eitaa logo
بصیرت و تشکیلات اسلامی
502 دنبال‌کننده
433 عکس
773 ویدیو
130 فایل
ارائه محتوای تشکیلاتی و مباحث مهدوی... 🏷🏷🏷🏷🏷 #امام_زمان (ارواحنافداه) #تشکیلات_اسلامی #تربیت_اسلامی سایت رسمی: 🌐 ziaossalehin.ir #️⃣ کانال و صفحه ویراستی: @ziaossalehin @sardabir313
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 نکته: 🔶🔸در برنامه‌های فرهنگی چهار چیزند که برای مخاطب خستگی نمیاورند: اردو جایزه ورزش و مسابقه استفاده به جا از این چهار مورد نقش بسزایی در تربیت و انتقال مفاهیم تربیتی دارد. 👇 🆔 @ziaossalehin_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨آخرین آمار معدن طبس، ۵۱ فوتی... 🖤 ۵۱ کارگر 🖤 ۵۱ نان‌آور 🖤 ۵۱ پدر 🖤 ۵۱ خانهٔ بی‌سرپرست فاجعه جان‌باختن ۵۱ معدنچی در معدن طبس را خدمت خانواده‌های داغ‌دار و هم‌وطنان عزیز تسلیت عرض می‌کنیم.
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 روزمان را با قرآن آغاز کنیم | تلاوت ترتیل صفحه ۳۵۸ ↩️ شامل آیات ۵۹ تا ۶۱ سوره مبارکه 🔻امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «یَنبَغی لِلمُؤمِنِ اَن لا یَموتَ، حَتّی یَتَعَلَّمَ القُرآنَ، اَو یَکونَ فی تَعلیمِهِ»؛ شایسته است که مؤمن از دنیا نرود، مگر آن که قرآن را فرا گیرد و یا در حال آموختن آن باشد. 📚 (اصول کافی ۲/۶۰۷) 🎙 استاد پرهیزگار 🏷 👇 🆔 ☫ @sardabir313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بیینید؛ ۱۵ روز قبل شهادت 🚨 همه شیرینی و لذت کار فرهنگی، به اذیتشه! وقتی زجر کشیدی؛ حرص خوردی؛ فحش شنیدی، زدن توی سرت؛ تازه بهت حال میده و میچسبه! 🔹 محمد عبدی: در سالهای آخر دبیرستان وارد فعالیتهای فرهنگی و امور بسیج نوجوانان شد. پس از اتمام دبیرستان به شغل معلمی پرداخت و به عنوان مسئول روابط عمومی پایگاه و بعد به فرماندهی بسیج نوجوانان حوزه برگزیده شد. همزمان با فعالیت فرهنگی جهت همکاری با نیروی انتظامی به ايرانشهر عزیمت نمود. حضور او باعث ایجاد تحول در این واحد گردید. و روحیه بسیجی و شهادت طلبی را در بین پرسنل نیرو به شدت تقویت نمود. پس از عملیاتهای مختلف، و یکبار مجروحیت بالاخره در ۱۶بهمن ۱۳۷۷ در عملیات مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر، با گلوله اشرار که به قلب ایشان اصابت کرد ،با فریاد یا حسین (علیه السلام) به جمع عاشورائیان پیوست. 🏷 👇 🆔 @ziaossalehin_ir
🚨 رازهای تربیت - قسمت ششم 🔸🔸بر فراز قله...🔸🔸 🔻 بچه ها از نفس افتاده بودن... دیگه حتی نای حرف زدن باهم رو هم نداشتن چه برسه به سر به سرهم گذاشتن و لودگی!! سعید برای چندمین بار روی یک تخته سنگ ولو شد.. نفس نفس زنان گفت... حاجی.. شما برید.. من همین جامیمونم.. به خدا از جام تکون نمیخورم تا برگردین... حاج آقا شریفی بالبخند گفت: راهی نمونده پهلوون.. یک ربع دیگه میرسیم قله.. اونجا بساط میکنیم وآب و کباب و ... اسم کباب خصوصا آب که اومد سعید از جاپرید: آقا مگه دست خودمون نیایم... به خاطر آبم که شده باید بییایم... صدای خنده بچه ها که قاطی نفسهای بریده شون شده بود ،تو کوه پیچید. ساعت ۱۰ صبح بود كه پرچم انصار المهدی بچه های مسجد الجواد(ع) بر فراز قله به اهتزاز در اومد،عجب شکوهی داشت... اما این شکوه قراربود اون روز یک جور دیگه به چشم بچه هابیاد... حاجی براشون برنامه داشت!!! یک برنامه تربیتی !!! آروم و بی تفاوت رفت سراغ وسایلی که تو کوله پشتی مسئولین بود.. صدای آب... آب آقا آب بدین ... آقا کی غذا میخوریم... آقا اینجا کبابم میشه زد... آقا یخم آوردین... از گوشه وکنار به گوش میرسید ؛ که ناگهان باصدای ((واااای ...))حاج آقا شریفی قطع شد! حاجی باچهره ای ناراحت بلند شد و گفت بچه ها! باکس آب پایین جامونده! نق نوق بچه ها از هر طرف بلند شد: (اه... اینم شد کار آخه... بابا اردو نمیتونیین بیارین نیارین دیگه... آقا حالا چیکار کنیم.. چرا نذاشتین خودمون آب بیاریم خوب.. چقد گرمه هواااا) حاجی ساکت و آروم به بچه ها نگاه میکرد و چیزی نمیگفت. نا گهان صدای دعوا بلند شد... دوتا از بچه ها گلاویز شده بودن.. حاجی دوید طرفشون... آرش داد میزد و به سعید که ظاهرا از عصبانیت و تشنگی به کوله اون لگد زده بود بد و بیراه میگفت و سعید یقه ی آرش رو سفت گرفته بود که حاجی جداشون کرد... باصدای جدی گفت چتونه بچه ها! طاقت یه کم تشنگی رو ندارین؟! یکی از بچه ها با غرولند زیر لب جواب داد... یه کم رو خوب اومدین!!! از کله سحر مث چی مارو کشوندین تو این کوه وکمر بدون یه چیکه آب،بابا نوبرشه به خدا.. وبقیه بچه ها خندیدن ... حاجی چیزی نگفت،منتظر بود، منتظر یک اتفاق...که.. هادی باعجله جلو اومد، رو به بقیه گفت... بچه ها... حالا شده دیگه... باکس آب جامونده... من یه قمقمه دارم هرکی میخواد بیاد یه کم بهش بدم... چندتا از بچه ها دویدن سمت هادی.. حاجی لبخند زد... سینا از یک طرف دیگه صدا زد بچه هامنم لیمو ترش و پرتقال دارم..خیلی برا تشنگی خوبه... چند تا از بچه ها دویدن سمت سینا... حاجی لبخند زد.. مجتبی به آهستگی جلو اومد نزدیک حاجی که رسید جوری که هیچ کس نشنوه گفت: حاج آقا با اجازه من به سرعت برم پایین و باکس آب رو بیارم بالا سریع برگردم!! چشمای حاج آقاشریفی برق زد،با غرور صداش رو بلند کرد و گفت: (.بچه ها مجتبی میخواد بره پایین باکس آب رو بیاره بالا !کی باهاش میره.؟!.) سکوت همه جا رو گرفت،بچه ها باتعجب یه مجتبی نگاه کردن... چند نفری هم که غرو لوند کرده بودن سرشون پایین بود.. حاجی دست زد رو شونه مجتبی و گفت: باکس آب جانموند!!باکس آب رو جا گذاشتیم... عوضش 5تا کلمن آب سرد الان میرسه بالا... صدای فریاد شادی بچه ها بلند شد، حاجی با اشاره دست بچه ها رو آروم کرد و ادامه داد.. باکس آب رو جا گذاشتیم تا مردای اردو رو بشناسیم... مردایی مثل هادی و سینا.. مردهایی مثل مجتبی... مردهای از جنس انصار المهدی(ع) بچه ها سرشون رو پایین انداخته بودن.. اردوی تربیتی کار خودش رو کرده بود.. صدایی به گوش نمی رسید.. جز صدای استقامت و شکوه پرچم انصار المهدی که هر لحظه از امتحان باد سر بلند بیرون می اومد... 👈بر اساس یک داستان واقعی 🏷 👇 🆔 @ziaossalehin_ir
تشکیلات هیئت۱۵_mixdown.mp3
6.91M
🎚️سلسله های با بیان استاد محمدرضا عابدینی : تطبیق تشریع و تکوین در تشکیلات 🔺تطبیق تکوین و تشریع در تشکیلات چگونه است؟ 🔺 تطبیق ولادت و کودکی در تشکیلات چیست؟ 🏷 👇 🆔 @ziaossalehin_ir
28.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️ مجموعه کلیپ‌های : قسمت نوزهم: محور دوم، ماهیت هیئت - بخش یازدهم مروری بر مباحث استاد عابدینی پیرامون آداب تشکیلاتی اقامه مجالس اهل‌بیت (علیهم‌السلام) 🎙 با ارائه علی جعفری هرستانی تدوین کننده آثار استاد عابدینی در حوزه هیئت 🔗 کانال استاد عابدینی 🏷 👇 🆔 @ziaossalehin_ir
🚨 حمایت از مجری شبکه افق 🔻پس از موضع‌گیری سید حسین حسینی علیه گستاخی شبکه باکو به‌طور ناباورانه ایشان از صدا و سیما کنار گذاشته شدند، برای همین کمپین حمایت از این مجری باغیرت به‌راه افتاده که نیاز به حمایت شما عزیزان دارد. 🖊شما هم برای ثبت امضا کلیک کنید 👇 https://farsnews.ir/Mandegar722/1726428578717897284 غیرتمندانه بالا را امضا کنید