eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
917 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
☆Bahrami◇: می‌نویسم موعود حقیقی من می‌دانم می‌خواهی مردمانت تشنه دیدار تو و آینه حق الهی شوند. پس گوش بده بر دل این خسته دلانی که تشنه عشق و خسته انتظار دیدار جمال تو شدند... طَهـ🐼ــورآ: مینویسم برای او که از شرم، شهامت نگاه به چشمانش را ندارم. •⇝t.h ):)‌همیشه بخند🎻: می‌نویسم تا آخر عمرم... چون بارها مدیونش شده‌ام دلتنگش شده‌ام و بارها در حسرت اینکه او ظهور کند و من دراین دنیا نباشم، چشمانم تر شده است. مَهِ یاس: شما که هستید این منم که نیستم. باورش سخت، اگر باورم میشد اوضاع بهتری داشتم. هر دو در حسرتیم، من در حسرت آمدن او، برای خودم او در حسرت آمدن، برای من.‌‌.. واین خود خواهی نیست، عشق خدا به بنده‌اش... سلام فرمانده... امری باشه؟ ‌ ‌ 𝙁𝙏𝙁𝙕 ‌‌𓆸: می‌نویسم که حسرت دیدارش رخنه به اعماق قلبم کرده... حسرتی که چشمانم را باز کرده است و امان از این روح که خسته از چشم به راهیست... برای تو می‌نویسم که خواهی آمد صلح را پراکنده خواهی کرد برای تویی که آمدنت آرزوی سنگ های بیابان شده است... مَهِ یاس: _ چند سال امام زمان غایب هست؟ _بیش از هزار سال. _مادربزرگ صد سالش دیگه؟ _آره _ بیش از هزارسال میشه ده تا صدتای هم بیشتر؟ _ آره _ وای چقدر زیاد... مِیْرمـَهْدِیٓ: نباید نوشت برای او باید جان داد! ریهام: ... نمی‌دانم چه بنویسم! از چه بگویم! از دردها بگویم که یکی دوتا نیست و خود بر آن‌ها واقف است! از شادی بگویم که کدام شادی؟! شادی‌های پوشالی ما که... بگذریم! از او بنویسم؟! یا از خاطراتم؟! یادم می‌آید کودکی‌هایم را...! یادم هست، هروقت پدرم نبود، شب‌هایم رنگ ترس داشت! با وجود همه‌ی بزرگ‌ترهای اطرافم، حس بی‌پناهی داشتم! انگار کسی را گم کرده بودم! بی‌دلیل، می‌گریستم و با هر لحظه‌هایی که مرا یاد او می‌انداخت، بغ می‌کردم و منزوی می‌شدم! کم می‌خندیدم و با زندگی عادی قهر می‌کردم! اما بمیرم! بمیرم برای آن‌که پدر امتی‌ست و بیش‌ از هزار سال است که از دیده‌ها پنهان شده...! با وجود این‌که پدر خوانده می‌شود، پدر حس نمی‌شود! نیست و برای نبودش، کاری نمی‌کنیم! نیست و زندگی‌مان روال عادی‌اش را طی می‌کند! نیست و در روزمرگی‌هایمان، پدر را فراموش کردیم! پدری که با هر غم‌مان، می‌گرید و با هر خنده‌ی‌مان، شاد می‌شود! پدری دل‌سوز که از خطاهای نفسانی و شیطانی ما، روز و شب در پیش‌گاه خدا، شرمنده‌ی خداست! و ماییم که فرزندیم! فرزند ناخلف...!
... دریاب ما را مولا.
نور ای صاحبِ من. ای امام زمانم. ای مولا. ای بقیة الله الاعظم. ما این چند روز درگیر فتنه‌ای بودیم که از نظر ما لازمه‌اش نگاه کردن به این کلیپ ها بود تا بتوانیم درک کنیم حقیقت را. متأسفانه زنهای بی حجاب و بعضاً هرزه‌ای در این کلیپ ها بودند که تقوای چشمی را از ما گرفتند. ای امام عزیز ما! از شما درخواست داریم ما را ببخشید و تقوای چشم و گوش به ما بدهید. نوکر شما هستیم. گناه می‌کنیم ولی از گناه متنفریم. شما را دوست داریم ولی توان ما کم است. ما را قوی کنید تا بتوانیم به شما خدمت کنیم. واسطه شوید به درگاه الهی تا اسم ما را در بین سربازان و نوکران شما بنویسد. خواهش می‌کنم. به حضرت طاهره، به صدیقه طاهره به بی بی دو عالم به حضرت مرضیه راضیه سلام‌الله‌علیها قسم می‌دهیم شما را. ما هیچ نمی‌دانیم. ما را عالِم و مُـبَیِن کنید. هم بفهمیم و هم بفهمانیم. آمین 💯 @ANARSTORY