📌آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان
#مهدیاخوانثالث (1369شهریور _1307 اسفند)
🖋مهدی اخوان ثالث در دهم اسفند ماه سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در مشهد متولد شد، پدر او که علی نام داشت، یکی از سه برادری بود که از استان یزد به مشهد نقل مکان کرد و از این رو آنان نام خانوادگیشان را #اخوانثالث به معنی برادران سهگانه گذاشتند. نام مادرش مریم بود. پدر مهدی به شغل داروهای گیاهی و سنتی مشغول بود. #اخوان به هنگام تولد، با یک چشم نابینا به دنیا میآید، اما بعد از مدتی چشم دیگرش نیز به جهان باز میشود و وقایع جهان را موبهمو میبیند.
🖋خود اخوان ثالث در باب زندگی و بیماریاش در دوره کودکی گفته است: پدر من عطار - طبیب بود و مادر هم کارش خانهداری و بعدها هم دعاگویی و نماز و طاعت و زیارت امام رضا و از این قبیل. بعد از مدتی با درمانهای پدر و دعاهای مادر و نذر و نیازهایش آن چشم دیگر را هم به دنیا گشودم. خدا به من رحم کرد وگرنه حالا دنیا را با یک چشم میدیدم. اما حالا با دو چشم میبینم.
مهدی اخوان ثالث تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رساند و #فارغالتحصیل هنرستان صنعتی شد.
🖋وی از کودکی و دور از چشم پدرش به #موسیقی گرایش داشت.
مهدی از نوجوانی #شاعری را آغاز کرد و چیزی نگذشت که سر از انجمن ادبی خراسان درآورد و با بزرگان شعر آن روزگار از نزدیک آشنا شد.
🖋اخوان ثالث در سال ۱۳۲۷ ساکن تهران شد و به خدمت آموزش و پرورش درآمد و به #معلمی در اطراف تهران مشغول شد.
او در ادامه به همکاری با مطبوعات، شرکت در کارهای سینمایی و نویسندگی و کار برای برنامههای رادیویی و بنیاد فرهنگ ایران پرداخت.
مدتی وظیفهاش نظارت بر برنامههای ادبی بود، وی همچنین به کار صدا برگردانی ( #دوبله) فیلمهای مستند در استودیو گلستان نیز پرداخت. پس از مدتی ایرج گرگین از اخوان دعوت کرد تا مسئولیت مستقیم برنامههای ادبی را برعهده گیرد، با اینکه اخوان تجربه لازم را برای این کار نداشت، اما با موفقیت برنامهها را اداره کرد.
🖋مهدی اخوان ثالث پس از کودتای ۱۳۳۲ مانند بسیاری از #اهلقلم دستگیر و روانه زندان و پس از مدتی آزاد شد.
وی در سال ۱۳۶۰ بازنشسته شد، زندگی اخوان در سالهای پس از انقلاب بیشتر در خلوت و انزوا گذشت. نه حادثهی مهمی در زندگی او اتفاق افتاد نه شعر خارقالعادهای سروده شد و مهمترین رویداد فرهنگی، سفر او به خارج از ایران بود. اخوان که در تمام طول زندگیاش حتی برای یکبار نیز به خارج سفر نکرده بود، در سال پایانی عمر خود از طرف خانه فرهنگ معاصر آلمان دعوت شد. در این سفر وی به فرانسه، انگلیس، آلمان، دانمارک، سوئد و نروژ رفت. شعر خواند و از سوی فرهنگ دوستان ایرانی مورد استقبال قرار گرفت. سفر اخوان در سال ۱۳۶۹ به اروپا زمینه را برای تجدید دیدار با دوستان قدیمی فراهم کرد.
🖋با این اوصاف، اخوان ثالث آنقدر کار درخشان در کارنامه دارد که یکی از برجستهترین شاعران ایران در تاریخ ادبیات معاصر است.
🖋ثالث درباره #تخلص خود چنین تعریف میکند: در خراسان وقتی که تازه به شاعری رو کرده بودم (سالهای ۲۳- ۲۴) به یک انجمن ادبی دعوت شدم که استاد به نام نصرت منشی باشی در صدر آن بود. هر وقت شعر مرا میشنید میپرسید تخلص شما چیست؟ او واجب میدانست که هر شاعری تخلص داشته باشد و من نام دیگری نداشتم، سرانجام خودش نام #امید را به عنوان تخلص بر من نهاد.
🖋اخوان ابتدا شعرهایی در قالبهای سنتی، مثل قصیده، رباعی و… میسرود و از نظر زبانی احیاگر سبک خراسانی بود اما در اثر آشنایی با نیما یوشیج، به سرودن #شعرنو روی آورد.
🖋اخوان ثالث مدتی پس از بازگشت از خانه فرهنگ آلمان در بستر بیماری افتاد و سرانجام چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در تهران از دنیا رفت.
پیکر مهدی اخوان ثالث طبق وصیت خودش در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.
▪️روحش شاد و یادش گرامی🥀
🪴در گذرگاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد
عشق ها می میرند
رنگ ها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ....
دست ناخورده به جا می مانند...
#مهدیاخوانثالث
@zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح که پا میشی جلو آینه به خودت احترام بذار...
#دکترهلاکویی
@zarrhbin
❌وزارت بهداشت: برای سفرهای نوروزی هنوز موافقت نشده است / جزییات در دست بررسی است
🔸معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت: فعلا موافقتی برای سفرهای نوروزی ۱۴۰۰، صورت نگرفته است.
🔸جزئیات تسهیل سفرهای نوروزی در ستاد ملی کرونا در دست بررسی است.
🔸جزئیات آن روز شنبه (دوم اسفند) مشخص میشود.
@zarrhbin
💢 همه چیز درباره «حذف دفترچه های بیمه» / توقف صدور دفترچه از امروز
🔺 سازمان تامین اجتماعی از ابتدای اسفندماه دیگر دفترچه بیمه درمان کاغذی صادر نخواهد کرد.
🔺 مراجعه به پزشک و مراکز درمانی و احراز هویت بیمه شدگان از طریق ارائه کارت ملی، شناسنامه و یا جلد دفترچه بیمه امکان پذیر است.
🔺 مشخصات هویتی و شماره تلفن خود را در درگاه eservices.tamin.ir وارد کنید.
🔺 در صورت عدم نسخهنویسی الکترونیک، بیمار میتواند نسخه کاغذی پزشک معالج را به داروخانهها ارائه کرده و خدمات مورد نیاز خود را دریافت کند.
@zarrhbin
📌همه آنچه در چندساعت اخیر بین ایران و آمریکا روی داده است
1️⃣ #آمریکا اعلام کرده که حاضر است دعوت اتحادیه اروپا را برای شرکت در یک نشست احتمالی گروه ۱+۵ با ایران برای یافتن راه حلی دیپلماتیک درباره برجام بپذیرد.
2️⃣ نمایندگی آمریکا در سازمان ملل در نامهای رسمی به شورای امنیت مللمتحد خبر داده است که دولت آمریکا از بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران از راه مکانیسم ماشه، چشمپوشیده و تحریمهای سازمان ملل که شش سال پیش برداشته شدند، «فسخ شده باقی میمانند».
3️⃣ جواد ظریف، وزیرامورخارجی ایران هم در توییترش از عقبنشینی دولت بایدن از «بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل» استقبال کرده و گفته با این کار موافق است.
🔺 افزوده دولت آمریکا باید همه «تحریمهایی را که در دوران دونالد ترامپ بازگردانده شد فورا و بدون قیدوشرط بردارد و پس از آن ایران هم از کاهش تعهدهای برجامیاش دست برمیدارد.
🔺 دولت دونالد ترامپ با این ادعا که ایران با فرستادن اسلحه به یمن، قطعنامه ۲۲۳۱ را زیر پا گذاشته، اعلام کرد سازوکار ماشه را بهکار میاندازد تا همه تحریمهای پیشاز برجام علیه ایران برگردند اما کشورهای دیگر عضو برجام، این ادعا را نپذیرفتند.
@zarrhbin
📌جریمه رانندگان به صورت دو برگی/ چه افرادی مشمول این نوع جریمه میشوند؟
رئیس مرکز اجرائیات پلیس راهور نیروی انتظامی:
🔹در صورتی که توقیف وسایل نقلیه برای ماموران پلیس راهور مقدور نباشد و یا اینکه تخلف توسط دوربینها ثبت شده باشد، آن تخلف و اعمال جریمه به مالک خودرو توسط پیامک ارسال میشود که به آن جریمه دوبرگی گفته می شود.
🔹اگر رانندگان از لحاظ نوع جریمه ابلاغی اعتراض داشته باشند، میتوانند به شعب اجراییات پلیس راهور محل سکونت خود مراجعه کنند تا موضوع مدنظر بررسی شود.
🔹آن دسته از رانندگانی که با عدم رعایت حقوق شهروندی پلاک خودروی خود را مخدوش میکنند به مراجع قضایی معرفی میشوند./باشگاهخبرنگاران
@zarrhbin
📌تنگی نفس و تب شاخصترین علامت ویروس جهش یافته هستند
پیام طبرسی، رييس بخش عفونى بيمارستان مسيح دانشورى:
🔸ضرورتی ندارد افراد به محض اینکه تب کردند به بیمارستان مراجعه کنند اگر فردی تنگی نفس شدید داشت و تب مستمر و طولانی در خود مشاهده کرد باید بیمارستان برود.
🔸به افرادی که در خانه علائم خفیف دارند توصیه میکنم استراحت کنند، مُسکن مصرف کنند و مایعات فراوان بنوشند، در این صورت ۸۰درصد بیماری آنها بهبود پیدا میکند.
@zarrhbin
🚨فرود پرواز بندرعباس به یزد ایران ایر در تهران
🔹در اتفاقی عجیب و آنچه شرایط نامساعد جوی گزارش شده است، پرواز ATR ایران ایرهما از بندرعباس به مقصد یزد بیش از شش ساعت مسافران خود را بین فرودگاههای یزد و تهران سرگردان کرد./کن نیوز
@zarrhbin
❌❌❌
🔺گلایهشهروندان و ساکنین روستای توت از حجم کم آب
تقاضای اقدامی عاجل از طرف مسئولین و رفع این مشکل
@zarrhbin
📌 #پاپلییزدی_در_برزیل
💠یوهان آردو والسیوا
دانشگاه ریودوژانیرو برزیل
📝بخوانید #قسمتپایانی داستان پاپلی یزدی در برزیل
⚜سوزانا گفت :《امشب دوستان زیادی به اینجا میآیند . امشب را مهمان من باشید و برایمان قصه بگویید . دوستان ما از قصههای شما خوششان میآید. شبها در این منطقه تا حدود سیصدکیلومتر #امنیت نیست و اگر شب حرکت کنید، خطر جانی شما را تهدید میکند.》
سپس بدون اینکه نظر ما را بخواهد ، به زبان پرتغالی دستور داد چهار اتاق برای شبما آماده کنند.
او دستور داد در کنار ساحل یک میز با دوازده عدد صندلی قرار دهند تا ما و چند نفر دیگر از دوستانش در آنجا مستقر شویم.
⚜هوا نسبت به ظهر بهتر شده ولی هنوز گرم بود. کمکم سروکلهی آدمهای جورواجور پیدا شد. تعدادی ماشین آمده بودند و هر لحظه بر تعدادشان افزوده میشد. زندگی بیتحرک آنجا داشت فراموش میشد. ما نگران گابریلا بودیم. دیر کرده بود. حدود چهار ساعت بود رفتهبود.
⚜به سمت کلبهها که حدود هفتصدمتر از ما دور بود رفتیم . به نظر میرسید خیلیها ما را میشناسند. چندین جا ما را به صرف نوشیدنی دعوت کردند و معلوم بود که به چشم مشتری به ما نگاه نمیکنند . حدود ساعت هشت شب ، گابریلا با قیافهای درهم و خسته آمد. وقتی دید ما کنار ساحل دور یک میز بزرگ با چند نفر دیگر نشستهایم ، یکّه خورد. حال مجروحان را از او پرسیدیم. گفت :《حال کلمبو خوب است و تا چند روز دیگر میتواند از بستر بلند شود؛ ولی مردی که رانش شکافته بود حال وخیمی داروو احتمال دارد بمیرد!》
⚜دوستان کلمبو خوشحال بودند و دور ما جمع شدند. پروفسور پاپلی گفت:《بچهها، ما امشب اینجا ماندنی هستیم، ولی مواظب باشید دست از پا خطا نکنید! نه مشروب بخورید و نه دنبال کارهای دیگر باشید!》 البته منظور دکتر بیشتر گابریلا بود. گابریلا از اینکه دیده بود ما این همه طرفدار پیدا کردهایم ، متعجب بود . او به ما گفت دوستان کلمبو تفنگ و هفتتیر او را گرفتهاند.
⚜ساعتی بعد سوزانا به جمع ما پیوست. دکتر پاپلی از او خواست به دوستان کلمبو بگوید سلاحهای گابریلا را پس بدهند. سوزانا به یکی از افرادش دستورهایی داد. بعد از نیم ساعت مردی با ماشین آمد و سلاحها را آورد. او برادر کلمبو بود. به جمع ما پیوست و از ما و سوزانا تشکر کرد. او گفت ما همه امشب مهمان او هستیم.
⚜آنشب شام مفصلی آوردند. کنار ساحل گیتارزنها و آوازخوانها معرکه بهپا کردند. سوزانا کسانی را دور میز دعوت کرده بود که بیشترشان زبان فرانسه و انگلیسی میدانستند. فقط چندنفری مثل برادر کلمبو به زبان پرتغالی حرف میزدند.
⚜پروفسور پاپلی از خاطرات خودش و قصههایی از کشورهای مختلف میگفت. او چگونه توانسته بود در این گوشهی دورافتاده برزیل، با این آدمهایی که در حاشیهی اجتماع هستند و نوع کار آنها با آدمهای معمولی تفاوت اساسی دارد، دوست شود؟ آنهم به نحوی که آنها حاضر بودند ساعتها بنشینند و به حرفها و قصههای او گوش کنند.
ظرف هشتساعت رابطه طوری شده بود که حالا او پارتی گابریلا میشد تا اسلحهاش را پس بدهند.
⚜سوزانا مثل یک فرماندار دستور میداد و منطقه را اداره میکرد. حداقل آن شب دو هزار نفر به آنجا آمده بودند. سوزانا برای خودش بیسیم با بُرد کوتاه درست کرده بود و همهی افرادش وضعیتهای اضطراری را با بیسیم به او خبر میدادند. او چندین #معاون داشت.
⚜حدود ساعت دوازده شب، گابریلا و دیگران از دور میز رفتند. ما چهارنفر با سوزانا و یک نفر از معاونان او نشسته بودیم. پروفسور پاپلی گفت:《 مادام سوزانا، اگر ممکن است مقداری دربارهی زندگی خودت و اینکه چرا به اینجا آمدهای و این شهرک را درست کردهای سخن بگو.》
سوزانا گفت :《 شما دربارهی من چه فکر میکنید؟》 پروفسور پاسخ داد:《 من فکر میکنم شما خانمی تحصیلکرده هستید. در عین حال ، از مسائل اقتصادی و اجتماعی منطقه و برزیل و حتی دنیا آگاهی دارید. بدون تعارف #مدیرلایقی هستید.》 سوزانا پرسید :《 از کجا میگویید من تحصیلکرده هستم؟》 پروفسور پاپلی گفت :《 از لغات و اصطلاحاتی که به کار میبرید؛ از آگاهیهای اجتماعی که دارید؛ از جنس دستورهایی که میدهید و از نوع لطیفههایی که شما را به خنده میاندازد.》
⚜سوزانا گفت:《 من از دانشگاه فرانسوی مارتینیک در سال ۱۹۸۴ فوق لیسانس #تجارتبینالملل گرفتم. یک سال هم برای ادامه تحصیل به دانشگاه لیون فرانسه رفتم ، ولی در آنجا کاری در یک شرکت تجاری یافتم که با برزیل تجارت پوستهای گرانقیمت داشت.
بعد بعنوان نمایندهی شرکت در بلم و محدودهی آمازون مشغول به کار شدم و پول خوبی هم میگرفتم.آن موقع ۲۵ سال داشتم و خیلی فعال بودم. به شهرها و مناطق شمالی برزیل و گویان و منطقهی آمازون برای فعالیتهای تجاری میرفتم. در سال ۱۹۸۶ برای تجارت و ایجاد پایگاه به همین محدوده آمدم.
👇👇👇
👆👆👆
《پس از یکماه که در اینجا کار میکردم، یک روز چند مرد با همراهانم درگیر شدند و دونفر از آنها را به شدت زخمی کردند و سپس قصد تجاوز به من را داشتند. ما یک مسلسل در ماشین داشتیم و من بدون هیچ تردیدی به آنها شلیک کردم. یک نفر از آنها کشته شد و دونفر به سختی مجروح شدند و دو سه نفر هم فرار کردند. من دوستان زخمیام را داخل ماشین گذاشتم و تا شهر سائولوئیس که در صد کیلومتری محل حادثه بود ، بردم. حتی یکنفر از من نپرسید که این آدمها چرا زخمی شدهاند. بعد از چند روز همکارانم بهبود یافتند ، از یکی از آنها پرسیدم چرا آن مردان میخواستند به من تجاوز کنند؟ دوستانم گفتند مردان فراوانی هستند که در این منطقه کار میکنند و ماهها همسرانشان را نمیبینند. من متوجه شدم در این منطقهی دور افتاده که هزاران مرد مهاجر در راهسازی ، در مزارع قهوه ، در حملونقل زمینی و دریایی، در تهیهی محصولات دامی و جنگلی و دیگر مشاغل دور از خانواده خود فعال هستند، به تفریح نیاز دارند ، پیش خودم گفتم در اینجا یک کازینو و کاباره راه میاندازم و برای خودم #تجارت میکنم. بنابراین در اینجا مستقر شدم. دهها کیلومتر از ساحل را یا خریدم یا از دولت گرفتم. حالا دارم در بیست کیلومتری اینجا شهر و بندری کوچک میسازم.
⚜در این محل که هستیم ، زمین مال من است، ولی دولت محلی مجوز شهرکسازی نداده است. ما عملا به صورت غیرقانونی در این منطقه هستیم؛ بنابراین، هیچگونه خدماتی نداریم. ولی محل جدیدی که در حال ساخت آن هستیم ، مجوز دولت دارد. شهرک کاملی است و تمام تاسیسات عمومی در آن دیده شده است.
⚜ من از او پرسیدم :《 تمام سرمایهگذاری را خودتان انجام دادهاید؟》 سوزانا پاسخ داد:《 زمین و طرح مال من است. ولی خیلی از تاسیسات و مغازهها و کافهها و کابارهها را پیشفروش کردهام. قصد دارم بعد از اتمام این پروژه ، با پولی که به دست میآورم به آمریکا بروم.》 دکتر پرسید:《 فکر میکنید در پایان پروژه چقدر سود ببرید؟》 سوزانا پاسخداد:《 حداقل صدمیلیون دلار!》
دکتر پاپلی گفت؛《 با این پروژه عظیمی که در دست دارید ، حتما تبلیغات گستردهای دارید؟》 سوزانا پاسخ داد:《 تبلیغات داریم، ولی تبلیغاتی که با پول ما انجام شود تا تبلیغاتی که با #قلم امثال شما استادان دانشگاه باشد، متفاوت است.》 دکتر پاپلی گفت:《 دیدید که حدس من درست بود! وقتی گفتم شما زنی تحصیلکرده و مدیر هستید، مداهنه و تعارف بیخودی نمیکردم.》 سوزانا گفت:《 پروفسور، شما نباید فرانسوی باشید!》 دکتر پاپلی گفت:《 بله ، من #ایرانی هستم.》 دکتر پرسید:《 شما با تمام مشغلهای که دارید، امشب وقتتان را با ما گذراندید، چرا؟》 سوزانا گفت :《 من از #مصاحبت با گروه شما بسیار لذت بردم! در طول پانزده سالی که اینجا هستم، اولین بار است که یک گروه استاد دانشگاه و افراد تحصیلکرده به این منطقه آمدهاند. شما به قصد تفریح به اینجا نیامدهاید. من متوجه شدم که فقط به خودتان و تفریحاتتان فکر نمیکنید؛ بلکه به دیگران هم میاندیشید. اصولا هرکس به اینجا میآید، یا آمده است قمار بزند و پولی به چنگ بیاورد یا آمده است نیازهای جسمانیاش را ارضا کند و برود. همه به پولشان مینازند. آنها به ما زنها نه به چشم انسانهای دارای حقوق انسانی، بلکه بعنوان یک دستمال کاغذی نگاه میکنند. اگر ماموران من نباشند دعوا راه میاندازند و شکم هم را سر پول و زن پاره میکنند. ما هر روز اینجا دعوا داریم. کسانی به اینجا میآیند که تمام زندگیشان را بر سر زن و قمار میبازند.
سود من در نابودی آنهاست. نه من آنها را انسان میدانم و نه آنها ما را.
⚜در طول چند سال گذشته ، هیچ کس در اینجا از تواناییهای مدیریتی و یا زیبایی سالن پذیرایی من و یا هماهنگی لباس و آرایش من حرف نزده است. هرکس به اینجا آمده ، یا از من یک میز برای قمار خواسته و یا چند دختر برای تفریح. بعد از چندسال شما مرا به یاد #تمدن، کتاب ، شعر و #معرفتهایانسانی انداختهاید.
این پروفسور ایرانی با اشعاری که از شعرای ایران برایمان خواند و ترجمه کرد و دوست اهل شیلی او با اشعار بسیار زیبایی که شاعران آمریکایی لاتین خواند، دیدگاهم را نسبت به مال و ثروت عوض کردند. میخواستم حداقل صدمیلیون دلار پول داشتهباشم و بعد به آمریکا بروم. حالا فکر میکنم تا چند ماه دیگر حساب کتابهایم را بکنم و با هرچه برایم ماند ، راهی دنیای متمدن شوم و از این منجلابی که به خاطر پول برای خودم درست کردهام، بیرون بیایم. همین حالا هم حدود هشت میلیون دلار پول نقد دارم. با همین پول به راحتی میتوانم در آمریکا برای خودم زندگی #مستقلی درست کنم و کتاب بخوانم.》
⚜دکتر پاپلی با ظرافت هرچه بیشتر چند ساعت قبل داستان 《طمعکار》 نوشتهی #آنتوانچخوف را تعریف کردهبود. این داستان روی سوزانا اثر گذاشته بود.
👇👇👇
👆👆👆
⚜شب از نیمه گذشته بود و ما هم روز پرماجرایی داشتیم. هنوز صدای ترنم گیتار و آوازهای عاشقانه و گاه عربدههایمستانه شنیده میشد. ماشینها کم شده بودند، ولی هنوز بودند. سوزانا گفت:《 بعضیها، بهخصوص قماربازها ، تا صبح میمانند.》 سوزانا گفت:《 پروفسور، میخواهم یک خواهش از شما و دوستانتان بکنم! فردا هم اینجا بمانید. فردا با چندنفر به طرف جنگل خواهیم رفت . قول میدهم به شما خوش بگذرد! من هم بعد از سالها با عدهای به #گردش میروم که از من انتظاری ندارند.》 استاد گفت :《 فردا صبح دربارهی آن حرف خواهیم زد.》
⚜صبح وقتی من و 《اوجدا》 از کلبه بیرون آمدیم ، دکتر را دیدیم که در کنار ساحل پشتمیز که به مصاحبه و تکمیل پرسشنامه منجر شد. مرد سیاهپوست گویانی برای ما کاغذ آورد. دکتر آن را خطکشی و سوالها را آغاز کرد.
حدود ساعت ۹ صبح سوزانا ما را به صبحانه دعوت کرد. میز را شاهانه چیده بودند.
《اوجدا》روز را با شعری آغاز کرد که سوزانا را سخت تحت تاثیر قرار داد. سوزانا به اوجدا گفت اگر از این شعرها بخوانی ، همین امروز همینجا را ترک میکنم ! هرچه بادا باد!
پروفسور گفت:《 اگر چنین است ، اوجدا بازهم از این اشعار بخوان!》 و او شعرهای بیشتری از شاعران پرتغالی و اسپانیایی زبان خواند.
⚜گابریلا هنوز خواب بود. حدود ظهر آمد که برویم. سوزانا پیشنهاد جنگل را داد. دکتر از گابریلا پرسید :《 شما چه میگویی؟ ما به اینجا برای دیدن و سیاحت آمدهایم ، ولی شما کار داری و باید به شهر خودت برگردی.》
سوزانا گفت :《 اگر گابریلا میخواهد برود، من اتومبیل در اختیار شما میگذارم که تا بلم شما را ببرد.》 گابریلا گفت:《من رفیق نیمه راه نیستم!》
⚜ما آن روز بعدظهر با تجهیزات کامل همراه به سه اتومبیل و تعدادی از دوستان سوزانا عازم حواشی جنگل شدیم. سوزانا در هفتاد کیلومتری ساحل در جنگل ، ساختمان شیکی روی تپه داشت. شب را در آنجا ماندیم و به قصهها و خاطرات دوستان و به اشعاری که اوجدا میخواند و صدای آرام گیتار که هیچگاه قطع نشد، گوش سپردیم.
⚜در پسِ شغل خشن این زن ، #روحیلطیف و انساندوستانه خوابیده بود.
پروفسور پاپلی کوشش داشت این روح او را بیدار کند. با هر قصهای که میگفت و با هر تفسیری که از شعرهای 《اوجدا》 ارائه میکرد، سوزانا از دنیایی که برای خود ساخته بود دور میشد و به دنیایی دیگر میرفت.
⚜صبح روز بعد او تصمیم گرفته بود دست از کازینوداری بردارد و با تعدادی از دختران مستعد، در بلم _جایی که میگفت خانهای بزرگ دارد_به تجارت بپردازد. او قصد داشت مرکز فعالیتهایش را میامی آمریکا قرار دهد.
اوجدا که شمّ #تجارت داشت و خودش یک شرکت آبمعدنی را در شیلی اداره میکرد، راهنماییاش کرد.
⚜ما شب بعد را هم در کنار ساحل ماندیم ؛ البته با شرایطی بهتر. فردا صبح خیلی زود با خداحافظی از سوزانا به طرف بلم رفتیم. سوزانا ما را متقاعد کرد که در بلم به منزل او برویم.
منزل او در بلم به مثابهی یک کاخ بود. گابریلا حالا با ما دوست صمیمی شده بود، گفت:《 من شما را رها نمیکنم!》 و با ما به بلم آمد. از آنجا با قایق تا چهارصد کیلومتری داخل رودخانهی آمازون ما را همراهی کرد. او در همین مدت تجارت و خرید و فروش را انجام میداد.
⚜مسافرت ما ۳۳ روز طول کشید. در بلم مهمان سوزانا بودیم. دو روز آخر که از آمازون برگشته بودیم ، او هم به بلم آمده بود. پروفسور پاپلی و رودرس از بلم به 《 لیما》 پایتخت پرو رفتند و اوجدا با من به ریو برگشت.
⚜من با اوجدا گهگاه تلفنی صحبت میکردم. تقریبا یک سال و نیم بعد از مسافرت به بلم ، اوجدا به من تلفن کرد و گفت یک ماه بعد در سانتیاگو مراسم دامادی اوست. او گفت :《 پروفسورپاپلی و ده دوازده نفر از بچههای گروه هم از آمریکای لاتین میآیند . تو هم حتما بیا. 》 دکترپاپلی هم از پاریس به من تلفن کرد که حتما به عروسی بیا. به دکتر گفتم:《 شما سرِ راه به ریودوژانیرو بیایید. از ریو باهم به سانتیاگو میرویم.》
سه نفر ازبچههای دیگر برزیلی هم به عروسی میآمدند . اوجدا مخارج همه را تقبل کرده بود. بنابراین دلیلی نداشت که به شیلی نرویم. اوجدا حالا ۴۵ سال داشت و هنوز ازدواج نکرده بود.
⚜وقتی در فرودگاه سانتیاگو از هواپیما پیاده شدیم، دکتر پاپلی گفت :《 آماده سورپرایز باشید!》 وقتی از گمرک گذشتم دیدم سوزانا زیباتر از همیشه بعنوان #عروس دست در دست اوجدا برای استقبال ما آمدهاست.
هرگز #گریهی پروفسور پاپلی را در آن لحظهی شادیبخش فراموش نمیکنم. فرداشب در مراسم ازدواج سوزانا و اوجدا شرکت کردیم.
《 مراسمی فراموش نشدنی در حومهی سانتیاگو》
#پایان
📚شازده حمام ، جلد چهارم
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلییزدی
@zarrhbin
❖
وقتی "گلی" را🍃🌺
دوست دارید
آن را میچینید.
اما وقتی
"عاشق" گلی هستید...
آن را هر روز
آبیاری میکنید.
فرق بین "عشق"
"دوست داشتن"
این است.... 🍃🌺
♡ چارلی چاپلین ♡
@zarrhbin
العجل یا صاحب الزمان🍃💔
این عشقِ آتشین ، زِ دلم پاڪ نمےشود
مجنون بہ غیر خانہے لیلا نمےشود
بالاے تخٺ یوسف ڪنعان نوشتہاند
هر یوسفے ڪہ یوسفِ زهرا نمےشود
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zarrhbin
4_5872773452590484190.mp3
6.21M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃دلتنگی غروب همه روزهای من
🍃کی میرسد به صحن حضورت صدای من
🎤حاج #محمدرضا_طاهری
👌بسیار دلنشین
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zarrhbin
❌مطلب مهم لحظاتی قبل اینستاگرام سایت رهبر انقلاب درباره برجام
شرط جمهوری اسلامی، لغو کامل همه تحریمها و انجام راستیآزمایی است
@zarrhbin
#معرفی_کتاب📚
#علی_از_زبان_علی
🔶️کتاب علی از زبان علی علیه السلام نوشته محمد محمدیان کتابی ارزشمند است که زندگی امیرالمومنین را از زبان خود ایشان نقل می کند.
🔻امیرالمومنین(ع) از هر نظر بی نظیر است. در اولیا، اوصیا و بزرگان کسی را جز ایشان سراغ نداریم که خودش زندگی را از ابتدا تا انتها بیان کرده باشد.
🔻️کتاب "علی از زبان علی دربردارنده گزارش های تاریخی و روایی براساس سیر طبیعی گفتارهای اجتماعی و سیاسی است و نه عهده دار بیان معارف عمیق توحیدی.در واقع این کتاب از اول تا آخر از زبان حضرت علی(ع) است و پاورقی جزئی دارد.
@zarrhbin
🗓روز شمار بزرگداشت سرداران و شهدای شهرستان اردکان🗓
🔻آنچه امروز رخ خواهد داد:
•°•°💠جشنواره هنر ایثار💠°•°•
۱ اسفند ماه ۱۳۹۹
#اردکان_شهر_مقاومت
#کنگره_شهدای_یزد
#جشنواره_هنر_ایثار
🌷بزرگداشت سرداران و شهدای شهرستان اردکان🌷
😷 شیر مادر کرونایی نوزاد را ایمن میکند
💢 نتایج یک مطالعه جدید نشان میدهد تغذیه با شیر مادر مبتلا به کرونا موجب انتقال ویروس کووید-۱۹ به نوازد نمیشود بلکه نوزاد دارای آنتیبادیهایی از این شیر میشود که میتواند ویروس کرونا را خنثی کند.
محققان دانشگاه «روچستر» در این مطالعه، ۳۷ نمونه شیر ۱۸ مادر مبتلا به کرونا را تجزیه و تحلیل کردند و متوجه شدند که هیچ یک از آنها حاوی هیچ گونه ماده ژنتیکی ویروسی نبود بلکه حدود دو سوم از این نمونه ها حاوی ۲ آنتی بادی خاص برای ویروس کرونا بودند.
@zarrhbin
❌فوت دو کودک یک و ۹ ساله مبتلا به کرونا در خوزستان
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز:
برخلاف پیکهای قبل که درگیری بیشتر در گروههای سنی بالاتر رخ میداد اما در پیک اخیر با انتشار کرونای انگلیسی، کودکان و نوجوانان هم قربانی میشوند.
امروز خردسال یک ساله و کودک ۹ سالهای را در خوزستان از دست دادیم.
والدین از خود و فرزندانشان مراقبت کنند، بیرون از خانه توپخانه کرونا فعال است.
@zarrhbin
📸یک روز تعطیل پایان هفته و جوانان علاقمند در پیستموتورسواری آیتالله خاتمی (ره)
جمعه/اولاسفند/۹۹
@zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک روز تعطیل پایان هفته و جوانان علاقمند در پیستموتورسواری آیتالله خاتمی (ره)
@zarrhbin
❌❌❌
♨️اندکی غفلت همانا ، به بار آمدن نگرانی و پشیمانی هم همانا
♦️نوجوان ۱۱ ساله ای که در ارتفاعات کوه هریشت گم شده بود ، با تلاش ماموران نیروی انتظامی نجات پیدا کرد.
در پی غفلت خانواده و روانه شدن پسر ۱۱ ساله به سوی کوه و بینتیجه ماندن تلاش برای یافتن وی ، موضوع به ماموران نیروی انتظامی اعلام شد و ماموران با تلاش و تجسس در ارتفاعات کوه نوجوان را سالم به خانواده تحویل دادند ./برخط
@zarrhbin
📌 اهم سخنان حجتالاسلاموالمسلمین سید اسماعیل شاکر امامجمعه اردکان در خطبههای نماز جمعه اول اسفندماه ۹۹
✅ محبت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) برترین سرمایه دنیا و آخرت است.
✅ بنا بر روایات، جواز عبور از پل صراط را امیرالمؤمنین (ع) صادر میکند.
✅ ایام البیض ماه رجب فرصتی مغتنم برای ارتباط با خدا و تقویت ایمان است.
✅ بیشترین ناله اهل جهنم از تسویف و امروز و فردا کردن هاست، اهل ثروت فرصت انجام اعمال خیر و کمک به امور عامالمنفعه را دست ندهند.
✅ از امور عامالمنفعه موردنیاز شهرستان، ساخت مدرسه، کلاس درس و نمازخانه است.
بیتفاوتی و خالی کردن میدان خواست دشمن است و گرهای از مشکلات باز نمیکند.
✅ چهار عامل پیروزی و ماندگاری انقلاب؛ ایمان به خدا، وحدت کلمه، ولایت مداری و حضور دائمی مردم درصحنه است.
✅ دشمنان برای دلسرد نمودن و دور کردن مردم از صحنه انتخابات تلاشهای زیادی میکنند که مردم ما با باور به تأثیرگذار بودن حضور و رأیشان میدان را خالی نمیکنند.
✅ مردم، حداقلها در پروتکلها را رعایت کنند تا اعیاد نوروز و شعبان و فرصت ماه رمضان محدود نشویم.
✅ ستاد کرونا در تصمیمات جدید پایان سال، وضعیت اقتصادی را در نظر بگیرد و هوای اصناف و بازاریان را که در طول یک سال گذشته متحمل ضرر شدهاند، داشته باشد.
✅ سختگیری در رعایت مسائل بهداشتی و افزایش نظارتها بسیار خوب است، اما تعطیلی و محدودیت ساعات کار در این اوضاع به صلاح نیست.
✅ در مساجد بیش از مزار اموات، مسائل بهداشتی رعایت میشود و قابلکنترل است اگر مجالس ختم محدود با رعایت دستورات بهداشتی برپا شود، بیشتر میتوان نظارت کرد تا مراسمهایی که در گلزار و مزار برپا میشود و هیچ نظارتی بر آن نیست.
✅ مطالبه مردم، صدور مجوز مجلس ختم در مساجد است که به نظر منطقی است و البته درنهایت تصمیمات ستاد کرونا ملاک اجراست.
@zarrhbin
4_5872996872494255378.mp3
603.7K
حکایتی ازگلستان:
یکی را از ملوک عرب حدیث مجنونِ لیلی و شورش حال وی بگفتند که با کمال فضل و بلاغت سر در بیابان نهاده است و زمام اختیاراز دست داده. بفرمودش تا حاضر آوردند و ملامت کردن گرفت که :
در شرف نفس انسان چه خلل دیدی که خوی بهایم گرفتی و ترک عشرت مردم گفتی؟ گفت:
کاش آنان که عیب من جستند
رویت ای دلستان بدیدندی
تا به جای ترنج در نظرت
بی خبر دست ها بریدندی
ملک را در دل آمد جمالِ لیلی مطالعه کردن تا چه صورت است موجب چندین فتنه. بفرمودش طلب کردن. در احیاء عرب بگردیدند و به دست آوردند و پیش ملک در صحن سراچه بداشتند. ملک در هیأت او نظر کرد شخصی دید سیه فام، ضعیف اندام،در نظرش حقیر آمد به حکم آن که کمترین خدّام حرم او به جمال ازو پیش بودند و به زینت بیش. مجنون به فراست دریافت گفت: از دریچه چشمِ مجنون بایستی در جمال لیلی نظر کردن تا سرّ مشاهده او بر تو تجلی کند.
تندرستان را نباشد درد ریش
جز به همدردی نگویم درد خویش
گفتن از زنبور، بی حاصل بود
با یکی در عمر خود ناخورده نیش
تاتورا حالی نباشد همچو ما
حال ما باشد تورا افسانه پیش
سوز من با دیگری نسبت مکن
او نمک بردست و من بر عضوِ ریش
فتاحی،رضا
@zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حداد عادل آب پاکی رو روی دست احمدی نژاد ریخت
@zarrhbin