🌹 #سلامامامزمانم
سلام بر تو
ای مولایی که دستگیر درماندگانی.
بشتاب ای پناه عالم
که زمین و زمان درمانده شده!
🌼 السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَلَمُ المَنصوبُ
🌼 ...وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ و
🌼 سلام بر تو اي پرچم برافراشته
🌼 سلام بر تو ای فريادرس
🌼 و ای رحمت گسترده
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج
🌹🍃🌹🍃
مولای ما، مهدی جان🌺
طاعات و عباداتتان قبول حق...
برای دست های خالی مان دعا کنید پدر ...
برای دل های شکسته مان، چشمان به راه مانده مان، جان های مضطرب و ملتهب مان دعا کنید پدر ...
دعا کنید این روزهای تلخ تمام شود و زندگی به روی ما لبخند زند ...
دعا کنید برای نجاتمان پدر ...
دعا کنید خدا شما را برساند ...
💖أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💖
➖➖➖➖➖➖➖
امـــــامـ زمـــانـــے شــــو
🌹اهمّ مقدمات انتظار فرج، توبه و طهارت از گناهان
✍آیت الله بهجت(ره): ما باید انتظار فرج حضرت غائب عجلالله را داشته باشیم، و فرجش را فرج عموم بدانیم، و در هر وقت و هر حال باید منتظر باشیم؛ ولی آیا میشود انتظار فرج آن حضرت را داشته باشیم، بدون مقدمات و تحمل ابتلائاتی که برای اهل ایمان پیش میآید؟! بااینحال، چه اشکالی دارد که تعجیل فرج آن حضرت را با عافیت بخواهیم؛ یعنی اینکه بخواهیم بیش از این بلاها که تا به حال بر سر مؤمنین آمده، بلای دیگری نبینند؟! در هر حال، باید منتظر فرج باشیم، ولی با مقدمات آن. ولی میدانیم که ضعیفیم و طاقت ابتلائات سخت را نداریم؛ لذا از خدا بخواهیم که شیعه بعد از این دیگر به ابتلائات بیشتر، مبتلا نشود. و اهمّ مقدمات انتظار فرج را که توبه و طهارت از گناهان است، تحصیل کنیم.
📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢٨٠
درمحضرحضرت دوست
🌷مهدی شناسی ۲۳🌷 ◀️ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﯿﭻ ﻣﻌﺮﻓﺘﯽ،ﻫﯿﭻ ﻋﻠﻤﯽ،ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺿﺮﻭﺭﺕ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺍﻡ ﺍﻟﻤﻌﺎﺭﻑ،ﺷﻨ
🌷مهدی شناسی ۲۴🌷
◀️ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﺍﻣﺎﻡ،ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺳﯿﺮﻩ،ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ.
◀️ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﻣﺎﻣﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﺩ،ﺍﻣﺎﻣﺖ،ﻭﻻﯾﺖ،ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻭ ﻋﺒﻮﺩﯾﺖ ﻧﺪﺍﻧﯿﻢ،ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ!
◀️ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﯾﺰﯾﺪﯾﺎﻥ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻠﻤﯽ ﻭ ﺻﻮﺭﯼ ،ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ امام حسین (ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ)ﺭﺍ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﺮﺩﻧﺪ!
◀️ ﭘﺲ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(ﻋﺞ ﻟﻠﻪ ﻓﺮﺟﻪ) ﺍﺳﺖ؛ﻧﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻠﻤﯽ.
❓❓ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﻮﺩ،ﻋﻘﻞ ﺧﻮﺩ،ﻧﻔﺲ ﺧﻮﺩ،ﻣﺤﯿﻂ ﺧﻮﺩ،ﻋﺮﻑ ﻭ ﻋﺎﺩﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﺎﺹّ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻮﯾﻢ.
◀️ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ)ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ(ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ:"ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ (ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ) ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:"ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ!ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﮐﻪ ﺫﮐﺮﺵ ﻋﺰﯾﺰ ﻭ ﺟﻠﯿﻞ ﺍﺳﺖ،ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﻓﺮﯾﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ؛ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ،ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻨﺪ.ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺘﯿﺪﻧﺪ،ﺑﺎ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﻭﺳﺖ ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ."
◀️ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ:ﯾﺎﺑﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ!ﭘﺪﺭ ﻭﻣﺎﺩﺭﻡ ﻓﺪﺍﯾﺖ،ﻣﻌﻨﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﭼﯿﺴﺖ؟ﻓﺮﻣﻮﺩ:"ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻫﻞ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺳﺖ؛ﺍﻣﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻃﺎﻋﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻭﺍﺟﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ."
#مهدی_شناسی
#قسمت_24
🔵#علائمظهور ۹
💠نامِ یمانی؟!
🔹1- يمانی:
در بيشتر روايات ائمه، از اين واژه استفاده شده است.
امام باقر عليه السلام در پاسخ به اين سؤال که: چه زمانی قائم شما ظهور خواهد کرد،⁉️
فرمودند: «هنگامی که مردان شبيه به زنان شوند... و سفيانی از شام و يمانی از يمن قيام کند...»
🔹2- منصوراليمانی:
امام باقر عليه السلام فرمودند: «... سپس منصور يمانی همراه سپاهيانش از سوی صنعا به سوی آنها رهسپار می شود.» [ همچنين «منصور» نيز به کار برده شده]
🔹3- خليفة اليمانی:
از ارطاة چنين نقل شده: «در زمان آن پيشوای يمانی (خَليفَةُ اليَمانی) که استانبول و روم به دست او فتح می شود، دجال ظهور می کند...»
🔹4- قحطانی:
که ظاهرا يکی از نَسَب تيره های مختلف يمن، قَحطان است.
📚 تأملی در نشانه های ظهور، ص70-79
🔵#علائمظهور ۱۰
💠همزمان بودن قیام یمانی و سفیانی؛
🔹امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«خروج سفيانی و خروج يمانی با پرچم های سفيد از يمن، در يک روز و يک ماه و يک سال خواهد بود.»
📚کتاب الغيبه، طوسی، ص۴۴۶
🔘امکان دارد اين، کنايه از "شدت پيوستگی دو جريان" باشد و اين امر، منافاتی با وجود فاصله ی اندک ميان آن دو ندارد. به عنوان نمونه:
🔹 امام صادق علیهالسلام فرموده اند:
«يمانی و سفيانی همانند دو اسب مسابقه پشت سر يکديگر فرا ميرسند»
📚الغيبه نعمانی، باب۱۸، ح۱۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور
📝وقت و زمان رو تلف میکنیم در صورتی که اماممان ، امام زمانست
ظهور و نزدیک بدونید .mp3
2.58M
⭕️ استاد رائفی پور
📝 ظهور را نزدیک بدونید
👌 از دست ندهید
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_175
بعدم پریدم رو تخت. روحیه ام بکل عوض شده بود. با خوشحالی رفتم پائین نمی دونم چرا احساس کردم رنگ مامان پریده.
داشت با تلفن حرف میزد. با دیدن من گفت:
هپس میای دیگه. باشه خداحافظ
و گوشی رو گذاشت. با بی خیالی گفتم:
_مامان امشب زیادی کرم پودر زدیا.
مامان هیچی نمی گفت.منم بی خیال رفتم تو آشپزخونه و برای خودم یه چایی ریختم و داشتم می رفتم بالا که مامان صدام کرد:
_ ترنج؟
_بله؟
_مامان مطمئنی خوبی؟
_پوف مامان به خدا دیونه شدم بس که همه اینو پرسیدن.
مامان ول کن نبود پا شد اومد طرف منو دستم و کشید و برد و نشوند کنار خودش.
_اصلا بیا با هم درد و دل کنیم.
چشمام گرد شده بود. مامان و این حرفا.
_مامان حالا من باید بپرسم حالت خوبه؟
_من خوبم تو چی؟
واقعا گیج شده بودم.
_مامان می ذاری برم.
مامان عصبی گفت:
_نخیر یعنی چی صبح تا شب چپیدی توی اون اتاق. نه باید همین جا بشینی.
واقعا این حرفا از درک من دیگه خارج بود. چند دقیقه بعد سر و کله بابا نگران پیدا شد. من هاج و واج مونده بودم چه خبره
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_176
من هاج و واج مونده بودم چه خبره.
مامان با دیدن بابا منو ول کرد و بابا برد و تو اتاقشون.خدایا اینا امشب یه چیزیشون میشه.تا آخر شب زیر نگاهای عجیب و غریب مامان و بابا
و بعدم ماکان داشتم خل میشدم.
به طرز وحشتناکی همه شون سعی داشتن به من توجه نشون بدن.من خلم اصلا نمی
فهمیدم چه خبره.
یه بارم به شوخی به بابا گفتم:
_ بابا من یه لپ تاپ نو می خوام
که بابام فورا گفت:
_ باشه فردا با ماکان برو هر چی دوست داری بخر.
منتظر بودم ماکان بگه من وقت ندارم که دیدم اونم گفت:
_باشه فردا صبح میرم.
واقعا فکر میکردم دارم خواب می بینم. بلند شدم برم بخوابم که دیدم همه زل زدن به من انگار که دارم کجا می رم.
تا فردا عصر بشه و بتونم یه بهانه جور کنم. کفرم بالل اومد. مامان می خواست به هر ضرب و زوری شده منو نگه داره.ولی آخرش رفتم. از چهار ده دقیقه ای گذشته بود که رسیدم جایی که الهه قرار گذاشته بود.خبری از الهه نبود.
_اه بیا مامان خانم رفته دیگه.با حرص پامو کوبیدم به نیمکت که دیدم الهه داره از دور میاد.دویدم طرفش.
_منو باش که فکر کردم من دیر کردم.
_نخیر خانم من یه بار اومدم و رفتم.
_خیلی خوب آوردیش؟
_آره بابا چقدر هولی تو.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_177
_خماری نکشیدی که...
ولی با دیدن ماکان و ارشیا جمله تو دهنم ماسید. ماکان قبل از اینکه بتونم حرفی زنم الهه رو کنار زد و
گفت:
_اینه دوست قابل اعتمادت
و نگاه خشمگینی به الهه کرد.
_واقعا که شاهکار کردی ترنج
مونده بودم یعنی چی. از برخورد ماکان با الهه هم خجالت زده شده بودم.
_اینه الهه خانم که اینقدر حرفشو می زنی. چطور میتونی با همچین آدمای پستی دوست باشی.
دیگه آبروی برام نمونده بود. با لکنت پرسیدم :
_چی شده ماکان؟
ارشیا اومد جلو و گفت:
_خانم شما باید بیان کلانتری.
الهه وحشت زده گفت:
_برای چی؟
و به من نگاه کرد.منم که بدتر از الهه.
_ماکان چرا آبروی منو می بری؟
ماکان بازوی منو گرفت و گفت:
_تو آبرو هم سرت میشه بی شعور.
دهنم باز مونده بود. ماکان چه مرگش بود.
_وقتی به بابا میگم عقلش نمی رسه باز میگه بزرگ شده. اینه بزرگ شدنت.
به ارشیا نگاه کردم چقدر نگاش تلخ و خشمگین بود.اصلا چرا ماکان این و آورده اینجا.
_مامان تمام حرفاتو با این خانم شنیده.
_کدوم حرفام؟
_تلفن دیشب. احمق نفهم.
ای وای که همه چی تازه برام روشن شد. الهه ی بدبخت چیزی نمونده بود گریه اش بگیره.منم هم خجالت زده بودم هم عصبانی. شخصیتم جلوی الهه و ارشیا خورد شده بود.بازومو از توی دست ماکان
بیرون کشیدم و گفتم:
_واقعا که این اداها چیه.
پاکت و از دست الهه کشیدم و کتاب و بیرون آوردم.
_این اون چیزیه که ما بهش می گیم جنس.
اینقدر حرص خورده بودم که سینه ام درد گرفته بود.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْأَمْرِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که صاحب تمام عوالم، هستی و امرت امر خدا و دولتت دولت خداست.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578.
#سلام_مولا_جانم❤️
دلم خوشاست به تو ای بهشتِ عطرآگین
تو ای ذخیره ی پروردگار، روی زمین
تو ای که گسترهی آسمان در آغوشت
و زیر پای تو پهن است عالَمِ تکوین
تو آمدی و از آن پس شکوفه ها بستند
به شوق آمدنت بر درخت ها آذین
نگاه گرم تو افتاد بر دل سرداب
و سلسبیل شد از چشمهای تو تامین
یهود و هندو و بودا تو را دعا کردند
مسیحیان همه گفتند یکصدا آمین
تویی که معجزهی صد مسیح را داری
عجیب نیست که احیاشود بهدستت دین
تو وارث همهی انبیائی و انگار
شده تمامی قرآن خلاصه در یاسین
نوشته اند که روزی بهار می آید
شکوفه میدهد این انتظارها به یقین
ظهور میکنی و با تو میرسد حتی
صف نماز جماعت به مَعبدی در چین...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور
📝 خیلی هامون دوست داشتیم زمان اهل بیت باشیم اما...
🔺ویژگی منتظران در #آخرالزمان
درمحضرحضرت دوست
🌷مهدی شناسی ۲۴🌷 ◀️ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﺍﻣﺎﻡ،ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺳﯿﺮﻩ،ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ. ◀️ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﻣﺎ
🌷مهدی شناسی ۲۵🌷
🌹پیامبر ﺍﻋﻈﻢ (ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭﺁﻟﻪ) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:
🔸ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ! ﺑﺎ ﻣﻮﺩﺕ ﻣﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻣﻼﺯﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ؛ ﭘﺲ ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻮﺩﺕ ﻣﺎ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﺎ ﺩﺍﺧﻞ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ، ﻋﻤﻞ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻣﺎ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻻﯾﺖ ﻣﺎ...
◀️ﻃﺒﻖ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ، ﺑﺪﻭﻥ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ، ﻋﻤﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯼ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ. ﻧﻤﺎﺯﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺮﺏ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﯼ ﺍﻭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
🔹ﺍﺭﺯﺵ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ، ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﻃﺮﯾﻘﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦِ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻓﺮﻭﻉ ﺩﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻭ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻮﺿﻮﻋﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ِﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺳﺖ؛ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﯾﻦ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ.
🔺ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ، ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻭﻻﯾﺖ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
👈🏻ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﻭﻇﺎﯾﻒ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ بشناسیم ﮐﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ. ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﮐﻨﯿﻢ.
☝️🏻ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﺻﻮﻟﯽ ﻭ ﻓﻠﺴﻔﯽ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻮﺍﻣﺎﻧﻪ، ﺭﺍﻩ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﻣﺴﯿﺮ ﺷﻮﻕ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
✅ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻋﻘﻠﯽ ﻭ ﻭﺟﻮﺩﯼ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﺭﺍ ﭼﺸﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ.
#مهدی_شناسی
#قسمت_بیست_و_پنجم
🔴🔵 روش توسل به امام عصر از طریق قرآن
🌺 چنانچه بخواهیم از طریق قرآن به امام عصر (عج ) متوسل بشویم باید آیه 88 سوره یوسف را بخوانیم
🔹 يَأَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَعَةٍ مُّزْجَةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقَ عَلَيْنَآ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِى الْمُتَصَدِّقِينَ
🌹 ترجمه :
اى عزیز ، قحطى، ما و خاندان ما را فراگرفته و (براى خرید گندم) بهاى اندكى با خود آورده ایم (اما شما كارى به پول اندك ما نداشته باش) سهم ما را به طور كامل وفا كن و بر ما بخشش نما، زیرا كه خداوند كریمان و بخشندگان را پاداش مى دهد.
🔴 این آیه مربوط به زمانی است که برادران یوسف برای مرتبه دوم به خدمت عزیز مصر که همان یوسف بود رسیدند و این جمله را گفتند.
🔵 دقت کنیم امروز امام عصر ، امیر عالم هستی و پادشاه جهان می باشد.و ما هر چه میخواهیم باید از پادشاه جهان بخواهیم .
🌺امروز امیر الامرا جز تو کسی نیست.
🌺 بر ناله دل جز تو فریاد رسی نیست.
🔵#علائمظهور ۱۰
💠همزمان بودن قیام یمانی و سفیانی؛
🔹امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«خروج سفيانی و خروج يمانی با پرچم های سفيد از يمن، در يک روز و يک ماه و يک سال خواهد بود.»
📚کتاب الغيبه، طوسی، ص۴۴۶
🔘امکان دارد اين، کنايه از "شدت پيوستگی دو جريان" باشد و اين امر، منافاتی با وجود فاصله ی اندک ميان آن دو ندارد. به عنوان نمونه:
🔹 امام صادق علیهالسلام فرموده اند:
«يمانی و سفيانی همانند دو اسب مسابقه پشت سر يکديگر فرا ميرسند»
📚الغيبه نعمانی، باب۱۸، ح۱۵
🔵#علائمظهور ۹
💠نامِ یمانی؟!
🔹1- يمانی:
در بيشتر روايات ائمه، از اين واژه استفاده شده است.
امام باقر عليه السلام در پاسخ به اين سؤال که: چه زمانی قائم شما ظهور خواهد کرد،⁉️
فرمودند: «هنگامی که مردان شبيه به زنان شوند... و سفيانی از شام و يمانی از يمن قيام کند...»
🔹2- منصوراليمانی:
امام باقر عليه السلام فرمودند: «... سپس منصور يمانی همراه سپاهيانش از سوی صنعا به سوی آنها رهسپار می شود.» [ همچنين «منصور» نيز به کار برده شده]
🔹3- خليفة اليمانی:
از ارطاة چنين نقل شده: «در زمان آن پيشوای يمانی (خَليفَةُ اليَمانی) که استانبول و روم به دست او فتح می شود، دجال ظهور می کند...»
🔹4- قحطانی:
که ظاهرا يکی از نَسَب تيره های مختلف يمن، قَحطان است.
📚 تأملی در نشانه های ظهور، ص70-79
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_178
الهه اشکاش شر شر می ریخت. دیگه رویی نداشتم تو صورت الهه نگاه کنم.
بدون توجه به ماکان و ارشیا که خشکشون زده بود. دست الهه رو کشیدم و بردم طرف فرهنگ سرا.
_الهه به خدا شرمنده ام.
کتابو دادم دستش و دویدم طرف خیابون. دیگه دلم نمی خواست چشمم به چشم ارشیا بیافته.
اونم باور کرده.
اونم باور کرده من همچین دختری هستم.
نگاهش پر از نفرت بود.وقتی رسیدم خونه از گریه و حرص فشارم افتاده بود. و به مامان گفتم:
_دفعه دیگه خواستین گوش وایسین تا تهش خوب
گوش بدین و بعدم مطمئن شین.
مامان که از قیافه من وحشت کرده بود اومد طرفم و گفت:
_ترنج چی شده؟
چی شده؟آبروم جلوی الهه رفت. واقعا فکر کردین من معتاد شدم. خدایا به کی بگم آخه رو چه حسابی همچین فکری کردین.
مامان بدبخت مونده بود چی بگه.
_خوب عزیزم همش خواب آلود بودی غذا درست نمی خوردی و بعدم اون تلفن.
_ اینا شد دلیل؟
تا اونجایی که می تونستم داد می زدم:
_واقعا دلایل منطقی تون همینا بود؟
در باز شد و ماکان اومد تو عصبانی گفت:
_چه خبرته صداتو انداختی سرت.
برگشتم طرف ماکان و با همون لحن داد زدم:
_چیه؟ دیگه چی از جون می خوای؟ تو اصلا اون دختر بدبخت و می شناختی که اینجور بهش توهین کردی. من حالابا چه رویی تو صورتش نگاه کنم.
ارشیا آروم وارد شد. دلم پر بود از همه شون. تمام حرصم و ریختم تو صدام:
_واقعا آقا ارشیا شما دیگه چرا؟ اینه اون همه اعتقاد و مسلمونی. نفهمیده و نشناخته تهمت بزنین به دختر مردم.
ارشیا دستی توی موهایش کرد و بدون هیچ حرفی از در خارج شد.نگاهم و گردوندم طرف ماکان هر چی نفرت داشتم ریختم تو صدام
گفتم:
_ازت متنفرم ماکان.
حرفم تمام نشده بود که دست ماکان فرود اومد روی صورتم.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_179
مامان داد زد:
_ماکان!
با نفرت نگاش کردم و دویدم توی اتاقم.
درست از همین نقطه زندگی من وارد مرحله دیگه ای شد.
یک جور نیاز برای اثبات خودم. برای اینکه به بقیه بفهمونم من از جنس اونا نیستم.
هر کار کردم تا خودمو از اونا و هر چه که بهشون مربوط میشه دورتر کنم.دلم نمی خواست مثل اونا باشم.
می خواستم دور شم تا می تونم دور.برای همین رابطه مو با تمام دوستای گذشته ام به طور ناگهانی قطع کردم.
موبایلم خاموش شد و به جاش یه شماره دیگه برای خودم خریدم که فقط الهه و دوستای تازه ام داشتنش.حتی به مامان اینا نگفته بودم موبایل دارم.
با اینکه تا قبل از اون از رشته های هنری هیچ خوشم نمی امد با بابا صحبت کردم و گفتم می خوام جای نظری برم هنرستان.
همه مخالف بودن ولی من فقط سکوت کردم و کار خودمو کردم.گرافیک و انتخاب کردم انگار می خواستم با ماکان و ارشیا رقابت کنم.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_180
رفت و آمدم با الهه و بچه های فرهنگ سرا شخصیتم و هم کم کم عوض می کرد.
خودمو به اونا نزدیک تر می کردم تا بیشتر از خانواده ام فاصله بگیرم. استاد مهران که این و فهمیده بود به کمک الهه و بقیه به طرز ماهرانه ای بدون اینکه بخوام روی من کار می کرد و همین باعث شده بود.
که کم کم از تفکرات خانواده ام فاصله بگیرم.با مفاهیم
دینی از نگاه جدید آشنا شدم.
اولش فقط برای لج بازی با مامان بود که برای خودش طرز فکر خاصی داشت ولی کم کم دیدم واقعا توی این تفکرات دارم جا می افتم.
همه حرفای استاد مهران برام تازگی داشت. ملاقاتم با استاد مهران
تنها به همون کلاس ختم نشد.منو وارد یک سری جلسات هفتگی کرد که بچه هایی از جنس الهه و سامان توشون
زیاد بود.
اگرم نمی خواستم نیروی جمع منو وادار می کرد که به طرف عقاید اونا سوق داده بشم.
تو جلسات هفتگی
حرف از همه چی بود از موسیقی و هنر گرفته تا سیاست و دین. گاهی اشعار بزرگان خونده میشد و گاهش بچه ها با
موسیقی مجلس و گرم میکردن.
از همه بیشتر صدای دف مهدی بود که بهم آرامش میداد.همین هم باعث میشد ازبقیه با مهدی راحت تر باشم. همیشه بخاطر من دف میزد. احساس خوبی داشتم وقتی صدای دفشو می شنیدم.
همین جمع ها منو به سمت موسیقی سنتی سوق میداد.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
ز چشم گرم تو خورشید،نور میگیرد
چو مِهرِ روی تو بر شام تار میریزد
به زیر پای تو،ای یاس گلشن یاسین
نسیم عشق،گل انتظار میریزد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#سلام_دلیل_آرامش_دلم❤️✋