#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
شده ای حجب و شرف را، تو هما ام البنین
تو یی سرچشمه خورشید ولا ام البنین
مادرشیر نران،ای تووقارعلوی
تویی استاد به کل ادبا ام البنین
مادرچار شهید، مام ابرمردقیام
شرف و حیثیتِ شیر خدا ام البنین
در جهان گریه ی توبود تلاطم انداخت
نطق کوبندهٔ تو، بود رها ام البنین
چارشیرنرخودرا به خدابخشیدی
مادری برحرم آل عبا ام البنین
نهضت کرببلا زنده ز عباس توشد
آفرین بر تو، و تحسین به شما ام البنین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
ام البنین به چشم ترت گریه میکنی
از داغ چار گل پسرت گریه میکنی
برخاکهای صحن بقیع روضه خوان شدی
بانو ، ز شام تا سحرت گریه میکنی
خون میچکد گمان کنم از پلک های تو
ازبهررفتن جگر ت گریه میکنی
داری نگاه خودبه سوی ماه آسمان
با یاد صورت قمرت گریه میکنی
کشته کنار شط فرات است ساقی ات
اینگونه مثل گل پسرت گریه میکنی
بشنیده ای که رفته به غارت لباس ما
بانوبرای گل پسرت گریه میکنی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
به چشم علی چون نگین بوده است
همین بس که او بهترین بوده است
ادب پای درسش به جایی رسید
ادب درس ام البنین بوده است
نه تنها که مرد آفرین گشته است
که او نورِ نور آفرین بوده است
کدامین زنی بعد زهرا چنین
برای علی همنشین بوده است
پس از فاطمه قلب ام البنین
به دنیای حیدر امین بوده است
در آفاق خلقت کجا دیده اند
که نامادری اینچنین بوده است
اگر گفت من خادم زینبم
یقین در کلامش یقین بوده است
در اوصاف ام البنین یک کلام...
که عباس او بی قرین بوده است
همیشه به همراه ایثار و عشق
ابالفضل نامش عجین بوده است
ولی بعد از عباس و بعد از حسین
دلش لحظه لحظه حزین بوده است
علمدار گریه پس از کربلاست
پس از کربلا بانیِ روضه هاست
#شعر_شهادت_حضرت_ام_البنین_س
◼️نوحه حضرت ام البنین(س)◼️
شاعر: خ علیمحمدی📝
🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲)
کربُبلا گلهای من پرپر ز کین شد
کنار علقم ماهِ من نقشِ زمین شد
عباس من نذرِ حسینِ فاطمه بود
در کربلا دشمن زِ او در واهمه بود
🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲)
فرزند من در علقمه صد پاره پیکر
فرزند زهرا قتلگه گردیده بی سر
من مادری کردم برای پورِ حیدر
بوده مدالِ نوکری همواره یکسر
🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲)
از کربلا آمد مشام عطر گُل یاس
داغِ حسین فاطمه گردیده احساس
من گر چه بودم مادرِ جمعِ شهیدان
گردیدم از داغِ حسین گریان و نالان
🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲)
گلهای من خزان شدن به دشت و صحرا
فدای راهِ سرورم حسینِ زهرا
امشب اگر مرگم رسد حرفی ندارم
از بهر دیدارِ شهیدان بیقرارم
🥀ام البنینم ،من دل غمینم(۲)
عمری زِ داغِ لاله هایم روضه خواندم
بعد از شهیدانم چرا من زنده ماندم
(هستی)زِ بهرِ من چنان نوحه سرا شد
(پیزی)با صد آه و افغان در نوا شد
📖 تقویم شیعه🌨
☀️ امروز شنبه:
شمسی: شنبه - ۲۴ آذر ۱۴۰۳
میلادی: Saturday - 14 December 2024
قمری: السبت، 12 جماد ثاني 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹حرکت سپاه مسلمانان به سمت خیبر، 7ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها
🌺8 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️17 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیه السلام
🌺18 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️20 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...
🍀🍀
#مناجات_امام_زمان_عج
#روضه_امام_حسین_ع
#گریز_به_حضرت_ابالفضل_ع
حاجت گرفته
این رو سیاهی که ازت مهلت گرفته
میخواد باهات صحبت کنه لکنت گرفته
چون میدونه باغ دلش، آفت گرفته
من که میدونم،پروندهی من پیش تو بازه
شرمندهام…
توو دنیا فقط، یکی مثل تو با من میسازه
شرمندهام…
تو باشی دل مُردگیم احیا میشه،بیا و برگرد
تو باشی هر کویری دریا میشه، بیا و برگرد
آخر ساله…
منتظرت رو میبینی بی پر و باله
این خسته رو به این و اون نده حواله
خودت نگاهی کن که تو چشمات زلاله
آخرساله…
هر جایی رفتم ، که تو نبودی خیری ندیدم
عزیز دل…
دورامو زدم، از همه جز تو دیگه بریدم
عزیز دل…
قنوت من غریبهی آشنا، بیا و برگرد
من تو را خواستم بعد هر ربنا، بیا و برگرد
منم غلامت
لحظه شماری میکنم برا قیامِت
قربون اشک و روضهی هرصبح و شامت
فدای سمت کربلا عرض سلامت
منم غلامت…
ندیدم تو رو
اما تو هیئت من نور تو رو حس میکنم
بیشتر از هر وقت
شب تاسوعا حضور تو رو حس میکنم
به عطش غنچههای گل یاس بیا و برگرد
به اضطراب خیمه بعد عباس، بیا و برگرد
به دستای بریدهی اباالفضل، بیا و برگرد
به اَبروی دریدهی اباالفضل، بیا و برگرد
به گریه ی حسین تو علقمه،بیا و برگرد
به لحظه ی رسیدن فاطمه،بیا و برگرد
سقای دشت کربلا
#اباالفضل
#اباالفضل
#اباالفضل
دستش شده از تن جدا
#اباالفضل
#اباالفضل
#اباالفضل
آبروی ماست گریه، آبرو داریم ما
آبروی دوعالم آبروی دوعالم
آبروی دوعالم آبروی دوعالم
آبرو بخر آبروی دوعالم
آبرو بخر آبروی دوعالم
آبروی ماست گریه آبرو داریم ما
با لباس مشکی ات، عمریست خو داریم ما
باطهارت بودن از ارکان مجنونی ماست
حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما
♥️#حسیـــن
چشم ما بی اشک بی خیرست
👌 آره والله
چشم ما بی اشک بی خیرست بی خیرش نکن
که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما
♥️#حسیـــن_غریب_مادر
چشم ما بی اشک بی خیرست
یه وقتایی که من ازبالا دارم نگاه میکنم نه به ظاهر قضیه..من خاک پای همتونم.
رو این حساب که اینجا نشستم و دارم همتون و میبینم.
بعضی ها اینقد خوش گریه ان
اینقد حالشون قشنگه
حسودیم میشه
میگم چه معامله ای کرد با خانوم حضرت زهرا
تا میگی حسین، گُر میگیره.
چشم ما بی اشک، بی خیرست بی خیرش مکن
که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما
😭من اگر گریه برایت نکنم میمیرم
حرف ما در روضه ها با اشک گفته میشود
درمیان گریه باهم گفتگو داریم ما
♥️#حسیـــن
♥️#حسین_جانم
♥️#حسین_جانم
آروم آروم بوی ماه رمضونم داره میاد.
ما تو ماه رمضونم همش یاد شماییم یا اباعبدالله
💠#آبروی_دو_عالم
دامن آلوده شدیم اما تو پاکش میکنی
روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما
به به به به به به
حضرت عباس حامی عزاداران توست
چه هراس از طعنه ها وقتی عمو داریم ما
خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده ایم
خوب و بد به از پرچم تو، رنگ و بو داریم ما
💔#آرزوی_کربلا
👌ان شاء الله در خونه ی امام حسین یه روز پیر بشیم.
تو پیر غلامی محاسن سفیدی اینو بگیم
آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست
کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما
♥️#حسییییین واااای
♥️#حسییییین واااای
امشب گریه ها بوی محرم میده ها.
خیلی شبیه گریه های دهه اول..
♥️#حسییییین واااای
♥️#حسییییین وااای
لحظه های آب خوردن هم به فکر روی تو
بغض خشکیه لب و بغض گلو داریم ما
🟠#موج_مزن_آب_فرات
در غمت آیات قرآن روضه خوانی می کنند
آب دریا و بیابان روضه خوانی می کنند
☑️من و تو هم روضه بخونیم
چقد عذابم داد
طنابی که دور گردنم بود
چقد عذابم داد
لباس کهنه ای که توو تنم بود
چقد عذابم داد چقد عذابم داد
عذاب از این بدتر
چیزی نباشه که تو بپوشی
عذاب از این بدتر
ماهارو بردن برده فروشی
😭😭😭
عذاب از این بدتر
عذاب از این بدتر
تورو خدا حلالم کن..
شب جمعه ی آخر ساله..
روضه ی من الشام
زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام
باورت میشه منو آوردن میون بزم عام؟
روضه ی من الشام…
😭😭😭😭
اونجا ربابم بود
کنار سر بریده ات، جام شرابم بود
به کی بگم که جمع نگاه ها سمت حجابم بود
😭😭😭
دروازه ی ساعات
خلاصه ی بدترین لحظات
😭😭
دروازه ی ساعات
روضه ی باز عمه ی سادات
چِشام پر الماسه
زینبی که مظهر عفافِ، زخمیه احساسه
دور و برم پر شد از غلام و زنای رقاصه
♥️#حسین_حسین_حسین_حسین
♥️#حسین_حسین_حسین_حسین
❤️#غریب_حسین_غریب_حسین
❤️#غریب_حسین_غریب_حسین
سلسله رو دستام
روی سرم خاکستر و آتیش میریختن از رو بام
محله ی یهودی ها
شنیدم ناسزا و دشنام سلسله رو دستام
کجابودی عباس؟؟
وقتی که بردن منُ تو بازار
کجابودی عباس؟؟
همه منُ دیدن توی اَنظار
😭#ای_حسیــــن
🍀
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
"لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر"
ام البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گل بیاورم، بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در بر حسین
هستند مثل مادرشان مضطر حسین
*وقتی میخواست کاروان حرکت کنه، دیدن ام البنین اومد زانو زد جلو ابی عبدالله..*
عهدی ست بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
گفت آقا..
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
هر چند او دگر پسر خویش را ندید
*الهی قربونت برم مادر یا ام البنین، بخدا خیلی از تو این روضه حاجت گرفتن، اگر کاری داشتن گره خیلی کوری داشتن به دست با کفایت ام البنین حاجت گرفتن، مادر ابالفضله، مگر میشه نگاه نکنه..*
هر چند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
*برا این غمگین نبود که عباسشو کشتن..*
دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید
بودند دیو و دد همه سيراب و میمکید
خاتم ز قحط آب لب انور حسین
کارش دگر نشستنِ در آفتاب شد
آب زلال در نظر او مذاب شد
شرمنده ی نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیله ی شمر است آب شد
رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین
دیگر مدینه خنده به لب های او ندید
او نیز مثل زینب کبری قدش خمید
گرچه صبور بود کم آورد تا شنید
یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید
با دست اشاره کرد سوی دختر حسین
شام یک محشر کبری ست، کجایی عباس؟
خواهرت بی کس و تنهاست، کجایی عباس؟
به نوامیس خدا پیر و جوان خندیدند
آستین معجر زن هاست، کجایی عباس؟
گاهی از طشت غضب کن که نگاهم نکنند
بی حیا روبروی ماست، کجایی عباس؟
واحد؛ ای شهیدم حسین.mp3
2.35M
#نوحه_حضرت_ام_البنین_س
#واحد
🔹ای شهیدم حسین🔹
آسمان بیقرار از نوایش شده
یا مدینه دگر نینوایش شده
هر کسی دیده او را کنار بقیع
همدم گریه و روضههایش شده
غم و اندوه و غربت حاصلش بود
دو چشم تار زينب قاتلش بود
نيفتاد از لبش نام حسينش
اگر چه داغ سقا بر دلش بود
«ای عزیزم حسین
ای شهیدم حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا که شد روضهخوان دختر فاطمه
تا که خواند از اباالفضل و از علقمه
گرچه شد تازه داغ دل او، ولی
داشت با زینبش زیر لب زمزمه:
مزن آتش به جانم نور عينم
مخوان از ماهِ مَـقطُوع اليَدَينم
بخوان از غربت دلبند زهرا
حسينم وا حسينم وا حسينم
«ای عزیزم حسین
ای شهیدم حسین»
شاعر: #یوسف_رحیمی
نغمه پرداز: #سیدعلیاکبر_حسینپور
2. از آن موقعی.mp3
2.99M
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
#گریز_به_حضرت_اباالفضل_ع
#مرحوم_کوثری
از اون موقعی که این کاروان از مدینه بیرون آمد ، اُم البنین ( سلام الله علیها ) ، می آمد کنار قبرستان بقیع صدا میزد دیگه به من اُم البنین نگویید
دیگر مرا اُم البنین نخوانید
دیگر مرا به این سِمَت ندانید
من نبودم کربلا ،
ببینم با عباسم چکار کردند ؟
ولی برام خبر آوردن ،
دست هاشو از بدنش جدا کردند ..
. واویلا ...
چه موقعی رو این بی بیِ مُجلّله ،
در نظر داشت ؟
همان موقعی که « «لَمّا قُتِلَ الْعَبّاسُ بانَ الْانْکِسارُ فى وَجْهِ الْحُسَیْنِ »
در زیارت نامه اش بخوانیم : « أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً » مظلوم شهید شدی
آقاجان ، ... چون در میدان شجاعت ،
اگه از یک طرف دشمن بیاد ،
دفاع برای شجاع خیلی آسانه ،
اما درباره اباالفضل داره : « وَ حَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ » ... از همه طرف حمله شد به اباالفضل ، ... یاالله ...
عرض کنم یا نکنم ، برادرها ، دیده اید آدم از بالای بلندی ،
بخواد رو زمین بیاید ،
باید این دستها رو جلوی صورت بگیره ، با صورت نیاد به روی زمین ، ... یاالله ...
ابالفضل که دست در بدن نداشت ، بمیرم ، یه وقت دیدند آقا با صورت ، به روی زمین ..
ای اهل حرم
میرو علمدار نیامد
علمدار نیامد ، علمدار نیامد
« حسین ... »
سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد ، علمدار نیامد
« حسین ... »
وَ قَتَلْ عَبَّاسْ ، وَ سَقَطَ الْعَبَّاسْ ، وَ سَقَطَ الْعَبَّاسْ ...
4_5974338026002716736.mp3
3.36M
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
#آقای_کافی
یه روز علی ع تو مسجد بود...
قنبر برای حسین آب بیار...
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
#مدح_حضرت_امالبنین_س
ای روشنای خانهی حیدر پس از زهرا
کاملترین و بهترین همسر پس از زهرا
ایثار از رفتار و الطاف تو میجوشد
مهر و محبت از دل صاف تو میجوشد
هر چند در عالَم علی را کفو و همتا نیست
هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست
اما علی گمگشتهاش را در تو پیدا کرد
آری خدا پای تو را در خانهاش وا کرد
در تو حیا و عفت و بذل و شجاعت دید
در قلب تو یک آسمان عزم و شهامت دید
پرواز کرده این دلم تا تربتت امشب
دست توسل میزنم بر ساحتت امشب
دست تو لبریز از کرم، سرشار از بذل است
هر کس گدایت هست کارش با ابالفضل است
بانو تو را در عالَم خلقت شبیهی نیست
هم رتبهی عِلمت در این دنیا فقیهی نیست
بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی
عمری تسلای امیرالمؤمنین بودی
روزی که سوی خانهی مولا سفر کردی
آن روز که رخت عروسی را به بر کردی
برداشتی آرام سوی خانه گامت را
کوچه به کوچه میگرفتند احترامت را
قبل از ورودت لحظهای در پشت در ماندی
با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی
بُردی به سمت آسمان دست دعایت را
گفتی خدایا من کجا و خانهی زهرا؟
گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن
جان علی در پیش زهرا روسپیدم کن
اول، کلامی با حسین و با حسن گفتی
زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی
گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست
باور بفرما نیتم غیر از کنیزی نیست
من آمدم اینجا برایت خادمه باشم
عمری کنیز بچههای فاطمه باشم
بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی
الحق که در بیت علی حق را ادا کردی
در تو خدا ظرفیت بسیار را میدید
فانی شدن در حیدر کرار را میدید
آخر خدا هدیه به تو ماهی منور داد
چون لیلهی قدر از هزاران ماه بهتر داد
مولا که دید از شوق داری در بغل عباس
فرمود با گریه: و ما ادراک ماالعباس
بانو عَلَم در مُشت عباس تو میچرخد
عالم سرِ انگشت عباس تو میچرخد
بانو گره خورده به کار ما، گشایش کن
امشب بیا ما را به عباست سفارش کن...
✍ #مجتبی_شکریان
|⇦•تو آسمان ادب...
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج عباس واعظی
سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو ای مریم چهار مسیح
سپهر نورفروز سه اختر و یک ماه
عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارالله
سلام بر تو و ابناء و شوهرت مادر
به عطر دامن عباس پرورت مادر
ادب به قامت زهرایی ات قیام کند
وفا به غیرت عباس تو سلام کند
اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی
به چشم آل پیمبر عزیز زهرایی
تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمه ای
تو آسمان ادب را همیشه قائمه ای
*جان عالم فدای شما بانو و فرزندان شما به ویژه عباس شما... شما امضا کن حرم عباس شما، عباس عزیز شما امضا کنن کنار قبر ویران شما عرض ادب کنیم..خانم بزرگواری که شاعره بود و شعر می سرود و میخوند و روضه می خوند و گریه می کرد و افشا گری می کرد به همین خاطر به نقلی با عسل مسموم کردن این خانم رو و به شهادت رسوندن.انشا الله حرم بسازیم براش از باب العباس وارد شیم کنار قبر این بی بی*
بهشت شیفته ی چار لاله ی یاست
کلید باب حوائج به دست عبّاست
هزار قافله دل پای بست فرزندت
نشانِ بوسه ی مولا به دست فرزندت
*عباس رو بغل گرفت مولا ام البنین منتظره ببینه چه واکنش و عکس العملی آقا نشون میدن دید حضرت دستای عباس رو میبوسن و گریه میکنه آقا ایرادی داره این دست ها؟ نه.. میشه بگین چرا گریه می کنین؟ فرمود: همین دست ها رو یه روز کربلا از بدن جدا می کنن*
نبودم نه دیدم که محشر به پا شد
شنیدم دو دست تو از تن جدا شد
میدونم که خیلی خجالت کشیدی
صدای عمو آب رو وقتی شنیدی
*همه میومدن برا خداحافظی توی مدینه هر کی حرفی میزد یکی به ابی عبدالله می گفت: آقا نرو قربونت برم.. مگه کوفیا رو نمیشناسی؟ یکی میگفت: آقا لااقل زن و بچه ها تو نبر..اما خانم ام البنین اومد صدا زد حسینجان عزیزم سلام منو به مادرت زهرا برسان.. (اون جمله ای که میخوام بگم و همه عرض ادب کنن..) خیلیا آمدن مادر پسری خداحافظی و وداع کردن. اباالفضل اومد مقابل مادر ام البنین تا اومد جلو خانم خودشو عقب کشید..عباسم مگه نمیبینی حسین داره نگاه می کنه مگه نمیدونی حسین مادر نداره.....«حسین.....»
4_5810013655294546264.mp3
12M
.
درود خداوند و سلام پاکان بر روح بلند بانویی که دلش تا همیشه در کنار نهر علقمه سوگ نشین است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
حالا که بايد مثل يک مادر بيايم
يارب! کمک کن از پس آن بر بيايم
داغي مباد از سوز نامم گر بگيرد
خاموش، بايد مثل خاکستر بيايم
شبنم چه خيری می رساند بعد دريا؟!
سخت است بی پروا پس از کوثر بيايم
بايد شب و روز از خدا عزّت بخواهم
تا اندکی شايد به اين همسر بيايم
*حالا امیرالمومنین جواب میدن...*
بانوی من! بانو! شما امالبنينی!
آرامش حيدر! يقين کن بهترينی
بيهوده نامت حک نشد بر طالع من
تو از کرامات کرام الکاتبينی
با عشق پا در خانه ی غربت نهادی
با اينکه می دانی چهها بايد ببينی
اصلا به ميدان آمدی تا عاشقانه
تا پای جان داغی پس از داغی ببينی
حرف مصيبت شد، هوای روضه دارم
ای ذاکر اولاد حيدر! می نشينی؟
من تشنهام، تو تشنهای، زيباست آری
حال و هوایِ روضه ی عباس داری
بغضِ خودت را می خوری و می نشينی
از چهرهات پيداست خيلی بيقراری
گاهی نگاهی می کنی آن سوی خانه
داری شهيدانِ علی را ميشماری؟
ای آسمان ابری ام! چيزی نمانده است
تنها شوی و بر شهيدانت بباری
*بی بی ام البنین سال ۶۴هجری از دنیا رفتند.عاشورا اول سال ۶۱ هجری بوده.یعنی وقتی ام البنین از دنیا رفت نه زینب زنده بود و نه رباب....خیلی ها از دنیا رفته بودند..اما من میگم:اینجا ام البنین تنها نشد...وقتی قافله رسید مدینه؛بیرون شهر زین العابدین کاروان رو نگه داشت؛پیاده بشید،اتراق کنیم.آقا،بشیر رو صدا زد.ای بشیر! پدرت شاعر بود.آیا مثل پدرت،بهره ای از شعر داری یا نه؟ بله آقا...برو خبر اومدن قافله رو به مردم بده.بشیر آمد،صدا زد: "الجامِعه الجامعه "مردم همه جمع بشید.مردم تعجب کردند.خبری شده اتفاقی افتاده؟همه آمدند.بی بی ام البنین آمد.گفتند: قاصد امام حسینه. قاصد لشگره.بی بی ام البنین صدا زد: بشیر! از حسینم چه خبر؟ بشیر عرضه داشت:بی بی چهارتا پسر داشتی؛ خدا بهت صبر بده.بشیر! از حسینم چه خبر؟بی بی جان! عباسِ تو کنار نهر آب،دستاشو بریدند.از حسینم چه خبر؟ بی بی جان عمود آهن به سرش زدند.بشیر از حسینم چه خبر؟
" اولادی و مَن تحت الخضراء کلُّهم فِداء لِابی عبدالله "بچه هام و هر چی زیر این آسمان کبوده،فدای حسین...حالا دیگه بشیر باید خبر رو بده.اگر میخوای از حسین،بشنوی،بگم"يا اهل يثرب لا مقام لكم بها..."مردم! مدینه دیگه جای موندن نیست."قتل الحسين فادمعى مدرار" حسین رو کشتند،همه گریه کنید.همه ناله بزنید...یه جمله دیگه گفت:" الجسم منه بكربلا مضرج"بدنش روی خاک گرم کربلا افتاده بود.آیا این آخر ماجرا بود؟ نه.." الراس منه على القناه يدار"سرش رو شهر به شهر می بردند...همه ناله بزنند: حسین...یه وقت صدا زد:بشیر! "قد قَطَّعتَ نیاطَ قلبی"بشیر! بند دلم رو پاره کردی....من میگم: ام البنین اینجا تنها شد.*
#قسمت_پایانی
ای آسمان ابری ام! چيزی نمانده است
تنها شوی و بر شهيدانت بباری
می بينمت روزی که حيران و پريشان
از خانه بيرون آمدی در انتظاری
تير خبرها می خورد یک یک به قلبت
تير چهارم هم رسيد و بردباری
اما فرو می ريزی از آن تير آخر
داغی که آن را بر دل خود می گذاری
آه ای بشير! آه اي بشير! آه از حسينم
نفرين به شمشيری که زد بر دست ياری
می بينمت می باری و می خوانی آرام
ای روضهخوانِ روزهای سوگواری:
مردم! به من ام البنين ديگر نگوييد
دیگر مرا ام البنین نخوانید
واویلا...واویلا...
زیرا که من دیگر پسر ندارم
واویلا...واویلا...
من خيمهای هستم که افتاده عمودم
من سوختم چون خيمههای کربلايی
خاکسترم، از هم گسسته تار و پودم
آنقدر می سوزم که دنيا را بگيرد
من نوحه می خوانم تمام نوحه فخر است
هم گريه و هم شکر دارم در سجودم
«ويلي علي شبلي» که میگفتند افتاد
دستش، سرش، مشکش، تمامی وجودم
#شاعر: انسیه سادات هاشمی
بی بی جانم! دستاشو بریدن،به چشمش تیر زدن، عمود آهن به سرش زدن، عباست با صورت به زمین افتاد...بی بی جان! من رو ببخش یه اتفاقی افتاد..وقتی صدا زد:" یا اخا ادرک اخاک "تا امام حسین برسه؛فاصله ای بود...نشستن کنارش...میگم و ترجمه نمی کنم. از روی کینه، سر فرصت."قطعوا یدیه و رِجلیه، حَنِقَاً علیه"گفت دیگه سوال نکن چرا قبرش کوچیکه....*
بعضی از این شهدا رو میارن؛ از اون سرو رشید، اندازه یه بقچه میدن به پدر و مادر...
اگر دریا نمی گنجد به کوزه
با چه اعجازیمیان چفیه پیچیدند
جسم پهلوان ها را...؟!
همینقدر بگم: از اون جسم رشید چیزی نموند. هنوز اندک رمقی داشت. آقا آمد بالای سرش...اول سعی کرد این بدن رو جمع کنه...صدا زد:"یا اخی! ماتُرید مِنّی ؟! "میخوای با من چه کنی؟! منو به خیمه ها نبری...*
.
VafatHazratOmolbanin1400[10].mp3
16.7M
ㅤㅤ▷ㅤㅤ
وفات بانویی که «وفا» اولین درس زندگی و «شجاعت» عالی ترین سرشت همسری اش بود بر شما تسلیت!
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نشستم در بقیع اشکی بریزم
شنیدم علقمه رفتی عزیزم
شنیدم کودکان بیتاب بودند
تو بودی و همه بیآب بودند
شنیدم از عطش افتاده بودند
به دستت مشکِ خالی داده بودند
الا ای ماه! بی شمشیر رفتی
میان روبهان چون شیر رفتی
صدایت میزنم با اشک، عباس
به جای نیزه بُردی مشک، عباس
شنیدم مشک بردی بر نگشتی
هزاران تیر خوردی بر نگشتی
شنیدم مشک، زیر آب بردی
در اوج تشنگی آبی نخوردی
الا مادر به قربان تو عباس!
جدا کردند دستان تو عباس!
شنیدم راه نخلستان گرفتی
شنیدم مشک بر دندان گرفتی
شنیدم مشکِ آبت تیر خورده
شنیدم پیکرت شمشیر خورده
الا ایکه دل از من بُرده چشمت
شنیدم که شده آزرده چشمت
شنیدم کردهای غوغا اباالفضل
کنارت آمده زهرا اباالفضل
الا ای عُمْر مادر! ای جوانم!
جوانم! مهربانم! پهلوانم!
شنیدم بعد تو غوغا شد عباس
عزای زینب کبری شد عباس
پیِ تو رویِ تَل اطفال رفتند
همه اهل حرم از حال رفتند
شنیدم دشمنان خوشحال بودند
همه دور و بر گودال بودند
شنیدم زینت اطفال بردند
حسینم را تهِ گودال بردند
در آن ساعت کجا بودی اباالفضل؟
به زیر نیزهها بودی اباالفضل؟
من از بعد حسین، همراهِ زهرا
زنم ناله: حسینا وا حسینا
✍ #مجتبی_شکریان
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست
قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست
تو نیستی! من بی خیال بودن تو
بی عارم و از ننگ داغی بر جبین نیست
من را همیشه در بدی میبینی اما
دیگر شرار قهرت آقا در کمین نیست
حق میدهم از من، تو برداری نظر را
میدانم از لطف تو سهمم بیش از این نیست
انقدر که غیر از تو را با چشم دیدم
چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست
دیگر ندارم انتظار دیدنت را
تقدیر این آلودهدامن اینچنین نیست
تنها مسیری که نجات من در آن است
جز کربلای روزهای اربعین نیست
::
روضه بخوانم! مادری جانسوز میگفت
بعد از حسین ام البنین، ام البنین نیست
✍ #محمدعلی_بیابانی
@navaye_asheghaan
#سوریه
#امان_از_شام
نمیدیدم الهی دور تو مشتی حرامی را
نمیبخشیم یا زینب! یهودیهای شامی را
صدای گریه از دروازهی ساعات میآید
شنیدم از دم دروازه بوی تلخکامی را
حرم امروز زیر چکمهی ناپاک سفیانیست
کجا پنهان کنم در سینه این بیاحترامی را
امان از شام، امان از شام را تکرار میکردم
دوباره یادم آمد سنگهای پشتبامی را
::
تصورکن که یکسو خیمهگاه و یکطرف دشمن
تو در این انتخاب امروز میچسبی کدامی را؟
✍ #عباس_شاه_زیدی
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
🏴 مرثیه منسوب به #حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ
تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ
واى بر تو ای مدینه! مرا ديگر مادر پسران مخوان
كه مرا به ياد شيران بيشهام میاندازى
كانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ
وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ
من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا امالبنین میخواندند
ولی امروز دیگر پسری ندارم
أرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى
قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ
چهار پسر که مانند عقابهای کوهسار بودند
و با بريده شدن رگ حيات، به مرگ پيوستند
تنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ
فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ
بر پیکر بیجان آنها نیزهها به ستیزه برخاستند
و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند
يا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ
اى كاش میدانستم آیا چنان که خبر دادند؛
عباس من دستش قطع شده است؟
📗 ادب الطف، ج۱، ص۷۱
#حضرت_عباس_ع_شهادت
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
میخواهم از آن ساقی عاشق بنویسم
نمنم به خروش آیم و هِقهِق بنویسم
دل خون شد و از معرکه دلدار نیامد
«ای اهل حرم میر و علمدار نیامد»
در هر قدمت هر نفست جلوۀ ذات است
وصف تو فراتر ز شعور کلمات است
در حسرت لبهای تو لبهای فرات است
عالم همه از این همه ایثار تو مات است
از علقمه با دیدۀ خونبار نیامد
«ای اهل حرم میر و علمدار نیامد»
سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت
دلها همه مست رجز گاه به گاهت
هر چند تو بودی و عطش بود و جراحت
دلواپس طفلان حرم بود نگاهت
سقای ادب جلوۀ ایثار نیامد
«ای اهل حرم میر و علمدار نیامد»
افتاد نگاه تو به مهتاب، دلش ریخت
وقتی به دل آب زدی آب، دلش ریخت
فرق تو شکوفا شد و ارباب، دلش ریخت
با سجدۀ خونین تو محراب، دلش ریخت
صد حیف که آن یار وفادار نیامد
«ای اهل حرم میر و علمدار نیامد»
انگار که در علقمه غوغا شده آری
خونبارترین واقعه برپا شده آری
در بزم جنون نوبت سقا شده آری
دیگر پسر فاطمه تنها شده آری
این قافله را قافلهسالار نیامد
«ای اهل حرم میر و علمدار نیامد»
ای علقمه از عطر تو لبریز، برادر!
ای قصۀ دست تو غمانگیز، برادر!
بعد از تو بهارم شده پاییز، برادر!
برخیز! حسین آمده برخیز! برادر!
عباسترین حیدر کرار نیامد
«ای اهل حرم میر و علمدار نیامد»
✍️ #حسین_علاءالدین