eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.2هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
باعرض سلام و تشکر از ایجاد کانال خوب ذره بین درشهر میخواستم قدری داد و هوار کنم بلکه کسی صدایمان را بشنود که ما بیچاره بعد از گذشت چهار ماه از سال با این همه گرانیهای لحظه به لحظه خرج و مخارج زندگی و قطعات و خرج و مخارج ماشین که بر سر ما هوار شده هنوز حقوقمان طبق سال قبل است و کسی هم به فریادمان نمیرسد و مسوولین شهر هم نمیتوانند کاری برایمان بکنند امام زمان هم که ظهور نمیکند ما نمیدانیم به کی وکجا دخیل شویم نمیدانم اوکج است یانوکج است که اینطور آب کج میرود بقول امام عزیز رحمه الله علیه داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم @zarrhbin
سلام.. دیروز برای انجام کاری به بیمارستان اردکان رفتم که متاسفانه مشاهده شد باز یک شخص غریبه که اگر اشتباه نکنم اهل اهواز بود داخل سالن وقسمت اتاق عمل بخاطر عمل فرزندش نظم انجا رو بهم زده بود و پرسنل و دکتر اتاق عمل رو تهدید و فحاشی میکرد که پس از کلی سروصدا و آشوب و بی نظمی در نهایت با ورود نیروی انتظامی اروم شد و از بیمارستان خارج شدند..خواهشا مسولین یه فکری بردارن...امنیتی دیگه نیست والا... باتشکر @zarrhbin
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌❌❌❌ ❌باعث شرم و تاسف 🎥ببینید در این روزهای کرونایی، چگونه بهداشت از سوی مدعیان شهر رعایت میشود‼️‼️ خیلی محترمانه برسد به دست عزیزان ، ، @zarrhbin
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️فضیلت روز دحوالارض از زبان آیت‌الله مجتهدی تهرانی @zarrhbin
▪️متن پیام تسلیت فرمانده ناحیه مقاومت بسیج اردکان به مناسبت درگذشت حاج حسین فتاحی پدر شهید بزرگوار علی فتاحی▪️ 🔹روابط عمومی سپاه اردکان🔹 @zarrhbin
📣📣📣📣 سلام وعرض ارادت قابل توجه مالکین زمین شهرک روستا مزرعه اقا بخش خرانق شهرستان اردكان اگر برنامه فروش زمین در دستور کار خود دارید در جریان باشید که به خریدار هیچگونه امکانات تعلق نخواهد گرفت درضمن از طرف از دهیار هم به هیچ عنوان امتیاز آب وبرق واگذار نخواهد شد . لطفااطلاع رسانی کنید ارادتمند سروران 1399/4/25 @zarrhbin
❌❌❌❌ گلایه همیشگی ساکنین خیابان امام رضا 👇👇👇👇 سلام ما ساکنان کوچه 11 خیابان امام رضا گلایه داریم از اداره اوقاف و شهرداری و شورای شهر ، بابت زمینهای خیابان امام رضا مقابل فروشگاه ... هیچ رسیدگی نمیشود به این زمینها ... جایگاه معتادین شده و پارکینگ ماشینهای سنگین و ازهمه بدتر سواریهای گازسوز دستی که میان داخل این زمینها و گازگیری میکنند و آلودگی زیادی ایجاد میکنند که نمیشود نفس کشید. خواهشمندیم فکری برای این زمینها بکنید . با سپاس از ذره بین در شهر ❌❌❌❌ پ‌ن؛ جلسات زیاد ، انواع همفکری ها و همنشینی‌ها و دریغ از یک خروجی موفقیت آمیز و اقدام چشمگیر ‼️ از عمر شورای پنجم چندماهی بیشتر نمانده آیا در این مدت باقی‌مانده مرد عملی پیدا خواهد شد تا این دغدغه و نگرانی را به نفع مردم به سرانجام برساند؟؟ @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
📣📣📣📣 #اطلاعیه‌دهیاری‌_روستای‌مزرعه‌آقا سلام وعرض ارادت قابل توجه مالکین زمین شهرک روستا مزرعه ا
در مورد این مطلب دهیاری مزرعه اقا خرانق؛ باید عرض شود چطور یک روستا ویا ده از خریداران غیر بومی امتنا میورزد ولی همان شخص دهیار در شهری مثل اردکان خانه ویا باغ دارد ایا قانون فقط برای ده و روستا است که از افراد غیر بومی جلو گیری کند ...اردکانی که جولانگاه افراد غیر بومی سر تاسر کشور است ایا برای خود نمیتواند این قانونها خود در اوردی بگذارد ... پس یه کمی حس ناسیونالیستی خود را تقلیل بخشیم و بد بینانه به این موضوعات نگاه نکنیم.... ارادتمند شما... @zarrhbin
بادرود فروان خدمت اين عزيز بزرگوار برسانيم كه مشكل اصلى همين عزيزان شهرستان هستند. زمين به بزرگواران واگزار شده وأكثراً هم از اردكان هستند و فروش زمين را در دستور كار خود قرار دادن چندين نفر از اين سروران اقدام كردن اين روستا هميشه با شهرستان تعامل داشته و به هيچ عنوان با بى احترامى رفتار نكرده ونخواهد كرد بازهم امر ميكنم مشكل از عزيزان شهرستان است زمين واگزارشده ولى اكنون در معرض فروش گزاردن واين كار باعث افزايش بى رويه قيمت زمين در روستاشده است ارادتمند @zarrhbin
با سلام یه گلایه دارم از کادر بیمارستان دکتر و پرستار بخش اورژانس یکشنبه شب پدرم کمی تنگی‌نفس و لرز میکنه که بردیمش بیمارستان سرم و ماسک اکسیژن بهش وصل کردن و اسکن ریه ازش گرفتن که وقتی خانم دکتر ک مبینن و با قاطعیت تشخیص کرونا مدن و قرار بوده ببرنش بخش icu که بخش تخت خالی نداشتن (خدا رو شکر) اکسیژن خونه پدرم به حد نرمال رسیده بود و مبرنش بخش کرونایی ها و امروز که برای ترخیصش رفتیم بیمارستان جواب ازمایش رو به ما نشون میدن که تست کرونا پدرم منفی بوده !!!!!!! وقتی واقعا علم همچین کاری رو ندارن برای چی الکی الکی یک فرد سالم رو مبرن بخش کرونایی ها اگر خدایی نکرده اونجا این ویروس رو مگرفت و اتفاقی براش میافتد چه کسی یا چه کسانی مسولیت همچین کاری رو قبول می کردن درخواست عاجزانه کمی رسیدگی به بیمارستان را داریم درسته خسته هستن ولی جون مردم هم بی‌ارزش نیس😔 @zarrhbin
🔺دکتر نوری شادکام در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت : ❌امروز در استان یزد بیشترین تعداد بستری مشکوک به کرونا داشتیم چهل روز قبل تعداد بیماران بستری به #۷۰‌نفر رسیده بود و امروز تعداد آنها به نفر رسیده است یعنی بیش از سه برابر .....!!! @zarrhbin
🔘 هیچ وقت دیر نیست... 💠 ادامه‌ی داستان مسیر یک مهاجر _ علی بِن صالح نجیب (Ali Ben Salah Najib) 🍃 علی را ترک‌ می‌کند. 📌قصه‌ی علی به اینجا رسید که او توانست با کمک بِن‌جلال در مدرسه ثبت‌نام کند و با موفقیت درس‌ها و زبان فرانسه را یاد بگیرد ولی زمانی که برای سرزدن به پدربزرگ و مادربزرگ به چادرها بازگشت با پدربزرگی که توان راه رفتن نداشت و مادربزرگی که مریض شده بود روبرو شد، باهم بخوانیم ادامه‌ی قصه‌ی را... ▫️بِن‌جلال چند بار پیغام فرستاد تا علی به روستا بیاید و ادامه تحصیل دهد، اما او نمی‌توانست پدربزرگ و مادربزرگش را با آن حال زار و نزاری که داشتند، در صحرا رها کند. روز به روز حالش بدتر می‌شد. سرانجام خاله‌ها و دائی‌های علی به چادر آمدند. قرار شد پدربزرگ و مادربزرگ را به ببرند. بزها را یکجا فروختند. فروش بزها، پایان یک عمر چادرنشینی بود. پایان نسل‌ها بود. ▪️ که حالا شانزده سال داشت، به روستا رفت. او در روستا کار می‌کرد؛ کارهای سنگین و سبک مختلف. توان مالی لازم را برای ادامه‌ی نداشت. به علاوه باید کمک خرج پدربزرگ و مادربزرگ هم می‌بود. روستا چند گله بز داشت. علی، چوپانی یکی از گله‌ها را قبول کرد و چوپان گله‌ی مردم شد. حالا در آستانه‌ی هفده‌سالگی قرار داشت. اما خودش دقیقاً نمی‌دانست چند سال دارد. فقط می‌دانست سال تولدش را در شناسنامه ۱۹۴۹ درج کرده‌اند. ▫️چند کلمه نوشتن و خواندن به زبان فرانسه را هم که آموخته بود، از یادش رفته بود. با وجود این می‌توانست به صحبت کند. او صبح گله را به صحرا می‌برد و غروب آن را به روستا بر می‌گرداند. وقتی در روستا بود، سعی می‌کرد با کسانی که فرانسه می‌دانند صحبت کند تا زبان‌ فرانسه را خوب یاد بگیرد. او گرچه سواد نداشت، حرف زدن به را خوب یاد گرفت. ▪️سال ۱۹۵۶ سال مهمی بود. و جدایی از استعمار فرانسه بود. تعداد زیادی به فرانسه مهاجرت می‌کردند. بارها دوستان علی به او پیشنهاد دادند با آن‌ها به فرانسه بروند. تا سال ۱۹۵۹ پاسخ منفی به دوستانش می‌داد. اوایل تابستان ۱۹۵۹ چند نفر از آشنایان علی عازم فرانسه بودند. حتی از محله‌ی پدربزرگ علی هم جوانی به فرانسه می‌رفت. در دل علی هم وسوسه‌ی رفتن به فرانسه افتاد، ولی چگونه می‌توان به این آرزو رسید؟ او ترس عجیبی از مسافرت به فرانسه داشت. ▫️در تمام عمرش فقط یک بار به شهر رفته بود، آن هم برای دریافت شناسنامه. اما همان یک بار هم به او گفته بودند در اتاقی بماند‌ او را به اداره‌ی ثبت احوال نبرده بودند. اولین تصور علی از ، زندانی شدن در اتاق مسافرخانه، تقلّب و رشوه دادن بود. بزرگ‌ترین جایی که در تمام عمرش دیده بود، چند روستای اطراف چادرها و آن شهرک دوهزارنفری بود. طولانی‌ترین مسافرتی که او رفته بود، جایی در پنجاه کیلومتری روستا بود. با این تصورات، چگونه می‌توانست به فرانسه برود؟ 📚 شازده حمام، جلد ۴ ✍ @zarrhbin