#امام_جواد #مدح_امام_جواد
#مدح_حضرت_علی_اصغر
اي قمر شمس ولايت جواد
اي گهر بحر عنايت جواد
حجّت حق باب مراد همه
نجل علي دسته گل فاطمه
بر همه خوبان جهان سروري
محمّد (ص) استّي و علي پروري
چشم رضا از همه سو سوي تو
ماه رجب شيفته روي تو
روي دل آراي تو بدر رجب
ليله ميلاد تو قدر رجب
جود به خاک درت آرد سجود
بسته به جود تو تمام وجود
صورت تو باغ و بهار رضا
تويي همه دار و ندار رضا
حسن تو مرآت خداوند تو
بهشت بابا گل لبخند تو
بی خردان طعنه ديگر زدند
بر پدرت تهمت ابتر زدند
ولادت تو کوثري دگر بود
روشني چشم و دل پدر بود
نور شد و نور شد و نور شد
چشم همه تيره دلان کور شد
سمند علم و معرفت رام تو
گره گشاي عالمي نام تو
عطر رياحين جنان خاک تو
روح رضا در بدن پاک تو
باب تولاّي تو باب خدا
مصحف روي تو کتاب خدا
عقل نهالي ز دبستان تو
علم گلي رسته ز بستان تو
بين امامان ز عطاي زياد
تويي ملقّب به امام جواد
جز تو که حرز مادر خويش را
به قاتل پدر نمايد عطا
شبي که مأمون ستمکار مست
برد به قتل تو به شمشير دست
در دل تاريک شب اي جان پاک
کرد تن پاک تو را چاک چاک
صبح که آن بي خرد آمد به هوش
گشت سراپا همه سوز و خروش
گفت مرا قتل رضا بس نبود
کشتن نجل مرتضي بس نبود
چگونه من در نظر خاص و عام
شهره شوم به قاتل دو امام
قاصد مأمون به تحيّر شتافت
در بدن پاک تو زخمي نيافت
کرد سراپا به وجودت نظر
ديد ز گل خوب تري خوبتر
از رخ مأمون عرق شرم ريخت
زمام اقتدارش از هم گسيخت
از پي ديدار تو بشتافت باز
گفت که اي مهر سپهر حجاز
جسم تو شد به تيغ من چاک چاک
از چه کنون سالمي اي جان پاک
گفتي از دعاي زهراست اين
معجر حرز مادر ماست اين
مرا خداي داورم حفظ کرد
به يمن حرز مادرم حفظ کرد
شد خجل از کار خود آن رو سياه
گشت به پيش کرمت عذر خواه
عفو از آن جرم و خطا کرديش
خواست دعا را تو عطا کرديش
جود خداييت چه ها مي کند
پيش خطا لطف و عطا مي کند
اي به فداي تو و جودت جواد
جود وجودش ز وجودت جواد
تو دست جود خالق اکبري
جواد اهلبيت پيغمبري
بحر نمي از کرمت يا جواد
جود گداي حرمت يا جواد
روي تو شمس الشّرف اهلبيت
اي دُر ناب صدف اهلبيت
کودک نه ساله بدي کز کمال
دادي پاسخ به هزاران سؤال
زاده اکثم ز دُر افشانيت
گشت يکي طفل دبستانيت
مانده زهر قيل و زهر قال بود
گويي از آغاز کر و لال بود
لکنت نطقش به لب افتاده بود
گويي طفلي عقب افتاده بود
از کف مأمون چو رها گشت باز
ماهيکي گرفت و برگشت باز
تا ببرد ره به کمال تو بيش
ماهي را فشرد در دست خويش
گفت که اي نور دل بوالحسن
فاش بگو چيست کف دست من
پاسخ تو دوباره اعجاز کرد
پرده ز اسرار دگر باز کرد
قصّه تبخير و هوا و شکار
گشت ز دُرج سخنت آشکار
حلم ز رفتار شما حلم شد
علم ز گفتار شما علم شد
معادن حکمت حق شماييد
مساکن رحمت حق شماييد
شما همان ائمه الدّعاييد
مشاعل انوار الهداييد
جلالت خدا نشان شماست
آيه ي تطهير به شان شماست
کلامتان نور است و رحمت است
معجزه و موعظه و حکمت است
ارث نبّوت رسول از شماست
مجد و کرامت بتول از شماست
طاعت مقبول? حق شماييد
رحمت موصول? حق شماييد
شما امامان همگي جواديد
باب نجات و قبله ي مراديد
قرآن يکدم از شما جدا نيست
هر آنکه بي شماست با خدا نيست
«ميثم» را بر درتان التجاست
اميد او به مَن اتاکُم نَجاست
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
===============
#ولادت_امام_جواد_علیه_السلام
خاک سر راه تو بهانه ی خلق است
خاک مرا از همین بلاد نوشتند
ایل و تبار مرا مرید نوشتند
ایل و تبار تو را مُراد نوشتند
هر چه خدا جود داشت داد به دستت
نام تو را این چنین، جواد نوشتند
یا کرم و یا جواد عبد تو هستم
حضرت باب الجواد عبد تو هستم
هفت زمین در خور کبوتر تو نیست
غیر بلندای عرش بستر تو نیست
وقت نماز شبت تجلی الله
هیچ کسی جز تو در برابر تو نیست
خواست پدر بوسه اش برای تو باشد
خوب شد این که کسی برادر تو نیست
گر چه علی اکبرِ امامِ رضایی
زخم ولی بر ضریح پیکر تو نیست
این شب جمعه بده جواب همه را
آب مگر مهریه ی مادر تو نیست
از چه علی اصغر از فرات ننوشید
از چه از آن مایه ی حیات ننوشید
#علی_ اکبر_ لطیفیان
#ولادت_ امام_ جواد_علیه_السلام
آسمان اشک شوق می بارید
عشق روی زمین قدم می زد
دست باران به شانه ها می خورد
خلوت باغ را بهم می زد
اسکله بر افق تبسم کرد
موج و ساحل کنار هم ماندند
جزر ومد کف زدند و رقصیدند
و صدفها ترانه می خواندند
پر و بال کبوتران واشد
دل خود را به آسمان دادند
ماتشان برده بود و از بالا
خانه ای را بهم نشان دادند
خانه ی آیه ها و آینه ها
کعبه تنها رفیق و همگامش
قعر زیر بنای آن خورشید
پاتوق هر فرشته ای بامش
ناگهان عرش بر زمین افتاد
فرش تعظیم کرده و پا شد
و ملائک به چشم خود دیدند
سرزمین مدینه زيبا شد
ازدحام گدا چنان پشتِ
در خانه هجوم آوردند
به گمانم که روزی ِخود را
تا نگیرند بر نمی گردند
نهمین نور خانواده ی عشق
هشتمین طفل مادر دنیا
پسر ماهِ حضرت خورشید
پدر جود و مهربانی ها
هنر یک نگاه او حاتم
بسکه از رتبه ی کرم رد شد
باعث قحطی گدا شده است
دست و دل بازی اش زبانزد شد
السلام ای امام سائلها
حضرت عشق همجوار خدا
دامنت رابه دست ما برسان
لطف حق٬ ای خزانه دار خدا
جود تو علت وجود من است
سوره ی کوثر امام رضا
تو جوانی جوانی ام به فدات
ای علی اکبر امام رضا
تو بهاری وسبزی و سروي
ماخمیده درخت پائیزیم
گریه ی تو ز ماتم زهراست
مابرای تو اشک می ریزیم
**
گرچه بی ارزشیم و سرباریم
ماخریده شدیم گریه کنیم
خنده اصلاً به ما نمی آید
آفریده شدیم گریه کنیم
#حامد_خاكي
#ولادت_امام_جواد_علیه_السلام
آن که مرا حالا مُرید تو نوشته
حتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت
تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را
نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت
تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید
عرض ارادت می کند بر بامدادت
بابای تو با دیدن تو گریه می کرد
با گریه لطف دیگری دارد عبادت
آباء و اجدادت همه یک یک جوادند
پس می نویسیمت جواد بن الجوادت
بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم
جبریل حتی می گذارد بال و پر هم
به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً
وقتی دوا می سازم از این خاک در هم
تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طوافت
بال و پر ما سوخته حتی جگر هم
با آبروی تو تهجّد آبرو یافت
فیض از مناجات تو می گیرد سحر هم
با این جمالی که تو را دادند، باید...
بین خریداران تو باشد پدر هم
نام مرا هم بین این عشاق بنویس
بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم
ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت
یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم
در کوچه جانِ ما نقابت را بیانداز!
این گونه چشمت می زنند این ها، نظر هم
هستند یک یک شیرها دنبال دامت
چشمان آهوی خراسانِ پدر هم
فهم من از لطف جوادی تو این است:
که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم
ما را ببر تا کاظمین این بار با هم
ما را بخر در کاظمین این بار درهم
جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد
وقتی کریمیِ خدا آخر ندارد
ما را برای در زدن معطل نکردند
اصلاً بیوت این کریمان در ندارد
این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است
نام علی که اصغر و اکبر ندارد
طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود
از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد
بین مقامات رباب این شان کافی ست
که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد
وقتی که آمد لشگر کوفه به هم ریخت
میدان علمداری ازین بهتر ندارد
وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت
آخر گمان کردند که لشگر ندارد
طفل است و بابای بلاتکلیف مانده
حیرانی است و کودکی که سر ندارد
گیرم که از فردا دوباره آب وا شد
چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_جواد #مدح_امام_جواد
هرکه با اعتقاد میآید
سمتِ بابالمراد میآید
خیلِ بسیارِ آرزومندان
از تمامِ بلاد میآید
روی لبهای زائران ذکرِ
یا امامِ جواد می آید
شیعه و سنی و سیاه و سفید
عالِم و بیسواد میآید
آنکه یک عمر رو به هرکس زد
حاجتش را نداد... میآید
تا بگیرد شفا و برگردد
با مریضیِ حاد میآید
حاجتِ اولی اجابت شد
دومی مثلِ باد میآید
معنیِ واژهی "جواد" این است:
کم بخواهی، زیاد میآید
...
این چه سرّیست در خراسان هم
کاظمینش به یاد میآید
زائرِ مشهدالرضا اول
سمتِ باب الجواد میآید
🔸شاعر:
#عادل_حسین_قربان
=========================
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
بیا که سیر چمن دربهار باید کرد
ز طرْف باغ ولایت گذار بایدکرد
یگانه لاله ی نشکفته ی حسین شکفت
بیا که رو به سوی لاله زار باید کرد
برای دیدن این غنچه ی تماشایی
گلاب اشک به راهش نثار باید کرد
مدینه از قدم او بهشت امید است
بیا که رو به سوی آن دیار باید کرد
اگر چه مصحف عمرش تمام شش ورق است
به عمرکوته او افتخار باید کرد
شب ولادت او شد بهار شادی وغم
اگر چه زین دو یکی اختیار باید کرد
به آستانه ی باب الحوائج ای مسکین
به غیر عرض توسل چکار باید کرد
همیشه خوانده ام او را به وقت شادی وغم
که نام نامی اورا شعار باید کرد
زخاک درگه او برمدار سرای دل
که کسب عزّت و قدر و وقار باید کرد
شبی به کرب وبلای حسین ، محفل اُنس
به یاد اصغر او برقرار باید کرد
گه شهادت خود با تبسمش می گفت
که عشق را به جهان پایدار باید کرد
به مهر او چو«وفایی» همیشه رو کن، دل
که فکر روشنی شام تار باید کرد
#سیدهاشم_وفایی
با سلام و تبریک بمناسبت فرا رسیدن ايام الله دهه فجر
متن اشعار ايام الله دهه فجر انقلاب اسلامی تقدیم محضر شما عزیزان
👇👇👇👇
#بمناسبت_دهه_فجر
دهه ی فجر ما چه نورانیست
حیف ، بی قاسمِ سلیمانیست
جان فشانی نمود ، ملّت ما
جاودان شد هر آنکه قربانیست
رحمت حق برای این امّت
بعد سختی نسیم آسانیست
شب تاریک رفت و ظلمت او
رحمت حق وزید و بارانیست
گور شه کنده شد به دست خودش
حالیا برزخش ، چه ظلمانیست
دیو رفت و فرشته ای آمد
سیدی با وقار و عرفانیست
بعد ایشان ، فرشته ای دیگر
بین که سیّد علی چه نورانیست
او امید تمام ملّت هاست
رهبری بر جهان و ایرانیست
هرچه فرمان دهد بجان بپذیر
بهترین راه کار و در مانیست
"همسفر" راه چاره ، امّیدست
حافظ ما خدایِ رحمانیست
#حسین_زنگی_آبادی_زاده
#بمناسبت_دهه_فجر
سالگرد انقلاب آمد پدید
انقلابی چون سپیده پرنوید
فجر رستن، فجر رستن، فجر شوق
فجر بشکفتن چو گل در باغ ذوق
انقلابی چون سحر ظلمت شکن
تا به عمق کلبهها پرتوفکن
فجر نورافشانی قرآن و دین
فجر قدرتیابی مستضعفین
انقلابی چون شفق سرشارِ خون
گوهر آزادگی را آزمون
فجر عزت، فجر رشد کارها
فجر دیگرگونی معیارها
انقلابی پیشرو مانند برق
در شکوهش عقل عالم مانده غرق
فجر جمهوری اسلامی کزان
صدهزاران روزِ روشن شد عیان
فجر برچیدن بساط زور و زر
شام استبداد آوردن به سر
انقلابی پر زشیران بیشهاش
نعره الله اکبر ریشهاش
سوره «والفجر» گر خوانی عمیق
راز این ده شب از او یابی دقیق
#بمناسبت_دهه_فجر
برخیز، که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا، نقش بر آب است امروز
فجر است و سپیده حلقه بر در زده است
روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت از افق سرزده است
«والفجر» که سوگند خدای ازلی است
روشنگر حقی است که با «آلعلی» است
این سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسینبنعلی» است
شب رفت و سرود فجر، آهنگین است
از خون شهید، فجر ما رنگین است
این ملت قهرمان و آگاه و رشید
ثابت قدم است و قاطع و سنگین است
شب طی شد و روز روشن از راه رسید
خورشید امید شرق، از غرب دمید
عیسای زمان، راز زمین، «روح خدا»
در کالبد مرده، دمی تازه دمید
این نهضت حق، که خلق ما برپا کرد
نه شرقیو غربی است، نه سرخ است و نه زرد
در وسعت و عمق و شور و یکپارچگی
زیباتر از این نمیتوان پیدا کرد
جانهای جهانیان به لب آمده است
جان در پی حق، داوطلب آمده است
جمهوری اسلامی ما در این قرن
فجری است که در ظلمت شب آمده است
بر ملت تازه رَسته از دام و کمند
آن بردگی گذشته، یارب مپسند
این در که بهروی ما گشودی از مهر
بار دگر از قهر، خدایا تو مبند
ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
ملت ما وکیل نمیخواهند
چون ولی و رهبری مثل حضرت عشق سید علی دارد.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#علمدارسرافراز
.
So Ezlegini:
*✨ الحكمة ۱۲۶ ✨
🍃 عجائب فى معيشة البخيل*
⚜️ قال أميرالمؤمنين على عليهالسلام:
عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ، فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ؛ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً؛ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي الله وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ الله؛ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى؛ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى؛ وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ.
*✨ حکمت ۱۲۶ ✨
🍃 شگفتیهای زندگی بخیل*
⚜️ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود:
در شگفتم از بخيل: به سوى فقرى مىشتابد كه از آن مىگريزد، و سرمايهاى را از دست مىدهد كه براى آن تلاش مىكند. در دنيا چون تهيدستان زندگى مىكند، اما در آخرت چون سرمايهداران محاكمه مىشود. و در شگفتم از متكبرى كه ديروز نطفهاى بىارزش، و فردا مردارى گنديده خواهد بود. و در شگفتم از آن كس كه آفرينشِ پديدهها را مىنگرد و در وجود خدا ترديد دارد. و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مىبيند و مرگ را از ياد برده است. و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مىكند در حالى كه پيدايش آغازين را مىنگرد. و در شگفتم از آن كس كه خانهی نابود شدنى را آباد مىكند، اما جايگاه هميشگى را از ياد برده است.
📚 #نهج_البلاغه
✒️ ترجمه محمد دشتی
|⇦•تو سر سبزی ودلِ من...
#سرود و توسل به امیرالمؤمنین علی علیه السلام
تو سرسبزی و دلِ من بیابونه
چیکار کنم دلم همش تو ایوونه
داره در میزنه بازم یه دیوونه
دَرِ همین خونه
من جون به کفم
هر کی دشمن مولا شد باهاش طرفم
من جون به کفم
از سربازایِ گردانِ شاه نجفم
حق بگو! بگو علی شاهِ مَردانه
حق بگو! بگو علی شیر یزدانه
یاعلی! بگوکه مَستیت حلال بشه
حق بگو! بگو علی جان جانانه
با علی مَستِ مَستِ مَستم، یاعلی!
تو که عُمرِ يه لشكر و سَرآوُردی
توکهجای سِپر هم جیگر آوردی
همینکه رو به سمت خیبر آوردی
دَر و دَر آوُردی
ای شاه نجف!
سر پناه پیغمبر، سحرگاه نجف
ای شاه نجف!
باز دلم به راه افتاده، تو راه نجف
جان علی، که آسمون خاکِ پاهاشه
جان علی، که کهکشون زیرِ دستاشه
کَشتی شکسته هم به ساحل میره
وقتی که رو بادبان یا علی باشه
با علی مَستِ مَستِ مَستم، یاعلی!
|⇦•یا امیر المؤمنین انحصارِ...
#سرود و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام
یا امیرالمؤمنین اِنحصارِ حیدره
وَ اَنْزَلْنَا اَلْحَدیِد ذوالفقارِ حیدره
گردش لَیل و نَهار بر مدارِ حیدره
حیدر! سِرِّ حَقائِقه، حیدر! قرآنِ ناطقه
حیدر! معدن حکمته، حیدر! حجت بالغه
حیدر حیدر حیدر رایَتَ الهُدی
حیدر حیدر حیدر دُرِّ هَل اَتَیٰ
حیدر حیدر حیدر والِیَّ الوَلی
حیدر حیدر حیدر روحِ إنَّما
علی! شاهِ شاهانه، مردِ مردانه
جان جانانه، اسدالله!
نبضِ میدانه، مثل طوفانه
صاحبِ عنوانه، اسدالله!
علی مولا...علی مولا...
سرنوشت اَنبیا با ولایِ حیدره
اِنتهای نُه فَلَک ابتدایِ حیدره
هرجا رفته جبرئیل رَدِ پای حیدره
حیدر! اَبوالعَجائبه، حیدر! قدرت غالبه
حیدر! با خدا همنشین، حیدر! صدرِ مراتبه
حیدر حیدر حیدر، اَشرَفُ المَکین
حیدر حیدر حیدر، اَشْجَعُ المَتین
حیدر حیدر حیدر، سَیَّدُ البَشر
حیدر حیدر حیدر، اَصْلَحُ الامیر
علی! دائِم الاَخْیار، حُجََّةُ الاَبرار
اَفْضَل الاَذکار، ولی الله
کعبه ی سیار، عشق بی تکرار
حیدر کرار، ولی الله
علی مولا...علی مولا...
کعبه شد با احترام، چون مَطافِ حیدره
قبله و قبله نما، در طوافِ حیدره
مسجد و سجاده در، اعتکافِ حیدره
حیدر! رحمتِ دائمه، حیدر! فِیضِ دَمادَمه
حیدر!نَفسِ پیمبرِ، حیدر! نَفَسِ فاطمه
حیدر حیدر حیدر، نَبَأُ العَظیم
حیدر حیدر حیدر، جَنَّةُ النَعیم
حیدر حیدر حیدر، راز اِهدِنا
حیدر حیدر حیدر، راه مستقیم
علی! نور افلاکه، کُفوِ زهرا که
پدر خاکه، اسدالله
فوق اِدراکه، طینت پاکه
سِرِّ لَولاکِه... اسدالله
علی مولا...علی مولا...
🕊💕مدح و توسل زیبا ویژۀ میلادِ مشکل گشایِ عالم امیرالمومنین علی علیه السلام .
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
خدا میخواست چشم او فقط عینُ الیقین باشد
خدا میخواست دستِ او فقط حبلُ المتین باشد
خدا میخواست تیغِ او میان کفر و دین باشد
خدا میخواست نام او به نام خود قرین باشد
خدا خود را که مؤمن خواند منظورش همین باشد
که میخواهد تنها علی امیر المؤمنین باشد
خدا تصویری از خود را زمانی که به قاب انداخت
خدا را شکر ما را هم به پایِ بوتراب انداخت
صبا خاک وجود ما به آن عالی جناب انداخت
رطب هایِ نجف وقتی دهان ها را به آب انداخت
ضریحِ غرق انگورش مرا شط شراب انداخت
سُراهی می کِشم وقتی شرابش اینچنین باشد
دلم مست است تا ساقی، امیر المؤمنین باشد
علی منظور از می ها از این هو هو هی هی ها
علی میجوشد از هر لب لب ما یا لب می ها
علی موسیقیِ باران که میبارد پیاپی ها
فدایِ شاه راهش که به مژگان میکنم طی ها
سمرقند و بخارا و حجاز و کعبه و ریحا
علی حقُ و علی حیُ پس از نقطه چین باشد
فقط وصفِ خدا وصف امیر المؤالمنین باشد
خدا وقتی بهشتی رویِ دامانِ نجف دارد
بهشت از دور رویایِ بیابانِ نجف دارد
چه غم دارد کسی خورده ای نانِ نجف دارد
که زهرا هم دو چشمش را به ایوانِ نجف دارد
چه کم دارد خدا وقتی که سلطانِ نجف دارد
خدا را میتوان بینی اگر آیینه این باشد
خدا را شکر مولایم امیر المؤمنین باشد
به حیرت کعبه میبیند شکوهی آسمانی را
ظهور نقطۀ بسم الله سبع المَتانی را
نبی میبوسدش از لب همین جام دهانی را
به میدان میرود بینَد زمین خانه تکانی را
به تیغ آب دار او به هر سو سر پرانی را
همیشه مرکبش دُل دل برای فتح زین باشد
رمیدن هایِ لشگر از امیر المؤمنین باشد
نه تنها وقت رزمش زهره هاشان از جگر ریزد
نه تنها وقت میدان داری اش کوه از کمر ریزد
که از جبریل و عزرائیل حتی کرک و پر ریزد
نه تنها پیش او صحرایی از تیغ و سپر ریزد
که از تیغ و سپر کُفار و مشرک بیشتر ریزد
نمی اُفتیم از پا تا علی حِسنِ حَسین باشد
نمی اُفتیم از پا تا امیر المؤمنین باشد
اگر توفیق باشد سر به پای قنبر اندازیم
فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
بُوَد کان شاه خوبان را نظر بر مَنظر اندازیم
که دست افشان غزل خوانیم و پا کوبان سر اندازیم
که از خاک نجف خود را به حوض کوثر اندازیم
به نامش بشکند هر سد اگر دیوار چین باشد
ولیِّ رهبرم وقتی امیر المؤمنین باشد ...
|⇦•همه عُمرم مستم از...
#شور بسیار زیبا و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام
همه عُمرم مستم از یاد علی
بِعلیٍ و به اولاد علی
گره وا کن تورو به نادِ علی
بِعلیٍ وَ به اولاد علی
یاالله
از خونت نمیرم آرامش میگیرم
از نجف اشرف
باز بندت اومده رزق سالو بده
از نجف اشرف
یک بام و دو هوا میریم کرب و بلا
از نجف اشرف
دورم اما این باورمه
قلب من نزدیک حرمه
فکر و ذکرم شد یک کلمه
یا حیدر یا حیدر
جانم جانم جانم به علی...
قبل حیدر ذکر اجداد علی
بِعلیٍ و به اولاد علی
شده قلبم حَسن آباد علی
بِعلیٍ و به اولاد علی
یاالله
روزی میشه زیاد وقتی می وزه باد
از نجف اشرف
دل کندم زِ جهان دل بستم به اذان
از نجف اشرف
دلتنگ حرمم مشمول کَرَمم
از نجف اشرف
جانم به شاهِ لَم یزلی
تو دستش ذوالفقاره ولی
لا سیف اِلا زُلفِ علی
یا حیدر یا حیدر
جانم جانم جانم به علی...
من غلامم دین و دنیامه علی
نشنیدم بهتر از نام علی
من غلامم میمیرم واسه علی
هر چی دارم نذر عباس علی
یا اباالفضل
جانان از جنمش تأییده عَلَمش
از نجف اشرف
شیره داره جگر پشتش هست یه نفر
از نجف اشرف
سربند و سپرش شمشیر دو سرش
از نجف اشرف
به کمر بسته شالِ علی
روی شالش تمثالِ علی
به به قمرِ آل علی
یا حیدر یا حیدر
جانم جانم جانم به علی
#شاعر محمد اسداللّهی