مهمترین بخش عاشورا و محرم بخشی است که از یک سو به رویکرد و موضع شخصی انسان باز میگردد و از سوی دیگر به نگاه وجودی و اگزیستانسیال انسانی.
این بخش مهم که دو سوی آن به یک نقطه باز میگردد، اصل و اساس توجه و بهره انسان از عاشوراست.
در واقع تمام این مقدمات اجتماعی و سیاسی در صورتی درست و صالح هستند، که بتوانند میدان را برای توجه وجودی به عاشورا باز کنند و بستری برای "بازگشت به خویشتن" و "پیدا کردن کرامت انسانی" و "هویت وجودی" فراهم آورند.
#در_مكتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#محرم
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ(حشر:۱۹)
اینکه انسان خودش را فراموش میکند و زندگی و مسیرش را از دست میدهد و دچار از خودبیگانگی میشود به این دلیل میباشد که خودش را در محدودیتها و وابستگیها گرفتار کرده و حضرت نامتناهی را فراموش کرده است.
🔸"فراموشی انسان" ناشی از "فراموشی خداوند" است. خداوند، وجودی در آسمان نیست که ما ذکر او را انجام دهیم و به او توجه داشته باشیم. او موجودی در کنار موجودات نیست. اربابی در آسمان نیست.
او خالقی نیست که از ما جدا و در کناری نشسته باشد و ما موظف باشیم که به او توجه کنیم. خداوند یعنی همان بینهایتی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است و توجه ما به او، توجه به نامتناهیهاست. توجه به آن حقیقتی که آثارش، درون ما و در ذات ما و در کُنه وجود ما هست.
🔸به محض اینکه به خودمان توجه کنیم، توجه حقیقی، توجه به این نامتناهی که نهفته است، توجه ما به سوی آن افق بینهایتی میرود که به خداوند نزدیک است و راه ما به سوی خدا باز میشود و برعکس هرچه که گرفتار وابستگیها باشیم، گرفتار این تنگیها باشیم، گرفتار زندگی روزمره و دور قمری باشیم از آن بینهایت باز میمانیم. آنوقت میبینیم که زندگی ما همچون اسب آسیابی شده که چشمهایش را بستهاند و مدام در حال دور زدن است! خودمان تعجب میکنیم که چرا نه صبحمان را میشناسیم و نه شاممان را! همینطور گردشی که زندگی روزمره دارد و ما همچون ذرهای بیارزش در این گردونه در حال گردشیم، روزها و هفتهها و ماهها و سالها میگذرد و فرصت یک لحظه توجه به خودمان را پیدا نمیکنیم.
وابستگیهای انسان، وابستگی به زندگی روزمره، وابستگی به ابعاد و اجزای این زندگی ظاهری به کجا میرسد، وابستگی به اینکه دیگری چه گفت و چه کسی به من توجه کرد و چه کسی توجه نکرد!
گرفتار شدن به حرفهایی که به ما گفته میشود. حرفهای خوب و بد!
هر چیز ناچیزی که در این زندگی ما را فرا گرفته چون پوستهای محکم به ما اجازه توجه به خودمان را نمیدهد. خودِ حقیقی. خودِ بینهایت. "خودی" که به محض توجه به آن ، همان توجه به خداوند است. توجه به افقهای بیکران و بینهایت است.
#در_مكتب_علامه_طباطبايی
#محمد_حسین_قدوسی
#تکلیم_با_قرآن
#سوره_حشر
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸باب الحوائج بودن حضرت عباس علیهالسلام به اين معناست كه ايشان در مقامی هستند كه مشكلات را حل میكنند. "مشكلات اصلى"، مشكلات مادى نيستند بلكه مشكلات مادى ابزارهايى براى توجه به مشكلات معنوى و روحى و وجودى هستند. اما مشكلات معنوى انسان، ناشى از انتخاب اوست و كسى از بيرون آنها را تحميل نمیكند. اين خود انسان است كه به اين سمت حركت میكند و میخواهد به مقامی برسد و از اين دنياى فانى فاصله بگيرد. لذا حل شدن اين مشكلات، به معنى قرار گرفتن در تضاد و تناقضى است؛
براى رسيدن به باب الحوائج، بايد به سمت اين گرفتاریهاى معنوى پيش رويم و آن را درك كرده و درونش فرو رويم، تا هنگامیكه به يأس از حل شدن آنها رسیدیم، مقام باب الحوائجى بروز و ظهور پيدا كند.
🔸 همانطور كه براى حضرت چنين بود؛ ايشان با همه علايق و توجهش به شهادت، آخرين فردى است كه داوطلب جنگ و شهادت میشود و تا وقتى يك نفر از اصحاب هست، ايشان داوطلب نمیشود. گويا نمودى است از اينكه دوست ندارد اين سختىها و مشكلات را تمام كند، بلكه در نهایت، سينه اش تنگ میشود؛
هنگاميكه خدمت سيد الشهدا(ع) میرسد و اجازه جنگ و جهاد میخواهد، كلامش اين است كه:
«سينه ام تنگ شد!».
گويى هنوز هم علاقه دارد كه اين بنبست، سختى، فشار، مضيقه و مصيبت برايش ادامه داشته باشد تا مقام باب الحوائجىاش به فعليت كامل برسد؛ برادرانش را زودتر به جنگ میفرستد تا مصيبت شهادت آنها را قبل از اينكه از اين عالم برود، حس و لمس كند. وقتى براى آوردن آب به شريعه فرات میرود و درحالىكه عطش و تشنگى تا مغز استخوانش را سوزانده است، در ميان آب قرار میگيرد، آب تا زير شكم اسب میرسد، آن را تا صورت بالا میآورد و سپس "ذَكَر عطشَ الحسين..." به ياد تشنگى حسين بن علی علیهالسلام، خاندان پاک و كودكان میافتد و آب را میريزد.
🔸آنچه كه ما در ظاهر میبينيم، فراموشى و پس از آن يادآورى است! اما آيا اين قابل قبول است و انسان میپذيرد كه كسى كه در اين مقام است، لحظهاى فراموش كرده باشد؟ امكان ندارد؛ اين خود ابالفضل علیهالسلام هست كه میخواهد خود را در شرايط سختترى قرار دهد؛ آب را ببيند. خود به اين سمت میرود و شايد از قبل هم میداند كه آبى براى اطفال در كار نخواهد بود! اما چه با اين نيت باشد و چه غير آن، آوردن مشت آب تا صورت، براى لمس اين سختى است و اينكه رفتن به سوى سختى به دست خودش و آن را ملموس و آشكار كردن و رويارويى با شرايطى كه بدون آوردن آب برايش امكان ندارد، برايش صورت میگيرد و اين است كه باب الحوائج میشود.
جدالى كه پس از آوردن مشك با مردمان فاسد آن زمان رخ میدهد، قطعه قطعه شدن و مشك را با تمام وجود حفظ كردن، تا جايى كه ديگر راهى برايش نيست و میفرماید:
«وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني»
اگر مرا تكه تكه كنيد، تمام اجزاى بدنم را قطع كنيد و همه عذابهاى عالم را بر من فرود آوريد، نتيجهاى براى من ندارد جز اینکه مسيرم را محكمتر و بهتر پيش ببرم و مقام باب الحوائجى را كاملتر به فعليت رسانم و اين باب حسين بن علی علیهالسلام را بازتر كنم و جهانيانى كه از طريق من قرار است به معنويت و حاجتهاى دينى خود برسند را، بيشتر همراهى كنم و راه را برايشان هموار كنم و اين آزادراه بزرگ بشريت را محكمتر، زيباتر و كاملتر كنم.
شما در حال قطعه قطعه كردن بدن من هستيد، اما اين من هستم كه مسير خود را پيش میبرم. وجودى كه در آن لحظه، تمام حوائج بشريت از ابتدا تا انتها را میبيند و در حال به فعليت رساندن آنهاست، وراى زمان است.
🔸اين حقيقت زيارت حضرت ابالفضل العباس علیهالسلام است؛ همچون عباس علیهالسلام به سمت مصيبتها رفتن، مصيبتهاى معنوى كه بر سراسر وجودمان حاكم شده است، را دیدن، از آن فرار نكردن، از آن استقبال كردن و در اوج نااميدى معنوى و روحى قرار گرفتن، تا از درون آن جوشش مقام باب الحوائجى براى ما ممكن شود. اين كار شدنى است.
#در_مكتب_علامه_طباطبایی
#محمد_حسین_قدوسی
#اشتعال
🔸"صراط مستقیم" یعنی انسان خودش باشد.
این خود بینهایت تا خداوند پیش میرود. هیچ راهی نزدیکتر از این مسیر نیست. لحظهای که انسان با خودش تنها شود. این تنهایی زمانی رخ میدهد که انسان زوائد و توهمات و آن چیزهایی که بر خود بار کرده را دور کند.
️ 🔸انسانی که این مسیر را میرود، نه زندگی دنیاییاش را خراب میکند و نه زندگی آخرتش. همه چیزش روشن و آشکار و واضح است و به راحتی میتواند زندگی کند. ما انسانهای متوسط نه سختی زیادی پیش رویمان هست و نه راه دوری. این زحمتهایی که برای ما ایجاد میشود زحماتی است که خودمان آنها را ایجاد میکنیم. مانند انسانی که در حال عبور از راهیست و هر خَس و خاشاکی که میبیند، بیهوده به آنها چنگ میزند، هر بار سنگینی که میبیند، هر سنگ سنگینی که میبیند، آن را بر دوش میگذارد، هر انسانی که میبیند با او برخورد میکند، هر موضوعی که پیدا میشود و هر کلاغی که قارقار میکند به توهم و شک و تردید انسان اضافه میکند! و همه اینها بیهوده است.
اما این صراط مستقیم، صراط خود انسان است. راحت و آزاد.
#در_مكتب_علامه_طباطبايی
#محمد_حسین_قدوسی
#تکلیم_با_قرآن
#سوره_یاسین