eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
Esteghbal_Moharam_Mirzamohamadi.mp3
14.33M
▪️باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم ▪️از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم ▪️بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم ▪️در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم ====================
▪️باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم ▪️از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم ▪️بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم ▪️در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم ▪️سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد ▪️در باز شود باز اگر نامه بگیرم ▪️ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد ▪️در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم ▪️چاووش عزا موکب غم را حرکت داد ▪️میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم دیگه چیزی نمونده این قافله برسه کربلا، ▪️ای همسفران قافله را تند نرانید ▪️کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم (۲) ▪️شمیم پرچمش میاد ▪️بوی محرمش میاد ▪️چه بلایی سرش میاد ▪️صدای مادرش میاد ببینم از این بند چی برداشت می‌کنی ... ▪️یکی میاد یکی میره ▪️شهید میاد اسیر میره ▪️جوون میاد و پیر میره... حسین... ابی عبدالله رسید منزل ثَعلَبیّه ، اونجا اتراق کردند دوتا قاصد از کوفه میومدند حضرت پرسید :از کوفه چه خبر؟! گفتند ،همین قدر بگیم مسلمت رو کشتند تا این خبر رو دادند فَبَکی الحُسین... ارباب ما گریه کرد فرمود رَحِمَ الله مُسلِما انّا للّه و انّا الیه راجعون بعد صدا زد حمیده دختر مسلم رو بیارند مسلم توی کربلا ۵ تا شهید داره دوتا آقازاده‌اش توی خود کربلا کشته شدند که حضرت در ناحیه مقدسه به اون‌ها سلام میکنه دوتا آقازاده‌اش ،محمد و ابراهیم اند که در مُسَیّب کشته شدند یه دختر هم داره به نام حمیده ، که در ماجرای شام غریبان کشته شده، این دختر رو صدا زد بغلش کرد ابی عبدالله دایی این دختره... یه جوری نوازشش کرد... که این دختر فهمید یتیم شده... حضرت فرمود مبادا دلتنگی کنی من هستم.... خواهران و دختران من هستند... سکینه این صحنه رو به خوبی داره می‌بینه، گذشت تا عصر روز عاشورا با همه وداع کرد ، همه رو آروم کرد ، این زن و بچه و خواهر رو به خیمه‌ها راهی کرد ، سوار ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی‌کنه ، یه نگاه کردید ذوالجناح سرش رو پایین انداخته، سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده، از اسب پیاده شد ، این نازدانه رو بغل گرفت، یا الله نمی‌دونم این نازدانه چه جوری حرف می‌زد دل حسین رو به لرزه انداخت فرمود لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَةً مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی‏ یعنی تا زنده‌ام دلم رو آتش نزن.... هان هرجوری بود این دختر در دل بابا آرام گرفت دسته نوازش بابا روی سر دختر قرار گرفت هرجوری بود دختر رو آرام کرد اما بمیرم عصر روز یازدهم این نازدانه اومد کنار گودال قتلگاه هرچی گشت بلکه یک بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه ، دست نوازش بابا رو روی سرش بیاره هر کاری کرد نتونست می‌دونی چرا ؟! هر طرف بدن رو که برداشت ، طرف دیگه متلاشی شد.... بدن امام احترام داره هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی می‌شه آخرالامر بدن رو روی زمین گذاشت فَانْكَبَّتْ عَليهِ بر آن بدن سجده کرد این لب‌ها رو گذاشت روی رگ‌های بریده ... یه وقت شنید از اون حنجره ی خونی بابا، این صدا بلند شد سکینه جان ، به شیعیان من سلام منو برسان بگو بابام رو لب تشنه کشتند... ای حسین.... ▪️شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی ▪️أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی اگه من و تو روضه خون شدیم ، از اثر اون سلامی که از حنجره اربابمون به ما رسیده روضه رو به همون جایی ختم کنم که شعرم ختم شد سکینه جان به اونا بگو ▪️لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاً تَنْظُرونی ▪️کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی حسین... بابی المُستضعف الغریب یا قتیل الله یا أبا عبدالله ▪️لطفی که تو کرده‌ای به من مادرم نکرد ▪️ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین بالحسین یا الله ====================
متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم در خانه ی غریب کوفه... آقامون.. مسلم بن عقیل... (ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...) 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها... توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله... درد دل میکنه... حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من... 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم... من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید حضرت فرمودند... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد... خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد... اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... بردن بالای دار الإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه دارن نگاه میکنند... هر کسی یه حرفی میزنه... یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت میرسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای... غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان... میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما... دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند... تمام استخوان ها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) -
متن روضه 2 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) -
. برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇 . . . . . . . . . . ____ . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. . https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93