eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
744 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
276 ویدیو
22 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اهمیت همبستگی و اتحادمقدس ✍طاهره قادری در دل تاریکی‌های بحران و آشفتگی‌های روزگار، احساسات عمیق و نگرانی‌های ما هم به وضوح نمایان می‌شود. این روزها، کشور عزیزمان ایران در میانه‌ی طوفانی از تهدیدات و چالش‌هایی قرار دارد که هر یک به نوعی بر زندگی ما سایه افکنده است. اهمیت وحدت و همبستگی ملی و اتحاد مقدس ،
 
در چنین شرایطی بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود؛ چراکه تنها با یکپارچگی و همدلی می‌توانیم بر مشکلات فائق آییم و به سوی آینده‌ای روشن گام برداریم. تحلیل‌های سیاسی و امنیتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی صحیح می‌تواند چراغ راهی باشد تا در این تاریکی، به ما کمک می‌کند برای درک هر چه بیشتر وضعیت کنونی تا بتوانیم افق‌های آینده را پیش‌بینی کنیم. بیایید با هم، دست به دست هم به کاوش در این دنیای پیچیده بپردازیم و با امید به روزهای بهتر، قدم در راهی بگذاریم که سرشار از آگاهی و بصیرت باشد. آری عمر زیادی باقی نمانده......‌ اگرلیاقت داشته باشیم راهشان را باقدرت و درحدتوانایی ادامه میدهیم. شما ای شهیدان جبهه حق و حقیقت که به حب الله رسیده اید خوشا به سعادتتان.... آگاهید آن زمانیکه شیپور جنگ ازسوی دشمن متجاوز به وطنمان ایران به صدا در می آید مرد از نامرد مشخص میشود ؛ و ما باید دست به دامان اهل بیت علیهم السلام باشیم تا درین کارزار به مانند شما شهدا جزء السابقون و السابقون باشیم و شجاعانه هل من مبارز بطلبیم. آری بیگانگان بدانند فرماندهان ما دست بر ماشه و چشم به دهان امام انقلاب آماده اند تا قبل از چکاندن هر ماشه و شلیک از سمت دشمن، باران موشک های سنگین مان را به سمت اهداف مشخص پرتاب کنند و انتقام تمام سالهای غربت اسلام و پیروانش را بگیرند . راهتان ادامه دارد به اذن الله ۶مهرماه ۱۴٠۴ @AFKAREHOWZAVI
مردان قدس قصه طوفان الاقصی به هفتاد و پنج سال پش برمی‌گشت اگر طوفان الاقصی نبود. آن وقت همه مردم دنیا روزهایی مثل زمان کودکی ما را تجربه می‌کردند. هرروز خبرهایی بود از قتل و غارت و کشتار. خوب بود که بود. تفاوتی نه برای غربیها داشت نه شرقیها. امام خیلی سال پیش فرموده بود:«فلسطین پاره تن اسلام است»، اما خب این پاره تن پاره پاره میشد و کسی گوشش بدهکار نبود. مثل همه این سالها. مثل همان تصویر کشنده جان دادن فرزند سیزده ساله در آغوش پدر که همه دیدندش، اما فقط دیدند.نمیدانم شاید هم یکی دو روزنانه راجع به آن نوشتند. مسجدالاقصی داشت از بین میرفت. نسل جدید غزه جیزی از خوشی ندیده بودند که حالا از دست داده باشند. اما طوفان الاقصی باعث شد تمام زمین بفهمد یک منطقه همیشه مظلومی دارد که هیچ وقت دیده نمیشود. بحث جاکارتا و جزایر قناری و تایلند و همین گیلان و فومن خودمان نیست. بحث این است که سه چهار نسل از مردمی، از کشوری که اتفاقا قبله اول یک میلیارد ازهشت میلیارد اهالی زمین بوده، سالهاست دارد غارت میشود.به زنانش تجاوز میشود.مردانش ذبح میشوند. به مساجدش، جسارت میشود. هزاران نفر بیست سال، در زندان می افتند و فقط مورد توهین و جنایت واقع می‌شوند و هیچ کس نیست به آنها بگوید:«بابا اینها هم چشم آبی هستند. زنان اینها هم مثل تمام زنهای دنیا پراند از روح زندگی، از عشق اما زندگیشان به آوارگی در اردوگاهها و بین زندانها، می‌گذرد.» گواه؟ همان نسلی که پشت درهای یک اردوگاه به دنیا آمده‌اند چون اجازه خروج برای رفتن به بیمارستان نداشته‌اند. طوفان الاقصی که شد، مردان مرد که خودی نشان دادند، راز و رمز تونلهای زیر زمینی که گفته شد، امثال سنوار که یادمان آوردند مرد جنگی با صلابت، یعنی چه؛ دنیا کم‌کم زبانش در کام چرخید و به حرف آمد. بماند که زبان سلبریتیون، هنوز هم بند آمده، بماند که تا قبل از ماجرای صمود و دستگیری کاروانش هنوز هم خیلیها باور نداشتند واقعیت چیست. طوفان‌الاقصی نه فقط زندگی غزه‌ای‌ها که زندگی اهالی دنیا را متحول کرد. حالا ما همه نگاهی دوباره به ایمان انداخته‌ایم. زنان ایرانی خودشان را بانوی قهرمان مقتدر و مظلوم غزه مقایسه می‌کنند که زیر بمباران فرزند می‌آورند و حافظ قرآن تربیت می‌کنند و حسبی الله می‌خوانند. دنیا این سالها، بیشترین زشتیها و بیشترین زیبایی‌هایش را نشان داد و یک روز، همه ما بابت جلوانداختن ظهور، از مردان قدس، تشکر خواهیم کرد. ✍زهرا نجاتی @AFKAREHOWZAVI
پا روی مین ✍🏻س.رضایی امروز سالروز طوفان الاقصی است. یک وقت خیال نکنید و این فکر را نداشته باشید که زندگی در غزه قبل از طوفان الاقصی، و قبل دوسال سیاه گذشته، گل و گلستان بوده و خوشی زده زیر دلشان، نه، مکافات بسیاری داشتند. صد سال نکبت را بالاسر و صدقه سر اشغال گران پشت سر گذاشتند.۱۴ بار حمله نظامی با کشتار بالا بعد اشغال فلسطین، تحمل کرده اند. در میان سرزمین‌ت یک مشت، نژادپرست و قاتل بالفطره نفوذکرده باشند. که حتی کودکانتان، در سرزمین خودشان، نتوانند جز از روی پشت بام بروند مدرسه، چرا چون دشمن غدار و جِزِ جگر زده، در ورودی را پلم کرده، به بهانه اینکه کوچه منتهی به خیابان مخصوص یهود و صهیون گوربگوریِ است. حالا تصور کن زمین پیش‌رویت که ناگزیری برای ادامه راه از آن رد شوی، پر از مین و نارنجک است. حالا جرات داری پایت را از روی مین بردار. بمانی، نمی‌شود. حرکت کنیم می‌میری. بازی می‌شود دوسر باخت. محکوم به فنایی اگر تفنگت را برنداری. @AFKAREHOWZAVI
🔰 | تله مذاکره، فرمول آمریکا برای تسلیم ایران ✍ آمنه عسکری منفرد 📝 در چشم‌انداز منطق مواجهه جمهوری اسلامی با امریکا در لایه سیاسی و دیپلماتیک؛ با وجود تجربه بدعهدی‌ها، خصومت و دشمنی دولت ایالات متحده آمریکا و هم‌پیمانانش در مراودات و مذاکراتی که در  مقاطع مختلف رخ داد، دلایلی محکم، منطقی و استوار برای اثبات بی‌نفع بودن و در عین حال مضر بودن مذاکره با آمریکا وجود دارد: * مذاکره با آمریکا، بی‌نفع و با ضرر 🔸 «در وضع کنونی، مذاکره‌ی با دولت ، اوّلاً هیچ کمکی به منافع ملّی ما نمی‌کند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد» ۱۴۰۴/۰۷/۰۱ 🔹 «اگر چنانچه شما با این تهدید رفتید کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً می‌ترسیم» ۱۴۰۴/۰۷/۰۱ * بدعهدی؛ خصلت دولت آمریکا ⬅️ نکته اینجاست که وجود این تجربه و گذراندن تجربه‌هایی چون برجام نافرجام در پرونده مذاکراتی سال‌های گذشته‌ی ایران و امریکا‌ در دهه ۹۰،  عده‌ای در کشور همچنان مذاکره با آمریکا را راه‌حل نهایی رفع مشکلات کشور از جمله رفع تحریم‌ها، حل مشکلات اقتصادی، معیشت و تورم می‌دانند. 🔸 «از مذاکره‌ی با آمریکا هیچ مشکلی حل نمی‌شود. دلیل: . 🔹 ما در دهه‌ی ۹۰ نشستیم حدود دو سال با آمریکا مذاکره کردیم. 🔸 دولت آن روز ما نشست مذاکره کرد، رفتند، آمدند، نشستند، برخاستند، مذاکره کردند، گفتگو کردند، خندیدند، دست دادند، رفاقت کردند، همه‌کار کردند، یک معاهده‌ای هم تشکیل شد… مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، امّا نتیجه‌ای را که مقصودمان بود به دست نیاوردیم؛ همین معاهده را هم با همه‌ی این نقص‌هایی که داشت، طرف مقابل باز خراب کرد، کرد، پاره کرد.» ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ * مذاکره در سایه تهدید و فشار، مذاکره نیست 🔹 «فشار می‌آورند تا طرف را خسته کنند؛ وقتی احساس کردند طرف خسته شده و حالا ممکن است قبول بکند، می‌گویند بیایید مذاکره کنیم؛ این مذاکره مکمّل آن است.» ۱۳۹۸/۰۳/۰۸ * با کوتاه آمدن، آمریکا دست از نقش مخرب برنمی‌دارد 🔸 «در هر زمینه‌ی دیگری هم که با شما بحث و مجادله کنید، شما کوتاه بیایید، تنازل کنید، باز او نقش مخرّب خودش را حفظ خواهد کرد؛ در همه‌ی زمینه‌ها: بحث حقوق بشر، بحث موشک، بحث تروریسم، بحث لبنان، بحث فلسطین؛ در هر قضیّه‌ای که شما… از اصول خودتان، از مبانی خودتان کوتاه بیایید، صرف‌نظر بکنید، بدانید او کوتاه نخواهد آمد؛ اوّل با زبان و با لبخند و با تبسّم وارد میدان خواهد شد، بعد در عمل، کاری را که باید انجام بدهد، دبّه می‌کند و تعهّد خودش را انجام نمی‌دهد.» ۱۳۹۵/۰۳/۱۴ * در منطق آمریکایی، مذاکره یعنی تحمیل ⬅️ هدف آن‌ها از مذاکره، گفتگو و یافتن راه حل منطقی برای مسائل نیست، آن‌ها به دنبال دیکته کردن و خواسته‌هایشان به طرف مقابل هستند: 🔹 «گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم… منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود.» ۱۳۹۲/۰۱/۰۱ * مذاکره برای آمریکا، ابزار نمایش قدرت است ⬅️ آمریکا، نشستن پشت میز مذاکره را به عنوان تسلیم تلقی می‌کند بنابراین: 🔸 «مشکلاتی در داخل داریم؛ کسی منکر وجود مشکلات نیست. در معیشت مردم، مشکلات فراوانی هست و تقریباً اغلب قشرهای مردم ابتلائاتی دارند، مشکلاتی دارند؛ لکن آن چیزی که این مشکلات را برطرف میکند، است. عامل داخلی عبارت است از همّت مسئولان متعهّد و همراهی ملّت متّحد.» ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ @rahbari_plus @AFKAREHOWZAVI
ا ﷽ ا کودکان او را عاشقانه دوست می‌دارند چشمم به باد صبای صفحه‌ی گوشی‌ام خورد. روزجهانی کودک. خنده ام گرفت. کدام کودک؟ کدام جهان؟ مگر داریم هنوز؟ بعد از طوفان الاقصی هنوز روز کودک داریم؟ آن هم جهانی‌اش را؟ آخر چه چیز را باور کنیم؟ قسم روباه را یا شهادت دمش را؟ لابد یک عالمه سمینار و جشن وهمایش در جهان برگزار می‌کنند تا جهان را برای کودکان امن کنند و در بوق و کرنا می کنند که «کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود*».... هه غزه ثابت کرد اینها همه کشک است. حنایتان دیگر رنگی ندارد. سازمانی که خون بشر را در شیشه کرده و در حلقوم یاغی‌های جهان می‌ریزد سازمان خطر است نه بشر.. جهانی که چشمهایش را به روی کودکان غزه بسته قفس است نه جهان.. جمع کنید کاسه و کوزه تان را... به زودی مردی از راه می‌رسد که عاشق کودکان است و کودکان او را عاشقانه دوست می‌دارند. *مقدمه کنوانسیون حقوق کودک ✍🏻س.غلامرضاپور https://eitaa.com/khodemanim @AFKAREHOWZAVI
. ✍مریم دوست محمدیان سال گذشته به مناسبتی اجرایی در بیت رهبری داشتیم. جایی بودیم و زنی ازم پرسید: "چطوری می‌شه رفت بیت." زن دیگری که آنجا بود جای من جواب داد: "من و تو رو که اونجا راه نمی‌دن. اونجا جای آدم‌ْحسابی‌هاست." و پروژه از همان‌جا توی ذهن من کلید خورد. عصر همان روز با ناشری تماس گرفتم. هر چه را که توی سرم بود شفاهی بهش گفتم. میانه‌ی حرفم را گرفت و گفت: "خانم دوست‌محمدیان! چیزی که الان داری می‌گی خیلی خوبه. طرحش رو مکتوب بنویس و تا فردا همین موقع دستم برسون." طرح را نوشتم و قرارداد را بستم و حالا چیزی نزدیک حدود شش ماه است که شب و روز، بین آدم‌ها، زن و مرد، در فضای حقیقی و مجازی می‌چرخم و می‌خوانم و می‌گوشم که آدم‌ْحسابی از نظر آن‌ها کیست؟ مصاحبه من با این آدم‌ها یک مصاحبه‌ی نیمه‌ساختاریافته است تا نگاه آن‌ها را نسبت به زن موفق فهم کنم. ببینم چه تعریفی دارند و چه مصداقی را ارائه می‌دهند؛ و همه‌ی این دیدگاه‌ها را بگذارم جلوی دیدگاه کسانی که تئوری دارند و همایش می‌گذارند و مصاحبه می‌کنند و نشست دارند با موضوعاتی در نسبت زن. جنگ و زن‌؛ روایت و زن؛ مقاومت و زن؛ سینما و زن؛ ادبیات و زن؛ فلسفه و زن؛ سیاست و زن؛ فلان جامعه و زن؛ بهمان نظریه و زن؛ و چه و چه و چه و زن. بیشتر حرف‌های آن آدم‌های هم‌صحبت من، آن آدم‌های با موقعیت‌های اجتماعی مختلف با آن چه که در نشست‌ها و همایش‌ها گفته می‌شود توفیر دارد و البته انطباق‌هایی هم دارد. چیزی که به آن جامعه‌ی نخبگانی می‌گوییم تعاریفی از یک زن موفق ارائه داده‌ است. نگاهی را به تک‌تک زنان و مردان جامعه تسری داده‌ است که در حقیقتِ زندگی فردی و اجتماعی یک زن، عینیت ندارد. هر اندیشه‌ای گفتمان خودش از الگوی سوم را ارائه داده است . تعاریفی جنینی که از خون کلمات می‌مکد و در رَحِم اندیشه رشد می‌کند و وقتی پا به عرصه وجود می‌گذارد اشک زن امروز را و مرد این عصر را درمی‌آورد. هزار داستان گفته می‌شود که از زن امروز، هزاردستانی بسازد که کمرش زیر بار همه‌ی این نظریه‌ها خم شده است. پنجه‌ای توی پنجه‌های این زن چفت می‌شود که شیره جانش را بیرون می‌کشد اما در عوض او را می‌کند الگو. می‌شود آدم‌ْحسابی برای زنی که دمای بدن کودکانش و عزیزانش را با بوسه صبحگاهی می‌سنجد و صبح‌شان را به خیر می‌کند با عطر چای ایرانی و پنجره‌ی باز لبخند. زنی که روزش را گره می‌زند به هر چیزی که دامن او را معراج کند برای آدم‌های دوروبرش. زنی که سوی چشم می‌گذارد برای ساختن چشم‌اندازی که سعادت‌ساز است. سعادت آدم‌هایی که ابدشان رقم می‌خورد به ذکر زیر لب‌های پوسته‌شده‌‌ آن زن و نگاه نگران آن زن و دل همیشه پریشان آن زن و خط عمیق بین دو ابروی آن زن و لکه‌های به جا مانده از کارِ خانه روی لباس آن زن و ناخن‌های شکسته‌اش و... زنی که کنشگر نیست؛ الگو نیست؛ جایی دعوتش نمی‌کنند؛ اسمش در سرچ گوگل بالا نمی‌آید؛ حرفش و اندیشه‌اش شنیده نمی‌شود؛ پس، موفق نیست. بلکه اندام‌واره‌ای‌ست که قطبیده نشده و فقط هست. "هستی" که اگر نباشد هستی همه‌ی آن نظریه‌ها نقش بر آب می‌شود. ble.ir/join/6mXdjURsnq @AFKAREHOWZAVI
🌱«آدم های آینه به دل» ✍️به قلم طیبه فرید از بچگی توی دعوا با بقیه بچه ها آدمِ «فردا مامانم را برایتان می آورمی» نبودم. زور بازوی خودم را عشق بود. تازه مادرم اگر هم می آمد آن قدر اهل گفت و گو و مدارا بود که آخر قصه بدهکار می شدم و باید دستی چیزی به بچه ای که مرا زده بود می دادم. بگذریم که هیچ مرکز آماری نگفت بچه هایی که مادرشان را فردای دعوا برای بقیه می بردند الان کجای دنیا را فتح کردند اما من با تجربه فهمیدم حس دست به یقگی با ظلم، باید از اعماق دلِ آدم بجوشد و اساسا آویزان بودن اخلاق بی عرضه هاست. امروز روز ستیز عمیق قلبی با ظلم بود. روز «حماسه فلسطین». دو سال پیش هفت اکتبر، کله صبح وقتی از خواب پاشدیم راکت های حماس خورده بود توی سر شهرک نشین های اسرائیل. از همان لحظه حس «من خودم حسابتان را می رسمِ»بچگی هایم که بعد از روزگار بلوغ با جان گرفتنِ ملکه مدارا در وجودم ته نشین شده بود تکان خورد. جنگ فقط اخلاق آدم های میدان را زیر و رو نمی کرد. مجاهدهای حماس عطای وعده و وعیدهای سران عرب را به لقایش بخشیده بودند. آن حس حال خوب کنِ منتظر هیچکس نبودن و خودم باید کاری کُنمِ شان آن قدر معصومانه و باطنی و واقعی بود که می توانستم ذره های خاطرات ته نشین شده ی بچگی ام را توی آینه شفاف و بی غبارِ زندگی غزاوی ها ببینم. آینه ای که دست شلوار سه خطی ها و پا برهنه ها بود. چقدر بزرگ شده بودم. ایمانم زیاد می شد هر بار از دهان کسی این کلمات بیرون می آمد«حسبنا الله و نعم الوکیل»!. من خودم را پیدا کردم. خودِ ایده آلم را توی وجود مجاهدهای «آینه به دلی» پیدا کردم که به اضطرار و انقطاع رسیده بودند. پشت کوفیه های سبز و قرمز و سیاه.... چقدر دلم برای بچگی ام تنگ شده. هزینه مالی و تبیین و نوشتن خیلی لازم است اما همه ماجرا نیست. من از نجنگیدن خسته ام... از خیلی منتظر بودن! هی به خودم می گویم کاش هیچوقت افسار امور نیفتد دست آدم هایی که قرار است مادرشان را بیاورند. دنیا با آدم های آویزان راه به جایی نمی برد. خدا وعده داده به دست گروهی از آدم‌ ها که منتظر هیچکس نمی مانند زمین را تطهیر کند وقتی که از ظلم و جور پُر شده... @AFKAREHOWZAVI
⬅️ هویت ملّی و تقابل آن با هویت دینی ✍ ف.حکیمی، سطح سه تاریخ، کارشناسی ارشد جامعه شناسی هویت ملی و هویت دینی؛ دو بال پرواز یک ملت هستند هویت، شناسنامه‌ی معنوی و فکری یک ملت است؛ بی‌آن، جامعه همچون پیکری بی‌روح خواهد بود. ملت‌ها با هویت زنده می‌مانند و بی‌هویت، در گرداب فراموشی تاریخ محو می‌شوند. رهبر انقلاب در تبیین این حقیقت می‌فرمایند: «هویت ملی ما آمیخته با هویت دینی ماست. اگر هویت دینی را از ملت ایران بگیریم، هویت ملی هم از بین می‌رود.» این سخن، نقشه‌ی راهی است برای درک نسبت میان دو مفهوم بزرگ؛ ملیت و دیانت. بسیاری می‌خواهند این دو را در تقابل قرار دهند؛ گویی ملت بودن با دینداری سازگار نیست. حال آنکه حقیقت، عکس این تصور است. آنچه به ملت ایران شکوه و عظمت بخشیده، پیوند ناگسستنی دین با ملیت اوست. قرن‌هاست که این سرزمین، با خون دل مؤمنان و مجاهدت عالمان، هویتی یافته که اگر دین را از آن بگیریم، تنها پوسته‌ای از جغرافیا و زبان باقی می‌ماند. به تعبیر رهبر انقلاب: «ملیّت ما در سایه‌ی اسلام معنا پیدا می‌کند. اسلام به ما عزت داد، اسلام به ما استقلال داد، اسلام بود که ما را از سلطه‌ی بیگانه بیرون آورد.» در برابر، جریانی تلاش می‌کند ملیت را در برابر دین قرار دهد؛ ملیت بی‌روحی که تنها به خاک و نژاد تکیه دارد و با کمترین فشار، به اسارت دشمن درمی‌آید. ملیتی که از ایمان تهی گردد، به کالبدی بی‌جان بدل می‌شود؛ اما ملیتی که در پرتو دین جان گیرد، به درختی تناور تبدیل خواهد شد که طوفان‌ها نیز ریشه‌اش را نمی‌لرزاند. هویت ملی و دینی ایران دو ساحت جدا نیستند؛ همچون دو بال پرنده‌اند. یکی ریشه در تاریخ، زبان، فرهنگ و سرزمین دارد، و دیگری ریشه در ایمان، قرآن، عاشورا و انتظار. این دو، در کنار هم ملتی را ساخته‌اند که قرن‌ها در برابر هجوم بیگانگان ایستاده و امروز پرچم‌دار عزت و بیداری در جهان است. به همین جهت رهبر انقلاب هشدار می‌دهند: «دشمنان ما می‌خواهند هویت دینی را از ملت ایران جدا کنند، تا ملیت ما را هم نابود سازند. چرا که می‌دانند ملتِ بی‌هویت، تسلیم سلطه خواهد شد.» پس، حفظ هویت حقیقی ایران یعنی پاسداشت ایمان، پایبندی به اسلام، و وفاداری به خون شهدا. این همان ملتی است که با «الله‌اکبر» در برابر توپ و تانک ایستاد و استقلال خود را به دست آورد. @AFKAREHOWZAVI
«چقدر سخت است حال عاشقی که نمی‌‌داند، محبوبش نیز هوای او را دارد یا نه!!» «آزمون عشق» ✍ در این کلام شهید علمدار، عاشق در برزخِ بی‌خبری ایستاده است؛ نه وصال دارد، نه اطمینان از ردّ عشق. این حال، از سخت‌ترین حالات انسانیست؛ جایی که دل درگیر است، اما پاسخ روشنی از سوی محبوب نمی‌رسد. گویی تمام هستی عاشق، در تعلیق میان امید و تردید معلق مانده. این جمله، نه فقط دردِ یک دل‌دادگی خاموش را روایت می‌کند، بلکه تصویریست از ایمانِ بی‌پاسخ، از عشقی که در سکوت می‌سوزد، بی‌آنکه بداند آیا این سوختن دیده می‌شود یا نه. و چه سخت است این بی‌خبری! می‌سازی، خراب می‌کنی، دوباره از نو می‌سازی؛ با دلی که نمی‌داند آیا معشوق هوای او را دارد یا نه. این سوختن زیباست، این اصرار به ماندن، به ساختن، به ادامه دادن، زیباست. اما دلِ بی‌قرار، بی‌تاب و نگران است؛ از آنچه در ذهن محبوب می‌گذرد، از آنچه شاید باشد، شاید نباشد… و با این‌همه، عاشق مأمور به ساختن است، نه دانستن. مأمور به سوختن است، نه سنجیدنِ پاسخ. شاید محبوب، در سکوت، نظاره‌گرِ تمام این بی‌تابی‌هاست. و شاید همین بی‌خبری، آزمونِ صداقتِ عشق باشد؛ که عاشق، بی‌هیچ نشانه‌ای، همچنان بسوزد، بسازد، و بماند… ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امام صادق عليه السلام :  صبر براى ايمان ، به منزله سر است براى بدن . همچنان كه اگر سر برود ، بدن هم از بين مى رود ، اگر صبر از كف رفت ، ايمان نيز از كف مى رود . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پس عاشق، اگرچه بی‌خبر است، اما با صبر، زنده می‌ماند؛ چرا که در مکتب عشق، پاسخ گرفتن مهم نیست! پایدار ماندن مهم است. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خبرگزاری حوزه| نجمه صالحی، مدرس حوزه و دانشگاه، در یادداشتی آورده است: برای شناخت جایگاه و نقش زنان در جوامع گذشته، مطالعه دقیق و نقادانه‌ منابع متقدم ضروری است. تحلیل این منابع نیازمند روش‌هایی فراتر از خوانش ساده‌ منابع و روایت‌ها است. متون تاریخی اغلب محصول نگاه و شرایط اجتماعی نویسندگان‌ هستند و زنان در آن‌ها اغلب به حاشیه رانده شده یا از زاویه مردسالارانه بازنمایی شده‌اند. بنابراین بازسازی تصویر واقعی زنان مستلزم اتخاذ رویکردهای میان‌رشته‌ای و انتقادی است که بتواند میان داده‌های متنی و زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ارتباط برقرار کند. 🔗لینک متن کامل در خبرگزاری حوزه https://hawzahnews.com/xf67Q @AFKAREHOWZAVI