اللهم عجل لولیک الفرج (285).mp3
1.77M
مناجات با امام زمان ع
الهی، حاجت آقام روا شه
بیادو، دنیامون پر از صفا شه
خدایا، دیگه با اذن ظهورش
مصفّا، کن قلب ما رو با نورش
الهی، درمون کن دردای ما رو
به شیعه، برگردون باب شفا رو
خدایا، روشن کن چشمای ما رو
ببینیم، رو منبر ماه خدا رو
الهی،با مهدی میاد عدالت
از آقا، هر شیعه میگیره عزت
خدایا، بنما خوشبختی رو معنا
با مهدی، دنیای ما میشه زیبا
الهی، با ظهور حجة الله
نصیب ِ، ما کن زندگی دلخواه
خدایا، تا کی بین شیعه دعوا ؟
ظهوره، ختم ِکلّ دشمنیها
الهی، امضا کن بیاد امامم
که با او، حیدری بشه مرامم
خدایا، دیگه کن ظهورو امضا
ببینیم، نابودی کلّ اعداء
الهی، فرج رو نزدیک بگردون
که باشیم، زیر سایه ی آقامون
خدایا،کی میشه فرج مقدّر
ببینیم،شادی زهرا و حیدر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_6012682802531667381.mp3
15.92M
#نوحه_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
#زمینه
(زیبا و دلنشین)
#کانال_گروه_نوای_ذاکرین
وای وای…
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
بیقرارم… بیقرار فاطمیه
اومد از راه… باز دوباره فاطمیه
فاطمیه…
حس انتقام تو سینه ی پر آهِ
صحبت از یه مادره که بی گناهِ
فاطمیه ابتدای قتلگاهِ
وای وای…
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
قبر مخفی، عمرکوتاه
ما رو کشته
رد دست و صورت ماه
ما رو کشته
ما رو کشته…
اینکه رو میگیره ازهمه توخونه
آرزوی مرگ داره ولی جوونه
قامتش شبیه ذوالفقار، کمونه
وای وای
دل نوکرت خونِ
چشای ترت خونِ
روی معجرت خونِ
وای وای
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
جنگ نکرده، زخمی باشی خیلی سخته
با مصیبت از جا پاشی
خیلی سخته
خیلی سخته
بار شیشه داشته باشی و بیفتی
زیر شلاق از جاپاشی و بیفتی
بین دست و پا رها شی و بیفتی
وای وای
یتیمت که جیغ میزد
نانجیب دقیق میزد
با غلاف تیغ میزد
وای وای
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
♥️#فاطمه_جانم
♥️#فاطمه_جانم
😭ماندنت چون شمع آبم میکند
😭رفتنت خانه خرابم میکند
😭رفتنت خانه خرابم میکند
وای وای
منمو عزات مادر
منمو دعات مادر
بمیرم برات مادر
🍀
✍️#خادمه_شهیده
التماس دعای فرج🤲🏻
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - نماهنگ چیزی نشده - حسن عطایی.mp3
4M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴چیزی نشده خیالت راحت
🌴پاشو پسرم پاشو برگردیم!
🎙 #حسن_عطایی
التماس دعا دارم برای شفای پدرومادرم صلوات، شعبان پور
شب شهادت حضرت زهرا س
به سبک : ((امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است))
امشب شب جان دادنِ -- ام ابیها است ، زینب معزا است
فردا امیرالمومنین -- غریب و تنها است ،زینب معزا است
امشب چراغِ خانه ی -- حیدر بُوَد روشن ،روشن تر از گلشن
فردا ولی این خانه خاموش و غم افزا است ،زینب معزا است
امشب شبِ دردِ دلِ -- زهرای اطهر است، دخت پیمبر است
فردا ولی افسوسِ این -- گرمی دلها است،زینب معزا است
امشب کُند بر زلف زینب شانه آهسته ، با دست بشکسته
فردا خبر از شانه نیست -- این رسم دنیا است ، زینب معزا است
امشب شب یاسین تلاوت کردنِ مولاست، بالا سرِ زهراست
فردا ولی از سوزِ دل --آه و واویلا است، زینب معزا است
امشب کنار فاطمه --ساقی کوثر هست،آن شیر داور هست
فردا ولی دور از همین-- سیّدِ والا است ، زینب معزا است
امشب مدینه غم فزا -- شور و نوا دارد، بوی عزا دارد
فردا عزای بی بیِ -- دنیا و عقبا است،زینب معزا است
امشب حسن نالد بر آن -- قباله ی پاره - به سّرِ گوشواره
فردا همین سّرِ نهان --روشن به مولا است ، زینب معزا است
امشب حسین بن علی - در پیش مادرش،بنشسته کنارش
فردا ولی از مادرِ --غم دیده جدا است،زینب معزا است
امشب زِ حال فاطمه -حیدر خبردار است، در دل عزادار است
فردا کنار قبر او -- بزمی مهیا است ،زینب معزا است
امشب نفس می آید از -- گلزار ولایت ،از گلشنِ رحمت
فردا خزان آید به این -- گلزار طاها است ، زینب معزا است
امشب زیک دستش کُند - تکیه به آن دیوار ، در محضر دلدار
فردا شبانه در مزار -- مهمان خدا است ، زینب معزا است
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شعر : بهمن جعفری زینجناب
ای ماه متاب کآفتاب است اینجا
آیینه جان بو تراب است اینجا
آهسته گذر کن از شبستان بقیع
آرام دل علی به خواب است اینجا
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
زفرط غصه ی ایام خسته بود علی
زداغ فاطمه اش دل شکسته بود علی
برای آن که به بوید گلاب را از گل
کنار تربت زهرا نشسته بود علی ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
قافله ی اشک
در آن شبی که گل یاس را کفن می کرد
لباس ماتم ایام را به تن می گرد
نگاه مظطرب زینب و حسینش را
قرار بخش دل خسته ی حسن می کرد
به یاد و خاطره ی تلخ آتش افروزان
حکایت از در و دیوار و از رسن
سکوت فافله ی اشک در نهایت شب
شکایت از ستم و ظلم اهرمن می گرد
سرشک عاطفه خیزش به خاک چاری بود
علی که گریه به فردای خویشتن می کرد
سپیده دم به هوای زیارت گل سرخ
سفر به کوچه ی گل های یاسمن می کرد
و در ضیافت پروانه های سوخته پر
حدیث سوختن شمع انجمن می کرد
به روی تربت گل بوسه از وفا می زد
نظر به ساحت بی رونق چمن می کرد
《فراز》هستی خود را علی به خاک سپرد
در آن شبی که گل یاس را کفن می کرد
بر گرفته از کتاب فریاد عطش
فراز مردانی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
(السّلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا)
غم بر دلم نشسته بال و پرم شکسته/
مظلومه مادر من بار سفر چو بسته
خزان شده بهارم شکسته قلب زارم/
در کودکی خدایا که مادری ندارم
مادر نوجوانم ای سرو قد گمانم/
بی تو دگر نخواهم در این جهان بمانم
در گوش من صدایت وان سوز ناله هایت/
گریم ز غم شب وروز زینب شود فدایت
ای یاس پرپر من مصدومه مادر من/
پهلو شکسته رفتی خون دیده ی تر من
ای مادر غریبم ببین چه بی شکیبم/
تمام غصّه ها شد از کودکی نصیبم
مادر ببین که از غم زینب گرفته ماتم/
بابای بی قرارم تنها شده در عالم
این یار غمگسارت هرشب سر مزارت/
با دیدگان پر خون آید کند زیارت
یاربّ ویا رب توشد ذکر زینب تو/
مادرشد از جهادت پاینده مکتب تو
(ذاکراردهالی)
السلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا س
مادری با پسری از گذری رد میشد
دست ناپاک پلیدی به رهش سد میشد
سیلی آنروز به رویت چه غریبانه زدند
آتش آنگاه به شمع و گل و پروانه زدند
ای پرستوی علی پر زدنت زود بُود
از چه بر خانه ی تو هاله ای از دود بُود ؟
از همانروز که پهلوی تو را بشکستند
ریسمان دست علی شیر خدا می بستند
از همان لحظه که بین در و دیوار شدی
دلشکسته تو از آن ضربه ی مسمار شدی
از همانروز که گلبرگ علی پرپر شد
سینه ی سوخته مجروح ز میخ در شد
تا نفس هست من از غصب فدک میگویم
از همان کوچه ی تنگ و ز کتک میگویم
،کمر سرو در این کوچه کمان خواهد شد،
اشک حیدر به خدا باز روان خواهد شد
ذکر یا فاطمه و ذکر علی را دارم
لعن ا... که از دشمنتان بی زارم
نور زهرایی تو راه نشانم داده
روی خورشید تو را ماه نشانم داده
بی تو هیچم به خدا مایه ندارم چه کنم
غیر خورشید رخت سایه ندارم چه کنم
ای که با سوز و دعا شعر مرا می خوانی
با همین مثنوی ام آمده ام مهمانی
عهد بستم به دلم ذکر شما را گویم
فاطمیه شد و من حضرت زهرا گویم
کاشکی با دل من حشر ، مدارا بکنی
بسته ام چشم به تو درد مداوا بکنی
روز، خورشید دلم هستی و میسوزم من
شب مهتابیتان شمع دلفروزم من
شمع پروانه ی حیدر شدی و آب شدی
سوختی پای علی و گوهر ناب شدی
،با گل و غنچه تو دیدی در و دیوار چه کرد،
دوری فاطمه با حیدر کرار چه کرد
آتش عشق اگر آمد و بر جانت شد
شب قدر رمضان هم علی مهمانت شد
آتش زدن در خانه امیرالمومنین و فاطمه زهرا 🏴🏴🏴
سپس،عمر به عده ای که در اطرافش بودند، دستور داد،هیزم بیاورند!
عمربه کمک آنها،هیزم را اطراف منزل آن دو مظلوم وفرزندانشان قراردادند.
سپس عمرباصدای بلندی که علی و فاطمه علیهماسلام بشنوند،فریادزد:
قسم به خدا یا علی!
باید خارج شوی وبا خلیفه رسول خدا بیعت کنی، وگرنه شما رابه آتش میسوزانم!
فاطمه علیهاسلام فرمود:
ای عمر ! ما راباتو کاری نیست!
عمر گفت: دررابازکن وگرنه، خانه را با خودتان به آتش میکشم!
فاطمه علیهاسلام فرمود:
آیا از خدا نمی ترسی و به خانه ام داخل میشوی؟
سخنان محکم و سوزناک فاطمه زهرا علیهاسلام بردل سنگ عمر تأثیر نکرد!
واز کارخود منصرف نشد!
آتشی خواست،وبا آن،هیزمهای در خانه را آتش زد،
وبافشار به در خانه، داخل شد.
در ، به فاطمه زهرا اصابت سختی کرد!
فاطمه زهرا علیهاسلام،فریاد زد:
"یا ابتا یا رسول الله" 😭😭😭
عمر شمشیرش راکه در غلاف بود، بلند کرد و به پهلوی فاطمه علیهاسلام زد،
فاطمه زهرا علیهاسلام، ناله ای زد:
"یاابتا"
عمر،تازیانه را بلند کردو به بازوی حضرت زد، فاطمه زهراصدا زد:
یارسول الله! ابوبکرو عمر بعدتو چه بد رفتاری کردند!😭😭😭
امیرالمومنین،به سراغ آن ملعون رفت، یقه اورا گرفت و برزمین کشیدش و به بینی و گردن او زدو خواست اورا بکشد،
ناگهان یاد فرمایش و وصیت پیامبر افتاد،
😭😭😭
وفرمود:
قسم به به خدایی که محمد رابه پیامبری، ارج نهاد،
ای پسر صهاک!اگر نبود کتیبه ای که از طرف خدا ست و عهدی که با رسول خدا بسته ام، می فهمیدی، که تو نمیتوانی داخل خانه من شوی!
عمر را رها کرد،عمر از مردم،کمک خواست.
مردم روبه خانه امام آوردندو داخل شدند!
امیرالمومنین،دست به شمشیر برد،
قنفذ از ترس اینکه،مبادا علی علیه السلام با شمشیر خارج شود،برگشت، چون صلابت و شدت عمل اورا میدانست!ابوبکر به قنفذ، دستوردادبرگرددوگفت:
اگر علی،حمله کرد،کنار بیایید، وگرنه، سرسختانه،داخل شوید، اگر مانع شد، خانه اش را آتش بزنید!
قنفذ و همراهانش با شدت،داخل شدند.
امام، دست به شمشیر برد،ولی آنها، زودتر با شمشیر ، حمله ور شدندو چون،عده آنها، زیاد بود،غالب شدند!
امام را دوره کردند😭 ریسمان به گردن آن حضرت انداختند! و کشان کشان میبردند😭😭😭
دید دشمن،فاطمه، جان علیست
بلکه با جانش نگهبان علیست
دید جان مرتضی پشت در است
از امام خویش هم تنهاتر است
پای تا سر بغض و خشم و کینه بود
کینه هایش، کینه دیرینه بود
بغض حیدر شعله ور در سینه داشت
سنگ بود و جنگ با آئینه داشت...
وای من! شد در حریم کبریا
آیه ای از سورهء کوثر جدا😭😭😭
آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبة امک الزهراء 🏴🏴🏴
نوحه شهادت حضرت زهرا س.wav
6.98M
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه وتنها علی ساقی کوثر
علی خانه نشین شد
گلش نقش زمین شد
عزا دار گل یاس
امیر المؤمنین شد
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
حسین با دیده ی تر
حسن با حال مضطر
بود زینب محزون
دگر بی گل مادر
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
گل یاس مدینه
رود با درد سینه
فدائیِ علی شد
دگر آن بی قرینه
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
کند دیدار بابا
به جنت ماه طاها
به گوید با دل زار
شدم راحت ز دنیا
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
کنار قبر زهرا
بود در دل شبها
علی باچشم گریان
کند شیون وغوغا
بنالید بنالید همه با دل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
همه با دل افکار
کنید دیده گهربار
علی بی کس ویاور
شده در غم دلدار
بنالید بنالید همه بادل مضطر
شده یکه و تنهاعلی ساقی کوثر
سیدکمال میرصانعی
28655-attachment-roze - fatemie 1399.khamse.mp3
2.59M
#روضه_حضرت_زهرا_س
كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته
سياه كرده جهان را سفيديِ مويش
فدايِ چادرِ آتش گرفته ات زهرا
درونِ شعله چه آمد به روزِ گيسويش😭😭😭
*روضه بخوانم: هيزم رو ريختن پايِ در، در شعله ور شد، با همه ي زورش فاطمه، در رو گرفت، شعله بالا رفت، يه صدايي مدينه رو پُر كرد: سوختم…*
😭😭🖤🖤🖤
چه ضربه اي، چه صدايي، چه دستِ سنگيني
سه ماه فاطمه پوشيه بسته بر رويش
شبيه كِشتيِ پهلو گرفته مي ماند
شكسته شد به لگد، دنده ها و پهلويش
“رويِ گُل كه با پا نميزنن
چهل نفري يك زن رو تنها نميزنن
اي قنفذ! بس كن، با تهِ غلاف
اينجوري رويِ بازويِ زنها نميزنن
مادرم رو كُشتيد، ولش كنيد اي حروميا
چي سرش آوُرديد، كه يهو داد زد: فضه بيا
با چه دستي زده كه جايِ كبودي از گوش
يكسره تا به لبِ توست، خدا رحم كند”
و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد
همين غلاف گرفته توانِ بازويش
فدايِ دخترِ مادر، گريزِ روضه زدم
ببين به دستِ زنِ حرمله، النگويش
*با اسب رفتن تو خيمه ي زنها، زنها مي دويدن، با اسب دنبالِ دختر سه ساله كرد، گوشواره ي بچه رو كشيد، حسين…*
.
12_Moghadam-Shab_02_Fatemiyeh_Dovom1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
6.65M
غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
واجبه که غسلت بدم تو حیاط خونه ولی
اونقده که بازوت کبود شده نمیتونه علی
اسماء بریز آب روان رو بدن زهرا ولی
ولی کمی آهسته تر که داره میمیره علی
علی رو تنها گذاشتی با روضه های مدینت
رسیده دستم به زخم عمیق بر روی سینت
حالا میفهمم که راز حسن تو کوچه چی بوده
رسیده دستم به جایی که از همین غم کبوده
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
کجا داری میری گلم شبونه و بی سر صدا
با خودت علی رو ببَر بانوی من ای باوفا
چرا نفست قطع شده ، صدات دیگه درنمیاد
پاشو حسنت رو بغل کن که مادرش رو میخواد
راحت بخواب ای عزیزم دیگه نداری تو دردی
با رفتنت از تو خونه علی رو بیچاره کردی
چجوری آروم بگیرم بدونت آروم جونم
خدا نگهدار تو ای بانوی قامت کمونم
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
میچکه خون تازه ای از زیر تابوتت ولی
داره میمیره دخترت بیا نرو جون علی
پشت سر تابوت تو با دیده ی تر زینبت
چادر خاکیته سرش ، میزنه به سر زینبت
به زیر لب میگه زینب خدایا مادر جوونه
داره میره از تو خونه شبونه و مخفیونه
بشکنه دست مغیره چه خاکی بر این سرم کرد
با حمله ای وحشیونه به خونه بی مادرم کرد
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ..
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
حاج محمود کریمی_مجموعه صوتی اشک یاس - حیدر حیرونه-1580484984.mp3
6.09M
مداحی محمودکریمی
حیدر حیرونه
یازهرا ، یازهرا ، یازهرا
شراره سینه ها از آه سرده
نفس تو سینه ام درگیر درده
خدا زیر بغل هامو گرفته
ببین داغ تو با حیدر چه کرد
حیدر حیرونه ، عالم گریونه
تنها شدم زهرا ، جونم قربونت
بساط گریه هامون جوره جوره
از امشب خونه بی تو سوت وکوره
خودت جای علی پیش یتیما
چه جوری این همه خونُ بشوره
چشمام میسوزه، دستام میلرزه
پیش تو و تابوت پاهام میلرزه
حیدر حیرونه، عالم گریونه
تنها شدم زهرا، جونم قربونت
ببار بارون که بی زهرا ببارم
عصام میشه، از امشب ذوالفقارم
برا مهر نمازت زینبمون
یه مشت از خاک قبرت رو میارم
چشمامون خونِه، روضه میخونه
رو شونه ی سلمان، میام تا خونه
حیدر حیرونه، عالم گریونه
تنها شدم زهرا، جونم قربونت
حسینت چشم بی تاب آورده
سر خاک تو سیلاب آورده
به امیدی که پاشی آب بیاری
یه ظرف خالیه آب آورده
بدجور بی حاله، تا صبح میناله
خاک مزار توست یا که گوداله
تو رفتی حاله قلب من خرابه
خوشی بعد از تو واسه من سرابه
حسین دیگه رمق تو پاش نداره
دلم واسه حسین تو کبابه
رفتی از پیشم دارم آب میشم
چادر نمازه تو ، زده آتیشم
روزا گریون شبا هم بی قراره
ببین زینب دیگه آروم نداره
حسین آروم نمیشه بعد غسلت
نمیدونی چه حال و روزی داره
یک روز تو گودال، وقتی رفت از حال رفت
جسمش رو میبینی، داره میشه پامال
.
1_2410733277.mp3
7.89M
کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست
بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد
ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد
زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد
بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان
هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد
زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها
مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد
سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت
هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغانشد
هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید
هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد
آخرش این خاک ایوانش طلایی میشود
گنبد و گلدسته ها ی باصفایی میشود
این حرم با چار گنبد میشود بیت الحسن
هرکسی اینجا بیاید مجتبای میشود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت میکند
واقعا اینجا عجب دارشفایی میشود
نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت
هر چه رامادر دهد به چه بنایی میشود
حتم دارم ساخت وسازه حرمهای بقیع
از همان لحظه که آقا توبیایی میشود
میرسد روزی با دستان پر مهر شما
از رواق وصحن اینجارونمایی میشود
آخرشم من مطمئنم این گره وا میشود
این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود
هر چه خواندم دربقیع از سینه عقده وانشد
هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد
راه مارا بسته بودن هر چه من میخاستم
تاروم در پیش قبر مادر سقا نشد
سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی
هیچ از روضه هایم روضه زهرا نشد
اینکه حسینی شدم حواله زهراست
لطف قدیمی و چند ساله زهراس
سوز دل واشک اه دست خودم نیست
میشه عوض گریه ها وناله های زهرا
فاطمه خود مرثیه سرای حسین است
میهن ماخاک کربلای حسین است
5. کاشف الکرب.mp3
610.2K
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) « کاشِفُ الْکَرْب » امیرالمومنین بود ، یعنی هر موقع مولا ، غم توو سینه اش بود ، می اومد توو خونه ، نگاه به فاطمه میکرد ، غمهاش برطرف می شد ، ... حاج علی انسانی یه بیت شعر داره :
هر چه بار
از دوش من برداشتی
عاقبت تابوت خود بگذاشتی
#شاعر_استاد_انسانی
بی بی با رفتنش ، غمی روی سینه حضرت علی گذاشت که روایت میگه : « هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ » ... غم ، همه ی وجود امیرالمومنین رو گرفت ، دیگه نتونست ازکنار قبر بلند بشه ... وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْه ...
#محفل_اشک_حرم_مطهر
🍂آجرڪالله_یابقیةالله 🍂
🍂روضه وصیت حضرت زهرا(س)به زینب کبری وگریز به قتلگاه🍂
اوچ گون قالوردی اولماقینا خیرالنساء
تبدیل ایدوبدی منزلینی بزم خلوته
بیر زینبیدی بیر ئوزی منزلده فاطمه
گلدی دله بیان ایدوب اول کان عصمته
گل همدم اول منه سنه وار سری سوزوم
ساخلا ایکی گوزون کیمی بو کوینگی
آینده ده گیدرسن حسینیله غربته
قارداشیوون بو پیرهنه احتیاجی وار
بیر گون بونی گییب گده جاخ بزم وحدته
هروقت حسینیم ایسته سه سنن بوکوینگی
بیر ساعتین قوناقیدی بول آل عصمته
گوندوز خیامه فرصتیم اولماز گلم قیزیم
خاطر جم اول گئجه گلرم سر سلامته
ایا امام زمان ئوزون کمهلیخ ایله
عمرونده چوخدی غملی گونون غملی ساعتون
هیچ ساعتون یتیشمیه جاخدور اوساعته
زهرابولوردی اوچولده نلر اولاجاخ دیوردی قیزیم
یادندا ساخلا اولحظه ای کی الین الدن اوزولر
بالام قالار دشمنلر الینده اوزماندا سنین اوگونن چتین ساعتین یوخ
غرض کرب وبلا خلیلی گیدی اوکوینگی
سعد اوغلی قویمادی کفن اولسون او حضرته
عریان قویوب دیدی کفنی نیلیورحسین
بی نیت ایلشمه ها مریض لرده یاد اولسونلار
سالسون گرک یارالاری گون اذیته
بیر ظلم ایدم گرک باجسی غصه مرگ اولا
نه ظلم ایستور الیه کی باجسی غصه مرگ اولا؟
گلدیلر عمرسعده لعینه بولموروخ حسینین ایشی تمام اولوب یانه دستور ندی؟
عمر سعد دستور ویردی من بولوندورم حسین جان ویروب یا نه
دستور ویردی آتلارین نعلین عوض اله دیلر
بیر ظلم ایدم گرک باجسی غصه مرگ اولا
او اسناده قوشون یول آشدلار
بیر طرفده قلب خونین بیر طرفده همهمه
ای گون آزاد حرارتیوی یاندی قارداشیم
بس گورموسن کی عالمه سلطاندی قارداشیم
خانم یتیشدی او گودالین کنارینه
باجیسی زینب کبری گلنده قتلگهه
تعجبّیله نظر سالدی بیر یارالی شهه
نه گوردی وار نه باشی نه لباسی پیکرده
لباس سهلیدی، یوخدور بیلکده اللرده
گورنده واردی نه باش نه لباس قارداشدا
مدینه سمتینه یوز دوندروب الی باشدا
آدیله سسلدی اوز جدّینی او دریا دل
جفای اهل جفادن آچوب شکایته دل
دیدی بابا بو حسینوندی قاننه غلطان
کسوبدیلر دالیدان نازنین باشین عطشان
یارالی جسمده واردور نه پیرهن نه قبا
نه واردی خامس آل عباده بیرجه عبا
عمامه سین آپاروبلار ستمله تاراجه
یارالی باشی چخوب نوک نی ده معراجه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله
#فاطمیه
🎤حاج ابراهیم رهبر👇👇
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
4_5787605883198375113.mp3
11.07M
روضه جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها 😭😭😭☝️☝️☝️
🎤حاج ابراهیم رهبر
#فاطمیه
#زمزمه
🔹آهسته آهسته🔹
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته...
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم! حسین ای راحت جانم!
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شبها سراغ او، به قبر بیچراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
📝استاد حاج #غلامرضا_سازگار
1_8023285320.mp3
9.38M
💠 حکایت زمزمه «بریز آب روان اسما»
🎙از زبان استاد حاج #غلامرضا_سازگار
.
|⇦•این سخن وِرد...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس کربلائی #حسین _طاهری
●━━━━━━───────
سلمان میگه رفتم تو خونه دیدم امیرالمؤمنین عین یه بچه زانوی غم بغل گرفته..گفتم: آقا! برا ما بده، شما علیِ خیبر شکنی ،شما علیِ روزهای سختی بلند شو قربونت برم.. یه نگاه کرد، فرمود:سلمان! کدوم روز از این روز سختربود؟ نه خیبر، نه بدر، هیچکدوم، بخدا.. تا به در نگاه میکنم حالم بدمیشه..زندگیمخراب میشه.سلمان میگه به چه سختی امیرالمومنین رو راضی کردم ، نعلین هاشو آوردم عبا رودوشش کشیدم ..زیر بغلهاشو گرفتیم آوردیم تا رسید جلو در خونه نشست روی زمین.
چی شد آقا؟ سلمان! گفتم نمیتونم گاهی از این در رد بشم ..هی می نشست روضه می خوند...*
شرمندهام که خانه امنی نداشتم
خودم به این در میخ زده بودم
این سخن وِرد زبانها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
*این روزها چقدر درد دل میکردن..هفتاد و پنج روز، تو بستر از این پهلو به اون پهلو شد.. اگه مریض زیاد تو بستربمونه از این پهلو به اون پهلو شدنش براش سخت میشه ..هی آقا میومد میگفت: فاطمه جان! خُب بگو چی شده عزیزم؟خوب شدی خانومم؟...*
دنیا تو رو میگیره مگه نه
بری علی میمیره مگه نه
*اگه به امیرالمؤمنینِ کنندهٔ خیبر بگن ،آقا علی ! یه آرزو بود به دلت بمونه؟ علی فقط یه حرف میزنه...*
به جای دستهایم، کاش میبستند چَشمم را
نمیدیدم شده نقش زمین تنها طرفدارم
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_حسین_طاهری
#فاطمیه #حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
1401091615.mp3
5.32M
|⇦این سخن وِرد...
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین طاهری
.
|⇦•مبر ز خانه ی حیدر...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس حاج #عباس_حیدرزاده
●━━━━━━───────
مَبر ز خانه یِ حیدر صدای گرمت را
علی بگو شنوم آن نوای گرمت را
ز چشم من، مَبری خنده های گرمت را
بخوان دوباره نماز و دعای گرمت را
قیام نیمه شبانت عجب تماشائیست
در آسمان، زِ قنوت تو شور و غوغائیست
بتاب در دلِ شبهای تارِ من زهرا
بمان برای همیشه کنار من زهرا
ببین به حالِ دل بیقرار من زهرا
اَنیسِ بیکَسی ام غمگسارِ من زهرا
به پای سفره یِ خالی زِ « نانِ » من ماندی
در اوجِ غُصّه و غم همزبان من ماندی
*یه روز امیرالمومنین آمد توو خانه، گفت : فاطمه جان، آیا غذایی هست من چیزی بخورم ؟ حضرت عرضه داشت یا علی، سه روزه توو خانه غذا نداریم، ... فاطمه جان چرا به علی نگفتی ؟ عرضه داشت یا علی ، گفتم اگه بگم، شاید نتونی غذا تهیه کنی ، خجالت بکشی ...*
*امشب میخوام این چند بیت روضه رو از زبان امیرالمومنین برات بگم...*
از آن زمانکه دو دستت زِ کار افتاده
تمام خانه ی من از مِدار افتاده ؟
* الهی هر کسی توو خونه مریض میشه، مادر مریض نشه ، مخصوصا مادری که بچه ی خُردسال داره ، هرکسی توو خونه بیمار بشه ، مادر پرستاری میکنه ، اما اگر مادر بیمار بشه ، همه هم پرستار بشن ، باز هم کُمیتِ خانه لَنگه ، ... فدای اون بچه هایی که چند روزه مادرشون دیگه نمیتونه از بستر بلند بشه، دورِ مادر میگردند ... *
حسن ز داغِ رُخت بیقرار افتاده
غریب و خسته کنار تو ، زار افتاده
فاطمه جان...!
مگو که می روم و می سپارمت به خدا
که تا به روز ابد دوست دارمت، به خدا
*امشب نباید کسی آروم باشه ، کسی نباید ساکت باشه ، امشب شب بی مادریِ همَمونه ، امشب باید زیر لب بگی : مادر ، مادر ، مادر ... *
مرا دوباره صدا کن اباالحسن، زهرا
سخن زِ درد جدایی مزن به من،زهرا
( نگو علی خداحافظ )
مگو که دخترِ توآورَد کفن « زهرا »
*یا فاطمه ... الهی اگه دختری بی مادر میشه ، دختر پنج ساله نباشه ، دختر چهار پنج ساله ، تازه نیاز به مادر داره ، دلش میخواد مادر بغلش بگیره ، مادر موهاشو شانه بزنه ... *
مگو که دخترِ تو آورَد کفن زهرا
به پیشِ چشمِ غریبم نفَس نزن زهرا
#شاعر:مجتبی روشن روان
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_حیدرزاده
.
#حضرت_زهرا_زمینه
حلال کن ای خانوم ، منو برا دردات
برات بمیرم من ، نمی بینه چشمات
نمی ره از یادم ، شکسته شد پهلوت
بشکنه دستاشون ، (کبود شده بازوت)۲
پیش چشام
میزدن تورو یه عده بی حیا
فاطمه جان
موندی زیر در توو هُرم شعله ها
محسنمون
کشته شد میون اون برو بیا
منو ببخش
حرمتت شکسته شد توو کوچه ها
بدونه تو ، نمی تونه علی
نرو بمون ، جونه علی
از غم تو ، دلش خونه علی
نرو بمون ، جونه علی
(نرو بمون ، جونه علی)
سه ماهه افتادی ، یه گوشه توو بستر
چشاتو واکن که ، من حسنم مادر
یه بغض سنگینی ، توی گلوم مونده
غم تو ای مادر ، (دلم رو سوزونده)۲
مردک پست
راهمونو توی کوچه ها که بست
به جوری زد
توی صورتت که گوشواره شکست
نمی بینه
چشمت از ضربه ی بی هوای دست
نگاه بکن
گرد پیری توی صورتم نشست
بدونه تو ، نمی تونه حسن
نرو بمون ، جونه حسن
میگه بهت ، غریبونه حسن
نرو بمون ، جونه حسن
(نرو بمون ، جون حسن)
.