eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.6هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 💠یوهان آردو والسیوا دانشگاه ریودوژانیرو برزیل ⚜ما چهارنفر از آمریکای جنوبی بودیم که در سال‌های ۱۹۹۸_۱۹۹۲ در دانشگاه در دوره درس می‌خواندیم . در ابتدا با هم آشنایی چندانی نداشتیم . در کلاس سلام و علیکی می‌کردیم و بعد از کلاس هم یک 《چو》(خداحافظی) به هم می‌گفتیم و می‌رفت تا جلسه‌ی بعد . یک سال و نیم به همین‌منوال گذشت‌. ⚜ یک روز یک استاد ایرانی با لهجه‌ای شیرین درس را شروع کرد. او گفت است و بعد یزد را روی نقشه نشان داد. سپس گفت: " من با لهجه‌ی یزدی به زبان فرانسه حرف می‌زنم." این اولین جمله او باعث کلاس شد. او اسم و ملیّت همه‌ی یازده دانشجوی کلاس را پرسید. پس از اتمام کلاس گفت :" با دوستان آمریکای لاتین چند کلمه صحبت دارم ." همه رفتند و ما چهار نفر ماندیم . ماندن همان و بنیان یک دوستی محکم بین ما و استاد گرانقدر همان . با او جلسات متعددی داشتیم؛ جلساتی که گاه تا ۲۷ نفر از دوستان آمریکای جنوبی در آن حضور داشتند . دوستانی از سراسر قاره که هنوز هم با هم دوست هستیم. ⚜در بین ما از دانشجویان جغرافیا که دانشجوی مستقیم دکتر پاپلی بودیم تا فوق‌تخصص‌خون وجود داشت. در بین جلساتی که بیشتر در سیته‌ یونیور سیتر (شهرک خوابگاهی دانشگاه پاریس) تشکیل می‌شد ، جلسه‌ی بر سر زبان‌ها افتاد. با وجود آنکه همه اسپانیولی یا پرتغالی زبان‌ بودیم ، همه به زبان فرانسه حرف می‌زدیم. بسیاری از شب‌ها شام را باهم می‌خوردیم یا با‌هم به رستوران دانشگاه و یا رستوران‌های داخل شهر می‌رفتیم. چند نوبت هم مسافرت‌های یک یا چند روزه داخل فرانسه رفتیم. صمیمیتی که در آن دوستی‌ها ایجاد شد، هنوز هم وجود دارد؛ به طوری که هفته‌ای نیست که من به دو سه نفر از دوستان جلسه‌ی پروفسور پاپلی در کشورهای دیگر آمریکای‌لاتین تلفن نکنم یا ایمیل نفرستم. برخی از آن دوستان حالا در کشورهای خودشان دارای مقاماتی هستند؛ از ریاست‌دانشگاه و بیمارستان گرفته تا وزارت. نکته‌ی جالب توجه اینکه حتی تا چند سال پس از رفتن پروفسورپاپلی از پاریس ، بازهم جلسه به اسم او برقرار بود . ‌ ⚜مباحث اجتماعی که پروفسور پاپلی در جلسات به آن‌ها می‌پرداخت، برای ما جالب بود. او در هر جلسه موضوع سخنرانی جلسه‌ی بعد را مشخص می‌کرد و کسی قبول زحمت می‌کرد و مطلبی را برای ارائه می‌آورد. من در این جلسات مطالبی را آموختم که در هیچ‌جای دیگری یاد نگرفتم. برای مثال ، پاپلی از خانم دکتر《 گ.استوئزاستیت》فوق‌تخصص‌خون که از اروگوئه به پاریس آمده بود تا دوره‌ی شش‌ماهه‌ای را درباره‌ی بگذراند_ که آن زمان بحث آن تازه مطرح شده بود _خواست تا در این باره برای ما صحبت کند. صحبت او بسیار جالب بود. من خودم که برزیلی هستم ، در این جلسات دوبار کنفرانس دادم . ⚜من از کلاس‌های پروفسور پاپلی بهره‌های فراوان بردم ، ولی بزرگ‌ترین بهره‌ام پس از آشنایی با ایشان ، 《 》 بود. او به من آموخت چگونه دور هم جمع شویم و چطور از زندگی اجتماعی لذت ببریم. چگونه کارجمعی انجام دهیم. ⚜ او از شاعران ایرانی اشعاری می‌خواند و ترجمه می‌کرد و ما را تا حد زیادی با ادبیات غنی ایران آشنا کرد؛ ادبیاتی که به انسان مفاهیم و را می‌آموزد. ما در جلسات از شاعران بزرگ آمریکای لاتین امثال 《اِمه‌ سِزر》 شعر می‌خواندیم و دوستانی بودند که گیتار می‌زدند. ⚜در سال ۱۹۹۵ چند نفر از دوستان آن جلسه در کشورهای خودمان اقامت داشتیم . قرارشد در گِرد هم آییم. 《 ماریو رودرس》 که در دانشگاه لیما تدریس می‌کرد، پیشنهاد داد از هم دعوت کنیم. همه از این پیشنهاد استقبال کردند. وقتی 《ژولیوس دِ خوزه》 که آن موقع معاون وزارت جهانگردی برزیل بود از این موضوع مطلع شد ، پیشنهاد داد استاد را برای کنفرانسی که قرار بود درباره‌ی صنعت گردشگری (توریسم) در ریو تشکیل شود ، دعوت کنیم. به علاوه ، بعد از کنفرانس سمینار دیگری در 《رسیف》 برگزار می‌شد که قرار شد پروفسور پاپلی در آن نیز شرکت کند‌ . بدین طریق ، مسئله مخارج سفر پروفسور پاپلی حل‌شد. با استاد که آن موقع در پاریس بود ، صحبت کردیم . ایشان موافقت خود را اعلام و برنامه‌اش را برای سفر که حداقل بیست روز طول می‌کشید ، ارسال کرد . طبق برنامه ، ایشان باید پنج‌روز در اقامت می‌داشت و دو روز در . سپس از رسیف از راه زمینی به《بلم》 واقع در دهانه‌ی رودخانه آمازون می‌رفت. از رسیف تا بلم حدود ۱۸۵۰ کیلومتر راه است . مسیرتقریبا در محدوده‌ی خط استواست. در آنجا هوا بسیار گرم، شرجی و زمین باتلاقی‌است. برای عبور از رودخانه‌های متعدد، گاه باید ده‌ها کیلومتر از ساحل دور شد و دوباره به جاده‌ی ساحلی بازگشت. 👇👇👇