eitaa logo
یادداشت‌💌✍
358 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
106 ویدیو
13 فایل
📚۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین علیه‌السلام ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوان پل ارتباطی امام و شیعیان ✍️نجمه صالحی مسئله غیبت و تأثیر آمادگی برای زمینه‌سازی پذیرش غیبت امام عصر (عج) یکی از مباحث مهم مهدویت است. مراد از زمینه سازی، فراهم آوردن شرایط پذیرش است زیرا آمادگى و پذیرش جامعه‏ى جهانى و فراهم بودن زمینه‌هاى مناسب در جهت پشتیبانى از انقلاب جهانی مهدوی و تعداد کافى یاوران آگاه از عوامل دخیل در فرج هستند. امید به آینده روشن و نجات، نقطه مشترک همه ادیان الهی است که در عصر حاضر و با توجه به اقبال عمومی نسبت به یک اندیشه نجات بخش و آینده‌ساز، ضرورت بسط اندیشه ظهور منجی موعود بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود، هويت شيعه پيوندى حياتى با انديشه ظهور دارد. در زمان حیات معصومین (ع)، مسئله غیبت و عدم دسترسی مستقیم به امام عصر و مسئله مهدویت بارها تکرار شده بود و تا حدودی شیعیان برای پذیرش این موضوع آمادگی یافته بودند، اما پذیرش این دوران تحیر برای شیعیانی که بیش از دوقرن با معصوم ارتباط نزدیک داشتند در ابتدا سخت به نظر می‌رسید. غیبت غیرمنتظره امام می توانست تبعات بسیار نامطلوبی بر اعتقادات شیعیان و گمراهی آنان داشته باشد. ازاین‌روی با نزدیک شدن به زمان غیبت، نیاز به بسترسازی برای این مسئله سرنوشت‌ساز بیشتر احساس می‌شد. در دوران امامت ابناء الرضا (ع) به دلیل نظارت شدید بر روی اعمال و رفتار ایشان و یاران نزدیک‌شان لازم بود افرادی وارد عرصه شوند که از نظر فعالیت و آگاه‌سازی جامعه فرصت و موقعیت مناسب‌تری داشته باشند و این مهم توسط بانوان راوی محقق شد. این گروه از بانوان با فهم دقیق شرایط و آگاهی کامل نسبت به وظیفه خویش اقدامات مهمی انجام داده‌اند در میان نمایندگان ائمه(ع)، به‌مثابه پل ارتباطی امام و شیعیان در ایجاد این پیوندها تلاش کردند و بانوانی نظیر بانوحُمَیده و ام فروه در زمان امام صادق (ع) و بانوحُدیَث در زمان امام عسکری(ع) و امام غایب (عج) گره‌گشای مسائل مختلف شیعیان بودند. گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد حکیمه خاتون پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) رابط مردم با امام غایب و پاسخگوی مسائل آن دوران بودند. بانوان محدث شیعه برای جلوگیری از قطع ارتباط با امام غایب در برابر فرقه‌های درون شیعی که رقیبانی برای جانشین بعد از امام عسکری‌(ع) بودند به معرفی جانشین حقیقی پرداختند و نقش روشنگری در جامعه تشیع ایفا نمودند. اندیشه مهدویت موضوعی کلامی است که با رویکردهای تبلیغی، تربیتی و نظایر آن می توان به آن پرداخت. دشمنان اهل بیت(ع) پس از مأیوس شدن از شناسایی و دستگیری امام آخر(عج) به اختلافات مذهبی مسلمانان دامن زدند و فرقه‌های جدید و منحرف و مدعیان دروغین مهدویت را تقویت نمودند. در این میان آنچه ایجاب می کند که در این مسئله دقت بیشتری صورت گیرد، توجه به این امر است که امامان شیعه(ع) در تبیین مهدویت و آگاهی‌بخشی صحیح به مردم درباره آن، از هیچ کوششی فروگذار نکرده و از ویژگی‌های مهدی (عج)و نشانه‌های زمان ظهور او به‌تفصیل سخن گفته‌اند. قسمت عمده‌ای از سیره و سبک زندگی ائمه(ع) توسط بانوان گزارش ‌شده است. احادیث متعددی از بانوان ذکر‌ شده که حاکی از ارزش و اعتبار ایشان در رهنمود و راهنمایی شیعیان و تبلیغ معارف دین و امر مهدویت است. بانوان افزون بر کسب معرفت و اصلاح فردی، با هوشمندی، امر تبلیغ دین را در دست گرفتند و در جهت ترویج فرهنگ مهدویت و پذیرش دوران غیبت امام آخر(عج) گام‌های مؤثری را برداشتند و با درک درست از شرایط موجود، برای جلوگیری از انحرافات دینی و عقیدتی تلاش نمودند. با کنار هم گذاشتن گزارش‌های تاریخی به خوبی روشن است که زنان شیعه به‌عنوان افراد تأثیرگذار جامعه بوده‌اند و افزون بر تربیت نسل علوی، خانواده و به تبع آن جامعه را آماده پذیرش عصر غیبت نموده‌اند و با درک درست از موقعیت، تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و الگوی عملی برای زنان معاصر شده‌اند. انتشار یادداشت‌ در خبرگزاری ایلنا لینک خبر https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1337962 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. چند خط نامه یا... ✍️ نجمه صالحی آرزوی دریافت نامه از طرف او همیشه رویای ذهنم بود، تصور اینکه آخرین ولی خدا حواسش به تو هست و برایت چندخط نامه می‌نویسد، شیرین است! کاری ندارم که از لحاظ تاریخی و سندی توقیع حضرت حجت(عج) به محمد بن محمدبن نعمان که برخی گویند امام زمانم(عج) لقب "مفید" را برای او گذارد، درست است یا نه، ولی تصور اینکه امام زمانت به تو نامه دهد و تو را مفید و سازنده، بخواند لذتی است وصف ناشدنی! اما وقتی نبودن، ندیدن و نیامدن‌ها طول می‌کشد؛ خبر یا نامه بی‌تأثیر است، انگار طاقتت طاق شده، بی‌قراری! اگر تا دیروز آرزویم دریافت نامه بود اما این روزها می‌گویم نامه را نخواستم آقا، لطفا فقط ظهور کن! آقا بیا وُ حـالِ مرا رو به راه کن تا عاشقانه پَر بزنم در هـوایِ تو ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
اگر به جای او بودم... ✍️نجمه صالحی اگر به جای او بودم غربت تنهایی و دوری از وطن و بی هم‌زبانی را تحمل می‌کردم؟ اگر به جای او بودم به دنیای پر زرق و برق، به خاطر عقیده‌ام پشت می‌کردم؟ اگر به جای او بودم، حاضر می‌شدم از لباس فاخر شاهزادگان در آیم و لباس اسارت بپوشم؟ شاهزادگی، قصر، ملکه شدن، کنار خانواده بودن، خدم و حشم داشتن و....یک مورد از اینها کافیست تا دست و پای دل بلرزد که نکند از دست داده شود، مرد میدان می‌خواهد تا بتوانی از این امتیازات چشمگیر، چشم بپوشانی! اما قرن‌ها پیش یک نفر بود که توانست! زن بود اما مردانه وارد میدان شد! از رفاه زندگی، ناز و نعمت دنیایی خود را خارج کرد تا به آرامش و آسایش واقعی وارد شود و لبخند بزند به آخرتی تضمین‌شده. خود را به لباس کنیزان در آورد و در بین آنان پنهان شد و پس از اسارت به بازار برده فروشان سپرده شد، تحمل کرد تا برسد به او که بارها خوابش را دیده بود؛ همو که در خواب به او معرفی شده بود. دل به بهترین دلدار سپرد تا پله‌های بندگی را در کنار او بالا رود و عزت یابد. در خواب بود که مادرش فاطمه سلام الله علیها از او خواستگاری کرد، بعد از این خواب‌ها آشفته شد، فکر کرد و تصمیم گرفت. حالا در میان اسیران منتظر دیدار یار است و لحظهٔ دیدار برایش بهترین زمان! تحت تعلیم بانو حکیمه قرار گرفت تا بشود آنچه که یارش می‌خواهد و شد بهترین بانو‌! بانوی بهترین همسر جهان و مادر خاص‌ترین پسر زمان! بانوی روم در دیار خود با زمانه پیش نرفت و هم‌رنگ جماعت هم کیش خود نشد، دل کَند از دیار خود تا شود همسر بهترین خلق زمان و مادر منتظرترین‌خلق جهان. شاگردی کرد در محضر حکیمه خاتون، آموخت معارف دین را تا شود مادر آخرین حجت! عبادات بانو در شب ولادتِ‌معجزه‌وارفرزندش، حضور بانو حکیمه در کنارش و پذیرش دور شدن از فرزندش پس از ولادت، امتحان بود پشت امتحان! حتی تصورش سخت است به جای او بودن... http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://virasty.com/najmehsalehi/1678224785045614857 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یا صاحبنا! ✍️نجمه صالحی ای بهار دل‌‌های منتظر، روزها همچو دونده‌ای تیز و پرشتاب می‌دَوَند و شلوغی دنیا گرفتارمان کرده و نورهای کاذب دنیا ما را از نور وجودت غافل! دل از انتظار رؤیت رخسارت، به نفس نفس افتاده، نفس‌ها تنگ شده، بیا و اکسیژن خون‌مان باش، بیا آرامش و‌ سکون جان‌مان باش، بیا و نورانی کن جهان تاریک درون‌مان را! امام جعفرصادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «هُوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شیعَتِه بَعد ضَنكٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویل.»* تنها او (مهدی(عجل‌الله‌فرجه)) است که پس از دوران‌های طولانی بلاخیز و تنگناهای طاقت‌فرسا، غم‌ها و گرفتاری‌ها را از دل شیعیانش برطرف می‌نماید. *الزام‌الناصب، ص ١٣٨ 🍃«السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام»🍃 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
انا لله و انا الیه راجعون حجت الاسلام و المسلمین دکتر مسعود دیانی دین پژوه و مجری برنامه سوره، پس از تحمل بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت. 🥀واژه‌هایش غمگین بودند، با درد نوشته‌هایش گرییدیم، هر چند که دنیا بدون مولایمان، دردنوشته‌ای عظیم است و اکنون، درد فقدان انسان‌های خوب، همین.🥀 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت سرطان» ✍️ مسعود دیانی، دین پژوه و مجری رسانه‌ی ملی عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمی‌زدیم از عمل اول سخت‌تر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پاره‌ای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغ‌ها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانه‌ی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و می‌شد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمه‌شب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لوله‌ای در روده که قرار بود از یکی دو هفته‌ی بعد دهان جدیدم شود.‌ برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط می‌توانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت. حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطه‌ی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکه‌هایی از توده‌های سرطانی در کبد مشاهده می‌شدند و باید می‌سوختند. احتمالا آن هم بی‌حاصل. حالا اما می‌توانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل می‌دادیم، نه با شیمی‌درمانی به تماشای خاکستری خود می‌نشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟ هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایه‌ی سنگین مرگ را در این بیماری می‌دید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت می‌کرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمی‌درمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمین‌گیر شدن و خانه‌نشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماه‌ها پدرشان را جز افتاده‌ای بی‌جان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف می‌زدیم؟ وقتی پژوهش‌های علمی نشان می‌دادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بی‌فایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمی‌گردد. عدد بقا زیر یکسال است، آن‌هم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمی‌درمانی و زهرناکی‌اش نشویم؟ انگ بی‌مسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بی‌ایمانی روی پیشانی‌مان ننشیند؟ به‌گمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزش‌های اخلاقی چسبانده بود. می‌مکید. و قهرمان می‌ساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم. همین. @HOWZAVIAN
دوستی پرسید: چرا همه خوبان می‌روند؟ برایش نوشتم: استادی هنگام تسلیت دادن به من گفت: مومن عمرش مانند میوه است وقتی روی درخت دنیا رسید، باید چیده بشه و بره و گر نه خراب میشه! ▪️الهی که قبل از خراب شدن، چیده بشیم🤲🍃 🥀اللهم اجعل عاقبت امورنا خیرا🥀 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پناه عالمین ✍️نجمه صالحی هر قفل بسته‌ای با کلیدی باز می‌شود، اما قفل دل فقط با دعا! به شدت دعا لازم بودم، استادم نوشت برای زیارت عتبات مشرف شده، برایش نوشتم دعا لازمیم‌ شدید! هنگام نماز صبح برایم صدا فرستاد: صداهای آشنا! صدای استاد و‌ دعای خیرش، همهمه‌ی حرم مولا و سیل اشک و امید! انگار آبی شد بر آتش دلم! 💔صلی‌الله علیک یااباعبدالله الحسین💔 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش... ✍️نجمه صالحی موعود ما حاضرترین خلق جهان است او صاحبِ عصر است، او صاحب زمان است ماه است او، هرچند در ابری نهان است خورشید پشت پرده هم روزی رسان است او خوانده ما را از دل آیینه ی عشق می آید او یک روز از  آدینه ی عشق ای کاش من آن روز باشم در سپاهش روشن‌ شود چشم همه از روی ماهش... ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
42.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگداشت سفیران عشق ✍️نجمه صالحی بچگی ما دهه شصتی‌ها با صدای آژیر وضعیت قرمز و سفید، اضطراب، خبر شهادت اقوام نزدیک و دور و تشییع پیکر شهدا، رفت و آمد به گلزار شهدا عجین شده بود. یادم نمی‌رود وقتی موشک‌باران رژیم بعثی عراق به قم شروع شد، همه اقوام مادری به روستا کوچ کردیم تا به خیال خودمان از خطر دور باشیم اما خاله مرحومم که کرونا او را از ما گرفت، نمی‌آمد. او معتقد بود خانواده شهدا نباید از این چیزها واهمه داشته باشند، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست! همسر و پسرش شهید شده بودند اما مقاوم‌تر و محکم‌تر از خاله‌ام ندیده بودم! او نه تنها از شرایطش گله نکرد، بلکه الگوی مقاومت و صبر بود برای همه فامیل! امروز با صدای مداحی زیبایی، سمت مزار شهید گمنام بنت الهدی کشیده شدم، نمی‌دانم مادر این شهید عزیز زنده است یا خیر اما می‌دانم قطعا روزگار چشم‌انتظاری سختی را گذرانده است. شهدا سفیران عشق و مادران مفسران عشق، بودند. شهدا اهل وفا و اهل تقوی بودند اما به نظرم روز بزرگداشت مقام شهدا، ازخانواده و مادران شهدا نیز باید یاد کرد و همیشه خود را مدیون این خون‌های پاک دانست! 🥀بیست و دوم اسفند ماه یادبود بزرگداشت شهدا🥀 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 📜✍️همراه‌با‌گروه‌تاریخ‌بنت‌الهدی
رهبر معظم انقلاب: شهیدان نقاط مشعشع در این صفحه درخشانند که مانند ستاره ی راهنما، راه را به همه نشان می دهند. در روز بزرگداشت شهدا، طلاب گروه علمی تربیتی تاریخ پس از پایان حلقه تربیتی با موضوع «فرج و نیروسازی» به همراه دبیر تربیتی، سرکار خانم نجمه صالحی در کنار مزار شهید گمنام حاضر شدند. https://eitaa.com/thoda01
اعتراض و فطرتنجمه صالحی از اعتراض مجری برنامه‌ ورزشی پربازدید خبری بی بی سی به سیاست غلط حقوق بشری دولتش و همبستگی همکارانش چند نکته خوب می‌توان برداشت کرد، اول اینکه روحیه مخالفت با ظلم و عدالت‌خواهی فطری است و چشم حقیقت‌بین عده‌ای هنوز بیناست و زبانشان در مقابل باطل سکوت نمی‌کند! دوم اینکه اتحاد در دفاع از حرکت انسان دوستانه موجب تغییر جریان انحرافی خواهد شد، فقط کافیست که بخواهیم و از قدرت طرف مقابل نهراسیم! https://virasty.com/najmehsalehi/1678742168229707017 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موج‌ دلتنگی ✍️نجمه صالحی حتما شده دل‌تنگ باشید و هیچ چیزی دل‌تان را آرام نکند! حتما شده دل‌تنگ باشید و دیدار هیچ‌کس ته دل‌تان را شاد نکند! حتما شده دل‌تنگ باشید و مثل خانم هاویشام در کتاب آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز نخواهید هیچ‌کس را ببینید! حتما شده دل‌تنگ باشید و ندانید اصلا برای چه... شاید هم بدانید دل‌تنگ چه هستید ولی چاره‌ای بر صبر نباشد! و به قول معروف «این نیز بگذرد!» ♡أَلَا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ♡ http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخت‌ترین قسمت خونه‌تکونی وقتیه که قاب عکس اونایی رو که نیستند پاک کنیم! ♡یاد کنیم عزیزان سفرکرده‌مون رو♡ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
خدای من آن کس که به تو شناخته شد ناشناخته نیست و آن کس به تو پناهنده شد خوار نیست و آن کس که تو به او روی آوری، بَرده نیست... 〰〰〰〰 🕊باب الدخول، صبح، زیارت، حرم، ضریح این خواب، خواب هر شب مان گشته یا حسین🕊 ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
✔️ثانیه‌های مبارک ✍️نجمه صالحی داستان خلقت، داستان عجیبی است، خداوند در شش روز یا شش دوره یا شش هنگام، جهان خلقت(آسمان‌ها و زمين و... ) را آفرید، در دو روز اول زمين و دنيای مادی آفريده شد و مواد مورد نياز حیات در دو روز بعدی و در نهايت در دو روز آخر آفرينش، آسمان‌ها و حيات معنوی خلق شد؛ و خلاصه که در روز آخر ابر و باد و مه و خورشید و فلک گرد هم آمدند؛ گویی در روز جمعه، تمام آفرینش تکمیل شده است و جمعه شد روز اجتماع و چه روز مبارکی! جمعه با این هدایای الهی مبارک شد بر ما و چه مبارک‌تر خواهد شد با رسیدن آخرین بهارش! رسیدن آخرین بهار در انتهای زمستان! در میانه راه می‌نشینم و چشم بر جاده‌ی انتظار می‌دوزم، انتظار و طلب تکرار قرآن، انتظار و طلب آن یار پنهان، انتظار و دیدار دریایی از نور! انتظار و آماده‌باش! مولا جان، ثانیه‌ها بی‌رحمند! به وقت تنهایی جان می‌گیرند تا بگذرند! به وقت انتظار می‌کشند آدم را! چه تعداد منتظرانی که رفتند و تو نیامدی! بیا و پایان ببخش سرزنش ملامتگران را در دنیای صدرنگ، با تو دنیا یک رنگ می‌شود. چه لحظه شیرینی خواهد بود لحظه دیدار حضرت منتظَر! تو خوانده‌ای ما را از آیینه‌ی عشق می آیی تو یک روز از  آدینه‌ی عشق ای کاش من آن روز باشم در سپاهت روشن‌ شود چشم همه از روی ماهت... 🌟اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌟 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩺پزشک خوش اعتقادنجمه صالحی خیلی دیر آمده بود، با لبخند روبه‌رویم نشست، با نگاه مهربانش خستگی‌ام کم شد. اجازه خواست فرمش را تکمیل کند، جلوی گزینه شغل نوشت دکتری پزشکی‌حرفه‌ای. داستان دعوت و انتخابش را برایم گفت. برای تکمیل اطلاعات فرم به مسئول خادمین گفته بود از طبابت خسته‌است، می‌خواهد بین زائرین باشد و در حال و هوای آن‌ها نفس بکشد، حدود بیست سال با بیمار و بیمارستان مانوس بود، آمده بود تا بیماری‌ دلش را درمان کند و چشمانش را بیمه؛ اما با دیدن خوابی، تصمیمش عوض شده بود. خواب دیده بود نوزادی به دنیا آورده ولی به اطرافیان می‌گفته از مادری کردن خسته شده! خواب برایش نشانه شد و تعبیرش کرد مولا او را در همان حرفه‌اش انتخاب کرده و باید از علمش دیگران بهره ببرند! یاد حدیث امیرالمؤمنین علیه‌السلام افتادم که فرمود"خَيرُ العِلمِ مانَفَعَ"* و علم او قطعا مفید و سودبخش بود! به‌خاطر آموختن طب سنتی اسلامی و استفاده از متون اصلی، زبان عربی را مسلط شده بود. کتاب قانون ابوعلی سینا را به خوبی یاد گرفته بود‌. قرآن را به خوبی قرائت کرد. پزشکی خوش‌اعتقاد و بسیار متواضع* بود. گاهی پازل زندگی را ما انتخاب نمی‌کنیم و خودشان برای‌مان‌ رقم می‌زنند! قطعا وجود کیمیایی چون او در ارزشمند است. بعد از پایان یافتن سوالات مصاحبه، در انتهای فرمش نوشتم محل خدمت پیشنهادی: همکاری در بهداری و آموزش طب سنتی! *غررالحکم و دررالکلم،ص 354 *امیرالمؤمنین علیه السلام: ِاذا تَفَقَّهَ الرَّفيعُ تَواضَعَ/انسان بلند مرتبه چون به فهم و دانايى رسد، متواضع مى‌شود./همان، ص285 @javal60