آلاچیق 🏡
⚜رمان #نقاب_ابلیس #قسمت43 (مصطفی) سرش را گرفته بین دستهایش و گوشهای از راهرو کز کرده. دلم برایش م
#نقاب_ابلیس
#قسمت44
(حسن)
شانههایش میلرزد. صدایش را سخت میشنوم. حتما حضورم را متوجه نشده که بازهم درد و دل میکند:
-اولین بارم که نیس رفیقم جلوی چشمم شهید بشه... اولین بارم نیست با دست خودم جنازه رفیقم رو بردارم بذارم توی ماشین... اولین بارم نیست! میدونی دلم از کجا خونه؟ از اینکه توی سوریه کسی حریفت نشد، توی ترکیه و افغانستان یه تار مو ازت کم نشد. تا خود قلب تکفیریا میرفتی و هیچیت نمیشد؛ ولی تو همین تهران، وسط تهران، اونطوری اربا اربات کردن. دلم از این میسوزه... از این میسوزه که خونت باید توی جوب کنار خیابون بریزه... باید جنازهت رو از توی جوب دربیارم و به جای این که روی دست مردم تشییع بشی و همه جا برات پوستر و بنر بزنن و عکست بره توی همه سایتا و کانالا، یه جایی که منم نمیدونم کجاست دفنت کنن و آب توی دل مردمی که جلوی درِ خونهشون شهید شدی تکون نخوره. اصلا احدی نفهمید شهید شدی... میدونم که الان اون دنیا داری چه عشق و حالی میکنی؛ ولی یه فکری به حال دل مام بکن!
صدایش هربار در گلو میشکند. دوست ندارم گریه سیدحسین را ببینم. نشسته کنار مزار شهید گمنام و با عباس حرف میزند. مصطفی هم کمی آن سوتر نشسته و به روبهرویش خیره است. انگار اشکهایش خشک شده.
کاش درد و دلهای سیدحسین را مینشیند. در این سرما، از حرفهایش آتش گرفتهام. شفای علی را بین حرفهایش میخواهد. گفتم علی، سوختم...!
تنها چیزی که توانست درد سینهمان را آرام کند، بیست و دوم بهمن بود و دیدن آقا در منزل شهید ارمنی. وقتی دیدیم مردم مثل همیشه آمدند، برای انقلاب خیالمان تخت شد و برای آینده قشنگش نقشه کشیدیم. وقتی دیدیم آقا آرامند، آرام شدیم. چقدر خوب بود اگر آقا به ما هم میوه میدادند، آن وقت ما هم مثل مادر آن شهید ارمنی هیچوقت مریض نمیشدیم. چقدر دلم میخواست دست آقا را بگیرم توی دستم و بی خیال همه دنیا بشوم. اما دست آقا توی دست آن پدر شهید، من را هم آرام کرد. همه را آرام کرد.
سیدحسین دستی به صورتش میکشد و بلند میشود. خاکهای لباسش را نمیتکاند و بالای سر مصطفی میرود. به اشاره و لبخندی، مصطفی را بلند میکند از روی زمین تا به مسجد برویم، شب اول دهه فاطمیه. خانواده علی نذر کردهاند بانی مراسم امسال باشند برای شفای پسرشان. همه میدانند تمام دنیا را که بگردی، آخر دوباره به سرچشمه خیرات میرسی. به مادر خوبیها میرسی. دست به دامان آخرین بازمانده خدا در زمین هم که بشوی، مادرش را نشان میدهد.
مسجد دوباره حال محرم گرفته است. پرچمهای سیاه، بوی اسپند، صدای مداحی. مجلس مادر است اما دلم روضه علی اکبر میخواهد، با صدای علی. به خودم که میآیم، به سینهزنی ایستادهایم.
مجلس دارد تمام میشود و سیدحسین و مصطفی ایستادهاند به بدرقه بچهها. صاحب عزا آنهایند و من هم به عنوان طفیلی کنارشان میایستم. همراه سیدحسین زنگ میخورد:
-هنوز تموم نشده؟ تیراندازی؟ باشه باشه الان میاییم، اومدیم.
✨داستان واقعی
✨جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ.
ادامه دارد...
#داستان_شب
#نویسنده_بانوشکیبا
🎋〰❄️
@Alachiigh
✳️چای را مداوم نخورید زیرا موجب:👇
🔸استسقاء
🔸کمبود آهن
🔸خشکی پوست
🔸گرفتگی عضلات
🔸بیماریهای کبدی
🔸خشکی روده و معده
(فقط چاااای و لاغیر....😉)
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰❄️
@Alachiigh
🌹یادش بخیر شهید حجت می گفت:جنگ نرم مثل خمپاره۶۰ میمونه چون نه صدا داره نه سوت فقط وقتی متوجه میشی که:دیگر رفیقت نه مسجد میاد نه هیئت.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰❄️
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🔵🔴🎥مزاح امام خامنهای با جوانانی در یک شرکت دانشبنیان؛ "همینجا بمانید، خانه خودتان است"
#رهبرم_سیدعلی
🎋〰❄️
@Alachiigh
❌❌موضوع #کشف_حجاب، اتفاقی نیست که در چند ماه اخیر شروع شده باشد.از مدت ها قبل، این زخم بر پیکر جامعه نشسته بود و با انواع اهمال کاری، توجیه تراشی و بی تفاوتی همراه بود. این زخم، بعد از #فتنه در حال تبدیل شدن به یک دمل چرکین است.
🔴❌حکمرانی یکپارچه و قاطع در عرصه فرهنگ نداریم!
#گفتمان
#فتنه
#حجاب
#کشف_حجاب
🎋〰❄️
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 مراقب مازوخیستهای سیاسی اطرافتان باشید.
⚠️همانها که هیچ خبر خوبی را نمیشنوند و نمیگویند.
🎋〰❄️
@Alachiigh
🍃🌹🍃
فروردین خودش همینطوری کش میاد، حالا فکر کنید ترکیب ماه رمضون و فروردین چی قراره بشه. از الان خودتونو آماده کنید، شاید یه شش ماهی تو فروردین گیر بکنیم.😅
#طنز #خندهحلال
#صـــراط
🎋〰❄️
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
#نقاب_ابلیس #قسمت44 (حسن) شانههایش میلرزد. صدایش را سخت میشنوم. حتما حضورم را متوجه نشده که بازه
⚜رمان #نقاب_ابلیس
#قسمت_پایانی
(حسن)
به مصطفی که متعجب نگاهش میکند، میگوید:
- بدو! پاسداران هنوز شلوغه نیرو میخوان...
-مگه هنوز جمعشون نکردن؟
-نه... داره بدترم میشه. اونجا هم مثل انقلاب نیست؛ دقیقا منطقه مسکونیه. دارن میریزن توی خونههای مردم.
مصطفی میرود که ذولجناحش را آماده کند. این ذولجناح هم شده مثل ذولجناح تابلوی عصر عاشورا! یا رنگش ریخته، یا تو رفته. چراغش هم شکسته.
مثل بچهها به سیدحسین میگویم:
- میشه منم بیام؟
طوری نگاه میکند که دلم میریزد و جوابم را میگیرم:
-نه! تو برو پیش علی، یه سر بهش بزن.
-چرا من نیام؟
جواب نمیدهد و میرود. با حسرت خیرهام به سیدحسین و مصطفی که دور میشوند. تا بیمارستان، با بغضی نفسگیر دست به گریبانم. دلواپس علیها و عباسهایی هستم که در پاسداران، با دراویش درگیرند. صدای کف و سوت و شعار آنقدر در ذهنم میپیچد که گوشهایم سوت بکشد.
پدر و مادر علی هم بیمارستانند. مادرش مفاتیح به دست نشسته و پدرش تسبیح میگرداند. مثل همیشه، آرام روی تخت خوابیده. اگر میدانست در گلستان هفتم چه خبر است، بلند میشد و تا خود پاسداران میدوید. همان بهتر که نمیداند! حداقل خیالمان راحت است که دیگر کسی با چاقو پهلویش را نمیدرد و به بازویش تیر نمیزند. گفتم پهلو و بازو، سوختم!
کاش بلند شود و کمی باهم حرف بزنیم. آرام در گوشش زمزمه میکنم:
-علی، چرا خوابیدی پسر؟ توی خیابون پاسداران یه مشت درویش داعش مسلک افتادن به جون نیروی انتظامی... نمیخوای پاشی؟ برات مهم نیست که بریزن خونه زندگی مردم رو بهم بریزن؟ برات مهم نیس دارن با چاقو و قمه و تفنگ برای پلیس خط و نشون میکشن؟
نمیدانم چرا اینها را گفتم. نباید بفهمد، نگران میشود. از اتاقش میزنم بیرون، دل ماندن در بیمارستان را ندارم. بی قرارم، کاش من را هم با خودشان میبردند. سیدحسین و مصطفی را میگویم. راستی الان کجا هستند؟ دستم میرود که سیدحسین را بگیرم، نه! نمیتواند که جواب بدهد...!
زیارتنامه حضرت زهرا(س) میخوانم؛ به نیابت از عباس، به نیت شفای علی. نفهمیدم کی این اشکهای شور و گرم روی صورتم غلطیدند؛ بی اجازه و هماهنگی!
دلم تاب نمیآورد؛ اخبار را چک میکنم. نیم ساعتی تا اذان صبح مانده. باورم نمیشود! کی سحر شد؟
چشمانم تازه یادشان میآید نخوابیدهاند، با نور گوشی شروع به سوختن میکنند. خطوط را به سختی میخوانم:
-شهادت یک بسیجی و سه نفر از نیروهای پلیس به دست دراویش....
چشمانم بیشتر میسوزند. به پلکهایم التماس میکنم روی هم نیفتند. مادر و پدر علی پرستارها را صدا میزنند، صدایشان را گنگ میشنوم. چشمانم کلمات را یکی درمیان میخواند:
- آتش... سلاح گرم... قمه... خانه های مردم... اتوبوس... نیروی انتظامی...
پرستارها به سمت تخت علی میدوند. دوباره به کلماتی که تار و واضح میشوند نگاه میکنم:
- بسیجی... اتوبوس... زیر گرفتن...
پدر علی همانجا سجده میکند، اشک ریزان.
صدایی با شوق میگوید:
-یا فاطمه زهرا(س).
بسیجی، تیراندازی، سلاح گرم و سرد، اتوبوس...!
به گمانم صدای مادر علی است که میگوید:
-یا فاطمه زهرا(س).
پایان
والعاقبه للمتقین
این ناچیز، تقدیم به شهید محمدحسین حدادیان و شهید سجاد شاهسنایی، شهدای مظلوم امنیت...
یا زهرا
#فاطمه_شکیبا؛ تابستان 97
_________
✨داستان واقعی
✨جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ.
ادامه دارد...
#داستان_شب
🎋〰❄️
@Alachiigh
✳️کاشت ناخن باعث سرطان میشود !👇
🔸 با توجه به فراگیر شدن کاشت ناخن و رابطه نزدیک آن با قارچهای پوستی و نیز وجود ترکیبات سرطانزا در مواد آن کاشت ناخن باعث سرطان می شود.
#زیبایی
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰❄️
@Alachiigh
🌹هادی_شجاع🌹
✍وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر می رفت و سرش غر می زدم ...
می گفت : #جااان دل #هادی ؟ چیه #فاطمه ؟
چند هفته بیشتر از #شهادتش نگذشته بود یه شب که خیلی دلم گرفته بود فقط اشک می ریختم و ناله می زدم .
دلم داشت می ترکید از #بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به #نوشتن از عذاب #نبودنش و عشقم نوشتم براش .
نوشتم #هادی، فقط یه بار ، فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم .
بعد #شهادتش بهترین خوابی بود که می تونستم ازش ببینم .
دیدمش با #محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام می کرد .
صداش زدم و بهترین جوابی بود که می شد بشنوم .
#جاااان دلِ #هادی . چیه #فاطمه ، چرا اینقد #بیتابی میکنی؟ تو جات پیش خودمه #شفاعت شده ای.
راوی :
#همسر_شهید
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰❄️
@Alachiigh
❌💢 دماغت را بگیر
دیروز توی اتوبوس خط واحد یه حرکت عجیب از یک جوان حدودا سیوپنجساله دیدم واقعاً هم خندیدم هم درس گرفتم.
توی اتوبوس تعدادی از خانمها بیروسری بودند. مرد جوان سیگارش را روشن کرد و شروع کرد به سیگار کشیدن!
یکی از همون خانمها با صدای گوشخراش داد زد آقا سیگارت را خاموش کن خفه شدیم اینجا سیگار کشیدن ممنوعه!
جوان با لبخند و البته سر به زیر گفت خانم محترم تو روسری را درآوردی و میگی من آزاد هستم و بهتره مردها جلو چشم خودشون رو بگیرن و نگاه نکنند!
منم دلم میخواد آزاد باشم و سیگارم را هم میکشم بهتره شما جلوی دماغت را بگیری و بو نکشی! اگر قراره من چشمم را ببندم تو هم بهتره دماغ و دهنت رو ببندی!
باور کنید سیثانیهای همه ساکت شدن بعد زدن زیر خنده و همه شروع کردن به بحث کردن در این مورد از آزادی؛ موافق و مخالف؛ تریبون آزادی بود که بیا و ببین!
سربسته میگویم؛ وقتی از طریق بیقانونی با برخی افراد رفتار شود، تازه قدر قانون و لزوم احترام به آن را میفهمند!
✍محمد جوانی
🎋〰❄️
@Alachiigh
.
❌❌ آقایان با خودتان چند چندید؟!
🔰 حمید رسایی: قوه قضاییه اعلام کرده که با روزهخواری در ملاءعام برخورد میکند، پلیس هم به عنوان ضابط دستگاه قضایی از مردم خواسته تا در صورت مشاهده روزخواری علنی به پلیس گزارش دهند تا این نهاد به وظیفه خود عمل کند.
سؤال از جناب آقای منتظری، دادستان محترم که ضابطان دستگاه قضا (یعنی پلیس) را فعال کرده این است که فرق منکری به نام روزهخواری علنی با کشف حجاب علنی و برهنگی علنی چیست؟ چرا قوه قضاییه در خصوص آن منکر منفعل و در باره این منکر، فعال است؟! چرا اگر درباره کشف حجاب با پلیس تماس گرفته شود، میگویند به ما ابلاغ شده که ورود نکنیم اما در باره روزهخواری علنی حق ورود دارند؟!
اگر در برخورد با روزهخواری علنی هم چهار نفر هتاکی کردند، چهار نفر فحاشی کردند، چهار نفر به روی پلیس دست درازی کردند، آن وقت قوه قضاییه به ضابط خود ابلاغ میکند که این محدوده را هم رها کنید؟
آقایان عزیز! بالا غیرتا این رسم مملکتداری است؟! عدم برخورد شما با منکری به نام کشفحجاب و برهنگی، یعنی چراغ سبز به انجام علنی منکرات دیگر. بله متهم اول شما هستید که ترک فعل کردهاید.
🎋〰❄️
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️هادی چوپان؛ قهرمان مستر المپیا در «سال نو» شبکه سه:
ایرانیها امروزشان را به جوهای منفی که رخ داده نفروشند.
👌قدر ایران رو بدونین
🎋〰❄️
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐🌹نوروز در جبهه ها
🎊 سال نو مبارک 🎊
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰❄️
@Alachiigh
یار بیاید.mp3
2.79M
🔊 #صوت_مهدوی
🎵 #پادکست «یار بیاید»
🎙 استاد #عالی
🔅 امام زمان گرهها و قفلها رو باز میکنه...
⁉️ چرا امام زمان رو سختگیر معرفی میکنیم؟
💐مگر زیباتر از این دعا برای مومنان هست که حضرت ولی عصر عجل الله برای همه میکنند.
#سال_نو
🎋〰❄️
@Alachiigh
🇮🇷
❌🔴📸 باز هم دلقک های کاخ سفید سفره هفت سین انداخته و تبریک عید گفته اند‼️
🔸جماعت هزار رنگ، شما جیب ایرانیان را نزنید تبریک عید پیشکش
❌ آمریکا پس از شوآف با هفتسین، ۷ فرد و نهاد ایرانی و ترکیهای را به اتهام همکاری با ایران تحریم کرد.
🎋〰❄️
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 رهبرانقلاب: باید بند ناف اقتصاد را از صادرات نفت خام ببریم
⭕️ قبلاً اروپا که نفت ما را وارد میکرد از ما سود بیشتری میبرد و الان هم همینطور است. باید به فعالیت اقتصادی غیرنفتی بپردازیم.
#تخریبچی
#صادرات
#لبیک_یا_خامنه_ای
🎋〰❄️
@Alachiigh