eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.5هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 📗
⭕️متن دعای هفتم صحیفه سجادیه 🔸و كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ : يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. 🔸ترجمه دعای هفتم: اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده مي‌شود، و اي آن كه سختيِ دشواري‌ها با تو آسان مي‌گردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست. سختي‌ها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به اراده‌ي تو موجود شوند، و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند. تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواري‌ها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني. اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگيني‌اش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمده‌ام كه با آن مدارا نتوانم كرد. اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آورده‌اي و به سوي من روان كرده‌اي. آنچه تو بر من وارد آورده‌اي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كرده‌اي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند. پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشوده‌ام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواسته‌ام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه. و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار. اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بي‌طاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو مي‌تواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايسته‌ي آن نباشم، اي صاحب عرش بزرگ. @zarrhbin
❖ ای چــای! دمــت گــرم که دم آمده ای ای صبح! 🌤 چه خوش به جام جم آمده ای... ای دختــر آفتـــاب! نـــاز قـــدمت شادم که به جای هـر چه *غم* آمده ای... سلام صبح آدینه آذر ماهتون ☕️ سرشار از بخشش و مهربانی 🍂🌺 @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"مهـــدی جـــان" 🍂در وفایت روز و شب هر دم صدایت میکنم 🍃 🍂روح خود آزاد و قلبم را فدایت میکنم 🍃 🍂چشمهایم را برای روز وصل جان و تن را هر دو با هم من نثارت میکنم🍃 " أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج " @zarrhbin ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
📌 (عجل الله تعالی فرجه الشریف):برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که آن فرج و گشایش شماست 👇👇👇 بسم الله الرحمن الرحیم إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ @zarrhbin
‍ 📌آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
‍ 📌آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
‍ 📌آشنایی با مشاهیر و مفاخر ایران و جهان متخلص به (۱۳۶۷_ ۱۲۸۵) 🖋محمدحسین بهجت تبریزی در ۱۱ دی ماه سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر  متولد شد . دوران کودکی را - به علت شیوع بیماری در شهر - در روستای اجدادی‌اش خشگناب واقع در شهرستان بستان‌آباد سپری کرد. پدرش «میرآقا بهجت خشگنابی» و به روایتی «سید اسمعیل موسوی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. 🖊محمد حسین پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ از تبریز رهسپار تهران شد و تحصیلش را در مدرسهٔ  تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در  ادامه داد. 🖊 در اوایل تحصیل در تهران دختر عبدالله امیرطهماسبی می‌شود و چند سال با یکدیگر نامزد بودند . اما در نهایت آن دختر با چراغعلی سالار حشمت معروف به امیراکرم ازدواج می‌کند . حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکترا، تحصیلش را به‌علت و ناراحتی و خیال و پیش‌آمدهای دیگر، ترک می‌کند. 🖊اولین کتاب شعر شهریار به کوشش ابوالقاسم شیوا متخلص به «شهیار» دوست صمیمی شهریار در سال ۱۳۰۸ منتشر گردید. شهریار در جوانی در تهران با بزرگان هنر و ادب همنشینی و دوستی داشت از جمله با: ابوالحسن صبا، محمدتقی بهار و عارف قزوینی . در سال‌های بعد نیز با ، هوشنگ ابتهاج، کریم امیری فیروزکوهی و برخی دیگر از هنرمندان دوستی و رابطه داشت. 🖊پس از سفری چهارساله به خراسان، برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت . در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود ، پدرش میرآقا خشگنابی درگذشت . او در سال ۱۳۱۵ در  استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد.  🖊دانشگاه تبریز ، شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان  دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی تبریز را نیز به وی اعطا کرد. در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود،  را می‌سراید . در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد . در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز می‌آید و با نوهٔ عموی خود به نام عزیزه عبدِخالقی ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی می‌شود. 🖊وی اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۱۰ با مقدمه ملک‌الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به  و  جزء آثار ماندگار این زبان‌هاست. منظومه  از مهم‌ترین آثار ادبی ترکی آذربایجانی شناخته می‌شود. علاوه بر استادی در شعر، وی استاد هم بود. 🖊 پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر، به دلیل بیماری ، در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در  تبریز مدفون گشت. ۲۷ شهریور ، سالروز درگذشت شهریار از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی نامیده شده است. 🖊 در پیام تسلیت آیت الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت آمده است که وی همه سرمایه هنری خود را در هدف و راهی گذاشت که کشور و مردم آن را برگزیدند و برای آن فداکاری کردند. شهریار ،‌  و  را در شعر روان و روشن خود سرود. او قرآن مجسم و زنده را در انقلاب اسلامی مشاهده کرد و خود را در خدمت انقلاب گذاشت. روحش شاد و یادش گرامی🥀 📝این اشعار از مشهورترین نوشته‌های منظوم شهریار است که در کتاب وی به چاپ رسیده است و بعدها با صدای به صورت آواز خوانده شد. 🍃تقدیم نگاه پرمهرتان : آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر این سفر راه قیامت می روی تنها چرا @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵بخشی از تصنیف حالا چرا 🎧آواز : استاد بنان 📝شعر: شهریار 🎼آهنگ:استاد خالقی @zarrhbin
💪سیستم ایمنی بدن قادر است میلیون ها دشمن بالقوه را شناسایی کرده و استراتژی های مختلفی را برای مقابله با آنها طراحی و اجرا کند. انستیتوی سلامتی اعلام کرد تمرینات ورزشی نه تنها کمک میکند تا سیستم ایمنی بدن با بیماری و باکتری های معمول و عفونت های شریانی مبارزه کند، بلکه احتمال بروز بیماری های قلبی ، سرطان، و پوکی استخوان را کاهش میدهد. 🎗پس از یک دوره بیماری، رژیم غذایی سالم و یک ورزش هوازی منظم با شدت متوسط به ترمیم سیستم ایمنی شما کمک می کند. ۱۴۶ @zarrhbin
♦️حریرچی: از مردم عاجزانه درخواست داریم از برگزاری دورهمی در شب یلدا پرهیز کنند معاون کل وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی: 🔹 از مردم عاجزانه درخواست می‌کنیم با برگزاری یلدای مجازی و پرهیز از حضور در اجتماعات بتوانیم زمستانی آرام و رو به نزولی را از لحاظ بیماری را تجربه کنیم. 🔹اگر چنانچه اصول و شیوه نامه‌های بهداشتی در این استان و سایر نقاط کشور رعایت نشود دستاورهای بزرگ اخیر خدشه‌دار شده و کرونا دوباره سیر صعودی پیدا خواهد کرد. @zarrhbin
🔺‏دو رنگ، به عنوان رنگ سال ۲۰۲۱ معرفی شد! 🔹با توجه به شرایط حال حاضر دنیا،موسسه پنتون ،دورنگ خاکستری خنثی(نماد اطمینان و انعطاف پذیری آرام) و زرد روشن(نماد آفتاب و خوش بینی نسبت به فردای بهتر) را به عنوان رنگ سال ۲۰۲۱ با امید به نوری در انتهای تونل تاریک جهان معرفی کرد. @zarrhbin
❌ تغییرات جدید در قوانین چک 🔺 اجرای قانون چک از فردا ۲۲ آذر وارد فاز جدید خواهد شد و بر مبنای آن، نه تنها صدور چک در وجه حامل ممنوع است، بلکه افراد ورشکسته نیز اجازه دریافت دسته‌چک ندارند و سقف عمر چک‌ها سه ساله خواهد بود. @zarrhbin
📌نتایج عملی واکسن کرونای فایزر؛ متفاوت با تبلیغات و بازاریابی های قبلی؛ سازمان غذا و داروی آمریکا مرگ 6 نفر از داوطلبان دریافت واکسن کرونای فایزر_بیوتک را تائید کرد. ▫️دو نفر بلافاصله پس از تزریق واکسن تشنج کرده و جان باختند و ۴ نفر دیگر نیز چند ساعت بعد، مردند. ▫️علاوه بر این 6 داوطلب، یکی از کسانی که 3 روز پیش واکسن دریافت کرده بود، دیشب جان باخت. ▫️امروز همچنین فاش شد که دومین نفری که حدود 2 ماه پیش در مرحله آزمایش بالینی فایزر شرکت کرده بود، همان زمان سکته کرده و به کما رفته بود و 3 روز بعد فوت کرده بود. ▫️دو نفر دیگر از دریافت کنندگان واکسن نیز، فوت کرده اند اما در گواهی فوت، علت مرگ آنها سکته مغزی و حمله قلبی ذکر شده است. ▫️دو روز پیش نیز، پس از تشنج 2 نفر از 4 انگلیسی دریافت کننده واکسن فایزر، مقامات پزشکی انگلیس اعلام کردند واکسن کرونای فایزر نباید به کسانی که هرگونه حساسیت به دارو یا غذا و خوراکی دارند، تزریق شود. @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ابتکار جالب شهرداری ملارد / نصب مخازن زباله در عمق زمین 🔹 50 سطل زباله شهری برای نخستین بار در شهرستان ملارد استان تهران در عمق زمین نصب شد @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
🎥 ابتکار جالب شهرداری ملارد / نصب مخازن زباله در عمق زمین 🔹 50 سطل زباله شهری برای نخستین بار در شه
❌❌❌ 👂شنیدی میگن هر سری یک عقلی داره !! 🔺حکایت شهردار و شهرداری شهر ملارد هست 👈شهرداری اردکان وقتی نتونست از باکس‌های مکانیزه زباله استفاده درست ببرد و مردم هم فرهنگ انداختن زباله در با‌کس ها را نداشتند ، راحت‌ترین کار را در نظر گرفت و باکس هایی که با هزینه گزاف بیت‌المال خریداری شده بود را جمع‌آوری کرد . 👈این پیشنهاد شهردار ملارد یکی از راهکار‌های خوب و مناسب برای دفع زباله در کنار باکس‌های زباله و عدم دسترسی زباله‌گرد‌ها به کیسه‌های زباله و از همه مهمتر باعث آموزش برای افراد بی‌فرهنگی ‌میشود که با بیرون انداختن وقت و بی‌وقت زباله از خانه چهره کوچه و محل و شهر را زشت نشان می‌دهند ! به امید اجرایی شدن این طرح در شهر @zarrhbin
با سلام از مدیریت محترم کانال ذره بین ،من پنج شنبه رفتم سوپر مارکت ... جنب فروشگاه مارال دو تا نون گرفتم نونها هم تو پاکت در بسته بود شب که خواستم استفاده کنم نون رویی گرم و تازه بود نون وسطی مونده و غیر قابل استفاده،من نمیدونم مسئولین چرا نظارت نمیکنن یه نون ارزش ریالی زیادی نداره اما متاسفم از جوانی که در مرکز شهر آخرت خودشو با فروش نان معاوضه میکنه،از مدیریت گروه خواهش میکنم پیاممو تو کانال درج کنید که کسبه های دیگه هم اگه چنین کاری میکنن یا امثال این کارها رو انجام میدن بدونن کانالی هست که پیگیر و اطلاع رسانی میکنه،ممنونم از کانال خوبتون @zarrhbin
🔺شناسایی ۹۵۹۴ بیمار جدید کووید۱۹ و فوت ۲۳۲ بیمار در شبانه روز گذشته در کشور @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺واکسن کرونا بزنید، جایزه بگیرید! 🔹مینو محرز: به کسانی که برای دریافت واکسن ایرانی ایران داوطلب میشوند جایزه داده میشود و بیمه هستند و خدای ناکرده دیه می‌گیرند. @zarrhbin
❌دیدار پرسپولیس - ذوب آهن برگزار می شود با اعلام ابراهیم شکوری معاون ورزشی باشگاه پرسپولیس ، دیدار تیم های فوتبال پرسپولیس و ذوب آهن در چارچوب هفته ششم رقابت های لیگ برتر برگزار خواهد شد. @zarrhbin
🇮🇷 ایران من قوی باش برای هم نفس می‌کشیم تا تنی از نفس باز نماند @zarrhbin
📌 🤝دیدار با امید 💠ادامه سفر پر‌ماجرای به جزیره 🔹راننده پرسید : " می‌خواهید پیاده شوید؟ " خانم دانمارکی از ماشین پایین نیامد . وقتی از او علتش را پرسیدم ، خنده‌ای بلند و طولانی کرد و گفت :" شما که پیاده شدید ، چه دیدید ؟ " گفتم :" سرما ، تاریکی و ترس را حس کردم. " چیزی که برای احساس آن به اینجا آمده‌ام." چشم‌هایش گشاد شد و گفت :" توریسم ترس!" 🔹خانم جوانی بود . حدود ۲۸ سال داشت. قوی و ورزشکار بود و لباس‌های بسیار گرم و گران بر تن داشت. اما من از چیز دیگری ترس داشتم . اگر مرا پای این رادارها بازداشت کنند چه باید بگویم ؟ کشورم با همه‌ی کشورهای صاحبان این آنتن‌ها اختلاف شدید دارد. ممکن است مرا به جرمی واهی بازداشت کنند؟ در یک لحظه فکر کردم اگر پلیس به من اجازه نمی‌داد که با این جزیره بیایم ، شاید برای حفظ آنتن‌ها بود . 🔹 ماشین می‌خواست دور پایه‌ی آنتن‌ها دور بزند . ساختمانی در نور چراغ ماشین دیده شد. نوری از ساختمان به بیرون می‌آمد . معلوم بود که در آن زندگی جریان دارد. گفتم توکل به خدا. به راننده گفتم :" می‌توانم با ساکنان و کارمندان این ساختمان گفتگو کنم؟" گفت باید بپرسد. با ماشین به کنار ساختمان رفت . پیاده شد و با تلفنی که پشتِ‌در بود ، صحبت کرد. بعد از چند دقیقه اشاره کرد می‌توانیم وارد ساختمان شویم . من از ماشین پیاده شدم . برای ورود به ساختمان باید از چند در می‌گذشتیم . درِ اول را باز کردیم . وقتی در بسته شد ، درِ دوم باز شد و وقتی درِ دوم بسته شد ، درِ سومی باز شد . من و راننده وارد ساختمان شدیم. نمی‌دانم به‌ خاطر حفاظت بود یا برای جلوگیری از ورود سرما ؟ مردی میانسال خودش را معرفی کرد : ویگارد کِمنیتز(VEGARD KEMNITS) مهندس مخابرات . چند سوال ساده از او کردم . جواب داد. 🔹 با پیش داوری که منِ ایرانی از این‌گونه مکان‌ها دارم ، پیش خود گفتم اگر به سوال‌هایم ادامه دهم ، طرفم می‌شود. آخر در کجای مملکتم اجازه می‌دهند که یک آدم خارجی که هیچ ، بلکه یک ایرانی بدون مجوز ، داخل یک ساختمان اداری فنیِ تاسیسات‌های تکنولوژی امنیتی شود ؟ به مهندس گفتم سوال‌های زیادی دارم ، ولی دوستانم در ماشین نمی‌توانند معطل شوند. امیدوارم در زمان دیگر بتوانم از کار آنتن‌های شما مطلبی بدانم. از من پرسید :" شما تا کی در جزیره هستید؟" گفتم:" تا چهار روز دیگر." گفت :" من دوازده ساعت اینجا کار می‌کنم و ۴۸ ساعت استراحت دارم. فردا بعدظهر کافه‌ی FRUENE KAFEE BAC می‌توانم شما را ببینم و به سوال‌هایتان پاسخ بدهم. " 🔹داشت ترسم می‌ریخت ؛ اما فردا که می‌خواستم به محل قرارمان در کافه بروم ، پیش خود گفتم نکند این یک دام باشد ! ممکن است مرا بازداشت کنند! از من بپرسند برای چه می‌خواهی اطلاعاتی درباره‌ی آنتن‌ها داشته باشی؟ 🔹می‌دانید ، من جمعا دوازده سال در پاریس زندگی کرده‌ام . می‌توانم بگویم ۱‌.۵ سال هم در آلمان زندگی کرده‌ام . حالا مسافرت‌های چند روزه و چند‌ماهه به کشورهای دیگر به جای خود . هروقت پاریسی فکر می‌کنم ، از گرفتن اطلاعات و پرس‌و‌جو هیچ ترسی ندارم . اما اگر بیفتم در دستگاه ، از همه چیز می‌ترسم . آخر در مملکت ما هر آماری است. حتی آمار زباله. پرسیدن درباره‌ی اطلاعات ماهواره که خدا می‌داند چه عواقبی دارد! آیا من می‌توانم در کشور خودم آزادانه به داخل محوطه‌ی رادارهای بزرگ بروم ؟ خوب ، جواب منفی است. آیا می‌توانم با یک مهندس مسئول و یا کارمند نگهداری آنتن‌های بزرگ که فضا را کنترل می‌کند ، قرار بگذارم و از او آزادانه بپرسم که این آنتن‌ها چه می‌کند و یا شما چه ‌می‌کنید ؟ خوب ، نه . پس حق داشتم و دارم که بترسم . از درون بترسم‌ . ترس و احتیاط بر همه وجود ما مستولی است. یکی از عوامل عمده‌ی بازدارندگی توسعه، است. ترس از همه‌چیز . ترس مانع است. 🔹مهندس کروکی آنتن‌ها را کشید تا درک بهتری از کار کردن آن‌ها داشته باشم. بیش از یک ساعت او درباره‌ی کار‌کردن آنتن‌ها به من توضیح داد. دهانه‌ی بزرگترین آنتن ۴۲ متر و کوچکترین آن ۳۲ متر است. بعد از قرار و مدار ، خواستم به سرعت از ساختمان خارج شوم ، اما مهندس و راننده گفتند نمی‌توانم به سرعت خارج شوم‌. فرد می‌تواند سریع وارد ساختمان شود ولی نمی‌تواند سریع خارج شود. علتش را که پرسیدم ، درجه حرارت را دلیل آن دانستند. درجه حرارت داخل ساختمان ۲۰ درجه بود و خارج از ساختمان ۳۵- درجه . ۵۵ درجه اختلاف . ابتدا از داخل درِ اول را باز کردیم و وارد محوطه‌ی بین درِ اول و دوم شدیم . اینجا باید حداقل چهار دقیقه صبر می‌کردیم تا در باز شود . در فضای چهار مترمربعیِ بین دو در ، هوا از ۲۰ درجه به ۷ درجه رسید . بعد از چهار دقیقه ، درِ دوم باز شد . در این محوطه هوا به زیر ۲۰ درجه رسید . 👇👇👇
👆👆👆 🔹بعد در سوم و یا در بیرونی ( در اول از بیرون ) باز شد . من وارد هوای ۳۵- درجه شدم . دوستان داخل ماشین را حداقل ۱۲ دقیقه معطل کرده‌بودم . از همه عذرخواهی کردم . خانم دانمارکی گفت :" عذرخواهی کافی نیست!" همه را به صرف قهوه مهمان کردم. این دعوت منشا آشنایی بیشتر شد . 🔹از کوه سرازیر شدیم . احساس کردم راننده‌ی باتجربه ما نیز گاه در انتخاب جهت‌ها دچار تردید می‌شود . ماشین را نگه می‌داشت تا جاده را درست بیابد . برخی ژالون ها زیر مدفون شده بود . بالاخره از کوه پایین آمدیم. درجه حرارت چهار درجه افزایش یافت . در پایین کوه هوا ۳۱- درجه بود . حالت دستگاه حرارت سنج ماشین ، درجه بیرون را ۳۱- نشان می‌داد. 🔹اندکی از شدت باد و بوران کاسته شد . بعد از چند کیلومتر ، راننده ماشین را عمود بر جاده نگه داشت و تمام چراغ‌ها و نورافکن‌های آن را روشن کرد. نورافکن‌های بسیار قویِ مه‌شکن ! در محوطه ای نسبتا وسیع ، صدها بلکه هزارها میله دیده‌ می‌شد؛ میله‌هایی که به صورت منظم در زمین کاشته شده بود . راننده گفت :" اینجا یکی از مراکز مهم کنترل اُزن جوَ است." 🔹لوئیز و همسرش که هر دو مهندس الکترونیک هستند ، گفتند :" و یکی از مراکز مهم ." تاسف خوردم که چرا هوا روشن نیست. اگر خدا بخواهد و پول کافی پیدا شود ، یک بار هم در روز به این منطقه مسافرت خواهم کرد! 🔹حالا در دشت هستیم . خیالم بابت پرت شدن از کوه راحت شده است . از راننده می‌پرسم :" آیا افراد ایرانی هم در جزیره هستند؟" می‌گوید بله و خانه‌ی آنها را هم بلد است. پرسیدم:" مطمئن هستی که آنها ایرانی هستند؟" گفت:"بله... سه برادر ایرانی در هستند." آن‌ها سال گذشته خانه راننده را نقاشی کرده بودند و در کار ساختمان بودند. 🔹قرار می‌گذاریم بعد از پایان گردش ، راننده مرا به خانه آنها ببرد. خوشحال می‌شوم که ایرانی‌ها را پیدا کنم. از خود می‌پرسم برای چه این ایرانی‌ها در این زندگی می‌کنند؟ تا سال ۲۰۰۸ برای ورود به این جزیره و لازم نبود . از سال ۲۰۰۸ برای ورود و خروج ، پاسپورت شد‌ . پاسپورت‌ها در ترمسو کنترل می‌شود؛ ولی هرکس وارد جزیره شود ، تا هر زمان که بخواهد می‌تواند در آنجا بماند . 🔹ساعت ۸:۳۰ دقیقه بعدازظهر جلوِ هتل هستیم. سه همسفر پیاده می‌شوند . راننده مرا به ساختمانی در حاشیه‌ی شهر می‌برد . می‌گوید :" همین‌جا صبرکن تا هم‌وطنانت را صدا بزنم." از ماشین پیاده و وارد ساختمانی چهار طبقه می‌شود ‌. ده دقیقه طول می‌کشد. راننده باز می‌گردد و می‌گوید :" سرایدار گفت ایرانی‌ها از جزیره رفته‌اند . اما حرفش قطعی نیست." از او می‌پرسم ایرانیِ دیگری را در جزیره می‌شناسد ؟ می‌گوید نه. 🔹وارد هتل می‌شوم . مهماندار دانمارکی جایش را به یک دختر خانم سوئدی داده است. ساعت شش بعدازظهر کشیک‌ها عوض می‌شود. در لایی هتل یک فنجان چای می‌نوشم. سرایدار جدید یک خانم سوئدی است. او هم برای کار و درآمد به این جزیره آمده است. او هم جوان است . ۳۴ سال دارد. متین و برازنده است. انگلیسی و فرانسه را نیک صحبت می‌کند. از او می‌پرسم به چند زبان مسلط است . می‌گوید به راحتی به ۹ زبان صحبت می‌کند. می‌پرسم آیا هیچ فرد ایرانی را در جزیره می‌شناسد ؟ پاسخش منفی است‌ . 🔹از او درباره زندگی در جزیره سوال می‌کنم. می‌گوید در جزیره نیست. چند کارمند شهرداری وظایف پلیس را بر عهده دارند . اگر کسی جرمی یا خلافی انجام دهد، او را سوار هواپیما می‌کنند و به ترمسو در خاک نروژ می‌فرستند. جزیره بازداشتگاه و زندان ندارد. عملا خلافکار هم ندارد . در جزیره فحشا نیست . 🔹کارمندان هتل ، دانمارکی، سوئدی و نروژی‌اند، ولی کارگران همه فیلیپینی هستند. همه به‌ خاطر پول به این جزیره آمده‌اند. تا حدود دهه ۱۹۷۰ جزیره کلا مردانه بود. زن و بچه و خانواده در آن بسیار کم بود . 🔹از حدود سال ۱۹۷۰ با طرح‌های پژوهشی و ایجاد دانشگاه و گسترش صنعت گردشگری ،پای‌ زن‌ها ، بچه‌ها و خانواده‌ها هم به این جزیره باز شد . ساعت هفت بعدظهر است‌ . من هم خسته‌ام . به اتاقم می‌روم. 🔹ساعت ۹ از هتل بیرون می‌آیم . هوا بهتر است . باد و بوران نیست. می‌خواهم از هتل خارج شوم ... ادامه دارد... 📚شازده حمام ، جلد چهارم ✍ @zarrhbin
❖ هر لحظه "گنج" بزرگےاست!🍂🌷 گنجتان را آسان از دست ندهید! زمان به خاطر هیچڪس منتظر نمےماند فراموش نڪنید دیروز به تاریخ پیوست فردا معماس و امروز هدیه... عصر جذاب آدینه آذر ماهتون☕️ سرشار از طراوت و شادمانی 🍂🌷 @zarrhbin
4_5958386955552032731.mp3
10.27M
🎧چشمانت آرزوست...🍂 @zarrhbin
🌻جمعہ شد آقا نگاهم بر در اسٺ 🌿در فراق یار آهم از سر اسٺ 🌻مےنمایند جمعہ ها گر افتخار 🌿باشد از مهدے زهرا انتظار 💔 🌷 ♨️ @zarrhbin
4_5951790753368770617.mp3
4.39M
احساسی (عج) 🍃ای تمام آرزویم غم تو شد آبرویم 🍃آقا درد و دل زیاده از کجا برات بگویم 💔 🌷 @zarrhbin
51.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⇱ همدلانه با مردم/ حجت‌الاسلام شاکر امام‌جمعه اردکان ▪️حجت‌الاسلام سیداسماعیل شاکر امام‌جمعه اردکان در گفت‌وگوی ویدئویی، از مشکلات پیش‌آمده برای مردم در کرونا به‌عنوان یک آزمون الهی سخن گفت و بر لزوم همدلی و همکاری برای ریشه‌کنی این بیماری تأکید کرد. @zarrhbin
هفته چهاردهم لیگ برتر والیبال کشور (متمرکز) پیـکان تهـران 🆚 خاتـم اردکـان 📆 شنبه ۲۲ آذر ماه ⏱ ساعت ۱۷:۰۰ 🏟 سالن فدراسیون والیبال 📺 پخش از لایو اینستاگرام باشگاه خاتم اردکان @zarrhbin