eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
732 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
270 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. واگذاری کارها به خداوند ✍م* صالحی هر وقت نا امید شدی و در برابر موانع و مشکلات سخت قرار گرفتی و دستت از همه جا کوتاه شد، وحشت نکن، دلسرد هم نشو فقط بگو:👇 اُفَوِّضُ أَمری إِلَى اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِيرٌ‌ بِالعِبَاد(غافر/۴۴) کارم را به خدا می‌سپارم، که او بندگانش را می‌بیند، به بندگانش بیناست. 🔸البته واگذاری کار به خدا به این معنا نیست که خودمان هیچ تلاش و کوششی نکنیم و بگوییم کارم را به خدا واگذار کردم، بلکه باید نهایت تلاش خود را به کار گرفته و در جایی که از اراده ما بیرون است، کار را به خدا واگذار کنیم و بعدش خیال‌مان آسوده و راحت باشد که خدا برای ما بهترین‌ها را می‌خواهد و یقینا هرچه پیش بیاد خیر است. آیات قرآن به ما انرژی و امید می‌دهد. @AFKAREHOWZAVI
. هوایی که نفس می‌کشیم... ✍نرگس ایرانپور زمین همسایه... نگاهی که هوای خیابان را پر کرده است... حرف‌هایی که بی هوا در خانه ذهنمان لانه می‌کند و بذر افکارمان را پرورش می‌دهد... زندگی‌هایی که دیوار به دیوار ما در جریان است و هوای زندگی ما نیز متأثر از آن است به ما ربط دارد؛ به ما ربط دارد که چه کسانی در جامعه بر بوم پاک و دست نخورده ذهن کودکمان طرح می‌زنند، به ما ربط دارد که گل‌های باغچه کوچک زندگی‌مان زیر باران چه حرف و نگاهی رشد می‌کند و قد می‌کشد. حضرت علی علیه‌السلام در حکمت ۳۷۴ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَالْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللّه ِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، إِلاَّ كَنـَفْثَةٍ فِي بَحْـرٍ لُـجِّيٍّ.» تمام كارهاى نيك و حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون آب دهان است در برابر درياى پهناور. حضرت تمام خوبی‌ها را در برابر امر به معروف و نهی از منکر کوچک و ناچیز می‌شمارند. ناگفته پیداست قدم‌های کوچکی که در جلوگیری از انحراف و ترویج زشتی‌ها در جامعه برداشته می‌شود چنان نسیمی است که می‌تواند به طوفانی از مقاومت تبدیل شود و سدی باشد در برابر سیل بی بند و باری فکری و رفتاری. امر به معروف همان شاخه گلی است که می‌تواند دست به دست بچرخد و تمام فضای حاکم بر جامعه را سرشار از عطر خوش امنیت کند. @AFKAREHOWZAVI
19.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱🌱🌱 روایت مقلوبه کوبی سرای‌راهبردی‌نورهان😎✌️ از قم به یاد دفاع مقدس: به نیت رسیدن به قدس، افطار قدسی بانوان را نظاره‌گر باشید. من قم المقدسة وعلى امل الوصول إلى القدس ، شاهدوا افطار النسوة في أجواء المقاومة . מהעיר קום, צפו בנשים מוסלמיות שוברות את הצום בדרך לקודס. نوش نگاهتون❤️🌿 🌱@noorhan_strategic_house
برخی میگن با اعلام شروع طرح از روز شنبه ، طبق دیده های شخصی و اظهار نظر افراد کشف حجاب کرده در فضای مجازی ، کمتر شده است ❓شما طبق دیده ها، تعداد کشف حجاب ها را، چطور ارزیابی می کنید؟ 🖇لینک شرکت در نظرسنجی 👈👈ممنون می شوم نظرسنجی را منتشرکنید.(کمتر از۴ روز فرصت هست) https://eitaa.com/dokhtarehavva
. برهم نزدن قاعده بازی ✍نجمه صالحی یکی از بازی‌های کودکی که خیلی جدی آن را دنبال میکردیم قایم باشک بازی بود، با شروع بازی هرکس یک گوشه امن پنهان می‌شد؛ اما گاهی یکی از بچه‌ها کم طاقت بود و خسته می‌شد، وسط‌های بازی که کم کم داشت جای همه لو می‌رفت، با اعتراض به برخی قوانین بازی بیخودی خودش وسط می‌پرید و می‌سوخت. بقیه هم با این کار او خنده‌شان می‌گرفت و با صدای بلند می‌خندیدند و لو می‌رفتند و از سوراخ‌هایی که خزیده بودند بیرون می‌آمدند؛ این‌ها هم می‌سوختند ولی از بازی‌شان لذت برده بودند. جالب است که یکی از بچه‌ها هیچ‌وقت در قایم باشک بازی پیدا نمی‌شد و تا پایان بازی اثری از او نبود. او یک جای امن نشان کرده بود و با خیال راحت آنجا می‌رفت و بقیه را تماشا می‌کرد و میوه‌اش را می‌خورد و در آخر هسته میوه‌اش را به امید میوه دادن، در باغچه می‌انداخت. گاهی با مشاهده‌ی عکس‌العمل بعضی از آدم‌ها در شرایط کنونی جامعه‌، به یاد این بازی می‌افتم. برخی افراد هستند که در میانه‌ی راه زندگی با اعلام نارضایتی از شرایط، محدوده‌ی امن خود را ترک می‌کنند و قاعده بازی را به هم می‌زنند. آنان با سر و صدا و خواندن آیه یأس هم خود و هم دیگران را از ادامه راه بازمی‌دارند. گاهی باید با مشکلات کنار آمد، به آن لبخند زد و آن را مثل بازی دانست، در این صورت با اینکه در آخر، برگ برنده در دست‌مان نبوده اما از بازی دنیا با امید به پیروزی لذت برده‌‌ایم. گاهی کافی‌است در سکوت به تماشای حرکت قطار زندگی بنشينيم، خواهی نخواهی قطار، مسیر خود را ادامه می‌دهد. کاش به جای به جان خریدن سم مهلک ناامیدی، آرام یک گوشه بنشینم و میوه‌مان را بخوریم و بذر امید را به دل خاک بسپاریم تا با توکل بر قادر بی‌نیاز، مرواریدهای صبر همچو لوبیای سحر آمیز با اولین طلوع خواستن جوانه بزنند و رشد کنند و تا آسمان کامروایی و روزهای سبز آینده پیش روی‌مان قد بکشند. با تیشه زدن به ریشه ناامیدی و تلاش و کاشتن بذر جادویی امید، می‌توان معجزه موفقیت را درو کرد. امام جواد علیه السلام می‌فرمایند: اعتماد به خدا بهاى هر چیز گرانبها است و نردبانى به سوى هر بلندایى. بحارالانوار، ج۵، ص۱۴. @AFKAREHOWZAVI
. بیدار مانده تا سپیده دم ✍طیبه روستا پنجره نیمه باز بود و صدای الغوث الغوث مردم همراه نسیم خنک فروردین ماه از پارک محله می آمد. امیرمهدی خزیده بود لای کتاب قصه هایش و همان جا چرت می زد. دینگ دینگ پیامک، حواس سپیده را مثل همیشه پرت کرد و کتاب دعا را زمین گذاشت. نام "آرمان جانم" لبخندی نشاند کنج لبش. - شرمنده م خانمی، امشبم نمی تونم بیام خونه. از پیامک بی سلام و خداحافظی شوهرش انگشت هایش بی اختیار دور دانه های تسبیح جمع شدند. آرمیتا خمیازه کنان به پیراهنش چنگ انداخت و سر گذاشت روی زانویش. همزمان جغجغه ای زیر پاهای دخترکوچولو جیغ کشید و چرت پسرک را پراند. امیرمهدی تکانی خورد، با چشم های درشتش به مادر زل زد و دوباره خوابید. سپیده دخترش را بغل گرفت. لحظه ای نگذشت که صدای ملچ ملوچ شیر خوردن با ذکر زیر لبی زن یکی شد. بچه ها که خوابشان عمیق شد، گذاشتشان روی پتوی کوچکی و زیر قابلمه را روشن کرد. پاهایش کنار اجاق گاز و چشم هایش روی شعله های آبی ماند و زیر لب گفت: می دونم امشبم کش میاد و صبح نمیشه. لیوان آبی پای گلدان پتوس زرد کنج آشپزخانه ریخت و باز هم با صدای بیرون از خانه همراه شد: یَا نَاصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ یَا حَافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ ... جملات دعا نگاهش را بی هوا انداخت روی عکس آرمان که چند سال قبل نیمه های شهریور روی قله ی جاسوسان گرفته بود. انگشتش را گوشه ی چشمش کشید، به چشم های سیاه عکس خیره شد و به زمزمه خواند: ترسم که اشک در غم ما پرده در شود... عقربه های ساعت دنبال هم می دویدند تا خودشان را به ساعت سه برسانند. دعای قرآن به سر تمام شده بود و به نظر می آمد هوای سحر کمی خنک تر از سر شب شده. عطر پلوی دم کشیده می آمد. پلک های دخترک همراه با نق و نقی کم کم باز میشد. سپیده قرآن کوچکش را به سینه چسبانده بود و چشم های خیسش دنبال نوشته های زیرنویس شبکه خبر می دوید. - با مجاهدت‌های سربازان گمنام امام زمان (عج) دو تیم تروریستی وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در شرق کشور متلاشی شد. دوباره صدای دینگ دینگ پیامک گوشی آمد و لبخند روی لب های سپیده نشاند. المبارک، فروردین ۱۴۰۲ @AFKAREHOWZAVI
. «درباره انقلابی بودن» ✍طیبه فرید برای کسانی که مصداق انقلابی بودن را حاج قاسم می دانند، پیام تسلیت رهبر انقلاب درباره دکتر افروغ کمی تعجب آور بود، یکی از دوستان خیلی شفاف گفت: آقا تعارف می کنند، دکتر افروغ دستش از دنیا کوتاه است می خواهند بد او را نگویند! بگذریم که تحلیل‌های مبتنی بر بد فهمی از کلام امام جامعه گاهی بین خود ما بیداد می کند اما هدف من از این نوشتار روشن کردن عبارت انقلابی بودن است! و مرحوم دکتر افروغ، موضوعیتی ندارد.(تاکید می‌کنم اصلا موضوعیتی ندارد). انقلابی بودن یک پدیده مقول به تشکیک است، درست مثل نور شمع، نورچراغ مطالعه، نور لامپ، نور پروژکتور، نور خورشید و امام که مصداق "نورالله فی ارضه" است. همه این‌ها نورند اما مراتب با هم متفاوت است. برخی در پایین‌ترین مراتب و برخی بسیار به سر منشاء نور نزدیک هستند. انقلابی خواندن عماد افروغ در متن رهبر انقلاب بیان کننده این مطلب است که طیف انقلابیون بسیار وسیع تر از تنالیته‌های سیاه و سفیدی است که برخی تصور می‌کنند. به هر حال برای کسانی که برای فکر کردن و تحلیل کردن وتشخیص و موضع گیری به دنبال معیار و مناطند کلام امام جامعه کفایت می کند. ولله عاقبة الامور @AFKAREHOWZAVI
. ✍فخری مرجانی چگونه خداوند در قرآن با زبان صحبت می‌كند؛ طوری‌كه هر انسانی در هر شرایطی باشد، اگر بنای بر خود داشته باشد، به‌زودی به فطرت خواهد رسید؛ مگر اینکه لجاجت كند؟! راه‌هایی كه قرآن نشان می‌دهد بسیار سهل و آسان است. یكی از راه‌ها این است که شروع به محاسبۀ گناهان خود کرده و آن‌ها را ترك كنیم. در این‌صورت عملاً تغییر را احساس خواهیم كرد. حتی اگر کسی عقیده‌ای به خدا و قرآن و گناه و... ندارد و در شك مانده است، باز خدا راه را باز گذاشته است؛ عقل را كه قبول دارد. همان چیزهایی كه عقل، اجازۀ انجام نمی‌دهد، كنار بگذارد و اگر قبلاً انجام داده، جبران كند؛ خودبه‌خود شبهات او هم رفع می‌شود. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: حجت خدا بر بندگان، پیغمبر است و حجت میان بندگان و خدا، عقل است. و می‌فرماید: پایه شخصیت انسان عقل است و هوش و فهم و حافظه و دانش، از عقل سرچشمه می‌گیرند. عقل، انسان را كامل می‌كند و رهنما و بیناكننده و كلید كار او است و چون عقلش به نور خدایى مؤید باشد، دانشمند و حافظ و متذكر و با هوش و فهمیده باشد و از این رو بداند چگونه و چرا و كجاست و خیرخواه و بدخواه خود را بشناسد و چون آن را شناخت روش زندگى و پیوست و جداشدۀ خویش بشناسد و در یگانگى خدا و اعتراف به فرمانش مخلص شود و چون چنین كند، از دست رفته را جبران كرده، بر آینده مسلط گردد و بداند در چه وضعى است و براى چه در اینجاست و از كجا آمده و به كجا می‌رود؟ این‌ها همه از تأیید عقل است. (اصول كافى، ترجمه مصطفوى، ج‏1، ص29) یك‌سری كارها هست که تمام وجود انسان فریاد می‌كشد و باور و یقین دارد؛ به همین‌ها چنگ بزند و عمل كند. هر روز یك‌ربع ساعت خلوت كنیم و این یقینیات را كشف كنیم. زمینۀ نورانیت اگر باشد، تفكر در یكی از واقعیات و یقینات، سرنوشت انسان را عوض می‌كند. نورانیت، در اثر ترك گناه و... به وجود می‌آید. اگر نورانیت نباشد، تفکر هیچ اثری نمی‌گذارد. در آخر هم همه را رها می‌كند كه این حرف‌ها چیست. @AFKAREHOWZAVI
گذری‌بر گذری‌بر (ع) گذری‌بر گذری‌بر گذری‌بر گذری‌بر (قبل‌وبعداسلام) گذری‌بر گذری‌بر گذری‌بر گذری‌بر و گذری‌بر گذری‌بر و تاریخ‌پژوهان! به ما بپیوندید و ما را به دیگران معرفی کنید... 📜 کانــال گـــــــــــــذرگــــــــــاه 📜 (وابسته‌به انجمن‌علمی‌تاریخ‌جامعةالزهراء(س)) 🌐 http://eitaa.com/tarikh_j -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
❇️ قدر گوهرها را باید دانست ✍بانو آلاله سربازان و جان بر کفان که در پی عزت دین و آزادگی و امنیت و آرامش کشور هستند، آنان همچون دژهایی قوی برای والیان هستند، آنان از سرمایه و نیروهای انسانی و معنوی محافظت می‌کنند تا مبادا از گزند روزگار آسیبی به این نیروها وارد شود. آنان همچون دژ های محکمی هستند که تمام خطرات را به جان می‌خرند و سپر بالا برای دیگران می شوند. دیگرانی که برای این سربازان مهم و ارزشمند هستند و همچون خانواده‌ای خویش لحظه‌ای در پی نگرانی و آزارشان نیستند، آنان غریبانه و مظلومانه دفاع می‌نمایند تا روزی چنگال دشمن به گوشت و خون هموطنان‌شان وارد نشود. بنابراین باید آنان را چون گوهر و دُرهای گران‌بها دانست و این بهای بزرگ و باارزشی که اکنون در اختیار است به بهانه‌های واهی و بی فایده از دست نداد! @AFKAREHOWZAVI
. سفره را جمع نکن تا ببرم روزی خویش ✍نرگس ایرانپور هلال رمضان المبارک به سرانجام می‌رسد و بساط نفس‌های عبادت و خواب‌های تسبیح جمع می‌شود. دوباره آغوش سرد زمین در حسرت آسمان و ملکوت خواهد سوخت. حریصانه دستان توبه‌ام را به سطر سطر ابوحمزه گره می‌کنم؛ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاأَرْجُو غَيْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجائِى، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى وَكَلَنِى إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِى وَلَمْ يَكِلْنِى إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِى سپاس آن مهربان خدایی را که تنها پناهگاه امید من است و دستان امیدم تنها به در خانه او دراز است که امید به غیر در خانه او نهایت ناامیدی است، سپاس خدایی را که مرا به خودش واگذاشت و با این نیازمندی به درگاه خویش اکرامم کرد، مرا به دیگران نسپرد تا خوار و بی احترام مخلوق سرتاپا نیازش شوم. گاه در هوای افتتاح نفس می‌کشم، اللّٰهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِى وَتَجاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِى وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِى وَسَِتْرَكَ عَلَىٰ قَبِيحِ عَمَلِى، وَحِلْمَكَ عَنْ كَثِيرِ جُرْمِى عِنْدَ مَا كانَ مِنْ خَطَإى وَ عَمْدِى أَطْمَعَنِى فِى أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَاأَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ؛ چنان بخشیدی و گذشتی و پوشاندی و رد شدی که پا از حد خود فراتر گذاشته و از درگاهت آن چنان درخواست کردم که هرگز شایسته آن نبودم. معبود من! نفس‌های آلوده‌ام به هوای مغفرتت عادت کرده و چشمان امیدم به دستان کرم توست. از من درگذر و آبرویم را بخر. @AFKAREHOWZAVI