برای دریافت دعا و زیارتهای مورد نظر روب لینک بزنید
#زیارت_ناحیه_مقدسه 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100396
#زیارٺ_عاشـورا 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100397
#حدیث #کساء👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100398
#دعــاے_عهـــد 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100399
#دعای_ششم #صحیفه #سجادیه👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100400
#دعای_هفتم #صحیفه_سجادیه👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/106379
#زیارت #جامعه_کبیره 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100401
#دعای_عدیله👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100402
#دعای_جوشن_صغیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100403
#دعای_یستشیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/103866
#امام_زمان_عج
🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#السلام_علیک_یاسیدالشهدا
#یا_ابا_عبدالله
ای دل بیا به رسم قدیمی سلام ڪن
صبح ست مثل باد و نسیمی سلام ڪن
برخیز نوڪرانہ و با عشق ، خدمت
ارباب مهربان وصمیمے سلام ڪن
💜اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
💚وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
♥️وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
💛وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#سلام_امام_زمانم 😍✋
تو طبیب دل غم دیدهی مایی آقا!
ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا؟
آقا مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی!
مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی!
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#رهبرانہ
نپُرس از منِ عاشِق
ڪِہ عِشق سیِرے چَن
ڪِہ مستِ چِشم
#تٌ
چٌون و چِرا نِمے فَهمد
#جانم_سیدعلے_خامنہ_اے
#رهبرانه
#امام_خامنه_ای
#حضرت_آقا
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۷۴ تا موقع اذان باهم از هر دری گفتیم و خندیدیم.تصمیم گرفتم شام رو ا
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄
قسمت ۷۵
با کنجکاوی پرسیدم:
_من که باورم نمیشه تو اصلا گناه کردن بلد باشی یا آزارت به کسی رسیده باشه..چرا برام تعریف نمیکنی؟قسم میخورم این راز رو با خودم به گور ببرم.
او خنده ی تلخی گوشه ی لبش نشست و گفت:
_راز تا زمانی رازه که کنج قلبت باشه..
وقتی بیاد بیرون دیگه راز نیست..قصه ست!! درد دله..گاهی وقتها هم دردسره.
حرفهاش رو قبول داشتم.ولی دوست داشتم بدونم قصه ی دوستش چی بوده گفتم:
_در مورد دوستت الهام..چرا قبلن بهم حرفی نزدی؟؟
این الهام کی بود که تا اسمش میومد چشمان فاطمه پراز اشک میشد؟با صدای بغض آلود گفت:
_چی بگم؟ از کجاش دوست داری بشنوی؟
من خوشحال از اعتماد او گفتم:
_نمیدونم! از جایی که لازمه بدونم!
او با آهی عمیق شروع کرد به حرف زدن:
_من والهام با هم دختر عمو بودیم.از بچگی باهم بزرگ شدیم.تفاوت سنیمون هم یک ماه بود.بخاطر همین حتی در یک مدرسه و یک کلاس درس میخوندیم.ما حتی روحیاتمون هم مثل هم بود.البته بدون اغراق میگم الهام از من خیلی بهتر بود. وقتی نماز میخوند دلت میخواست روبروش بشینی یک دل سیر نگاش کنی.اینقدر که این دختر خالص بود.ما با هم بزرگ شدیم.قد کشیدیم.الهام رفت حوزه و من هم رفتم دانشگاه!یک روز الهام با کلی شرم وحیا بهم گفت یکی ازمدرسین حوزه برای پسرش ازش خواستگاری کرده.طولی نکشید که الهام با یک مجلس ساده و رسمی به عقد ایشون در اومد..میخوای بدونی اون مرد کی بود؟؟
🍃🌹🍃
آب دهانم رو قورت دادم..!! نکنه؟!!!
با ناباوری گفتم:
_حااااااج مهدوی؟
فاطمه سرش رو به حالت تایید تکون داد..
مثل کسی که تازه از خواب بیدار شده باشه.گفتم:
_یعنی حاج مهدوی قبلا ازدواج کرده؟؟؟ پس چرا زودتر بهم نگفتی؟؟
فاطمه آهی کشید و با بغض گفت:
_خب هیچ وقت حرفش پیش نیومد.اگه یادت باشه اونروزی هم که ازم پرسیدی متاهله، گفتم هیئت امنا میخوان براش استین بالا بزنن ولی نمیتونن.ولی تو بعدش نپرسیدی چرا.؟؟ از طرفی چیزی که منو یاد الهام بندازه…
🍃🌹🍃
بغضش شکست...من هنوز در شوک بودم…این فرصت خوبی بود تا فاطمه گریه کند.پرسیدم:
_این اتفاق واسه چندسال پیشه؟
فاطمه آهی کشید و گفت:
_هفت سال پیش!
_خخ..ب ..بعدش چیشد؟
دانه های درشت اشک از صورت فاطمه پایین میریخت:
_رقیه سادات..نمیدونی چقدر این دوتا عاشق بودن! حاج مهدوی اینقدر همسر نمونه و انسان خوبی بود که همه رو مجذوب خودش کرده بود. دوسال بعد الهام حامله شد.اونموقع من یک چندماهی میشد که با پسرعموم که برادر الهام بود، نامزد شده بودم.
چشمهام گرد شد..با لکنت گفتم:
_چی؟؟؟ تو قبلا نامزد داشتی؟؟
فاطمه اشکش رو پاک کرد و با لبخندی تلخ گفت:
_آره…ما خیلی وقت بود همو میخواستیم.. منتها به هوای اینکه حامد سرباز بود و یک سری مشکلات دیگه، یک کم دیرتر از الهام نامزد کردیم.
با کنجکاوی گفتم.:
_خب پس چرا الان حامد..؟!!
او سرش را با تاسف تکان داد و گفت:
_چی بگم؟؟!! همه چی برمیگرده به اون تصادف لعنتی.. تولد الهام بود..میخواستم به هر ترتیبی شده سورپرایزش کنم.چون از همون اوایل بارداریش دچار افسردگی شده بود.حاج مهدوی هم که همش به سفرهای مختلف میرفت واسه کار تبلیغ. اونموقع ها خیلی باد تو سرم بود..سرتق بودم.حرف حرف خودم بود.واقعا با الانم کلی فرق داشتم.به الهام گفتم بریم جایی که به هوای اونجا ببرمش یک کافه ی درست وحسابی و با باقی دوستان دبیرستان براش جشن تولد بگیریم. الهام قبول نمیکرد..هزار تا بهونه آورد. از تهوع وبیحالیش گرفته تا مرتب کردن خونه.. چون قرار بود فردای اونروز حاج مهدوی برگرده. ولی من گوشم بدهکار نبود.. کااااش به حرفش گوش میدادم..کاش نمیرفتم..
فاطمه بلند گریه میکرد وحرف میزد.
_رقیه سادات بخداوندی خدا انگارهمه ی قدرتها جمع شده بودند که من الهام و نبرم. ماشین حاج مهدوی تو پارکینگ بود.باخودم گفتم اگه با ماشین خودشون بریم بهتره و راحت تر.ولی الهام گفت حاج مهدوی گفته این ماشین مشکل داره باید بعد از برگشت ببرتش تعمیر..پرسیدم مشکلش چیه؟ الهام گفت: نمیدونم. گفتم پس بشین بریم.الهام دوباره بهونه آورد که حاج مهدوی گفته بخاطر بارداریش حق نداره پشت فرمون بشینه. همون وقت زن عموم زنگ زد به الهام..وقتی فهمید ما تصمیممون چیه به الهام گفت: نرو تو امانتی.اگه ال بشی بل بشی من نه خودم تحمل دارم نه میتونم جواب حاج مهدوی رو بدم…الهام داشت پشت تلفن راضی میشد که من بیشعور و بخت برگشته گوشی رو گرفتم و به زن عموم گفتم: زن عمو هرچی شد با من.. طفلی این دختر پوسید تو این خونه.. میخوام ببرمش.اصلا خودم پشت فرمون میشینم.اینو گفتم از رو غرورم و جوونیم ولی ته ته دلم میترسیدم چون من همیشه از رانندگی وحشت داشتم و زیاد وارد نبودم..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۷۴ تا موقع اذان باهم از هر دری گفتیم و خندیدیم.تصمیم گرفتم شام رو ا
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۷۵ با کنجکاوی پرسیدم: _من که باورم نمیشه تو اصلا گناه کردن بلد باشی
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄
قسمت ۷۶
_الهام بیچاره بهم اعتماد کرد و سوار ماشین شد.چند جا ماشین خاموش کرد. بعضی ازاین مردها رو هم که میشناسی چطورین!.فقط کافیه ببینن یک زن پشت فرمونه! اونوقت ولت نمیکنن و اینقدر با بوق زدن و دست انداختن رو مخت میرن که کار خرابتر میشه..حسابی خودم رو باخته بودم.
الهام هم استرس داشت ولی دلش نمیخواست با نشون دادن اضطرابش اعتماد به نفس منو کور کنه.. از دقیقهی پنجم تا لحظه ی حادثه چندبار وسط خیابون ماشین خاموش کرد و من حتی آدرس رو اشتباهی رفتم. دنبال یک دور برگردون بودم که بیفتم تو مسیر اصلی..عصبی بودم.. مدام به راننده هایی که واسم بوق میزدن فحش میدادم..ولی طفلی الهام فقط با آرامش بهم میگفت..از این ور برو..نه مراقب باش..سرعتت و کم کن..آخر سر نفهمیدم چیشد..فقط میدونم سرعتم بخاطر عصبانیتم زیاد بود..محکم خوردیم به گارد ریل ..سمت راست ماشین،درست جاییکه الهام نشسته بود جمع شد داخل.. من حالم خوب بود..حتی یک خراش هم رو دستم نیفتاد..اما الهام غرق خون شد و ناله میکرد.
🍃🌹🍃
فاطمه انگار تمام صحنه ها رو دوباره میدید..تمام بدنش میلرزید..او را محکم در آغوش گرفتم وشانه هایش رو ماساژ دادم. چند دقیقه ای در آن حالت ماند.من هم با او گریه میکردم.
بلند شدم براش کمی شربت آوردم و او در میان گریه،جرعه جرعه از شربتش مینوشید و انگار باز هم تصاویر روز حادثه رو تماشا میکرد!وجدانم درد گرفت.اگر میدونستم او تا این حد از یاد آوری حادثه عذاب میکشد هیچ گاه اصرارش نمیکردم!
🍃🌹🍃
خودش بعد از چند لحظه ادامه داد:
_الهام ازش خون زیادی رفته بود.بچش در جا مرد.خودشم رفت زیر تیغ جراحی. حاج مهدوی روز بعدش اومد که الهامش رو سالم و سرحال ببینه اما بجاش یک تیکه گوشت وسط بیمارستان دید..کمتر ازیک هفته تو آی سیو بود.. کلی نذر ونیاز کردم برگرده.زن عموم تو این مدت فقط یک جمله میگفت:
_چقدر بهت گفتم نرو..گفتی هرچی شد با خودم..حالا دخترمو برگردون..سرپاش کن بچشو برگردون! میتونی بفهمی چی میکشیدم؟؟
🍃🌹🍃
با تمام وجود میفهمیدم. اشکهام رو پاک کردم و گفتم:
-بمیرم برات..
فاطمه ادامه داد:
_نمیدونی چه روزگاری شده بود؟چه جهنمی بپا شده بود!حامد همش سعی میکرد امیدوارم کنه.. آرومم کنه ولی نمیتونست. چون فقط بهوش اومدن الهام حالم رو خوب میکرد.اما الهام نموند.. وقتی رفت زندگی هممون یک دفعه شبیه برزخ شد. خدا هیچ بنده ای رو اینطوری امتحان نکنه رقیه سادات.نه روم میشد تسلیت بگم..نه روم میشد سر خاک برم…نه حتی روی نگاه کردن به صورت عمو و زن عموم و حاج مهدوی رو داشتم. .
پرسیدم:
_وقتی الهام فوت کرد عکس العمل عموت اینا با تو چی بود؟
او با زهر خندی گفت:
_الهام تک دختر بود..عزیز دل بود.فکر کردی به همین راحتی میتونند منو ببخشن؟ هنوز هم که هنوزه در خونه ی ما رو نزدند.
من با ناباوری گفتم:
_پس..پس تکلیف تو وحامد چی میشد؟حامد هم تو رو مقصر میدونست؟؟
_هه!!! حامد بیچاره تمام سعیش رو کرد که اوضاع رو سرو سامون بده ولی بی فایده بود.نه عمو و زن عموم دلشون با من صاف میشد ونه من روی نگاه کردن تو صورت اونها رو داشتم.تاوان گناه من جدایی از حامد بود یک روز به حامد گفتم همه چی بین ما تمام..براش هم همه چی رو توضیح دادم وگفتم که این حرف دل پدرو مادرش هم هست فقط روی گفتنش رو ندارن!!
_به همین راحتی؟ ؟ اونم قبول کرد؟
_راحت؟؟!! خدا میدونه چی به ما گذشت.. حامد روز آخر جلوی پدرو مادرم قسم خورد تا آخر عمرش ازدواج نمیکنه اگه ما به هم نرسیم.
_سرقولش موند؟
فاطمه سرش رو به علامت تایید تکون داد!!
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄 قسمت ۷۶ _الهام بیچاره بهم اعتماد کرد و سوار ماشین شد.چند جا ماشین خاموش
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄
قسمت ۷۷
فاطمه یک قطره اشک از چشمانش به ارامی سرخورد. پرسیدم:
_گفتی حاج مهدوی خیلی عاشق الهام بود.ایشونم تورو مقصر میدونست؟
_آآآه حاج مهدوی..او وقتی فهمید من به چه روزی افتادم یک روز اومد خونمون و کلی حرف زد..گفت که قسمت این بوده هیچکس مقصر نبوده..گفت مطمئنه الهام نگران حال منه و خلاصه خیلی سعی کرد منو به زندگی عادیم برگردونه.ولی واقعا زمان برد تا تونستم خودمو ببخشم..
راستیتش خودم هم تا پارسال بعد از دیدن خواب الهام دلم کمی آروم گرفت. خواب دیدم داره از باغچه شون گل میچینه. ازش پرسیدم داری چیکار میکنی؟ گفت دارم برا عروسیت دسته گل درست میکنم.
جمله به اینجا که رسید فاطمه لبخند زیبایی به لبش نشست و نگاهم کرد.
_خب؟؟ حالا خیالت راحت شد؟ دیدی بهت اعتماد دارم؟
🍃🌹🍃
همه چیز مثل یک خواب بود.سرگذشت فاطمه سوای تلخ بودنش، خیالم رو راحت کرده بود که رابطه ای بین او وحاج مهدوی وجود نداره ولی از یک جهت دیگه هنوز نگران بودم.باید از یک چیز مطمئن میشدم!! با من من گفتم:
_از حامد بگو..دوسش داری؟
او چشمهاش رو بست و آه کشید.
_الان پشیمون نیستی که نامزدیت رو به هم زدی؟
فاطمه با ناراحتی مکثی کرد و گفت:
_چاره ای نداشتم.من توکلم به خداست..هر چی خدا بخواد.تنها کاری که از دست من برمیاد دعاست.
با اصرارگفتم:
_الان پنج شیش سال از اون موقع گذشته.. یعنی هنوز عمو و زن عموت، آتیششون نخوابیده؟!
فاطمه سکوت غمگینانه ای کرد.دوباره گفتم:
_حامد چی؟؟ یعنی حامد هم هیچ تلاشی نکرده برای به دست آوردنت؟؟!
فاطمه به نقطه ای خیره شد و با لبخندی در گوشه لبش گفت:
_وقتی چندماه پیش تصادف کرده بودم خبر به گوش عموم اینا رسید.عموم زنگ زده بود به پدرم وحالم رو پرسید. همین خیلی دلگرمم کرد.
_حامد چی؟! حامد چی کار کرد؟!
فاطمه خنده ی عاشقونه ای کرد و گفت:
_حامد؟ ! حامد از همون روز اول فهمیده بود.حتی به عیادتم هم اومد..
🍃🌹🍃
فاطمه از روی مبل بلند شد
و درحالیکه فنجانهای چای رو توی سینی میذاشت لحنش رو تغییر داد و گفت: _چایی میخوری برات بریزم؟ دهن من که کف کرد از بس حرف زدم!
خواستم سینی رو ازش بگیرم تا خودم اینکار رو کنم که فاطمه اخم دلنشینی کرد وگفت:
_خودم میرم. تو خودتو آماده کن که وقتی اومدم بهم توضیح بدی این چندروز دقیقا چت بود.
🍃🌹🍃
سرجام نشستم و در فکر فرو رفتم.من نمیتونستم به فاطمه درمورد اتفاق چندروز پیش حرفی بزنم.نه روی گفتنش رو داشتم نه دلم میخواست که این راز رو فاش کنم.دوباره یک سوالی ذهنم رو درگیر کرد برای اینکه فاطمه صدام رو بشنوه با صدای بلند پرسیدم:
_قرار بود هیئت امنا برای حاج مهدوی زن پیدا کنند ..موفق شدند؟
فاطمه با سینی چای نزدیکم شد و گفت:
_نه!! حاج مهدوی به هیچ صراطی مستقیم نیست! پدرو مادرش هم نتونستند تا به الان راضیش کنند..
کنارم نشست و با ناراحتی گفت:
_اون بنده ی خدا هم هنوز نتونسته با مرگ الهام کنار بیاد..نمیدونی وقتی فک میکنم بخاطر حماقت من اینهمه اتفاق بد افتاده و آرامش بنده های خوب ازشون گرفته شده چه حال و روزی پیدا میکنم!
🍃🌹🍃
بیجاره فاطمه.!!دلداریش دادم:
_تو مقصر نبودی.این یک اتفاق بوده. قسمت بوده ..
فاطمه تایید کرد:
_آره. .میدونم! میدونم که اینها همه امتحانه.برای هممون.تو ساداتی .حرمتت پیش خدا زیاده.دعا کن تا بتونم رضایت دل عمو و زن عموم رو به دست بیارم.
چشمم باریدن گرفت.کاش واقعا پیش خدا حرمت داشته باشم.اون هم با این بار سنگین گناه.از ته دل دعا کردم...الهی آمین..
مکثی کرد و سوالی که از شنیدنش وحشت داشتم رو تکرار کرد:
-چت بود؟
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۹۱۲🌷 🔶پرویز (یا
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی ۹۱۳🌷
☘اوصاف امام زمان عجل الله فرجه☘
🔶تمام
💠کتاب هدایة الکبری آن را از القاب امام زمان علیه السلام دانسته، چون «او» در صفات پسندیده و کمال و افعال و شرافت نسب و شوکت و سلطنت و قدرت و رأفت، تام و تمام و بی عیب و نقص است.
💠و شاید تمام به معنای متمّم و مکمّل باشد، چون خلافت و ریاست الهیه در زمین و آیات باهره و علوم و اسرار انبیا و اوصیا توسط آن حضرت تمام میشود.
🔶ثائر
💠به معنای خون خواه و انتقام خواه میباشد. شاید به این جهت آن را از القاب امام زمان علیه السلام میدانند که «او» انتقام خون به ناحقّ ریخته همه مظلومان و جمیع انبیا و اولیا به خصوص جدّ بزرگوارش امام حسین علیه السلام را خواهد گرفت. و لذا فرموده اند:
«... هُوَ الثّائِرُ مِنْ عِتْرَتِکَ... ».
«او انتقام گیرنده از عترت پیامبرصلی الله علیه وآله است. »
💠و در دعای ندبه چنین ناله میکنیم:
«أَینَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیآءِ وَأَبْنآءِ الْأَنْبِیآءِ؟ أَینَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟ »؛
«کجاست آن که طلب کننده خون پیامبران و فرزندان پیامبر است؟ کجاست آن که طالب خون کشته شده در کربلاست؟ »
🔶ثائِر بِأمْرک
💠یعنی برانگیزاننده خلایق به امر تو که با این کلام امام زمان علیه السلام توصیف شده است؛ لذا به ایشان اشاره میکنیم:
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ حُجَّتِکَ فِی أَرْضِکَ، وَخَلِیفَتِکَ فِی بِلادِکَ، وَالدّاعِی إِلی سَبِیلِکَ، وَالْقآئِمِ بِقِسْطِکَ، وَالثّآئِرِ بِأَمْرِکَ، وَلِی الْمُؤْمِنِینَ»؛
«خدایا درود فرست بر محمّد که حجت تو در زمین است و خلیفه تو در شهرهاست و دعوت کننده به راه تو و قیام کننده به عدالت است، آن که مردم را به امر تو بر میانگیزد و امام ولی مؤمنان است.
🔶 ثابت
💠از اوصاف امام زمان علیه السلام است و در زیارت نامه مربوط به ایشان میخوانیم:
«أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحَقُّ الثّابِتُ الَّذِی لا عَیبَ فِیهِ»؛
«گواهی میدهم که تو آن حقّ ثابت ابدی هستی که از هر عیب و نقصی پاک و منزه میباشی».
💠و در جای دیگر آمده است:
«... وَالثّابِتَةِ فِی الْیقِینِ مَعْرِفَتُهُ».
🔶 ثار اللَّه
💠ثار اللَّه نیز از القاب و اوصاف امام زمان علیه السلام است، چنان که در زیارت سرداب میگوییم:
«اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا ثار اللَّهِ».
«سلام بر تو ای ثار اللَّه! »
#مهدی_شناسی
#قسمت_913
#اسامی_امام
#امام_زمان عج
📚اوصاف المهدی (عج)
✍احمد سعیدی
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
پیش قراول مظلوم و مقتدر جهان اسلام.mp3
4.44M
🎙️#گزیده_جلسات
✍ دل سوزان حضرت صاحبالزمان علیه السلام
* پیش قراول مظلوم و مقتدر جهان اسلام
🔰شهادت مزد سیدی است که با شیاطین انس و جن در مبارزه بود
* جبهه مقاومت حتی با شهادت بزرگمردانش خالی از فضل و رحمت خدا نمیشود
* توان و قدرت مردان جنگ بعد از شهادت بازتر خواهد شد
* نفس زکیهای که دودمان رژیم صهیونیستی را به باد خواهد داد
* محرومیت جهان اسلام از سایه سرور بلند
* مردی که هم فاتح بود و هم فاتحانه عاقبت بخیر شد
📌برگرفته از جلسه «دو هجرت»
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
Majaraye Ba`d Az Shahadat.mp3
21.12M
🔉#ماجرای_بعد_از_شهادت
🔸 #بازنشر به مناسبت شهادت #سید_مقاومت #شهید_سید_حسن_نصرالله
📌 معجزه شهادت؛ بررسی قرآنی مقام شهید
⚜ مطابق آیه ۱۷۰ سوره آلعمران، شهید از دو جهت شاد است: [3:13]
1⃣ شادی اول به خاطر فضل و عنایت ویژهالهی است [4:42]
2⃣ شادی دوم به خاطر اخبار خوبی است که از ادامه مسیرش در دنیا، دریافت میکند [5:31]
* کار نیمهتمام شهید را خداوند تمام میکند [8:52]
* تنها آرزوی شهید تهرانیمقدم برای نابودی اسرائیل کافیست [10:04]
⚜ معجزه شهادت؛ خداوند با برآورده ساختن آرزوهای دنیوی شهید، دل او را راضی میگرداند [13:22]
* هشداری به توهینکنندگان! بعد از شهادت خداوند حافظ حرمت شهید است [14:35]
* جماعتی پستتر از صدام! [23:33]
* زمینههای امتحان الهی: ترس، گرسنگی، نقص در مال، آسیب به جان و فرزندان؛ بشارت بر صابران! [29:19]
* معنای صبر: تحمل سختیها و مشکلات مسیر تا رسیدن به نتیجه [31:19]
* صبر؛ ویژگی خاص ادامه دهندگان راه شهدا [31:59]
* صابرین به مقامی میرسند که خداوند بر ایشان صلوات میفرستد [33:33]
* صبر فوقالعاده شهید آیتالله رئیسی؛ رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت [35:54]
* خستگیناپذیری؛ کلید اصلی برای پیشرفت و رشد [38:45]
* امام رضا (علیهالسلام): ۸۰ سال در منابر ما را لعن کردند و برای دروغپراکنی علیه ما مبالغی خرج کردند، اما خداوند خواست که ذکر ما بالا رود [42:53]
* مردمی که حتی به نشانهای همچون عمامه رسول خدا؛ نیز رحم نکردند ... [48:12]
⏰ مدت زمان : ۵١:۵٧
📆 ١۴٠۳/۰۳/۰۴
#شهادت
#صبر
#امتحان
#سبزوار
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مردم! موشکها را ما باید پر کنیم🚀
مشغول زندگی روزمره نباشید❗️
انتقام را فریاد بزنید‼️
اگــرنــه بــرخی مــسـئــولـان بـــــزدل و نـــفـــوذی، ســازش و نـهـایـتـاً نـــابــودی جمهوری اسلامی را جایگزین خواهند کرد
🪧#شهید_سید_حسن_نصرالله
🪧#سیدمقاومت
🪧#سید_حسن_نصرالله ❤️
🪧#لبنان 🇱🇧
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
2.76M
💥🏴☠ بفرست برای افراد #چپرچولاغی که #تحلیلهای_آبدوخیاری میدن!!!!
✅هرکی گفت : اسرائیل میخواد ما رو بندازه تو تله جنگ پس انتقام نباید بیگیریم....
💥با پشت دست بزن تو دهنش بهش بگو
✅ عقب نشینی غیر تاکتیکی موجب غضب الهیه!
🪧#شهید_سید_حسن_نصرالله
🪧#سیدمقاومت
🪧#سید_حسن_نصرالله ❤️
🪧#لبنان 🇱🇧
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🚨خبرنگار اسقاطیلی شلومی الدار
ایران وارد کارزار نخواهد شد.
💠آخر هفته گذشته از پروفسور لیور استاینفلد در نیویورک دیدن کردم که برای ملاقات با رئیس جمهور ایران رفت و چیزهای زیادی یاد گرفتم.
💠باز هم به صراحت می گویم، من متخصص ایران نیستم، هرگز ادعا نکرده ام که در ایران کارشناس هستم.
💠اما در مورد رئیس جمهور جدید و نسیم جدیدی که در ایران می وزد چیزهای زیادی یاد گرفتم.
💠ایران امروز با نسل جوانی که رئیس جمهور جدید را انتخاب کردند، اول از همه به بهبود اقتصاد و کمتر به جنگ علاقه دارند.
🪧#سید_حسن_نصرالله ❤️
🪧#لبنان 🇱🇧
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🚨🚨ترور آلارم:
‼️جهان یهود در حال آماده شدن برای جشن گرفتن "جشن شیپور"، روش هاشانه (רֹאשׁ הַשָּׁנָה) یا کتاب مقدس "Yom Teruah"، صرفاً سال نو یهودیان، در ۲ تا ۴ اکتبر امسال است.
⚠️امسال، #روش_هاشانا بسیار خاص است زیرا این آخرین جشن سال نو قبل از ورود مسیح یهودی است.
🪧#سید_حسن_نصرالله
🪧#قرن_آخر
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
⭕️ روزنامه تلگراف 19 مرداد:
❎ رئیس جمهور جدید ایران برای توقف جنگ همه جانبه با اسرائیل ، با سپاه پاسداران می جنگد.
❎ منابع نزدیک به پزشکیان به تلگراف گفتند که سپاه خواستار یک عملیات قوی تر است 💪
😡 اما پزشکیان نگران است که هرگونه حمله مستقیم به اسرائیل عواقب وخیمی داشته باشد.
🪧#دولت_ذلیل
🪧#سید_حسن_نصرالله
🪧#لبنان🇱🇧
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴جانشین سید حسن نصرالله
✍ خدا حفظت کنه سید ...
نیامده رفتی تو دل مون ...
آزادی قدس را به دست شما آرزو می کنیم ..
سنصلی فی القدس ان شاءالله
بزودی نماز جماعت در قدس شریف
🪧#شهید_سید_حسن_نصرالله
🪧#سیدمقاومت
🪧#سید_حسن_نصرالله ❤️
🪧#لبنان 🇱🇧
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❎ دو زیستان واقعی 😡😳😔
🪧#سید_حسن_نصرالله
🪧#لبنان🇱🇧
🪧#شهید_سید_حسن_نصرالله
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 کلیپی جدید و جالب
✅ امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است.
👈عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین...
🪧#سرطان_اصلاحات
#اصلاح_طلبان_بزرگترین_سرمایه_اسراییل_در_ایران
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ در فتنه های بسیار زیاد و بسیار شدید آینده نزدیک تنها راه نجات همین است
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ تبیین حجت الاسلام نبویان نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در تحلیل شهادت سیدحسن نصرالله
⁉️چرا جنایت ترور شهید نصرالله رخ داد؟
👈چون ما قبلا پاسخ مناسب به ترور شهید سلیمانی ندادیم. چون پاسخ مناسب به ترور شهید هنیه ندادیم
🔺پاسخ ترور شهید نصرالله، به جهنم فرستادن نتانیاهو و تمام کابینه اش است!
🔺اگر امروز اقدام نکنیم، فردا دیر است و به سراغ ایران هم خواهند آمد...
🔺باید به جنگ با اسراییل برویم قبل از انکه انها وارد جنگ مستقیم با ما بشوند.
🔸حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: هیچ قومی در مملکت خودش به انتظار جنگ با دشمن ننشست مگر آنکه شکست خورد.
🪧#سید_حسن_نصرالله
🪧#لبنان🇱🇧
🪧#شهید_سید_حسن_نصرالله
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
دلم برای رهبر عزیزمون میسوزد...
دشمن با همراهی و همکاری قوم خوارج زمانه ، خط مقدم جبهه ی حق رو خالی کردن و رهبرمون یک تنه علم بر دوش با شیاطین و کفار مبارزه میکند!!؟؟
آیا یاری کنندهای هست که رهبرمون را یاری کند!!؟؟😭
🪧#سید_حسن_نصرالله
🪧#لبنان🇱🇧
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
‼️ پزشکیان رئیس جمهور نمایشی : رهبران آمریکا و اروپا قول آتش بس دادند در صورتی که ما از واکنش به نابودی هنیه خودداری کنیم، ادعای آنها کاملا نادرست بود، این فرصت فقط به آنها اجازه داد تا جنایات بیشتری مرتکب شوند
🪧#سید_حسن_نصرالله
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️