eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 ده، دوازده سال بیشتر نداشتم که سَرک کشیدن به کتابهای کتابخانه ی بابا شده بود برایم سرگرمی، و شاید اوّلین کتابی که از کتابخانه ی منزلمان برای خواندن انتخاب کردم کتاب "ایسم های غربی" که فکر کنم متعلق به بود، زیرا خیلی کنجکاو بودم، شما بگو فضول:) تا ببینم بنیانگذارهای این مکاتب فکری چه کسانی بودند و حرف حسابشان چه بوده است؟! مکاتبی چون مارکسیسم، کمونیسم و نیهلیسم و .... که توی آن سن و سال شاید این مباحث بود ولی به اندازه ی رفع عطش باید نوشید! 📚 دایی رضا که همیشه مُشوِّق خوبی برای بچّه های فامیل محسوب می شد، وقتی مرا دید که دارم آن را می خوانم، به من گفت:"بچّه تو از این کتاب هیچی مِفَهمی؟!" که من هم با صداقت خاص آن دوران گفتم:"دایی چیزِ بهتری سراغ داری؟! بده بُخونَم." که آن روز دایی به بازار رفت و از کتابفروشی مرحوم سلطانی چند جلد کتاب جلال آل احمد برایمان خریداری کرد؛ آخر کتابهای او متعلّق به همه ی خواهرزاده ها و برادزاده هایش بود که هنوز من مزه ی "داستان های آسمانیِ" از یادم نرفته. 📖 ناگفته نماند، دایی رضا یک بار پیشنهاد نام نویسی در انتخابات شورای شهر را هم به من داد! و گفت: "نَمُخی تو هم اسم بنویسی؟!" که در جواب او گفتم: "دایی، ما را گرفتی؟! تو دگه ما رو نَخَندون..." که او گفت: "ولی من دارم جِدّی مِگَم..." (ببین فدات شم، دادنِ انرژی مثبت و بالا بردن حس اعتماد به نفس تا این حد بود:) 📚 جالب است بدانید؛ همیشه برای مرتب کردن و تمیز کردن اتاق دایی رضا بودم شاید تنها دلیلش هم، کتابخانه ی کوچکی بود که دایی داشت و اینکه کتابهای او با کتابخانه ی تخصصی پدر فرق می کرد کتابخانه ی دایی رضا با ذائقه ی ما بچّه ها همخوانیِ بیشتری داشت بنابراین اتاقی که شاید مرتب کردنش نیم ساعت بیشتر طول نمی کشید، برای دیدن کتابها و حتی سیر در روزنامه های کیهان ورزشی، ساعتها به طول می انجامید تا جایی که کاسه ی صبر نَنه زری لبریز می شد و صدا می زد: " سُمِیّه، نَنه داری چِکار مُکنی؟! سامون کِردَنِ یکی اتاق خو اِقه کاری نداره!" که من با خنده مُگُفتم:" مُخوام اتاق دایی برق بِزَنه!!" 📖 مغازه ی پدر هم که قبلاًها کنار بود و پاتوقی محسوب می شد برای دوستانِ دایی، که شده بودند دوستان مشترک پدر و دایی، که همه ی آنها نیز در حوزه ی دستی بر آتش داشتند و حکم ساقی؛ پدر با هنری که داشته و دارد همیشه در بعضی از کارهای کانون که نیاز به داشت به خانم ناظمی مدیریت وقت کانون مدرس‌، کمک می کرد و به این واسطه، هر از گاهی، از آنجا نیز برایمان کتاب می آورد مثل کتاب "قصه های خوب، برای بچه های خوب" استاد که یادگاری بود از کانون شهید مدرس. 📚 خلاصه اینکه محیط و خانواده و در کتابخوان شدن و بالا بردنِ حس اعتماد به نفسِ افراد نقشی دارند و نمی توان این موضوع را نادیده گرفت و از کنار آن به سادگی گذشت و هنوز بعد از گذشت آن سالها دیوانِ شهریار دایی رضا، کتابهایِ "پرواز ارواح" و "جمهوری مقدّس" آقای اشرف پور، "قصه های خوب، برای بچه های خوب" خانم ناظمی توی کتابخانه ی خانه ی ما یافت می شوند، تا یادم نرفته اگر کتابی از کسی به گرفتید حتماً به صاحبش برگردانید؛ مثل ماها خوابتون سنگین نباشه؛) 📸 عکس ها بهانه ای هستند برای نوشتن؛ و حُسن ختام اینکه در به من یاد دادند که به آدمها نشوم امّا فراموش کردنِ آنها را، کسی به من نداد؛ یادش بخیر، گذشت، ولی و پربار گذشت. .... @zarrhbin
✅ هنر #خوشنویسی هنری است که دست کم #چهار_ویژگی دارد: 1- بروز #استعداد_حقیقی شخص است نه استعداد کاذب. 2- هیاهو ندارد بر خلاف لودگی هایی که امروز عنوان #هنر را یدک می کشند. 3- #آرامش بخش است. هم برای نویسنده و هم برای بیننده. چون هنری است که از #سرشت_انسان سرچشمه دارد. 4- از آنجا که در طول تاریخ محتوای خط و خوشنویسی محتوای #مذهبی (مثل قرآن و اشعار حافظ و مولانا و سعدی) بوده لذا #قداست خاصی دارد. نگذاریم در غفلتگاهِ #دوران_مدرن، هنرهای اصیل و ارزشمند فراموش شوند. 🔸هفته #خط و #خوشنویسی بر هنرمندان این عرصه گرامی باد! 🔻دیروز در وقت استراحت کلاس، تخته بااین دو بیت فاضل نظری مزین شد. @zarrhbin
روز ۲۱ مهرماه را روز ملی #خوشنویسی نام نهاده اند... جا داشت مسئولان محترم از مرد بزرگ خوشنویسی اردکان استاد #ابومحمدی یاد می کردند. به نوبه خود و به عنوان یک شاگرد یاد و نام ایشان را گرامی می دارم و شعری که حاکی از روحیه این مرد هنرمند #متواضع است به یادش می نویسم. 👆👆👆 @zarrhbin