eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
910 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
🔸🔹🔸بسم رب القلم نهمین کارگاه آموزش داستان نویسی با موضوع« شخصیت پردازی پویا » زمان: دوشنبه ۱۸ مردا
🔸🔹🔸بسم الله النور 📚دهمین کارگاه آموزش داستان نویسی با موضوع«غیرمستقیم گویی(نگو؛نشان بده)» زمان: شنبه ۲۳ مرداد ماه 🕰 ساعت ۲۲ مکان: ناربانو باغبان: سرکار خانم یوسفی (کلاس شانار) *منتظرحضور گرمتان هستیم. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
بسم رب القلم درختان زیبای باغ انار! صدا منو دارید؟! ...‌.‌...ندارید؟! ..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...حالا چی دارید؟! ....... حالا؟! .....آهان.......خب‌‌‌.‌.‌.‌‌‌‌...گوش کنید.....گوش کنید..‌.‌‌.. به گزارش خبرگزاری شمسی خانم، کلبه‌ی درختان سخن گوی باغ انار از عموم علاقمندان دعوت به همکاری می‌نماید‌... هرکی صدا مِدا داره،بسم الله.... یه یاعلی بگه و صداش رو خرج نشرمعارف دین کنه.....برای تولید پادکست و.... پاشو دیگه عمو! .....باشما هستمااا.....پاشو یه داد بزن شاید ایشالا نصف اسرائیل بره زیر آب...... پاشو دیگه..... پاشو.... ازما گفتن بود...‌.‌.. پ.ن هرکس تمایل به همکاری داره زود یه پیام بدهد به: درختان سخنگو (ویژه آقایان) @Sepehr_3307 درختانة سخنگو (ویژه بانوان) @Shahydeh_313 نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 sarab.ო 🏴: را کبود کردی... من که جای خود دارم! 'ها واقعی‌تر می‌شوند یاد ۲: و آن که شیطان، به وسیله قدرتش، دیواری کروی و سیاه دور خورشید می کشد، هرگز صبح نخواهد شد. و ، به همراه پنج دوست وفادارش، و سه حیوان قدرتمندش، می رود تا خود را به خورشید برساند. تا به فتنه شیطان، خاتمه دهد... در آن که جنگ بزرگی در راه است، تنها اراده است که به توان مقابله با شیطان را می دهد... دوستانش را از دست خواهد داد. ولی روح آنها، همیشه همراهش هستند... fateme: نبود تا فرصت فکر کردن به تو را پیدا نکنم.... بنت_الحاجی: یعنی امان‌نامه آوردن،پشت خیمه‌ها... یعنی آرام و بی‌‌ سر و صدا پشت امام جماعت را خالی کردن... یعنی دارالعماره... 🍁ف. جلالی🍁: یعنی ونگ ونگ نوزادی که شب وروز برا مامانش نمیذاره بنت_الحاجی: یعنی تماشای تن بی سر... یسنا: را برای بیدار ماندن ساختند اما! امان از آدم که شب همه کارهایش را انجام میدهد... بنت_الحاجی: یعنی وقت شمردن زخم‌ها! fateme: رفیق نیمه راه امتحان های من.... 🍁ف. جلالی🍁: یعنی خیمه های آتش گرفته و خار مغیلان و کودکان بی پناه Nina: اون روزای ک تابستون سر زمین کار مسکردیم شبا ساعت نه شب خواب بودیم توخیمه بدون دغدغه اون شبای که کل دغدغه فردام خوردن صبحونه با بابام بود 🍁ف. جلالی🍁: کنید مرا تا کنم شما را... آیه نوشت
انواع کلمه: ۱. ساده(بسیط): کلماتی که یکپارچه هستند و قابل تجزیه به کوچک‌تر معنادار نیستند. مانند: درخت، میز، انسان، رفت، آمد، خورد و...(شامل اسم‌ها و فعل‌ها) ۲. کلمات مرکب: کلماتی که از دست‌کم دو جزء معنادار کوچک‌تر ساخته شده‌اند؛ همچون: کتابخانه: کتاب+ خانه(مرکب اسمی) کار کردن: کار+کردن(مرکب فعلی) ۳. کلمات مشتق: کلماتی از افزوده شدن "وند" ها به کلمات ساخته شده‌اند. کارمند: کار+ مند(مشتق اسمی) "وند‌" ها براساس جایی که در کلمه قرار می‌گیرند به پیشوند، میانوند و پسوند تقسیم می‌شوند. ۴. کلمات بسیط‌گونه: کلماتی که در ظاهر از نظر شکل مرکب‌اند یعنی از دو جزء معنادار تشکیل شده‌اند، اما به لحاظ معنا قابل تجزیه نیستند و معنایی واحد دارند. مانند: نیشکر، گلاب، سراب، آب‌کشیدن، دست‌شستن و... کلمات بسیط‌گونه کلماتی هستند که دست‌کم یک جزء ان‌ها در معنایی غیر از معنای اصلی خود (وضع‌شده) به‌کار می‌رود. درواقع کلمات بسیط‌گونه معنایی تازه یافته‌اند. بسیط‌گونه‌های اسمی معمولا سرهم نوشته می‌شوند. بسیط‌گونه‌های فعلی معمولا به‌صورت نیم‌فاصله نوشته می‌شوند.
از کوره راه باریک کنار کوه، به سختی رد شدیم . هر آن ممکن بود لاستیک ماشین داخل گل وشل فرو برود؛ اما خدا را شکربه سلامت رد شدیم . یک جای مسطح و سفت وخشک، برای اتراق پیداکردیم؛ تا آقایان چادررا علم کنند خانمها وسیله ها را پیاده کردند. بچه ها با خوشحالی به سمت دریا می دویدند. نورخورشید دربرخورد با دریا، نقره فام شده بود. سطح آب مانند صدف می درخشید. به همراه خانمها، با چند دبه آب و یک نایلون خیار، به سختی در ساحل راه می رفتم. بعداز یک ربع بیست دقیقه پیاده روی، پشت کوهی که بین اقایان و بانوان حائل شده بود رسیدیم. کم کم به آب نزدیک شدیم. با هر راه رفتن کفشهایمان مقداری داخل لجن ونمک آب فرو می رفت. در دامنه کوه کنار ساحل، روی تخته سنگی نشستم وبه افق، جایی که آسمان ودریا به هم پیوسته بودند نگاه کردم. با عطر آشنای قدیمی، شور زندگی به من دست داد. بوی نمک ولجن درهم امیخته بودندو علیرغم بوی آزار دهنده اش بسیار لذت بخش بود. در ساحل، عده ای تا گردن داخل لجن فرو رفته بودند وعده ای زیر ماسه ها خود را مدفون کرده بودند. با صدای جیغ وفریاد چند نفر، نگاهم متوجه سمت راستم شد. کودکی اشتباهی سرش را داخل آب کرده بود و بعضی از خانمها تلاش می کردندبا دبه، آب ونمک را از سرو صورت دختربچه بشویند. ناگهان نیلوفر داد زد: -مامااااااان چشام آخ چشام. خانمی شنا کنان به سمت نیلوفر رفت و بعد از ریختن آب بطری روی سروصورتش، بامالیدن خیارسعی در گرفتن آب شور از چشمان نیلوفر شد. زهرا خسته وآفتاب سوخته وارد ساحل شد و روی تخته سنگی نشست. لباسهای تنش مثل تخته سنگ، سفت وسفید به تنش چسبیده بود. لنگه کفشش را آب برده بود وکف پایش روی بلورهای نمک وسنگ، خراش برداشته بود. فاطمه کوچولو باکف دست کوچکش، بلورهای نمک را از روی بازوهایش جدا می کرد. بادیدن این صحنه ها دیگر طاقتم تمام شد. چادر را از روی سرم باز کرده، وبه همراه لباسهای تمیزو خشک روی تخته سنگ‌گذاشتم. آرام ارام وارد اب شدم. سوزش شیرینی لبهایم را تا بناگوش باز کرد. کل وزنم را روی اب رها کردم وسبک و خیره به آسمان با امواج، بالا وپایین رفتم.
امشب در کاسه چینی گل‌سرخی چایی خوردم. بهشت همینجاست. توی یک کاسه چینی گل‌سرخی. گاهی یک خروار پول ارزشش به قاعده یک پشگل هم نیست.
Selahselah: فوری به تعدادی ریه اضافه برای ذخیره سازی هوای این شب ها برای طول سال نیازمندیم. یاد ۲: چاقو: یک وسیله بسیار کارآمد. یک حلال مشکلات. همین را یک نفر بیاید فرو کند در شکم کسی، می شود آلت قتاله.... امر به معروف و نهی از منکر هم همین است. باید درست استفاده شود! وگرنه حتی آدم می کُشد!...
ziyarat-ashura-011.mp3
12.64M
قرائتـــ زیارت عــاشـورا با نوای حاج میثم مطیعی، هدیه می‌ڪنیــم به امام زمــان ارواحنا له‌ الفداه. ❤️🌹 🔸 روز ششم 🔘شروع چله: ۱۴۰۰/۵/۱۹ ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 ◼️ @IslamLifeStyles
دیالوگ نویسی در رمان - دیالوگ های خوب چه ویژگی هایی دارند؟ چند نکته کوتاه درباره نوشتن خوب: 1- دیالوگ بین شخصیت ها لزومی ندارد عین واقعیت باشد. در گفتگوهای واقعی کلی حرفهای تکراری و پیش پا افتاده و بدون ظرفیت دراماتیک گفته می شود. فقط باید جایی از دیالوگ استفاده کرد که جز دیالوگ چاره ای نیست. مثل این گفتگو: سینا گفت: سلام. مادرش جواب داد: علیک السلام. سینا گفت: مادر جان خوبی؟ مادر گفت: خوبم تو چه طوری؟ —- خب تمامی این گفتگوها را می شود در یک جمله خلاصه و روایت کرد: سینا با مادرش احوالپرسی کرد. (وارد ادامه مطلب شوید) 2- بهتر است گفتگو به صورت بیرونی یا درونی دارای جدال و کشمکش باشد. یعنی شخصیت ها همدیگر را وادار به کنش کنند. در داستان معمولا جواب عبارتی مثل "چه طوری؟" ، "خوبم" نیست. چیزی است که توجه مخاطب را به خودش جلب کند. مثل نمونه های زیر: - چه طوری؟ 1- هزار بار گفتم جورابات رو هر گوشه از این خونه پرت نکن. این هزار و یک بار. 2- چی شده حال مادرت رو می پرسی؟ نکنه باز پول تو جیبی میخوای. 3- مگه برات مهمه. همانطور که می بینید در چنین شرایطی دیالوگها بسیار جذاب خواهد بود و نظر خوانندگان را به خود جلب خواهد کرد. 3- بهتر است تا آنجا که می توانیم گفتگو را شرح ندهیم و توصیف نکنیم، مثلا با عباراتی نظیر: حمید لب‌هاش رو جوبید و گفت: ... با صدای بلند فریاد زدم که: ... با لحن سرزنشگری زیر گوشم گفت: ... باید طوری دیالوگ ها را بنویسیم که حالت گوینده در خود جملاتی که می گوید القا شود. بنابراین باید کلمات را به دقت انتخاب کنیم. مثل تفاوت هایی که در عبارت های "بفرما، بتمرگ، بشین" وجود دارد. هر سه ی این عبارت ها از مخاطب می خواهد که بنشیند. یکی با احترام و ادب. دیگر با تحکم و بی ادبانه و سومی تقریبا خنثی. 4- دیالوگ بیشتر برای شخصیت پردازی و پیشبرد داستان هست. بهتر است از دادن اطلاعات زیاد در طی گفتگو خودداری کنیم و اطلاعات را به صورت مستقل به خواننده انتقال بدهیم. لزومی ندارد شخصیت ها در حین گفتگو از اتفاقات گذشته بگویند و درباره ی آدم ها و اشیا کلی اطلاعات بدهند. 5- در دیالوگ ها نباید برای انتقال برخی اطلاعات به خوانندگان، شخصیت ها راجع به چیزهایی حرف بزنند که خودشان از آنها آگاه هستند. مثلا گفتگوی زیر: علی گفت: رضا جون، فردا جمعه است، اداره هم تعطیله، تو هم که کارمند اداره برق هستی قرار نیست سر کار بری. یه قرار بگذاریم بریم کوه؟ معلوم هست که تاکید نویسنده به کارمندی یکی از شخصیت ها صرفا برای این هست که مخاطب از شغل وی آگاه شود. در حالی که هیچکس موقع گفتگو به چنین مواردی اشاره نمی کند. همه ی اطلاعات را می شود به صورت مستقل از گفتگو آورد. 6- دیالوگ ها باید حدالمقدور موجز و کوتاه باشند و درونیات شخصیت را افشا بکنند. حس و حال شخصیت را در یک موقعیت خاص انتقال بدهند و باعث پیشبرد داستان رو به جلو شوند. در رمان های فارسی اینترنتی (اینستاگرامی و تلگرامی) نویسنده ها بسیار دمدستی با دیالوگ برخورد می کنند. در موارد بسیاری مشاهده کرده ام که کل رمان دیالوگ هست. انگار که نمایشنامه نوشته باشند. شخصیت ها بسیار حراف هستند و نویسنده خواسته است طنازی و شوخ طبعی به خرج دهد. همه ی شخصیت ها به یک شکل حرف می زنند، فارق از جنسیت، سن و سال و روحیات. در حالی که ما باید با دیالوگ شخصیت خلق بکنیم. دیالوگ ها باید بتوانند نشان دهند که گوینده زن هست یا مرد. پیرهست یا جوان. معمولا انسان های باتجربه و مسن در گفتگوهای شان از ضرب المثل ها و عبارات قدیمی استفاده می کنند و گفتارشان وزانتی دارد که در کلام یک جوان یا نوجوان نمی بینیم. همینطور هست تاثیر جنسیت. تکیه کلام ها و عادات کلامی هم بخش دیگری از این تشخص زبانی شخصیت ها هست که می تواند در گفتگوها نمود پیدا بکند. امیدوارم که این نکات مفید باشد. ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344