eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥❌پاسخ به یک !!! آیا واقعا سردار گفتن گردن بیحجابا رو بشکنن؟ اصل ماجرا چی بود؟؟؟ ✅ببینید و منتشر کنید... ✅پیشنهاد ویژه 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴👆👆⭕️ ❌️ماجرای تغییر مکان نشست خبری ! 🔻تیم ظریف عصبانی از عملکرد فوق العاده رئیسی ! ❌✍️🏻‏مرامنامه اصلاحات؛ دیگی که واسه من نجوشه، سر سگ توش بجوشه 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴❌ رییس مجلس انقلابی، نگران مخالفان حکم خدا، مگه میشه، مگه داریم؟! 💢 حمید رسایی: خوب دقت کنید رییس مجلس می‌گوید: در موضوع مقابله با برهنگی و کشف‌حجاب، باید حرف کسانی که در جبهه انقلاب نیستند را هم گوش کنیم! قانون ما درباره حجاب باید امکان اجرا داشته باشد! 👈 اشتباه نکنید، قالیباف نگران نقطه نظرات منتقدان لایحه ضعیف و غیربازدارنده عفاف وحجاب نیست! 👈 جناب قالیباف! شما که در طول فتنه سعی کردید عافیت‌طلبی کنید، حتی از نیروی انتظامی که هیچ تقصیری در مرگ مهسا امینی نداشت، خواستید تا عذرخواهی کند اما مردمی که به شما رای دادند، عافیت طلب نیستند، آنها ۶ ماه دوم سال قبل کف خیابان با جماعت اقلیت طرفدار و بی‌حجابی نجنگیدند و شهید و زخمی ندادند که بعد از خواباندن فتنه و خنثی کردنش، شما به طمع رأی این جماعت (که هرگز به آن نمی‌رسید) لایحه و را که باید تقویت و تصویب کنید، درمجلس معطل نگه‌ دارید و دغدغه‌تان شنیدن حرف طرفداران بی‌حجابی و ولنگاری باشد! 👈 این موضوع به کشف حجاب ختم نمی‌شود و کم‌کم مطالبه آزادشدن وعمومی کردن دیگر محرمات هم مطرح می‌شود، حتما آن روز می‌خواهید برای تصویب قوانین، نظر مخالفان منع شرب خمر، منع همجنسگرایی، منع ربا و ... را هم بشنوید! شما را چه شده؟ 👈 اصلا واجبات ومحرمات و لزوم پاسداری از احکام الهی به کنار، چرا وقت طمع به آرای این اقلیت، نگران رویگرداندن مردمی که به شما رأی دادند نیستید؟ چرا فکر می‌کنید این مردم با شما عقداخوت بسته‌اند و به شما چک سفید امضا داده‌اند؟ 🎋〰☘ @Alachiigh
هدایت شده از آلاچیق 🏡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴❌ رییس مجلس انقلابی، نگران مخالفان حکم خدا، مگه میشه، مگه داریم؟! 💢 حمید رسایی: خوب دقت کنید رییس مجلس می‌گوید: در موضوع مقابله با برهنگی و کشف‌حجاب، باید حرف کسانی که در جبهه انقلاب نیستند را هم گوش کنیم! قانون ما درباره حجاب باید امکان اجرا داشته باشد! 👈 اشتباه نکنید، قالیباف نگران نقطه نظرات منتقدان لایحه ضعیف و غیربازدارنده عفاف وحجاب نیست! 👈 جناب قالیباف! شما که در طول فتنه سعی کردید عافیت‌طلبی کنید، حتی از نیروی انتظامی که هیچ تقصیری در مرگ مهسا امینی نداشت، خواستید تا عذرخواهی کند اما مردمی که به شما رای دادند، عافیت طلب نیستند، آنها ۶ ماه دوم سال قبل کف خیابان با جماعت اقلیت طرفدار و بی‌حجابی نجنگیدند و شهید و زخمی ندادند که بعد از خواباندن فتنه و خنثی کردنش، شما به طمع رأی این جماعت (که هرگز به آن نمی‌رسید) لایحه و را که باید تقویت و تصویب کنید، درمجلس معطل نگه‌ دارید و دغدغه‌تان شنیدن حرف طرفداران بی‌حجابی و ولنگاری باشد! 👈 این موضوع به کشف حجاب ختم نمی‌شود و کم‌کم مطالبه آزادشدن وعمومی کردن دیگر محرمات هم مطرح می‌شود، حتما آن روز می‌خواهید برای تصویب قوانین، نظر مخالفان منع شرب خمر، منع همجنسگرایی، منع ربا و ... را هم بشنوید! شما را چه شده؟ 👈 اصلا واجبات ومحرمات و لزوم پاسداری از احکام الهی به کنار، چرا وقت طمع به آرای این اقلیت، نگران رویگرداندن مردمی که به شما رأی دادند نیستید؟ چرا فکر می‌کنید این مردم با شما عقداخوت بسته‌اند و به شما چک سفید امضا داده‌اند؟ 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۵۴ حادثه بی خبر نیست توی راهرو بهم رسیدیم ... با سر بهش سلام کردم
قسمت بی عرضه؟ ... الهام روحیه لطیف و شکننده ای داشت ... فوق العاده احساساتی ... زود می ترسید ... و گریه اش می گرفت ... چند لحظه همون طوری آروم نگاهش کردم ... به داداش نمیگی چی شده؟ ... - مامان قول گرفت بهت نگم ... گفت تو کنکور داری ... یه دست کشیدم روی سرش ... اشکال نداره ... مامان کجاست؟ ... از خودش می پرسم ... داره توی پذیرایی با عمه سهیلا تلفنی حرف میزنه ... حالش هم خوب نبود ... به من گفت برو تو اتاقت ... رفتم سمت پذیرایی ... چهره اش بهم ریخته بود ... و در حالی که دست هاش می لرزید ... اونها رو مدام می آورد بالا توی صورتش ... شما اصلا گوش می کنی من چی میگم؟ ... اگر الان خودت جای من بودی هم ... همین حرف ها رو می زدی؟ ... من، حمید رو دوست داشتم که باهاش ازدواج کردم ... اما اگه تا الان سکوت کردم و حتی به برادرهام چیزی نگفتم ... فقط به خاطر بچه هام بوده ... حالا هم مشکلی نیست اما باید صبر کنه ... الان مهران ... و چشمش افتاد بهم ... جمله اش نیمه کاره توی دهنش موند ... صدای عمه سهیلا ... گنگ و مبهم از پای تلفن شنیده می شد ... چند لحظه همون طور ... تلفن به دست، خشکش زد ... و بعد خیلی محکم ... با حالتی که هرگز توی صورتش ندیده بودم بهم نگاه کرد ... برو توی اتاقت ... این حرف ها مال تو نیست ... نمی تونستم از جام حرکت کنم ... نمی تونستم برم ... من تنها کسی بودم که از چیزی خبر نداشتم ... بی معطلی رفتم سمتش و محکم تلفن رو از توی دستش کشیدم ... چی کار می کنی مهران؟ ... این حرف ها مال تو نیست ... تلفن رو بده ... و با عصبانیت دستش رو جلو آورد و سعی کرد تلفن رو از دستم بیرون بکشه ... اما زور من ... دیگه زور یه بچه نبود ... عمه سهیلا هنوز داشت پای تلفن حرف می زد ... این چیزها رو هم بی خود گردن حمید ننداز ... زن اگه زن باشه ... شوهرش رو جمع می کنه نره سراغ یکی دیگه ... بی عرضگی خودت رو به پای داداش من نبند ... اولاد نااهل بدون اینکه نفس بکشه بی وقفه حرف می زد ... و مادرم هم از این طرف تلاش می کرد تلفن رو از دستم بگیره ... بهت گفتم تلفن رو بده ... این بار اینقدر بلند گفت که عمه هم شنید ... ضربان قلبم خیلی بالا رفته بود ... یه قدم رفتم عقب ... خوب ... می گفتید عمه جان ... چی شد ادامه حرف تون؟... دیگه حرف و سفارش دیگه ای ندارید؟ ... حسابی جا خورده بود ... - مرد اگه مرد باشه چی؟ ... اون باید چطوری باشه؟ ... به مادر من که می رسید از این حرف ها می زنید ... به شوهر خودتون که می رسید ... سر یه موضوع کوچیک ... دو تا برادرهاتون ریختن سرش زدنش ... - این حرف ها به تو نیومده ... مادرت بهت ادب یاد نداده توی کار بزرگ ترها دخالت نکنی؟ ... - اتفاقا یادم داده ... فقط مشکل از میزان لیاقت شماست ... شما لیاقت عروس نجیب و با شخصیتی مثل مادر من رو ندارید ... مادر خودتون رو هم اونقدر دق دادید که می گفت ... الهی بمیرم از شر اولاد نا اهلم راحت بشم ... راستی ... زن دوم برادرتون رو دیدید؟ ... اگه ندیدید پیشنهاد می کنم حتما ببینید ... اساسی بهم میاید ... این رو گفتم و تلفن رو قطع کردم ... مادرم هنوز توی شوک بود ... رفتم توی حال، تلفن رو بزارم سر جاش ... دنبالم اومد... کی بهت گفت؟ ... پدرت؟ ... خودم دیدم شون ... توی خیابون با هم بودن ... با بچه هاشون ... چشم هاش بیشتر گر گرفت ... بچه هاش؟ ... از اون زن، بچه هم داره؟ ... چند سال شونه؟... فکر می کردم از همه چیز خبر داشته باشه ... اما نداشت ... هر چند دیر یا زود باید می فهمید ... ولی نه اینطوری و با این شوک ... بهم ریخته بود و حالا با شنیدن این هم حالش بدتر شد ... اون شب ... با چشم های خودم ... خورد شدن مادرم رو دیدم ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
ای عشق شیرین_۲۰۲۳_۰۶_۱۸_۲۰_۴۵_۲۸_۹۷۹.mp3
22.64M
🙏السلام علیک یا جوادالائمه(ع)🖤🤚 ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد مسموم شد ز زهر جگر سوز اُم فضل از روی شوق در ره جانانه جان سپرد 🥀شهادت غریبانه جوان‌ترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، امام جواد (ع) بر شما تسلیت باد🥀 🎙ای عشق شیرین بسیار زیبا،التماس دعا 🙏 🎋〰☘ @Alachiigh
✳️خوابیدن روی شکم سبب میشود شما گردنتان را به یک طرف خم کنید و اینکار سبب کشیدگی عضلات گردن وشانه و عدم خون رسانی مناسب به مغز میشود 🔸همچنین سبب ایجاد چین وچروک و سیاهی زیر چشم هم میشود 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهیدان هـادی و رضـا قنـبـری🌹 ✍مادر: پسرها هر دو بسیجی وارد جبهه شدند و بعدها رضا پاسدار شد. یادم هست یکبار با بچه‌‌ها سر سفره غذا بودیم که رادیو اعلام کرد به جبهه‌ها بروید. بچه‌ها تازه از منطقه برگشته بودند. تا اعلام کردند؛ همانطور که قاشق به دست بودند، گفتم: «پاشـید ننه! حرکت کنید؛ برگردید جبـهه. غذا هم نخـورید؛ بــروید.» 👈 چون امام اعلام کرده بود، باید زود اطاعت می‌کردند... وسط غذا خوردن گفتم بلند شوید و بروید. سفره را در زیر زمین پهن می‌کردیم معمولاً. فکر کنم آبگوشت داشتیم آن روز... 🔸 هــادی بارها به من گفته بود که: «چون تو راضی نیستی، من شهید نمی‌شوم؛ واِلا تا حالا باید بارها شهید می‌شدم.» آنقدر این حرف را تکرار کرده بود که دست‌هایم را بالا بردم و گفتم: «خدایا! اینها مال تو هستند؛ آرامش ندارند. اگر می‌خواهی آنها را ببری خودت می‌دانی.» 🌹 یک هفته بعد، هــادی شهید شد. 🔻 مزار متبرک شهیدان: قطعه 26 ردیف 35 بالای مزار شهید پلارک 📝 وصیت شهید رضا قنبری : بترسید از اینکه هر هفته نامه اعمال ما دو مرتبه پیش امام زمان(عج) باز می شود. نکند خدای ناکرده امام زمان(عج) از دست ما ناراحت و شرمنده شود… ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 اولین اظهارات خواهر علی کریمی درباره سوء‌استفاده ۷۷۰ میلیاردی برادرش از او 🔴مصاحبه فوق با رضایت لیلا کریمی ضبط شده و برای انتشار تصویر او، مجوزهای قضایی لازم اخذ شده است. ❌لیلا کریمی، خواهر علی کریمی: اولین بار برای خرید تیم سپیدرود، از من خواست به بانک بروم و دسته‌چک بگیرم. برادرم بود و به او علاقه داشتم برای همین پذیرفتم ولی او از اول می‌دانست می‌خواهد چه کار کند وگرنه می‌توانست دسته‌چک خودش را استفاده کند. 🔻 هرکس به این حرم و مظلوم مقتدر حمله کند نهایتا یا به قول حاجی آ‌واره میشه یا رسوای عالم... 📌آیا سلبریتی ها از خواهر علی کریمی هم حمایت میکنند؟ 🔻 راستی الان همه با هم دوباره بخونیم: برای خواهرم خواهرت خواهراشون:)))) 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌میگن نه روسری نه تو سری اما روسری سرنخه و توسری فقط یه بهونه... داستانی که اینا شروع کردن ، تازه سر نخه و ته نخ ، فاجعه ایه که اینجا داره ازش حرف میزنه... ملتی که قرار بود با لاله زار، فیلم فارسی، جشن هنر و کاخ جوانان شود، کرد و بیش از ۲۵۰ هزار داد... حالا یک عده فریب خورده ، یک جنبشی راه انداخته اند ، اسمش را گذاشته اند انقلاب... شهید نمی دهند ، چون اصلا اعتقادی به شهادت ندارند. یک عده به اصطلاح هم در ظاهر انقلابی اند اما در باطن به همان فکر میکنند که آنها نیز... توییت ها و موضع گیری هایشان ، باطنشان را لو می دهد. این را کسی باقی نمانده که نداند و آنها را نشناسد. اما خواستم بگویم ، دست همان بیش از ۲۵۰ هزار ، و دعایشان برای نگاه داشتن آن ، کافیست . آن انقلاب جنسش از خون و نور است . این انقلاب تازه از تخم در آمده ، اما جنسش از پلاستیک و هرزگی ست. و‌ اما ، آن کجا و این کجا ! 🎋〰☘ @Alachiigh
❌👆🔴 توضیحات جالب یامین پور ♦️مخالفانِ دخالتِ دین در سیاست، اگر میخواهند مطابق عقیده خود رفتارکنند باید فقط سکوت کنند نمازبخوانند و ذکر بگویند و برای عاقبت بخیری ما گمراهان دعا کنند! 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۵۵ بی عرضه؟ ... الهام روحیه لطیف و شکننده ای داشت ... فوق العاده اح
قسمت 15 سال دیگه نمی دونستم چی بگم ... معلوم بود از همه چیز خبر نداره ... چقدرش رو می تونستم بهش بگم؟ ... بعد از حرف های زشت عمه ... چقدرش رو طاقت داشت اون شب بشنوه ... یهو حالت نگاهش عوض شد ... دیگه چی می دونی؟ ... دیگه چی می دونی که من ازش خبر ندارم؟ ... چند لحظه صبر کردم ... می دونم که خیلی خسته ام ... و امشب هم به حد کافی برای همه خوب بوده ... فردا هم روز خداست ... نه مهران ... همین الان ... و همین امشب ... حق نداری چیزی رو مخفی کنی ... حتی یه کلمه رو ... از صدای ما، الهام و سعید هم از توی اتاق شون اومدن بیرون... با تعجب بهم زل زد ... تو می دونستی؟ ... فکر کردی واسه چی پسر گل بابا بودی و من آشغال سر راهی؟ ... یه سر بزرگ مشکل بابا با من همین بود ... چون من می دونستم و بهش گفتم اگه سر به سر مامان بزاره و اذیتش کنه به دایی محمد میگم ... اونها خودشون ریختن سر شوهر عمه سهیلا و زدنش ... شیشه های ماشینش رو هم آوردن پایین ... عمه، 2 تا داداش داشت ... مامان، 3 تا داره با پسرهای بزرگ خاله معصومه و شوهرش میشن 6 تا... پسرخاله ها و پسر عموهاش به کنار ... زیر چشمی به مامان نگاه کردم ... رو کردم به سعید ... - اون که زنش رو گرفته بود ... اونم دائم ... بچه هم داشت... فقط رو شدنش باعث می شد زندگی ما بره روی هوا ... و از هم بپاشه ... برای من پدر نبود ... برای شما که بود ... نبود؟ ... اون شب، بابا برنگشت ... مامان هم حالش اصلا خوب نبود... سرش به شدت درد می کرد ... قرص خورد و خوابید ... منم رفتم از بیرون ساندویچ خریدم ... شب همه خوابیدن ... اما من خوابم نبرد ... تا صبح، توی پذیرایی راه می رفتم و فکر می کردم ... تمام تلاش این چند سالم هدر رفته بود ... قرار بود مامان و بچه ها هیچ وقت از این ماجرا با خبر نشن ... مادرم خیلی باشعور بود ... اما مثل الهام ... به شدت عاطفی و مملو از احساس ... اصلا برای همین هم توی دانشگاه، رشته ادبیات رو انتخاب کرده بود ... چیزی که سال ها ازش می ترسیدم ... داشت اتفاق می افتاد ... زن دوم پدرم از مخفی موندن خسته شده بود ... گفته بود ... بابا باید بین اون و مادرم، یکی رو انتخاب کنه ... و انتخاب پدرم واضح بود ... مریم، 15 سال از مادرم کوچک تر بود .. ترس از جوانی توی تاریکی نشسته بودم روی مبل ... و غرق فکر ... نمی دونستم باید چه کار کنم ... اصلا چه کاری از دستم برمیاد ... واضح بود پایان زندگی مشترک پدر و مادرمه ... نیمه شب بود که مامان از اتاق اومد بیرون ... عین همیشه توی حال، چراغ خواب روشن بود ... توی تاریکی پذیرایی من رو دید ... چرا نخوابیدی؟ ... خوابم نمی بره ... اومد طرفم ... چرا چیزی بهم نگفتی؟ ... چند لحظه توی اون تاریکی بهش خیره شدم ... و سرم رو انداختم پایین ... ببخشید ... و ساکت شدم ... سوال نکردم که عذرخواهیت رو بشنوم ... از دستم عصبانی هستی؟ ... می دونم حق انتخابت رو ازت گرفتم ... اما اگه می گفتم همه چیز خراب می شد ... مطمئن بودم می موندی و یه عمر با این حس زندگی می کردی که بهت خیانت شده ... زجر می کشیدی ... روی بابا هم بهت باز می شد ... حداقل اینطوری مجبور بود دست و پاش رو جمع کنه ... هر آدمی ... کم یا زیاد ... ایرادهای خودش رو داره ... اگه من رو بزاریم کنار ... شاید خوب نبود ولی زندگی بدی هم نبود؛ بود؟ ... و سکوت فضا رو پر کرد ... از دست تو عصبانی نیستم ... از دست خودم عصبانیم ... از اینکه که نفهمیدم کی اینقدر بزرگ شدی ... نمی دونستم چی بگم ... از اینکه اینطوری برخورد کرد بیشتر خجالت کشیدم ... اینکه نمی خواستم بفهمی به خاطر کنکورت بود ... اما همه اش همین نبود ... ترسیدم غیرتت با جوانیت گره بخوره ... جوانیت غلبه کنه ... توی روی پدرت بایستی ... و حرمتش رو بشکنی ... بالا بری ... پایین بیای ... پدرته ... این دعوا بین ماست ... همون طور که تا حالا دعوا و کدورت ها رو پیش شما نکشیده بودیم ... امیدوار بودم این بار هم بشه مثل قبل درستش کرد ... که نشد ... مادرم که رفت ... من هنوز روی مبل نشسته بودم ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
✳️رنگ کردن مداوم مو عوارض و اثرات مخربی دارد که سلامت بدن را به خطر می‌اندازد.👇 🔸به گزارش بهداشت نیوز، با افزایش سن و تغییر رنگ موی سر، بسیاری از افراد موی خود را رنگ می‌کنند. رنگ کردن مو‌ها اگرچه باعث زیبایی ظاهری می‌شود اما بسیاری از افراد از عوارض جانبی این کار بی اطلاع هستند. 🔸۱- ابتلا به سرطان 🔸۲- واکنش‌های آلرژیک 🔸۳- مشکلات تنفسی 🔸 ۴- عفونت چشم 🔸۵- تغییر رنگ پوست 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴💢چقدر شما دموکراتید! 🔹هفته قبل زاکانی شهردار تهران سفری به بلژیک داشت و در اجلاس انجمن کلان‌شهرهای مهم جهان شرکت کرد که به عنوان نائب‌رئیس مجمع عمومی نیز انتخاب شد. 🔸حضور زاکانی و کسب این جایگاه برای برخی براندازان و تجزیه‌طلبان ناخوشایند بود و شروع به جوسازی کردند. 🔹پس از تثبیت شهردار تهران در جایگاه نایب‌رئیسی مجمع عمومی متروپلیس، پاسکال اسمت، مسئول شهرسازی و امور بین‌الملل شهرداری بروکسل که میزبان هیئت ایرانی بوده با فشار برخی نیروهای برانداز از سمت خود استعفا کرد. این استعفا با فشار وزیر خارجه بلژیک صورت گرفت. 🔸دریا صفایی،‌ نماینده پارلمان بلژیک هم گفته مسئولیت نهایی ورود شهردار تهران به بلژیک برعهده وزیر خارجه است و او نمی‌تواند در سمتش باقی بماند. موضوعی که نشان می‌دهد شعار دموکراسی این جماعت چقدر تهوع‌آور و دروغین است. 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤✨🎉🎊🪅🎉🎊🪅 ⭐️اول ذی الحجه سالروز ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهماالسلام گرامی باد 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴❌این آقای👆بوووووووق...... در حالی دانشجویان را تحریک و از تحصن آنها حمایت می‌کند که قوانین پوشش در دانشگاه تگزاس آمریکا بر اساس فرهنگ آن کشور چنین است: 🔹آرایش‌های غلیظ و غیرمتعارف ممنوع است. 🔹رنگ‌های غیرطبیعی موها مجاز نیست. 🔹اندازه ناخن‌ها باید متعارف و مناسب باشد. 🔹استفاده از زیورآلات ناخن و ناخن مصنوعی ممنوع است. 🔹آرایش‌های غلیظ و نامتعارف مجاز نیست. 🔹استفاده از بیش از دو گوشواره در هر گوش ممنوع است. 🔹پوشیدن شلوار تنگ ممنوع است. 🔹پوشیدن لباس‌های بدن‌نما مجاز نیست. 🔹قابل مشاهده بودن خالکوبی بدن مجاز نیست. در دانشگاه گرین‌ویل شمالی آمریکا هم قواعد پوشش چنین است: 🔹رنگ کردن مو مجاز نمی باشد. 🔹لباس نباید روی زمین کشیده شود. 🔹پوشش و آرایش دانشجویان باید تمیز و مرتب باشد؛ 🔹پوشیدن لباس‌های سبک گوتیک و آرایش کردن مجاز نیست. 🔹لباسی که به صورتی نامناسب اندام‌ها را نشان می‌دهد مجاز نیست. 🔹به دانشجویانی که ضابطه‌های پوشش را رعایت نکنند، اجازه ورود داده نمی‌شود.  قوانین پوشش در دانشگاه آکسفورد انگلیس نیز چنین است: 🔹تمام افراد دنشگاه باید لباس دانشگاهی بپوشند. 🔹مردان باید از کت و شلوار تیره، پیراهن سفید ساده کراوات و جوراب استفاده کنند. 🔹زنان نیز باید دامن تیره یا شلوار، بلوزسفید، کراوت سیاه، کفش سیاه و درصورت نیاز یک کت تیره بپوشند. 🎋〰☘ @Alachiigh