آفتابگردانها
فراخوان مرکز موسیقی حوزه هنری برای تولید آلبوم سرود نوجوانان به مناسبت اربعین
مهلت ارسال اثر: تا پایان روز جمعه 22 شهریور
🔔 آثار منتخب در آلبوم مذکور منتشر خواهند شد و به صاحبان این آثار، مبلغ ده میلیون ریال هدیه نقدی تعلق خواهد گرفت.
🔔 سرودها بایستی خوش آهنگ، مناسب اجرای گروه نوجوان و ترجیحا دارای بیت ترجیع باشند.
🔔 آیدی دریافت آثار در پیامرسان های بله و تلگرام:
@office4poem
(با شماره اختصاصی برای ساعات اداری 09190022194)
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
زمین برای ابد بغض شعلهور دارد
که داغ سختی از آن روز بر جگر دارد
همان که آینهوار از کسی نمیرنجید
چه آهها به لب از قوم بیخبر دارد
به گوش جمعیتی که به خواب زد خود را
نهیبهای پیاپی مگر اثر دارد؟
کسی به یاری خورشید شب نرفت، افسوس!
که شب برای دغلپیشگان ثمر دارد
درون سینهی خود پیرِ زخمیِ تاریخ
چه شرحها که بر این نقل مختصر دارد
مگر دهان بگشاید زمین به خونخواهی
که از حقایق آن دشت پرده بردارد
#شیوا_فضل_علی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
به خون نشست غروبی تمام حاصل تو
نماند غير هلالی ز ماه كامل تو
تو آن بزرگ غريبی كه نيست واهمهات
ز لشكری كه كشيدهست صف مقابل تو
هنوز با لب خشكيده ذكر میگويی
به غير عشق كه فهميد چيست در دل تو؟
بخوان دوباره و گودال را به عرش ببر
كه با خدات كمانیست حدّ فاصل تو
نبينمت كه به خاك آرميدهای اينسان
به غير دوش پيمبر كجاست منزل تو؟
چنين كه هستی خود را فدای حق كردی
شفاعت همهی خلق نيست قابل تو
تمام عمر به خورشيدت احتياجی نيست
تويی كه زينب كبریست شمع محفل تو
#امير_تيموری
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
تاریخ ورق خورد و دلم رفت به جایی
جایی که به هر ثانیه کرب است و بلایی
قسمت شده اینبار کسی گوشهی مقتل
اهدا کند انگشتر خود را به گدایی
چون پرچمِ بر گنبد و چون بید که در باد
بر نیزه به رقص آمده گیسوی رهایی
آنکس که سرش رفته و پا پس نکشیدهست
حاشا که دهد دست به هر بیسروپایی
حق داشت که با نی سر از افلاک در آرد
عشق است و همین شوق، همین سر به هوایی
برگشتم از آن گوشهی تاریخ به امروز
امروز که ماییم و دلِ از تو جدایی
تو بر سر نی ماندی و از برکت نامت
ما نیز رسیدیم به نانی و نوایی
#میلاد_حبیبی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینه شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
به دل بغض علی، در دست سنگ و در زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت بر ملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
#حسن_زرنقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
در وقت نیاز ، کاش حاضر باشیم
قرآن نروَد بر نی و ناظر باشیم
حتی اگر اهل کوفه هستیم ای کاش
از جنسِ حبیب بن مظاهر باشیم
#وحیداشجع
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
رسید روز غمِ سررسید ساعت سه
زمان رسید به سر، سر رسید ساعت سه
زمان به وسعت تاریخ در تکاپو بود
و داشت تا به ابد میدوید ساعت سه
زمان شبیه زنی ایستاده بیحرکت
در آن قیامت عظمی چه دید ساعت سه
دو آفتاب ببیند که آسمان آن روز
شبیه صبح گریبان درید ساعت سه
زمان چه دیر گذشت و چه پیر شد زینب
که سالها به درازا کشید ساعت سه
کنار پیکر او ایستاده بود زمان
نشسته بود زمین ناامید ساعت سه
#محمد_مهدی_خانمحمدی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
از چشمهی جان من جنون میجوشد
اشک از چشمم، گدازهگون میجوشد
در بدرقهی تو میتپد قلب زمین
از خاک هنوز نیز خون میجوشد
#امیر_مرادی
#دوره_اول__آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
خامش منشین زمزمهای جاری کن
زاری کن بیملاحظه زاری کن
در سوگ حسین(ع) اگر نبارم چه کنم؟
ای اشک بیا و آبروداری کن
#محمد_امین_اکبری
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
تقدیم به حضرت علمدار (ع)
سینهاش به تنگ آمده بود
پا به میدان که گذاشت
راهبلد بود
یکسر به سوی شط
دست که به آب زد
رود
دریازده شد
مشک
داشت لب تَر میکرد
شاید صدای آب
به گوش بنات برسد
آسمان هم آنقدرها رو سیاه نبود
باران بارید اما
تنها عباس(ع) بود که فهمید تیرباران را
بسم الله الرحمن الرحیم
دست راست
دست چپ
پای گره افتاده در رکاب
صورت سائیده بر خاک
تیمم بدل از غسل شهادتش کامل شد اما
اسب
راهبلدِ خیمهها نبود.
#شهریار_شفیعی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر سپید #پرچم_صلح
انتشارات #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
نه از لباس کهنهات، نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل
که از سکوت غصهدار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پارهپارههای دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظههای آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم
شکست عهد کوفه، این گناهِ بیشمار را
به زخمهای بیشمار پیکرت شناختم
تو را به حسّ بیبدیل خواهر و برادری
به چشمهای بیقرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزهای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن! منم، سکینه، دخترت... شناختی؟
#رضا_حاج_حسینی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
داری از قصد میزنی یکریز،
با سرانگشت خود به شیشهی من
قطره قطره نمک بپاش امشب
روی زخم دل همیشهی من
تو که در کوچه راه افتادی
همه جا غیر کربلا بودی
با توام آی حضرت باران!
ظهر روز دهم کجا بودی؟
روز آخر که جنگ راه افتاد
سایهی تشنگی به ماه افتاد
هر طرف یک سراب پیدا شد
چشمهامان به اشتباه افتاد
مهر زهرا مگر نبودی تو؟
تو که با مادر آشنا بودی
با توام آی حضرت باران!
ظهر روز دهم کجا بودی؟
مادری در کنار گهواره
لب گشود و نگفت هیچ از شیر
تو نباریدی و به جات آن روز
از کمانها گرفت بارش تیر
تو که حال رباب را دیدی
تو به درد دلش دوا بودی
با توام آی حضرت باران!
ظهر روز دهم کجا بودی؟
وقتی آن روز رفت سمت فرات
در دلش غصههای دنیا بود
تو اگر در میانمان بودی
شاید الآن عمویم اینجا بود
رحمت و عشق از تو میبارید
پیشترها چه باوفا بودی
با توام آی حضرت باران!
ظهر روز دهم کجا بودی؟
#حسین_زحمتکش
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha