🔘 دلگرمی دلهای یخزده
#نامه_به_دادستان 📨
📌قصه به اینجا رسید که در جیب #آقارضا یک لول تریاک پیدا کردند، باهم بخوانیم ادامهی ماجرا...
▫️#پروندهای برای آقارضا تشکیل شد. خبر خیلی زود پخش شد که رضا پاسبان، توی زندان تریاک میفروخته است. توی محله هیچکس باور نکرد. همه فهمیدند کَلَک است. همه "آقارضاپاسبان" را میشناختند. بعد از بیست روز، حُکمِ #دادگاه اعلام شد: "سه سال زندان و ۱۷۸ هزار تومان جریمه!" وقتی قاضی حکم را میخواند، آقارضا یادِ حرفِ رئیس شهربانی افتاد. #رئیسشهربانی که گفته بود: "حالا برو تا پدرت را در آورم!" #آقارضا فهمید که همه، از رئیس شهربانی تا رئیس زندان، با هم "شریک" هستند. هنوز کتابِ #کارگراندریا نوشتهی "ویکتور هوگو" را نخوانده بود.
▪️ #ویکتور_هوگو این نویسندهی شهیر فرانسوی، هجده سال در یک جزیرهی دور افتاده تبعید بوده است. در سال ۱۸۵۰ او در این #کتاب مینویسد: " قاچاق که قانون، آن را منع و تعقیب میکرد به طور قابل انکاری با معاملات مالی درآمیخته بود و با #مقاماتعالیجامعه ارتباط داشت. سبب بسیاری از رعایتها و طرفداریهای پنهان (مقامات پلیس) و قضات از مجرمان را باید در این جریان جُست؛
▫️#قاچاقچی از بسیاری چیزها خبر دارد، اما باید خاموشی گزیند. کسی که به قاچاق میپردازد، باید رازدار و رازپوش باشد. قاچاق بدون راز داری امکان پذیر نیست. قاچاقچی سوگند میخورد که مهر خموشی بر دهان بزند و کلمهای بر زبان نراند. مطمئنتر از قاچاقچی کسی پیدا نمیشود. روزی قاضی "اویارزون" یکی از قاچاقچیان را که دستگیر شده بود به استنطاق کشید تا نام کسی را که پول لازم برای قاچاق در اختیارش نهاده بود، فاش کند. آن شخص خود قاضی بود، یکی از این همدست که خودِ قاضی بود برای اجرای قانون و حفظ ظاهر ناچار شد در پیش مردم دستور دهد متهم را آزاد و شکنجه کنند؛
▪️و دیگری که قاچاقچی بود، برای وفادار ماندن سوگند خورد که خاموشی گزیند. تازه اگر وفادار نمیماند، چه کسی اعتراف او را قبول میکرد؟ او به اتهام تهمت زدن به قاضیِ شریف، مجازاتش بیشتر میشد. طنزِ #ویکتورهوگو، این ادیب، سیاستمدار و جامعهشناس در ۱۶۰ سال قبل، هنوز پابرجاست. نه تنها برای قاچاق که برای خیلی کارهای دیگر این #رابطه برقرار است :(
▫️#آقارضا پاسبانی خام بود. فکر میکرد به تنهایی میتواند جلوِ قاچاق تریاک به داخل زندان را بگیرد. او نمیدانست که شصت سال بعد هم یکی از مشکلات زندانهای سراسر دنیا، قاچاق مواد مخدر به زندان است. او نمیدانست که نمیشود با لو دادن و بگیر و ببند و اعدام، با محصولی که میلیونها مصرف کننده وابسته دارد مبارزه کرد. او نمیدانست که شبکهی بینالمللی قاچاق مواد مخدر یکی از قدیمترین، قدرتمندترین و کارآمدترین شبکههای جهانی است.
▪️نمیدانست قدرت و پولِ قاچاقچیان، قدرت دولتها، پلیس بینالمللی، پلیسها و دادگستریهای سراسر جهان را به بازی میگیرد. نمیدانست #محصولاتی که صدها هزار بلکه میلیونها هکتار زمین را در سراسر دنیا به زیر کشت برده است، نمیشود با لو دادن و گزارش نوشتن حل کرد. نمیدانست #محصولی را که منبع درآمد میلیونها کشاورز در افغانستان، مثلث طوطی، آمریکای لاتین و آسیای مرکزی است نمیتوان به سادگی نابود کرد.
▫️نمیدانست #محصولاتی که پول آنها با "قدرت" عجین شده است، با هزاران شهید و کشته هم نمیتوان نابود کرد. نمیدانست حتی تا شصت سال بعد هم هیچ کشوری در جهان قانونی وضع نکرده است که معتادان نمیتوانند رای بدهند. نمیدانست که #سیاستمداران به رای همهی معتادان نیاز دارند. در مملکتی که سه میلیون رای متعلق به معتادان است، کدام سیاستمدار به طور جدی علیه معتادان و مواد مخدّر وارد کارزار میشود؟ او خیلی چیزها را نمیدانست. بالاخره #آقارضا مثل بسیاری از مردم از جمله خودِ من، زیانِ جهل و نادانی خودش را باید تحمل میکرد. آقارضا به حبس و جریمه و اخراج از شهربانی محکوم شد.
👇👇👇👇