4_5847945002566552998.pdf
982K
بسم رب الحسین
📚 تقریر درس تفسیر
🎰آیات اعتقادی
🔸 آیت الله سیدجعفر سیدان
🔸 سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱
🔸 مدرسه آیت الله العظمی خویی(ره)
@zarakhsh
🔴ابنسینا و عیاشی!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی از گزارشگران زندگی #ابنسینا سعی کردهاند او را فردی عیاش و خوشگذران و به ویژه شرابخوار و در نتیجه بیاعتنای به احکام شرعی و حتی نامتشرع معرفی کنند. شهید مطهری نیز درباره ابنسینا میگوید: افزون بر مشغلههای سیاسی، اهل عیش و بزم هم بود! «و مقدارى از وقتش صرف اين كارها شده است و بالاخره جانش را روى اين دو كار- عياشى و وزارت- گذاشت.»
بنده نمیدانم منبع #شهید_مطهری برای چنین انتسابی به ابنسینا چه بوده است؛ گویا منبع اصلی چنین انتساباتی به ابنسینا، دو بخش از زندگینامه کوتاهنوشت اوست که بخش اول آن را خودش و مابقی آن را شاگرد همراه و وفادارش ابوعبید جوزجانی نوشتهاند:
خود ابنسینا میگوید: «شبها به خانه میآمدم و چراغ را روشن میکردم و مشغول خواندن و نوشتن میشدم و هرگاه خواب به سراغم میآمد یا احساس ضعف میکردم، ظرفی «شراب» مینوشیدم و قوت خود را باز مییافتم و دوباره مشغول خواندن و هرگاه دیگر توان مقاومت در برابر خواب را نداشتم و اندکی خواب میرفتم، خواب آن مسائل را میدیدم تا جایی که پاسخ بسیاری از آنها را عیناً در عالم رؤیا مییافتم»
به نظر میرسد چنین عباراتی هرگز دال بر عیاشی و شرابخواری ابنسینا نیست؛ «شراب» در عربی یعنی «نوشیدنی» و ابنسینا در این عبارات میگویید یک «نوشیدنی خوابزدا» و «نیروزا» مینوشیدم تا بتوانم با قوت بیشتر به فعالیتهای علمی و فلسفیام ادامه دهم و این غیر از میخواری و میگساری است!
افزون بر این، خود ابنسینا در جملاتی قبل از آن جملات پیشگفته، چنین مینویسد: «هرگاه در پاسخ مسألهای میماندم و نمیتوانستم حد وسط قیاس آن را بیابم، به مسجد میرفتم و نماز میگذاردم و به درگاه خالق هستی تضرع و زاری میکردم تا آنکه گره آن گشوده میشد و مشکل بر من آسان میگشت» و چنین باوری و رفتاری با عیاشی و شرابخواری و مستی و میگساری نمیتواند سازگار باشد.
بخش دیگری از زندگینامه ابنسینا که مستند ادعای شهید مطهری و دیگران بوده است گزارشی است که ابوعبید #جوزجانی از ملاقات شیخ ابوالقاسم کرمانی با ابنسینا نقل کرده است. وقتی کرمانی در یک روز تابستانی و خیلی گرم، مجموعه نقدهای اهل علم شیراز درباره کتاب الاصغر فی المنطق ابنسینا را در کتابچهای به ابنسینا تقدیم کرد، «شیخ از من خواست تا برای او کاغذ سفید حاضر کنم» پنجاه ورق را در پنج دسته دهتایی برای او آماده کردم «سپس نماز عشاء را خواندیم و شمعی را جلوی خود گذاشت و دستور داد «شراب» را آماده کنند. من و برادرش نشستیم و از ما خواست تا شراب بنوشیم و خودش مشغول نوشتن پاسخ آن مسائل شد. پیوسته مینوشت و مینوشید تا نیمههای شب. تا آنکه خواب بر من و برادرش چیره شد. شیخ از ما خواست که به خانه برویم و استراحت کنیم. صبحهنگام، فرستاده شیخ آمد و گفت شیخ با تو کار دارد. من خدمتش رسیدم دیدم که در «نمازخانه» و مصلای خود نشسته» و پاسخ نقدهای منطقدانان شیرازی را در پنجاه صفحه آماده کرده بود و «به من گفت اینها را بگیر و به شیخ ابوالقاسم کرمانی بده!»
دقت در این داستان و توجه به صدر و ذیل آن نیز نشان میدهد که منظور از «شراب» در اینجا نیز نوعی نوشیدنی خوابزدا و نیروافزا بوده است و نه خمر و می مستکننده!
وصیتنامه مشهور او که خطاب به عدهای از دوستانش و طبق برخی از گزارشها خطاب به ابوسعید ابوالخیر نوشته است گویای شدت التزام او به احکام شرعی است:
«بدان که برترین حرکات، نماز است؛ و عالیترین سکنات روزه است و نافعترین خیرات، صدقه داده و کمک به مستمدان است و ... برترین کارها کاری است که با خلوص نیت انجام گرفته باشد و ام الفضائل، حکمت است ...»
حالات شیخ در واپسین روزهای عمر پر برکتش نیز از شدت التزام عملی او به شریعت تا واپسین نفسهای زندگیاش حکایت میدهد:
«هنگامی که ضعف و ناتوانی او شدید شد، غسل کرد و به درگاه الهی از ناکردهها یا بدکردههای خود طلب مغفرت کرد و همه اموالش را به مستمندان و نیازمندان بخشید و خدمتکاران خودش را آزاد کرد و رد مظالم کرد و پیوسته مشغول تلاوت قرآن شد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد.»
🖋 شواهد پژوهشی نشان می دهد که این دسته انتسابات به ابن سینا غلط و در برخی موارد ناجوانمردانه و عجولانه است و از ساحت قدسی او بدور است.
🆔 @h_falahati
بسم رب الحسین.
استعفای مرجعیت!
شاید خبر کناره گیری #آیت_الله_سید_کاظم_حائری از مرجعیت، بر شما نیز وارد شده باشد.
ایشان مرجعی بانفوذ و چهره ای درخشان و نام آشنا در میان مردم عراق است.
ایشان با آن همه نفوذ و جایگاه بلند،به محض آنکه چراغ مرجعیت را در خود کم فروغ یافت، #قلم_بندگی به دست گرفت و بر #کاغذ_تواضع نوشت : «اینک من شرایط کافی، برای مرجعیت را ندارم، ازین پس همه وکالت ها ساقط است و مردم را به اطاعت از رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه ای توصیه می کنم.»
این حجم از #تقوا و تکلیف گرایی، میوه ی درخت ایمان است، همان درخت پر برکتی که ریشه هایش با #نور_توحید سیراب شده است.
بارالها!
نَمی از #جام_تقوای آنان را روزی من بگردان! میدانی که چه قدر محتاج و لب تشنه مانده ام.
@zarakhsh
بسم رب الحسین
اولین پرونده!
مایلم در این واپسین روزهای گرم #تابستان، کام تان را به خبری مَسِرَّت بخش شيرين سازم.
پس از چند ماه، فرصتی فراهم شد و دوباره به شورای حل اختلاف، قدم گذاشتم بلکه گره از اَبروی #بندگان خدا بگشایم و میان آنان صلح و آرامش برقرار سازم.
آفتاب، تازه بر دمیده بود که به آبی، سرد #وضو ساختم و نانی گرم برای خانه خریداری کردم، هنوز #صبحانه نخورده بودم که راهی شورا شدم.
اولین مراجعین، جمعی از همسایگان بودند که از صدای #ساز و #سگ همسایه به تنگ آمده بودند!
جوانی سبک سر و بی ملاحظه در آن محله بود که شب ها صدای #ساز و آوازش خودش، خواب را بر مردم حرام کرده بود و روزها صدای #سگش، از مردم سلب آسایش می کرد.
همسایه دیوار به دیوار، بسیار محترمانه تذکر داده و درجواب، #ناسزا شنیده بود!!
لاابالی گری های آن جوان، #کاسه صبر همه را به سر آورده و کار را به شورا کشانده بود! در نهایت #مجبور به مداخله نیرو انتظامی شدیم!
دو روز درگیر این ماجرا بودیم! عجب جوان بی شرم و پر وقاحتی بود! #پول پدر، مست اش کرده بود و مردم را #رعیت خود می دانست !
وقتی به شورا آمد مرا به کناره ای کشید و یک دسته #تراول نو کف دستم گذاشت و آرام گفت : « ناقابله حاجی! شر را بخوابان! بیشتر از این هم هست!!»
من نیز قیافه #قهرمانی پاکدست را به خود گرفته، ابروهایم را در هم گره زدم و با صدایی که در گلو انداخته بودم، گفتم : « پولت را ببر تا #آبرویت را نبرده ام!!!»
چه قدر #جسور و خوش خیال بود که میخواست طلبه ای را با پول بخرد! گفتم : « فقط یک راه حل داری و آن #جبران گذشته است!!»
سرانجام از همه عذر خواهی کرد و به رعایت #حقوق شهروندی متعهد شد. هنگام رفتن قیافه اش دیدنی بود! #ظرف غرورش بدجور تَرَک خورده بود و حوصله هیچ کس و هیچ چیز را نداشت!
همسایه ها از ناسزا گویی هایش، زخم به دل داشتند، عزم شان بر #شکایت بسیار جدی بود! که شکر خدا میانجیگری هایم مقبول افتاد و کار به #دادگاه نکشید!
اکنون که این متن را می نویسم ، خدا می داند که رگ هایم پر از احساس #رضایت از زندگی است! بسیار خرسندم که پای جوانی به #زندان و ثبت سوء پیشینه باز نشد و از طرفی آرامش و آسایش به #محله باز گشت!
بارالها!
درون این سینه، نزاعی دیرینه است، میان عقل و #نَفْس!! چه کسی میخواهد دست من بینوا را بگیرد؟؟ چه کسی حق این مظلوم را می ستاند؟؟ چه کسی #عقل را به کرسی معرفت خواهد نشاند؟!
دست مرا بگیر ای مهربان ترین مهربانان 🙏
@zarakhsh
♻️چرا باید حاکم در دسترس باشد؟
🖋 آموزهای از نامه ۵۳ نهج البلاغه
۱) در دسترس نبودن حاکمان نشانهای از تنگنظری و بدخلقی آنها است.
(احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيق)
۲) در دسترس بودن حاکم، فرصتی است برای انجام امور بزگوارانه
(فَفِيمَ اِحْتِجَابُكَ مِنْ ... أَوْ فِعْلٍ كَرِيمٍ تُسْدِيه)
۳) در دسترس نبودن حاکمان موجب ناآگاهی آنان از امور حکمرانی (و تعیین اولویتها و ...) میشود.
(قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُور)
۴) در دسترس نبودن حاکمان موجب میشود اخبار و اطلاعات جامعه به صورت گزینشی به اطلاعشان برسد. (يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَه: روند آگاهی حاکمان از امور پنهانی جامعه را قطع میکند)
۵) اولویتهای ذهنی آنان با اولویتهای عینی و واقعی مردم نامطابق میشود. (فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ الصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ الْقَبِيحُ)
۶) در محاسبات ذهنی و اقدامات عملیشان، حق با باطل آمیخته میشود.
(وَ يُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِل)
۷) حقوق مردم بر گردن حاکم است حاکم چرا باید با نهان کردن خود، از انجام وظیفه در برابر حقوق رعیت استنکاف کند؟
(فَفِيمَ اِحْتِجَابُكَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِيه)
۸) اگر حاکمان در دسترس باشند اکثر مشکلات مرم با کمترین زحمت و هزینه به دست آنان قابل حل است.
(أَكْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَيْكَ مِمَّا لَا مَئُونَةَ فِيهِ عَلَيْك)
🌐 کانال «با نهج البلاغه»
🆔 @h_falahati
بسم رب الحسین.
مدرسه نواب!
آسمان، بوی مِهر می داد و حس و حال ِدانش آموز #کلاس_اوّلی را داشتم که در اوج خجالت و تنهایی وارد مدرسه جديد میشود!
عصر جمعه بود و مدرسه بسیار #خلوت دیده میشد ! به جز چندطلبه شهرستانی و یک طلبه #فاضل _که برای خیر مقدم آمده بود _ کس دیگری مشاهده نمی شد!
نه کسی را میشناختم و نه کسی مرا میشناخت! #کوله بارم را زمین نهادم و گوشه ای در تنهایی خود فرورفتم!
وای خدای من! من از تنهایی بیزارم و از تنها ماندن می ترسم!
تنهایی قلبم را #سرد کرده بود! خیلی دلم میخاست با برخی از دوستانم، تماس بگیرم تا گرمای کلام شان، این قلب سرد را حرارت و آرامش بخشد! آنکه از همه مشتاق تَرَش بودم، امکان زنگ زدنم نبود لکن #خورشید_معرفت رفقای دیگر، این نخل ِسرمازده را گرما بخشید!
با #بیناباجی هم کلام شدم ، به حسین #برهانی زنگ زدم و قدری از گفت و گو با #رسول بهره بردم . با حرف های #جنگی کلی خندیدم و آرام گرفتم!
البته ناگفته نماند با یکی از رفقایم که همیشه صدایش #ترانه_مادری در گوشم نواخته است، نیم ساعت صحبت کردم، آری #خاله ام را می گویم! خدایش به سلامت دارد! اگر _زبانم لال _یک روز خورشید لبخندش کوتاه شود دیگر میل خندیدن نخواهم داشت!
مدام زیر لب زمزمه می کردم : «این نیز بگذرد! مگر در مدرسه #حضرت_مهدی عج کسی را می شناختی؟!»
از کوله ام، بالشتی ساختم و #چشم_صبر بر هم نهادم تا خواب غفلت، همه تنهایی هایم را از یاد ببرد!
فردا چه میشود؟!
چه کسانی می آیند؟
چه می گذرد؟ چه ها گفته می شود؟!
برنامه سال آینده چه خواهد بود؟!
به دامان حضرت #رضا ع پناه بردم و آینده را به #خدایم سپردم که او قدرتمند ترین مهربانان است ...
@zarakhsh
چهار نکته طلایی( استاد زمانی).mp3
33.4M
🌟چهار نکته طلایی برای موفقیت طلبه:
1⃣اخلاص
2⃣جامعیت
3⃣تهذیب و تواضع
4⃣نظم
#استاد_آیت_الله_زمانی
#مدرسه_علمیه_نواب
@zarakhsh
چه کسی عالم میشود؟.mp3
421.7K
⁉️چه کسی عالم میشود؟
🎤آیت الله احمد #عابدی
خاطره ای جالب از #علامه_طباطبایی(رحمهاللهعلیه) و مرحوم آیت الله سید محمدرضا #گلپایگانی
#مشاوره_طلبگی
#خاطرات_علما
#اخلاق
🆔 @h_falahati
🔴اطلاعیه دفتر آیتالله مکارمشیرازی درباره شایعه مرتبط با دستگیری مشاور وزیر
🔹چند روزی است انتشار خبر برخورد با مشاور یکی از وزرا موجب پخش شایعات و بهانهای برای دروغ و نفرت پراکنی دشمنان در میان مردم شریف و متدین گردیده است. نامبرده از فرزندان یا نوادگان مرجعیّت معظم نیست بلکه از منسوبین برادر مکرّم ایشان میباشد.
🔹وی هیچ گونه ارتباط کاری با این بیت و دفتر نداشته و ندارد و هیچگاه از جانب این مجموعه مورد حمایت یا سفارشی قرار نگرفته است. انتساب افراد به بزرگان نه باعث تایید آنهاست و نه مایه محدودیت؛ بلکه هر کس بر حسب شرایط و توانمندیهای خود و بر طبق قوانین میبایست به کار گرفته شود و پاسخگوی اعمال خود باشد.
@zarakhsh
بسم رب الحسین
رُویَ عَن الإِمامِ الباقِرِ عَلَیهِ السَّلامُ:
لَا تَسْأَلُوهُمْ فَتُکَلِّفُونَا قَضَاءَ حَوَائِجِهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
[از مخالفین ما] درخواست نکنید
چرا که در قیامت ما را برای برآورده
ساختن حاجاتشان به زحمت می اندازید.
🖋 بحار الانوار ج ۸ ص ۵۵
آن لحظه که چشمانم به این روایت افتاد، اشک بر صفحه صورتم غلتید، امام باقر ع، شیعیان را از این کار نهی کرده اند چون اگر #مخالفین اهل بیت ع، برای شیعیان گره گشایی کنند، ائمه ع خود را موظف به #تشکر و #شفاعت آنان می دانند!
حال اگر شما که #عاشق آنان هستی، قدمی برایشان برداری برایت سنگ تمام می گذارند!
@zarakhsh
Hosein Taheri - Ye Konje Haram.mp3
7.94M
بسم رب الحسین.
صرفا جهت آماده شدن دلهای اربعینی
@zarakhsh