┏┅❧••✾✨❤️✨✾••❧┅┓
@zohoreshgh
❣﷽❣
*📌 #امسال در معرض #امتحان الهی هستیم*
⚡️در زیارتنامهها که میگوییم «همۀ هستی و جان و مالم فدای شما»، اربعین امسال در معرض امتحان الهی هستیم: آیا مشکلات مالی مانع سفر مومنین خواهد شد؟ هرکسی از حماسۀ اربعین کم بگذارد باید به خدا پاسخ بدهد.
👤علیرضا پناهیان
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/5054
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
http://eitaa.com/joinchat/3843096576Cf7a42801db
♥️تاظهور دولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
┗┅❧••✾✨❤️✨✾••❧┅┛
08 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-06-2) Mashhade Moghadas.mp3
31.51M
🔈 #از_حیوانیت_تا_حیات
🔰 فصل پنجم؛ فجر متقین، فجور مترفین | جلسه هشتم
▪️هفتم صفر، ۱۴۰۲
* ادامه بررسی سوره سبا؛ مترَفین مستکبر و مستضعف
* مترَف بودن؛ شاخص کلیدی جبهه مقابل اهل دین
* تقابل اصلی بین باحجاب و بیحجاب نیست؛ تقابل اصلی بین متّقین و مترَفین است
* حساسیت آیت الله بهجت رحمهالله نسبت به ظاهر افراد
* ظاهر بسیار مهم است اما تنها بر اساس ظاهر نباید قضاوت کرد
* شاخصه اصلی برای تفکیک => مترَف و متّقی بودن
* حضرت خدیجه سلاماللهعلیها؛ ثروتمند غیر مترَف => تمام ثروتشان خرج پیامبر صلاللهعلیهوآله شد
* حضرت زهرا سلاماللهعلیها؛ عزتمند غیر مترَف => تمام عزت و آبروی حضرت خرج امیرالمؤمنین علی علیهالسلام شد
* هزینه نکردن از مال یا آبرو؛ رد شدن در امتحان الهی
* منطق اشرافیگری؛ من چون پول و قدرت بیشتری دارم پس از تو بهترم!
* کدام نشانه تقرب به خداست، پول و قدرت یا ایمان و عمل صالح؟
* تفاوتهای عجیب و بسیار زیاد امتحانات خدا ⬇️
◀️ حضرت سلیمان علیهالسلام؛ ثروت و قدرت زیاد و تسلط بر شیاطین
◀️ حضرت ایوب علیهالسلام؛ فقر و بیماری شدید و تسلط شیاطین بر جسم حضرت
◀️ امام حسین علیهالسلام: هر کس که میخواهد خونش را در راه خدا بریزد با ما بیاید
◀️ امام حسن علیهالسلام: راضی نیستم به اندازه ظرف حجامت خون کسی جاری شود
* علاقه عجیب امام حسین علیهالسلام به امام حسن علیهالسلام
⏰ مدت زمان: ۵۹:۰۱
📅 ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
#ثروت
#امتحان
#امام_حسن_علیهالسلام
#مشهد
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
Majaraye Ba`d Az Shahadat.mp3
21.11M
🔉#ماجرای_بعد_از_شهادت
📌 معجزه شهادت؛ بررسی قرآنی مقام شهید
⚜ مطابق آیه ۱۷۰ سوره آلعمران، شهید از دو جهت شاد است: [3:13]
1⃣ شادی اول به خاطر فضل و عنایت ویژهالهی است [4:42]
2⃣ شادی دوم به خاطر اخبار خوبی است که از ادامه مسیرش در دنیا، دریافت میکند [5:31]
* کار نیمهتمام شهید را خداوند تمام میکند [8:52]
* تنها آرزوی شهید تهرانیمقدم برای نابودی اسرائیل کافیست [10:04]
⚜ معجزه شهادت؛ خداوند با برآورده ساختن آرزوهای دنیوی شهید، دل او را راضی میگرداند [13:22]
* هشداری به توهینکنندگان! بعد از شهادت خداوند حافظ حرمت شهید است [14:35]
* جماعتی پستتر از صدام! [23:33]
* زمینههای امتحان الهی: ترس، گرسنگی، نقص در مال، آسیب به جان و فرزندان؛ بشارت بر صابران! [29:19]
* معنای صبر: تحمل سختیها و مشکلات مسیر تا رسیدن به نتیجه [31:19]
* صبر؛ ویژگی خاص ادامه دهندگان راه شهدا [31:59]
* صابرین به مقامی میرسند که خداوند بر ایشان صلوات میفرستد [33:33]
* صبر فوقالعاده شهید آیتالله رئیسی؛ رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت [35:54]
* خستگیناپذیری؛ کلید اصلی برای پیشرفت و رشد [38:45]
* امام رضا (علیهالسلام): ۸۰ سال در منابر ما را لعن کردند و برای دروغپراکنی علیه ما مبالغی خرج کردند، اما خداوند خواست که ذکر ما بالا رود [42:53]
* مردمی که حتی به نشانهای همچون عمامه رسول خدا؛ نیز رحم نکردند ... [48:12]
⏰ مدت زمان : ۵۲:۰۲
📆 ١۴٠۳/۰۳/۰۴
#شهادت
#صبر
#امتحان
#شهید_جمهور
#رئیسی_عزیز
#سبزوار
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۸
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۸۷
افشین بیشتر از روزهای قبل بیرون مغازه ایستاد.بعد رفت.
دو ماه دیگه هم گذشت.
افشین یه گوشه امامزاده نماز میخوند. بعد نماز همونجا نشسته بود و تو دلش با خدا حرف میزد.
*خدایا..نه دلشو دارم که بگم یه کاری کن فراموشش کنم،نه روم میشه بگم یه کاری کن بهش برسم...هرکاری تونستم کردم، بازهم میکنم ولی هیچ کاری از هیچکس برنمیاد..خودت یه کاریش بکن.. هیچکس جز تو نمیتونه کمکم کنه.
چند روز گذشت.
حاج محمود بعد از اینکه جواب سلام افشین رو داد،رفت تو مغازه.افشین هنوز ایستاده بود.
شاگرد حاج محمود بهش گفت:
_بیا تو،حاجی کارت داره.
افشین مؤدب ایستاده بود.
حاج محمود پشت میزش نشسته بود و به دفتری که جلوش باز بود،نگاه میکرد.
-بشین.
افشین روی صندلی نشست.
-تا کی میخوای هرروز بیای اینجا؟
-تا وقتی که شما منو لایق دامادی تون بدونید.
-تو هنوزم سمجی.هنوزم تا به چیزی که میخوای نرسی،دست بردار نیستی.پس خیلی هم تغییر نکردی.
-ولی خواسته هام خیلی تغییر کرده. دیگه نمیخوام اذیتش کنم.میخوام همیشه آرامش داشته باشه.
حاج محمود سرشو بلند کرد و به افشین نگاه کرد.افشین به دست هاش نگاه میکرد.
-پدر و مادرت راضی ان؟
-نه.
-رضایت شون برات مهم نیست؟
-خیلی دلم میخواست منم پدری مثل شما داشتم ولی پدر و مادر منم برای من #امتحان هستن.با وجود همه مخالفت هاشون با من،باید احترام شون رو نگه دارم..بهشون گفتم میخوام با دختر شما ازدواج کنم ولی پدرم که اصلا براش مهم نبود.مادرم هم سعی کرد نظرمو عوض کنه.وقتی متوجه شد نمیتونه،گفت برای عقد و عروسیت هم دعوت مون نکن.
-پس با کی میخوای بیای که درمورد مسائل عقد و این چیزها صحبت کنیم؟
با تعجب به حاج محمود نگاه کرد.
حاج محمود برای اولین بار با محبت نگاهش میکرد.
زبانش بند اومده بود.
اصلا نمیدونست چی بگه.بلند شد و گفت:
_یعنی شما...موافقین؟....اجازه میدین... که....
-حرفت یادت نره.تمام تلاش تو برای خوشبختیش بکن.
-همه ی تلاش مو میکنم.مطمئن باشید. قول میدم.
-آخر هفته با هرکی خواستی بیا خونه ما. حالا هم برو به کارت برس.
مردد بود سوال شو بپرسه.
-چشم...ولی..دخترتون هم...راضی هستن؟!!!
حاج محمود از اینکه فاطمه خیلی وقته راضیه خنده ش گرفت.بالبخند نگاهش کرد.
افشین مطمئن شد،
فاطمه هم راضیه.خیلی خوشحال شد. خداحافظی کرد و رفت.
بیرون مغازه ایستاد.
به اطراف نگاهی کرد.چند نفس عمیق کشید.چشم هاشو بست و گفت:
*خدایا شکرت،همین که نگاهم میکنی خیلی نوکرتم.
دوباره به مغازه حاج محمود نگاه کرد،...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
Majaraye Ba`d Az Shahadat.mp3
21.12M
🔉#ماجرای_بعد_از_شهادت
🔸 #بازنشر به مناسبت شهادت #سید_مقاومت #شهید_سید_حسن_نصرالله
📌 معجزه شهادت؛ بررسی قرآنی مقام شهید
⚜ مطابق آیه ۱۷۰ سوره آلعمران، شهید از دو جهت شاد است: [3:13]
1⃣ شادی اول به خاطر فضل و عنایت ویژهالهی است [4:42]
2⃣ شادی دوم به خاطر اخبار خوبی است که از ادامه مسیرش در دنیا، دریافت میکند [5:31]
* کار نیمهتمام شهید را خداوند تمام میکند [8:52]
* تنها آرزوی شهید تهرانیمقدم برای نابودی اسرائیل کافیست [10:04]
⚜ معجزه شهادت؛ خداوند با برآورده ساختن آرزوهای دنیوی شهید، دل او را راضی میگرداند [13:22]
* هشداری به توهینکنندگان! بعد از شهادت خداوند حافظ حرمت شهید است [14:35]
* جماعتی پستتر از صدام! [23:33]
* زمینههای امتحان الهی: ترس، گرسنگی، نقص در مال، آسیب به جان و فرزندان؛ بشارت بر صابران! [29:19]
* معنای صبر: تحمل سختیها و مشکلات مسیر تا رسیدن به نتیجه [31:19]
* صبر؛ ویژگی خاص ادامه دهندگان راه شهدا [31:59]
* صابرین به مقامی میرسند که خداوند بر ایشان صلوات میفرستد [33:33]
* صبر فوقالعاده شهید آیتالله رئیسی؛ رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت [35:54]
* خستگیناپذیری؛ کلید اصلی برای پیشرفت و رشد [38:45]
* امام رضا (علیهالسلام): ۸۰ سال در منابر ما را لعن کردند و برای دروغپراکنی علیه ما مبالغی خرج کردند، اما خداوند خواست که ذکر ما بالا رود [42:53]
* مردمی که حتی به نشانهای همچون عمامه رسول خدا؛ نیز رحم نکردند ... [48:12]
⏰ مدت زمان : ۵١:۵٧
📆 ١۴٠۳/۰۳/۰۴
#شهادت
#صبر
#امتحان
#سبزوار
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🍄رمان جذاب #رهــایـــے_از_شبـــ 🍄 قسمت ۱۴۵ زمستان زیبا و عاشقانه ی اون سال پایان گرفت و بهار تقو
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب 🍄
قسمت ۱۴۶
این سفر نورانی هم با همه ی زیباییهاش به پایان رسید.
من در این سفر رقیه ساداتهایی رو دیدم که گوشه ای از تل ناله میزدند و همچون یتیم ها اشک می ریختند و دعا میکردم که دعای شهیدان بدرقه ی راه اونها باشه. شاید بعضی از اونها هدایت بشن وبعضی نه...ولی من روی اون خاک برای همه ی اونها گریه کردم،نماز خوندم و از خدا و شهدا خواستار هدایتشون شدم.
🍃🌹🍃
تا چند وقت بعد از سفر هنوز در همان حال وهوا بودم.ودلم به خدا نزدیکتر شده بود. بیشتر روزها به همراه مادر شوهرم و خواهرشوهرهام که انصافا از مهربانی ومحبت چیزی کم نمیگذاشتند به جلسات تفسیر میرفتیم.مادرشوهرم مفسر خوبی بودند.
#از_همانهایی_که_حرف_وعملشون_یکیست. من با دیدن ایشون تازه درک میکردم که چگونه چنین اولادهای صالحی دارند. ایشون به معنای واقعی یک زن نمونه ویک مومن حقیقی بودند. محال بود روزی منو ببینند و به احترامم از جا بلند نشن در حالیکه این کارشون واقعا برای من باعث شرمندگی بود.توجه او به من بیش از حدتصور بود و اکثر اوقات در حضور حاج کمیل منو نوازش میکردند و میگفتند:
_قدر عروست رو بدون.تنهاش نزار. مبادا ازت برنجه.
من بسیار خوشحال بودم که خداوند بعد از اینهمه سختی به من چنین #پاداشی داده.من با این وصلت میمون صاحب پدرو مادر و دوخواهر ویک برادر شدم که یکی از دیگری بهتر و مهربان تر بودند. وهمه ی اونها صاحب زندگی و فرزند بودند. حتی آقا رضا که قبلا فکر میکردم مجرد هستند هم متاهل بودند و توراهی داشتند!
🍃🌹🍃
اواسط بهار بود که متوجه شدم باردارم.این اتفاق اونقدر برام زیبا وخوشایند بود که با هیچ حسی در دنیا نمیشد مقایسه اش کرد.وقتی حاج کمیل و خونوادش ازاین خبر مطلع شدند یکی یکی از خوشحالی تبریک گفتند و بیشتر از پیش هوام رو داشتند.
زندگی بر وقف مرادم بود و گمانم براین بود که خداوند از منزل اول عبورم داده و الان در مسیر اصلی هستم.
غافل از اینکه خداوند در همه حال از مومنین #امتحان میگیره و اونها رو با #بلیات_وسختیها امتحان میکنه.و من دعای همیشگیم این بود که خداوند یاریم کنه تا بندگی رو فراموش نکنم و پای عهدم بمونم.گاهی فکر میکردم اگر حاج کمیل توبه ی منو باور نمیکرد و منو با چنین منشی بزرگوارانه به همسری برنمیگزید سرنوشتم چه میشد؟! و حتی برخی اوقات وقتی از کنار دختری بد حجاب رد میشدم یاد روزهای غفلت خودم می افتادم و همه ی کارهای گذشته م مثل پرده ی سینما در جلوی چشمم حاضر میشد. حتی یاد نسیم و سحر می افتادم و نگران از سرنوشتشون برای هدایت اونها دعا میکردم.
این افکار در دوران بارداری شدیدتر شده بود و این هراس رو در من ایجاد میکرد که مبادا بخاطر گناهان سابقم خداوند اولاد ناصالحی به من هدیه بده. گاهی درباره ی این افکار آزاردهنده با حاج کمیل صحبت میکردم و او فقط میگفت: _زمان میبره سادات خانوم تا #اثروضعی_گناهتون پاک شه.پس صبور باش.
اما من در این روزها کم صبر شده بودم. بارداری و اثرات اون منو شکننده تر کرده بود و دعا هم آرومم نمیکرد.
🍃🌹🍃
شب شهادت اول حضرت فاطمه در مسجد برنامه داشتیم.من گوشه ای نشسته بودم و با روضه ی مادرم گریه میکردم.نوحه خوان روضه میخوند ولی من به روضه گوش نمیدادم.خودم زیر لب با مادرم درد دل میکردم.دعا میکردم که کمکم کنه گذشته م رو فراموش کنم و عذاب وجدان آرومم بزاره.
میان هق هق و خلوت و تاریکی زنی رو دیدم که در تاریکی سرش رو به اطراف میچرخوند .مسجد شلوغ بود.حدس زدم دنبال جایی برای نشستن میگرده. بلندشدم و سمتش رفتم تا جای خودم رو به او بدم.گفتم:
_بفرمایید اونجا بشینید.
صورت او در تاریکی به سختی دیده میشد ولی عطرش آشنا بود. ناگهان دیدم که او خودش رو به آغوش من انداخت و بلند بلند گریه کرد. صدای گریه ی او آشنا بود.قلبم به تپش افتاد.سرش رو از شانه ام جدا کردم و با دقت صورتش رو نگاه کردم.کسی که مقابلم ایستاده بود همونی بود که زندگی منو بعد از توبه به رسوایی کشوند.کسی بود که خونه ام رو برام نا امن نمود و وادارم کرد از اون آپارتمان فرار کنم. به محض اینکه شناختمش او را از خودم جدا کردم و سرجام نشستم.
تمام بدنم میلرزید. من نسبت به این آدم حساس بودم.دیدن او منو میترسوند.نکنه اومده بود تا دوباره شر جدیدی به پا کنه؟! زیر لب با حضرت زهرا حرف زدم.
گریه کردم.گله کردم.که آخه چرا هروقت از شما وخدا کمک میخوام برای رهایی از گذشته م گذشته م سر راهم سبز میشه!!؟؟ گفتم یا فاطمه ی زهرا من تحمل یک رسوایی دیگه رو ندارم. من تازه اعتماد مسجدی ها رو جلب کردم.اگه نسیم اینجا باشه تا آبروریزی به پا کنه من دیگه تحمل نمیکنم.نه برای خودم بلکه برای حاج کمیل پاک و مظلومم میترسم. میترسم این بی آبرویی روح او رو آزرده کنه
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
04 Bar Madare Bimardelan(1403-09-12)Tehran.mp3
25.26M
🔈 #بر_مدار_بیماردلان
🔰 جلسه چهارم
* وقتی شیطان در آرزوهای پیامبران نفوذ میکند؛ تأملی بر معنای اُمنیّه [2:19]
* شیطان در خدمت آزمون الهی؛ چرا در اوج پیشرفت، خرابی از راه میرسد؟ [5:14]
* چرخش فتنه و فرصت؛ نقش شیطان در تحقق حکمت الهی [8:48]
* وقتی تاریخ در یک چشم به هم زدن تغییر کرد؛ از بیعت غدیر تا سقیفه [13:04]
* در جغرافیای آشوب؛ چگونه لبنان به میدان آزمون مقاومت بدل شد؟ [20:18]
* وقتی طاغوت به نهایت غرور میرسد؛ داستان سقوط با تحقیر [24:35]
* قساوت قلب و بیماری دل؛ چرا برخی در آزمون الهی میلغزند؟ [28:34]
* در جاده سخت بازگشت؛ ماجرایی فراتر از #تجربه_نزدیک_به_مرگ [37:13]
* قلب بیمار و وسوسههای شیطانی؛ چرا برخی دلها زود میلرزند؟ [42:40]
* قلب سلیم؛ جایی که هیچ چیزی جز خدا نمیماند [43:25]
* ظهور بیماری دل در چله انتظار؛ امام زمانی که وقتشناس نبود! [46:31]
* خانهای میان آتش و غربت؛ روایت هجوم به بیت وحی [50:36]
⏰ مدت زمان: ۱:۰۱:۰۰
📅 ۱۴۰۳/۰۹/۱۲
#نفاق
#اُمنیّه
#سقیفه
#امتحان
#تهران
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
05 Bar Madare Bimardelan(1403-09-13)Tehran.mp3
21.42M
🔈 #بر_مدار_بیماردلان
🔰 جلسه پنجم
* فتنههای آخرالزمان؛ شعلههای نابودی منافقین [2:32]
* صبر حسینی در فتنه کربلا؛ نصاب تازهای از بندگی که آسمان را به حیرت انداخت [4:58]
* فتنههای جدید، اتفاقات حساب نشده؛ در شیب صعودی ایمان بمان! [9:21]
* تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛ تمام سیر و سلوک در دو کلمه از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) [10:35]
* دل کندن از تعلقات خوب؛ راز صعود به مراتب بالاتر، ماجرایی فراتر از #تجربه_نزدیک_به_مرگ [12:00]
* رجل صابونی؛ تعلقی کوچک که مانع دیدار امام زمان (علیهالسلام) شد [14:55]
* راز وجود ۱۹ ملک در جهنم؛ پردهبرداری از دلهای بیمار [18:23]
* ظهور امام زمان (علیهالسلام)؛ در اوج ناامیدی و جانهای به لب رسیده [22:57]
* در سایه ابهام؛ محل بازشناسی اهل تسلیم از دلهای مریض [31:42]
* پیامبر (صلاللهعلیهوآله)، زینب و زید؛ فتنه سنگین شکستن سنتهای جاهلی [36:09]
* وقتی عدالت وارونه شد؛ فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و ظلمی که تاریخ ندید [40:44]
* یاری نکردن مردم؛ چراغ سبزی به کینهتوزان قدیمی برای انتقام [44:16]
⏰ مدت زمان: ۵۱:۵۷
📅 ۱۴۰۳/۰۹/۱۳
#نفاق
#تعلقات
#امتحان
#ابهام
#تهران
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
06 Bar Madare Bimardelan(1403-09-14)Tehran.mp3
33.37M
🔈 #بر_مدار_بیماردلان
🔰 جلسه ششم
* پالایش دلها؛ هدف اصلی فتنههای الهی [1:18]
* سقوط در فتنه؛ نتیجه فرار از درمان [2:10]
* لحظه شناخت نقص؛ نقطه آغاز هدایت است [8:54]
* امام سجاد (علیهالسلام)، بندهای که خود را "کمتر از ذره" میبیند [12:34]
* حضرت زهرا (سلاماللهعلیها): سرچشمه سلام، حقیقت شجره طوبی [16:23]
* خطبه فدکیه؛ نسخه درمان نفاق با داروی توحید فاطمی [23:44]
* در میانه #جنگ_احزاب؛ درگیری سپاه ایمان با آمریکا، انگلیس، اسرائیل، ترکیه، تحریرالشام و ... [32:48]
* احزاب؛ جنگ موجودیتی همه اسلام در برابر همه کفر [36:03]
* عمر بن عبدود؛ وقتی امید کفر در قامت یک نفر متجلی شد [39:56]
* لحظهای که موجودیت اسلام به ذوالفقار گره خورد [42:17]
* کرامتی که بستگان دشمن را از سوگواری منصرف نمود! [45:58]
* فتنههای بزرگ؛ وقتی هزینهها به جان آدم میرسد؛ آیا باز هم میمانیم؟ [55:16]
* آن دستهایی که پیامبر میبوسید، با تازیانه... [59:56]
* مادر، با من حرف بزن؛ وداع جانسوز فرزندان... [1:07:50]
⏰ مدت زمان: ۱:۲۱:۰۱
📅 ۱۴۰۳/۰۹/۱۴
#نفاق
#امتحان
#تواضع
#توحید
#تهران
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️