#خداوندا🙏
گاهی یادم میرود چیزهایی که امروز دارم پاسخ دعاهای چند سال پیشم هست
گاهی یادم میرود بنده هستم و صلاحم را تو بهتر میدانی
گاهی هم شاید باید گوشه ای خلوت کنم و یک دل سیر گریه کنم و بگویم:
"پروردگارا ببخش آن گناهی را که سبب حبس و برآورده نشدن دعایم میشود"
مرا ببخش به خاطر تمام لحظاتی که بودی و حضورت را احساس نکردم و ناامید بودم. ببخش همه را صدا زدم و هر دری را زدم ، جز نام تو و درگاه تو را.
ببخشم برای تمام لحظاتی که منتظرم بودی و من نبودم . ببخشم برای تمام گله هایی که کردم و نفهمیدم که گاهی از سر حکمت نمیدهی و از سر رحمت دادی و تشکر نکردم.
و در نهایت بر تو توکل میکنم ،
چه زیبا گفتی:
"آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟"
یا حق 👋
@zarrhbin
❖
🍃سه قدم برای یک زندگی شاد:🍂
👈 خود را به خاطر افراد بی فایده ای که لایق داشتن هیچ جایگاهی در زندگی تان نیستند، دچار استرس نکنید...
👈 هیچگاه احساسات خود را، بیش از حد صرف چیزی نکنید. چون در غیر این صورت صدمه خواهید دید...
👈 بیاموزید بدون نگرانی زندگی کنید. چون خدا در همه حال هوایتان را خواهد داشت. اعتماد کنید و ایمان داشته باشید...
🌺 زندگی تان لبریز از شادی و نشاط 🌺
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب...
💠 تو را نشناسد....⁉️
✅ هر گاه شنیدی #شخصی در جستجویِ #آبروریزیمردم است، سعی کن، که او #تو را نشناسد.
📚 گفتار دلنشین، صفحه ۱۱۷
#امام_حسین_علیه_السلام
@zarrhbin
🍃 #خاطرات_عباس_از_آن_روزها....
💠 یک روز پشت شیشه ی اتاق ملاقاتی منتظر دیدن پدر و مادرم بودم تا گوشی را بردارم و با آنها حرف بزنم. که بعد از دیدنِ مادرم بلافاصله گوشی را برداشتم که مادر بدون درنگ گفت: " #عباس،مادر دستهایت را ببینم!" (در این لحظه بغض پدرم شکست و با صدای ناله هایش، مادرم را که به چُرت روزانه فرو رفته بود بیدار کرد. من و مادر نیز در سکوت با پدرم هم ناله شدیم واشک ریختیم.) بعد از لحظاتی که پدر آرام شد اینگونه ادامه داد. به مادرم گفتم: چرا؟!، مادر گفت: در #اردکان مردم می گفتند که ناخن های پسرت را کشیده اند؛ من هم دستهایم را به مادر نشان دادم و گفتم: بیا و ببین و نگرانِ من نباش #مادر.
💠 آن روزِ ملاقاتی، علاوه بر پدر و مادرم، صورت #احمدصحرایی ( رئیس سابق سپاه اردکان) را نیز دیدم که آن زمان #دانشجویدانشگاهاصفهان بود. بعد از اینکه با او دیدار کردم از او پرسیدم: احمد چه طوری آمدی داخل؟! که او گفت: همراه پدر و مادرت، خود را به عنوانِ #برادرت جا زدم. همانجا به شجاعت احمد و ترفندش آفرین گفتم و همینطور و همیشه او را #دوستمیدارم و به عنوان برادر قبولش دارم.
💠 از جمله افراد دیگری که قبلاً نیز نامشان را ذکر کردم؛ شهید گرانقدر #حاجحسینفیض بودند که در موقع برگزاری دادگاه برای من عکس هایم را از اردکان تا دادگاه عالی جنایی اصفهان آورد تا به قاضی پرونده ی دادگاه نشان بدهم تا برای آنها تفهیم شود که من اهل ورزش های #دستهجمعی مثل والیبال و فوتبال هستم، چون اگر می گفتی من در #ورزشهایانفرادی کار می کنم فکر می کردند که گروه ضربت یا به قول خودشان خرابکار هستم به هر جهت عکسها را دوست عزیزم حسین فیض برایم آورد؛ این روزها جای حسین و حسین ها در بین ما بسیار خالی است.
💠 و شخص دیگری به نام #محمدعلیالشریفاصفهانی نیز وکالت اختیاری و رایگان من و سپهری را به این شرط که ماها #کمونیست نیستیم و #مذهبی و مسلمان هستیم قبول کرده بود؛ چون عده ای از دانشجویان زندانی افکار کمونیستی داشتند و دربین دستگیر شدگان بودند و همچنین وکیل دوستم #حسینانصاری آقای #فرساداردکانی بودند، که وکالت حسین را قبول کرده بود
✅ ادامه دارد...
✍ سمیّه خیرزاده اردکان
📸 تصویری از دوستان بزرگوارم #حاجحسینفیضاردکانی و #حاجاحمدصحرائی
@zarrhbin
#آنچه_شما_فرستادهاید
با سلام و ضمن گرامیداشت ایام الله دهه فجر و تسلیت ایام فاطمیه
خواستم بگویم که ما یادمون نرفته که مسؤلین شهرداری اول سال قول آسفالت بعضی خیابانها رو داده بودند که بحمدالله چند تایی مثل خیابان طالقانی انجام شد ولی بعضی دیگه که قول داده بودند انجام نشده (مثل خ صدرآباد و... )
بنده هم بعنوان یک شهروند خواستم یادآوری کنم که سال 97 در حال اتمام است.
@zarrhbin
هدایت شده از ذرهبین درشهر
📣 از تبلیغات نترسید!
تبلیغات هزینه نیست، بلکه سرمایه گذاریست
💥تبلیغ محصول و کسب و کار شما در کانال پرطرفدار،پرمخاطب و مردمی#ذرهبین_در_شهر
👇👇👇👇
@shahryare2