eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.6هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 یادش بخیر همیشه که با آغ بابا می رفتیم تا به کُرتهای سری بزنیم، او می گفت: مواظب مَره های درختان باشید سر مرا بشکنید شاخه های درختان را نشکنید! که ما در عالم بچگی به حرفهای پدربزرگ می خندیدیم و می گفتیم"آغ بابا چه گفایی مِزَنه!!" ولی او این حرف را با صداقت خاصی می گفت که محال بود به حرفش گوش نکنیم، و به خاطر مهربانی هایش، به درختان می گذاشتیم غیرقابل تصور؛ 🍃 آغ بابا علاوه بر درخت پسته، و خیار هم می کاشت عجب خیارهای (خربزه های) شیرینی بود که طعم خوش مزه ی آن خیارها دیگر در این تکرار نشد؛ قابل توجه اینکه هنگام کاشت خیار، دَسَّمبول هم می کاشتن، که دَسّمبول شبیه طالبی های کوچکی بود که بوی خوبی داشت و از بوییدن آن سیر نمی شدی؛ تا یادم نرفته، اون روزا تخم مرغ های صبح عید را با روناس می کردند نه با رنگهای مصنوعی توی بازار؛ 🍃 اصلاََ اون روزا هر چیزی خاصی داشت؛ از برای شما نگفتم، وقتی که آبان ماه می رسید رونق خاصی در بین باغ دارها برپا می شد و همه ی اهل خانه برای برداشت این میوه ی بهشتی راهی می شدند و به هم کمک می کردند؛ و شاید برداشت یکی از کارهای سخت بود چون شاخه های این درخت به دستان کسی رحم نمی کرد و خراش برداشتن پوست دست روی شاخَش بود و گاهی هم پیش می آمد که چشم نیز آسیب می دید اما هنگامی که انار را می دیدی جراحتها از یادت می رفت؛ و برداشت این از یک طرف و رونق دانه کردن و رب پختنش از طرف دیگر، 🍃 راستی اون روزا انارهایی که چهارتا، چهارتا روی شاخه ها در جوار هم بودند حکم وسیله ای تزئیناتی را داشتند! که خانه های کشاورزان را رنگ و لعاب خاصی می بخشیدند و من همیشه این زیبایی هایی را که در عین سادگی بودند، می پرستیدم و دوست داشتم؛ زیرا نسل پدربزرگ ها و مادربزرگ های ما از حداقل امکانات، حداکثر استفاده را می بردند و خود را از زیبایی های طبیعت محروم نمی کردند و از آن لذّت ویژه ای می بردند؛ که شاید این قصه ها و روایت ها برای نسل جدید فهم و غیر قابل تصور باشد. 🍃 آن نسل تکرار نشدنی، در پوششان نیز قابل ستایش هستند و نجابت خاصی در این پوشش نهفته، و اگر امروز از کوچه پس کوچه های شهر مخصوصاََ عبور کنی ، بی ادعاهای روزگار را خواهی دید که حتی با دیدنشان آرامش و انرژی خاصی خواهی گرفت، آرامشی مطلوب که فارغ از دغدغه های زمان من و توست، انگار این ، جنس باورشان با جنس باورهای من و تو فرق می کند و شاید به خاطر همین که از وجودشان لبریز است؛ 🍃 که دیگر نمی شوند... پس قدرشان را بدانیم و ساده از کنار آنها نگذریم و یادگاری هایشان که همان درختان پسته ی شهرمان هستند را با جان و نگه داریم و فراموش نکنیم این درختان فیلترهای تصفیه ی هوای این شهر صنعت زده هستند. 📸 عکسها بهانه ای هستند برای نوشتن و یاد و نام آقا سید جلال میرحسینی و آقا ابراهیم چادرکافور بخیر، که حضورشان در این ، نجابت و متانت و سادگی و بزرگواریِ نسلشان را به یاد من و تو می آورد. @zarrhbin
❤️❤️ 🍁🌾🍁🌾 🍃 بسم رب الشهدا و الصدیقین به یاد شهدای کشور سربلندمان ایران اسلامی 🍁🌾 🍀یادم هست ٬ توی کتاب مون یک پسر بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سد تا سد خراب نشه!!👇 🍀 قهرمانی که با اسم و خاطره اش شدیم!! "😒 🍀توی کتاب،عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!!🙁 🍁🌾 همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!!🤔 🍀پطروس ذهن ما خسته بود٬تشنه و رنگ پریده، انگشتش کِرخت شده بود و...!!🙁 🍀سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ بوده است!! تازه هم یک بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپ داچ" آن را نوشته بود!!😟😒 🍁🌾 🍀بعدها، از این که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!! 🍀خودهلندیها خبر نداشتند که ما در نسل با خاطره بزرگ شدیم!!☹️🙁 🍁🌾 🍀شاید آن وقتها اگر که در کار نبوده، میشدیم!!😒🙁 🍀اما توی همان روزها٬ پر از بود!!☺️😍 🍀قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون....❤️ 🍁🌾 🍀 شهید_ابراهیم_هادی: که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کمیل شد!!! 🍀شهید_حسین_فهمیده: نوجوان سیزده ساله ای که با ، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!! 🍀شهید_حاج_محمدابراهیم_همت: سرداری که سرش را خمپاره برد...!!! 🍀 شهیدان_علی،مهدی وحمید_باکری: سه برادرشهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!! 🍀شهیدان_مهدی ومجید_زین_الدین: دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!! 🍀شهید_حسن_باقری: کسی که برای سرش جایزه گذاشت!!! 🍀شهید_مصطفی_چمران: دکترای فیزیک پلاسما از برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه به شهادت رسید!!! كسي كه خبر شهادتش رابه اسم شكار در اخبار بغداد آوردند... 🍀کاشکی زمان لااقل همراه با ، داستانهای خودمان را هم میداند😔😔 🍁🌾 🍀 !!! 🔶یه روزی یه ... 🔶یه روزی یه ... 🔶یه روزی یه ... 🔶یه روزی یه ... 🔶یه روزی یه ... 🔶یه روزی یه ... 🔶یه روزی یه .... 🔶یه روزی یه ... 🔶یه روزی یه ... 🔶یه روزی یه ... 🍁مثل جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به و نکند!!! 💠لره...........شهید و... بود! 💠ترکه.....شهید مهدی و... بود! 💠عربه....شهید علی و... بود! 💠قزوینیه...شهید عباس و... بود! 💠آبادانیه........ شهید و... بود! 💠اصفهانیه.... شهیدابراهیم و... بود! 💠شمالیه...... شهید و ... بود! 💠شیرازیه...شهیدعباس و... بود! 🌸کردستانیه...شهید خالد و... بود! 🌸 مشهد یه... شهید محمود و... بود! 💚و..... واقعی اینها بودند!!! 💛ای کاش،گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم...!!! التماس دعا 🙏 @zarrhbin