.
نگویید جا ماندهایم!
کسی که قلب و روحش رفته جامانده نیست.
جامانده کسی است که عشق و شور و طلب زیارت #اربعین به ذهنش هم نمیرسد و علاقهای ندارد.
اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست، خیری بوده و ثواب نیت را بردهاید. شاکر باشید و نگویید جامانده ایم.
_آیت الله جوادی آملی
.
هدایت شده از مهشکن🇵🇸🇮🇷
✨﷽✨
📌 فراخوان خادم افتخاری در موکب لشگر فرشتگان✨
🏴 در ویژه برنامه پیادهروی بزرگ جاماندگان اربعین حسینی در اصفهان
🌀 عرصه های فعالیت:
⛺️احداث و فضاسازی موکب
🗂آمادهسازی پوسترها، رزق معنوی و سایر ملزومات موکب
🎤روایتگری
☕️پذیرایی
📸عکاسی و فیلمبرداری
⏰ زمان خدمت:
۱۴ شهریور ماه جهت آمادهسازی موکب، از بعد از ظهر تا شب
۱۵ شهریور ماه، مصادف با روز اربعین حسینی جهت پذیرایی و روایتگری در موکب
شیفت اول: از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ ظهر
شیفت دوم: از ساعت ۱۴ بعد از ظهر تا اذان مغرب
(امکان حضور در دو شیفت وجود دارد)
🏠 مکان:
فعلا نامعلوم؛ در مسیر پیادهروی یا به احتمال زیاد در گلستان شهدا.
⭕️مهلت ثبت نام:
فقط تا ۱۲ شهریور ماه
🆔 جهت اعلام آمادگی برای حضور پیام دهید:
@forat1400
⚠️⛔️لطفا قبل از پیام دادن به این نکات توجه کنید:
لطفا قبل از پیام دادن، از امکان حضور در زمان مقرر مطمئن بشید و یه روز مونده به اربعین پیام ندید که نمیتونیم بیایم!
برای آمادهسازی موکب، از عصر سهشنبه تا شب احتمالا کار داریم، سال گذشته من ساعت یازده و نیم رسیدم خونه. پس اگر محدودیتی در رفت و آمد دارید به خانواده اطلاع بدید و برنامه رفت و آمدتون رو مشخص کنید که بعدا مشکلی پیش نیاد.
روز اربعین هم احتمالا تا اذان مغرب درگیر خواهیم بود، حتی بعد از اذان، چون باید موکب رو جمع کنیم.
لطفا زمان حضور و کاری که میخواید انجام بدید رو دقیقا مشخص کنید.
اگر قصد روایتگری دارید باید حتما تسلط کافی به خاطرات بانوان شهید داشته باشید، همچنین با اندیشه رهبری در حوزه زنان و الگوی سوم تا حدودی آشنا باشید.
لطفا اگر قصد همکاری دارید از قبل مشخص کنید، روز اربعین بلند نشید بیاید و بگید یه کاری به منم بدید کمک کنم! چون این مدل همکاری پیامدی جز بینظمی نداره.
پیامهای غیرمرتبط با موکب رو پاسخ نمیدم.
ممنونم از لطف و محبت شما.
#اربعین #امام_حسین
دو روز است که سلمان را ندیدهام و زیر این سقف توری روزم را شب کردهام...اصلا اینجا از یک جایی به بعد مردها از زنها جدا میشوند و فقط در محل گمشدگان میشود هم را دید؛ بسته به ارادهی هر کدام که بخواهد دیگری را پیدا و یا به همان اصطلاح رایج، پیج کند و فرابخواند...یا اینکه خودش جایی بیرون از صحن، بدون نظارت سربازی، قراری بگذارد...
همه میآیند و چند ساعتی اینجا میمانند و میروند، من ولی از همه بیشتر اینجا ماندهام؛ سامرا در جوار دو امام معصوم علیهماالسلام...
نمیدانم سلمان از کجا و چگونه راهی پیدا کرده که بیاید اینجا و برود و خادم بشود توی کفشداری و امانتداریهای حرم...
من ولی هیچ وقت حتی به حالش غبطه هم نخوردهام و هر سال که او میخواهد راهی شود و تازه من را هم راهی کند با کنایه به او گفتهام که؛ من یک مادرم، بچههایم برای خدمت دیدن از همه اولیٰترند حتی از زوار امام... مسلم است که وقتی این فکر من باشد هیچ وقت هم توفیقش را پیدا نمیکنم؛ حتی اگر تا اینجا بیایم و حتی اگر سلمان تمام تلاشش را بکند؛ اشتباه یا درست بودن فکرم را نمیفهمم ولی درک و معرفتی بیشتر از این ندارم...
گاهی هم خدا را شکر میکنم که هر چه او سعی کرد و با مسئول و مسئولانش حرف زد، نشد که من کاری را دست بگیرم؛ مثلاً من اگر میرفتم در قسمت سرویسها چه عذابی به همه میدادم؛ به هیچکس اجازه نمیدادم توی روشوییها لباس بشوید...
اصلا نمیدانم چه کسی به خانمها سفارش کردهاست که هر جا آب دیدید و فرصت داشتید تمام آنچه را در ساک و کولهتان دارید، یک دور بشویید و آب بکشید...دیگر به این هم کار نداشته باشید که یک نفر، یک ساعت معطل میماند تا از بیست و پنج روشویی درگیرِ رختشویی، یکیاش رها شود تا او بتواند یک وضویی بگیرد و به نماز جماعت برسد...
مهم لباسهای شماست... شمایی که تمیزی و هیچ کس مثل شما نمیداند که چه طور باید لباس بشوید و حسابی آب بریزد و آب بکشد...
و این جالب غمانگیز چه قدر خاص است، اینکه هر خانم ایرانی خودش را در اجرای احکام مربوط به شستن و آب کشیدن از دیگری جلوتر میداند و هیچ دو خانمی را ندیدم که از اجرای این احکام توسط دیگری راضی باشد و راحتتر بگویم انگار لباس خیس دیگری نجس است برای آن دیگری...
من در این سفر بارها به تنگهی ابوقریب فکر کردم و به خانم فرات...
اینکه آقای پناهیان و دیگرانی تکرار میکنند که تجربهای شبیه به زمان ظهور یا نه دقیقتر بگویم تمرینی برای زمان ظهور است این پیادهروی...نه این هنوز در میان خانمهای ایرانی دیده نمیشود، حداقل در میان خانمهایی که من دیدم...
این حداقل را هم به خاطر حرف امام گفتم که آن دنیا همهی خانمهای ایرانی جلوی من را نگیرند...و پناه میبرم به خدا از کل کل با آنها در هر جایی؛ مثلاً آنهایی که توی حرم بودند و چون زودتر آمده بودند حاضر نبودند یک لحظه جا بدهند تا دو رکعت نماز زیارت را هم دیگرانی که دیرتر آمدهاند بخوانند و چه دلم سوخت برای خودم که نمیتوانستم چیزی بگویم تأثیر گذار...فقط چند بار خواستم دعا کنم که؛ خدایا کاری کن که راه برای خانم ها بسته شود، بنشینند توی همان خانه و بشویند و بسایند...ولی دعا نکردم...انگار عالم و آدم منتظر نشسته بود ببیند که من چه دعایی میکنم و من چه بد بودم در انتخاب دعا...
امام را بارها توی عراق دیدم...عراقی که امام را ندارد، هر چند او هم بهرهها از وجود امام برده است...
عراق و یا حداقل این شهرهای مذهبیاش که ما دیدیم هنوز خیلی قاتی جهان سومیهاست...ماشینهای خارجی سوپر لوکسش در کوچه پس کوچههای خاکی و پر از آشغالش اگر مصرف گراییاش را توی چشم بینندهها نمیزند پس چه چیزی را میخواهد بگوید؟
آشغالهایی که اگر توی ایران بود خودش منبع درآمدی میشد...
و از همه آزار دهندهتر نوجوانهای سیگاریاش بودند که حتی بعضیها توی حرم خدمت میکردند و دود سیگارشان زوار را آزار میداد...
#سجادی
#اربعین
▪️اربعين حضرت اباعبدلله عليه السلام تسليت باد
بخشي از اعمال روز اربعين رو مطالعه كنيد وعمل كنيد و ياد ما هم باشيد✋
🏴 اعمال روز اربعین :
1️⃣ «زیارت امام حسین (علیهالسلام) و زیارت اربعین»
▪️ در این روز، زیارت امام حسین (علیهالسلام) مستحب است...
2️⃣ غسل اربعین و توبه
3️⃣ بعد از نماز صبح ۱۰۰ مرتبه
(لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
4️⃣ ۷۰ مرتبه تسبیحات اربعه
5️⃣ بعد از نماز ظهر، سوره والعصر و سپس ۷۰ مرتبه استغفار
6️⃣ غروب اربعین ۴۰مرتبه لاالهالاالله
7️⃣ بعد از نماز عشاء قرائت سوره یاسین و هدیه به حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام)
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۷۳
#اربعین
💠 دین و احکام رو با زبون طنز از «شیخِ شوخ » یاد بگیر✋😅
👉👉 @Sheikh_Shookh 👈👈
روز حسرت
از لابهلای جمعیت به سختی خودت را به باب طوسی میرسانی؛ دری که به وادی السلام میرساندت. شلوغی و ترس از تنه خوردن، قدمهایت را کُند کرده. ناخوداگاه برمیگردی و از میان جمعیت نگاهی به حرم میاندازی. چشمهایت کمی به نم مینشیند. زیر لب زمزمه میکنی: ما عرفتُک حق معرفتک و ما ازورک حق زیارتک. از جمله خودساختهات شرمنده میشوی و در دل میگویی: مولا جان ببخش چنان که هستی، نشناختمت و چنان که لایق توست، زیارتت نکردم.
چند قدمی جلو میروی و باز برمیگردی و به حرم چشم میدوزی. دلت نمیآید چشم برداری، اما باید بروی. جمعیت برای رفتن تو صبر نمیکند. موج جمعیت تو را جلوتر میبرد. باز نگاهت به عقب سرک میکشد. به گنبد نگاه میکنی و به "السلام علیک یا امیرالمؤمنین" که سبزی چراغهایش میان طوفان چشمهایت مینشیند. بغضت را فرو میدهی. هنوز برای بغض کردن زود است. هنوز مهمان خانهپدری هستی. دلت را به راه میسپاری و جلو میروی. قدم به وادی السلام که میگذاری، تازه حسرتها روی قلبت سنگینی میکند. حسرتهایی که این چند روز، در سعی صفا و مروهات بین عتبات عالیات ذرهذره جمع کردهای. حسرت سلامهایی که در هیاهوی خواهشهایت گم شد و علیک السلامی که ابراهیم مجاب شنید و تو نشنیدی. حسرت فهمیدن زیارتنامههایی که طوطیوار خواندی و درک نکردی. حسرت نوری که نتوانستی گدایی کنی. حسرت لحظههایی که بیثمر از دست دادی. درِ حسرتخانه دلت را میبندی و خودت را به طریق الجنه میسپاری. شنیدهای که این جاده به طریق الحسین ختم میشود. هنوز سردرگمی. کمکم از همراهانت جدا میشوی. نمیدانی جلوترند یا عقبتر. خیالی نیست؛ گفتهاند این مسیر، راه پیدا شدن است، نه گم شدن. قدمهایت را محکم برمیداری و فکر میکنی کاش من هم بهرهای از این راه ببرم.
زیر لب مداحیهای اربعینی را زمزمه میکنی و به حسها و آرزوهایی که القا میکنند، فکر میکنی. هرچه جلوتر میروی، درک شعرها برایت سختتر میشود. انگار میان خودت و آنچه در مداحی موج میزند، فاصله زیادی میبینی. بیخیال مداحیها میشوی. دنبال ذکری میگردی تا پیادهرویت را متبرک کنی. بهتر از صلوات چیزی پیدا نمیکنی. شنیدهای که صلوات موانع ظهور را برطرف میکند. و نیز شنیدهای که راه ظهور از کربلا میگذرد...
کمی که خسته میشوی، گوشهای مینشینی تا نفسی تازه کنی. سراغ نرمافزارها میروی. پیامها و استوریها پراندوه جاماندگان را یکی بعد از دیگری باز میکنی و دلت میلرزد. گوشی را کنار میگذاری، اما جمله به جمله متنها در ذهنت رسوخ کرده. حالا همقدم تنهاییهایت متنهای پر از معرفت جاماندگان است. جملههای بلند و پرمعنایی که دلت را سوزانده و چشمهایت را تر کرده. هی کلمات زیبا و پرشور و شوق متنها را مرور میکنی و هی خجالت میکشی. هی آرزوهای آنها را با دغدغههای خودت مقایسه میکنی و هی ناامیدتر میشوی.
هرچه جلوتر میروی، هرچه بیشتر خودت را تحلیل میکنی، هرچه بیشتر آن متنها را میخوانی، از خودت بیشتر شرمنده میشوی. شرمنده از ذهن تاریکت، شرمنده از معرفتی که نداری، شرمنده از راهی که میروی و بهرهای از آن نبردهای؛ راهی که دیگران شناختهاند و حسرتش را میخورند و تو میروی و درکش نمیکنی.
کمکم پاهایت کمی درد میگیرند، شاید حتی تاولهای کوچکی هم مهمان کف پاهایت بشوند، اما دلت هنوز درگیر نشده و ذهنت هنوز اسیر سیاهیهاست. باز خط به خط متنهای جاماندگان زائر را مرور میکنی و پشت سرهم آه میکشی...
به جمعیتی که بیوقفه میروند، نگاه میکنی و ذرهذره حسرت و سرگردانی را با تمام وجود میچشی... انگار داری طعم محشر را میچشی... طعم پرعذاب روز حسرت را.
✍عصمت السادات حسینی
#اربعین
#روز_حسرت
#جاماندگان_زائر
@Taalei_eduزائر الحسین.mp3
زمان:
حجم:
4.33M
🔈 #رادیو_تعالی
🕌 در این مسیر همه یه اسم دارن،
زائر حسین...
🔸 باز خاطرات آشنای مشایه
مبلهای آفتابخورده، کنار جاده...
موکبهای سر راه...
مجمعههای پر از میوه روی سر جوونا...
تاولهای دردناکِ دوست داشتنی...
🔷 اینجا بیت الحسین است. دیگر هیچ کس تشنه نمیماند.
🎙اخگر
#کربلا #اربعین #پیاده_روی #امام_حسین #مدرسه_تعالی
✅ @Taalei_edu
❤️ @anarstory
نور
کاش دخترکی بودم در مسیر مشایه. سینی خرمایم بر کف. روی لباس مشکی عربیام سوزن دوزی زیبا. پدرم پای دیگِ قیمه نجفی.
گرم است هوا. پدرم عرق کرده شدید. مادرم با زن ها کبه میپزد. خاله کوچیکه پارچ نومیبصره در دست. پسر خالهها شربت پخش میکنند. من کنار این وان پر از آب به خواب رفتم دیشب. هلابیکم میگفت جَدَّم. بِزوّار ابوسجاد. خواب بودم که روحم کنده شد از زمین. کل مشایه را میدیدم.
مردی را دیدم که مواظب همه دختربچه های این مسیر بود. مردی بلند قامت. شبیه همه مردهایی بود که دوستشان داشتم. شبیه بابا. جدّم. عمی. آقا را در بیداری میدیدم انگار...
#واقفی
#اربعین
#مشایه
@anarstory
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
زیارت عاشورا قسمت ۱
نور
از چهل و چند روز پیش شروع شد. زیارت ارباب ارباً اربا شد. چهل بخش. قرار شد هر هنرمند یک بخش رو خوشنویسی کند. حالا آماده شده.
بعضی ها البته خط خودشان نیست و با فونت است و طراحی شده...بعضی کنار کارشان نقاشی کشیده اند.
اکثراً زیر بیست سال هستند. و چقدر برکت دارد کار جمعی برای آقای اباعبدالله علیه السلام.
از حضرت فاطمةالزهرا سلام الله علیها درخواست ملتمسانه دارم که از جود و سخای خودشان این چهل نفر را عطایی بخشد بی نظیر.
ابد والله ما ننسی حسینا. به خدا که هرگز حسین را فراموش نخواهیم کرد.
#زیارت_عاشورا
#اربعین
#خوشنویسی
@anarstory