تقدیم به #مادر
به غیر از عطر دستانت ندارم مرهمی دیگر
بیا بنشین ببویم دستهایت را کمی دیگر
به روی شانه میگیری همیشه دردهایم را
ولی بر شانهات سر میگذارم با غمی دیگر
دعایم کن که غیر از دستهای مهربان تو
ندارد آسمانم تکیهگاه محکمی دیگر
شبیه کودکیها گیسوانم را مرتب کن
بگو پیچیده در مویم چه راز مبهمی دیگر
بخوان باز ان یکاد و دور کن دلشوره را از خود
نبینم گوشهی چشمت نشسته شبنمی دیگر
#فاطمه_زاهدمقدم
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
تکرار هزاربارهی دلسردی
عمریست به این ملال عادت کردی
برگرد به کودکی، به رویاهایت
امروز که از اداره برمیگردی
#علی_علیزاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
وقتی تو نیستی دلم از غصهها پر است
چون لحظهی غروب که از غم هوا پر است
گفتی: «به آسمانِ پر از ابر خیره شو»
گفتم که چشمهایم از این ابرها پر است
من با تمام مردم دنیا غریبهام
دنیای من اگرچه که از آشنا پر است
همصحبتم شدهست منی که ندیدهام
دیوانهوار خلوت من از صدا پر است
حوای من! فریب مخور از زمانهات
دنیای ما هنوز از آدمنما پر است
وقتی مرا نخواستهای، هیچ فرق نیست
خالیست کنج قلبم از این عشق یا پر است
#ابوالفضل_حمامی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
گنجینهی شکستهی پرماجرا، زمین
تاریخدان خاکی بیادعا، زمین
اینگونهاش مبین که سرش گرم گردش است
آتش به سینه دارد و آشوبها زمین
صد کوه غم به شانه گرفتهست و رود رود
همناله با کسیست ولی بیصدا زمین
با این شتاب میرود اما نمیرسد
هی دور تازه میزند از ابتدا زمین
گاهی شکسته قامتش از غصهای عظیم
لرزیده شانهاش ز غم اولیا زمین
گاهی زبان گشوده به نفرین بندهای
گاهی به لطف کرده کسی را دعا زمین
روزی که دیر نیست، دهان باز میکند
شاهد برای هرچه صواب و خطا زمین
سنگینی گذشتهی من با دلت چه کرد؟
بیرون بریز خاطرههای مرا، زمین!
#زهرا_علیشاهی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که یه دنیا میشه آزاد با تو
نمیدونست خاک تشنه میشه
پر از سرو و پر از شمشاد با تو
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که خورشیدو نمیشه تو قفس کشت
تو نزدیکی به قلب هر ستاره
تبارت غرق نوره پشت در پشت
یه دنیا حرف داری توی چشمات
برا دنیایی که تو شب اسیره
تو میگفتی: عدالت، عشق، مردم
نفهمیدن تو رو قلبای تیره
تو از نسل حسینی، راهت اینه
شهادت، مرد بودن، پایداری
منم سربازِ تو گهوارهای که
خودت گفتی بهم امیدواری
شبیه رود جریان داره راهت
شبیه کوه محکم ایستادیم
بدونن دشمنا مرد نبردیم
بدونن دشمنا اهل جهادیم
رسیدی مثل بارون بهاری
گلای لاله رو سیراب کردی
روزامونو پر از نور محبت
شبامونو پر از مهتاب کردی
هنوزم کوچهی قاضی به یادت
پر از حسرت، پر از فریاد مونده
تموم شعرهاشو نیمهشبها
به یاد پونزده خرداد خونده
#سمانه_خلفزاده
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
برای #بقیع
زائری در پشت این دیوار، تنها مانده است
قطرهای در حسرت آغوش دریا مانده است
کاش ابری میشدم اینجا فرو میریختم
در گلویم بغضها و درد دلها مانده است
بیسبب هم نیست ماوای کبوترها شده
آسمان است این که بر روی زمین جا مانده است
روشن و بیپرده تا صحبت کند با آفتاب
چند روزی هست پلک پنجره وا مانده است
چون نسیمی عاقبت رد میشوم از لای در
بر لب من آیهی «انّا فتحنا» مانده است
#عاطفه_جوشقانیان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
دست دعاست برگ تمام چنارها
تا گل کند به روی درختان بهارها
شببو تمام روز، سکوت اختیار کرد
چون شیوهی شکفتن شبزندهدارها
بالابلندها همه در سجده رود رود
خون گریه میکنند چنان آبشارها
تنها گذاشتید رفیقان خویش را
گلها گلایهاند به روی مزارها
یک روز میرسد که شما بازگشتهاید
روزی که سر رسیده دگر انتظارها
#منصوره_محبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
بخند و قیمت فصل بهار را بشکن
طلسم این غم بیاختیار را بشکن
بیا دوباره به دیدار چشمهای خودت
سکوت آینهی پرغبار را بشکن
دلت اگرچه مزار هزار خاطره است
دوباره زاده شو! سنگ مزار را بشکن
بتی که ساخته بودی از او برای خودت
بتی که مانده از او یادگار را بشکن
بزرگ باش! دل بیقرار را هرگز
ولی غرور دل بیقرار را بشکن
دلت شکسته! ولی اهل انتقام مباش
ببخش! سنت این روزگار را بشکن
#بشری_صاحبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
یک
لبخند زد آسمان، زمین بیغم شد
با چک چکِ آب، چلچله همدم شد
تا ابر از آسمان پیامی آورد
در باغ سر تمام گلها خم شد
دو
در پویهی او نشانی از عادت نیست
یک لحظه اسیر سستی و رخوت نیست
سر تا به قدم پل عبور از خود شد
زیبایی آبشار بیحکمت نیست
#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
ای کاش من عاشقترین پروانهاش باشم
از عطر مویش مست روی شانهاش باشم
تا چشم دور من بچرخاند دلم میخواست
تنها گل سرخ حیاط خانهاش باشم
تا آسمان قد میکشم چون تیغههای کوه
تا شب که میخواهد ببارد شانهاش باشم
قدری سکوتش را میآشوبم مگر چندی
همصحبت دلتنگی مردانهاش باشم
مثل شب کوه است، سردِ سردِ سرد اما
آرامشش کافیست تا دیوانهاش باشم
#مهدیه_انتظاریان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
آه! از تو چه دور آفریدند مرا
از سنگ صبور آفریدند مرا
من میشکنم که در تو تکثیر شوم
از تیرهی نور آفریدند مرا
#منصوره_محبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
ای مرد، جهان چه خوب پروارت کرد
آنگه خَبه* کرد و کشت، مردارت کرد
ای خفته به خاک سرد، اسمع افهم
دیدی که چگونه مرگ بیدارت کرد؟
* خفه
#میثم_یوسفی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
با غنچههای باغچهی دلتنگ،
انگیزهی بهار نخواهد بود
با تک درخت دشتِ ترک خورده،
سودای برگ و بار نخواهد بود
دیر آمدی بهانهی شورانگیز،
دیر آنچنان که برفِ پس از باران
برفی که اعتبار نخواهد داشت،
شوقی که ماندگار نخواهد بود
از ردّپای دلخوشی دوران،
زیر غبار سرد فراموشی
تا پشت سر تداعی دلتنگیست،
راهی به جز فرار نخواهد بود
ای باوفاتر از تو غمت با من،
چندیست با خودم شدهام دشمن
دیگر گلایههای دلم تنها
از دست روزگار نخواهد بود
از سیبهای وسوسه دل کندیم،
خون انار در رگمان جاریست
آدم به لطف اینهمه دلتنگی
پیش تو شرمسار نخواهد بود
#زینب_احمدی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
بعد از تو شد مگر به کسی جز تو خو کنم
بغضم امان نداد به لبخند رو کنم
بعد از تو مات ماندم و ماندم بدون تو
با خود چگونه آینه را روبرو کنم
ای کاش جا گذاشته بودی به جای آه
پیراهنی که یاد تو را گاه بو کنم
امشب دلم گرفته، کجایی که با نگاه
مثل قدیم با تو کمی گفتگو کنم؟
خیلی دلم هوای تو را کرده زندگی!
اما تو را کجای جهان جستجو کنم؟
#امیر_شفیعی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
گفتیام مرد اگر گریه کند نیرنگ است
گفتم ابرم که مرا گریه نکردن ننگ است
دلنشین بود سخن گفتنت آنقدر که ما
مانده بودیم که این شعر کدام آهنگ است
تو همان چشمهی آبی که زلال است آنقدر
که سرِ داشتنش بین قبایل جنگ است
از دلت جای وفا، رنج به دست آوردم
گنج میجستم و حال آنچه که دارم سنگ است
تازهمهمانِ دلِ سادهام! ای عشق ببخش
میزبان چند صباحیست که دستش تنگ است
ما دو محکومِ دو سلول جداییم که راه
بینمان یک قدم و فاصله صد فرسنگ است
تا نباشی قفس و لانه چه فرقی دارد؟
آسمان بی تو برایم همه جا یکرنگ است
#میلاد_حبیبی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
روی جوراب من است
عکس گلدانی قشنگ
توی آن یک دسته گل
شادمان و رنگ رنگ
گفت دیشب خواهرم
هست جورابت کثیف
میدهد گلهای آن
بوی بد... آه... پیف... پیف
وای! تقصیر من است
او اگر بد بو شده
آب میخواهد، اگر
خسته و اخمو شده
خاک گلدان تشنه بود
من شدم یک باغبان
توی دشت آب و کف
باز شد گلهای آن
#فاطمه_غلامی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله عليها
سلام صبح حرم! صبح بیکدورت صاف!
سلام حوض پر از نور! حوض آینهباف!
دلم سپید به تن کرده است و میچرخد
به دور حضرت جان با فرشتگان طواف
کبوتری که به گنبد نشسته میداند
که چیست لذت دعوت شدن به قلهی قاف
«پدر فدای تو» این جمله را به قطعِ یقین
حقیقتی است وَ الّا امام و حرف گزاف؟
کنار مهر تو از چشم و سکه افتاده
به خرج اگر بدهد ماه اندکی انصاف
تو را که سورهی نوری، میان کاشیها
نشستهاند به تفسیر آیههای عفاف
تمام عمر بیفتیم اگر به پای ضریح
برای عرض ارادت نکردهایم اسراف
نگاه کن که نگاهی به ما، میاندازد
میان دوزخ و جنت هزار سال شکاف
به هر طرف که نظر میکنم کنار ضریح
به قبر، مجتهدی خفته جامعالاطراف
چه گویم از تو که در وصف برگی از کرمت
قلم شوند درختان نمیکنند کفاف
#سعید_مبشر
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها
بانو شب میلاد تو دیدم
صحن حرم آیینهبندان بود
حال عجیبی داشت گلدسته
لبریز از آیات قران بود
یادم میآید مادرم میگفت
حوض حرم دریاست ساحل باش
اینجا که میآیی به رسم عشق
پا تا به سر، سر تا به پا دل باش
اینجا همه مانند آهویند
ضامن شدن ارثیست، میدانند
چشمان مردم غرق امید است
وقتی زیارتنامه میخوانند
معصومه اختالرضا المعصوم
نطلب شفاعه منک یا حورا
کل اسرتک بلجود معروفین
حیدر ابوک و امک الزهرا
هر بار در صحن تو، مشهد را
از راه خیلی دور میبینم
شب هم که باشد شهر را سرشار
از نور بیتالنور میبینم
گم میشود تنهاییام در شهر
وقتی که باشم با تو رو در رو
هر بار در ایوان آیینه
میبینیام میبینمت بانو
دلهای ما را مرقدت در قم
راهی به سوی مشهد و ری کرد
آری برای درک خوشبختی
باید ارم را تا حرم طی کرد
#سمانه_خلفزاده
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
از خدا کاظم به اشک شوق، دختر خواسته
دختری همسیرت و همنام مادر خواسته
آنچنان پاکی که نام درخور 《معصومه》 را
بر وجود بیهمانندت برادر خواسته
آخرت، دنیا، شفاعت، عشق، فرزند و شفا
دستگیری میکنی از شیعه با هر خواسته
گوشه چشمی کن که میخواهم بگردم دور تو
گنبدت بانو! شنیدم که کبوتر خواسته
تا قیامت میفشارد قم در آغوشش تو را
چون صدف در سینه جای قلب، گوهر خواسته
تشنگان را تشنهتر کردی به شور جرعهای
هرکه مهمانت شده صدبار دیگر خواسته
ماهی و دریا به رغم پاکی و والاییاش
پیش پایت با تواضع شب به شب برخاسته
#شیوا_فضلعلی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#يا_فاطمه_المعصومه
در خاک تو، قبر اولیا را دیدم
در آینهی حرم، خدا را دیدم
با چشم دلم، به پشت بامت رفتم
گلدستهی مشهد الرضا را دیدم
#حامد_فلاحیراد
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای حضرت معصومه علیها السلام
و شهر مقدس قم
مزار پاک بنت و عمه و اخت الامام اینجاست
برای شیعیان اسباب عزّ و احترام اینجاست
حریم اهل بیت اینجاست یعنی زائران قم!
کرم اینجاست، امن اینجاست، لطف مستدام اینجاست
سلامی در غبارآلود قبری بی نشان دادم
هزاران آینه در پاسخ آن یک سلام اینجاست
زمینگیر است شک و شبهه در دروازهی این شهر
که بی شک شیعیان را معدن فقه و کلام اینجاست
به اذن الله این شهر از جفای ظالمان دور است
و در بیداد دورانها پناه خاص و عام اینجاست
جهان را درنوردیدهست روح انقلاب اما
نخستین پایگاه بیبدیل این قیام اینجاست
اگر سقف رفیعش سایه افکندهست بر عالم
ستونهای بلند و استوار این نظام اینجاست
به سوی قم بیایید ای گرفتاران در غیبت!
محل اجتماع یاوران آن امام اینجاست
#علی_سلیمیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها
از همان روز ازل، از اولین صبح سپیده
لطف او وا کرده آغوش و مرا در بر کشیده
من نمکگیر بهشتم، سرخوش از این سرنوشتم
آن خدایی که سرشتم، عشق در جانم دمیده
من یقین دارم که آهِ زائری دلخسته بودم
از غبار صحنِ آیینه گِلم را آفریده
نسل اندر نسل من، در ناگزیرِ بی پناهی
سوی این صحن و سرا عمری سرآسیمه دویده
پا گرفتم، راه افتادم، زبانم وا شد اینجا
کودکِ دلواپسیهای من اینجا قد کشیده
قدر این همسایگی را کاش میدانستم آخر
هر چه من شر بودم، او تنها به من خیرش رسیده
حيرت من کاش میشد همزبان با چشم و گوشم
تا بگوید از کراماتی که دیدهست و شنیده
این حرم دریاست، در هر گوشه از صحن و رواقش
یک بغل اشک از نگاه مذهب و عرفان چکیده
شد فقیه و شد حکیم و عارف و علامهی دهر
هر که طعم بوسه از شهد ضریحش را چشیده
هر که زد بر دامن این آستان دست گدایی
از تعلقهای دامنگیر عالم دل بریده
عارفان را رزق و روزی جز غذای حضرتی نیست
میخورد القصه هر جنبندهای نان از عقیده
کاسب عشق است و میداند زیان و سود خود را
زائر با معرفت باغ بهشتش را خريده
باید اینجا شیوهی حاجتروایی را بپرسند
از دلآذرهای گلگون چهره و در خون تپیده
قدر بانوی کرامت چون شب قدر است پنهان
در قیامت اوست مهتاب زنان برگزیده
کودک سر خط نویس مکتبش علم رجال است
شأن او دارد تواتر در احادیث رسیده
مثل زهرا، مثل زینب، همردیف این دو کوکب
خواندهاند او را شفیعه، گفتهاند او را شهیده
نیمهشب در این حرم دارد عجب حال غریبی
روضه خواندن از مزار مادری قامتخمیده
تیرهتر از سایهام اما به لطف مدح مهتاب
رنگ بیتالنور دارد بیت بیت این قصیده
#سید_محمدجواد_میرصفی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
مهاجرم، ولی انگار خانهام اینجاست
کبوترانه پر و بال و لانهام اینجاست
به هرکجا بروم باز جلد این صحنم
پرندهام، چه کنم؟ آشیانهام اینجاست
همیشه نان و نمک خوردهام از این سفره
همیشه سهمیهی آب و دانهام اینجاست
پناه گریهی شبهای تار زندگیام
به رغم لشکر غم، پشتوانهام اینجاست
به دستگیری و دلداری و خطاپوشی
کسی که دست زند روی شانهام اینجاست
منی که کودکیام را قدم زدم اینجا
همیشه ریشهی سبز جوانهام اینجاست
اگر کویر، اگر شورهزار، اگر بیآب
بهشت گمشدهی رودخانهام اینجاست
به نام عشق، به نام مهمترین پاسخ
جواب مسئلهی عاقلانهام اینجاست
تمام شاعریام را به قم بدهکارم
مداد و دفتر شعرم، ترانهام اینجاست
هزار شکر که همسایهایم با خورشید
هزار شکر خدایا! که خانهام اینجاست
#فاطمه_عارفنژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
انگار به فکر آب و نان است هنوز
در خانهی ماست، قهرمان است هنوز
من پیر شدم ولی پدر شکر خدا
در عکس قدیمیاش جوان است هنوز
#پروانه_علیپور_اصل
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha