🔘 سینمای آقای پاچه...‼️
📽 آقای پاچه مرد بسیار شیک، تروتمیز، قدبلند و خوش تیپ و بسیار مودبی بود. به نظرم کارمند #شهرداری بود، ولی به آقای پاچه مشهور بود، #سینمایی دایر کرده بود، که تابلو نداشت و به سینمای آقای پاچه معروف بود. ۱۰ سال داشتم که اولین بار به سینما رفتم؛ سینمای آقای پاچه واقع در کوچه ی سینما، خیابان کرمان یزد، فیلم #شب_نشینی_در_جهنم را نشان می داد. این سینما به اصطلاح، سینمای #تابستانی بود. سالن سینما تشکیل شده بود از یک محوطه ی محصورِ بدون سقف و بدون #صندلی با یک دیوار سفید در جلو که صفحه نمایش بود.
📽 سه ردیف جلو را #پیت_حلبی گذاشته بودند و یک تخته روی حلبی ها قرار داشت و عده ای از #مردهای_متشخص که برای آمدن به سینما #کراوات می زدند روی آن می نشستند. بقیه صحن سینما، سنگ و آجر فرش بود، #مردم خودشان #فرش می آوردند و خانوادگی روی زمین می نشستند؛ #بساط آبگوشت و گاهی پلو خورش و نان و پنیر و آبدوغ خیار برقرار بود. مردم در حین #فیلم_دیدن، آبگوشت را هم می خوردند و صدای گوشت کوبیدن هم بلند می شد، خانواده ها، بخصوص بچه ها سر و صدایشان از صدای فیلم بلندتر بود. هرکس #موضوع فیلم را تعریف می کرد و بلند بلند پیش بینی می کرد که چه می شود. گاه آنها که #چندین_دفعه فیلم را دیده بودند، بلند بلندموضوع را تا آخر برای دیگران تعریف می کردند؛
📽 همین امر، اعتراض عده ای را بر می انگیخت و گاه #دعوای_لفظی می شد. #یزدیها معمولا اهل #کتک_کاری نیستند. خود این بساط هم #تفریحی بود. یک شب چند بچّه ی شر، یک مرتبه پیت های ردیف سوم را هل دادند و ردیف سومی ها افتادند روی دومی ها و دومی ها روی اولی ها و سر و صدا و اعتراض عده ای از یک سو و صدای قهقه ی عده ای از سوی دیگر بلند شد.
📽 گاه اتفاق می افتاد که #شخص_مهمی، خودش یا خانواده اش، بعد از اینکه ۲۰ دقیقه از فیلم گذشته بود به #سینما می آمد، مسئول سینما با #صدای_بلند صدا می زد آی عباس آقا، خانواده ی آقای #رئیس_شهربانی تشریف آوردند، فیلم را از #نو شروع کن. فیلم دوباره از اوّل شروع می شد. #بچه_ها خوشحال می شدند که دوباره فیلم را می بینند و کف می زدند. گاهی هم خانواده ی روءَسا فکر می کردند #مردم به خاطر #آنها کف می زنند و #خود را می گرفتند.
📽 یادم می آید یک شب فیلمی که از مهوش بود حدود #پنج_بار صدا بلند شد عباس آقا از #نو شروع کن. خانواده ی رئیس دارایی، خانواده ی رئیس دادگستری، خانواده ی رئیس شهربانی، خانواده ی فلان تاجر #سرشناس و .... آمدند و با صدایی که بلند می شد آی عباس آقا از نو شروع کن، کف زدن بچه ها آغاز می شد. قصه ی فیلم ها هم #جذاب بود ولی نه به اندازه ی #امیرارسلان_نامدار.
📽 حالا که صحبت از سینما شد، داستان ساختن #اولین سینما در #یزد را تعریف کنم. یک #زرتشتی که مدت ها مقیم هند بود به یزد آمد و در #خیابان_پهلوی (امام فعلی) زمینی خرید(زمین گاراژ سنگ) و #سینما_سهیل را ساخت. این سینما ۲۵۰ متری مسجد #برخوردار واقع بود. وقتی زرتشتی ساخت سینما را شروع کرد عده ی زیادی آغاز به #مخالفت کردند. هر روز او با #مشکلی روبرو بود.
📽 بالاخره سینما ساخته شد ولی به جهت مخالفت عده ای #مومن که هم با #اصل سینما ساختن #مخالف بودند و هم می گفتند سینما #نزدیک مسجد است، به مدت ۳ سال سینما تعطیل بود و #مانع آن شدند که در سالن سینما فیلم نمایش داده شود. بالاخره پس از ۳ سال که از ساخت سینما گذشت با کمک #شهربانی سینما #افتتاح شد. من هفته ای یکبار به سینما می رفتم و تقریبا تمام فیلم های این سینما را به طور رایگان می دیدم. علت آن بود که حلقه های فیلم باید با اتوبوس از #تهران به یزد می آمد و من حلقه های فیلم را از #گاراژ می گرفتم و برای #سینما می بردم. #مزد من دیدن فیلم به طور #رایگان بود.
📚 از کتاب شازده حمام
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
🔹 همراهان محترم و بزرگوار، سه شنبه ها و جمعه ها با پست کتاب همراه ما باشید.
@zarrhbin
📝چند کلامی صمیمانه با نماینده ی شهرمان....
⬅️ نماینده ی محترم #مردم شهرستان #اردکان در مجلس شورای اسلامی جناب آقای #تابش، هنوز مدت زمان زیادی از کلنگ زنی احداث #مجتمع_تفریحی_رفاهی، که پسوند آن را نمی دانیم #چادرملو اضافه کنیم یا #صنایع، نمی گذرد، که اگر چادرملو اضافه نماییم شاید #بهتر و پسندیده تر باشد زیرا احداث آن به نام کارخانه ی #گندله_سازی تمام خواهد شد و باعث می شود سایر #صنایع بزرگ و کوچک اردکان نیز به تعهدات اخلاقی و #انسانی خود در قبالِ #مردم شریف اردکان #عمل نموده و از #خواب عمیقی که فرو رفته اند #بیدار شوند.
⬅️ آقای تابش، نماینده ی عزیز، #شما حاصل انتخابِ #آگاهانه ی مردم صبور #اردکان بوده و هستید چرا که در این پنج دوره، گزینه ای قابل قبول تر از شما در بین گزینه ها در پیش دیدگان مردم قرار نداشته و نبوده است، پس چه #خوب است که به حُسن #انتخاب این مردم نجیب #ارج نهاده و به #شعارها جامه ی عمل بپوشانید و وعده های بر زمین مانده را #لبیک گویید.
⬅️ آقای تابش، #یزدیها حرفهایی می زنند!! که در گفته های آنها شک داریم و از شما عاجزانه تقاضا داریم #اردکانی را بسازید در خور نام اردکان، شاید باورمان شود آن #مرد، که امروز به واسطه پنج دوره انتخاب آگاهانه ی مردم به #قدرت رسیده است برای حوزه ی انتخابیه اش کم نخواهد گذاشت.
⬅️ راستی نماینده محترم تقاضا داریم هر چه زودتر تکلیف #زمین احداث مجتمع تفریحی_رفاهی چادرملو را نیز مشخص نمایید تا دیگر، نه بهانه ای به دست #چادرملو باشد نه #یزدیها و نه #دلواپسان این شهر،
⬅️ و همانطور که همه می دانند در این اوضاع اسفبار اقتصاد ایران و نوسانات بازار ارز و دلار، #چادرملو و گندله سازی نه تنها ضرر نمی دهند بلکه #سودی سرشار نیز می برند. و حکایت #یزدیها نیز همیشه مشخص بوده است و محال است از آب گل آلود ماهی نگیرند و اوضاع را به نفع خود #تمام نکنند! و اما در مورد #دلواپسان، که همیشه خود را به #دیگ زده اند تا بگویند "کمچَلیز" هستند! و مردم اردکان هیچ وقت از آتش این جماعت گرم نشده اند، بلکه چشمان مردم از دود آتشی که اینها بر می فروزند کور نیز شده است. و خوب است که در این مقال از طرف #مردم اردکان از آنها این سئوال را بپرسیم که شما بزرگواران!!! زمانی که #کارخانه_ای با این عظمت و #بزرگی با این درجه ی #آلایندگی زیستی در حریم شهر #اردکان در حال احداث بود کجا بودید⁉️ چرا آن زمان سرتان را مثل کبک برده بودید زیر برف و دادِ سخن نمی دادید که #وای محیط زیست اردکان‼️ #وای مردم اردکان‼️ #وای آسمان آبی اردکان‼️ چرا آن زمان #کور بودید و خفه خون گرفته بودید⁉️و جالب است برای اطلاع شما که شاید حافظه تاریخی ضعیفی دارید بگوییم آن زمان هم همین آقای #تابش نماینده ی مردم اردکان بود و وظیفه داشت به عنوان نماینده ی مردم به حرفِ شمایِ دلواپس گوش داده و مانع احداث آن #کارخانه شود؛ چرا #حالا برای احداث مجتمع تفریحی و رفاهی رگ گردنتان بیرون می زند و باد به غبغب می اندازید که ای وای #کشاورزی اردکان به مخاطره خواهد افتاد‼️ پس، #دلواپس بنشین سر جایت و سنگ اندازی نکن، "که مرا به خیر تو اُمید نیست شر مرسان" و بگذار #مردم این #شهر به #نوایی برسند، که #خدا از هر چه بگذرد از #حق_الناس نخواهد گذشت.
⬅️ آقای تابش من دیگر حرفی ندارم فقط چند کلامی بود در باب هواداریِ #اردکان_عزیز که #آبادی و #آزادیش در ید قدرتِ شماست #ولاغیر.
✅ و در پایان از خداوند بزرگ #توفیق روزافزون شما را در ارائه ی خدماتی #خالصانه و #صادقانه، به دور از هرگونه رنگ و ریایی را برای آرتاکاوای مهربان خواهانم.
#و_من_الله_التوفیق
🖋 هوادارِ مردم
@zarrhbin