💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
از بچگی دوست داشتم مادر شوم. مامان بازی با عروسکهایم جزو لاینفک بازیهایم بود. وقتی ۷ ساله شدم مادر
🍎حمد و صلوات
برای شفای همه بیماران علی الخصوص بیماران کرونایی و لاسیّما مادرها.❤️
نور
کرونای خانوادگی حالش به این است که هیچ کس حالی ندارد برای دمنوش و حجامت و ... و همه درگیرند...ولی سلانه سلانه داریم خوب میشویم.
کرونای خانوادگی خیلی بانمک است. با هم غذای آبکی میخوریم. با هم یکهو هوس میکنیم و یک ذره روغن می ریزیم توی غذا. پسرها مدام آتش میسوزانند. کما فی السابق. بعضی روزها ساعت ها مجله داستان میخوانم و دارم فکر میکنم چرا رمان نمی خوانم. حتی حوصله نوشتن هم ندارم..بیشتر داستان های کوتاه و روایت های مجله داستان را میپسندم...دلم میخواهد توی بازی های گوشی غرق شوم ولی عمیق نیستند.
گاهی فکر می کنم بیماری چقدر خوب است. خیلی خوب. همین که نمیگوید و نشانت میدهد که چقدر ضعیف و یک لا قبا هستی در ستایشش کافیست.
مریضی باید اشکت را دربیاورد و کرونا خوب چیزی است. چنان نفس چموش را رام می کند که نگو...بقیه اش چیز مهمی نیست. یکی دو هفته دیگر اثری از این دردها و بی حوصله گی ها و اعصاب خرابی ها نیست...شاید یک ماه دیگر دلم برای کرونایم تنگ شود...خدا را چه دیدید...
اتفاقا دلم میخواد زیاد ازش ننویسم.
میخوام از عمق #بیماری بنویسم...
اینکه مثلاً یک پیرنگ
یک ایده
یک چیزی
اینکه بیماری چقدر میتواند ما را رشد بدهد....یک دفعه وسط سگ دو زدن ها و دور خود چرخیدن ها مثل یک افسر سوت میزند و بدن را میخواباند و سیستم بدنی را میبرد پارکینگ و ما تازه میفهمیم که عههههه ! چرا ؟
مریضی یک نوع حیات است. یک نوع ترمز. یک نوع تو سری خوردن و بینی به خاک مالیده شدن...چیزی شبیه سجده
سجده ای که غرور و همه چیزت را میگیرد.گاهی فقط یک چیز...فقط اختیار ادرار را میگیرد و آدم ها حاضرند اختیار همه چیز زا بدهند تا فقط اختیار همین چیز را به دست بیاوردند...خیلی چیزها داریم که قدرش را جز با بیماری نمیدانیم.
کرونا برای من یک ایستگاه تفکر است. کرونا برای خیلی ها کوچه بن بستی بود که مامور ساواک پشت سرشان وارد کوچه شد. یک دفعه گرفت شان و یکدفعه تمام....کرونا یک بیماری است. اگر تمهیداتش را رعایت کرده باشی مثلا واکسن زدن باشی و پرهیز غذایی بکنی و به موقع به پزشک مراجعه کنی و همه اینها که همه میدانیم یک ایستگاه تفکر دو هفته ای خواهد بود...
جسم ما مرکب سواری است. اگر بیمار شود برای رسیدن به مقصد دچار مشکل خواهیم شد. مقصد ما خداست. برای رسیدن به این مقصد باید مواظبش باشیم. توصیه میکنم توصیه های اهل فن را گوش کنید. نظرهای غیر کارشناسی و دور از حقیقت و شایعه سازی و ظن و گمان خودش عامل استرس و بیماریست. امیدوارم همه بیماران مخصوصا کرونایی ها هرچه زودتر خوب شوند.
#اُمیکرون
#کرونا
#واقفی
#سجده
#ایستگاه_تفکر
📣 مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات (حوزه های علمیه) برگزار می کند:
💠 اولین جشنواره پاسخ برتر
💢 با هدف معرفی و تجلیل از فعالان و پیشگامان عرصه پاسخگویی به شبهات دینی
☘️ موضوعات جشنواره:
قرآن و حدیث، ادیان و مذاهب، تاریخ اسلام و معاصر، سیره نبوی و ائمه معصومین، حقوق، اخلاق و تربیت، سیاست، فقه، کلام و فلسفه و پاسخ گویی به شبهات فضای مجازی
☘️ قالب های جشنواره:
- علمی: کتاب، مقاله، پایان نامه
- ادبی: شعر، داستان، روایت، ساده نگاری (مینیمال)
- چند رسانهای: فیلم، فیلم کوتاه، مستند، فیلم نامه، نقد فیلم، کلیپ، پادکست موشن، انیمیشن و تولید نرم افزار
- تجسمی: عکس، گرافیک، کاریکاتور، عکس نوشته
- بخش ویژه: پاسخگویی به شبهات در فضای مجازی: (تأسیس سایت، صفحه شبکه اجتماعی و کنشگری)
☘️ جوایز:
- رتبه اول: تندیس، لوح تقدیر و 40 میلیون ریال وجه نقد
- رتبه دوم: لوح تقدیر و 20 میلیون ریال وجه نقد
- تقدیر از چهرهها و مراکز فعال در عرصه پاسخ گویی به شبهات
- حمایت از تولیدات آثار چندرسانهای
📌مهلت ارسال آثار
سیام دی ماه 1400
📌اختتامیه جشنواره
اسفند ماه 1400
📌ارسال اثر:
http://reg.ismc.ir/rules/206
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌹@farhangi_whc🌹
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
📣 مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات (حوزه های علمیه) برگزار می کند: 💠 اولین جشنواره پاسخ برتر 💢 با
بخش داستان هم داره...کسی جا نمونه
CQACAgQAAxkBAAE4Up9hAAHk85KhNELb2RpE4jeyj5jPy4kAAm0RAAKmIGhQK8vCvFqK3oEgBA.mp3
6.24M
عِمران واقفی:
من در حوالی غم منزل گرفته ام. اجاره ها اینجا سر به فلک کشیده است.
#واقفی
🍃ڪلاس آموزش مبانے شعࢪ🍃
زمان : پنجشنبه:1400/10/9
ساعت20:00
مکان : باغ پادشاه وارونہ🌱
باغبان : جناب آقای جعفری ندوشن
منتظر حضور سبزتان هستیم🌱✨
ــــــــــــــــــــــــــــ○•♡•○ــــــــــــــــــــــــــــ
نشانی باغ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
#بریده_کتاب 📖
بریدهای از رمان #عقیق_فیروزه_ای ✨💍
✍️ #فاطمه_شکیبا
🔸به مناسبت سالگرد حماسه #نهم_دی و روز بصیرت و میثاق با ولایت🔸
🔰🔰🔰
بالای پل هوایی ایستاده بود. جمعیت در خیابان موج میزد و در میدان امام حسین(ع) دریا میشد. نه شبیه دسته عزاداری بود نه تظاهرات؛ چیزی ترکیب این دو.
پرچمهای بزرگ «یا حسین(ع)» روی دستها میچرخید. بجز کسانی که کفن پوشیده بودند، بقیه جمعیت یکدست سیاه بود.
- در روز عزا حرمت ارباب شکستند... علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
همین چندروز پیش بود. آنچه را میدید باور نمیکرد. این بار نه سطلهای زباله و ماشین پلیس، که دسته عزاداری در آتش میسوخت. با دیدن شعله میان پرچمها، احساس کرد آتش از درون او زبانه میکشد. تعدادی از عزاداران در آتش میسوختند.
- این فتنه گران راه عزادار تو بستند... علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
شعر مردم، خاطرات روز عاشورا را برایش زنده میکرد و باعث میشد در سرمای دیماه، وجودش گر بگیرد. همان روز وقتی به خودش آمد و دید همراه بقیه نیروهای امنیتی و امدادی مشغول کمک به عزادارهاست، فهمید کار فتنه و فتنهگرها تمام است. ارباب بیسر مثل همیشه به داد رسید و مرز کمرنگ میان حق و باطل را پررنگ کرد.
مظلومنماهای مدعی سیادت، با آتش زدن پرچمهای عزاداری نشان دادند از نسل همانهایند که خیام حرم آلالله را به آتش کشیدند.
پای حسین(ع) و عباس(ع) که میان آمد، غیرت در سینه حبس شده مردم بیرون ریخت.
- علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
علمدار کجایی؟
علمدار کجایی...؟
🔰🔰🔰
#فاطمیه
#بصیرت
#حاج_قاسم
#قهرمان_من
#روایت_عشق
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
عِمران واقفی:
مثل قاسم تکثیر شده ام. به تمام اعلامیه های قلبم قسم.
#واقفی
شاد نیستم. ولی بی نهایت خوشحالم. به همین عرقِ سرد قسم. به همین سویه اُمیکرون قسم. به همین سویه چراغِ ایستگاه پرستاری. شاد نیستم. ولی بینهایت آرامم. بی نهایت مطمئن هستم. بی نهایت روشنم.
#واقفی
صدای جاز و پاپ. صدای ابر. صدای باران. صدای شره می آید. من آب هویج میگیرم و تفاله های دلم را به کیسه زباله میاندازم. قلبم نارنجی شده. نارنج را از پوست دست نشناختم و دوباره ریه ام را بریدم. طلعت ماهش را دیده ای؟
#واقفی
آمد به بالینم و موز بهشتی برایم آورد. تمام رگهایم بوی موز میدهد. بوی سلامتی. هنوز مزه ماچش روی گونه ام مانده است.
#واقفی
دلم خوش است به نگاهش. زیر ذره بین چشمهایش دارم آب میشوم. اما چه باک. آب خواهم شد و جاری...
#واقفی
شبیه شفیره. شبیه پیله است این روزها. پروانه خواهم شد به زودی. بالهایم را دیده ای؟
#واقفی
روحم کفش پوشیده و تند میدود. جسمم اما بی جان است. همین گوشه افتاده.
#واقفی
زیر آبشارِ آرامش دلستر تگری میزنم. تمام زنان بهشتی دارند دعای هفتم صحیفه میخوانند. غمها اینجا تلنبار شده اند. کنار آبشار.
#واقفی
استخوانهایم التماس دعا دارند. همگی میل شکستن دارند. پودرِ استخوان هایم تقدیم به تو ای حضرت عشق...مرا ببر نیمه شب...در آتشفشانی از خشمِ خصم. همچون قاسم.
#واقفی
بیمار میل رفتن دارد. رفتن به آسمان. رفتن و گردش در کهکشان. دید و بازدید و سیبل بوسی از تمام ستاره ها...
#واقفی
صدای رعد و برقی ملایم میآید. مثل لالایی. همینجا که هستم دلم هزار بار میشکند. دلت هزار بار شکسته؟
#واقفی
چشم هایم شنا میکند. موقع خواندن دعای هفتم صحیفه. ماهی ها به دریا میرسند به شرط جاری بودن. خدایا جاری ام کن. خواهرشوهر بودن بس است.
#واقفی
#کرونا_نویسی
Setaregan-eFaribKhorde-{www.bookiha.com].pdf
1.22M
ستارگان فریب خورده
میرزا فتحعلی آخوندزاده