..
.
#مناجات_با_خدا
#مناجات
#مرگ
نمی دانم چرا از روشنی از نور می ترسم
به من نزدیکی و من از تو دورا دور می ترسم
چنان با تیرگی خو کرده ام یک عمر که حتی
ببینم خانه ام را می کنی پر نور می ترسم
بمیرانم ولی اول بخوان این اعترافم را
خدایا هرچه باشم باز هم از گور می ترسم
الهی وحشتی مِن ضیقِ لحدی ، رحم کن بر من
من از تاریکی این قبر سرد و کور می ترسم
الهی لا تؤدبنی ، عقوبت کار رحمان نیست
من از اخم و سوال آن دوتا مأمور می ترسم
اگر نیش زبانم خانه و همسایه را آزرد
به فریادم برس ، از نیش مار و مور می ترسم
خدایا هرچه کردم ، بر حسینت گریه هم کردم
من از بی آبرویی پیش او ، بدجور می ترسم
به اشکی بر حسبنت می کنی خاموش آتش را
مرا بر آتش خشمت نکن مجبور ، می ترسم
#محسن_ناصحی✍
..........
#مناجات
وَ أَنْتَ الْجَوَادُ الَّذِي لاَ يَضِيقُ عَفْوُكَ ...
تويي آن سخاوتمندي كه گذشتت به تنگي نمي رسد
گیرم که گناهکارت آدم نشود
این عهد که بسته نیز محکم نشود
اما تو جوادی ، تو مرا می بخشی
می بخشی و از کرامتت کم نشود
#محسن_ناصحی✍
.
#مناجات_با_خدا
دلى خسته دارم الهى الهى
ندارم بجز تو پناهى الهى
چهگويم برايت چه بودم چه هستم
كه بر حال و روزم گواهى الهى
قنوت و ركوع و سجودم بهانهست
كه يابم بهكوىِ تو راهى الهى
تو كوهى به كاهى ببخشى ولى من_
نياوردهام پَرِّ كاهى الهى
تُهيدستم و غير آهى ندارم
ز من آهى، از تو نگاهى الهى
(قَد اَفنَيتُ فى شِرَّةِ السَّهوِ عُمرى)*
كنون آمدم عذرخواهى الهى
(اَعوذ بِكَ مِن حُلولِ سَخَطِك)**
الهى الهى الهى الهى
مگر تو ببخشى گناهم وگرنه
«كميل» است و اين روسياهى الهى
✍ #کمیل_کاشانی
* .
#مناجات_با_خدا
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
با یاد #شهید_آرمان_علیوردی و #شهید_سید_روح_الله_عجمیان
غل و زنجیر گنه بر پر و بالم مانده
به روی دوش من، این وزر و وَبالم مانده
دستگیری کن ازین بنده، مگر که چقدر...
فرصت از زندگی رو به زوالم مانده
سحر و ذکر لب و نافله از دستم رفت
کمکم کن که فقط اشک زلالم مانده
هر که پرسید بگو کیست امیدت؟ گفتم:
صبر کن، لطف خدای متعالم مانده
کیست جز حضرت حجت که دعاگوی دلم
در غریبی و پریشانیِ حالم مانده؟
عجمیان و علی وردی و خوبان رفتند
روسیاهی به رخ همچو زغالم مانده
خواب دیدم که نجف بودم و بیدار شدم
عطر ایوان علی، گوشه ی شالم مانده
کربلایی نشدن، علت خسران من است
بر دل سوخته از هجر، ملالم مانده
باید از داغ غریبی علی آب شوم
تا نفس هست و ازین عمر، مجالم مانده
**
شده هر ناله ی زهرا، عرق شرم علی
شرمسار از رخ او، شاه دو عالم مانده
گفت با خادمه حیدر که بگو فضه چرا
چند ماه است پسِ ابر، هلالم مانده؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
#مناجات_با_خدا و #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
لحظههای آخر و احساسِ غربت میکنیم
ای خدا داریم کمکم رفع زحمت میکنیم
درگذر از ما اگر بزم تو را بَرهَم زدیم
پیشِ تو از حال و روزِ خود شکایت میکنیم
معصیت کردیم و رفت از یادمان مهمانیات
میزبانی کردی! احساس ِ خجالت میکنیم
"یا غیاثَ المُستغیثین" گفته و با التماس
با همین دستان ِ خالی عرض حاجت میکنیم
یا رفیقَ، سَیدي، مَن لا رفیقَ غیرِ تو
سودِ بسیاری از این نوع ِ رفاقت میکنیم
ما به ماهِ تو، به إعجازِ سَحَر دل بستهایم
بیشتر از قبل وقتی کسبِ رحمت میکنیم
سفرهٔ افطارهای آخرین است و مُدام
با تو داریم از قبولِ توبه صحبت میکنیم
راستی بخشیدی آخر یا نه؟! ما را ای کریم
درگذر حالا که مستأصل صدایت میکنیم
ما به شبهایِ مناجات ِ تو عادت کردهایم
بعد از این با گریه هَرشَب با تو خلوت میکنیم
عهد میبندیم با تو زیرِ ایوان نجف
بعد از این، جانِ علی بهتر عبادت میکنیم
**
جانِ آقایی که میگفتند رو به زینبش
از حسینت هر چه میخواهیم غارت میکنیم
سر به روی نیزه، انگشتر به دستِ ساربان
در دل از این داغ، احساس ِ حرارت میکنیم!
✍ #مرضیه_عاطفی
#مناجات_با_خدا و #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده
همه رفتند فقط بندهی رسوا مانده
درب مهمانی خود را کمی آرام ببند
یک نفر از صف بخشیدهشدن جا مانده
دستگیری بکنی یا نکنی هر دو رواست
دستِ تسلیمِ منِ غم زده بالا مانده
هیچکس واسطهی بندهی آلوده نشد
مثل هر سال فقط یوسف زهرا مانده
همهی زندگیام حاصل لطف مهدیست
تازه آقایی او در صف عُقبی مانده
عاقبت آبرویم ریخت و در چشم امام...
بی بها کرد مرا چشمِ بدِ وامانده
سخت دلتنگ نجف هستم و ایوانِ علی
بر دل غم زدهام، شوق تماشا مانده
**
آخر ماه هم از غربت ارباب بگو
بین گودالِ پر از خون، تن مولا مانده
اکبر و قاسم و عبدالله و عون و عباس
همه رفتند... فقط زینب کبری مانده
چه کند زینب مضطر که سنان دور شود
لب زخمی حسینش به دعا وا مانده
✍ #محمدجواد_شیرازی
محمود کریمی - چشم بی تاب.mp3
12.59M
#مناجات🤲😔
🌙چشم بی تاب
⚡️ الهی در سختی ها، قوت قلبم، نجوا با تو است 🌱
.
#مناجات_با_خدا
گریز به #امام_حسن_علیه_السلام
مانده ام بی کَس و بی یار،مرا یاری کن
باز هم از منِ درمانده طرفداری کن
بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم
بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن
معصیت در دل مُرداب فرو بُرد مرا
تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن
بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت
بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن
اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم
پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن
وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد
سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن
در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند
منِ غفلتزده را تشنه ی بیداری کن
روی قلبم بنویسید:گرفتارِ رضا...
سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن
بی پناهیم،پناهِ همه ی ما..،زهراست
زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن
بَرده ام..،برده ی بی قیمتِ بازار نجف
حلقه در گوش همین برده ی بازاری کن
دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم
پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن
جان آقای غریبی که ندارد حرمی
دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن
گریه بر داغِ حسن ارثیه ی اجدادیست
ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن
روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد
گریهکُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن
.
.
پیش چشمان پسر،مادر او سیلی خورد
آی ناموسپرست! از غم او، زاری کن
جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود...
قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن!
میخِ در با همههستیِ حسن بد تا کرد
پای خود را به حریم پرِ زهرا وا کرد
#بردیا_محمدی ✍
#مناجات_با_خدا؛ #امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت؛ #حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
ماندهام بی کَس و بی یار، مرا یاری کن
باز هم از منِ درمانده طرفداری کن
بار من روی زمین مانده..، خدایا چه کُنم
بار من مانده خدایا..، تو خریداری کن
معصیت در دل مُردابْ فرو بُرد مرا
تا که آب از سر من رد نشده..، کاری کن
بندهی نفْس شدم، بندگیام یادم رفت
بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن
اختیاراً ز درِ خانهی تو دور شدم
پس گداییِ مرا لطف کن، اجباری کن
وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد
سفره تا جمع نشد..، اشک مرا جاری کن
در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند
منِ غفلتزده را تشنهی بیداری کن
روی قلبم بنویسید: گرفتارِ رضا...
سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن
بی پناهیم، پناهِ همه ی ما..، زهراست
زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن
بَردهام..، بردهی بی قیمتِ بازار نجف
حلقه در گوش همین بَردهی بازاری کن
دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم
پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن
جان آقای غریبی که ندارد حرمی
دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن
گریه بر داغِ حسن ارثیهی اجدادیست
ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن
روزه با روضه اگر باز شود..، میچسبد
گریهکُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن
▪️
پیش چشمان پسر، مادر او سیلی خورد
آی ناموسپرست! از غم او، زاری کن
جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود...
قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن!
میخِ دَر با همه هستیِ حسن بد تا کرد
پای خود را به حریم پَرِ زهرا وا کرد
✍ #بردیا_محمدی
#مناجات_با_خدا؛ #امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #مجلس_یزید_ملعون
سحر از بی کسی و حیرانی...
آمدم تا به درِ سلطانی
به سرم کهنه عبا پوشاندم
در زدم، زار زدم، پنهانی
خاک زیر قدمم گِل میشد
بسکه شد دیدهی من بارانی
ای کریمی که صدایم کردی
باز کن! آمدهام مهمانی
نگذاری که زبان باز کنم
تو خودت درد مرا میدانی
کشتیات را برسان بهر نجات
شده دریای دلم طوفانی
بندهی نفسم و سرگردانم
وای ازین غُصهی سرگردانی
**
کاش تا طوس مرا پَر بدهید
بروم پیش رضا دربانی
کاش میشد که به من هم بدهید
کمی از عشق همان سَلمانی
گفت آقا به خودِ ابن شبیب
گریه کن در غم آن قربانی...
بعد ازآنیکه سرش رفت به نی
به زمین ماند تن عریانی
یک سر زخمی رفته به تنور
مؤمنی ساخت از آن نصرانی
عَمهی محترم ما تنها...
رفت در شام به آن مهمانی...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#مناجات_با_خدا؛ #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان؛ #امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
شبِ آخر رسید اما برای عاشق آغاز است
که عاشق خوب میداند سحر هنگامِ پرواز است
اگر این است آقایم! ندارد سفرهاش پایان
ضیافتخانهاش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است
خدا را شُکر در سی شب مرا دارالشفا آورد
همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است
خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم
چرا ما آمدیم اینجا، میان ما و او راز است
خدایا کاش سال بعد سحرها در بقیع باشیم
که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریهها ساز است
و شبها جمع میگردیم گِردِ مرقدش آنجا
کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است
توسل کن، توکل کن، خدا هست و خدا کافیست
چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است
خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما
امامش را نَه سربار است، بلکه خوب سرباز است
**
حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب
کسی رو میزند که روی دستش کودکی ناز است
الهی بشکند دست و کمان حرمله، بد زد
رُباب است و همین روضه: ببین چشم علی باز است...
✍ #حسن_لطفی
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان؛ #مناجات_با_خدا؛ #شب_جمعه؛ #امام_حسین_ع_مناجات
شب جمعه که شود، جرم و خطا میبخشند
دست خالی نرو، با شوق بیا میبخشند
این کریمان همه احوال مرا میپرسند
این کریمان همه عصیان مرا میبخشند
ثروتِ فقر که دارم همه سرمایهام است
اغنیا را به نیاز فقرا میبخشند
رزق ما را برسانید ز بازار نجف
از همان سفره که نعمت به گدا میبخشند
مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است
قطره اشکی که بر این بی سر و پا میبخشند
ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر
مثل فطرس به تو هم بال دعا میبخشند
یازده ماه اگر بارِ گناه آوردی
آخر ماهِ خدا آنهمه را میبخشند
نوکری گریهکنان گفت: اباعبدالله
کِی به ما تذکرهی کرببلا میبخشند
مادرت گفت: فدای لب عطشان حسین...
همه را بین فغانش به خدا میبخشند
✍ #رضا_دین_پرور
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
گره افتاده در کارم، حسین جان
امام و سرور و یارم،حسین جان
نظر کن بر دلِ بی تابم ارباب
هوای کربلا دارم،حسین جان
علاج درد من در روضه هایت
شفای دردِ بسیارم،حسین جان
به یاد کودکِ شش ماهه ی تو
ببین آقا که می بارم حسین جان
بدون روضه هایت شهر مُرده ....
دچار ترس بسیارم حسین جان
من از مردن نمی ترسم به والله
که هستی تو هوادارم حسین جان
فقط می ترسم از دوری ز رویت
به عشق تو بدهکارم، حسین جان
ز هرکس دشمن این روضه ها شد
خدا داند که بیزارم حسین جان
تمام لذت دنیایم این است
که باشی تو خریدارم،حسین جان
تمامِ آرزویم دیدنِ توست
دعا بهرِ فرج کارم حسین جان
عبدِ کریم
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
راز دل را به که گویم بخدا محتاجم
به نسیم حرم کرب و بلا محتاجم
یک نظر بر من بیچاره کنی بس باشد
پسر ام ابیها به دعا محتاجم
سرو جانم به فدای تو و آن مادر تو
من مسکین به دعای هر دوتا محتاجم
تربتت خاک بهشت است که دراین شکی نیست
من به یک بوسه ی ایوان طلا محتاجم
مثل مرغ قفس افتاده پریشان گشتم
من زاین بند اسارت به رها محتاجم
هر چقدر ناله و شیون بکنم باز کم است
من زاین قلب شکسته به شفا محتاجم
به خیالم شده ام نوکر دربار شما
یک دفعه خواندن نامم به گدا محتاجم
لحظه ی مرگ من آقا نظری کن به(تراب)
گر به یک ثانیه هم شد تو بیا محتاجم
چقَدَر نامه نویسم که تو یادم نبری
در شب اول قبرم به شما محتاجم
رضا ترابی گیلده
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ما از دعای خیر به هیئت رسیدهایم
از دولتِ حسین به عزت رسیدهایم
هیئت تمام زندگی ما غریبهاست
با پرچم حسین به قدرت رسیدهایم
این پای منبر است همان قبةالحسین
اینجا هزار بار به حاجت رسیدهایم
زهرای مرضیه است دعاگوی مستمع
وقتی که ما به اوج مصیبت رسیدهایم
در حسرتِ تباکیِ با ما، ملائکند
پیداست ما به بام سعادت رسیدهایم
چون عمرمان گذشت بمانیم گریهکن
مثل حبیب اگر به شهادت رسیدهایم
تا روز حشر دیده اگر با حسین ماند
پس بیحساب تا به قیامت رسیدهایم
هر روز با حسین دوباره تولّدیست
بارید اشک و ما به طهارت رسیدهایم
با یک سلام پاک شود هر گناهکار
ما خود به این مقام و فضیلت رسیدهایم
با این حیات طیبه عمریست دلخوشیم
یعنی به اوج شادی و بهجت رسیدهایم
با چه زبان ز گریه بگوییم با شما
با گریه بر حسین به جنّت رسیدهایم
بس چشمان به اشک عزا شستشو شده
در فتنهها به درک بصیرت رسیدهایم
لازم نبود خُدعهگران موعظه کنند
عمریست ما به حکم ولایت رسیدهایم
وقتی برای قافلهاش گریه میکنیم
انگار که به یاریِ عترت رسیدهایم
شد بارها امام زمان همنشینمان
در روضهها به محضر حضرت رسیدهایم
محمود ژولیده
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
دوباره دست به روی سر گدا بکشید
دوباره پرده به روی گناه ما بکشید
بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم
کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید
تمام زندگیم را گناه پُر کرده
دوباره بندگیم را به ابتدا بکشید
خجالت از روی مهدی کشیدم و گفتم
بنا نبوده که جور مرا شما بکشید
اگر ببیند علی خیلی آبروریزی است
حسابِ بی سر و پا، بی سر و صدا بکشید
کنار دشمن زهرا مرا نسوزانید
مسیر آتش مان را جدا جدا بکشید
بهشت را به رفیقان آشنا بدهید
غریبه را به سوی مشهدالرضا بکشید
کنار سفرهء مهمانی خدا امسال
برای سائل درمانده هم غذا بکشید
مریض گریه ام و تشنهء سبوی حسین
به خشکی لب من خاک کربلا بکشید
جنازه ام به زمین ماند جان مادرتان...
مرا حوالی شش گوشه زیر پا بکشید
**
به زیر چکمه صدایی گرفته می گوید:
از این دهان پُر از خاک، نیزه را بکشید
به دستِ بی رمقم اینقدر لگد نزنید
ز دستِ بی رمقِ پیرمرد عصا بکشید
رضا دین پرور
عجب متن قشنگی
گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟
گفت به نام من
گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟
گفت به یادمن
گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟
گفت تنهاترازمن؟
گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟
گفت به جزمن
گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم
گفت حتی ازمن؟
گفتم خدایاقلبم خالیست
گفت پرکن ازعشق من
گفتم دست نیازدارم
گفت بگیردست من
گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟
گفت توکل کن به من
گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم
گفت نه،نزدیکترین به تو ،من
گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟
گفت تلاش و به امیدمن
گفتم خدایاچرا اینقدر میگويی من؟؟؟
گفت چون من ازتوهستم وتوازمن..
⚘
#مهربونیه_خدا
#مناجات_با_خدا
#مناجات_با_خدا در #شب_جمعه
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
عذری نمانده است برایم کمک کنید
سرتابه پا گناه و خطایم کمک کنید
بالم شکسته، آنقدر افتادهام به چاه
اما هنوز سربه هوایم کمک کنید
این نان شبههخوردنم آخر چهها نکرد!
بوی علی نداشت غذایم کمک کنید
از بس تمام عمر صدایش نکردهام
پیشش غریبه است صدایم، کمک کنید
ارزان فروختم دل خود را به دیگران
از دست رفته است بهایم کمک کنید
هرقدر در زدم برویم وا نشد دری
حالا که رانده از همهجایم کمک کنید
این روزها نماز جماعت که میروم
یاد نماز صحن رضایم کمک کنید
عمرم به سر رسید و نشد نوبت حرم
در آرزوی کرببلایم کمک کنید
فابک علی الحسین، شب جمعه آمده
پایین پایِ شاه، گدایم کمک کنید
**
با گریه پا شد و به جوانان خیمه گفت
پُر از علی شدست عبایم کمک کنید
تا خیمه چند مرتبه هی میخورم زمین
از چند جا شکسته عصایم، کمک کنید
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#مناجات_با_خدا؛ #امام_حسین_ع_مناجات
گاهگاهی عتاب خواهد کرد
بیشتر فتحِباب خواهد کرد
بعدِ هر بار گفتنِ «یارب»
بنده را «جان» خطاب خواهد کرد
او دعاهای توبه کاران را
زودتر مستجاب خواهد کرد
و فقط ناامید از خود را
در جهنم عذاب خواهد کرد
**
بین دلهای مُرده و غمگین
«یا حسین» انقلاب خواهد کرد
ره صد ساله را خلاصه کند
غورهها را شراب خواهد کرد
گریه کردیم، یا کمک کردیم
همهاش را حساب خواهد کرد
نسپاریدمان به شهر و دیار
شهر، مارا خراب خواهد کرد
سمت هرکس اگر به جز تو رَویم
زود مارا جواب خواهد کرد
آری آقا به غیرِ تو مارا
چه کسی انتخاب خواهد کرد؟
چه کسی جز حسین با ذکرش
بین دل انقلاب خواهد کرد؟
چه کسی جز حسین با خونش
موی خود را خضاب خواهد کرد؟
چه کسی جز حسین با داغش
هر دلی را کباب خواهد کرد؟
::
فکر طفل رباب افتادم
طفل او را که خواب خواهد کرد؟
✍ #حسن_معارف_وند
مداحی_آنلاین_حال_و_احوال_گرفتار_تماشا_دارد_مهدی_رسولی.mp3
4.82M
⏯ #مناجات_با_خدا
🍃حال و احوال گرفتار تماشا دارد
🍃گریه عبد گنهکار تماشا دارد
🎤 #مهدی_رسولی
بخشی از #دعای_ابوحمزه؛ #مناجات_با_خدا؛ #امام_حسین_ع_مناجات
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ
با آل علی رها ز غیرم کردی
در کوچهی کربلا زُهیرم کردی
من را به حسین وصل کردی یارب
صد شکر که عاقبت بخیرم کردی
✍ #محسن_ناصحی
#مناجات_با_خدا؛ #حدیث_نفس
از غفلتِ خود درون چاه افتادم
اینگونه به این روز سیاه افتادم
از دودِ خیال، راه، گُم شد آخر
از فکرِ گناه، در گناه افتادم
✍ #علی_مقدم
#مناجات_با_خدا؛ #امام_حسین_ع_مناجات؛ #شب_جمعه؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
سخت در نفْس خود گرفتارم
نیست جز معصیت دراین بارم
دور افتادهام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم
فیض آمادهست و من کورم
نور آمادهست و من نارم
با تو بودم ولی عوض نشدم
این همه با گُلم، ولی خارم
مثل خوبان به من محل دادی
نه! نگفتی که من گنهکارم
تو به رویم نمیزنی اما...
چه کنم با گناه بسیارم
عمر رفت و اجل رسید و هنوز
بندهی زرق و برق بازارم
نیمهشب آمدم که عرض کنم...
عذرخواهم خدای غفارم!
تو دوای منی، شفای منی
نظری کن که سخت بیمارم
به سرم فکر کربلا زده است
به هوای حسین بیدارم
کربلای مرا ضمانت کن
برسان تربتی ز دلدارم
فاطمه امشب آمده به حرم
آرزومند شام دیدارم
ناله ی یا بُنَیَّ خواهد زد
به تنت هرکسی که آمد زد...
اهل کوفه چرا نفهمیدند
به بزرگان لگد نباید زد...
تو بریده بریده جان دادی
خنجرش را کشید و ممتد زد
حرمله بر گلوت محکم زد
و سنان بر دهان تو بد زد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#مناجات_با_خدا در #شب_جمعه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
صدای گریه شنیدی اگر صدای من است
مرا بزن به مرامت قسم سزای من است
دلت شکسته از این بندهی نمک نشناس
دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است
بدی من که به دردت نمیخورد اما
تو خوبیات همه جوره گره گشای من است
فدای رحمت و مهمان نوازیات که فقط
عنایتت سبب این برو بیای من است
هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟
همیشه گفتهام آن مهربان خدای من است
تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است
نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است
نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب
حسین راه نجات است و ناخدای من است
که گفته روزی من نیست دیدن حرمش؟
به دست دختر او رزق کربلای من است
**
فدای اشک رقیه که با پدر میگفت:
چه خوب شد که سرت سهم گریههای من است
گرسنه ماندهام اما غذا نمیخواهم
چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است
✍ #محمدجواد_شیرازی
بنده ای که فقیر و ناچاری...
نیمه شب در زدی گرفتاری...
پرخطا و بد و گنهکاری...
غم نخور، چون حسین را داری
به غم سینه ات دوا برسان
باز خود را به کربلا برسان
ای که بر معصیت زدی دامن
همه دورند از تو الاّ من
گرچه کردی غریبگی با من
می خرم روسیاهی ات را من
با لباس سیاه نوکریَت
شده ام با حسین، مشتریَت
صبر کردم محرمش برسد
باز دستت به پرچمش برسد
از حسینیه ها دمش برسد
توبه کن، اسم اعظمش برسد
گرچه جرم تو بیش از آنهمه است
خرجِ عفوت دعای فاطمه است
پی هر چیز میروی آنی
بطلب، چشم های گریانی
خوش بحالت که با شهیدانی
همدانی شو و سلیمانی
با حسین عهد بستی عاشورا
بنشین پای روضهء زهرا
پسر تشنه اش دعا میکرد
خنجر شمر، خون به پا میکرد
بین گودال، سرصدا میکرد
دهنش را به نیزه وا میکرد
مگر آن بی حیا امان می داد
زنده زنده حسین جان می داد
از غم نیزه اش مسیحا سوخت
با سرش در تنور، زهرا سوخت
آن تن مُثله زیر گرما سوخت
جگرش روی ریگ صحرا سوخت
بدنی پاره پاره تر ز حصیر
دفن شد آخرش میان مسیر
.
.
#مناجات_با_خدا
#کوفه
#تنور_خولی
گنهکارا مپنداری برای من ضرر داری
خب عِصیان کن اگر از لحظه ی بعدت خبر داری
زمانی مرگ می آید که غافل بوده ای از آن
چرا وقت خطا کردن تو اینگونه جگر داری
به امواتت بزن یک سر، کمی سر در گریبان کن
چرا سرگرم دنیایی، سری پر شور و شر داری
علیرغم شلوغی ها، کسی دورت نمی ماند
اگر سنگ لحد آمد، تو دیگر دردسر داری
برای قبر تاریکت چراغی را مهیّا کن
پس از بیراهه رفتن ها، تو راهی پر خطر داری
بجای اینهمه طغیان، کمی با خویش خلوت کن
چقدر این وقت ها بنده! خدا را در نظر داری
اگر دست تهی داری خریدارم، بزن در را
گدا باش و تصور کن، علی را پشت در داری
اگر که مطمئن هستی عقب ماندی ضرر کردی
نباشی ناامید اصلاً، مُحرّم تا صفر داری
توئی که باز هم اسم حسین آتش به جانت زد ...
برو آتش نمی بینی، اگر این یک نفر داری
کنارش مادری با آه سوزان گفت عزیز من
چرا می سوزی عطشانم! چرا درد کمر داری
من از هُرمی که زخم سینه دارد سوختم ای شمر
من اینجایم که پایت را ز روی سینه برداری
حسینِ بین خورجین از تنوری سر در آورده
روی آتش سیاه! آنجا لگدها زد به سرداری
#رضا_دین_پرور ✍
.............................................
#مناجات_با_خدا؛ #امام_حسین_ع_مناجات؛ #شب_جمعه؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
سخت در نفْس خود گرفتارم
نیست جز معصیت دراین بارم
دور افتادهام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم
فیض آمادهست و من کورم
نور آمادهست و من نارم
با تو بودم ولی عوض نشدم
این همه با گُلم، ولی خارم
مثل خوبان به من محل دادی
نه! نگفتی که من گنهکارم
تو به رویم نمیزنی اما...
چه کنم با گناه بسیارم
عمر رفت و اجل رسید و هنوز
بندهی زرق و برق بازارم
نیمهشب آمدم که عرض کنم...
عذرخواهم خدای غفارم!
تو دوای منی، شفای منی
نظری کن که سخت بیمارم
به سرم فکر کربلا زده است
به هوای حسین بیدارم
کربلای مرا ضمانت کن
برسان تربتی ز دلدارم
فاطمه امشب آمده به حرم
آرزومند شام دیدارم
ناله ی یا بُنَیَّ خواهد زد
به تنت هرکسی که آمد زد...
اهل کوفه چرا نفهمیدند
به بزرگان لگد نباید زد...
تو بریده بریده جان دادی
خنجرش را کشید و ممتد زد
حرمله بر گلوت محکم زد
و سنان بر دهان تو بد زد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت...
نام من را بین مهمانهای تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم
حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت
هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد
قصهام را تا ابد در خانهی دلبر نوشت
به من بی آبرو چه آبرویی داده است
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
دست من را داد در دست علی مرتضی
بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت
یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد
سرنوشتم را خداوندِ علی، از سر نوشت
آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید
بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت
کل دارایی من این است... عشقم به حسین!
بین ثروتمندها اسم مرا مادر نوشت
چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیأتم...
دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت
از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین!
شرح آن را باید از امروز تا محشر نوشت
چند وقتی میشود دور از تو ماندم، وای من
فطرست را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت
**
ای فدای اسم شیرینت «حسین جان» کز ازل
حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت
نیزهها روی تنت یکجور رفته کج شده
مزد "هَل مِن ناصرت" را با سنان لشکر نوشت
شمر روی سینهات مشغول ذبحت بود آه...
قاتلت را مقتل اما، غُصهی معجر نوشت
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات #شب_جمعه
هر گاه از نگاهِ تو، دلهای ما بُرید
نطقِ زبان، ز گفتنِ یا ربنا بُرید
از فیضِ رحمتت، نبَرَد بهره روسیاه
عصیانِ روز، از تو چه شبها مرا بُرید
ذکرِ علَیَ الدَّوام، به هرکس نمیدهند
ناشکرِ بد زبان، چه بسا از دعا بُرید
با اِدعا، دعا که بهجایی نمیرسد
باید که دست، از طلبِ اِدعا بُرید
بلعم، اگرچه مدعیِ اسمِ اعظم است
مغرور شد، که آخرِ کار از خدا برید
* * *
حبِ علیست، مقصد و مقصود کبریا
لعنت برآنکه از علیِ مرتضا بُرید
ما را علی، دوباره فراخوانَد از نجف
بیچاره است، هر که ز ایوان طلا بُرید
روزیکه سفرهدارِ ازل، سُفره پهن کرد
نانِ مرا، بهنامِ شهِ کربلا بُرید
اینگونه شد که هر شب جمعه، به قتلگاه...
انگار حنجرم، چو شهِ نینوا بُرید
* * *
میگفت مادرش به نوا، ای حسینِ من
جان داشتی هنوز، سرت را چرا بُرید؟!
تو داشتی هنوز کمی حرف میزدی
سر را به پیشِ مادرِ تو، از قفا بُرید
رحمی نکرد شمر، به رگهای پارهاَت
میدید دخترت، ولی آن بی حیا بُرید
فریادِ یاحسین، ز اهلِ حرم رسید
وقتی که تشنهلب گلویت بیهوا بُرید...
✍ #محمود_ژوليده
#مناجات_با_خدا؛ #امام_زمان_عج_مناجات
#برای_مسلمانان_فلسطین
خدایا به بیتابی کودکان
به شبهای بیخوابی کودکان
به دلهای لرزان، به چشمان داغ
به سوسوی لرزیدن هر چراغ
به زخم بدنهای رنجورشان
به چشمان مجروح و بینورشان
به اندوهشان گاه رگبارها
به فریادشان زیر آوارها
به آندم که آرامش خوابشان
شد آشفته با بمبهای گران
پر از ترس از خواب برخاستند
چو شمعی دمادم به جان کاستند
خدایا به این بیگناهان قسم
به این رنج بیحد انسان قسم
از این خواب ما را تو بیدار کن
جهان را مهیای دیدار کن
✍ #علیمحمد_مودب
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#یوسف_رحیمی
دلم آشفته و حالم مشوش
دو چشمم غرق خون، قلبم پر آتش
به درگاهت پناه آوردهام من
شکايت دارم از اين نفس سرکش
فقير و بينوا، اَشکُو اِليکَ
اسير و مبتلا، اَشکُو اِليکَ
نشد از خوف تو پُر اشک، هيهات
ز چشم بيحيا، اَشکُو اِليکَ
شدم بيبال و پر بين قفسها
دگر تنگ است در سينه نفسها
پناه آورده ام سوي تو امشب
من از دست هواها و هوس ها
.
#مناجات_با_خدا
#سوگند
بدم، مرا به پیمبر ببخش یا الله
به اشک دیده حیدر ببخش یا الله
تمام دار و ندارم محبت زهراست
مرا به سوره کوثر ببخش یا الله
به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن
مرا به این دو برادر ببخش یا الله
به درگه تو گناه مکرر آوردم
مرا به عفو مکرر ببخش یا الله
ببر به کربوبلا زائر حسینم کن
به آن ضریح مطهر ببخش یا الله
به دستهای علمدار کربلا سوگند
به حرمت علیاکبر ببخش یا الله
به بانگ العطش نازدانههای حسین
به خون حنجر اصغر ببخش یا الله
به سیدالشهدا و به خون حنجر او
که شد بریده ز خنجر ببخش یا الله
به لحظهای که سر نیزه گشت با زینب
سر حسین، برابر، ببخش یا الله
به خون میثم تمّار، جرم «میثم» را
به روی او تو نیاور؛ ببخش یا الله
#استاد_سازگار
.
.
مناجاتی با سبک کجایید ای شهیدان خدایی
به یاد همه شهدا علی الخصوص #شهید_سید_رضی_موسوی
ز هرچه غیر یار، استغفرالله
ز جهل آشکار، استغفرالله
نمی آیم به کار، استغفرالله۲
شدم بی اعتبار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^^
بجز اشک سحر، چیزی ندارم
ضرر کردم ضرر، چیزی ندارم
مرا مُفتی بخر، چیزی ندارم۲
به هجرانم دچار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^^
پُر از گمراهی ام، هدایتم کن
پریشانم، نجف را قسمتم کن
مرا آماده ی، شهادتم کن۲
منم چشم انتظار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^
کجایید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکبالان عاشق
پرنده تر زمرغان هوایی
همه رفتند و تنها مانده ام من
ز دیدار حسین جامانده ام من
جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین جان
^^^^
پگاه من حسین، ماهم حسین است
گواه من حسین، راهم حسین است
پناه من حسین، آهم حسین است۲
بحق داغ یار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یا ربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^
بحق خواهری، که معجرش سوخت
میان شعله ها، موی سرش سوخت
سه ساله دختری، دور و برش سوخت۲
نشد آتش مهار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^
صدا زد با پرِ آتش گرفته
به یاد آن درِ آتش گرفته
کجایی مادرِ آتش گرفته
که هستی بی مزار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یا ربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
.
.
#شروع_مجلس
#مناجات با خدا
#گریز به روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها
آورده ای دوباره بدهکارمان کنی
فکری به حال غم زده و زارمان کنی
اینجور که دوباره به ما راه می دهی
اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی
با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم
یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی
تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود
با آتشِ جهنمت، آزارمان کنی
ما را زمین زده است گناهان بی شمار
باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی
من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا
لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی
این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
تا با شهید کرببلا یارمان کنی
با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم
تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی
آتش گرفته ایم در این اضطراب تا
پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی
وحید محمدی
#مناجات
#حضرت_زهرا
#مناجات_با_خدا