eitaa logo
ذاکرین آل الله
272 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه1.mp3
12.27M
. امام صادق(ع می فرمایند: هر کس به شناخت حقیقی فاطمه (س) دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است. .
/ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه به نفس حاج حسن خلج ✾• السلام علیک یا سیدتی و مولاتی یا اُماه .. یا فاطمه الزهرا .. ای بزرگ آیتِ خلاقِ ودود بهترین گوهرِ دریایِ وجود لیله‌ی قدری و قدرت مجهول عصمتِ حقی و قبرت مفقود اگر روضه ای خواندم شما گریه میکنید ، ناله میزنید .. بزرگ نشانه‌ی مظلومیت مادرِ ما همینه که قبری نداره .. چرا باید قبرش پنهان بشه؟! چه وحشیایی بودن این جماعت که قبرِ مادرِ ما هم رحم نمیکردن ؟!! .. گمان میکنم اصلا شاید نیاز نباشه خیلی از مصائب رو بگیم! همین که دورِ هم بنشینیم بگیم مادرِ ما قبرش گمه .. همین که دور هم بشینیم و بگیم بابامون علی از خوفِ این کردم چهل صورتِ قبر کند که قبرِ خانوم رو پیدا نکنند .. بمیرم برات علی جانم .. لیله‌ی قدری و قدرت مجهول عصمتِ حقی و قبرت مفقود از تو انوار نبوت ظاهر وز تو آثار ولایت مشهود ای به تعظیم تو خم پشتِ فلک وی به تشریف تو عالم به سجود عالم نه فقط کره‌ی زمین و کرات آسمان ها ، عالم وجود یعنی آنچه ماسوالله هست غیر از خاتم الانبیا و ائمه اطهار , افتخار انبیأ و اولیأست که سجده کنن به خاک پای مادرِ هجده ساله‌ی جوان مرگِ ما .. شب تشییع تو ای آیت قدس به علی حضرت احمد فرمود می سپارم به تو زهرایم را همه‌ی دار و ندارم این بود .. سال هاست به لطف بی بی مرثیه سرای آستان اهل بیتم ولی الان گیر افتادم نمیدونم کجای روضه و مصیبتُ برات بیان کنم .. ای بشه یه روز خبرش بپیچه یه عده بچه شیعه ها دورِ هم جمع شدن از مادرشون گفتن همه با هم دق کردن .. ای مادرم .. ای مادرم .. لحظه گاهی به طول یک عمر است «قربون آدم خِبره و روضه بلد ..» لحظه گاهی به طول یک عمر است لحظه گاهی هزار شب یلداست لحظه گاهی کتاب‌ها حرف است لحظه گاهی به طول یک عمر است مثلِ آن لحظه ای که با سیلی سر مادر به سمتِ من چرخید .. .
خلج1.mp3
31.93M
امام علی علیه‌السلام: مَرَارَةُ الدُّنْيَا حَلاَوَةُ الاْخِرَةِ، وَحَلاَوَةُ الدُّنْيَا مَرَارَةُ الاْخِرَةِ «تلخى دنيا شيرينى آخرت است و شيرينى دنيا تلخى آخرت است» حکمت ۲۵۱ .
|⇦ ای بزرگ آیتِ خلاقِ ودود .. ای مادرم .. مثل مادر از دست داده ها باید گریه کنیا .. مثلِ آن لحظه ای که با سیلی سر مادر به سمتِ من چرخید .. چشم در چشم هم شدیم چقدر مادر از دیدنم خجالت کشید لحظه ای که سه ماه بعد از آن چشم در چشم هم دگر نشدیم لحظه ای که گذشت و بعد از آن ما دگر مادر و پسر نشدیم دست با دست فرق دارد پس ضربه با ضربه هم به همین منوال آن چنان زد که گوشواره شکست .. یه مدتی گذشته بود از شهادت بی‌بی ، خانم زینب دید همه رو می‌تونه آرام کنه اما حسن آرام نمیشه .. یه روز بی تاب شد رفت بغل دستش نشست ، صدا زد داداش جان چرا آنقدر داری بی تابی می‌کنی اگر بی مادر شدی منم شدم ، اگه مادرتُ کشتن مادر منم کشتن .. چرا آنقدر بی تابی می‌کنی ، چرا هی میای کز می‌کنی یه گوشه .. سرشُ بلند کرد گفت زینب دست از سرم بردار .. گفت اون روزی که میخواست بره فدک رو بگیره، به من گفت حسن ، مادر تو با من بیا، یه مرد با من همراه باشه .. مادرم رو من حساب کرده بود .. صید دام درد هستم دانه را گم کرده‌ام طایر بشکسته بالم لانه را گم کرده‌ام ﺑﺮ ﺭُﺥِ ﺯﺭﺩﻡ ﺩﺭﻭﻥ ﮐﻮﭼﻪ ﺛﺎﻧﯽ ﺍﺯ ستم ﺯﺩﭼﻨﺎﻥ ﺳﯿﻠﯽ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ زینب ، رفتم جلو .. هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی در کوچه فراهم بشود ، حیف نشد زینب جان ، هر چی من رفتم جلو اونم اومد جلو .. زینب جان من قامتم کوتاه بود .. زینب جان دستش رو باند کرد .. اجازه بدید برم کربلا .. حسن جان یه ضربه سیلی دیدی هی یه گوشه کز میکردی اما .. لایوم کیومک یا اباعبدالله .. الهی به سوز دل زهرا .. الهی به غربت زینب ده مرتبه یا الله .. غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند غبار و گرد و اسيری نشست روی سرم ز تند باد حوادث شكست بال و پرم ستاره گان حرم را به ريسمان بستند بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند ميان آن همه لشگر چو بی كسم ديدند به اشك بی كسب ام ناكسانه خنديدند شاعر : حاج علي انساني اللهم عجل لولیک الفرج .. .
خلج 2.mp3
29.83M
انتقاد از خویشتن‌ را‌ جز‌ برنامه‌‌های‌ اصلی‌ خود‌ قرار‌ دهید. «شهید بهشتی‌» .
|⇦•نشست و بست.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس حاج محمود کریمی •✾• نشست و بست نگاهی به چشمهای کبود بر آن شکسته، شکسته نظاره ای فرمود و ریخت اشک، غریبی، کنار مهتابی که رفته بود رخش در خسوف آتش و دود نگاه، آه؛ سپس گریه، بعد هق هق شد *بچه هاش امشب نمیتونن گریه کنن، شما امشب گریه کنین، بیاین بجای اربابتون امشب بلند بلند گریه کنین* نگاه، آه، سپس گریه، بعد هق هق شد ندیده بود چنینش شکسته چَشم وجود *آخه نگفته بود چیشده، به سلمان گفته بود: سلمان! گریه میکنم از جای زخم میخ در خون جاری میشه..* برای حرف زدن، زار التماسش کرد تمام بی کسی اش را به کار برد و سرود دو دیده باز کن ای نور دیده های علی چرا ز خانه سفر کردی ای عزیزم زود «آی جوونِ علی...» به اشک خویش، امیرِ فَمَن یَمُت یَرَنی عزیزِ رفته سفر را دوباره زنده نمود *همچین که گفت من علی ام چشماش رو باز کرد، دیدی رو کسی که از هوش رفته آب میریزن چشماشو باز میکنه.. فاطمه از دنیا رفته، با آب ریختن به صورت که کسی که از دنیا رفته برنمیگرده، مگه اشک علی یه کاری کنه، هر جوری صداش زد، فاطمه جان! ای دختر رسول خدا! ای دختر کسی که زکات رو با عباش می‌برد درِ خونه ی بیچاره ها، دید جواب نمیده، مادرِ حسن! فاطمه رفته، مادرِ حسین! فاطمه رفته، چی بگم؟ زهرا جان من علی ام، های های شروع کرد گریه کردن..* شکفت بر لبِ زهرا دمِ غریبم وای به روی چِشم خدا دیده ی کبود گشود گرفت اشک علی، به دست زخمی و گفت شنیدم از پدرم نیمه ی شبی فرمود: که عرش لرزه بگیرد ز گریه ی مظلوم *چقدر مظلومیت غزه رو دیدی؟ بچه ها رو دیدی، خانواده ها، زن و بچه، اونایی که دستشون به هیچ جا نمیرسید، چقدر وجودت آزرده شد؟ همه‌ ی عالم اگه اینطوری مظلوم بشن، به اندازه ی یه ساعتِ مظلومیت علی نمیشه، ببین اربابت چی بود که علی می‌فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله..* به عرش لرزه بیفتد ز گریه ی مظلوم بساز با غم زهرا بخاطر معبود سپرده ام به همه فاطمیه دم گیرند *شما رو بی بی صدا میزنه، شخصا دعوت میکنه، محرم هم بی بی صدات میزنه، اصلا تا حالا کجا دیدی بری خونه ی مادرت، داداشت دعوت کنه؟ مادرت میگه فلان شب بیا، آخ مادر، کاش برای تشییع پیکرت ما رو هم صدا میزدی..* علی جان! سپرده ام به همه فاطمیه دم گیرند فداییِ تو شدن عشق قلبیِ من بود *مَن ماتَ علی حُبِّ علی ماتَ شَهیدا، ببین حالا اگه کسی برای علی شهید بشه چی میشه..* کجاست آنکه بگوید به مادر سادات دو جمله روضه ی جانانه ی شررآلود *علی کنار پشت و پناهش نشست، آروم گریه میکرد..* کنار ساقی و در پیش آن همه دشمن چقدر خسته و تنها حسین گریه نمود حجاب قامت زینب به خاک افتاد عمود خیمه ی سلطان عرش خورده عمود شنیده ایم سرش را به روی نِی بستند چه کرده با سرِ سردار عشق، ضرب عمود همین که از کفِ شیرِ علی عَلم افتاد برای غارت خیمه، شغال پنجه گشود بگو به گوشِ دلیرِ غیورِ آلِ علی چقدر دشمن از این خیمه گوشواره ربود اباالفضل! چه خوب شد که ندیدی چه حال سختی داشت کبوتری که اسیر شرار آتش بود به گوش می‌رسد از عرش آهِ امّ بنین زمین زده قمرم را نگاه های حسود گریز آخر این روضه باز مادری است که با شکسته دلی با غلام خود فرمود: بخوان به آهِ جگرسوزِ روضه خوانِ حسین تنور خانه ی خولی که جای شاه نبود ↫
روضه (نشست و بست نگاهی به چشم‌های کبود) - حاج محمود کریمی.mp3
37.22M
مهمترین و اساسی ترین نعمت پروردگار در این عالم نعمت ولایت است، خداوند متعال هدف از خلقت جمیع موجودات را رسیدن احسن موجودات که انسان است به مقام ولایت و عبودیت محضه قرار داده است . .
|⇦•مدینه مرکز پیکار... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• مدینه مرکز پیکار نابرابر بود علی نشانه، ولی جنگ با پیمبر بود به حفظ جان علی، فاطمه سپر گردید قد خمیده ی او ذوالفقار حیدر بود نگاه زینب کبری به غربت مادر نگاه فاطمه بر اشکِ چشم دختر بود رخی که رنگ جسارت گرفت قرآن بود تنی که روی زمین افتاد کوثر بود چهار کودک معصوم با تنی لرزان دعایشان به پدر، چِشم‌شان به مادر بود چهل نفر به سر بضعه ی پیمبر ريخت شرورتر ز همه قنفذ ستمگر بود *گفت قنفذ چرا دست فاطمه رو از دامن علی جدا نمیکنی؟ چنان ضربه ای زد..* خدا گواست که یک ضربه بر تنش نزدند به قصد کشتن او ضربه ها مکرر بود فاطمه ببین گریونم روضه ی تو رو میخونم بی تو من چطور آروم بمونم برگرد، نبودنت دلم رو میشکنه برگرد، غمت آتیش به جونم میزنه برگرد، با دیدنت دلم جلا بگیره برگرد، داره میباره اشکِ دخترت برگرد، به جون این شهید بی سرت برگرد، تا که خونه بازم صفا بگیره *مصیبتی رو داره میگه که امیرالمؤمنین برای این مصیبت گفت: ردای جنگ به تن میکنم. زمین رو از خون همه اتون سیراب میکنم. دمار از روزگار همه اتون درمیارم. چه مصیبتی؟ علی سیلی خوردن فاطمه رو دید تحمل کرد، ناله اش رو بین در و دیوار دید تحمل کرد، اما برا این مصیبت ردای رزم به تن کرد، شمشیر برهنه تو دستش از خونه بیرون زد..* گفت باز دارن میدن آزارت پیش چشمای دلدارت اومدن برا نبش مزارت برگرد، نذار اینا زمینم بزنن برگرد، اینا دشمن خونیِ منن برگرد، آخه تنها طرفدارم تو بودی برگرد، زندگیِ منو به هم زدن برگرد، با غرور جلو من قدم زدن *سلمان دید علی تو کوچه نشست زانوهاشو بغل گرفت، های های داره گریه میکنه. آقاجان اینجا کوچه ست محل عبور مردمه، حضرت فرمود: سلمان دست رو دلم نذار، این مرد رو میبینی جلو من داره راه میره؟ یه روز دستای منو بست، جلو چشم من به فاطمه ام جسارت کرد.. یه دعا میگم اگه تونستی آمین بگو، خدا غرور هیچ مردی رو جلو زن و بچه اش نشکنه، دو جا غرور علی شکست، یجا وقتی از خونه دارن کشون کشون میبرنش نگاه کرد ناموسش بین در و دیوار رو زمین افتاده. زبانم لال، یکی فاتح بدر و خیبر شمشیر برهنه بالا سرش نگه داشتن، دید فاطمه داره نگاه میکنه، الانه که نفرین کنه، فرمود: به والله الان موهامو پریشان میکنم، پیراهن پیغمبر رو به سر میندازم، همه اتون رو نفرین میکنم، امیرالمؤمنین فرمود: سلمان بدو فاطمه ام رو دریاب، نکنه نفرین کنه. سلمان اومد محضر بی بی مؤدب، خانم جان! امیرالمؤمنین سلامت میرسونه، نکنه نفرین کنی، گفت: سلمان چطور نفرین نکنم؟ اینا ببین با علی چه کردن، اینا غرور علی رو شکستن. انقدر فاطمه ایستادگی کرد، علی رو برگرداند به خونه، گفت: به والله بدون علی نمیرم، با علی برگشت... اما کربلا دیدن زینب مستأصل هی داره میدوه، به این رو میزنه، به اون رو میزنه، ببینید دارن حسینمو میکشن، دارن سر از بدن حسینم جدا میکنن، خدا روتو سیاه کنه روی زینبو زمین زدی. یه وقت نانجیب گفت کارو تمام کنید، زینب نگاه کنه سر حسین بالای نیزه، نگاه کنه اسب ها رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین....* .
روضه | مدینه مرکز پیکار نابرابر بود ....mp3
11.38M
پیامبر اکرم(ص) فرمود: ای فاطمه! بشارت باد بر تو! نزد خداوند مقام محمودی داری. در آن مقام، برای دوستداران و شیعیان خودت، شفاعت می کنی و شفاعت تو پذیرفته می شود. 📚فاطمة الزهراء(س) بهجة قلب المصطفی(ص)، ص 743 (به نقل از کنزالفوائد، ح 1، ص 150). .
|⇦•حتما دری که سوخته... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس حاج میثم مطیعی •✾• "السلام علیکِ یا زوجهَ مرتَضی.السلام علیکِ یا امَّ الحسن وَ الحسین.السلام علیکِ یا سیدتی و مولاتی،یا فاطمه الزهراء،لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلام‌الله علیها" *خوبا بهت سلام میدن.ما کی باشیم؟ ولی جواب سلام ما رو هم میدی...شنا فقط مادر خوبا نیستین مادر بچه بد رو هم تحمل می کنه...مادر از بچه بدش رو برنمیگردونه....خسته آمدم...گرفتار آمدم...امیدم به فاطمیه بوده...امید من رو ناامید نکن...به حق اون لحظه ای که هر چی پسرات صدات زدند،جواب ندادی،ناامید شدند،من رو ناامید برنگردون...به حق اون لحظه ای که علی خودش رو رسوند بالای پیکر بی جونت،هرچی صدات کرد،جواب ندادی...ما روضه حضرت زهرا زیاد خوندیم...روضه در و دیوار خوندیم...روضه کوچه خوندیم...به من بگن: جانسوزترین بخش روضه کجاست؟ برای من اینه:اون موقعی که بی بی رو دفن کرد...عزیزش رو به خاک سپرد..."فَلَمّا نَفَضَ یَدَهُ مِن تُرابِ القبر..."وقتی امیرالمومنین این دست ها رو به هم زد..."هاجَ به الحُزن..." غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..."و اَرسَلُ دُموعُه علی خَدَّیه..." گریه مرد سخته...مردا تحمل گریه هم رو ندارن...هیات میری،روضه میری حال گریه نداری...تا می بینی بغل دستیت،جلوییت،مرده داره شونه هاش تکون می خوره،دلت میشکنه...برا بچه هات بمیرم...مرد وقتی جلوی بچه هاش گریه کنه،چی میشه؟! بچه دلش از جا کنده میشه،نمی تونه برا باباش کاری کنه... خلاصه من الان در خونه اتم...سرافکنده اومدم مادر...مادر...مادر...* نام تو را نوشتمو پشت جهان شكست آهسته از غم تو زمين و زمان شكست پرسيد آسمان چه نوشتي كه اين چنين گفتم كه فاطمه، كمر آسمان شكست هجده بهار ديدي و در سوگ تو دلم بعد از هزارو سيصد و چندين خزان شكست ای دل بسوز و بشكن تا باورت شود حتماً دری كه سوخته را می توان شكست بانوی نور در دلتان رنگی از خداست زيباتر است بر قد رنگين كمان شكست با هر دری كه بعدِ نگاه تو باز شد انگار در گلوی علی استخوان شكست : مهدی مردانی ↫『
Shab2Fatemieh2-1402[02].mp3
13.4M
⇆ㅤ امیر مؤمنان علی (ع) در ترسیم مظلومیّت همسرش می فرماید: إنَّ فاطمة بنت رسول الله (ص) لم تزل مظلومة، من حقها ممنوعة.... فاطمه، دختر پیامبر خدا (ص)، همواره ستم دیده بوده و از حق خود محروم شد
|⇦•وقتی مادرت.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها •✾• *امام صادق علیه السلام فرمودن : برای مادر ما بلند بلند گریه کنید. گریه بلند برای مادر خجالت نداره دستور معصومه فقط یک نفر مراعات می‌کرد آروم گریه می‌کرد اونقدر به خودش می‌پیچید هی آستین به دهن می‌گرفت.. آی همون آقا داره روضه می‌خونه..* وقتی مادرت چنگه خطره هیچکسم نیست و تو تنها سپری حاضری تو لحظه خون و خطر جون بدی و جون اون رو بخری *برای این چهار تا خط روضه از زبون امام حسن خیلی گریه کنید..* به خدا هر کاری کردم نزنه نمی‌شد ضربهٔ آخر رو گرفت دستش از روی سرم گذشت و بعد کوچه بوی خونِ مادر رو گرفت حالا یه عمره، دارم دق می‌کنم حسرتم همون دمِ آخریه من تو بچگی یهو پیر شدم بعد از اون میگن حسن مادریه «آنام ای وای ،آنام ای وای ...» *نمی‌دونم چرا افتاد به دهنم رزق دیگه بخونیم روضه بخونم..* اگر می‌توانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان تو هم مثل من نیمه جانی بمان زمین گیر من آسمانی بمان اگر راه دارد، می‌شود، می‌توانی بمان .
روضه2.mp3
8.92M
حضرت فاطمه(س) فرمود: «مَثَلُ الاِمامِ مَثَلُ الکَعبَة اِذتُؤتى وَ لاتَأتى؛مثل امام، مانند کعبه است که باید مردم (براى طواف) به سراغش بروند نه اینکه کعبه به سراغ مردم برود.»
|⇦•مدینه با تو .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس حاج میثم مطیعی •✾• مدینه با تو به ماهی دگر نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهره ی فلکی! رشک ماه و پروینی! که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه اش خدای را به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه شبت سیر آسمان می کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین خانه ی گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت حکایت دل تنگ تو را توان پرسید ز لاله ای که به خون جگر نیاز نداشت وجود پاک تو می سوخت از شراره ی غم دگر به شعله ی قهر و شرر نیاز نداشت گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشم تر نیاز نداشت برای سبز شدن گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمه‌ی اشک تو عکس زینب بود اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت سپهر سینه ات از غم ستاره باران بود به یادگاری گل میخ در، نیاز نداشت حریرِ دستِ تو مجروح بود از دستاس به تازیانه یِ بیدادگر نیاز نداشت *سلمان میگه یه وقت رفتم منزل امیرالمومنین، دیدم فاطمه زهرا داره دستاس می چرخونه قطرات خون دستش روی دستاس می چکه...همون موقع دیدم پسراش دارند گریه می کنند...گفتم:بی بی یا من دستاس بچرخونم و گندم رو آرد کنم یا بچه هات رو آروم کنم...سلمان من به آروم کردن حسنین، سزاوارترم...کمکش کردم، رفتم به علی گفتم...علی فقط گریه کرد...* : محمدجواد غفورزاده
Shab1Fatemieh2-1402[01].mp3
9.95M
دفاع حضرت زهـرا(سلام الله علیها)  از امـیـر مـؤمـنـان نـسبت به زمامدارى جامعه اسلامى ، دفاع شخصى و خصوصى نبود، بلكه دفاع یك زن مسلمان متعهد و مسؤول از حق عظیمى بود كه غصب شده است . فاطمه (سلام الله علیها)  چون حـق حـكـومـت را از آن عـلى (علیه السلام) و اهـل بـیـت پـیـامبر(صلی الله علیه و آله) مى دید به دفاع از آن حضرت پرداخت.
|⇦•او ناتوان نبود... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس حاج میثم مطیعی •✾• افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفته بود او زنده مانده بود علی را کمک کند اما ز درد بال و پرش را گرفته بود او ناتوان نبود ولی ضربه سخت بود تیزی میخ در پسرش را گرفته بود *مادرمون رشیده بود...مادرم سالم بود...اصلا مریض هم نبود..حاج آقا قرائتی فرمودند: ای کاش با شمشیر شهیدت کرده بودند،مجروحت کردن، مریضت کردن...ذره ذره آبت کردن "حتّی صارَت کالخَیال..."کار به جایی رسید،مادرم مثل مرده متحرک شد...* بعد از هجوم ،فضه به دادش رسیده بود ای خاک بر سرم، کمرش را گرفته بود با رخت های بچه ی نوزاد گریه داشت لابد که ماتمِ پسرش را گرفته بود دیگر صدای نافله هایش نمیرسید وقتی که ناله ها سحرش را گرفته بود یک لحظه سیر چهره ی اولاد خود ندید اشکش امانِ چشمِ ترش را گرفته بود با حرفهاش ریخت دلِ کودکانِ او وقتی بهانه ی پدرش را گرفته بود :سید محمد حسینی *بچه ها دست بلند کنید مادر میخواد دعا کنه...خوشحال شدند...گفتند:ممکن نیست دعای مادرمون قبول نشه...الان غصه هامون تموم میشه...اگه مادر دعا کنه، بابا دیگه مظلوم نمی مونه...اگر مادر دعا کنه خونه ی ما اینقدر ساکت وسرد نمیمونه اگه مادر دعا کنه صدای خنده دوباره خونه ی ما رو پر میکنه،اگه مادر دعا کنه دیگه کسی بعد از پیغمبر ما رو اذیت نمی کنه...یک مرتبه صدا زد:"اللهم عجل وفاتی سریعا..."بچه هاش با یک ناامیدی دستا رو پایین انداختند...مادر نمیخواد بمونه...* اگر می توانی بمانی،بمان عزیزم تو خیلی جوانی،بمان....
Shab1Fatemieh2-1402[03](1).mp3
8.78M
حضرت زهرا(س) با دفاع از ولایت نقشه شیطان را باطل کرد.
1_1401786345.mp3
14.7M
👤 چارقدت موند و گلهای پرپرش وای مادرم وای مادر.. بهشتمونو سوزوندن آخرش وای مادرم وای مادر.. حیرونه بابا از داغ کوثرش وای مادرم وای مادر.. هنوز نمیدونه چی اومد سرش وای مادرم وای مادر.. آه روزگار من داره میره مادراز کنار من آه روزگار من گریه به زخم تنش شده کار من.. «آه روزگار حیدر روزگار حیدر» فکر خداحافظی با حیدری وای مادرم وای مادر.. حالت که بهتر شد روز آخری وای مادرم وای مادر.. گوشه ی حجره ی تو میشنم و وای مادرم وای مادر.. لباسای سوخته رو میبینم و وای مادرم وای مادر.. آه روز ماتم شد تو زمین خوردی و از عمر من کم شد آه از همین حالا روزگار زینبت دیگه درهم شد.. آه روزگار زینب روزگار زینب آه گله داره زینب گله داره زینب.. تشنه جون میدی پیش دریای آب مظلوم من مظلوم من.. زیر نور مستقیم آفِتاب مظلوم من مظلوم من.. خون از تو رفته چشماتم نیمه باز مظلوم من مظلوم من.. زخماتو میبندم با چادر نماز مظلوم من مظلوم من.. آه روزگار من تنت افتاده زخمی کنار من آه روزگار من بی سر من ای نیزه سوار من آه روزگار زینب آه دل زار زینب گله داره زینب روزگار زینب.. تو آغوشش جمعت کرده جبرئیل مظلوم من مظلوم من.. داره گودالو میگرده جبرئیل مظلوم من مظلوم من.. زینب عمامت رو گم کرده حسین مظلوم من مظلوم من.. پیرهنت دست به دست میگرده حسین مظلوم من مظلوم من.. آه رو به روی تو گریه میکنم همش به گلوی تو آه من دعا کردم گذر نیزه نیفته به موی تو آه روزگار زینب آه دل زار زینب گله داره زینب روزگار زینب..
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک... السلامُ علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام. بیا که دیده حرام است بی تو دیدارش بیا که دل شده خون در فراقِ دلدارش *آقاجان ... یا بقیه الله ... همۀ حرفِ ما همینه ، بیا آقا جان ...* بیا که دین چو علی مانده استخوان به گلو بیا که رفته حقیقت به دیدگان خارش *آقا جانم! بیا، بیا شیعه سرشُ بلند کنه ... بیا اینهمه گفتیم أَین معز الأَولِیاءِ و مذل الأَعداءِ؟ ... بیا دشمنایِ ما رو به خاکِ ذلت بشون ، فقط کار کار شماست ...* هنوز هنوز کعبه سیه پوشِ مادرت زهراست هنوز اشک حَرم میچکد زِ رخسارش بیا بیا که بیت به دورِ سرت طواف دارد بیا کعبه شود با تو تازه دیدارش علی غریب‌ و تو مظلوم و شیعه ات تنها سرشک توست که ریزد زِچشم خونبارش به غربتِ مدینه و قبور بقیع بنگر که نام قاتلِ زهراست نقشِ دیوارش *دوتا اسم ِ توي اين عالم،شيعه ها رو ديوونه كرده،دوتا اسم ِ توي اين عالم تا به گوش شيعه مي رسه از خود بي خود ميشه، يکی نام كربلاست،يکی نام مدينه است، نميدونم چه كار كنم ببرمت مدينه يانه؟ به مادرمون بگيم حالا كه نشد ما با پا بياييم، با پاي دل مي آييم،اينقده مي گرديم تا قبرت رو پيدا كنيم،آي مدينه اي ها! ان شالله این آل سعود خبیث نابود بشن به حق گریه هایِ شما، راحت بریم جلو قبرِ پیغمبر دستمونُ رو سینه بزاریم، اونایی که مدینه رفتن می دونن از بابِ جبرئیل که وارد میشی قبل از اینکه بری کنارِ قبر پیغمبر یه در جلو چشمتِ، آی مدینه نرفته ها ان شاالله قسمتتون بشه، میگن اینجا درِ خانۀ فاطمه ست، اینجا پیغمبر هر روز می ایستاد سلام میداد : السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ سیدا به من اجازه بدن یه جمله بگمُ ردشم، چرا اسمش بابِ جبرئیلِ؟ چون جبرئیل اجازۀ ورود میگرفت، نه فقط جبرییل، میکائیلُ عزائیلُ ملائکۀ مقرب اذن ورود به خانۀ وحی میگرفتند, اما یه روز یه عده بی اجازه آمدن، مادرِ ما زهرا هم پشت در بود* شیطان به بیت حیِّ تعالی چه می کند؟ آتش به گِرد خانۀ مولا چه می کند؟ از باغِ خُلد دود چرا می شود بلند؟ بر رویِ حور، سیلی اعدا چه می کند؟ رویش سیاه گردد و دستش شکسته باد قنفذ کنار خانۀ مولا چه می کند ؟ دارالزیارۀ نبی و آستان وحی ای وای من،مغیره در آن جا چه می کند؟ زن در میانِ خانه و مردِ غریبِ او با دستِ بسته و تک و تنها چه می کند؟ *در داره میسوزه، فاطمه پشت در ایستاده، فرمود: مگه منو نمیشناسید؟ من دختر پیغمبرم، مگه نمیدونید جبرییل بخواد بیاد درِ این خونه اجازه میگیره؟ چی کار دارید؟ ما داریم از فراق بابام گریه میکنیم ما عزاداریم برگردید، نامرد دومی خودش نوشت برای معاویه، گفت: معاویه! همچین که فاطمه حرف میزد یواش یواش دلم داشت نرم میشد، اما یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم همه زورمو جمع کردم، صدایِ نفس هایِ فاطمه رو میشنیدم‌‌‌‌، چنان لگد به در زدم... فاطمه بین در و دیوار صدا زد :بابا! اما زن یه کار زنونه داره مادرشو صدا میزنه، اما مادر ما مادر نداره، صدا زد فضه بیا محسنمو کشتن... بین در و دیوار افتاده، علی رو دارن میبرن، ریسمان به گردنش انداختن، مادرمون زهرا اومد گفت: مگه زهرا مرده علی رو پا برهنه میبرید؟ رفت تو مسجد، با پهلویِ شکسته جلو در مسجد رسید، دید نانجیب شمشیر گرفته بالاسر علی، میگه با من بیعت میکنی یا سر از بدنت جدا کنم؟ فاطمه فرمود: اگه علی رو رها نکنید نفرینتون میکنم، اما مادر نفرین نکرده، سلمان میگه دیدم ستون های مسجد داره میلرزه... امیرالمومنین فرمود: سلمان برو به زهرا بگو: دست نگه داره،نفرین نکنه، فرمود : اگه علی میگه، چشم، آخه من نگران علی هستم، علی برا شب عروسیش سپرشو فروخت، من سپر علی ام، من دور علی میگردم، فقط اگه شمشیرو از بالاسر علی برندارن من از مسجد نمیرم، عاقبت مادر ما یه کاری کرد شمشیرو از بالاسر علی برداشتن. مادر! یه شمشیر بالاسر علی آوردن طاقت نیاوردی، گفتی من باید آقامو صحیح و سالم برگردونم... زینب هم کربلا یاد مادرش افتاد، گفت : هر جورشده میرم از گودال سالم داداشم رو برمیگردونم، همچین که زینب رسید دید : سری به نیزه بلند است .... ناله بزن بگو: یا حسین! .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
📷 تصاویر ۵ شهیدِ حادثۀ تروریستی سراوان 🔹امروز عبدالرحمن بلو‌چ‌زهی، شه‌بخش بلوچ‌زهی، عبدالله بلوچ‌زهی، واحد بلوچ‌زهی و بشیر سپاهی در حملۀ تروریست‌ها در سراوان به شهادت رسیدند. |https://eitaa.com/Arbabhosyn
،📖 تقویم شیعه ☀️ امروزدوشنبه: شمسی: دوشنبه - ۲۱ آبان ۱۴۰۳ میلادی: Monday - 11 November 2024 قمری: الإثنين، 9 جماد أول 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️24 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️34 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 🌺41 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️50 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
331.6K
🔸مناجات با امام زمان ارواحنا فداه در ایام فاطمیه ای یوسف زهرا تویی نور دو چشم زهرا پور امام عسکری تویی ز نسل طاها شیعه در انتظارت گردیده بی‌قرارت (تاکه گل زهرا بیایی)۲ یابن الحسن کجایی آمده‌ام گدایی (منتظرم مولا بیایی)۲ ای یوسف زهرا ببین با این دل شکسته منتظر تو بی قرار با یاد تو نشسته آمده‌ام به سویت بگیرم عطر و بویت (بعد از خدا امید مایی)۲ یابن الحسن کجایی... ای آخرین منجی ما کس غیر تو ندارم از بهر دیدار رخت مولا در انتظارم آقا به تو پناهم منتظر نگاهم (با گریه‌های بی‌صدایی)۲ یابن الحسن کجایی... عمری بود مولای من شرمنده ی تو هستم همیشه یابن فاطمه گرفته‌ای تو دستم هرچند بی‌بهایم بر درگهت گدایم (مولا مرا نما دعایی)۲ یابن الحسن کجایی... امام مهربان من آقا تو کی میایی سوزم زسوز هجر تو مردم من از جدایی امام بی قرینه گریه کن مدینه ( نور دل خیرالنسایی)۲ یابن الحسن کجایی... افتاده‌ام یاد علی گریه و اشک مادر با لگد دشمن دین افتاده پشت آن در جانش رسیده بر لب گریان بگشته زینب (به پا شده بزم عزایی)۲ یابن الحسن کجایی... .
20231125_104530-AudioConverter.mp3
875.7K
▪️زمزمه و نوحه ایام فاطمیه ای تیر غمت را دل حیدر نشانه اطفال تو در هجر تو گیرند بهانه ای فاطمه جانم... ای یار علی بی تو شدم یکه و تنها این خانه شده بی تو مرا خانه ی غمها ای فاطمه جانم... رفتی وعلی بی تو دگر یار ندارد درخانه ی من طفل تو غمخوار ندارد زینب شده بهر پدرش بانوی خانه او طاقت این زحمت بسیار ندارد ای فاطمه جانم... بر روی مزارت بروم اشک فشانم در ماتم تو ناله کنم یار جوانم شرمنده تو هست علی تا به قیامت این شرم بود تا به ابد بار گرانم ای فاطمه جانم... .
20231125_104727-AudioConverter.mp3
1.17M
▪️نوحه ایام فاطمیه ماه گوید فاطمه با آه گوید فاطمه بی تو حیدر خم شود با چاه گوید فاطمه یار گوید فاطمه بیمار گوید فاطمه بین دود و شعله هم مسمار گوید فاطمه لاله گوید فاطمه آلاله گوید فاطمه بر سر قبرت علی با ناله گوید فاطمه خاک گوید فاطمه افلاک گوید فاطمه زینبِ غمدیده ی غمناک گوید فاطمه خسته گوید فاطمه پیوسته گوید فاطمه بازوی خونین شده بشکسته گوید فاطمه چاره گوید فاطمه بیچاره گوید فاطمه مجتبی هم با دلی صدپاره گوید فاطمه مست گوید فاطمه سرمست گوید فاطمه ساقی لب تشنگان بی دست گوید فاطمه یاس گوید فاطمه احساس گوید فاطمه در کنار علقمه عباس گوید فاطمه کوه گوید فاطمه نستوه گوید فاطمه شاه دین با پیکری مجروح گوید فاطمه تیر گوید فاطمه شمشیر گوید فاطمه بین گهواره علی بی شیر گوید فاطمه دیده گوید فاطمه نادیده گوید فاطمه زیر خنجر حنجری خشکیده گوید فاطمه .
20231125_105620-AudioConverter.mp3
1.26M
▪️نوحه ایام فاطمیه (زبانحال مولا) 🎙سبک: کوفه را ماتم گرفته ای صفای خانه من شمع من پروانه من رفتی و قلب من را شکستی از حسین و حسن دیده بستی فاطمه فاطمه فاطمه جان... ای گل پژمرده زهرا یاس سیلی خورده زهرا بیت من شد سیه پوشِ داغت پشت من خم شده از فراقت فاطمه فاطمه فاطمه جان... با من از سیلی نگفتی زان رخ نیلی نگفتی رفتی و بی تو زار و غریبم بی تو در ذکر امن یجیبم فاطمه فاطمه فاطمه جان... ✍