بزرگ شهر....⁉️‼️
👈 من نمی دانم بزرگ شهرمان کیست⁉️ ولی اینها را برای بزرگ شهر می نویسم....
👈 بزرگ شهر چند صباحی است که مسئولین در شهرمان از عدم اعتماد و انسجام بین یکدیگر سخن به میان آورده و گِله می کنند که این امر مردم را می ترساند چون آنها رای دادند تا خدمتی در شهرشان به وقوع بپیوندد نه اینکه خودِ مردم #بزرگی کنند و اختلافات بین آنها را رفع کنند....
👈 بزرگ شهر، برای تکمیل یک پیست موتور سواری برای جوانان پرشور دیروز ستادهای #انتخاباتی چند دهه نیاز است؟! بفرمائید تا آن را لحاظ کنند.....
👈 بزرگ شهر، تا کی و چه زمانی در استخدام های این شهر باید شاهد نامردی ها و نامرادی ها بود و هر کس با توجه به صندلی که روی آن نشسته و سِمَتی که دارد به خود این اجازه را بدهد تا با آینده ی فرزندان این مردم بازی کنند⁉️
👈 بزرگ شهر، تاکی و چه زمانی باید #مردم شاهد یکه تازی پیمانکارهای غیربومی در شهر باشند و برای بودن و یا نبودن سر کارِ نیروهای بومی این شهر #تصمیم بگیرند....
👈 بزرگ شهر، ما متاسفانه عنوان پول دارترین شهر کشور را یدک می کشیم اما شما بگو جز همان پل زیرگذر که نماد پول داربودن ماست به کدام نماد فیزیکی این شهر باید دلخوش کنیم که البته بیمارستان و فرهنگسرا و هتل های در حال ساخت را از صدقه سری خیرین و بزرگوارانی داریم که باید دستانشان را به خاطر لطفشان ببوسیم لطفاََ آنها را به حساب پول داربودن شهر نگذارید و حسابشان را جدا کنید از تمام حساب ها و کتاب ها....
👈 بزرگ شهر، چنددهه برای تکمیل پروژه ای چون پردیسان نیازمندید تا مردم با بزرگواری خود آن را لحاظ کنند....
👈 بزرگ شهر چه خبر از مجتمع رفاهی و تفریحی چادرملو، تکلیف زمینش مشخص شد⁉️
👈 بزرگ شهر، توسعه ی نامتوازن و افسارگسیخته ی صنعت کمر این شهر را خم نموده تا کی باید منتظر دستی از #غیب بود تا اجازه ندهد بیش از این شهر به زانو درآید، مخالف #صنعت نیستیم اما مردم این شهر از عدم #تعادل می نالند....
👈 بزرگ شهر، ای کاش می دانستید که جان جوان مردم برای برخی از این کارخانه ها حکم بادمجان را دارد و اصلا ارزشی برای آن قائل نیستند و برای پیشرفت کارخانه هایشان تلفات جانی را از امور طبیعی پیشرفت کارخانه شان می دانند‼️
👈 بزرگ شهر، در این اوضاع اَسفبار اقتصادی خوشبختانه برخی از کارخانه های شهر ما نه تنها ضرر نمی دهند بلکه #سود هم می برند، سهم مردم از این سود چند است⁉️
👈 بزرگ شهر، خیلی ها با رای این مردم شدند ستاره ی سهیل که امروز حتی دسترسی به آنها آسان نیست ولی خوب است که ما قدر نان و نمکی که با این مردم خوردیم را بدانیم....
👈 بزرگ شهر، کاری کنید.... که برای دفاع از شما بتوان رگ گردن را باد نمود و جلوی هر احدالناسی ایستاد نه اینکه در برابر انتقادات به حق این مردم سکوتی کرد بالاتر و تلخ تر از فریاد....
👈 بزرگ شهر، بیایید و بزرگی کنید و با رسانه ها از اوضاع و احوال شهر خودمان بگویید، کشور #بزرگ پُر دارد شما برای این شهر بزرگی کن.....
👈 بزرگ شهر، مردم این شهر پخته تر از دیروزند و از آنچه زیر پوست این شهر می گذرد #آگاهند و سکوتشان را به پای بی نقص بودنها نگذارید پس بیا و بزرگی کن تا فکر نکنند که بازیچه ای بیش نبوده اند.
👈 بزرگ شهر، اگر پای دردل های این مردم می نشستید شما نیز قلمتان تند و زبانتان گزنده می شد.
👈 بزرگ شهر، سکوت را بشکن و بزرگی کن و با این مردم #حرف بزن....
👈 بزرگ شهر بیا از اُمیدی که نمی گوییم به تاراج رفت بلکه رنگ باخت بگو....
👈 بزرگ شهر بیا و از #اصلاحات این شهر قصّه ها بگو، اصلاحاتی که امیدواریم دیگر تئوری نباشند بلکه واقعی و عملیِ عملی باشند....
👈 بزرگ شهر حرف و حدیث فراوان است و ملالی نیست جز دوری شما....
📌 برای هر بند از این نگاره ها داستان هاست که اگر عمری باقی بود و خداوند توفیق داد و جانی در #قلم، روایتگرش خواهم بود. در پایان، نه با کسی هستم و نه بر علیه کسی و نه پولی دارم و نه زوری و اصلا هم بلد نیستم از کسی #باج_خواهی کنم فقط #قلم را که حضرت اُستاد به من #امانت داده، وقف مردمان نجیب و صبور شهرم کرده ام که امیدوارم مورد قبول درگاه حضرت حق قرار گیرد.
والسلام
#و_من_الله_التوفیق
🖋 یکی از جمعِ مردم
@zarrhbin
🔘 نذر #ابوالفضل توسط بی بی صغری...
▫️قصّه ی هفته ی گذشته را اگر دنبال کرده باشید #پیش_نماز محلّه بالای منبر رفت و گفت: ایّها الناس! ای پول دارهای محلّه، بی بی صغری نذری کرده، #زرتشتی، #کلیمی و #سنی در آن شریک شده اند. زن های فقیر محلّه قند و چای می دهند. شما که #شیعه ی علی(ع) و #نوکر ابوالفضل العبّاس (ع) هستید چه کار کرده اید؟ ⬅️ حال بخوانیم بقیه ی داستان را از زبان خود #دکترپاپلی
▪️ لازم است که فقط یک خاطره از #پیش_نماز محله ی ما که اجازه داد همه ی مردم از ادیان و مذاهب مختلف در سفره ی #ابوالفضل_العباس_ع شرکت کنند و حتی یکبار نگفت چرا سفره ی ابوالفضل را در خانه زرتشتی پهن کرده اید و در حسینیه محله نینداخته اید، بگویم.
▫️حدود یکی دوسال قبل از نذر بی بی صغری، عده ای #دامدارچادرنشین در محوطه ی بازی که بعدها اولین هنرستان یزد روی زمین آن ساخته شد، چادر زده بودند و گوسفندهایشان هم در زمین های درو شده اطراف شهر چرا می کردند.
▪️بعد از نماز صبح آقای #پیش_نماز محل در مسجد مسئله می گفت و بعد از مسئله می گفت: ای #مردم، ای کاسب کارها، ای مسگرها، ای قلعگرها، مواظب باشید این چادرنشین ها #کلاه سرشما نگذارند. دیگر #هیچ نمی گفت و از #منبر پایین می آمد و به خانه می رفت؛ این مطالب را چند روزی #تکرار کرد.
▫️اُستاد قاسم سفید گر که شاگرد قلعگری(قلنگری) بود و مرد ساده دل و رکی بود بلند گفت: #آشیخ معلوم است که چی می خواهی بگویی؟ چند روز است به این #کاسبها می گویی که این #چادرنشین_های_ساده_دل، کلاه سرتان نگذارند. این کاسب کارهای محلّه ی ما از همه #کلک_تر و حقه بازتر هستند. آقا مهدی بقال #دوغ آن ها را که می خرد، #کم_وزن می کند و #آردی که به آنها می فروشد #زیاد_وزن می کند. آقا رضا عطار، تریاک #تقلبی به آنها می فروشد.
(تریاک از سال ۱۳۳۴ قدغن شد و تا چند سال بعد از این از طرف ماموران برخورد جدی با آن نمی شد. اکثر ماموران شهربانی خود تریاکی شیره ای خراب بودند.) استاد قاسم ادامه داد: استادکار من گفته است دیگ هایشان را که سفید می کنی زیاد #قلع به کار نبر. حاجی سیف الله دوتا از گوسفندهایشان را #دوا داده و مریض کرده و بعد #مفت از آنها خریده است. #همه دارند سر این بیچاره ها #کلاه می گذارند؛ تو آشیخ چند روز صبح هی می گویی این چادرنشین ها سر #شما کاسب کارها کلاه نگذارند.
▫️آشیخ گفت: استاد قاسم خدا #خیرت بدهد که همیشه مایه ی خیری. من هم این حرف ها که تو زدی و درباره ی کاسب کارها گفتی از بعضی #مومنین شنیدم و می دانم. به همین خاطر برای دوستانم #نگران شدم. خواستم بگویم که ای مردم #آخرت خودتان را به یک من روغن و یک من آرد و ۲ مثقال تریاک و ۲ تا گوسفند به این #چادرنشین_ها نفروشید. آن ها سر #پل_صراط جلو شما را می گیرند. آن جا متوجه می شوید که این، آنها هستند که برنده اند نه شما. عملا آنها با #سادگی خود دارند سر شما کلک ها، #کلاه می گذارند. استاد قاسم خواست حرفی بزند؛ آقای #پیش_نماز گفت: اگر در خانه کس است یک حرف بس است. والسلام و از منبر پایین آمد.
✅ و در ادامه دکتر اینگونه قصه را به پایان می برد.... در هر صورت آنچه در آن سالها می گذشت با آن چه امروز در جریان است حداقل ۴۰۰۰ سال فاصله زمانی دارد. خیلی #سریع از عصر کشاورزی وارد عصر صنعتی و فراصنعتی شدیم، عصر #صفا و صمیمیت های ساده، عصر قول و قرار به #عصر چک و سفته، عصر #آرامش به #عصر عجله و شتاب، عصر #تساهل و تسامح و زندگی مسالمت آمیزِ یهود، نصارا، سنی و شیعه، زرتشتی، کولی، کُرد و بلوچ حول محور #ایران و #ابوالفضل_العباس، عصر سفره ی نذری ابوالفضل توسط بی بی صغری همه گذشت. ما در عصری #بزرگ شدیم که در مدرسه ها #وطن_پرستی، از #روضه_ها عشق به #اسلام و علی و فاطمه و امامان، از زورخانه ها #جوانمردی و رشادت، و پایبندی به اصول را از #شعرا و #عرفا آموختیم. #بچّه ی من از #اجتماع چه می آموزد؟! باید از #خودش بپرسیم.
📚 شازده حمام/ دکتر محمد حسین پاپلی یزدی
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
♦️ سلام جناب نماینده...🍃
⏪ نمی دانم باید از چه کسی گِله کنم ولی بگذارید بدون مقدمه از خدا بخواهم تمام کسانی را که در گرفتن #قطار_اردکان_مشهد دخیل بودند را به راه راست هدایتشان بفرماید که تنها #دلخوشی مردم این شهر را نیز به بهانه ی تعمیر خط آهن گرفتند و دودستی تقدیم #صنعت نمودند، ان شاءالله خداوند به همان امام رضا علیه السلام از سر تقصیراتشان بگذرد.
⏪ چند کلامی هم با نماینده ی عزیزم جناب آقای #دکترتابش خواهرزاده ی شخصیت بزرگوار و قابل احترامی چون #دکترسیدمحمدخاتمی که نجابت و متانتش را احدی نتوانست خدشه دار کند.
⏪ نماینده ی #فهیم بنده از فعالین ستادهای انتخاباتی شما بوده و هستم که حتی برخی در این وادی با ادبیات سخیفشان مرا به "کاسه لیسی" نیز متهم کردند که من از حق خود گذشتم، امیدوارم خدا نیز از ایشان بگذرد.
⏪ اما نماینده ی عزیز، من از هرچه بگذرم از #اعتمادم که لگدمال شد نخواهم گذشت، آقای تابش ما مردم اردکان از این پشیمان نیستیم که #قدرت را دو دستی به شما تقدیم کردیم اما ناراحتیم که #چرا به خواسته های ما(مردم) توجه نمی کنید! ما در کانال ذره بین برای آرامش اعصاب مطلبی را به نگارش در نمی آوریم بلکه حرف های مردمِ #بدون_تریبون را به شما منتقل می کنیم که الی ماشاءالله دریغ از یک عکس العمل از جانب شما، تا از دل خوشی مردم، ما نیز دل خوش باشیم.
⏪ آقای تابش برای بنده ی کوچکتر و حقیرتر از هر خار و خسی امکان زندگی هم در #پایتخت فراهم است و هم در #مرکزاستان، ولی از خدا پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد چنان وابسته و دلبسته ی شهرم #اردکان هستم که حتی دوری از آن را، حتی برای چند روز هم طاقت نمی آورم و به قول خودمان "بند نافم را توی این شهر از مادر بریدند و امیدوارم که توی همین شهر نیز کفن کنند و به خاک بسپارند." آقای تابش شاید مثل پدر بگویید چرا "گفای ناخش مِزَنم؟!" این گفا ناخش نیست....کسی قرار نیست که آب زندگانی بنوشد همه رهگذریم ولی ای کاش به این #باور برسیم که همه رهگذریم.
⏪ آقای تابش، دکترِ عزیز، من در حدی نیستم که #رقیب شما در انتخابات بعدی باشم اما اگر این توفیق دست داد کاری خواهم کرد تا تمام معادلات صنعت در این شهر بهم بخورد، و آنها را در برابر #مردم_شریف_اردکان به زانو در خواهم آورد نه اینکه مردم را در برابر صنعت به زانو درآورم.
⏪ آقای تابش هرکسی با شما رودرواسی دارد منی که در ستادهای شما #بزرگ شدم با شما رودرواسی ندارم، اردکان به #مرزجنون رسیده است واین بی انصافی است اگر بگوییم که این #جنون حاصل سالها نمایندگی شماست چرا که در رساندن به مرز جنون، سیاست غلط #دولتها نیز دخیل بوده است.
⏪ حاجی من #اصلاح_طلب هستم که خوشبختانه از اصلاحات فقط پوستینش را به تن ندارم بلکه با گوشت و پوست و خونم عجین شده است و آن را لطفی می دانم از جانب #حضرت_دوست.
📌خلاصه آقای تابش، حال همه ی ما خوب است اما تو باور مکن و
پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت
روزی به آشیانه ی ما هم سری بزن
#و_من_الله_التویق
ارادتمند و دلواپس شما...✋
🖋 هوادارِ مردم
@zarrhbin
❤️❤️
🍁🌾🍁🌾
🍃 بسم رب الشهدا و الصدیقین
به یاد شهدای کشور سربلندمان ایران اسلامی
🍁🌾
🍀یادم هست #کلاس_چهارم٬ توی کتاب #فارسی مون یک پسر #هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی #سوراخ سد تا سد خراب نشه!!👇
🍀 قهرمانی که با اسم و خاطره اش #بزرگ شدیم!!
#پطروس"😒
🍀توی کتاب،عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!!🙁
🍁🌾
همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!!🤔
🍀پطروس ذهن ما خسته بود٬تشنه و رنگ پریده، انگشتش کِرخت شده بود و...!!🙁
🍀سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ #هانس بوده است!!
تازه #هانس هم یک #شخصیت_تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپ داچ" آن را نوشته بود!!😟😒
🍁🌾
🍀بعدها، #هلندیها از این #قهرمان_خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!!
🍀خودهلندیها خبر نداشتند که ما #نسل در نسل با خاطره #پطروس بزرگ شدیم!!☹️🙁
🍁🌾
🍀شاید آن وقتها اگر #میفهمیدیم که #پطروسی در کار نبوده، #ناراحت میشدیم!!😒🙁
🍀اما توی همان روزها٬ #سرزمین_من پر از#قهرمان بود!!☺️😍
🍀قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون....❤️
🍁🌾
🍀 شهید_ابراهیم_هادی:
#جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه #ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک #کانال کمیل شد!!!
🍀شهید_حسین_فهمیده:
نوجوان سیزده ساله ای که با #نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!!
🍀شهید_حاج_محمدابراهیم_همت:
سرداری که سرش را خمپاره برد...!!!
🍀 شهیدان_علی،مهدی وحمید_باکری:
سه برادرشهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!!
🍀شهیدان_مهدی ومجید_زین_الدین:
دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!!
🍀شهید_حسن_باقری:
کسی که #صدام برای سرش جایزه گذاشت!!!
🍀شهید_مصطفی_چمران:
دکترای فیزیک پلاسما از #دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه #دهلاویه به شهادت رسید!!!
كسي كه خبر شهادتش رابه اسم شكار #بزرگ در اخبار بغداد آوردند...
🍀کاشکی زمان #بچگیمان لااقل همراه با #داستانهای_تخیلی، داستانهای #واقعی خودمان را هم #یادمان میداند😔😔
🍁🌾
🍀 #ما_که_خودمان_قهرمان_داشتیم!!!
🔶یه روزی یه #لره...
🔶یه روزی یه #ترکه...
🔶یه روزی یه #عربه...
🔶یه روزی یه #قزوینیه...
🔶یه روزی یه #آبادانیه...
🔶یه روزی یه #اصفهانیه...
🔶یه روزی یه #کردستانیه....
🔶یه روزی یه #شمالیه...
🔶یه روزی یه #شیرازیه...
🔶یه روزی یه #مشهدیه...
🍁مثل #مرد جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به #خاک و #ناموسمان نکند!!!
💠لره...........شهید #بروجردی و... بود!
💠ترکه.....شهید مهدی #باکری و... بود!
💠عربه....شهید علی #هاشمی و... بود!
💠قزوینیه...شهید عباس #بابایی و... بود!
💠آبادانیه........ شهید #طاهری و... بود!
💠اصفهانیه.... شهیدابراهیم #همت و... بود!
💠شمالیه...... شهید #شیرودی و ... بود!
💠شیرازیه...شهیدعباس #دوران و... بود!
🌸کردستانیه...شهید خالد #حیدری و... بود!
🌸 مشهد یه... شهید محمود #کاوه و... بود!
💚و..... #مردان واقعی اینها بودند!!!
💛ای کاش،گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم...!!!
التماس دعا 🙏
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب...
💠 #عاشورا و قیام امام حسین علیهالسلام از دیدگاه #شهیدمطهری
⬅️ نگاهی نو به حماسهی عاشورا...
🚩 روح بزرگ
✅ #حسینبنعلی (علیهالسلام) یک روح بزرگ و یک #روحمقدس است اساساً روح که بزرگ شد، تن به زحمت میافتد و روح که کوچک شد، تن آسایش پیدا میکند. این خود یک حسابی است...
✅ #روحکوچک تن به هر ذلت و #بدبختی میدهد برای اینکه میخواهد در خانهاش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد...
✅ #روحبزرگ آرزو میکند که در راه هدفهای الهی و #هدفهایبزرگخودش کشته شود. فرقش شکافته میشود، #خدا را شکر میکند.
✅ #روح وقتی که #بزرگ شد، خواهناخواه باید در روزِ #عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن "تنی" که در زیر سم اسبها لگدمال میشود جریمهی یک #روحبزرگ را میدهد، جریمهی یک "حماسه" را میدهد، جریمهی "حقپرستی" را میدهد، جریمهی "روحِ شهید" را میدهد...
✅ وقتی که #روح بزرگ شد به "تَن" میگوید من میخواهم به این "خون" #ارزش بدهم.
✅ #شهید به چه کسی میگویند؟ روزی چقدر آدم کشته میشوند، مثلاً هواپیما سقوط میکند و عدهای کشته میشوند، چرا به آنها شهید نمیگویند؟
✅ چرا دور کلمهی #شهید را هالهای از #قدس گرفته است؟ چون شهید کسی است که یک #روحبزرگ دارد، روحی که هدفِ مقدس دارد، کسی است که در راهِ عقیده کشته شده است، کسی است که برای خودش کار نکرده است، کسی است که در راه حقّ و حقیقت و #فضیلت قدم برداشته است.
📚 عاشورا برای جوانان
🌿 مجموعهی آثار، جلد۱۷، صفحه۴۱و۴۲
📌 مرکز مطالعاتی پژوهشی آثار شهید مطهری(رحمةاللهعلیه) #اردکان
@zarrhbi