eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
704 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
199 ویدیو
17 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. سفره را جمع نکن تا ببرم روزی خویش ✍نرگس ایرانپور هلال رمضان المبارک به سرانجام می‌رسد و بساط نفس‌های عبادت و خواب‌های تسبیح جمع می‌شود. دوباره آغوش سرد زمین در حسرت آسمان و ملکوت خواهد سوخت. حریصانه دستان توبه‌ام را به سطر سطر ابوحمزه گره می‌کنم؛ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاأَرْجُو غَيْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجائِى، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى وَكَلَنِى إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِى وَلَمْ يَكِلْنِى إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِى سپاس آن مهربان خدایی را که تنها پناهگاه امید من است و دستان امیدم تنها به در خانه او دراز است که امید به غیر در خانه او نهایت ناامیدی است، سپاس خدایی را که مرا به خودش واگذاشت و با این نیازمندی به درگاه خویش اکرامم کرد، مرا به دیگران نسپرد تا خوار و بی احترام مخلوق سرتاپا نیازش شوم. گاه در هوای افتتاح نفس می‌کشم، اللّٰهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِى وَتَجاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِى وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِى وَسَِتْرَكَ عَلَىٰ قَبِيحِ عَمَلِى، وَحِلْمَكَ عَنْ كَثِيرِ جُرْمِى عِنْدَ مَا كانَ مِنْ خَطَإى وَ عَمْدِى أَطْمَعَنِى فِى أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَاأَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ؛ چنان بخشیدی و گذشتی و پوشاندی و رد شدی که پا از حد خود فراتر گذاشته و از درگاهت آن چنان درخواست کردم که هرگز شایسته آن نبودم. معبود من! نفس‌های آلوده‌ام به هوای مغفرتت عادت کرده و چشمان امیدم به دستان کرم توست. از من درگذر و آبرویم را بخر. @AFKAREHOWZAVI
. «خوشا بحال گیاهان» ✍طیبه فرید خدا می داند چقدر مستعد بوده که در مسیر حرکت جوهری اش وسط دل یک دیوار سفت و محکم، وقتی از بیرون چیزی پیدا نبود، در عمق ظلمات و اتمسفر سیمان چی گفت و چی شنید که بالاخره توانست دل سخت و تاریک دیوار را بدست بیاورد و بشکافد و از آن درزهای باریکِ عین مو،بیرون بزند. حس و حالش وقتی اولین بار دیوار ترک کوچکی برداشت حتما دیدنی بود. لحظاتی که هیچ دوربینی ثبتش نکرد. وقتی که برای اولین بار رد نور نازکی که از بین شیارها راهش را در تاریکی باز کرده بود افتاد روی صورتش. از رنگ گلهایش پیداست دیوارش، دیوار متفاوتی بوده.شاید هم جوهرِحرکت جوهری اش خیلی پررنگ بوده! این اتفاق جوهری سبز و بنفش ملیح که دیوار را قانع کرده و از مرزهای امنش بیرون زده تجلی آیه «ومن یتق الله یجعل له مخرجا» ست.... خودش هم می داند! کسانی که زبان گل ها را بلدند هم می دانند.تقوای گل ها عشق به نور است! سهراب هم می گوید خوشا بحال گیاهان که عاشق نورند‌! (عکس از استاد بیژن کیا) @AFKAREHOWZAVI
✍زهره قاسمی دل من کمی بی قرار است و بس پشیمان و نالان و زار است و بس از این کوه تقصیر و جرم و خطا به درد آمده در فشار است و بس حسادت، خیانت، قضاوت، دروغ همه آتش روزگار است و بس نه رحمی به فرجام خود کرده ام نه دنیای من افتخار است و بس شدم خسته از قفل و زنجیر دل برایم هوا مثل نار است و بس همیشه سرودم که عاشق منم جهانم اسیر شعار است و بس شده آخر دفتر عمر من نگاهم به دستان یار است و بس شکسته دو بالم خدایا ببخش نسیم کرم آشکار است و بس... @AFKAREHOWZAVI
📖حبل المتین ثقلین 🌟وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ✍️زهرا سعادت خداوند برای هر پیامبری معجزه‌ای در شأن ایشان آفرید تا حجتی بر امت خود بوده و ایمان آن‌ها قوی و مستدل گردد و معجزه بی‌بدیل و مصون مانده از هر نقصان و تحریف و ایرادی که همچنان به آگاهی بخشیِ امت اسلام نسبت به رویدادهای به‌روز جامعه اسلامی پس از گذشت ۱۴ قرن می‌پردازد را برای اثبات حقانیت پیامبر نور و رحمت(ص)بر ایشان ارزانی داشت! کلام مکتوبِ مبیّن پیشامدهای حال و پسین دنیا در قالب کلمات صریح و مفهوم، کتاب خودشناسی شفابخش و ایمان به رحمت ولایت و موءید معاد است تا با غور در ژرفای اقیانوس معارف بلند و حکیمانه‌اش علوم مختلف را به جهانیان عرضه دارد! گوهر گرانبهایی که پیامبر(ص) در "حدیث ثقلین" آن را نزد امت خویش به ودیعه نهادند تا به‌واسطه این "حبل المتین" به بازسازی شخصیت معنوی خود و اصلاح رابطه با خداوند بپردازند! در عصر تکنولوژی مدرن، عرصه کارزار تفکرات مجازی به اندازه حفظ ارزش‌های انقلاب بنابر گفتمان‌های هوشیارانه رهبریِ بیناضمیر،اهمیت داردتا با انتشار مفاهیم قرآن بر پایه سلایق مختلف،تهدیدها را با درایت تبدیل به فرصت‌های ناب تاثیر گذاری اجتماعی نموده و از مهد تمدن ها و فرهنگ‌های بشر در راستای ترویج معارف غنی دینی و ارتقای زیست معنوی افراد در سایه کلام وحی بهره بگیریم! امید که با برنامه ریزی هدفمند نهادهای متولی قرآن،نیروهای معتقد به اندیشه های ناب اسلام در جهت حفظ کرامت کلام وحی،آثار فاخری را با رعایت آداب قرآن در جهان اسلام ماندگار سازند! @AFKAREHOWZAVI
. ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم من پُست غلامیِ تو احراز نکردم 🕊روزهای‌آخر مهمانی‌ات، الهی بالحسین العفو 🕊 @AFKAREHOWZAVI
، یك (۱) فخری مرجانی قرآن در مطالب فطری، طوری صحبت فرموده كه بی‌سواد و عالم، كوچك و بزرگ، زن و مرد و... در هر نقطه از جغرافیای عالم، اگر مختصری سالم و سلامت باشند، خیلی چیزها می‌آموزند. یکی از حقیقت‌های فطری که قرآن ما را به آن توجه و تذکر می‌دهد، خواب و عالم رؤیا است. خواب چیزی است كه هیچ انسانی نمی‌تواند بگوید من از آن سر درنمی‌آورم. هر کسی توجه عمیق به این واقعیت كند، خیلی چیزها می‌فهمد. احتیاجی به كلاس یا تابلو نیست. خودش از درون خودش و با زبان فطرت، به خیلی از حقایق راه پیدا می‌كند. قرآن فقط توجه می‌دهد. بقیه بستگی به تلاش انسان دارد. خداوند در سوره روم، آیه۲۳ می‌فرماید:«وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یسْمَعُونَ»؛ و از نشانه‌هاى الهى، خوابيدن شما در شب و روز، و تلاش شما در كسب فضل پروردگار است؛ همانا در اين امر براى گروهى كه (حقايق را) مى‌شنوند نشانه‌هايى قطعى است. خداوند در این آیه، خواب را یكی از آیات خدا معرفی می‌كند؛ آن‌ هم خیلی صریح و روشن. قبل از خواب نیرویم به صفر می‌رسد. اگر دو سه روز بی‌خوابی ادامه پیدا کند، توان تكان‌خوردن برای نوشیدن یک جرعه آب‌ هم ندارم. در خواب، چه اتفاقی می‌افتد كه من قدرت پیدا می‌كنم؟ من با خوردن، یک‌سری انرژی‌ها از این عالم طبیعت به دست می‌آورم، مثلاً زمانی که ضعف می‌کنم، عسل می‌خورم، میوه می‌خورم و...؛ انرژی به دست می‌آورم و كار می‌كنم. این‌ها انرژی‌های مادی است كه من با خوردن به دست می‌آورم و خودم هم می‌فهمم كه منبع آن انرژی از كجا است. اما یك انرژی دیگری هست كه این انرژی‌‌های مادی در حكومت او كاربرد دارند. آن انرژی خاصی است كه از كباب و عسل به دست نمی‌آید؛ بلکه این‌ها، در حكومت یك نیروی دیگری است كه وقتی من بی‌خواب شوم و آن انرژی کم شود، انرژی‌های مادی كارساز نیست. اگر ۱۰روز بی‌خواب بمانم، هر چیزی به من بدهند، معدۀ من با كیسه فرقی نمی‌كند و نمی‌تواند آن را هضم كند. چشم با همۀ انرژی‌ای كه دارد، دیگر نمی‌تواند ببیند، گوش نمی‌تواند بشنود، دست نمی‌تواند كار كند. همه این انرژی‌ها در زیر فرمان او است. وقتی به خواب می‌روم، من را كجا می‌برند؟ این انرژی در كجا و چگونه تزریق می‌شود؟! چه كسی تزریق می‌کند؟ كِی من را از این بدن می‌برند؟ كِی من را به این بدن برمی‌گردانند؟ خود فطرت از خودش می‌پرسد و خودش دنبال جواب آن است. خودش می‌فهمد به‌ سوی نقطه‌ای كشیده می‌شود و آن «هیچ‌بودن خودش» است. آن منیّتی كه همۀ عالم را پر کرده است، هیچ می‌شود. درك این مطلب به قشر و جنس و سن خاصی احتیاج ندارد. هر كس نورانیت عقلش بیشتر شود، همان مقدار به آن نقطه کشیده می‌شود كه من هیچم و فقط نمودی دارم. هر چه از درون به این حقیقت نزدیك می‌شود؛ آنگاه آمادگی پیدا می‌كند برای درك یك‌سری معارف نورانی كه ذهنی نیست. در این صورت فــطرت را درون خود حس می‌كند. اینکه خواب دست من نیست، این را تمـام فطرت‌ها می‌توانند بفهمند و احتیاج به سن و سواد و جنس و... ندارد. با خود بگوید راستی خواب در اختیار من نیست؛ هیچ انسانی این قدرت را ندارد که در مقابل خواب مقاومت کند. @AFKAREHOWZAVI
1⃣ ................................................ 💠 وقت نوشتن؛ وقت زندگی ✍ نجمه صالحی، دانشجوی دکتری تاریخ اسلام وقتی می‌توان از کلمات، برای نشان دادن سلامتی، خوبی، فراوانی و مهربانی استفاده کرد. وقتی می‌توان از كلمات، برای اعلام موجودیت و پویا بودن فکر و اندیشه بهره برد. وقتی می‌توان از كلمات، نه برای توصيف موقعيت، بلكه برای تغيير آن استفاده کرد. وقتی می‌توان از کلمات، بذر امید را در جان دیگران کاشت یعنی تأثیر کلمات شگفت‌انگیز است‌. وقتی نوشتن، نوعی تفکر و استخدام واژه‌ها برای آرایش کلام است و کلام، تنها رسانه‌ی فکر. وقتی نوشتن، نوعی از برقراری ارتباط با انسان‌ها و جهان پیرامون است با بهره‌گیری از واژه‌هایی که حاکی از تجربه‌ها، حقایق و ایده‌ها است. وقتی نوشتن، بهترین مونس در امواج دریای متلاطم زندگی می‌شود و می‌توان با آن به دل دریا زد و از امواج نترسید. می‌نویسم تا یادم نرود که این تلاطم‌ها همیشگی نیست و آرامش پس از آن شیرین‌تر است. می‌نویسم تا نوشتن جزئی از من شود و به زندگی‌ام طرح تازه‌ای بزند، می‌نویسم و کلمات را با خود تکرار می‌کنم تا بدانم که سرنوشت را می‌شود از سر نوشت. ♡نوشتن را دوست دارم. امام صادق علیه السّلام: اُکتُبُوا، فأِنَّکُم لا تَحفَظُونَ حَتّی تَکتُبوا؛ بنویسید، چرا که شما هرگز (علوم خود را) حفظ نمی‌کنید، مگر آن که بنویسید. *کافی، ج2، ص۵۲ @HOWZAVIAN
✏️نویسا بمان... ✍سیده ناهید موسوی بنویس، تا با چیدن حروف واژه‌های امید، آرامش، مهربانی و محبت جوانه بزند. بنویس، تا بجای یک‌بار در دنیا دوبار زندگی کنید. بنویس، تا روحت قوی و خون قدرت در رگ‌هایت جریان پیدا کند. بنویس، مشکلات و سختی‌ها را زیر‌ پا بگذار تا از آن‌ها پله بسازی و به اوج برسید. بنویس، تا جهان تازه‌ای به رویت گشوده شود و با نگاهی نو دنیا را تماشا کنید. می‌نویسم، تا با خلق کلمات ترس و ناامیدی درونم را به نور هدایت کنم. می‌نویسم، از تمام خوبی‌ها و بدی‌های روزگار و آدمیان تا تفاوت‌ها را پیدا کنم. می‌نویسم، از تمام تلخی ها و شیرینی های زندگی تا از آن‌ها درس بیاموزم. می‌نویسم، از انسان‌های قوی که بی هدف زندگانی نکردند و تجربه شدند. می‌نویسم، شاید که حرف دلِ مظلوم و دل شکسته‌ای را نوشته باشم. می‌نویسم، به هر قیمتی زیرا، قلم گرفتن را به دست‌هایم آموختم. می‌نویسم، تا از تهدید برای خود فرصت بسازم، فرصتی برای خوب کردن حال خود. ن و القلم و ما یسطرون* نون، سوگند به قلم و آن‌چه می‌نویسند. *سوره قلم @AFKAREHOWZAVI
. 🔖"تاریخ، تکرار قصه‌ها" کافی است رشته‌ای را با علاقه انتخاب کنی، تمام تلاشت را برای اثبات اهمیت رشته‌ تحصیلی‌ات به کار می‌گیری و ادعاهای بزرگی مثل مادر رشته‌ها بودن و ... را بیان می‌کنی، به خصوص اگر رشته‌ تحصیلی‌ات مظلوم باشد و تو هم مسئول دفاع از هر مظلومی. استادمان همیشه می‌گفت که تقوا داشته باشید و غربت رشته‌تان باعث نشود تا از آنچه هست بزرگنمایی کنید و این نشان دادن واقعیت است که جذابیت رشته را مضاعف می‌نماید. هیچ وقت سِرّ مظلوم ماندن رشته تاریخ را نفهمیدم، چطور تاریخ مظلوم بود، در حالی که مردم تکرار تاریخ را می‌دیدند؟ حالا آن علاقه تاریخی تو را نشانده پای دیدن واقعیتی که هر لحظه دیدن و در واقع تجربه‌اش غم‌ها بر دل می‌اندازد. تمام تلاشت را‌ می‌کنی تا فقط ببینی و ببینی، ذهنت را از هرگونه مقایسه، تصور و تصدیقی نجات دهی و فقط ببینی. مگر می‌شود ماجرای مردمانی را ببینی که قصه‌شان با آب و مظلومیت و دینداری گره خورده است و تو ذهنت را فقط آنجا نگه داری؟ داستان تشنگی شهید شدن عده‌ای، تو را یاد... و تو در این میان، تمام تلاشت را می‌کنی تا یاد فرات که آب‌ها داشت و نزد خودش مردمانی را تشنه گذاشت، نیفتی! تلاش می‌کنی پیکرهای تکه شده و تکه استخوان‌های پیدا شده‌شان بعد از سال‌ها، ذهنت را سمت قصه گردان کمیل نبرد، سمت فکه و روایت تفحص‌ها! این حجم تشابه را نمی‌توانی درک کنی! نکند اینجا کربلاست! نکند اینجا حتی کربلای ایران است! آنجا ولی همه چیز فرق دارد! مسیر بیابانی نیست؛ جنگلی است! تاچشم کار می‌کند درخت است، مردمانش چشم رنگی‌اند و خبری از نشانه‌های ظاهری مردم ما نیست؛ پس چرا قصه‌هایشان آن‌قدر مشترک است؟! وحالا تکرار تاریخ را بیشتر از هر لحظه ای درک کرده‌ای! فرقی نمی‌کند عرب باشی یا آریائی یا حتی چشم رنگی اروپایی! وقتی طرفدارحق باشی، همیشه باطلی هست که حق به مذاقش خوش نیاید و آن‌ وقت می‌شود قصه کربلاها کربلای حسین _ع_ ،کربلای بچه‌های خمینی _ره_، کربلای سربرنیتسا... @AFKAREHOWZAVI
. 🔖دیدار رهبری با دانشجویان در ماه رمضان جوان‌های عزیز! راه روشن انقلاب را با جدیت دنبال کنید/ کشور به آرمان‌خواهی و امید و عقلانیت احتیاج دارد. راه روشن را جوان‌های عزیز! با جدّیت دنبال کنید؛ راه روشن انقلاب و اسلام و کشور و نظام و این‌ها را با جدّیت دنبال بکنید. 📌کشور به شماها نیاز دارد. احتیاج دارید به آرمان‌خواهی، به امید، به عقلانیت. 🔹آرمان‌خواهی یعنی همان افقهای دور که اشاره کردم. این اگر نباشد امکان ندارد. آرمان‌خواهی موتور حرکت است، موتور پیشران حرکت آرمان‌خواهی است. 🔹 امید؛ سوخت این موتور است، اگر امید نباشد این موتور حرکت نمیکند. آرمان‌خواهی در دلش میماند غصه‌اش را میخورد اگر امید وجود نداشته باشد. 🔹عقلانیت؛ هم فرمان این موتور است. ۱۴۰۲/۰۱/۲۹ @AFKAREHOWZAVI
. ✔️اندر احوالات مقوله‌ی دینداری مردم قسمت اول ✍زينب نجیب امروز در برخی محافل به اصطلاح روشنفکرانه و به قلم تاریک‌اندیشانِ‌ روشنفکرنما مطالبی شنیده و خوانده می‌شود که نه به طرز ماهرانه و هنرمندانه که به شیوه‌ای ناشیانه و مغرضانه چنان مغالطات را به هم تنیده‌اند که تنها تشویق هم‌قطاران خود را با خود همراه می‌کنند و همیشه سوسوی امیدی به پذیرش آن از سوی عموم مردم دارند. البته در بسیاری از موارد، این مردم هستند که در بزنگاه‌ها مسیری خلاف آنچه آنان ترسیم کرده‌اند انتخاب می‌کنند. و اما سخن ایشان درباب جایگاه دین در جامعه ایرانی؛ موارد استدلال ایشان بدین گونه است: ۱. فرود دینداری در سال‌های اخیر آن هم با شیب تند. البته هیچ سندی بر این قول ارائه نمی‌شود و صرفاً در مقام یک ادعا باقی می‌ماند. ۲. عدم باور و پذیرشِ حکومت بر این موضوع که مردم فاصله زیادی با دین گرفته‌اند. بر این ادعا هم هیچ سندی ارائه نمی‌شود و تنها به عدم رفراندوم توسط خود حکومت و عدم نظرسنجی از مردم اشاره می‌شود. که البته این جنابانِ جامعه‌شناس، خود بهتر می‌دانند که این نظریه چقدر مضحک می‌نماید. اما نگارنده برای مخاطب، این نکته را یادآور می‌شود که در هیچ جای دنیا و در هیچ حکومتی در طول سال‌های حیاتِ آن حکومت، هیچ‌گونه رفراندومی برگزار نمی‌شود. این در حالی‌ است که جمهوری اسلامی ایران به مناسبت برخی مناسک ملّی مانند ۲۲ بهمن و روز قدس و به دلیل انتخابات به تعدادِ حداقل دو برابر سال‌های حیاتش، خود را به رفراندوم گذاشته است. از سوی دیگر، رفراندوم در حکومت اسلامی معنا ندارد. یعنی اگر افراد یک سرزمین مسلمان‌اند یا باید در حال تشکیل حکومت اسلامی باشند یا اگر این حکومت تشکیل شده باید در مسیر حفظ آن و آرمان‌هایش و البته رفع نواقصش حرکت کنند نه اینکه آن را به رأی بگذارند. ۳. کاهش حضور در مساجد، روزه‌خواری، عدم پرداخت خمس از دیگر استدلال‌های این جنابان است. این مطلب را هم بدون سند و آمار دقیق مطرح کرده‌اند که البته نگارنده کامل رد نمی‌کند اما فراگیر نمی‌داند. ۴. از دیگر دلایل ایشان این است که پیاده‌روی اربعین و یا حضور میلیونی مردم در زیارتگاه‌ها مانند مشهد و قم و جمکران نمی‌تواند به معنای دینداری مردم باشد. زیرا این مناسک حواشی دین است و نه خود دین. این مطلب را با شماره ۵ با هم پاسخ می‌دهم. ۵. تمسک به برخی شاخص‌ها مانند آمار انتخاب اسامی غیراسلامی بر کودکان. سؤال می‌پرسم چطور چنین آماری می‌تواند شاخص دینداری باشد و مثلا استفاده از اسامی ایرانی به‌جای اسامی ائمه نشان از بی‌دینی تلقی شود اما حضور میلیونی مردم در اربعین، اعتکاف، کمک‌های مؤمنانه، حضور در حرم رضوی در لحظه تحویل سال و... نمی‌تواند نشان از علاقه مردم به دینداری باشد؟ این عالیجنابان، بعد از کلی آسمان‌ریسمان کردن، از هدف اصلی نگارش و سخن خود پرده برداشته و به نقد تقابل با مسئله‌ی کشف حجاب در جامعه‌ی ایران می‌پردازند. از نگاه این آقایان، قانون حجاب ضربه‌ی مهلکی به دین می‌زند و از آنجا که در ایراد استدلال‌های به‌اصطلاح آبکی دستی بر آتش دارند؛ کشف حجاب را با قتل و دزدی مقایسه کرده و معتقدند دزدی و قتل حرام شرعی نیستند و فقط برای حفظ نظم اجتماعی جرم شناخته شده‌اند و به عبارتی عرف عقلا آن‌ها را جرم می‌انگارند نه حکم خداوند. لذا امروز که عرف، کشف حجاب را پذیرفته است، جرم نیست و قوانین از این زاویه باید تصویب شود. عجبا بر این استدلال! به نظر می‌رسد این نکته آخر را مخاطب خود پاسخ خواهد داد.... پایان قسمت اول ادامه دارد... @AFKAREHOWZAVI
. امام؛ خود دوست داشتنی من خانم دکتر مریم رنجبر با ارسال متنی به جمع نویسندگان افکار بانوان حوزوی پیوست علاقه و محبت انسان به امام و پیشوای خود در این عالم ناشی از دو علت است: یکی حب ذاتی که خدواند در وجود هر انسانی به ودیعه قرار داده است و دیگری علم به ضعف و نقض درونی و ذاتی. به‌عبارت دیگر انسان از یک سو به ذات خود علاقه‌مند است و از سوی دیگر به ضعف و نقض ذاتی خود واقف است بنابراین انسان به ذات خویش و از طرفی به کمال ذات خویش علاقه وافری دارد. انسان کامل خود فعلیت یافته و تکامل یافته انسان است همان خودی که نقضی در آن نیست همان ذاتی که به مقصد رسیده است و این همان میدان مغناطیس هدایت امام است که نفوس با ویژگی حب ذاتی را همانند براده‌های آهن به سوی خود می‌کشاند و با دستگیری و هدایت "ایصال الی المطلوب" به خود دوست داشتنی می رساند. @AFKAREHOWZAVI
. «عدالت پنداری یا عدل الهی» ✍فاطمه شکیب رخ، عضو تحریریه مجتهده امین گاهی از خود سؤال می‌پرسم که به راستی آن عدلی که مردم از عدالت علی (ع) یاد آور هستند، همان عدلی است که اگر بر طبع مردم امروزی جاری شود خوشایند خواهد بود؟ و آن را عدالت محض خواهند پنداشت؟ به راستی اگر امام علی (ع) در عصر کنونی حاضر بود به انواع بی عدالتی متهم نمی شد و افراد مدعی با باورها و توصیف‌های ذهنی خویش، مصادیق اجرای عدالت در جامعه را تعریف و مطالبه نمی‌کردند؟ در پاسخ به سوالات حاضر، ذکر تنها چند مورد از دوران حاکمیت امیرالمومنین(ع) و بیان برخی تصمیم‌های حکومتی ایشان قابل توجه است؛ چراکه در عصر علی (ع) نیز چگونگی اجرای عدالت او بر مذاق بسیاری ناخوشایند بود و بسیاری از مردم زمانه ایشان، درک قابلی از تصمیم‌های امام را از خود نشان نمی‌دادند؛ آنان امام زمان‌شان را جنگ‌آور می‌شناختند چرا که تنها خلیفه‌ی بعد از رسول خدا (ص) بود که سه جنگ داخلی[بین مسلمانان] را جایز دانسته و به دنبال آن، بسیاری از مخالفان و معاندان را در جنگ‌ها کشته بود و خانواده‌های آنان را به عزا و غم نشانده بود. آن‌ها در فرمان جهاد امام سستی می‌کردند و در هنگام اتخاذ تصمیم، امیرالمؤمنین(ع) را به پذیرش نظر خود ملزم می‌دانستند و پس از نمایان شدن اشتباهات‌شان امام را متهم به کوتاهی می‌کردند (۱) آن‌قدر که علی (ع) در وصف آنان فرمود: شما (مردمی) بسيار طعنه‌زن، عيب‌جو، روى‌گردان از حق، پرمكر و حيله هستيد (۲). در عملکردی دیگر علی (ع) وقتی حکومت را به دست گرفت سه تن از فرزندان عباس عموی خویش را به امارت منصوب کرد؛ عبیدالله را به یمن فرستاد، عبدالله را به بصره و بحرین را به قئم سپرد (۳) و به قول امروزی‌ها نزدیکان خویش را منصب داد*. حال آنکه اگر سروری دادن به اقوام نزدیک از منظر امام معصوم بی عدالتی بود، قطعا امام چنین عملی را مباح نمی‌دانست، در همین یک فقره تصور کنیم که اگر در جامعه فعلی چنین امری رخ دهد چه خواهد شد؟ آیا تصور بی عدالتی در نزد عموم اوج نخواهد گرفت؟ به راستی که اگر اجرای عدل شیرین و گوارا بود، چرا مردم زمان علی (ع) در حالی که از بی‌عدالتی خلفای قبل به ستوه آمده بودند، آن را نمی‌پذیرفتند و در اجرای آن سهیم نمی‌شدند؟ و چرا عموم مردم همانند فرمان‌برداری عمار و مالک و دیگران سر در برابر عدل و تصمیم های علی (ع) خم نمی‌کردند؟ و آیا اگر علی (ع) را به زمان کنونی بیاورند طعنه جویان، عدالت را در عملکرد علی (ع) با آنچه که می‌پندارند همسو خواهند یافت؟ * بیان این مطلب به منزله دفاع از چنین اقداماتی نیست و صرفا برای مثال عرض شد چرا که در نظام جمهوری اسلامی ایران چنین مواردی تخلف شمرده می‌شود (ر.ک: قانون طرح مدیریت تعارض منافع). (1) برای جنگ صفین، حکمیت، ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ۷۵۲و ۷۵۸. (2) مكارم شيرازى، پيام امام امير المومنين(عليه السلام)‏، ج 5، ص 192. (3) پیشین، ۷۱۱. پ.ن: اخیرا یکی از آقایان منسوب به اصلاح طلب در فضای مجازی، رای دادگاه نظامی ایران درباره حادثه هواپیمای اوکراین را بی عدالتی محض خوانده بود. @AFKAREHOWZAVI
✍زهره قاسمی رحم کن بر حال زارم ای خدا ای عزیزِ مهربانِ آشنا گرچه با دستان خالی آمدم دست خالي برنگردانی مرا فرصت شبهای نورانی گذشت چنگ حسرت خورده بر قلب گدا کوله بارم را گرفته گرد غم بس که پر شد با گناهان و خطا هر سحر آمد ندای سبز تو: بنده ی آلوده ام با من بیا تا نگاه مهر تو راهی نبود پای افلیجم ولی مانده کجا؟! خواب دیدم قهر کردی با دلم اشک شد زقّوم و مشکل شد دوتا از عذاب دوری ات میسوختم کوه درد آوار شد بر ماجرا آتشی دور صدایم شعله زد نفسِ من شد ، هیزم روز جزا ناله ای عمق نگاهم را گرفت: فَارضَ عنّی ... ای خدای انبیا من نمک خوردم ولی نشکسته ام ظرف را ای نازنین مولای ما دست من بوی نوازش تا گرفت از صف مطرود ها گشتم جدا ماه مهمانی! وجودت گوهر است عاشقت هستم وَ میدانم چرا برگ آزادی برای عالمی تو بهشتی ، رحمتی، ای کیمیا لحظه های آخر است و سفره ات جمع شد ، ای ماه خوبِ با صفا باز باران تمنایم چکید من حسین آورده ام بهر شفا خسته ام از بغض تکراری خود کاش امضا میشد آخر کربلا... @AFKAREHOWZAVI
. آستین چین‌دار ✍فاطمه میری طایفه فرد از همین مانتو‌های بازاری تنش بود، جلو باز و آستین سه ربعی. یک شال هم انداخته بود دور سرش، موهایش هم کمی بیرون بود و به صورتش می‌خورد نهایت یک کرم زده باشد. کنار آخرین غرفه حجاب نمایشگاه قرآن با همسرش ایستاده بود و مانتو‌ها را رصد می‌کرد. - بیا بیا سعید این قشنگه؟ و با دستش مانتو سفیدی را برانداز می‌کرد که آستین بلندی داشت و مچش با چین زیبا شده بود. -سعید این مدل آستین خیلی قشنگه. -آره خوبه از اینی که پوشیدی بهتره قطعا اصلا از قیافه نمی‌شد حدس زد که این خانم دنبال یک مانتو زیبا و در عین حال اسلامی‌ست، ولی سلیقه‌اش این را می‌گفت. -مدل دیگه‌ای بود آخه؟ همین قشنگه خوشم اومد بردارم؟ -بردار فقط همه‌ی رنگ‌هاشو ببین -واسه عید مانتو گرفتما، حقوقت... -تو چی کار داری دارم دیگه. از این مدلا دیگه پیدا نمیشه... این تشنگی از نبود لباس مناسب اسلامی در بازارها، در ساعات آخر نمايشگاه قرآن موج می‌زد. کم نبودند سعید‌هایی که دلشان به این مانتوهای بازار، رضا نبود ولی مجبور بودند. شاید هم حوصله لباس دادن به خیاط را نداشتند. کم نبودند از این خانم‌هایی که اسمش را نفهمیدم ولی قلبش و دلش لباسی مناسب می‌خواست و نمی‌یافت. نمايشگاه قرآن تمام شد و خیلی‌ها بودند که دلشان می‌خواست به این مدل‌ لباس‌های اسلامی در همه‌ی ایام سال، دسترسی داشته باشند. در جامعه اسلامی دسترسی به مایحتاج دینی امری طبیعی است. امروزه این امر طبیعی را در پوشاک بانوان‌ نمی‌بینیم. شاید اگر در مسئله عرضه و تقاضای بازار ملزومات حجاب بیشتر دلسوزی می‌شد، شاهد خیابان‌های قشنگ‌تر و معنوی‌تری بودیم. دیر شده، اما قطعا می‌شود تا حدود زیادی از کاستی‌ها را جبران کرد. فقط یک سؤال پیش می‌آید امسال چرا نمايشگاه قرآن کمتر از سال‌های اخیر بود؟ @AFKAREHOWZAVI
🌠ایستگاه پایانی سحرهای زلال مغفرت! ✍️زهراسعادت سحرگاهان،کنج خالی دلهای بیقراردر خلوتی دست نیافتنی شرح حال درد مبارک انتظار را با زمزمه جوشان "بک یا الله "فریاد میزنیم و پایان غربت تلخ آیینه تمام نمای الهی را طلب مینماییم ! قرنهاست آزادگان جهان وامدار درد فراقی ناتمام هستند تا دنیای زندگیشان شکرستان شود از شهد حضورش و منتظرند تا دنیا سرشار از عطر حضور ذخیره الهی گردد!! سحرهای ناب ماه ضیافت الله آسمان دلگیر دنیایمان بانوای روحبخش "ربّنا"میزبان باران اجابت به فراخوان جانهای پریشانی است که در آشفته بازار دنیا گم شده اند و تو را طلب میکنند! مگر قلبهای دردمند خاکی در رنج فقدان حضور نورانی ات کاری جز منتظر حضور سبز شما بودن هم در پهنای زمین دارد؟! مگر جانفرساتر از درد انتظار هزارساله فرزندی از سلاله ولایت،غمی داریم؟! مگر میشود در سحرهای مبارک ِفرخنده شبهای قدر دستان رو به آسمانمان،تقدیر بشر را به نزول قامت رعنای گل نرگس بر منبر دلهای سوخته در آتش فراقمان گره نزنیم؟! شاکریم به تجلّی نور رمضان، که تصویرمهتابِ قامت نورانی شان را در کاسه پرآب چشمهای بر در مانده مان مهمان کرد! زیر سقف آسمان آخرین سحرها به درگاه خداوندی اش عرضه میداریم: "خسته ایم از این ماههای بی حضور تفسیر سلیس "زیارت جامعه" که هلال روی ماهش حلول نمیکند!" کاش به "کهف حصین"ظهورشان غافل نبوده باشیم و سهمی از غربت جانکاهشان نصیب و جرعه ای از درد فراق را چشیده باشیم!! @AFKAREHOWZAVI
. "حوزه "یا "دانشگاه" ✍هاجر کریمی رابطه حوزه ودانشگاه به نظر رابطه یک عموم وخصوص من وجه است. به این شکل که هر عالمی(به ماهو عالم)می‌تواند باسواد باشد اما هر باسوادی الزاما نمی‌تواند عالم باشد. حوزه ودانشگاه دو پایگاه علمی بزرگ برای جویندگان علوم هستند اما حقیقتا به این معنا دقت کرده‌اید که چرا معمولا به دانش آموختگان دروس حوزه عالم و به دیگری متخصص یا باسواد گفته می‌شود!؟ با کمی دقت به معنای هر یک می‌توان گفت، امام صادق علیه السلام علم را چنین تعریف کرده‌اند:"العلم نورٌ یقذفُ الله فی قلبِ من یَشأ"علم نوری است که خداوند در قلب هر که بخواهد قرار می‌دهد*. اما سواد عبارت است از الفبایی که برای شروع هر کار به فراگیری آن احتیاج داریم. ناگفته نماند که هر عالمی به گذر از مرحله سواد نیازمند است؛ پس می‌توان نتیجه گرفت درتمام سال‌های تحصیل، ماصاحب الفبای مورد نیاز، برای منظور خاصی پزشکی، مهندسی، کشاورزی، یا ... می‌شویم و بعد از همه این سال‌ها یک(ذوالفن یا متخصص) در یک رشته بخصوص هستیم؛ اما پس از سال‌ها درس خواندن در حوزه یک ذوالفنون خواهیم بود. یک علامه که اگر نگوییم صاحب همه علوم است، می‌توان گفت صاحب خیلی از علوم خواهدبود. تقریبا تمام دروس حوزوی با محوریت قرآن که معدن علم حقیقی(نور در حدیث مذکور) و سخنان اهل بیت علیهم‌السلام عصمت وطهارت،شارحان حقیقی قرآن، که منتهای علومند از همان بدو ورود آغاز می‌شود. الفبایی که در حوزه استفاده می‌شود سوادی است که از همان ابتدا منتج به نتیجه‌ی علم است؛ به این ترتیب که در حوزه طلاب برای زایش علم حقیقی محتاج به عمل هستند. هرچه علم با عمل قرین‌تر طلبه عالم‌تر و این یکی از مهمات اجتناب ناپذیر در حوزه و چیزی است که بزرگان علما در واقع طلبه حقیقی را با این ملاک می‌سنجیدند(عمل) و باعمل، علم جدید متولد می‌شود تا جایی که عالم بزرگ جناب سید علی آقای قاضی رضوان الله علیه به شاگردان‌شان توصیه می‌فرمودند به سرعت مراحل ابتدایی سواد حوزوی را گذرانده و به اجتهاد برسند. ایشان می‌فرمودند: طلبه در طی طریق الی الله، به مراحلی می‌رسد که اگر هنوز در مرحله تقلید باشد متوقف خواهد شد و این چرخه علم و عمل توأمان، از طلاب علوم حوزوی یک عالم یا علامه خواهد ساخت. در حالی که دانشجو برای ثمر دادن سوادش راهی طولانی‌تر را در پیش می‌گیرد و برای تجربه کردن و چشیدن علم باید سال‌های زیادی را صرف کند. مسئله مهم‌تری که برای هر علاقمند ِطالب علمی وجود دارد این است که یک طلبه هیچ‌گاه فارغ از تحصیل نخواهد شد اما سواد مراحلی دارد که به پایان خواهد رسید ودقیقا از همان جا به بعد است که علم واقعی رشد ونموش را شروع خواهد کرد البته اگر خدا بخواهد... پ.ن:به بهانه آغاز پذیرش طلاب جدید در حوزه های علمیه. *مصباح الشریعة، ص 16 @AFKAREHOWZAVI
. حق جاریست ✍دکتر مریم رنجبر حرکت در عالم جسمانی یک امر بدیهی است و تمام ذرات عالم هستی در جریان و حرکت و تکاپو هستند و اساسا هستی و خلقت تمام موجودات همراه با حرکت و در جریان بودن و سیال است و اما سؤال این است که آیا این جریان یک جریان حق است یا بیهوده و باطل؟ منظور از بیهوده بودن بدون هدف و بدون غایت بودن است. اگر حرکت که نوعی از خلقت است بی هدف باشد با حکمت الهی سازگار نیست و اگر این حرکت منتهی به حق و حقیقت و خیر نشود باز با حکمت الهی و خیر مطلق بودن خداوند سازگار نیست و اما اگر این حرکت منتهی به خیر و حق باشد‌. ثبت المطلوب. بنابراین حرکت تمامی عالم تکوین بر مدار خیر و حق در جریان است. ثمره معرفت به این مسئله این است که انسان خردمند حق را بشناسد و مقصد جریان حق را بداند کجاست و خود را با غایت و هدف نظام خلقت هماهنگ کند و بر خلاف رودخانه حق و حقیقت گام بر ندارد تا تلاش و جهد او بی نتیجه نماند. @AFKAREHOWZAVI
لک‌لک‌ها برای که به پرواز درمی‌آیند؟ سمیه رستمی بلاشک و به ضرس قاطع وظیفه فرزندآوری از ابتدای بشریت تا کنون به عهده لک لک هاست. اما چرا این روزها کمتر شاهد فرزندآوری هستیم جوری که کشور از لحاظ جمعیتی دچار بحران شده است؟ آیا کریدورها و پلن‌های پروازی لک‌لک‌ها تغییر کرده؟! مشکل در مبدأ است یا در مقصد یا در طی مسیر؟ قبلاً جوری لک‌لک‌ها برای خانواده‌ها فرزند می‌آوردند و در رفت‌وآمد بودند که شمارشش از دست دررفته بود و اگر شب یک بچه در کوچه جا می‌ماند بعید بود والدینش متوجه بشوند حتی مورد بوده که برای دو بچه یک اسم انتخاب کرده بودند بعد مجبور شدند با شماره یک و دو اسم‌گذاری‌شان کنند که موقع حضور غیاب بفهمند بچه هست یا نیست. ا ما امروزه بیشتر خانواده‌ها با اینکه اغلب خواهان سه چهار سورتی پرواز لک‌لک‌ها به منزلشان هستند در نهایت به یکی دوتایش رضایت می‌دهند بقیه را مرجوعی می‌زنند. خوب لک‌لک‌ها مسخره پدر ما نیستند که مراحل سفارش ساخت یک فول آپشن پرومکس را تا ته تهش دریافت کنند بعد کنسل بشود مخصوصاً که طبق آمار رسمی سالانه حدود ۳۰۰ هزار کنسلی در حین زمان پرواز لک‌لک بخت‌برگشته ثبت می‌شود و بیچاره باید اولین دوربرگردان برگردد. همین کارها باعث شده لک‌لک‌ها به این راحتی‌ها به سفارش‌ها وقعی ننهند و بعضاً متقاضی برای ثبت یک سفارش مجبور به پرداخت هزینه کمرشکن بشود. مسئولین باید با لک‌لک‌ها وارد مذاکره بشوند تا.... ادامه در لینک زیر لطفا http://dtnz.ir/?p=317896 منتشر شده در دفتر طنز حوزه هنری تهران https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
🔲 | ✅ القای کاهش دین‌‌باوری؛ مغالطه‌ای برای تشویش اذهان 🖋آمنه عسکری منفرد، پژوهشگر دینی و رسانه‌ای ▪️هیچ سند رسمی و غیر رسمی نمی‌توان ارائه داد که افرادی که نام‌های دینی و مذهبی ندارند از احکام و آموزه‌های دین گریزانند. دین‌دارای لایه‌ها و سطوح و ابعاد مختلفی است و باید این سطوح، لایه‌ها و نوع شاخص‌ها شناخته شوند، سپس با تعیین ملاک بررسی شاخص‌ها، از حوزه‌ی امور فردی یا حوزه‌ی امور اجتماعی به مرحله‌ی مقایسه و بررسی وارد شد. ▪️این‌که افرادی بخواهند عامدانه و با ارائه‌ی آماری اموری چون انتخاب اسامی غیرمذهبی برای کودکان این سرزمین را نشانه‌ای برای دین‌گریزی مردم بدانند، اما حضور پرشور اقشار مختلف مردم با سلایق متعدد در را‌هپیمایی حماسه‌ی بزرگ اربعین و یا مراسم اعتکاف، حضور پرشکوه اقشار مختلف در مراسم شب‌های قدر و ... را نادیده بگیرند و آنها را حواشی دین‌داری بنامند، تنها نشان از مغالطه آمیز بودن اظهارات ایشان و وجود تعمداتی برای بیان آماری غیرواقعی و تخریب و تشویش اذهان دارد. 🖇 مطالعه یادداشت در «وبگاه فکرت» ⏰ زمان مطالعه: ۲ دقیقه 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ ☑️@Fekrat_Net @ghalamnegaremonfared
. حلول هلال ماه ✍️نجمه صالحی ماه رمضان آمد تا روح بندگی را تقویت و دل‌ها را بهاری‌تر کند و در سایه آن همدلی‌ها بیشتر ‌شود و دین از جنبه فردی به جنبه‌ی اجتماعی نزدیک‌تر! همه باهم یکی شوند، شادی‌شان مشترک شود و دردشان نیز. پس از یک ماه تمرین، پرورش و آماده سازی روح، منتظر می‌شویم. منتظر عید فطر یعنی روز عمل و روز جایزه گرفتن مؤمن! دقایق آخر ماه، منتظر می‌مانیم تا در میان آسمان بیکران، از میان ابر و باد، رخی هر چند کوتاه از ماه، نمایان شود و چه خوب که او، ما را ناامید نمی‌کند؛ حتی اگر در میان باد و طوفان باشد، خبر رؤیتش را از دیگران خواهیم شنید! وقتی شنیدن خبر رویت این ماه، این‌قدر مسرت‌‌بخش است؛ خبر رؤیت ماه اصلی روزگار، مهدی موعود عجّل الله فرجه، چه شیرین و رؤیایی‌‌تر است! وقتی همه جا زمزمه عید و هلال ماه شود و آمدن او را تبریک گوییم! اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ @AFKAREHOWZAVI
🌙 "بازگشت به فطرت" ✍مرضیه رمضان‌‌قاسم وزش نسیم روح‌بخش عید فطر خبر از برچیده شدن سفره‌ی ماه مبارک رمضان و بشارت اهدای جوائز به مهمانان این ماه می‌دهد؛ زیرا منش بزرگان این است که در روز عید به زیردستان خود هدیه می‌دهند. بنابراین طبق فرمایش امام باقر (علیه‌السلام) منادی ندا می‌کند:«ای مومنان بیائید جوایز خود را بگیرید.» در روز عید فطر خداوند هر فرد را به تناسب اعمالی که در ماه مبارک رمضان انجام داده‌ است پاداش می‌دهد؛ اما از آن جهت که لطف الهی پایان‌ناپذیر است حضرت حق پس از پایان این ماه نورانی، باب تازه‌ای از لطف به روی بندگان خویش می‌گشاید؛ زیرا روایات، شب و روز عید فطر را همتراز شب و روز قدر می‌دانند تا مهمانان خوان رمضان، در شب و روز عید فطر نیز مشغول شب‌زنده‌داری و مناجات با خدا شوند. امیرالمومنین (علیه‌السّلام) فرمودند:«اِنَّما هُوَ عیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللّهُ صِیامَهُ وَ شَکَرَ قِیامَهُ، وَ کُلُّ یَوْم لایُعْصَی اللّهُ فیهِ فَهُوَ یَوْمُ عید»(نهج‌البلاغه، حکمت ۴۲۸) «عید از آنِ کسی است که روزه‌اش پذیرفته شده و نمازش را پاداش داده‌اند، هر روزی که خداوند در آن نافرمانی نشود روز عید است.» روشن است که بخش ابتدائی کلام حضرت نویدی به بندگان مخلص الهی است؛ اما شاید بتوان از بخش پایانی کلام حضرت اینچنین نتیجه گرفت که بخش انتهایی کلام حضرت بشارتی برای همه‌ی بندگان است، چه آنهایی که بهره‌ی کافی از این ماه برده‌اند و چه آنهایی که بهره‌ی کافی از این ماه نبرده‌اند، بدانند خوان رحمت الهی در تمام اوقات سال باز است و هر آن، فرصت بازگشت انسان به حق وجود دارد و او نیز می‌تواند بازگردد و همچون بندگان مخلص الهی وجود خویش را مزین به مکارم اخلاقی کند؛ البته این نکته مغفول نماند که مسیر سلوک در ماه رمضان به مراتب هموارتر از سایر اوقات سال است. یکی از دستاوردهای ماه مبارک رمضان این است که مومنین به برکت این ماه بهترین و نیکوترین لباس، که همان تقوای الهی است را بر تن کرده و آن را جوشن و سپر خود در برابر گناهان و هوس‌های زودگذر دنیایی می‌کنند. میهمانان الهی در این ماه در پرتو تقوا سوار بر مرکب‌ راهوار تقوا می‌شوند:«أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ‏ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فتَقَحَّمَتْ‏ بِهِمْ فِی النَّارِ أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَی مَطَایَا ذُلُلٌ‏ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتهُمُ الْجَنَّة»(نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۶) «آگاه باشید همانا گناهان چون مرکب‌های بدرفتارند که سواران خود (گناهکاران) را عنان‌ رها ‌شده در آتش دوزخ می‌اندازند؛ اما تقوا چونان مرکب‌های فرمانبرداری هستند که سواران خود را عنان ‌بر ‌دست، وارد بهشت جاودان می‌کنند.» متقین روح خود را مزین به فرقان که میوه‌ی تقواست می‌کنند و به برکت تقوا حق را از باطل تمیز می‌دهند. «... إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا...»(سوره‌ی انفال) «... اگر از(مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‌ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‏ دهد...» معلم شهید مرتضی مطهری(ره) می‌فرمایند:«نشانه‌ی قبولی روزه این است که فرد پس از ماه مبارک رمضان‏، در دل اینچنین احساس کند که بر شهوات، عصبانیت، چشم، زبان و اعضاء و جوارح‌ خود بیش از سابق مسلّط است و می‌تواند مقابل نفس اماره‌اش بایستد.» بر مهمانان ماه ضیافت است همانگونه که در ماه رمضان مراقبت‌ها و برنامه‌هایی در جهت طهارت ظاهری و باطنی خویش داشتند پس از این ماه نیز بر تداوم طهارت خود بکوشند تا بدین وسیله عقل، ایمان و اراده‌شان بر شهوات نفسانی‌ غلبه کند و همچون تاجری که مراقب است سرمایه‌اش ربوده نشود از دستاوردهای ماه صیام صیانت کنند؛ چنین امری محقق نخواهد شد، مگر اینکه انسان در تمامی امور زندگی رجوع به قرآن و معارف اهل‌بیت داشته‌باشد تا شکوفه‌هایی که در بهار قرآن در درون جانش جوانه زده‌اند شکفته و به بار نشیند. می‌توانید متن کامل را در خبرگزاری رسمی حوزه بخوانید👇 https://hawzahnews.com/xbHRk @AFKAREHOWZAVI
. عید فطر؛ تمرین تشکیل دولت کریمهنجمه صالحی عید فطر روز احیاء آیین مسلمانی است و نشان از آغاز حیات پس از سوزاندن پلیدی‌ها در کوره انسان‌سازی رمضان دارد. پس از یک ماه تمرین، پرورش و آماده سازی روح، روز برداشت عمل و روز جایزه گرفتن مومن فرا می‌رسد. عید فطر روزی است که مؤمنان پس از یک ماه مهمانی در حریم کریم، امید کرامت دارند که به فطرت حقیقی خویش بازگردند و با مدد نور معرفت و فطرت درونی و کاستن تعلقات دنیوی، زندگی خویش را برای همیشه در جاده بندگی قرار دهند و گام‌های خویش را برای رسیدن به سرای قرب الهی استوارتر بردارند. عید فطر روز تولد دوباره است و انسان همچو ققنوس از خاکسترهای خویشتن متولد می‌شود و زندگی جدید را از سر می‌گیرد. عیدفطر نماد شرافت امت اسلام و همبستگی مسلمانان علیه دشمنان و روز نابودی خیال خام و دفع دسیسه و توطئه دشمنان قسم خورده اسلام است. روز گردهمایی بزرگی است که نشانی می‌گردد برای مکتب اسلام و احیاء آن و باقی ماندن مؤمنان در مسیر بندگی را موجب می‌شود. عید فطر تمرینی است برای تشکیل امت واحده و آمادگی برای پذیرش دولت کریمه‌ی حضرت حجت بن الحسن روحی له الفداء، دولتی ارزشمند که توانایی تامین منفعت‌های دنیا و آخرت انسان را دارد. دولتی که معصومین علیهم السلام مژده‌ی تحقق آن را داده‌اند و در دعاهای ماه مبارک رمضان بارها از خداوند طلب شده است. 🍂اللَّهُمَّ إِنَّانَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍكَرِيمَةٍ🍂 @AFKAREHOWZAVI
. عید فطر ✍سیده ناهید موسوی «فِطرْ» از ریشه« فَطَرَ» و به معنای شکاف و باز شدن است. و «عیدفطر» از همین ریشه گرفته شده است، که روزه‌داران مسلمان روز عید فطر را بر خوردن و آشامیدن آغاز می‌کنند. عید فطر اولین روز ماه شوال و یکی از مهم‌ترین اعیاد مسلمان است، در این روز عزیز و مبارک روزه گرفتن حرام و پرداخت زکات فطریه بر مسلمان واجب می‌گردد. با پایان ماه مهمانی خدا، اغلب کشورهای همسایه مثل عراق و سوریه و مسلمان‌های دیگر کشورها، در تکاپو هستند تا به بهترین شکل به استقبال از عید بزرگ فطر آماده شوند. عیدی که پس از یک ماه بندگی، روزه‌داری و مناجات در روزها و شب‌های پر از خیر و برکتش حالا دَر های گشوده شده آن از اول ماه و حتی تا پایان آن هم بسته نخواهند شد. اما روز عید، در حقیقت روزی است که خداوند متعال به بندگانش عیدی و پاداش می‌دهد، اجر روزهایی که با عبودیت و تقرب به درگاهش گذشت‌ و همگی امیدوارند به پُر بودن دست‌هایشان به هنگام خواندن اللهم اهل الکبریاء... و خداحافظی که چاشنی آن حلاوت و شیرینی باشد از نوع برکت و هدایتی که تا سال آینده در زندگی‌ها جاری باشد. لباس نو، شیرینی و خوراکی‌های رنگی، بوسیدن دست پدر و مادر‌ و بزرگ‌ترها، عیدی گرفتن و صبح زیبای عید که با هر صبح دیگر متفاوت است. همگی خلاصه عید می‌شود برای کودکان و چه بسا گاهی برای بزرگ‌ترها. محال است صبح عید را در مناطق عرب زبان کشور باشید و با صدای ترقه‌ ،خندیدن و شلوغ بازی بچه‌ها در محل بیدار نشوید، ودرب خانه ها که صبح زود برای همسایه‌ها و اقوام باز است تا دید و بازدیدها شروع شود وعطر محبت و مهربانی با عطر عود اصیل عربی ویژه عید خانه‌ها را عطر آگین کند. از جمله نکات مهم دیگر در عید فطر که نماد سنتی و آداب و رسوم عرب زبانان است، تهیه چای منقل و قهوه عربی در کنار شیرینی و شکلات مخصوص عید برای پذیرایی از مهمانان است. و در آخر، کلمه عید این واژه مبارک که در قرآن کریم هم ذکر شده و در روایات بسیاری از ائمه (ع) هم وارد شده است.معانی فراوان و پر باری در آن نهفته است زیرا، عید واقعی برای بندگان روزی است که گناه، ظلم، فحشا، بی عدالتی، و حق را ناحق کردن جای خود را به ، پاکی، اخلاق نیکو،عدالت و تقوای الهی داده باشد، و با تمسک به قرآن و اهل بیت علیهم السلام در تمام امور زندگی و امتحانات الهی پیروز باشیم. ✨تَقبَلَ الَلهُ مِناَ وَ مِنکُم صٰالِحَ اَلأعمَالِ وَ اَلطاعاَت✨ @AFKAREHOWZAVI
. «معشوق بی‌نظیر» ✍زهرا نجاتی عطرنفس‌هایم بویت را گرفته، قطعه‌ای از گیسویت کشیده شده روی تمام صورتم. بگذار ساده‌تر بگویم، عاشق شده‌ایم، امشب انگار عزیزی از کنارمان می‌رود؛ آخرتو که بودی، رنگ و بوی همه‌ی ما و همه‌ی مردم شهر، رنگ و عطرخدا داشت. بی‌تعارف می‌گویم ازفردای بدون تو سخت درهراسم، از اینکه دوباره گم شوم درتلاطم روزهایی که دیگر با تو با قرآن، با ذکرتسبیح روزانه، با الهی «لاتودبنی‌ها»،انس نداشته باشم! ای ماه رحمت خدا! چه خوب رفیقی بودی که شیطان را در بندکرده بودی، دل‌های مارا، عاشق کرده بودی، مثل‌ نردبام، مارا تا پای معراج بالا می‌بردی! از همین حالا دلم برایت تنگ می‌شود برای تلاطم اذان سحر، برای دل آشوب‌های ظهر، شادی عجیب و مستانه‌ی افطار! تمام دعایم این است که برایم بمانی... با تمام عطرت، با تمام نفس‌هایت؛ لااقل تا سال بعد همراه و همنشین آیاتی باشم که در کنار تو، دل‌هایمان را پر از لرزه‌ی خوف از خدا کرد! تاسال بعد بهراسم از لحظه‌های بی‌خدایی! تاسال بعد چنگ بیندازم به تمام داشته‌های این ماهم که خوب حق ضیافت را به جایمان آوردی! مهمان قریب و همراه این روزهای عمرم؛ کاش شمه‌ای از عطرت تا سال بعد، برمشام روحم خوش نشیند.البته که شادیم از بازگشت به فطرت و از رسیدن عیدبندگی. شادیم از اینکه عطربخشش خدا، روی قلب‌هایمان پاشیده و غبارگناه را از فطرت جانمان، زدوده. اما معشوق ما؛ همراهمان بمان! @AFKAREHOWZAVI