eitaa logo
ذاکرین آل الله
302 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
339 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•چه دلخون شدم.. و حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── چه دلخون شدم چه گلگون شدم به زیر سم اسب ها بی جون شدم کفن پیرهَنم که بی جوشنم به بزم هزار نیزه مهمون شدم چه گلگون شدم شده عشق من با تو ضرب المثل لبم را بهم بسته طعم عسل عمو! قاسمت رو بغل میکنی همون جور که اکبر رو کردی بغل «عمو جانم عمو جانم» *حالا ابی عبدالله نشسته بالاسرش میگه:* یتیم حسن آتیشم نزن چرا مادرم رو صدا میزنی بمیرم برات برای نگات پیش چشم من دست و پا میزنی دارم میزنن، عمو روی دست کدوم نیزه راه گلوی تو بست زیر سمِّ مرکب نفس میزنی مثه مادرم سینه ی تو شکست دلِ من شکست... * وقتی قاسم داشت میرفت میدان، ابی عبدالله سوار اسب کرد. پاش به رکاب نمی رسید. حالا حسین بدن قاسمو داره بر میگردونه. روایت میگه ابی عبدالله سینه ی قاسمو به سینه اش گذاشته بود داره میاره پاهای قاسم رو زمین کشیده میشه. دیگه این بدن نرم شده، دیگه استخونی تو این بدن باقی نمونده.میگن بدنو آورد تو خیمه دارالحرب. کنار بدن علی اکبر گذاشت، خود حسین نشست ما بین این دو تا فرزند. یه نگاه به علی اکبر میکنه یه نگاه به قاسم میکنه، میگه دعا کنید دیگه منم بیام.. میگن وقتی خیمه ها رو آتیش زدن خیمه دارالحرب رو هم آتیش زدن. اگه این بدن ها تو خیمه دارالحرب باشه روضهٔ فاطمه تکمیل شده.* «عمو سوختم ...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1402050104.mp3
16.07M
|⇦•چه دلخون شدم..... ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•هرکه از عاشقی.. ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── هر که از عاشقی خبر دارد در دلش میل ترک سر دارد آنکه از نسل حیدر و زهراست شوق پرواز بیشتر دارد کربلا جای پر کشیدن هاست قاسم از راز آن خبر دارد رنگ و بوی حسین دارد او همنشینی گُل اثر دارد سیزده ساله است و با این حال جگری مثل شیر نر دارد ذکر أحلی من العسل به لبش پیش او مرگ هم شکر دارد بی زره آمده عدو می گفت چه قَدَر این پسر جگر دارد آمده مثل شیر می غرّد نسل حیدر عجب ثمر دارد یاد صفین زنده شد امروز بس که او جلوه ی پدر دارد زاده یوسف است و یوسف روی جلوه هایی چُنان قمر دارد * ابی عبدالله صورتشو پوشوند. گفت:* نور چشم حسن نظر نخوری چشم این گرگ ها خطر دارد *سیزده ساله امام حسن یجوری جنگ کرده، که لرزه به اندام شامیان انداخته. اَزْرق شامی بهش گفت عمر سعد برو. گفت برا من زشته. من دلاورم تو شام. به جنگ یه پسر بچه برم؟ یکی از بچه هامو میفرستم کارو تموم میکنه. اولین بچشو فرستاد به یه ضربه ی شمشیر قاسم بن الحسن رو زمین افتاد. صدای الله اکبر بلند شد. عمو میگه لا حول و لا قوه الا بالله... عباس میگه: جانم قاسم. فرزند دوم سوم چهارم همه رو به درک فرستاد، خود اَزْرق شامی اومد تو میدون به یه ضربه شمشیر قاسم، اَزْرق هم رو زمین افتاد. صدای سپاه اسلام بلنده. البته دیگه چیزی ازاین سپاه نمونده. سپاهیای ابی عبدالله زینب و نجمه و بچه ها و رباب و ... همه از صبح به شهادت رسیدن اصحاب، اما عباس میگه: جانم قاسم. دیدن هیچ چاره ای براشون نمونده دوره اش کردن. «از هر مسیری بری روضت میره دوباره کوچهٔ بنی هاشم.» این دوره کردن رو نانجیبا ازون جا یاد گرفتن. سنگ بارانش کردن...* گفت نور چشم حسن نظر نخوری چشم این گرگ ها خطر دارد تو برای حسین، یک حسنی با تو انگار بال و پر دارد هم برایت عمو و هم پدر است نشده چشم از تو بردارد مجتبای حسین صبری کن که عمو چشم های تر دارد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── *چه وداعی کرده قاسم.وقتی اومد تو خیمه زانوی غم بغل گرفته بود. «این صحنه ها رو ما زیاد دیدیم از بچه ها که میرفتن دفاع مقدس کم سن و سال بودن، مادراشون نمیذاشتن. کِز می کردن یه گوشه ای تا بخوان اذن بگیرن.» اون وقت مادرش نجمه خاتون سلام الله علیها نگاه کرد عزیز دلم! چرا اینطوری پژمرده شدی؟ گفت مادر هرکاری کردم بابا اجازه نداد، عمو اجازه نداد. درستش همینه بابا اجازه نداد. گفت دورت بگردم. من گره ات رو باز میکنم. نترس! یه ساروق بسته ای رو آورد گره هاش رو باز کرد، یه نامه ای ازاین بیرون آورد بوسید روی چشماش کشید. گفت این دست خط باباته. بابات نوشته برا عموت. کربلا نیستم حسین جان. اگه بودم خودم جونمو فدات میکردم. بچه های من نکنه از شهدا جا بمونن. یه وقت دیدن نامه رو گرفته داره میدوه. عمو حسین!...چیه قاسمم؟ قربونت بشم! گفتم نه نمیشه بری. تو امانت داداشمی. گفت: عمو این نامه رو بگیر بخون! میگن ابی عبدالله نامهٔ برادر رو خوند اینقدر گریه کرد دست گردن قاسم انداخت. یه طوری گریه کردن "فَغُشی عَلیهما..." هر دو غش کردن رو زمین افتادن.حالا داره میره... خدا به داد دل مادرش برسه.* قول داده مراقبت باشد چه کند کربلا خطر دارد تو برای حسین یک حسنی گرچه مثل حسین بی کفنی ناگهان زادهٔ مجتبی زمین افتاد ناگهان بی هوا زمین افتاد فرق او تا شکافت دشمن گفت: آفرین مرحبا! زمین افتاد ناله اش بین هلهله گم شد گرچه او با صدا زمین افتاد مثل حیدر، شهید شد قاسم یا علی گفت تا زمین افتاد پیش قاسم رسید و از گریه حضرت کربلا زمین افتاد یادش آمد مدینه هم مادر وسط کوچه ها زمین افتاد بر زمین خوردن ارث مادری است هرکه از نسل ما زمین افتاد آن طرف تر کنار علقمه هم ساقی با وفا زمین افتاد *یه موقعی ابی عبدالله رسید، روایت نوشته مثل بِسمِل! بِسمِل میدونی چیه؟ مرغی که سر می کَنَن میندازن رو زمین هی بال بال میزنه. داره بال بال میزنه، هی پاهاشو داره رو زمین میکشه. نانجیب بالاسرش نشسته، کاکل قاسم در دستشه، میخواد سرو جدا کنه. ابی عبدالله رسید، شمشیرو حواله کرد دست این نانجیب قطع شد. این یه وقت ناله زد قومش به دادش رسیدن میخواستن اینو جدا کنن و ببرن، دیگه نگم چه شد! زیر دست و پای اسب ها. یه وقت دید یه صدای ناله میاد.. عمو حسین!...* گلم! اما گلابم را ز سمِّ اسب ها بو کن جدا کن ای عمو از خاک صحرا استخوانم را ... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1402050103.mp3
36.68M
|⇦•هرکه از عاشقی..... حضرت قاسم بن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•بی زره آمدم.. حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── بی زره آمدم و پیروهنم شد کفنم قاسم بن الحسنم، قاسم بن الحسنم مثل عباس عمویم بخدا صف شکنم قاسم بن الحسنم، قاسم بن الحسنم حسن! شده فتح الفتوحم حسن! رجز پر شکوهم حسن! نامت آرامش روحم حسن! علمت روی دوشم حسن! کفنم را بپوشم حسن! مانند تو میخروشم «حسن جانم، ای جانم ای جانم» در حرم ولوله افتاد که بر روی جبین قاسم افتاده زمین، قاسم افتاده زمین ای عمو برگ گُلت را بر روی خاک ببین قاسم افتاده زمین، قاسم افتاده زمین عمو! برسی اینجا به دادم عمو! به زمین سر نهادم عمو! زیر دست و پا فتادم عمو! بنگر که ز کینه عمو! چه شده زخم سینه عمو! دشت کربلا مدینه «عمو جانم، ای جانم، ای جانم» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
1402050108.mp3
16.4M
|⇦•بی زره آمدم..... حضرت قاسم ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•تحتُ القبه... حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── تحتُ القبه دعا کردم واسه هر کی گرفتاره تحتُ القبه سلام دادم جای هر کی حسینو دوست داره بیشتر از همه یادش کردم رفیق امام حسینیمو بیشتر از همه دوسش دارم عکس بین الحرمینیمو جان کربلا.. بهترین جای جهانی تو به قرآن ، کربلا دور دورم باشم یا نه به هر حال، کربلا «حرم سیدالعطشان، کربلا جان ... کربلا حرم سیدَ العطشان، کربلا » تحتُ القبه صدا کردم دونه دونه عزیزامو تحتُ القبه خودم دیدم عشق مردم به اسمِ آقامو چه تلاطمی عجب شوری توی هیأتای اربابه نور آقامون داره هر روز بیشتر از خورشید میتابه جان کربلا... کاش زیارتت میکردیم همین الان، کربلا چقدر عاشقتن مردم ایران، کربلا «حرم سید العطشان، کربلا جان کربلا ... حرم سید العطشان، کربلا» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
1402050113.mp3
10.78M
|⇦•تحتُ القبه..... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•پا بر زمین نکوب.. حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد ●━━━━━━─────── پا بر زمین نکوب عمو در کنار توست این سرو قد خمیده که دار و ندار توست ای ماه سیزده شبه ی دشت کربلا ماه شب چهاردهم بی قرار توست دل بردن از امام و سراپا عسل شدن این کار، کار بی هنران نیست کار توست ای جان فدای نغمه ی اِن تَنکُرونی ات هر کس شهید عشق شود از تبار توست حتی به بند کفش تو باید دخیل بست این بندِ بازمانده گره یادگار توست دارد زره به قامت تو گریه می‌کند حتی کلاهخودِ تو هم داغدار توست قاسم شدی که روی زمین قِسمَتَت کنند این تکّه های تن، سند افتخار توست .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Mirdamad 1402 shab06 e.mp3
9.53M
|⇦•پا بر زمین نکوب..... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد
. |⇦•با رُخ غرق خون.. بن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی ●━━━━━━─────── بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رب الحُسين، بحق الحُسين، اِشف صدر الحُسين، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اِشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " *شب ششم ماه محرم، شبِ آقازاده امام حسن، شب سيزده ساله ي كربلا...* اي شهادت تو را شهد شيرين به كام به جلالت درود به جمالت سلام بر مه عارضت بوسه ي چهار امام نسل صبر و سكوت، مرد خون و قيام با رُخ غرقِ خون، ماهِ هر انجم سيدي سيدي، قاسم بن الحسن يوسف فاطمه سبط خير البشر هم برايت عمو، هم برايت پدر او به جاي پدر، تو به جاي پسر تو از او سرفراز، تو به او مفتخر او تو را جانِ پاك، تو بر او عضوِ تن سيدي سيدي، قاسم بن الحسن سيزده ساله اي در دلِ كارزار *ياد همه ي سيزده چهارده ساله هاي جنگ بخير...* سيزده ساله اي در دلِ كارزار زخم ها بي حساب، قاتلان بي شمار * توي فتنه هاي اخير، اين چند تا شهيد كه همه ي شما ميشناسيد، آرمان علي وِردي و روح الله عجميان، بارها همه ي شما فيلم هارو ديديد، چند نفر به يه نفر اين شهدارو ميزدند، هفده نفر در قتل روح الله عجميان دست داشتن، مدينه هم همينجوري بوده، چند نفر به يه نفر زهرارو مي زدن، چند نفر به يه نفر كربلا ابي عبدالله رو توي قتلگاه مي زدند، قاسم رو هم همينجوري زدن، هم با شمشير ميزدن و هم با اسباشون از روي بدنش رد ميشدن، خيلي روضه ي امشب روضه ي سختي است، ابي عبدالله كنار بدن قاسم يه جمله اي گفته، كنار هيچ بدني نگفت، گفت: سخته برا عمو تورو جلوش ببينه دست و پا ميزني...* سيزده ساله اي در دلِ كارزار زخم ها بي حساب، قاتلان بي شمار *قاسم نه كلاه خود داشت، نه زره داشت، نه سپر داشت...* تن چو گُل برگ برگ، دل پُر از نيشِ خار استخوانها شكست، با هزاران سوار خونِ سر آبِ غسل، خاكِ صحرا كفن سيدي سيدي، قاسم بن الحسن *وقتي رفت ميدان، لباس مناسبِ رزم نداشت، رجز خوند، رجزي كه خوند خيلي دشمن رو تحريك كرد، تا اون موقع نميشناختنش، تا گفت:" اَنَا بن الحسن" يهو همه به خودشون اومدن، خيلي ها توي لشكر دشمن عثماني مذهب بودن، از اميرالمؤمنين كينه داشتن، فكر ميكردن اميرالمؤمنين در قتل عثمان دخيل بوده، خيلي هاشون هم از جنگ جمل از مجتبي كينه داشتن، وقتي امام حسن توي جنگ جمل اون نيزه رو زد، اون شتر رو زد زمين، اون كينه توي دلِ اينا موند، تا فهميدن نوه ي اميرالمؤمنينِ، تا فهميدن پسرِ امام حسنِ، اول كاري كه كردن سنگ بارونش كردن...* عضو عضوش همه گشته از هم جدا بارها زيرِ تيغ كرده جان را فدا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇