آلاچیق 🏡
♥️عاشقـــانه_دو_مدافـــع ♥️ #قسمت_بیست_چهارم باشہ چشم... روبروے یہ پارک وایساد... واے خداے مـݧ
💞 عاشقــــانه_دو_مدافــــع💞
#قسمت_بیست_پنجم
_چرا،ایـݧ فکرو میکردید؟
خوب براے ایـݧ کہ همیشہ منو میدید راهتونو عوض میکردید،چند بارم تصادفا صندلے هاموݧ کنار هم افتاد کہ شما جاتونو عوض کردید.
همیشہ سرتوݧ پاییـݧ بود و اصلا با دخترا حرف نمیزدید حتے چند دفعہ چند تا از دختراے دانشگاه ازتوݧ سوال داشتـݧ اما شما جواب ندادید...
_بعدشم اصولا دانشجوهایے کہ تو بسیج دانشگاه هستـݧ یکم بد اخلاقـݧ چند دفعہ دیدم بہ دوستم مریم بخاطر حجابش گیر دادݧ آقاے محسنے دوستتونو میگم،اگہ ایشوݧ نبودݧ مریم و میبردݧ دفتر دانشگاه نمیدونم چے در گوش مأمور حراست گفتن کہ بیخیال شدݧ
سجادے دستشو گذاشت جلوے دهنش تا جلوے خندش و بگیره و تو هموݧ حالت گفت محسنے؟!
بلہ دیگہ
_آهاݧ خدا خیرشوݧ بده ان شاءالله
مگہ چیہ؟!
هیچے،چیزے نیست،ان شاءالله بزودے متوجہ میشید دلیل ایــݧ فداکاریارو
اخمهام رفت توهم و گفتم
مث قضیہ اوݧ پلاک؟!
خیلے جدے جواب داد...
_چیزے نگفتم تعجب کرده بودم از ایـݧ لحن
دستے بہ موهاش کشید و آهے از تہ دل
خانم محمدے دلیل دورے مـݧ از شما بخاطر خودم بود.
مـݧ بہ شما علاقہ داشتم ولے نمیخواستم خداے نکرده از راه دیگہ اے وارد بشم.
_مـݧ یک سال ایـݧ دورے و تحمل کردم تا شرایطمو جور کنم براے خواستگارے پا پیش بزارم.
نمیدونید کہ چقد سخت بود همش نگراݧ ایـݧ بودم کہ نکنہ ازدواج کنید
هر وقت میدیدم یکے از پسرهاے دانشگاه میاد سمتتوݧ حساس میشدم قلبم تند تند میزد دل تو دلم نبود کہ بیام جلو ببینم با شما چیکار داره
وقتے میدیدم شما بے اهمیت از کنارشوݧ میگذرید خیالم راحت میشد.
_وقتے ایـݧ حرفهارو میزد خجالت میکشیدم و سرمو انداختہ بودم پاییـݧ
درمور صداقت هم مـݧ بہ شما اطمیناݧ میدم کہ همیشہ باهاتوݧ صادق خواهم بود
بازم چیز دیگہ اے هست؟!
فقط....
_فقط چے؟!
آقاے سجادے مـݧ هرچے کہ دارم و الاݧ اگہ اینجا هستم همش از لطف و عنایت شهدا و اهل بیت هست
شما با توجہ بہ اوݧ نامہ کماکاݧ از گذشتہ ے مـݧ خبر دارید مـݧ خیلے سختے کشیدم
خانم محمدے همہ ما هرچے کہ داریم از اهل بیت و شهداست ولے خواهش میکنم از گذشتتوݧ حرفے نزنید
_شما از چے میترسید!؟
آهے کشیدم و گفتم:از آینده
سرشو انداخت پاییـݧ و گفت:چیکار کنم کہ بهم اعتماد کنید
هرکارے بگید میکنم
نمیدونم....
_و باز هم سکوت بیـنموݧ
براے گوشیم پیام اومد
"سلام آبجے خنگم،بسہ دیگہ پاشو بیا خونہ از الاݧ بنده خدا رو تو خرج ننداز!!!یہ فکریم براے داداش خوشتیپت بکـݧ.فعلا"
_خندم گرفت
سجادے هم از خنده ے مـݧ لبخندے زد و گفت
خدا خیرش بده کسے رو کہ باعث شد شما بخندید و ایـݧ سکوت شکستہ بشه
بهتره دیگہ بریم اگہ موافق باشید
حرفشو تایید کردم و رفتیم سمت ماشیـݧ
باورم نمیشد در کنار سجادے کاملا خاطراتم تو ایـݧ پارک و فراموش کرده بودم...
_پشت چراغ قرمز وایساده بودیم
پسر بچہ اے بہ شیشہ ماشیـݧ زد
سجادے شیشہ ماشینو داد پاییـݧ
سلاااام عمو علے
سلام مصطفے جاݧ
عمو علے زنتہ؟؟؟؟ازدواج کردے!!!!
سجادے نگاهے بہ مـݧ کرد و با خنده گفت: ایشالا تو دعا کــݧ
_عمو پس ایـݧ یہ سال بخاطر ایـݧ خانم فال میگرفتے؟!!!
سجادے ابروهاش بہ نشانہ ے ایــݧ کہ نگووو داد بالا
عمو خوش سلیقہ اے هاااا
خندم گرفتہ بود
خوب دیگہ مصطفے جاݧ الاݧ چراق سبز میشہ برو
إ عمو فالونمیگیرے؟خالہ شما چے؟
خانم محمدے فال بر میدارید؟!
بدم نمیاد.
چشمامو بستم نیت کردم و یہ فال برداشتم
سجادے هم برداشت..
✍خانم.علـــی.آبادی
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
✳️ غذاهایی را که در کودکی از آن ها بدتان می آمد دوباره امتحان کنید به احتمال زیاد از همان غذاها خوشتان می آید چون که جوانه های چشایی هر 7 سال یک بار تغییر پیدا میکنند.
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۲۵ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
🌹شهید عبدالله میثمی🌹
✍ همسر شهید میثمی:
عاشق حضرت زهرا س بود.
هیچ وقت به من نگفت برای شهادتم دعا کن. می گفت: لزومی نداره آدم به همسرش از این حرفها بزنه. [زیرا نمی خواست حرفی بزند که همسرش را ناراحت کند]. گفتم: می دونم برای شهادتت زیاد دعا می کنی، اگر منو دوست داری دعا کن با هم شهید بشیم، از شما که چیزی کم نمی شه؟
گفت: «دنیا حالا حالاها با تو کار داره.» گفتم: بعد از تو سخت می گذره. گفت: دنیا زندان مؤمن است.
سرانجام همانطور که در شب دوم عملیات کربلای ۵ به دوستانش گفته بود:«من در این عملیات اجر خودم را از خدا میگیرم.»مصادف با شب شهادت حضرت زهرا (ع) بود که به شهادت رسید.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
🇮🇷
📝 #یادداشت_کوتاه | #ثامن_22
◀️ تحلیلی بر قشون کشی اردوغان به سوریه
🍃🌹🍃
🔻 ترکیه از سال ۲۰۱۶ تاکنون سه عملیات برای اشغال شمال سوریه انجام داده و هر بار در آن ناکام مانده است. هدف ترکیه، ایجاد منطقه حائلی به عمق ۳۰ کیلومتر در خاک سوریه است که این هدف هر بار و در طی عملیاتهای گذشته ترکیه در خاک سوریه دنبال شده است.
🔹 ترکیه مقطع فعلی را از نظر بازه زمانی بهترین زمان میداند؛ زیرا آمریکا و روسیه به دلیل جنگ اوکراین درگیر تنش هستند. از سویی دیگر، آمریکا به عنوان متحد اصلی کردهای شمال سوریه، علاوه بر درگیر بودن در جنگ اوکراین، به دنبال رضایت ترکیه برای عضویت دو کشور فنلاند و سوئد جهت عضویت در ناتو است. این عوامل باعث شده که اردوغان زمان فعلی را به عنوان عملیات نظامی در شمال سوریه انتخاب کند.
🔸 حملات پیشین ترکیه به شمال سوریه در جهت مبارزه با پ.ک.ک، موجب محبوبیت اردوغان نزد افکار عمومی ترکیه شده بود. تورم ترکیه در مقطع فعلی به ۷۳ درصد رسیده است و اردوغان برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۳ ترکیه نیاز به بازآفرینی عملکرد خود دارد و به دنبال جهتدهی به افکار عمومی است تا با پیش کشیدن مسائل فراسرزمینی، امتیاز تبلیغاتی در انتخابات آینده مبنی بر کارآمدی دولتش داشته باشد و از این طریق بر مشکلات اقتصادی کشورش سرپوش بگذارد.
🔺 درمجموع میتوان گفت هرچند فعلاً ترکیه از انجام عملیات نظامی در شمال سوریه منصرف شده است، اما در آینده نه چندان دور احتمال این عملیات وجود دارد. این تهدیدها از یک منظر برای سوریه فرصت است و آن نیز اتحاد کردها با ارتش سوریه برای مقابله با ترکیه است؛ فرمانده شبهنظامیان کُرد موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه گفته که حاضر است برای مقابله با ترکیه، با نیروهای ارتش سوریه همکاری کند. این امر باید برای سایر کشورها نیز محرز شود که خروج کشورهای اشغالگر همچون آمریکا نیز اولویت آتی دولت سوریه در آینده نهچندان دور است.
✍محمدرضا فرهادی
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴تا فرصت هست، جبران می کند؟!
🔹پیامبر اعظم (ص) فرمود "کَفی بِالمَوتِ واعِظاً. مرگ برای موعظه کفایت می کند". مرگ، پایان آرزوها، و آغاز محاسبه مبتنی بر پیامد کرده ها و نکرده هاست. آیا خاتمی می تواند در یوم الحساب، پاسخگوی تبعات و خسارات نقش آفرینی اش در فتنه سبز باشد؟
♦️ او در جمع های خصوصی، چند بار اعتراف کرده ادعای تقلب در انتخابات 88 را قبول ندارد. اما با این وجود، در تمام آن هشت ماه آشوب، از هیزم کشان اصلی فتنه ای بود که کشور را به بهانه "تقلب"، در کام بی ثباتی کشاند. آشوبگران جرئت یافته با خیانت خاتمی و موسوی، گفتند "انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است"!
🔹مقامات دولت اوباما گفته اند بعد از مشاهده آشوب و دودستگی در ایران، به صرافت افتادند تحریم های جدیدرا اعمال کنند. واین غیر از گزارش هایی است که می گوید برخی نمایندگان سران جنبش سبز از دولت اوباما خواستند تحریم ها را دفعتا اعمال کند که فلج کننده باشد!
♦️اوباما در کتاب خاطرات خود تصریح کرد «اگر جنبش سبز در ایران رخ نداده بود، دولت من تصمیم به اعمال تحریمهای سخت نمیگرفت... تحریمهای دوره بوش سمبلیک بود؛ تحریمهای سخت را من اعمال کردم».
🔹لس آنجلس تایمز، 28مهر 88 از زبان جان هانا مقام آمریکایی نوشت: "مطمئناً پیامی که از گردهمایی فعالان اپوزیسیون ایران-که درمیان آنها افراد نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و باید هرچه شدیدتر، بصورت شوک وارد شود که #فلج_کند و نه به صورت واکسن".
بیداری
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴در ایران چه خبر است؟
❌آزمون در تهران برای بورسیه دبیرستان های ترکیه!
خبرگزاری آناتولی ترکیه خبر داده است:
🔹دانشآموزان ایرانی امروز برای کسب بورسیه تحصیلی در مقطع متوسطه در ترکیه آزمون دادند.
🔹دانشآموزان ایرانی که خواستار تحصیل در مقطع دبیرستان در ترکیه امروز در آزمون گزینش دانشآموزان خارجی که توسط بنیاد معارف و وزارت آموزش و پرورش ترکیه در چارچوب «بورسیههای بینالمللی دانشآموزی» در تهران برگزار شد، شرکت کردند.
🔹به نوشته این خبرگزاری، اغلب این دانش آموزان که از مناطق محروم و دورافتاده ایران برای شرکت در آزمون به تهران آمدهاند، برای تحصیل در دبیرستانهای امام خطیبق ترکیه رقابت میکنند.
عمو فیدل
دیده بان
🎋〰🍃
@Alachiigh
کانال عشاق الحسین 5.mp3
10.77M
صلیالله علیک یااباعبدالله ♥️🙏🤚
صلیالله علیک یا علی بن موسی الرضا ♥️🙏🤚
امام رضای خودم باش...
فکر گدای بدم باش...
یا امام رضا...😭😭
بسیار زیبا پیشنهاد دانلود 👌🙏
کربلایی سید محمد رضا نوشه ور
#هیئت_مجازی
#شب_زیارتی_امام_حسین
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
💞 عاشقــــانه_دو_مدافــــع💞 #قسمت_بیست_پنجم _چرا،ایـݧ فکرو میکردید؟ خوب براے ایـݧ کہ همیشہ منو م
♥️ عــــــــاشقانہ_دومدافع♥️
📚 #قسمت_بیست_ششم
_چشمامو بستم و نیت کردم و یہ فال برداشتم
سجادے هم برداشت...
_۵ثانیہ مونده بود کہ چراغ سبز بشہ...
سجادے دستشو دراز کرد و از داشتبرد ماشیـݧ کیف پولشو برداشت و یک اسکناس ۵ تومنے داد بہ مصطفے.
_چراغ سبز شده بود اما سجادے هنوز حرکت نکرده بود
ماشیـݧ ها پشت سر هم بوق میزدند
از طرفے داشتبرد همونطور باز مونده بود و سجادے میخواست ببندتش و کیف پولو فال هم دستش بود
کیف پول و فال رو از دستش گرفتم و ازش خواستم حرکت کنہ
_کیف پولو داخل داشتبرد گذاشتم داخل داشتبرد پر از فال هاے باز شده بود.
روے هر پاکت هم چیزي نوشتہ شده بود
داشتبرد و بستم.
_فال ها دستم بود و قاطے شده بود
سجادے کنار خیابوݧ وایستاد و برگشت سمت مـݧ
دوباره نگاهموݧ بہ هم گره خورد
سجادے نگاهش و دزدید و سمت دستام چرخوند و با خنده گفت:
_إ فال ها قاطے شد
با سر تایید کردم و با ناراحتے گفتم:تقصیر مـݧ بود ببخشید.
ایرادے نداره دوباره نیت میکنم از بیـݧ ایـݧ دو فال یکیشو بر میدارم
چشماشو بست و نیت کرد
_دوتا فال و بیـݧ دستام نگہ داشتم بہ سمتش گرفتم
یکے از فال ها رو برداشت و باز کرد
و خوند.
و لبخندے روے لباش نشست
از فضولے داشتم میمردم.
_با گوشہ ے چشم بہ برگہ اے کہ دستش بود نگاه میکردم اما نمیتونستم بخونم خیلے ریز نوشتہ شده بود
کلافہ شده بودم پاهامو تکوݧ میدادم
متوجہ حالتم شد و فال و بلند خوند
_"دل نهادم بہ صبورے
کہ جز ایـݧ چاره ندارم ..."
_بعدم آهے کشید و حرکت کرد.
خانم محمدے شما فالتوݧ رو باز نمیکنید؟
با بدجنسے گفتم.ݧمیرم خونہ باز میکنم
اخم هاش رفت تو هم و با ناراحتے گفت.باشہ هر طور صلاح میدونید.
_خندم گرفتہ بود .
دلم سوخت براش اما دوست داشتم یکم اذیتش کنم
_گوشے سجادے زنگ خورد
چوݧ پشت فرموݧ بود جواب داد و گذاشت رو بلند گو
_سلاااااام علے آقاے گل
_سلام آقاے محسنے فداکار
_إ چیشده علے جوݧ حالا دیگہ غریبہ شدیم کہ میگے محسنے
_نہ وحید جاݧ
حالا قضیہ ے فداکار چیہ!؟
سجادے خندید و گفت:هیچے..
باشہ باشہ حالا مـݧ و مسخره میکنے؟
وایسا فردا تو دانشگاه جلوے خانو...
سجادے هول کرد و سریع گوشے و از رو بلند گو برداشت و گفت
وحید جاݧ پشت فرمونم بعدا تماس میگیرم خدافظ...
_بعد با حالت شرمندگے گفت تورو خدا ببخشید خانم محمدے وحید یکم شوخہ...
حرفشو قطع کردم و باخنده گفتم ایرادے نداره خدا ببخشہ...
نگاهے بہ ساعتم انداختم ساعت ۴ بود چقدر زود گذشت اصلا متوجہ گذر زماݧ نبودیم.
آقاے سجادے فکر میکنم دیر شده باید برم خونہ
سجادے نگاهے بہ ساعت ماشیـݧ انداخت گفت:
اے واے ساعت ۴ اصلا حواسم بہ ناهار نبود اجازه بدید بریم یہ جا ناهار بخوریم بعد میرسونمتو.
_باور کنید اصلا گشنم نیست.
آخہ اینطورے کہ نمیشہ
مـݧ اینطورے شرمنده میشم.
تا یک ساعت دیگہ میرسونمتوݧ خونہ.
سرعت ماشیـݧ رو زیاد کرد و جلوے رستوراݧ وایساد
خیلے سریع غذا رو خوردیم
و منو رسوند خونہ
_داشتم از ماشیـݧ پیاده میشدم کہ صدام کرد.
اسمااااااء خانوم!؟
(تو دلم گفتم وااااے بازم اسمم و...)
بلہ؟!
حرفے باقے مونده کہ بخواید بزنید؟
إم....ݧ فکر نکنم...
_شما چے؟
اصلا... مـݧ کہ گفتم مسئلہ فقط شمایید
اگہ اجازه بدید مـݧ بہ مادرم بگم امشب زنگ بزنـݧ با خانواده...
حرفشو قطع کردم.
آقاے سجادے یکم بہ مـݧ زماݧ بدید...
ممنوݧ بابت امروز بہ خوانواده سلام برسونید.
خدافظ
_اینو گفتم و از ماشیـݧ پیاده شدم و با سرعت رفتم داخل خونہ بہ دیوار تکیہ دادم و یہ نفس راحت کشیدم
برخوردم بد بود.
بچگانہ رفتار کردم حتما سجادے هم ناراحت شد....
_اما مـݧ ..مـݧ میترسیدم...
باید بهم حق بده.باید درکم کنہ
مـݧ بہ زماݧ احتیاج دارم....
باید بهم فرصت بده...
_پکرو بے حوصلہ پلہ ها رو رفتم بالا
وارد خونہ شدم و یراست رفتم تو اتاقم
لباسامو در آوردم و پرت کردم یہ گوشہ
نشستم رو تخت.سردرد عجیبے داشتم
موهامو دورو ورم پخش کردم و دوتا دستمو گذاشتم روے شقیقہ هام
_خدایا...خودت کمکم کن.تصمیم گیرے سختہ
از آینده میترسم.علے پسره خوبیہ اما....
دوباره از پرویے خودم خندم گرفت(علی)
در اتاق بہ صدا در اومد یہ نفر اومد تو
اول فکر کردم مامانہ
تو هموݧ حالت گفتم:سلام ماماݧ
سلام دختر بے معرفتم
صداے ماماݧ نبود
_سرمو آوردم بالا زهرا بود اما اینجا چیکار میکرد
إسلااااااام زهرا تویے؟؟؟اینجا چیکار میکنی!؟
دستشو گذاشت رو کمرشو با لحـݧ لوس و بچگانہ اے گفت:میخواےبرم؟!
دستشو گرفتم و گفتم:دیوونہ ایـݧ چہ حرفیہ بیا اینجا بشیـݧ
چہ خبر؟؟؟
راستش ظهر بعد از اذاݧ رو بروي مسجد داداشت آقا اردلاݧ و دیدم..
خب؟خب؟
گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم...
✍خانم.علـــی.آبادی
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۲۶ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
🌹شهید مهندس مصطفی ابراهیمی مجد🌹
شهیدی که امام زمان(عج) را دید
بر روی سنگ قبر و به درخواست خودِ شهید، این جمله نوشته شده :
اینجا خانه شهیدی است که به انتظار قیام مولایش آرام گرفته است
وصیتنامه 👇
بگذارید بعد از مرگم بدانند که همانطور که اساتید بزرگمان می گفتند: نوکر محال است صاحبش را نبیند من نیز صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم اما افسوس که تا این لحظه که این وصیت را می نویسم دیدار مجدد او نصیبم نگشت. بدانید که امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتیبان همه شیعیان می باشد از یاد او غافل نگردید
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جلسه ای خانوادگی و عشیره ای بدون حضور هیچ مسئولی در خانه ی یکی از متوفیان حادثه متروپل آبادان:*
⚠️ این رو تاجای ممکن باید پخش کنیم تا واقعا از داشتههایمان دلسرد نشیم
بیداری
#متروپل
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
اومدُم بِگُم غُلام نِمیخِی
یا که اصلا غلام سیاه...💔
امام رضا جانم
امام رضای دلم
بسیار زیبا التماس دعا 🙏🙏
#صابرخراسانی
#میلاد_امام_رضا_علیه_السلام
#هیئت_مجازی
🎋〰🍃
@Alachiigh
🇮🇷
📝 #یادداشت | #ثامن_22
◀️ ایمان را چگونه به عمل صالح متصل کنیم؟
📎@ahlolbasar
🔻اتصال ایمان به عمل صالح، یکی از توصیههای رهبری در سالگرد رحلت حضرت امام(ره) بود. شاید یکی از مهمترین کارکردهای کتاب«طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» همین جمله باشد. کتاب در همان فصل آغاز این مساله را مطرح میکند که چرا ایمان مردم جریان پیدا نمیکند؟
🔹خود را در خفقان و استیلای یک نظام قدرتمند متکی به همه قدرتهای برتر دنیای آن روز تصور کنید.. کسی میگوید بیایید پای کار، هزار و یک مانع برای آمدن هست. اول آنکه فکر میکنیم نتیجه نخواهیم گرفت، او باید ساز و کار نتیجه گرفتن را تقریر کند و توضیح دهد چرا اگر با این شرایط حرکت کنید، نتیجه میگیرید.
یکی ممکن است بگوید صرف ایمان کافی است. اشک بر امام حسین(ع) کافی است. خلوت قلبی با مبدا هستی کافی است.. این نوع معنویت را او #معنویت_شیطانی مینامد و تصویر مقدس مال شدهاش را خراب میکند.
🔹ممکن است کسی به چند کار کوچک دلش را خوش کند.. او یک هویت حداکثری و همت بلند را تصویر میکند. و توضیح میدهد چطور این رضایت به کارهای کوچک، #ضد_ایمان_توحیدی است. ممکن است به دلیل #جهلاتشان، آدمها کم بیاورند.. او هم نقش علم را میگوید، هم در سرفصلهای مختلف کتاب، چگونگی جریان یافتن عقایدی مثل توحید و نبوت و ولایت را تا عمل ترسیم میکند. کتاب از همه این جهات فوقالعاده است و در این متن توصیفش نمیگنجد.
🔹اما به جز این جریان اندیشهای زنده و زنده کننده، یک نکته دیگر نیز در جریان دادن ایمان به عمل صالح وجود دارد و آن نکته را او در همین کتاب در بحث «بعثت» و نبوت شرح میدهد و سالها بعد در تقریر سبک کار خمینی کبیر تطبیق هم میدهد و آن «سبک بعثت» است در گفتمان سازی و جریان دادن عقیده به عمل، به جای «سبک دعوت» صرف.
🔹او میگوید خود، وسط میدان بیایید و جلو بیفتید و بعد تبیین کنید. میگوید این روش پیامبران، انسانها را به #عمل میکشد و مبعوث میکند. بعدها سردار شهید قدس توضیح داد که این الگوی فرماندهی از جنس«بیا» است و نه «برو». امروز نیاز به چنین جهاد تبیینی داریم.
🔹تبیینی از جنس ثقلین. کسانی که به ثقلین متصل میشوند، هم کتاب بعثت را جریان میدهند در امت و هم انسانهای مبعوث جلودار را در جانشان به اندازه ظرف وجودشان محقق میکنند و به این ترتیب گنج بینهایتی به نام ایمان، مردم را تبدیل به یک قدرت طوفانی و دشمنشکن و جامعهساز خواهد کرد.
✍ علی مهدیان
🎋〰🍃
@Alachiigh
♦️خانم مهناز افشار!
▪️شمایی که هم صدا با تجزیه طلبان، گردنبند ایرانِ بدون خوزستان رو گردنتون میندازید، غلط می کنید که راجع خوزستان و آبادن که جان ایران اند، اظهار نظر می کنید!
▪️جدی از تناقض نمی میرید؟!
✍️محمد نصوحی
بیداری
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
♥️ عــــــــاشقانہ_دومدافع♥️ 📚 #قسمت_بیست_ششم _چشمامو بستم و نیت کردم و یہ فال برداشتم سجادے هم ب
❤️ عاشقـــانه_دو_مدافـــع❤️
#قسمت_بیست_هفتم
_گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم...
اردلاݧ گفت؟!
آره دیگہ مگہ مریض نیستے؟!
دستمو گذاشتم جلوے دهنم و چند تا سرفہ اے نمایشی کردم.
دستم و گذاشتم رو سرمو گفتم چراااااا یکم ناخوش احوالم ...
آره معلومہ اسماء رنگتم پریده هااا چیکار میکنے با خودت
_هیچے بابا یکم کاراے دانشگاه و اینجور چیزا زیاد شده بخاطر هموݧ _آها.
خوب دیگہ چہ خبر؟درس و دانشگاه خوب پیش میره؟
آره عزیزم.
درس و دانشگاه تو چے؟
اره خدا روشکر
خوب زهرا بشیـݧ اینجا برم دوتا چایے بیارم
نمیخواد اسماء زحمت نکش اومدم خودتو ببینم
بابا چہ زحمتے دو دیقہ اے اومدم....
_گوشیمو از رو تخت برداشتم و رفتم آشپز خونہ
ماماݧ داشت میرفت بیروݧ
سلام ماماݧ
سلام دختر تو میاے نباید بیاے سلامے چیزے ب کنے؟
ببخشید ماماݧ سرم درد میکرد
چرا چیزے شده؟
حالا تو میخواے برے بیروݧ برو.
آره دارم با خانماے همسایہ میرم خرید واسہ زهرا میوه اینا ببر
چشم ماماݧ
_سریع شماره ے اردلاݧ و گرفتم
الو اردلان؟کجایے تو؟؟؟
واسہ چے الکے بہ زهرا گفتے مـݧ مریضم؟؟؟
سلام علیکم چہ خبرتہ خواهر جان نفس بگیر
آخہ ایـݧ مسخره بازیا چیہ در میارے اردلاݧ
إ چہ مسخره بازے گفتم شاید دلت براے دوستت تنگ شده
_نخیر شما نگراݧ چیز دیگہ اے هستے.
ببیـݧ اردلاݧ مـݧ کارے نمیتونم بکنم گفتہ باشم،ماماݧ باید با مادرش حرف بزنہ بعد
إ اسماء حالا تو آمارشو بگیر خواستگار اینا نداشتہ باشہ
خیلہ خب فقط تو بیا خونہ بہ حسابت میرسم. خدافظ
_چاے و ریختم و میوه وپیش دستے رو آماده کردم و زهرا رو صدا کردم.
زهراااااا؟!
بیا حال.کسے نیست خونہ
بہ بہ اسماء خانم چہ چایے خوش رنگے دیگہ وقتشہ هاااا
خندیدم و گفتم آره دیگہ ...برو بشیـݧ رو مبل الاݧ میارم
چادرتم در بیار کسے نیست
باشہ
_خوب.چہ خبر زهرا؟
سلامتے
چقدر،از درست مونده
یہ ترم دیگہ لیسانسمو میگیرم
_إ بسلامتے ایشالا ، نمیخواے ازدواج کنے؟
دیر میشہ هاااا.میمونے خونتوݧ دیگہ از دست مام کارے بر نمیاد
چرا دیگہ بخاطر تو از امروز بهش فکر میکنم
إ زهراااا مسخره بازے در نیار جدے نمیخواے ازدواج کنے!؟
چرا خوب،ولے هنوز موردے کہ میخوام نیومده
مگہ تو چے میخواے؟
خوب اسماء جا،براے مـݧ اعتقادات طرف مقابلم خیلے مهمہ،تو خوانواده ما ،فقط ماییم کہ مذهبے و مقیدیم خواستگاراے منم اکثرا زیاد پایپند ایـݧ اصول نیستند،سر همیـݧ قضیہ هم ما با خالمینا قطع رابطہ کردیم _ إ چرا؟
خالم خیلے دوست داشت مـݧ عروسش بشم ولے خوب مـݧ پسر خالم اصلا بهم نمیخوریم.
آهاݧ خب یادمہ چندتا خواستگار مذهبے هم داشتے از همیـݧ مسجد خودمون...
اره ولے خوب اوناهم همچیـݧ خوب نبودݧ
واااا زهرا سخت گیریا بعد ماماݧ بہ مـݧ میگہ.
حتما منتظرے از ایـݧ برادرانے کہ شبیہ شهیداݧ زنده اند بیاݧ خواستگاریت
_با دست زد پشتمو گفت.اسماء قسمت هر چے باشہ هموݧ میشہ،اگہ یہ نفر واقا قسمت آدم باشہ همہ چے خود بخود پیش میره باور کـݧ مـݧ سختگیر نیستم.
نمیدونم چرا یاد سجادے افتادم
و گفتم آهان بلہ استفاده بردیم از صحبت هاتوݧ زهرا خانوم..
_خوب دیگہ مـݧ پاشم برم کلے کار دارم
إ کجا بودے حالا بموݧ واسہ شام.
ن دیگہ قربانت ،باید برم کار دارم
باشہ پس سلام برسوݧ بہ مامانتینا
چشم.حتما
تو هم بیا پیش ما خدافظ
چشم حتما خدافظ
_اوووووف خدا بگم چیکارت نکنہ اردلاݧ
رفتم اتاقم ولو شدم رو تخت و از خستگے خوابم برد
با تکوݧ هاے اردلاݧ بیدار شدم .
_بیدار شو تنبل خانم ساعت ۱۰پاشو شام حاضره
پتورو کشیدم رو سرمو گفتم .شام نمیخورم
پتو رو از روم کشیدو گفت خب نخور پاشو ببینم چیشد آمارشو گرفتے؟
خندیدم و گفتم اهاݧ پس واسہ امار اومدے
خواستم یکم اذیتش کنم
خیلے جدے بلند شدم و دستم و گذاشتم رو شونہ ے اردلاݧ و گفتم:
خیلے دوسش داری؟؟؟
با یہ حالت مظلومانہ اے گفت :اووهووم
سرمو انداختم پاییـݧ و با ناراحتے گفتم
متاسفم اردلاݧ .
یکے دیگرو دوست داره.باید فراموشش کنے...
_دستمو از رو شونش برداشت و آهے کشیدو گفت بیا شام حاضره واز اتاق رفت بیروݧ
سر سفره ے شام اردلاݧ همش باغذاش بازے میکرد
ماماݧ نگراݧ پرسید .اردلاݧ چیزے شده؟؟؟غذارو دوست ندارے؟
_ماماݧ جاݧ اشتها ندارم
إ تو کہ گشنت بود تا الاݧ
دلم براش سوخت بادست بهش اشاره دادم و بهش گفتم شوخے کردم
چشماشو گرد کرد و انگشت اشارشو بہ نشونہ ے تحدید تکوݧ دادو گفت بہ حسابت میرسم.
وشروع کرد بہ تند تند غذا خوردݧ ...
اوݧ شب با ماماݧ صحبت کردم
ماماݧ وقتے فهمید میخواست از خوشحالے بال دربیاره و قرار شد فردا با مادر زهرا صحبت کنہ
انقد خوشحال بود کہ یادش رفت بپرسہ کہ امروز چیشد؟با سجادے کجا رفتم؟؟؟چیگفتیم؟
هییییییی ....
_چقد سختہ تصمیم گیرے.کاش یکے کمکم میکرد یکے امیدوارم میکرد بہ آینده...
بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ با خودم بالاخره جواب سجادے رو دادم ..,
✍خانم.علـــی.آبادی
#ادامه_دارد
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
❌ شیرموز، بدترین ترکیب ِ به اصطلاح مقوی ! 👇
🔸وقتی شیر با میوههای پرقند یا اسیدی ترکیب شود، شیر دلمه شده و موجب فساد شیر و ایجاد خلطی بسیار بسیار غلیظ در معده میشود. چون مدت هضم فرآوردههای شیر و میوهجات کاملا با هم متفاوت هست در روند هضم اختلال ایجاد خواهد شد.
🔸 به دلیل فیبر غذایی موجود در لبنیات، ترکیب میوه و شیر مانع از جذب مواد معدنی به بدن شده و با مصرف این ترکیب نه از خواص موز نه از خواص شیر هیچکدام جذب بدن نخواهد شد.
🔸 بهترین مکمل برای شیر، عسل طبیعی یا خرما هست.
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۲۷ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh