eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
917 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
تا رسیدم به فرات تا بنشستم لب آب یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب ❤️💔 هرگونه کپی برداری، ایده برداری، استفاده برای پروفایل و نشر آزاد است
چرا میگوییم: *بأبی انت و اُمی یا حسین* یک موقع من به ذهنم می آمد که چرا دائما می گوییم «بِأَبِي أَنْتَ‏ وَ أُمِّي‏»؟ این چه حرفی است؟! خوب از کیسه خودت خرج کن! چرا میگویی پدرم و مادرم به فدای تو؟! اهل و عیالم به فدای تو؟! بعد یک آقایی، یک داستانی را نقل کرد و متوجه شدم اصلا مسئله چی است. نقل میکرد که شخصی هر روز زیارت عاشورا میخواند و در زیارتش عرضه می داشت: «بِأَبِي أَنْتَ‏ وَ أُمِّي». یک روز که این زیارت را نخواند، پدر و مادرش در خواب آمدند و از او گلایه کردند که امروز چرا برای ما دعا نکردی؟ 🌟 این دعاست؛ بهترین دعا برای پدر و مادر این است که فدای امام حسین بشوند. ما اگر فدای امام حسین نشویم فدای دنیا می شویم. اگر کسی با امام حسین همراه نشود، فدای دستگاه شیطان خواهد شد. آنهایی که خودشان را به امام حسین رساندند بهشتی شدند. جاودانه شدند. این بهترین دعاست. در زیارت جامعه کبیره  از معصومین (ع) چنین میخواهیم «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی» یک کاری بکن پدر و مادر من، اهل و عیال من، مالم و همه هستی ام را فدای تو کنم. .  🌟جبهه سید الشهدا  تماما نفع است و هیچ ضرری در آن نیست! جبهه دشمن هم تماما ضرر است. مگر اصحاب عاشورا  ضرر کردند؟ بله، غنایم طرف دشمن بود؛ به حسب ظاهر فتوحات و پیروزی ها آن طرف بود، ولی واقعا کدام ضرر کردند؟ 👈 جبهه حق همیشه همینطور بوده! الان هم سختی و عسر هست، ولی «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» خدای متعال در در دل همین سختیها، برای مومنین گشایش می کند. آنهایی که از وسط این سختی رد نمی شوند، برای همیشه در عسر می مانند؛ اما آنهایی که با حضرت راه می روند، از وسط این سختی به یُسر میرسند. (استاد سید مهدی میرباقری . شب ۴ محرم)
سلام. 🔹می‌گوید من سگ حسینم. 🔸اگر کسی روی کار نکنه ذره ای فایده نداره. پ.ن ابلیس اهل عبادت بود. فقط یکجا نتونست دستور خدا رو بر استدلال خودش ترجیح بده و استدلال خودش رو به جای دستور خدا قبول کرد. فوقع ما وقع.
♥️حضرت سقا علیه السلام ما را از جامِ حبّ حسین علیه‌السلام سیراب کن. @ANARSTORY
هدایت شده از یا فاطمة الزهرا
دیگر امسال تصمیمش را گرفته بود. محرم که از راه رسید دفتر یادداشتش را برداشت و نوشت.... ادامه‌اش با شما
هدایت شده از سَڔآݕ.مٻم✍🏻
دیگر امسال تصمیمش را گرفته بود. محرم که از راه رسید دفتر یادداشتش را برداشت و نوشت.... - بسم رب الحسین... یکی بود یکی نبود...
امامزاده جعفر یزد. هیئت انصار ولایت یزد. نائب الزیاره همگی هستم‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یا فاطمة الزهرا
سلام و ادب امروز با هشتگ‌های ، ، ، ، مونولوگ، دیالوگ، دلنوشته، شعر، خاطره یا داستان بنویسید.
هدایت شده از :)
دیری ست قلمم لب تشنـه مانده و آب می‌خواهد بیا و با جامی سیرابش کن، که دستــانِ تو شفاست!
هدایت شده از مَهِ یاس
سلام و ادب خدمت سلطان ادب
هدایت شده از مَهِ یاس
«صلی الله علی الباکین علی الحسین» سلام خدا بر گریه کنندگان بر حسین (علیه السلام) التماس دعا
قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ عليه السلام : كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِىٍّ نافِذَ البَصيرَةِ، صٌلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبى عَبدِ اللّه ِ وأبلي بَلاءً حَسَناً، ومَضي شَهيداً. ترجمه: عمويمان عبّاس بن على عليه السلام ، تيزبين بود و ايمانى استوار داشت . همراه ابا عبد اللّه عليه السلام جنگيد و آزمونى نيكو داد و به شهادت رسيد. دل و دست تو چشمه کرم است حُرمتت مثل کعبه محترم است شاهدی جز تو کیست در عالم که به باب الحوائجی علم است رویت ای ماه هاشمی رخسار نور "مستوحشینَ فی الظلم" است تا صدای تو در دلم جاری است نغمه های تو "دافعُ النقم" است برق شمشیر شب‌شکاف تو نیز سایه لطف "سابغُ النعم"است جَهد تو در جهاد عاشورا جنگ با کفر و قهر با ستم است تا تویی پاسدار خیمهء وحی اهل بیت رسول را چه غم است؟ چه بگویم که گفت خیر الناس رحم الله عمی العباس ﷽؛اینجابا هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. باهم ساقه می‌زنیم وبرگ می‌دهیم. به زودی به اذن خداانارهای ترش و شیرین وملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 @ANARLAND
هدایت شده از محبوب
اشکش که در فراتِ کف دستانش چکید، آب روے آب ریخت. مخلوط آب و اشکِ درون مشک، چه تلاش‌ها کرد برای رسیدن به خیمه...
هدایت شده از محبوب
شرمنده شد فرات آن روز، امروز زمزمے شده دور حریمش. حلقه‌وار‌ و گریان و شرمنده.
هدایت شده از fatemeh
ادب تا ابد شرمنده وفای عباس است و فرات از او خجل...
هدایت شده از گلستانی(یازهرا.س.)
ممکن ای صبح طلوع... نمی‌دانم سِرَّش چیست گاهی که نمی‌خواهی بگذرد، می‌گذرد! زود هم می‌گذرد... حتی گمان می‌کنی زودتر از همیشه هم می‌گذرد. این حال دل بی قرار من است... که ضجه می‌زند، خواهش و تمنا می‌کند، اصلا التماس می‌کند، نه! طلوع نکن! نیا... که اگر می‌دانستی لحظه عروجت بر قله آسمان با سقوط عرش بر زمین یکی خواهد شد، خودت نمی‌آمدی... اما...! گوش کن! می‌شنوی؟ صدای همهمه‌ای چونان زنبوران عسل به گوش می‌رسد... دل‌های دیگری هم در این شب بی‌تابند... همان‌ها که تا خود صبح دل به عشق بازی دادند... همان‌ها که دل به تاریکی خیمه ندادند و نرفتند... ماندند تا اندکی، فقط اندکی دیرتر ندای هل من ناصر مولا بلند شود... این‌ها هم دل‌هایشان برای ظهر فردا می‌تپد... چرا که چشم انتظار وصالند... او بی قرار و من بی قرارم او به شوق وصل و من از هجر فراق ...