هرکه اين (قيام) را رد كند، #صبر مى كنم تاخداوند بين من و اين گروه قضاوت كند که او بهترين حاکمان است.
برادرم ! اين وصيت من به تواست و توفيق من نيست مگر به خداوند بر او توكل کردم و به سوي او باز مي گردم.
@zarakhsh