eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. در کنج زندان بلا سندی کافر خون کرده از کینه دل موسی بن جعفر هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ سندی شاهک از چه بی جرم و بهانه بر پیکر موسی زند با تازیانه هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ در کنج زندان قسمتش خون جگر شد زهر ستم بر جسم و جان او شرر شد هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ از جور صیاد او به کنج قفس افتاد از زهر کینه ی عدو از نفس افتاد هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ موسی بن جعفر هفتمین امام امت از جور و کین جان داده در گوشه ی غربت هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ هفتم امام ما شده راحت ز غم ها از گوشه ی زندان رود به سوی زهرا هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ موسی بن جعفر از ستم گردیده خاموش با دست نور دیده اش گشته کفن پوش هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ بیت امام هفتمین بزم عزا شد ذکر لب سوم علی وا غربتا شد هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ خون شد دل آل عبا زین ظلم و بیداد پیکر او مانده به روی جسر بغداد هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ تشییع پیکرش شده بر دوش یاران جسم حسین شد پایمال سم اسبان هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲
. با موضوع شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام ای دلشکسته در دل صحرا ،امامنا عمری اسیر ِ غربت عظمی' ،امامنا می دانم از گناه من ِ شیعه خسته ای روز وشب از سیاهی قلبم شکسته ای بنگر گرفته حال و هوای تمام شهر تنها ظهور توست امان از بلای دهر این روزها که از غم شیعه مکدّری صاحب عزای حضرت موسی بن جعفری پیش ضریح حضرت معصومه و رضا برپا نموده ای تو کجا مجلس عزا یا کاظمین رفته ای و پیش غربتش جاری شده ست اشک تو بر روی تربتش می نالی از مصیبت دستان بسته اش در بین کُند و سلسله،ساق شکسته اش هر روز و شب شده تن مجروحش آشنا با ضرب تازیانه ی سندی بی حیا آخر دوای جدّ تو زهر جفا شده از شرّ ظلم و کینه ی هارون رها شده از چه امام ِ رافضی اش خوانده دشمنش آثار کند و سلسه ها مانده بر تنش آقا به حقّ کشته ی قَعر ِ سُجون بیا از بند ظلم،شیعه ی خود را رها نما ✍.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5819039816829897645.mp3
1.32M
‍ ‍ . بند اول: گوشه ی زندان/ تنهای تنها/ غریبم و یاری ندارم نه دخترم هست/ نه پسری که/ سر روی پای اون بزارم یه کاری کرده زنجیر * رمق نمونده توو پام انقد منو زدن که * شکسته استخونام هر شب - بارون غم - از چشمای - دیوار و در - می باره هر وقت - که اسم ما-در منو - روی زبون - میاره بند دوم: شبیه یوسف/ قعر یه چاهم/ پر از غمه دل صبورم آروم نمی شن/ این نانجیبا/ تا نکنن زنده به گورم برای گریه کردن * دلم پُر از بهانه ست افطار هر شب من * سیلی و تازیانه ست روزم - تیره شده - فرقی ندا-ره واسه من - روز و شب زیرِ - لگد فقط - با گریه فر-یاد می زنم - یا زینب ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به آیات خدا زنجیر بستند به دستان دعا زنجیر بستند چرا تابوت او سنگین نباشد پر پروانه را زنجیر بستند .......... . پرواز دل است و صحن روح افزایش دارد چه صفایی حرم زیبایش بغداد چگونه یاد مشهد نکنیم با دیدن گنبد و کبوترهایش .......... . اگر چه بسته در زنجیر دستم به یاد مادرم در خود شکستم در و دیوارِ زندانم گواه است که گریانِ در و دیوار هستم ......... . دل او از سقیفه شعله ور شد دو دست بسته اش ارث از پدر شد تنش بر تخته ی در روضه می‌خواند که او هم کشته ی دیوار و در شد ✍ .
نوحه؛ مدیون لطف تو ایران ما.mp3
3.93M
علیه‌السلام 🔹مدیون لطف تو ایران ما🔹 آسمان تشنۀ نجوایت کنج زندان شده دنیایت اشک چشمت شده تسکینت گشته سجاده‌ات مأوایت چشمت روشنی بر عالم بخشید فِی قَعر سُجون، نورت می‌تابید از محنت سوخت، جسم و جانت افطار تو شد اشک چشمانت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ توبه بر لب نگهبان برگشت کافر آمد مسلمان برگشت از شکوهت زن رقاصه از حضور تو گریان برگشت عطر تو نماند در زندان محصور کی گم می‌شود در تاریکی نور زنجیر غم، دستت را بست بال پرواز تو اما باز است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بر سرم سایۀ دستانت در دلم چشمۀ احسانت باب حاجات عالم! باشد، جان من نذر فرزندانت شد میعاد این دل‌های مشتاق مشهد، کاظمین، قم، شاهِچراغ بر دست تو، چشمان ما مدیون لطف تو ایران ما شاعر: نغمه‌پرداز:
واحد؛ باب الحوائج.mp3
1.32M
علیه‌السلام 🔹باب الحوائج🔹 با سجدۀ تو هر سحر، روشن شده زندان غم با تو داره عطر بهشت، حتی سیاه‌چال ستم پر و بال روح تو اسیر نشد بین قفس چه دلای مرده‌ای رو زنده کردی هر نفس ای دست تو مشکل‌گشا، باب الحوائج حتی تو زندان بلا، باب الحوائج ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبی که زنجیر ستم، به پای تو خون گریه کرد چشمای آسمون تا صبح، برای تو خون گریه کرد تو قنوت نمازت مگه چی خواستی از خدا؟ که آخر با چشم بارونی شدی حاجت‌روا دلتنگی خیلی این روزا، موسی بن جعفر برای دیدن رضا، موسی بن جعفر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ حتی تن پاک تو هم، شد روضه‌خون کربلا مونده سه روز روی زمین، جسم مطهرت آقا به فدای پیکری که مونده بود بی‌پیرهن پیکری که شد با خاک و خون و بوریا کفن ای کشتۀ دور از وطن، غریب مادر ای یوسف بی‌پیرهن، غریب مادر شاعر و نغمه‌پرداز:
زمینه؛ وای از این دوری.mp3
1.31M
علیه‌السلام 🔹وای از این دوری🔹 من مدینه و تو بغدادی، وای از این دوری پر کشیده از دلم شادی، سخته مهجوری از چشام افتاده آزادی، وقتی محصوری وای از این دوری کی تموم می‌شه این، روزای پر غم من خدا رو به تو، باز قسم می‌دم دم می‌گیرم مثه، شیعه‌هات من هم «یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ نیستی و بی تو برام دنیا، مثلِ زندونه زل زدم به در تا که بابا، باز بیای خونه داداشم تو گریه‌هاش تنها، از تو می‌خونه از تو می‌خونه می‌خونم با رضا، زیر نور ماه با همه طعنه‌ها، بین اشک و آه از غمی آشنا، از غمی جانکاه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ منم و ماه میون چاه، چه شب سردی جز غم تو یا عزیزالله، چه غم و دردی؟ «اُمّ داوود» می‌خونم با آه، تا که برگردی تا که برگردی می‌کشم از دل آه، آه عالمگیر ماه من بین چاه، مونده بی‌تقصیر بی کس و بی پناه، در غل و زنجیر شاعر: نغمه‌پرداز:
. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام دخیل بسته فلک بر ضریح زنجیرش نماز گریه کند با نوای تکبیرش شکسته ساقه ی او آیه ای مقطعه بود که هیچ سوره نیاورد ، تاب تفسیرش چگونه حلقه ی آهن گرفت حلقش را چرا به گوشه ی زندان ؟ چه بود تقصیرش ؟ چگونه زهر هلاهل ، به زخمه ی الماس به نازنین جگرش ، مینوشت تقدیرش به روی تخته ی در میبرند دریا را قلم به شرم در آمد ، ز شرح تصویرش عجب که حامل عرش است دوش چار غلام زبان گشوده حقیری برای تحقیرش شبیه جد خودش روی خاک پرپر شد شبیه جد خودش زنده مانده تاثیرش
. شهادت موسی بن جعفر علیه السلام مثل یک خنجر گران به گلو داغش آورده است جان به گلو کنج زندان چه می کند خورشید بند بر پا و ریسمان به گلو اشک مظلومی اش عیان بر رخ بغض تنهایی اش نهان به گلو گوئیا ارث هر ابالحسن است خار در چشم و استخوان به گلو غل و زنجیر جامعه یعنی دستها بسته همزمان به گلو با که گویم که تازیانه زدند به جبین به لب و دهان به گلو بوسه می زد زمین به زخم پا گریه می کرد آسمان به گلو دم آخر به نینوا رو کرد داشت مانند نی فغان به گلو میرود اسب ، خونفشان به حرم میرسد شعر ، نوحه خوان به گلو باز میدید با سنان زده اند شمر بر پهلو و سنان به گلو زیر باران کعب نی زیباست بوسه ی قامتی کمان به گلو شرح این روضه را تمامی نیست بغض ها مانده همچنان به گلو علیه السلام .
. طور وفا از بس تنت کاهیده از جور وجفا بود گویی که بر سجاده، جای تو عبا بود یک لحظه غافل از خدای خود نگشتی لب های تو مشغول ذکر ربنا بود موسی شدی و طور تو شد کنج زندان موسی، همه شب، مات این طور وفا شد برغُربتت زنجیرها خون گریه کردند خوناب غم هایت روان، از ساق پا بود هر روز روزه بودی و هنگام مغرب با تازیانه وقت افطار شما بود در زیر زنجیر گران، خون گلویت یادآور خون شهید کربلا بود از معنی «قعرالسجون» گودال پیداست گودال سرخی که برایت آشنا بود چون فاطمه تو مستجاب الدعوه بودی عجل وفاتی آرزویت از خدا بود بی حُرمتی کردند بر جسم شریفت جسمت به روی تخته ای از در چرا بود هرجا «وفایی» با دل خونین نظر کرد شیعه به پاس این مصیبت، در عزا بود ✍ .
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_SHAHADAT_EMAM_KHZEM_1401_HEIAT_RAYATALABBAS (10).mp3
10.63M
این تخته‌ی دَر تیزیِ مِسمار ندارد این لنگه‌ی دَر آتش و دیوار ندارد از چهار غلامی که می‌آیند یکی هم با حلقه‌ی انگشتر تو کار ندارد (یابن الحیدر، موسی ابن جعفر)۲ بارانِ گل آمد به سرت موقع تشییع بازاریِ بغداد که آزاری ندارد آنقدر سبک گشته تنت آخرِ عمری جز سلسله و پیراهنت بار ندارد انکار اگر شد غم و دردی که کشیدی این ساقِ شکسته دگر انکار ندارد مامور رسیده است و برای تو غذایی جز مشت و لگد موقع افطار ندارد ملعون دهنش باز نشد جز به جسارت یک ذره حیا پیشِ تو انگار ندارد یک لحظه ملاقات نکردی پسرت را زندانیِ بغداد که دیدار ندارد تو می‌روی و سایه‌ی سلطان پسرش هست معصومه‌ی تو غصه‌ی بازار ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هارون الرشید به ابو الحسین موسى بن جعفر (ع ) نوشت که : مرا پند بده و مختصر بگو! و آن حضرت به او نوشت : تو هیچ چیزى را نمى بینى که پندى در آن نباشد. 📚کشکول شیخ بهایی
و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ حاج‌محمود کریمی •✾• آقا فدایی تو منم خونه ی تو وطنم باب الحوائجی و تو رو صدا میزنم نگاهِ تو دریا، شبیه مادر دوای دردم یا موسی بن جعفر غریب مادر یا موسی بن جعفر تو که روزیِ خونه ی ما دستِ رضاته تو که آینه ی نور خدا نخِ عباته راه وا شدن گره ها یه نیم نگاته دوای دردا گرد و غبارِ صحن و سراته با دستای بسته پای شکسته اسیری و تنها موسی بن جعفر غریبِ مادر یا موسی بن جعفر خدا دید و شنید و خرید دست دعاتو غل و زنجیر و زمزمه ی خدا خداتو واسه تو بال و پر زدنِ کبوتراتو بی‌تابی و یه معصومه ها و اشک رضاتو آقا گره گشای دلم، دستِ دعای دلم به نام نامیِ تو ایوون طلای دلم امشب دلِ دنیا تو کاظمینه دلِ خودِ آقا پیشِ حسینه داره دمِ آخر موسی بن جعفر میخونه ای مظلوم شهیدِ بی سر غریبِ مادر ای شهید بی سر تو خرابه ای که مثِ اون زندون میمونه میخواد از پیش اهلِ حرم بره شبونه آخه درد یتیمو فقط خدا میدونه توی ویرونه هنوز رقیه داره میخونه بابا با پای پر ورمم درد سرِ حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم .
یکی از روش های امام موسی بن جعفر علیه السلام در برخورد با حکومت جور، مبارزه منفی علیه آن بود که در قالب های مختلف از جمله عدم مساعدت مالی به حکومت، ظهور می نمود.
و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی زندان گرفته حتی صدای مرد زندانبان گرفته زنجیر و پابند از استخوانهایش توان و جان گرفته مثل مدینه مولای ما انگشت بر دندان گرفته هر تازیانه با کینه از پهلوی او تاوان گرفته از سفره او دشمن سه روزی هست آب و نان گرفته اما به جایش هر نیمه شب روی سرش قرآن گرفته ذهنم دوباره حال و هوای روضه ای عطشان گرفته آتش کشیدن آتش بمیرم، معجر و دامان گرفته شام غریبان، گوشه به گوشه بارشِ باران گرفته عمامه ای را با خاکستری با شعله ای سوزان گرفته نی غرق نور است انگار خولی نیزه ای تابان گرفته بابا کجایی؟ با نامِ بابا یک سه ساله جان گرفته *جان عالم فدای اون آقایی که ۱۴ سال از این زندان به اون زندان میبردنش. اما زندان آخری، زندانبانها کرامات و معجزات میدیدن از آقا موسی ابن جعفر..زندانبان می اومد.می گفت بچه ام مریضه ته غذای آقا رو می برد بچه اش خوب میشد با آقا راه می اومد.. دیدن هر زندان میبرن زندانبان جذبِ آقا میشه... امان از یهود امان از کینه ی یهود... این زندان آخری زندانبان یه یهودی بی ادبه کینه توزه، نامرده، بی رحمه، بی حیا بود.. زندانهای امام در داشت در رو باز میکردند و قفل می کردند. اما این زندانِ آخری سیاهچال بود .یه چاهِ عمیق، که انتهای این چاه یه اتاقکی کوچیک و تاریک و نمور بود غذا را با طناب پایین میدادند...غریب آقا....* .