eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.6هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ بازهم داستان همیشگی و اردکان 👈 بگذارید ابتدای داستان از تمام وعده و وعیدهای صنعت اردکان در قالب توسعه ی این شهر و ایجاد امکانات مختلف رفاهی و ورزشی با توجه به جمعیتِ آن که در خور یک شهر باید باشد!!!و نیست، چشم بپوشیم که نای و رمقی در نمانده که هی به آقایان گوش زد کنیم، بابا شما در فلان تاریخی، در فلان نشریه و یا فلان سایتی اینچنین و آنچنان گفتید، چرا عمل نمی کنید⁉️ 👈 صنعتِ محترم و عزیز که هستی و به گفته ی شاهدان از دادن مالیات نیز معاف می باشی، حال به هر بهانه ای که بستگی به قراردادهای میان شما و دولت دارد، و شاید خط قرمزی باشد که "ما" حق دخالت در آن را نداریم، اما لطفا با مردم یک شهر بازی نکنید و و از جنس طبل غازی نباشد که صدا داشته اما متاسفانه ‼️؛(راستی در وانفسای قیمت دلار که بخش اعظمی از اقتصاد ایران متحمل ضررهایی شده و می شود، هستند کارخانه ها و شرکت هایی که نه تنها ضرر نمی دهند بلکه صاحب نفع نیز می باشند، که این قسمت را از ما نشنیده بگیرید.) 👈 نماینده محترم شهرستان اردکان، جناب آقای دکتر تابش و همچنین مدیر عامل تیم خاتم، جناب آقای ملّت شما که به عنوان تصمیم گیرنده های نهایی تیم هستید و (اگر هم نیستید بالاخره در حوزه فعالیت و مسئولیت شما تعریف شده است!!) لطفا پیگیر باشید تا امید و تعصب جوانان و مردمِ نه تنها اردکان بلکه استان یزد برای حضور تیم خاتم در جام باشگاه های آسیا به منجر نشود، 👈 راستی این حق اگر هم اسمش باشد ما این باج و حق را تمام و کمال می خواهیم. 👈 و در پایان ای کاش معرفت آدم ها و قلم هایشان گیر منفعت و سود شخصی شان نمی نبود، بلکه می گفتند و می نوشتند و طلب می کردند را، حال می خواهد در هر حوزه ای باشد، از ورزش و اجتماع و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و سیاست و انسانیت؛ 👈 راستی در پشت پرده ی این شهر حکایتهای جالب و شنیدنی فراوان است، که البته اگر باشی، از شنیدن بعضی از آنها، سر به گریبانِ غم فرو خواهی برد و تفکّری عمیق وجودت را فرا خواهد گرفت و شاید هم بغضی تلخ از این همه ادعا، حنجره و گلویت را فشار خواهد داد؛ پس بگذار حکایت ها در پسِ پرده بماند که شاید اینگونه، زیباییِ آدم های به ظاهر موجه، هیچگاه خدشه دار نشود!!! و ماسک ها از صورت ها نیفتد!!! 🖋یکی از جمعِ مردم @zarrhbin
💌 نامه ی استاد به دخترشان🌹 نور چشم عزیزم،دختر گرامی ام سعیده خانم مطهری 🍃 سلامت و سعادت تو را از خداوند متعال همواره مسئلت داشته و دارم و خوشوقتم که خداوند دعاهای نیمه شب مرا درباره ی تو مستجاب فرموده، تو را و فرموده، شوهر و زندگی ای نصیبت فرموده که فوق العاده مورد من است و خودت هم تدریجا درک خواهی کرد. 🍃 فرزند عزیزم می گویند: مرد خردمند هنر پیشه را عمر دوبایست در این روزگار تا به یکی اندوختن با دگری تجربه بردن به کار ولی بعضی افراد آنچنان زیرک و باهوشند که گویی دوبار به دنیا آمده اند و این بار دوم است و بعضی افراد چنانند که با چندبار به دنیا آمدن هم تجربه نمی آموزند و من امیدوارم و از خداوند متعال مسئلت دارم که تو و سایر فرزندانم از گروه اول باشید. همشیره ات حمیده خانم تا حدی از گروه اول است. من سال گذشته که و او را در کاشان دیدم این مطلب را دانستم. او این اندازه هست که وقتی می بیند شوهرش خوب است و آینده ی درخشانی در انتظار آنهاست، دچار نزدیک بینی و احساسات زودگذر نشود. از تو هم‌ چنین انتظاری دارم با این تفاوت که تو بحمدالله از اول وضع زندگیت بسیار خوب است و من شک ندارم که زندگیِ تو مورد همه ی آشنایانت خواهد بود. 🍃 دختر عزیزم، خداوند متعال می فرماید: لَئِن شَکَرتُم لاَزِیدنَّکُم و لَئِن کَفَرتُم اِنَّ عَذابی لَشَدِید یعنی اگر نعمتی که به شما دادم قدر دانستید و کردید بر نعمات خود بر شما می افزایم و اگر دچار طغیان و سرکشی و کفران شدید، نقمت جانشین نعمت می کنم. 🍃 امید و آرزوی من این است که همه فرزندانم قدردان نعمتها و تفضلات الهی باشند تا روز به روز خداوند بر تفضلات خود و نعمات خود بیفزاید. اگر زندگی من و مادرت از شروع شده و به طور یقین اگر تو به جای مامانت بودی نمی آوردی، روز به روز و سال به سال بهتر شده است و لله الحمد، از آن جهت است که قدردان نعمتهای الهی بوده ایم و جاهلانه و سبکسرانه عمل نکرده ایم، همیشه و را جانشین احساسات و هیجانهای جاهلانه کرده ایم. 🍃 سعیده ی عزیزم، تو خودت می دانی که از بی خردی و سبکسری چه بر سر انسان می آید، نمونه ها دیده و شنیده ای. است که: دشمن به دشمن آن نپسندد که بی خرد با نفس خود کند به مراد و هوای خویش. ولی من، هم به عقل تو اطمینان دارم هم مطمئنم که تو عقل وافر خود را کنار نمی نهی و زمام خود را به دست احساسات جاهلانه نمی دهی. من دوست دارم که تو هرچه در دل داری با من در میان بگذاری، وسیله ی نامه یا حضوری، در هر زمینه ای و درباره ی هر مطلبی که باشد نمی کند و اگر مایل باشی که من با احدی حتی مادرت در میان نگذارم، نمی گذارم. تو خودت می دانی که دروغ هرگز به و من جاری نمی شود. 🍃 به نظر من بهتر است تو در مدرسه ی روزانه نام نویسی کنی، چون می گویند فعلا شبانه نیست. اگر مایلی امسال را به خانه داری سرگرم باشی و سال آینده در شبانه نام نویسی کنی بسته به خودت دارد. 🍃 آنچه که من از تو دارم این است که میان دو شهر بزرگ اصفهان و تهران به علاوه شهر سوم مشهد و به علاوه ی یک شهرستان به نام فریمان، تو پدر و مادرت را همیشه جلو چشم داشته باشی و مایه ی و باشی. 🍃 خانم والده ات امروز می آیند و حاضرند امسال نیمی از هفته را برای رفع تنهایی تو و کمک به زندگی تو، پیش تو باشند و تو قدر این را بدان که ممکن است روزی چشم باز کنی که نه بالای سر ببینی و نه و از اینکه به اندرزهای مشفقانه ی آنها گوش نکرده ای جهان در چشمت سیاه گردد، ولی من مطمئنم از عنایات الهی و از عقل و فهم تو که چنین نخواهی بود. آقای دکتر عزیزم را سلام برسان مرتضی مطهری ۵۶/۷/۵ 📚 از کتاب نامه ها و ناگفته ها 📩سمیّه خیرزاده اردکان 🍃 و پیشاپیش فرا رسیدن تولد حضرت معصومه سلام الله علیها و روز را به دختران دیروز و مادران امروز و همچنین به دختران امروز و مادران مهربان فردای وطن تبریک و تهنیت عرض نموده، باشد که پندهای پدرانه ی آیت الله را آویزه ی گوش، و فرا راه زندگیمان قرار دهیم، اِن شاءالله. راستی دخترها فرشته های زمینی هستند، می دانم که قدرشان را می دانید، ولی بیشتر بدانیم.❤️ @zarrhbin
بزرگ شهر....⁉️‼️ 👈 من نمی دانم بزرگ شهرمان کیست⁉️ ولی اینها را برای بزرگ شهر می نویسم.... 👈 بزرگ شهر چند صباحی است که مسئولین در شهرمان از عدم اعتماد و انسجام بین یکدیگر سخن به میان آورده و گِله می کنند که این امر مردم را می ترساند چون آنها رای دادند تا خدمتی در شهرشان به وقوع بپیوندد نه اینکه خودِ مردم کنند و اختلافات بین آنها را رفع کنند.... 👈 بزرگ شهر، برای تکمیل یک پیست موتور سواری برای جوانان پرشور دیروز ستادهای چند دهه نیاز است؟! بفرمائید تا آن را لحاظ کنند.‌.... 👈 بزرگ شهر، تا کی و چه زمانی در استخدام های این شهر باید شاهد نامردی ها و نامرادی ها بود و هر کس با توجه به صندلی که روی آن نشسته و سِمَتی که دارد به خود این اجازه را بدهد تا با آینده ی فرزندان این مردم بازی کنند⁉️ 👈 بزرگ شهر، تاکی و چه زمانی باید شاهد یکه تازی پیمانکارهای غیربومی در شهر باشند و برای بودن و یا نبودن سر کارِ نیروهای بومی این شهر بگیرند.... 👈 بزرگ شهر، ما متاسفانه عنوان پول دارترین شهر کشور را یدک می کشیم اما شما بگو جز همان پل زیرگذر که نماد پول داربودن ماست به کدام نماد فیزیکی این شهر باید دلخوش کنیم که البته بیمارستان و فرهنگسرا و هتل های در حال ساخت را از صدقه سری خیرین و بزرگوارانی داریم که باید دستانشان را به خاطر لطفشان ببوسیم لطفاََ آنها را به حساب پول داربودن شهر نگذارید و حسابشان را جدا کنید از تمام حساب ها و کتاب ها.... 👈 بزرگ شهر، چنددهه برای تکمیل پروژه ای چون پردیسان نیازمندید تا مردم با بزرگواری خود آن را لحاظ کنند.... 👈 بزرگ شهر چه خبر از مجتمع رفاهی و تفریحی چادرملو، تکلیف زمینش مشخص شد⁉️ 👈 بزرگ شهر، توسعه ی نامتوازن و افسارگسیخته ی صنعت کمر این شهر را خم نموده تا کی باید منتظر دستی از بود تا اجازه ندهد بیش از این شهر به زانو درآید، مخالف نیستیم اما مردم این شهر از عدم می نالند.... 👈 بزرگ شهر، ای کاش می دانستید که جان جوان مردم برای برخی از این کارخانه ها حکم بادمجان را دارد و اصلا ارزشی برای آن قائل نیستند و برای پیشرفت کارخانه هایشان تلفات جانی را از امور طبیعی پیشرفت کارخانه شان می دانند‼️ 👈 بزرگ شهر، در این اوضاع اَسفبار اقتصادی خوشبختانه برخی از کارخانه های شهر ما نه تنها ضرر نمی دهند بلکه هم می برند، سهم مردم از این سود چند است⁉️ 👈 بزرگ شهر، خیلی ها با رای این مردم شدند ستاره ی سهیل که امروز حتی دسترسی به آنها آسان نیست ولی خوب است که ما قدر نان و نمکی که با این مردم خوردیم را بدانیم.... 👈 بزرگ شهر، کاری کنید.‌... که برای دفاع از شما بتوان رگ گردن را باد نمود و جلوی هر احدالناسی ایستاد نه اینکه در برابر انتقادات به حق این مردم سکوتی کرد بالاتر و تلخ تر از فریاد.... 👈 بزرگ شهر، بیایید و بزرگی کنید و با رسانه ها از اوضاع و احوال شهر خودمان بگویید، کشور پُر دارد شما برای این شهر بزرگی کن..... 👈 بزرگ شهر، مردم این شهر پخته تر از دیروزند و از آنچه زیر پوست این شهر می گذرد و سکوتشان را به پای بی نقص بودنها نگذارید پس بیا و بزرگی کن تا فکر نکنند که بازیچه ای بیش نبوده اند. 👈 بزرگ شهر، اگر پای دردل های این مردم می نشستید شما نیز قلمتان تند و زبانتان گزنده می شد. 👈 بزرگ شهر، سکوت را بشکن و بزرگی کن و با این مردم بزن.... 👈 بزرگ شهر بیا از اُمیدی که نمی گوییم به تاراج رفت بلکه رنگ باخت بگو.... 👈 بزرگ شهر بیا و از این شهر قصّه ها بگو، اصلاحاتی که امیدواریم دیگر تئوری نباشند بلکه واقعی و عملیِ عملی باشند.... 👈 بزرگ شهر حرف و حدیث فراوان است و ملالی نیست جز دوری شما.... 📌 برای هر بند از این نگاره ها داستان هاست که اگر عمری باقی بود و خداوند توفیق داد و جانی در ، روایتگرش خواهم بود. در پایان، نه با کسی هستم و نه بر علیه کسی و نه پولی دارم و نه زوری و اصلا هم بلد نیستم از کسی کنم فقط را که حضرت اُستاد به من داده، وقف مردمان نجیب و صبور شهرم کرده ام که امیدوارم مورد قبول درگاه حضرت حق قرار گیرد. والسلام 🖋 یکی از جمعِ مردم @zarrhbin
🔴 قابل توجه.... ⏪ نمی دانم از وضعیت تیم های شهرستان تا چه میزان دارید ولی واقعا حکایت برخی از آنها شنیدنی و است..... 👈 و جای دارد که به راحتی آب خوردن بچّه هایی که شاید برای این زحمت کشیده اند و حتی خود و حضور در دبیرستان های نمونه و شاهد را فدای در این تیم ها کرده اند؛ از حضور در تیم می شوند!! و متاسفانه زمانی که موسم چیدن و برداشت محصول و دیدن نتیجه ی زحمات می رسد با نهایت ناباوری می ببیند که تیم، شایسته سالاری را از یاد برده و با نهایت سنگ دلی آنها را و کسانی را می کنند که از نظر حرفه ای در حد و اندازه های آنها نبوده و نیستند وقتی هم در کنجکاو می شوی، می بینی طرف فقط به خاطر اینکه بابایش فلانی است و یا دوست فلانی است و از بندِ برخوردار است بدون اینکه داشته باشد در تیم شده است‼️ 👈 نکنید این را، برای این شهر احترام قائل باشید، انصافِ شما کجا رفته⁉️ لطفاََ ببینید چه کسی روز و شب کشیده و از همه چیزش به خاطر تیم گذشته و چه کسی قرار است بر گردنش آویخته شود و بدون زحمت را ببرد⁉️‼️ 👈 با سرنوشت و بچّه های مردم بازی نکنید، چرا همیشه طناب باید از جایی پاره شود که است⁉️؛ شهر، است به راحتی می شود کاستی هایتان و پارتی بازی هایتان، عدم شایسته سالاری هایتان را به رساند. 👈 اصلاََ از تمام امور این شهر ، فقط بدون و بدون هستند، و حق کشی ها را با نهایت زیر سبیلی رد می کنند؛ اما نمی توانند دردِ دل نکنند و از سرخوردگی نوجوانشان و خراب شدن قصر آرزوهایش برای نوعی حکایت ها، روایت نکنند. 👈 نکنید این را، به ارزش ندارد مدیون بچّه های با استعداد این شهر و دیار شوید، دست بردارید از نگاه کردن به پدر و اطرافیانِ طرف، خواهشاََ انتخابتان فقط باشد، همین و بس. 🔊 گفتیم،نگید نگفتیم.... 🖋 هوادارِ مردم @zarrhbin
🍃 اما به سبب بودن بخشی از راه و فرار از مرگ، از سه مسیر مشخص جاده ی اردکان_توت را می پیمودند. بازخوانی خاطرات این عاشقان حسین علیه السلام در این مسیرِ دشوار خود حکایتی است مفصل؛ : اردکان، حوض گور، آب انبار گِرِجک، گُدار شور، چاه حسین عبدا... و سرانجام توت؛ : اردکان_حوض سفید، کوه دختر، زُرِ مِهر، گُدار تَلاته، انجیرآوند و روستای توت؛ که معمولاََ برای سفرهای زمستانه انتخاب می کردند، اردکان، حوض گور، میل حوض آخوند، میل آقا سید رضا(یاسینی) و توت؛ 🍃 در اواخر دوره ی قاجار شخصی به نام علی ابوطالب حسینیه ای در روستا بنا می کند.‌اما در خصوص بنای قبلی آن اطلاعی در دست نیست. 🍃 در سال ۱۳۷۳ شمسی در خصوص حسینیه ی توت می نویسد: " در حدود ۱۲۰ سال قبل شخصی به نام علی ابوطالب حسینیه ای در این محل بنا کرده و کم کم رونقی خاص یافته است و در اطراف آن ، آشپزخانه، مسجد، حمام و دهها اتاق برای سکونت مسافرین بنا گردید..." [ تاریخ اردکان، ج ۲، ص۲۴۹] 🍃 اما بی شک قبل از حسینیه "علی ابوطالب" بنا یا محلی خاص جهت عزادرای موجود بوده است. موقوفات بر جای مانده، حکایت از آن دارد. متاسفانه آن حسینیه ی قدیمی با تصمیم هیئت امنای حسینیه ی توت جهت گسترش و توسعه ی آن در اوایل سال ۱۳۷۳ تخریب می گردد و به جای آن حسینیه ی بنا می گردد. 🍃 به نظر نگارنده رونق حسینیه ی توت پس از جریان به جهت آن دوران بیشتر می گردد. ممانعت از برگزاری مراسم و روضه خوانی در اردکان و عدم دسترسی آسان امنیه های وقت به روستای توت سبب می گردد، آیین توت، توجه بیشتری به خود معطوف سازد و به سبب سادگی ویژگی های خاص خود دل های زیادی را شیفته ی خود سازد. امروز اعتقاد و باور مردم به آیین توت و حضور در روستای توت به گونه ای است که از بیان آن عاجز می ماند و حتی عدّه ای آن را کربلای دوم می نامند! 🍃 نکته ای که نباید از بیفتد این است که مردم پس از مراسم آخر ماه در روستای توت، یعنی روز اول ماه به می پرداختند و با سفر به روستاهای اطراف یا در همان روستای توت به بازی های بومی و محلی می پرداختند. در چند دهه ی گذشته قسمت دوم از افتاده است و امروز آن می تواند بخشی از اواخر ماه صفر در روستا را حل سازد. 📚 میدون توت/ به کوشش نادر پیری اردکانی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 📌 مردم نجیب اردکان در بودن شما شکی نیست فقط مِن باب یادآوری که هنگام مستقر شدن در روستای توت در حفظ طبیعت آن کوشا باشید و از ریختن زباله جداََ خودداری فرمایید و خواهشاََ حفظ حرمت ساکنان توت را نیز از یاد نبرید و به حریم زمین های کشاورزی شان احترام بگذارید زیرا شما پنج روز را در آنجا هستید و این بندگان خدا یک عمر آن دیارند، باشد که باشند. @zarrhbin
🍃 چند کلامی مهر آمیز با شما مخاطب های کانال ذره بین در شهر 💠 بدون مقدمه، بنده به عنوان فرد کوچکی از جامعه ی اردکان، که خداوند را به دستش به امانت سپرده است، هرگز ادعایی نداشته و ندارم اما مطالبم در اجتماع نه تنها برایم مهم بوده بلکه آن را راهنما و راهگشا برای ادامه ی مسیر می دانم، و باید بدانیم که بعضی از این بازخوردها چنان بوده است که هرگز از ضمیر ناخودآگاه آدمی بیرون نخواهد رفت! و گاهی چنان ، که حلاوتش تا ابد ماندگار خواهد ماند. 💠 و اینجانب از زمانی که به دست گرفتم و خطوطی را به یادگار نگاشتم، از نشریات مکتوبی چون "آیینه" بگیر تا "مروت"، از دنیای وبلاگ نویسی بگیر تا حضور در سایتی چون "شهروند" اردکان و چه امروز که در کانال تلگرامی بنا به علاقه مشغول به هستم؛ دیروز شاهد زیباترین ، بعد از منعکس شدن پستِ در کانال ذره بین در شهر بودم که دوستی پیام فرستاد که برادزاده ام در مشغول به هست که بعد از دیدن این پست و مطالعه ی آن، که خیلی هم به دلش نشسته، آن را برای پدرش که در شهرکرد ساکن است می فرستد و از پدر می خواهد که آن را نماید که پدربزرگوار بعد از خواندن این پست، که ردپایی از گذشته های روشن و زیبایش را در آن یافت می کند به عضویت کانال می پیوندد. 💠 و چه پسندیده و دلچسب است که اردکانی ها در هر کجای این دنیا که باشیم حتی در خارج از مرزهای جغرافیایی این کشور، عِرق به زادگاهمان را از یاد نبرده و نمی بریم و ، ما را بر آن می دارد تا یادمان نرود که در کدام آب و خاک داریم و قلب مان به عشق کدام در سینه می تپد که حتی در آن سوی مرزها، سرزمین مادری مان را از یاد نبرده و فراموش نخواهیم کرد؛ که این زیبا نه تنها قابل ستایش است بلکه هزاران آفرین دارد. 💠 و این امر تداعی کننده ی قدرت در دنیای امروز است که انسانهایی که دارای پیشینه ی تاریخی مشترک هستند را فراتر از که قرارددادهای بشری می باشند، منسجم و متحد نگه می دارد و از آن، که زیباترین ضمیر، در ادبیات فارسی زمین است را شکل می دهند. 🍃 و در پایان ارادتمند تمام نجیب و اصیل در هر کجای این پهنه ی گیتی که هستید، امیدواریم آوازه ی خوشی هایتان گوش های فلک را کَر نماید. ✍ سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
✅ به بهانه ی حضور آقای سید حسین میرحسینی اردکانی در کسوت مدیریت جدید اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی 🍃 ▫️از این دسته عکس ها در فضای مجازی با زیرنویس یاد می شود؛ ولی ما از آنها تحت عنوان یاد خواهیم کرد. ▫️قبل از هر مقدّمه ای بر خود واجب می دانیم تا از زحمات سرکار خانم در اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی اردکان تشکر نموده و از خداوند متعال سلامتی و تندرستی ایشان را خواهانیم. و قابل ذکر است که در شب میلاد حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه ، که حضور آقای سیدحسین ، در کسوت مدیریت جدید اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اردکان را به اطلاع عموم رساند، به فال نیک گرفتیم؛ امیدواریم به یُمن وجود ایشان روزهای پُربار اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی دوباره تَکرار شود. ▫️و قابل توجّه شما مخاطب که آقای میرحسینی نه تنها یک فرهنگی فرهیخته و باتجربه هستند، بلکه در کارنامه ی کاری خود سابقه ی اجرایی در نهاد استانداری یزد را نیز به ثبت رسانده اند، خوشبختانه ما ایشان را به عنوان یک همکار پیشکسوت و فعال در عرصه ی رسانه و هم می شناسیم که در این وادی نامی دارند و آنهایی که دستی بر داشته و دارند آقای میرحسینی را با نشریه ، خوب می شناسند. ▫️و به حق که از بین بهترین ها، را انتخاب نمودند و به حُسن این انتخاب تبریک گفته و از خداوندمتعال، موفقیت و سربلندی ایشان را خواهانیم. 📸 و این عکس به یادماندنی در تاریخ دوم آبان سال ۱۳۶۹ در گرفته شد و به ثبت رسید و اما در مورد شخصیتهای حاضر در این ، قابل توجّه که که سرپرستی موسسه ی مطبوعاتی "کیهان" را برعهده داشت، در سال ۱۳۶۱ به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیِ ایران شد و تا سال ۱۳۷۰ (دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی) طولانی ترین در این را تجربه کردند؛ که جالب است بدانید، نوجوان در آن زمان از دست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقتِ ایران، دریافت می کنند. ✍ سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
🔴 به نامِ ، به کامِ 📌 خوب وقتی که نماینده، جناب تابش با دیدار کردند؛ یعنی "آش کشک خالتونه، بخوری پاتونه،نخوری پاتونه...." 📌 فقط از جناب یکی خواهش داریم که وقتی دوران تصدی گری شان در کسوت شهرداری اردکان به پایان رسید خواهشاً گزینه ی بعدی یا برای خود انتخاب نکنند و بگذارند بر اساس و آنچه که می خواهند دست به بزنند. 📌 نماینده ی عزیز سایه ی عزت شما بر سر مردم اردکان مستدام، مشتاقِ دیدار، فقط را برای تصدی پستها از نیندازید چون آنجایی که دلش می سوزد، هرگز دلش نمی سوزد، در ضمن دیگِ بخارِ در حالِ جوش و بدون سوپاپ را نیز از خاطرِ شریفتان دور نکنید. 📌 راستی نماینده ی محترم مردم اردکان اندیشه های نابِ امروز برگ سبزی است تحفه ی تقدیم به که کنید به اندازه ی دوستتان دارم. ارادتمند شما.....✋ 🖋 هوادارِ مردم @zarrhbin
مخاطب بزرگوار سلام🌹 🍃 امشب، شبِ است،اگر توفیق یافتی و به درگاهش مشرَّف شدی برای شِفای همه ی بیماران، ظهور امام زمان آبروی عالم و ناجی مظلومان را از یاد نبر، خوشبختی جوانانمان را هم از او بخواه، عاقبت به خیریمان را نیز از نینداز، سربلندی کشورمان، صحت و سلامتی پدرها و مادرهایمان، حفظ نور دیده هایمان از تمام بلایای آخر الزمان و برای همه کسانی که نگاهشان به چشمان بارانی و دستان مهربان توست که به سوی مهربانترینِ مهربانان بلند است کن و بخواهیم برای ، نیکی ها را و هر آنچه من ننوشتم و تو خوب می دانی. راستی دوست مهربان من، را نیز از یاد مبر که سخت محتاج دعای خیر تو اِیم.....💚 @zarrhbin
✅ فقط به خاطر .... 🔺بدون مقدمه، حسرت به دلمان ماند که طرح های اجرایی از جمله تبدیل شدن کوچه ها به خیابان و تبدیل شدن خیابان ها به بلوار، بدون وقفه و با سرعت هزارتا، اجرایی شود. 🔺به والله اگر نداشتیم و بر روی پول و معدن، شام تارمان را سحر نمی کردیم و به صبح نمی رساندیم به خیالمان هم اصلاً خاطری خطور نمی کرد که برداریم و از آرزوهای جمعی‌مان بنویسیم؛ 🔺 نوش جانتان که در این اوضاع اسفبار اقتصاد ایران، شما به جای ریال و تومان، پارو می کنید، اصلاً به ما چه مربوط است که سود سرشار شما، سال گذشته چه رقم و عددی بوده است؟! مگر ما مُفَتِّش هستیم⁉️‼️ 🔺 به عمر ما نیست که ببینیم آبی از شما برای این شهر گرم می شود و یا نه⁉️اما بدانید که پاره‌ی تن ایران و استان یزد است و به نابودی و به زنجیر کشیدن آن هرگز فکر نمی کنیم که سر و جانمان فدایِ است. 🔺شهردار محترم، شورای متخصص،جناب آقای دکتر تابش نماینده ی بزرگوار که ما اهالی رسانه حسرت به دلمان ماند که یکبار نشستی صمیمانه با شما داشته باشیم و هر چه می خواهد دل تنگمان با شما بگوید؛ آیا قرار نیست تکلیف خیابان شدن کوی مسجد زینب مشخص شود⁉️ 🔺مراحل اجرایی به کجا رسید⁉️ و قابل توجه تمامی کسانی که را تنها برای می خواهند بدانید که کمبودهای این شهر فراوان، و پول و از آن فراوان تر است، فقط همت عالی می خواهد و می طلبد که سرمایه ها را از مرجع به مقصد برسانیم و با درایت و فکر و ترتیبِ اثر بدهیم. 🔺راستی شهرداری محترم و به قول معروف لطفاً از اِلمان‌های نوروز مانند چشمانتان محافظت کنید که "تخم رینگی فقط برای صب نوروز خشه".... این گلدان‌های پلاستیکی رنگی هم که در ایام عید، رنگ و جلایی به شهر بخشید نیز اقدامی جالب بود نوش جان گلفروشی شهر همسایه که از فروش آن سودی عایدش شد گوارای وجودش، ما که بخیل نیستیم و در شهرمان هم گلفروشی نداریم‼️ان شاءالله همه، نانی پهلوی شهر و مردم ما بخورند، ما همین که نظاره گر هستیم کافی است.‼️ فقط از این گلدان‌ها و بنرها نیز خوب محافظت بفرمائید که از بیت‌المال برای آن شده است و ظاهراً اینگونه که به مشام می رسد قرار نیست پول ما مسجد برخوردار شود... گِله از دست کسی نیست مقصر دل دیوانه‌ی ماست 🖋هوادارِ مردم @zarrhbin
🖋 #سخت_است....⁉️ سخت است #قلم باشی و دلتنگ نباشی با تیغ مدارا کنی و سنگ نباشی سخت است دلت را بتراشند و بخندی هی با تو بجنگند و تو در جنگ نباشی از دردِ دل شاعر عاشق بنویسی با مردمِ صدرنگ هماهنگ نباشی سخت است بدانی و لب از لب نگشایی سخت است خودت باشی و بی‌رنگ نباشی وقتی که #قلم داد به من حضرت استاد می‌گفت خدا خواسته دلتنگ نباشی ✍ #نغمه_مستشارنظامی اگر می‌خواهی "نویسنده" شوی باید دو کار را بیشتر از همه انجام دهی، زیاد #بخوانی و زیاد #بنویسی. هیچ راه و هیچ میانبری غیر از این وجود ندارد که من از آن با خبر باشم. ✍ #استیون_کینگ 🍃 ۱۴ تیر روزِ #قلم بر تمامیِ دوستانِ قلم به دست که حرمتش را پاس می‌دارند، تبریک و تهنیت باد.🌹 📩 خیرزاده اردکان ✏️ @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
✅ بسیار سفر باید تا پخته شود خامی... #دلنوشته🍃 👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
در ابتدای امر بر خود واجب می‌دانم تا از طریق کانالِ از تمام بزرگوارانی که امکان سفر ما (اصحاب رسانه و هنر) به تهران، و دیدن مجلس شورای اسلامی و قوه‌ی مقننه را فراهم نمودند، تشکر و قدردانی نمایم و شاید به جرات بتوان گفت این سفر، سبب شد خستگی‌ها و بی‌مهری‌هایی که شاید در طول سال‌ها به واسطه‌ی به دست گرفتنِ و انجام تعهدات اجتماعی در تن‌مان کهنه و مانده بود را، بیرون کند.. و بگذارید چند کلامی خودمانی با آقای تابش بزرگوار عرضی داشته باشم که من شما را نه به عنوان رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی، نه به عنوان عضو شورای پول و اعتبار و نه حتی به عنوان عضوی از فراکسیون امید، بلکه شما را تنها به عنوان شناخته‌ و می‌شناسم. آقای تابش در مجلس به علت مشغله‌ی کاری که به عینه شاهد آن بودیم فرصت نشد تا حرف‌هایی بزنیم از جنس تن رنجور اردکان، ولی در اینجا چند کلامی را یادآوری کرده، باشد که گشایشی حاصل شود. آقای تابش، گاهی بعضی از افراد که در جایگاههای مختلف حضور دارند و بر صندلی‌ها تکیه می‌زنند تنها به واسطه‌ی قابلیتی که در وجودشان به ودیعه نهاده شده است نیست، بلکه به واسطه‌ی حسِ اعتمادهایی است که جامعه به آنها داشته و دارد و این "حس اعتماد" سبب می‌شود که قابلیتِ موجود در فرد از قوه به فعل تبدیل شود و همین امر، وظیفه‌ها و مسئولیت‌ها را، سنگین‌تر خواهد کرد و شاید بی‌توجهی‌ها، حسِ اعتماد مجدد را خدشه‌دار کند! راستی آقای نماینده چنانکه می‌دانیم، عصاره‌ی مرامِ که قدمتی به اندازه‌ی تاریخ اسلام دارد و در اندیشه‌های بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری، آیت‌الله‌ طالقانی و دکتر شریعتی... ودر نهایت حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین خلاصه می‌شود این است که:《مردم باید بتوانند بدون لکنت، حق‌شان را از حکومت بگیرند و هرگز "حقیقت" را فدای "مصلحت" ننمایند..》 و باید بدانیم که در وضعیت کنونی کشور که متاسفانه پیر و جوان، بزرگ و کوچک‌مان به نوعی با آن درگیر هستیم و چندان هم وضعیت جالب و خوشایندی نیست! دیگر کلید واژه‌ای برای محسوب نمی‌شود بلکه "اصلاحات" در این برهه‌ از زمان، نیازِ واقعی و بِروز کشور و ایضاً می‌باشد. و حال اینکه نماینده‌ی عزیز و محترم، حکایت قصه‌ی اردکان و اصلاحات اساسی آن را می‌گذاریم برای بعدها، به شرط آنکه با حضور شخص شخیص جناب عالی و بچه‌های بامرام رسانه که زبان گویای مردم و جامعه هستند، در شهرِ خودمان و بدون واسطه‌ها، صورت بگیرد، تا بیشتر از نیازها و دردهای مشترک شهر و مردم برای شما، که یدی طولانی و قوی در حل مشکلات دارید، بگوییم... و در ادامه باید اعتراف کنم که برای منِ نوعی، دیدن بعضی شخصیت‌ها از نزدیک آرزویی است و شاید وقتی که این آرزو برآورده می‌شود، عنوان کردنش خالی از لطف نباشد، و از جمله‌یِ آنها بود، که دیدنش آرزویی، و دیروز این آرزو به واقعیت پیوست و ایشان در این دورهمی دوستانه با جملاتِ نافذ و تاثیرگذارِ که با صدقِ وجود بیان نمودند ما را مهمان کردند و خاطره‌ای از جنس باورها و اینکه من و تو باهم می‌توانیم "ما" شویم؛ ساختند. و در پایان از شما سرور گرامی که واسطه‌ی خیر شدید و حضور ما را در مجلس و جمع مجلسی‌ها پذیرا بودید؛ مجدداً سپاسگزاریم.🌹 ✍ سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
تشکّر و ...🌹 منتقد واقعی کسی است که همیشه نیمه‌ی خالی لیوان را رصد نمی‌کند بلکه گاهی به و فکرش اجازه می‌دهد که نیمه‌ی پر لیوان را نیز نظاره‌گر باشد و در کنار تمام کمبودها و کاستی‌ها، همّت متعالی انسان‌هایی را نیز یادآور شود که از حداقلِ امکانات، حداکثرِ استفاده را می‌برند و گاهی کاری می‌کنند کارستان.... اینها مقدمه‌ای بود برای تشکر از اداره‌ی ورزش و جوانان یا همان ، که خوشبختانه یا متاسفانه بنده از سقف بودجه‌ها و کمک‌های صنعت!!! به این نهاد یا اداره اطلاعات کافی نداشته و ندارم؛ فقط همین را می‌دانم که این اداره نمی‌خواهد برای کم بگذارد و آنچه را که بضاعتش است برای مردمان شهر در طبق اخلاص گذاشته و می‌گذارد و این امر بر کسی پوشیده نیست؛ برای مثال می‌توان به برنامه‌هایی که این نهاد چه بامناسبت و چه بی‌مناسبت در پارک‌ها و میادین مختلف شهر برپا می‌کند، اشاره کرد و حتی پا را فراتر نهاده و به مدال آوران رشته‌های مختلف ورزشی در شهرستان نیز اشاره کنیم.. و شاید این‌ها همه مقدمه‌ای باشد برای تشکّر از این نهاد که در سالهای اخیر به ، توجّه ویژه‌ای نشان داده و کم نگذاشته است و نمونه‌ی بارز آن، طرح پیاده‌روی بانوان در ورزشگاه آزادی است، که شبهای روزهای زوج به مدت یکساعت در به وقوع می‌پیوندد، اشاره نمود... امّا با تمام این حرف‌ها و قدردانی و سپاس‌ها، گاهی نیمه خالی لیوان تلنگری به می‌زند تا بنویسد برای مسئولینِ که "مجموعه‌ی ورزشی آزادی" نیازمند یاری شماست و چه خوب می‌شد ما هم یک پیست کامل داشتیم؛ ورزشی‌ که علاوه بر استعدادهای قابل تحسین این رشته، خواهان فراوانی نیز در بین دارد و همین امر، شاید دلیل کافی باشد برای محکم کردن زیرساخت‌های این ورزش در .... و درست است که وضعیت اقتصادی مملکت در یکسال اخیر دچارِ شده است ولی این امر، بهانه‌ی پسندیده‌ای برای رکودِ ساخت و سازهای شهری نیست و به مذاقِ منِ شهروند خوش نمی‌آید؛ زیرا سال‌ها که وضعیت خوب بود گُلی نزدید به گوشه‌ی این شهر!!!، بنابراین اکنون، وضعیت خراب اقتصادی با فروش و سودهای میلیاردی که کسب می‌کنند چندان در خور هم نمی‌باشد و برای رکود ساخت وسازها بهانه‌ای بیش نباشد. 👈 و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.... 🖋 هوادارِ مردم @zarrhbin
👈 ...‼️ بدون هیچ گونه حرف و حدیثی، متاسفانه قبل از شروع رسمی تبلیغات کاندیداهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی، موجِ تخریبی و به دور از هر گونه انصاف و منطق بر علیه نماینده‌ی توانمند شهرمان جنابِ آقایِ در فضای رسانه‌ای شهر توسط عده‌ای "رسانه‌ای نما" به جریان افتاده است که شاید خوشایند هیچ انسان آزاده‌ای در این شهر نباشد. چرا که از دیرباز ، یونان کوچک به اخلاق و گفتگو نه تنها در ایران بلکه در جهان به واسطه‌ی مردمانِ نجیب و شخصیت‌های برجسته‌اش، شُهره و زبانزد عام و خاص بوده و همچنان خواهد بود. جالب است بدانید که در این میان عده‌ای معلوم‌الحال به "قلم فرسایی"، و یا به قول یکی از دوستان به لجن‌پراکنی مشغول شده‌اند که پرونده‌های کاری‌شان در پیشگاه مردم کاملاً مشخص و روشن است و جالب است بدانید که همین جماعت، قبل از اینکه "فضای مجازی" وارد زندگی مردم شود اصلاً نمی‌دانستند که را باید چگونه به دست بگیرند!!! و جالب است امروز مدعی هم هستند!!! برادرانی!!! که اگر کوچکترین حرفی از بابت اشتباهِ روششان به ایشان گوش‌زد کنید تا به صُلابه‌ات نکشند دست بردار نیستند و نمی‌دانی بزرگترهایشان چه کسانی هستند؟!!! و از کجا این عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی را کنترل می‌کنند؟!!! که جلوی آنها را نمی‌گیرند. (شاید اصلاً همشهری ما نباشند.) و اما باید به مسئولین شهرستان و از جمله نماینده‌ی محترم و بزرگوار شهرمان جنابِ به خاطر سعه‌ی صدرشان، هزاران احسنت و آفرین گفت، که می‌دانند مردم، خود بهترین قاضی هستند و فرق سره از ناسره و فرق طلا از مطلا را خوب می‌گذارند و اجازه می‌دهند مدعیانِ بدون منطق همچنان به تخریب‌هایشان ادامه دهند! زیرا تجربه نشان داده، که این روش از تبلیغات، همیشه نتیجه‌ای معکوس داشته است. و قابل توجه همراهانِ کانال، ما هم می‌دانیم که نقدهایی بر عملکرد جنابِ آقایِ البته در بعضی حوزه‌ها وارد است و شاید ایشان به نوعی باید جوابگو باشند اما بر این باور هم هستیم که هر کجا "درد" است "درمان" نیز همانجاست و یا هر جا که "زهر" است، "پادزهر" نیز همانجا نهفته‌ شده و تنها باید جستجو کرد و مطالبه؛ و هرگز چشم‌هایمان را بر روی توانایی‌ها و قابلیت‌های بالقوه‌ و بالفعل نخواهیم بست و قابل توجه شما دوست عزیز که من به شخصه ایشان را به خاطر روابط عمومی قوی که در کشور داشته و دارند و به نوعی در برخورد با طیف‌های سیاسی وطن، راه تعادل و میانه را در پیش گرفته‌ و می‌گیرند و آن را به اثبات نیز رسانده‌اند حضور در نامزدهای را برایشان دور از انتظار نمی‌دانم. و برای تنویر افکار عمومی باید گفت: آنها که از تمام روش‌های تبلیغات بیش از موعود "تخریب" را انتخاب کرده‌اند، بدانند که این جماعت بعد از انتخابِ به عنوان ریاست آموزش و پرورش اردکان و همچنین به عنوان فرماندار شهرستان اردکان حضورشان در نشست‌های خبری به صفر رسید، حال سئوالی که از شما مخاطب فهیم دارم این است آیا با چنین روش و رویه‌ای(تخریب و تهدید انسان‌ها) می‌توان افسار یک شهر را به دست چنین جماعتی داد؟!!! و اگر خداوند توفیق داد، ما در کانالِ به عنوان زبان گویا و هوادارِ مردم، را به صورت جدی‌تر از قبل پیگیر خواهیم بود و مطالبات مردم را به صورت صریح و واضح به دور از تمام صغری و کبری چیدن‌ها و شاید، بدون واسطه‌ها با در میان خواهیم گذاشت. و سخنِ پایانی با خوش‌انصافانی که خود را رسانه‌ای!!! نامیده‌اند که به همان فرمان، به تخریب‌هایتان ادامه دهید، امیدوارم در پیشگاه خدا و خلقش شرمنده نشوید، والسلام. 🖋 هوادارِ مردم @zarrhbin
🍃 رازِ دل را نتوان پیشِ کسی باز نمود جز برِ دوست، که خود حاضر و پُرسانَش نیست با که گویم که به جز دوست نبیند هرگز آنکه اندیشه و دیدار بِفرمانَش نیست گوشه‌ی چشم گشا بر منِ مسکین بنگر ناز کن ناز که این بادیه سامانَش نیست سَرِ خُم بازکن و ساغر لبریزم ده که به جز تو سرِ پیمانه و پیمانَش نیست نتوان بست زبانش ز پریشان گوئی آنکه در سینه به جز قلب پریشانَش نیست پاره کُن دفتر و بشکن و دم دربند که کسی نیست که سرگشته و حیرانَش نیست. 🌹 🇮🇷 @zarrhbin
📜 اندیشه‌های ناب... 💠 قلم...⁉️ ✅ من گریه کننده‌ای را ندیدم که در حال گریه زیباتر از ، تبسم زند و بخندد. ✍ @zarrhbin
👆👆👆 《پس از یک‌ماه که در اینجا کار می‌کردم، یک روز چند مرد با همراهانم درگیر شدند و دونفر از آن‌ها را به شدت زخمی کردند و سپس قصد تجاوز به من را داشتند. ما یک مسلسل در ماشین داشتیم و من بدون هیچ تردیدی به آن‌ها شلیک کردم. یک نفر از آن‌ها کشته شد و دونفر به سختی مجروح شدند و دو سه نفر هم فرار کردند. من دوستان زخمی‌ام را داخل ماشین گذاشتم و تا شهر سائولوئیس که در صد کیلومتری محل حادثه بود ، بردم. حتی یک‌نفر از من نپرسید که این آدم‌ها چرا زخمی شده‌اند. بعد از چند روز همکارانم بهبود یافتند ، از یکی از آنها پرسیدم چرا آن مردان می‌خواستند به من تجاوز کنند؟ دوستانم گفتند مردان فراوانی هستند که در این منطقه کار می‌کنند و ماه‌ها همسرانشان را نمی‌بینند. من متوجه شدم در این منطقه‌ی دور افتاده که هزاران مرد مهاجر در راه‌سازی ، در مزارع قهوه ، در حمل‌و‌نقل زمینی و دریایی، در تهیه‌ی محصولات دامی و جنگلی و دیگر مشاغل دور از خانواده خود فعال هستند، به تفریح نیاز دارند ، پیش خودم گفتم در اینجا یک کازینو و کاباره راه می‌اندازم و برای خودم می‌کنم. بنابراین در اینجا مستقر شدم. ده‌ها کیلومتر از ساحل را یا خریدم یا از دولت گرفتم. حالا دارم در بیست کیلومتری اینجا شهر و بندری کوچک می‌سازم. ⚜در این محل که هستیم ، زمین مال من است، ولی دولت محلی مجوز شهرک‌سازی نداده است. ما عملا به صورت غیرقانونی در این منطقه هستیم؛ بنابراین، هیچگونه خدماتی نداریم. ولی محل جدیدی که در حال ساخت آن هستیم ، مجوز دولت دارد. شهرک کاملی است و تمام تاسیسات عمومی در آن دیده شده است. ⚜ من از او پرسیدم :《 تمام سرمایه‌گذاری را خودتان انجام داده‌اید؟》 سوزانا پاسخ داد:《 زمین و طرح مال من است. ولی خیلی از تاسیسات و مغازه‌ها و کافه‌ها و کاباره‌ها را پیش‌فروش کرده‌ام. قصد دارم بعد از اتمام این پروژه ، با پولی که به دست می‌آورم به آمریکا بروم.》 دکتر پرسید:《 فکر می‌کنید در پایان پروژه چقدر سود ببرید؟》 سوزانا پاسخ‌داد:《 حداقل صدمیلیون دلار!》 دکتر پاپلی گفت؛《 با این پروژه عظیمی که در دست دارید ، حتما تبلیغات گسترده‌ای دارید؟》 سوزانا پاسخ داد:《 تبلیغات داریم، ولی تبلیغاتی که با پول ما انجام شود تا تبلیغاتی که با امثال شما استادان دانشگاه باشد، متفاوت است.》 دکتر پاپلی گفت:《 دیدید که حدس من درست بود! وقتی گفتم شما زنی تحصیلکرده و مدیر هستید، مداهنه و تعارف بی‌خودی نمی‌کردم.》 سوزانا گفت:《 پروفسور، شما نباید فرانسوی باشید!》 دکتر پاپلی گفت:《 بله ، من هستم.》 دکتر پرسید:《 شما با تمام مشغله‌ای که دارید، امشب وقتتان را با ما گذراندید، چرا؟》 سوزانا گفت :《 من از با گروه شما بسیار لذت بردم! در طول پانزده سالی که اینجا هستم، اولین بار است که یک گروه استاد دانشگاه و افراد تحصیلکرده به این منطقه آمده‌اند. شما به قصد تفریح به اینجا نیامده‌اید. من متوجه شدم که فقط به خودتان و تفریحاتتان فکر نمی‌کنید؛ بلکه به دیگران هم می‌اندیشید. اصولا هرکس به اینجا می‌آید، یا آمده است قمار بزند و پولی به چنگ بیاورد یا آمده است نیازهای جسمانی‌اش را ارضا کند و برود. همه به پولشان می‌نازند. آن‌ها به ما زن‌ها نه به چشم انسان‌های دارای حقوق انسانی، بلکه بعنوان یک دستمال کاغذی نگاه می‌کنند. اگر ماموران من نباشند دعوا راه می‌اندازند و شکم هم را سر پول و زن پاره می‌کنند. ما هر روز اینجا دعوا داریم. کسانی به اینجا می‌آیند که تمام زندگی‌شان را بر سر زن و قمار می‌بازند. سود من در نابودی آن‌هاست. نه من آن‌ها را انسان می‌دانم و نه آن‌ها ما را. ⚜در طول چند سال گذشته ، هیچ کس در اینجا از توانایی‌های مدیریتی و یا زیبایی سالن پذیرایی من و یا هماهنگی لباس و آرایش من حرف نزده است. هرکس به اینجا آمده ، یا از من یک میز برای قمار خواسته و یا چند دختر برای تفریح. بعد از چندسال شما مرا به یاد ، کتاب ، شعر و انداخته‌اید. این پروفسور ایرانی با اشعاری که از شعرای ایران برایمان خواند و ترجمه کرد و دوست اهل شیلی او با اشعار بسیار زیبایی که شاعران آمریکایی لاتین خواند، دیدگاهم را نسبت به مال و ثروت عوض کردند. می‌خواستم حداقل صدمیلیون دلار پول داشته‌باشم و بعد به آمریکا بروم. حالا فکر می‌کنم تا چند ماه دیگر حساب کتاب‌هایم را بکنم و با هرچه برایم ماند ، راهی دنیای متمدن شوم و از این منجلابی که به خاطر پول برای خودم درست کرده‌ام، بیرون بیایم. همین حالا هم حدود هشت میلیون دلار پول نقد دارم. با همین پول به راحتی می‌توانم در آمریکا برای خودم زندگی درست کنم و کتاب بخوانم.》 ⚜دکتر پاپلی با ظرافت هرچه بیشتر چند ساعت قبل داستان 《طمع‌کار》 نوشته‌ی را تعریف کرده‌بود. این داستان روی سوزانا اثر گذاشته بود. 👇👇👇