#مختار_ثقفی🌷
( ٦٧_١ ه.ق. )
انتقام گیرندهی خون شهیدان کربلا
✅ #پدرمختار از اصحاب رسول خدا (صلواتاللهعلیه) و خودش طرفدارِ #بنیهاشم بود.
✅ #مختار از کسانی بود که با #مسلمبنعقیل، فرستادهی امام به کوفه، #بیعتکرد. به همین سبب به #زندان افتاد و تا بعد از #واقعهیکربلا در زندان بود.
✅ سرانجام به درخواستِ #خواهرش، که عروس #خلیفهیدوم بود، #یزید "دستور آزادی او" را صادر کرد و #مختار به حجاز رفت.
✅ پس از مرگِ یزید، #مختار، از زادگاه خود طائف در حجاز به #کوفه رفت و مردم کوفه را، که بسیاری #ایرانی و از ماجرایِ #شهادتامامحسینعلیهالسلام، خشمگین بودند، با خود همراه کرد و بر ضدِ #بنیامیه دست به قیام زد.
✅ او قاتلانِ #شهدایکربلا را، هر جا که بودند، دستگیر کرد و به قتل رساند. از جمله #عبیداللهزیاد را کشت و سرش را نزد #بنیهاشم به "مدینه" فرستاد. ماموران او، #شمر را نیز تا #خوزستان تعقیب کردند و کشتند.
✅ #مختار عاقبت به دست سپاهیانِ #عبداللهزبیر، که از مکه به کوفه آمدا بودند، #کشتهشد. دربارهی قیامِ مختار، کتابهایی به نامِ #مختارنامه نوشته شده و #داوودمیرباقری نیز فیلمی درباره او ساخته است.
نام و یادش گرامی و راهش سبز و پر رهرو باد...🌹
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
(آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📆 چاپ پنجم: آذرماه۱۳۹۲
📌 و اما گفتاری ناب که آن را از زبان جنابِ #مختارثقفی میدانیم: امروز می خواهم به مصاف "تزویر" بروم که بدترین آفتِ دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکهای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت، ابلیسش. و چه خون دلها خورد #علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین...
📌و شاید بتوان گفت آخرین #خطبهیمختار قبل از شهادت كه در مجموعهی مختارنامه پخش شد، بهترین معرفی ابواسحاق از زبان خودش باشد كه هدف از #قیام خود را اینچنین بیان كرد: شما مدتی زمام امور خویش را به مختار ابوعبیده ثقفی سپردید و خواستید در میانتان به #عدالت حكومت كند. تا آنجا كه در توانم بود به طلب حقتان كوشیدم و با آفتهای عدالتخواهی جنگیدم.
📌 #مختار همچنین درباره #نسبتهایناروایی كه به او داده بودند، چنین گفت: من هرچه كه بودم و هرچه كه هستم خدایم بهتر میداند. بدخواهان، كذابم مینامند و ستمكاران، دنیا دوست و قدرت طلبم میخوانند. آن كسی كه مبرّا از خطا و گناه است ولی و وصی خداست. كتمان نمیكنم كه در مسیرِ #قیام گاه پایم لغزیده و گاه دست و زبانم خطا كرده است؛ گوشهایم گاه نشنیدهاند، چشمهایم گاه ندیدهاند. از خدا میخواهم كه مرا ببخشد و خدا اَرحمالرّاحمین است.
@zarrhbin
#منصور_حلاج 🌷
(۲۴۴_۳۱۰ه.ق.)
صوفی و عارف
✅ نامش #حسینبنمنصور و از مردمِ #بیضایفارس بود.
✅ #حلاج یکی از بحثانگیزترین و #تاثیرگذارترین صوفیان و #عارفان در "تاریخِ اسلام" است.
✅ به هندوستان و ترکستان و حجاز و عراق سفر کرد. هر جا که رفت مردم را به #زهد فرا خواند.
✅ آنچه دربارهی #حلاج شهرت دارد این است که او عقیده داشت که #روحالهی میتواند در #انسان حلول کند و انسان به نزدیکترین درجه در نزدِ #خداوند برسد.
✅ او جملهی اَنَاالحق (من حق هستم یا حق با من است) را بر زبان جاری میکرد. این #سخن موجب شد او را به #کفر و اِلحاد متهم کنند.
✅ سرانجام در #بغداد او را به زندان انداختند و بعدِ دوسال، پس از #شکنجههایبسیار، به "دارش" آویختند. آنگاه جسدش را #سوزاندند و خاکسترش را به #رود_دجله ریختند.
✅ #حلاج آثاری نیز داشته است که از این میان تنها کتابِ #طواسین باقی مانده است.
نامش جاویدان و یادش گرامی...🥀
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
(آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۲
📌 و داستانِ به دار آویختنِ #حلاج را حتماً بخوانید تا به اوصافِ "اَنَاالحق" گفتنِ عارفی سبکبال چون حلاج پی ببرید.(در این مقال نمیگنجید.)
📌 و اما در مورد کتابِ "#طواسین"حلاج که جمعِ طس (طاسين) است. نام ديگر سورهی نمل را به مناسبت آغاز سوره با كلمه «طس»، طاسين گفتهاند. مفسران گويند «طس» در ابتداى سوره نمل، سوگند به خداى لطيف و سميع است. محتواى كتابِ طواسین، دربارهی "تجارب عرفانى حلاج" به زبان بسيار پيچيده است.
📌#حلاج را که میبردند پای چوبهی دار، به #خواهرش گفتند بیاید برای وداع، او هم آمد اما بدون سربند.مردها همه بانگش زدند که پس حجابت کو؟ او پاسخ داد:
من جز #منصور مَردِ دیگری نمیبینم.
📌گویند زمانی که او را دار زدند مردم بر جنازهی او سنگ بسیار میزدند. #شبلی (عارف و صوفی) نیز به خاطر دور نماندن از قافلهی مردم تکه گِلی کوچک به #منصور زد. از جنازهی منصور آهی برخاست بلند؛ گفتند: این چه سرّ است؟ از این همه سنگ هیچ نگفتی، از گِلی اندک آه کردنت چیست؟ گفت: آنها که نمیدانند معذورند، از "شبلی" عجبم آمد که میداند من کیستم، نمیباید میانداخت و انداخت.
📌 درویشی در آن میان از او پرسید که "عشق" چیست؟
گفت: امروز بینی و فردا بینی و پس فردا بینی. آن روزش بکشتند و دیگر روزش بسوختند و سوم روزش بباد بردادند، یعنی #عشق اینست.
📌و در پایان ابیاتی پُرحَلاوت از #ابوعبداللهحسینبنمنصورحلاج:
دلا اگر نفسی ميزنی به صدق و صفا
به جان بکوش که باشی غلام اهل وفا
به هر قبيله چه گردی اگر تو مجنونی
بيا و قبله گزين از قبيلهی ليلا
چو تشنه لب به بيابان، هلاک خواهی شد
غنيمتی شمر ای دوست، صحبتِ دريا
اگر تو لذت ناز حبيب میدانی
شفا ز رنج بجوی و ز درد خواه دوا
اگر ستم رسد از دوست هم به دوست گريز
کجا رود به جهان وامق از درِ عذرا
مجوی جانب جانان ز عقل، راهبری
که عشقِ دوست بود سویِ دوست، راهنما
ميان شب به چراغ آفتاب نتوان جست
که آفتاب هم از نور خود شود پيدا
بپای مورچه نتوان بکوه قاف رسيد
برو تو تعبيه کن خويش در پرِ عنقا
طريق عقل رها کن به عشق ساز #حسین
اگر تو عاشق عشقی و عشق را جويا
@zarrhbin