نوحه امام کاظم علیه السلام
#امام_کاظم__ع__روضه
پرپر شده در زندان زیبا گل ثارالله
عزیز دل زهرا فرزند رسول الله
ای گل گلشن باغ امامت
ثامن الائمه سرت سلامت
واویلا واویلا آه وواویلا
یا زهرا فرزندت از زندان شد آزاد
ببین جنازه اش مانده به جسر بغداد
ای گل گلشن باغ امامت
ثامن الائمه سرت سلامت
واویلا واویلا آه وواویلا
موسی ابن جعفر در آن زندان نمناک
شب ها می گذارد صورت به روی خاک
ای گل گلشن باغ امامت
ثامن الائمه سرت سلامت
واویلا واویلا آه وواویلا
ثامن الائمه از دیده گریان است
بهر پدر امشب چون شمع سوزان است
ای گل گلشن باغ امامت
ثامن الائمه سرت سلامت
واویلا واویلا آه وواویلا
یا موسی ابن جعفر دست من و دامانت
یا باب الحوایج درد من و درمانت
ای گل گلشن باغ امامت
ثامن الائمه سرت سلامت
واویلا واویلا آه وواویلا
#امام_کاظم__ع__روضه
#سبک_من_و_یکم_ببین
#میون_این_قفس
✅بنداول
میون این قفس هی می زنم نفس نفس
کجایی ای رضا به فریاد دلم برس
😭
تو زندون بلا میسوزم از زهر جفا
خلصنی یاربم رسیده تا عرش خدا
😭
یک تنه می زنه چی بی بهونه می زنه
این یهودی من و با تازیونه می زنه
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅بنددوم
درد می کنه تنم. خونیه کل بدنم
سخته برام نفس با غُلِ روی گردنم
😭
لحظه ی آخرم میسوزه کل پیکرم
انگاری میشنوم میاد صدای مادرم
😭
اگر که من شدم غریب شهر کاظمین
یه عمره سوخته ام برای روضه ی حسین(ع)
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
گل گلزار دین موسی بن جعفر تویی
از تبار علی جان پیمبر تویی
هفتمین مقتدا
جان تو شد فدا
وای از این غم۲
کاظمین گشته از داغ تو ماتمسرا
خانه از ماتم تو شده بزم عزا
شیعه با چشم تر
ریزد اشک از بصر
وای از این غم۲
ای امام هدی شدی تو مسموم کین
شده فرزند تو رضای تو دلغمین
ظلم و کین شد فزون
دل تو گشته خون
وای از این غم۲
ای گل فاطمه بودی به کنج قفس
از ستم فتادی مولای من از نفس
صبر تو کم شده
قسمتت غم شده
وای از این غم۲
سوز داغت زده بر همه دل ها شرر
پسر تو رضا ریزد سرشک از بصر
شدی در راه دین
کشته ی زهر کین
وای از این غم۲
آن امامی که با صفا و آزاده بود
کنج زندان غم از نفس افتاده بود
گل زهرا نشان
شده ای قد کمان
وای از این غم۲
ای که بودی امام و رهبر عالمین
پیکرت مانده بر روی زمین چون حسین
از غم تو رضا
می زند ناله ها
وای از این غم۲
.
🏴سبک زمینه شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام
🏴بند اول
من و رنج فراوون،تو سیه چالِ زندون
من و چشمی پر از خون،میبارم مثله بارون
من و سندی ملعون،تو سیه چالِ زندون
من و حال پریشون،دیگه دارم میدم جون
جونِ من،دیگه روی لبه
روزِ من،همه مثله شبه
اشکِ من،به روی گونمه
ذکرِ من،خلصنی یاربه
یه گوشه ای من،آه شدم زمینگیر
بدون عذر و،آه گناه و تقصیر
من انس گرفتم،آه با کند و زنجیر
زده آتیشم،آه عدو با تحقیر
آه و واویلتا...
🏴بند دوم
من و این قلب خسته،که تو سینم نشسته
من و پایی که از زخم،همه جاش پینه بسته
شبیه مرغ بی حال،تو قفس رفتم از حال
اونقده غصه خوردم،پر و بالم شکسته
لحظه هام،سپری با غمه
رو سرم،سایه ی ستمه
قووت من،شب و روز کتکه
قدَّم از،غم و غصه خمه
به کنج زندونم کارم سجوده
مراقب من سندیِ یهوده
کسیکه پسته و نداره ایمان
به ضربه شلاقش تنم کبوده
آه و واویلتا...
🏴بند سوم
من و دنیایی از درد،توی زندون بغداد
من و یک تازیونه،توی دستای جلاد
من و بغض شبونه،حمله ای وحشیونه
توی قعر سیه چال،زیر دستای صیاد
غربتم،ارث مادرمه
مادرم،آخه دلبرمه
میدونم،میرسه پیشم و
روی دا،منش این سرمه
منی که مسمومم از زهر کینه
برای من بغداد شده مدینه
به یاد کوچه ها دلم حزینه
که روضه میخونم از زخم سینه
آه و واویلتا....
.
#امام_کاظم_زمینه
اگه به تنگ اومده روزگارت ، صدا بزن یا باب الحوائج
هر جا میفته گرهی به کارت ، صدا بزن یا باب الحوائج
آقا رو قسم بده به حق ، دردونه ش
به رضا و اشک دونه دونه ش
دست خالی نمیری از خونه ش
بیاید امشب
کنار بزاریم همه حاجتارو
باهم دیگه یکی کنیم دلارو
بخواهیم از حق فرج آقارو
بحق آقای کاظمین
عجل لمنتقم الحسین
یکی نبود بگه به این یهودی ، آقای ما رمق به تن نداره
اونکه گرفتار تو کند و زنجیر ، ای بی حیا دیگه زدن نداره
گفته تاریخ ولی من میخونم ، سربسته
انقدر میزد تا میشد خسته
روی صورتش یه جای دسته
بسوز ای دل
اشک فلک شده روونه ای وای
شد بدنش پر از نشونه ای وای
رو تازیانه رد خونه ای وای
بحق آقای کاظمین
عجل لمنتقم الحسین
چند ساله که دخترش و ندیده ، خیلی دلش گرفته کنج زندان
بین مناجات و دعا و گریه ش ،گاهی میگه کجایی ای رضا جان
اومد از مدینه آقازاده ش ، تا بغداد
یه موقع رسید که دیگه جون داد
از سیاچال بلا شد آزاد
بمیرم من
امام رضا از غم داره میمیره
معصومه نیست براش عزا بگیره
هنوز تنش میون کند اسیره
بحق آقای کاظمین
عجل لمنتقم الحسین
.
#امام_کاظم
سبک مدینه شهر پیغمبر
ندارد هیچکس در این دل زندان نشان از من
نه من دارم خبر از خانهام، نی خانمان از من
نسیمی گر گذر میکرد، دل چون غنچه وا میشد
ولی آن هم گریزان است،چون تاب و توان از من
تن من با دل زندان و زندانبان شده همرنگ
پذیرائی کند با تازیانه میزبان از من
به حال من دل آن آهن زنجیر میسوزد
نمیخواهد که گردد دور، زنجیر گران از من
سرم را جز سر زانو کسی در بر نمیگیرد
صبا لطفی! خبر بر غمگسارانم رسان از من
در زندان به رویم بازخواهد شد ولی روزی
که نَبوَد هیچ باقی غیر مشتی استخوان از من
بر سیل ستم استاده و نستوه چون کوهم
نمییابند عجز و لابه، هرگز دشمنان از من
الهی من هم از تو همچو زهرا مرگ میخواهم
به لب آوردهام جان؛ گیر ای جانانه جان از من
علی انسانی
.
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_کاظم
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه🎼
اهلعالم بههوش،دل در تلاطم شدهست
موسمِ ماتمِ ، امام هفتم شده ست...
رَختِ مشکی تنِ، ملیکهی قم شدهست
تسلیت یا رضا
ناله کن زین عزا
آه و واویلا(۴)
فاطمه در جنان، محزون و نالان بُوَد
در غمِ كاظمش، هر ديده گریان بُوَد
شيعه در اين عزا، ديگر پریشان بُوَد
آسمان غم ببار
شد رضا سوگوار
آه و واویلا(۴)
کُنج زندان شده، قلبش پُر از تاب و تب
قوتِ او سیلی است، بِجای نان و رطب
او به قعر سجون ، جانش رسیده به لب
پور جعفر ببین
در اسارت حزین
آه و واویلا(۴)
سندی نانجیب، او را مرتب زَنَد
سیلی از روی کین،هرروز و هرشب زَنَد
بر تنش تازیانه یادِ زینب زَنَد
گوید او ناسزا
بر ولیِ خدا
آه و واویلا(۴)
شیعه در هر مُصیبت یادِ کرببلاست
بیقرار حسین،آن کشتهی سر جداست
با غمِ حضرتِ، خون خدا آشناست
همه جا کربلاست
همه جا نینواست
حسینِ مظلوم(۴)
.