eitaa logo
ذاکرین آل الله
281 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
302 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 يوسف زهرا به زندان بلا افتاده بود در كف هارون دون مرد خدا افتاده بود روى خاك تيره جسمش آب شد مانند شمع كز غمش آتش بجان ما سوى افتاده بود گه به بغداد و گهى در بصره زندانى شده گاه در تبعيد دور از اقربا افتاده بود آن فروزان مشعل آزادى و عدل و شرف سالهاى سال در ظلمت سرا افتاده بود شد بهار دين خزان آن دم كه در گنج قفس بلبل باغ ولايت از نوا افتاده بود چاه زندان جايگاه يوسف زهرا نبود شير حق در بند روباه دغا افتاده بود )حافظى( با دست ظلم اهل باطل با رها دهر و حق گوشه ى زندان ز پا افتاده بود.
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 من در این کُنج قفس غوغای محشر می کنم پیروی از مادرم زهرای اطهر می کنم کاخ استبداد را بر فرق هارون دغا واژگون با نعره الله اکبر می کنم تا زند سیلی به رویم سِندی از راه ستم یاد سیلی خوردن زهرای اطهر می کنم گر چه در قید غُل و زنجیر می باشم ولی استقامت در بر دشمن چو حیدر می کنم گر ز پا و گردن رنجور من خون می چکد یاد میخ و سینه مجروح مادر می کنم.
1.31M
بند زمزمه👆
مربوط به امام کاظم علیه السلام(در دعای توسل) آموزش ✍تایپ و 🎧اجرا: مداح پیرزاده 🎤 آی گرفتارها!آی گریه کنان اهل بیت علیه السلام امشب اگرمی خواهید به امام کاظم علیه السلام توسل پیدا کنید اگر می خواهید امام هفتم راواسطه قراردهید تاخدا شمارو شفاعت کنه اگر می خواهید به امام کاظم علیه السلام التماس کنید تاحاجات وگرفتاریهای شمارو برطرف کنه نمی تونید برید درخانه ی امام کاظم علیه السلام چرا که امام کاظم علیه السلام سالهاست که خانه نیست اگه می خواهید برید سراغِ امامتان تابه اومتوسل بشید بایدبرید زندان بغداد. زندانی که تنگ وتاریکه! بمیرم برای غریبی آقا!چهارده سال تو زندان بود. آی زن و مرد! امشب بیایید بریم ملاقات اماممان!آخه کسیکه توزندانه همیشه چشمش به درِزندانه همیشه منتظره یکی بیاد ملاقاتش. آی مردم!غروبها که میشد دل امام هفتم علیه السلام می گرفت دلش برای معصومه ورضایش خیلی تنگ می شد. امّا مردم اگه رفتیدزندان بغداد تا امامتان را ملاقات کنید فکر نکنید بااحترام شما روراهنمایی می کنند تابرید امام کاظم علیه السلام رو ببینید!آخه دمِ درِزندان باز میشه آقا فکرمیکنه ملاقات داره امّا بمیرم سندی بن شاهک رو تازیانه به دست می بینه! آی مردم!فقط باید کنار زندان منتظر بایستید حقّ دیدن آقا روندارید فقط صدای مناجات امام خود رو می شنوید امّا اگه چند روزی کنار دیوار زندان بایستید می بینید صدای آقا ومناجاتش عوض میشه صدا می زنه "یا مُخَلَصّ الرّوحِ مِنَ الاحشاءِوَ الامعاءِخَلَصنی مِن یَدِ هارونِ الرَّشید"! خدایا!مرا از دست هارون خلاص کن!دیگه آقا هرروز صدا می زنه خدایا!مرگ موسی بن جعفر رابرسان!آی مردم امشب بیایید حاجات خودمونو فراموش کنیم وبرای امام خوددعا کنیم حاجتمون این باشه که خدایا آقارو از زندان هارون نجات بده!بیایید پشت درزندان بغداد "امَّن یُجیب "بخوانیم تابلکه امام ماآزاد بشه امّا بمیرم وقتی آقا روآزاد کردند دیدند امام کاظم علیه السلام جان داده هنوز غُل وزنجیر به بدن آقاست! سالهای زیادی بودکه امام کاظم علیه السلام درزندان به سرمی برد.حضرت معصومه علیه السلام هم،روزهارابه چشم انتظار او شب می‌کرد؛هر کاروانی که وارد مدینه می شد،می فرمود:بروید بپرسید،بابای من آمده یانه؟ازپدرم خبری دارند یانه؟همواره منتظر دیدار پدربود وبرای آن لحظه، لحظه شماری می کرد. شده بودمثل آن دختر ۳ساله ای که اوهم، انتظار رسیدن بابایش را می‌کشیدوسراغ بابا رااز عمه اش می گرفت:عمه جان بابایم کجاست؟ _رقیه جان بابات رفته سفر. _عمه!مگر کسی که سفر رفت برنمی گردد؟"مگرشام یتیمان سحر نمی گردد؟ " گوشه ی خرابه می نشست وبهانه ی بابا را می گرفت: به قربان سرت بابا، بگردددخترت بابا کدامین دست کین آخر، بریده حنجرت بابا توراای لاله ی زهرا که از شاخه جُداکرده؟ مرا چون بلبل شیدا به داغت مبتلا کرده الهی بشکند دستی، که رگ های تو ببریده نداده گوئیاآبت،که لب های توخشکیده توآقای جوانان بهشتی ای گل بی خار خرابه جای تونبود به چشمانم قدم بگذار چه شب های درازی را به آه وناله سر کردم برای دیدن رویت چهل منزل سفرکردم نمی گویم مرا بنشان به روی زانو ودامان ولی ای قاری قرآن بخوان قرآن، بخوان قرآن اجرای روضه با خود مادحین هست این روضه را خودتان اجرا کنید لطفا👆👆 👇👇👇👇 تایپ و اجرای روضه مداح پیرزاده🎤 ۱۴۰۲/۱۱/۹
یارب به کنج زندان برلب رسیده جانم زهر جفا رسیده تا مغز استخوانم آمد مرا به لب جان کجایی ای رضاجان کجایی ای رضاجان ۴🌴 از بس ستم کشیدم کاهیده شد تن من کس نشنود دراینجا یک لحظه شیون من مردم زجور عدوان کجایی ای رضا جان کجایی ای رضاجان ۴ زهر جفای دشمن زد بر دلم شراره این قلب خون تر از خون گردیده پاره پاره عمرم شده به پایان کجایی ای رضاجان کجایی ای رضاجان ۴🌴 در زیرکند و زنجیر بی یاورو اسیرم از بس ستم کشیدم راضی شدم بمیرم بیاتودر کنارم کجایی ای رضاجان کجایی ای رضا جان ۴
3.14M
اجرای روضه ویس اول مقدمه 👆
. ۵۴ یا موسی جعفر تو گل باغ ولایی هفتم گل دین از نسب شیر خدایی تو باب حوائج،تو حبل المتینی چون جد غریبت،تو حامی دینی یا موسی جعفر۲ بر تو ز کرم ذات خدا داده موالی در گوشه ی زندان بلا غرق ملالی در گوشه ی زندان،با دیده ی گریان مشغول عبادت،در خدمت یزدان یا موسی جعفر۲ خون شد دل تو از ستم دشمن قرآن مرگت ز خدا خواسته ای با دل سوزان زد شرر به جانت،زهر ستم و کین خون شد جگر تو،ای فدایی دین یا موسی جعفر۲ شیعه بزند زین همه غم های تو فریاد مانده است سه روز پیکر تو بر پل بغداد ای نور ولایت،غربتت عیان شد قامت گل تو،در غمت کمان شد یا موسی جعفر۲ از زهر ستم موسی جعفر شدی خاموش با دست رضا گشته ای مولی تو کفن پوش داغ گل زهرا،شد دوباره تازه گشته پیکر تو،تشییع جنازه یا موسی جعفر۲
. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به آیات خدا زنجیر بستند به دستان دعا زنجیر بستند چرا تابوت او سنگین نباشد پر پروانه را زنجیر بستند .......... . پرواز دل است و صحن روح افزایش دارد چه صفایی حرم زیبایش بغداد چگونه یاد مشهد نکنیم با دیدن گنبد و کبوترهایش .......... . اگر چه بسته در زنجیر دستم به یاد مادرم در خود شکستم در و دیوارِ زندانم گواه است که گریانِ در و دیوار هستم ......... . دل او از سقیفه شعله ور شد دو دست بسته اش ارث از پدر شد تنش بر تخته ی در روضه می‌خواند که او هم کشته ی دیوار و در شد ✍ .
. سوره ی نور است در کنج زندان بسته در زنجیر شد دست قرآن باب الحوائج موسی ابن جعفر سجاده ی او از خاک نمناک در ظلمت محبوس شد ماه افلاک باب الحوائج.......... به ملاقاتش چه ظالمانه دشمن می آمد با تازیانه ............ نوحه خوان گشته زهرای اطهر زینت عرش است بر تخته ی در ............. یوسف زهرا افتاده در چاه حضرت رضا آجرک الله علیه السلام ✍ 👇
روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج _علیه السلام حاج منصور ارضی قَعرِ سُجون سَرایم و مأنوس با بلام با دستِ بسته بی کسم و تنها چو حیدرم سر بی عمامه، پای برهنه رُخم کبود یا ربّ ببین یهود چه آورده بر سرم از ارتباط صورت و زانو من آگَهَم از چه میانِ کوچه زمین خورد مادرم هم بر عبا و صورت من، جای پای اوست از بس که زیر پاست جسمِ اَنوَرَم گر صحبت از اُخَلِّصَ الاَشجار میکند تا سینه بین خاک فرو کرد پیکرم .
دودمه امام کاظم ع زیر زنجیر بلا خورد شده بال و پرم           به کجایی پسرم دم افطار شد از زهر جفا خون جگرم دودمه امام کاظم ع گوشهء زندان غریبی مانده زیر دست و پا                یا علی موسی‌الرضا خورده با صورت زمین از ضربهء یک بی حیا دودمه امام کاظم ع اين سیه چال کجا گوشهء گودال کجا؟               یاحسین یا جداه ساق بشکسته کجا و تن پا مال کجا؟ دودمه امام کاظم ع با لب تشنه کنم یاد شهید کربلا                بهر دیدارم بیا سینه‌ام سوزد به یاد لاله های نینوا دودمه امام کاظم ع دخترت زهرا و آقازاده ات سلطان ماست           عشق تو در جان ماست سرزمین بچه‌های فاطمه ایران ماست دودمه امام کاظم ع السلام ای حضرت باب المراد عالمین              ای غریب کاظمین کربلایی کن دل تنگ مرا جان حسین دودمه امام کاظم ع کنج زندان غریبی این دعای من شده              ای رضا جانم بیا این سیه چال جفا کرب و بلای من شده 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
در میان هلهله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود بس که بازی می کند زنجیر ها با گردنم در گلویم گریه های بی صدا گم می شود در دل شب بارها آمد نمازم را شکست در میان قهقه صوت دعا گم می شود چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش راه مادر در میان کوچه ها گم می شود بین تارکی شب چون ضربه خوردم آگهم آه، در سینه به ضرب بی هوا گم می شود از یهودی ضربه خوردم خوب می دانم چرا گوشوار بچه ها در کربلا گم می شود ***قاسم نعمتی
17420_1614702189070.mp3
379.3K
گل پیغمبر موسی جعفر کاظمین گشته از غمش محشر آه و واویلا (۲) هفتمین مه شد راحت از غم ها می رود سوی حضرت زهرا آه و واویلا کاظمین باشد در عزا امشب از غم موسی کربلا امشب آه و واویلا شد شهید کین یوسف زهرا از غم داغش خون شده دلها آه و واویلا با دل سوزان دیده ی گریان جای موسی شد گوشه ی زندان آه و واویلا سندی از کینه بی بهانه زد گل زهرارا تازیانه زد آه و واویلا با خدای خود می‌کند نجوا شد ز داغ او غربتش معنا آه و واویلا مرگ خود را او از خدا میخواست هر کجا بهرش بزم غم برپاست آه و واویلا سوزد از داغش نورعین او شده در ماتم کاظمین او آه و واویلا خون دل عالم ز این همه بیداد پیکرش مانده بر پل بغداد آه و واویلا شد تنش تشیع آن امام پاک پیکر جدش پاره روی خاک آه و واویلا پیکر او بر دوش یاران بود جد او زیر سم اسبان بود آه و واویلا
سبک: زهر هارون زده شعله بر پیکرم             آمده دیدنم فاطمه مادرم برده هوش از سرم اشک خیرالنساء          آه و واویلتا، آه و واویلتا صید بشکسته پر مانده ام در قفس    استخوان ستم بسته راه نفس خون دل خورده ام از جفا ای خدا          آه و واویلتا، آه و واویلتا سِندی فتنه جو طاقتم را ربود          پیکر خسته ام شده زخم و کبود کی شود جان من از اسارت رها          آه و واویلتا، آه و واویلتا دست و پایم بود بسته در سلسله         تازیانه شده توشه و راحله که نموده مرا به ستم مبتلا          آه و واویلتا، آه و واویلتا از جفای عدو شد رضا بی پدر           کنج زندان شده پاره پاره جگر تا دم واپسین از غم کربلا          آه و واویلتا، آه و واویلتا      کنج زندانِ خود روضه خوان توام        لحظه هایی دگر میهمان توام بهر دیدار تو می کنم التجا          آه و واویلتا، آه و واویلتا .
🔳 کوفه را ماتم گرفته من به هجران مبتلایم راحتم کن از بلایم راحتم کن دگر اى حبیبم من غریبم، غریبم، غریبم 🔳من غریبم، غریبم، غریبم من که بى جرم و گناهم گشته زندان قتلگاهم موسى جعفرم، من غریبم هفتمین رهبرم، من غریبم 🔳من غریبم، غریبم، غریبم رخ نهادم چون غریبان روز و شب بر خاک زندان زین جهان می روم سوى داور در جنان می روم نزد مادر 🔳من غریبم، غریبم، غریبم خواهم هر دم از خدایم دیدن روى رضایم اى رضا جان من اى رضا جان نور چشمان من اى رضا جان 🔳من غریبم، غریبم، غریبم 🖤🖤🖤🖤
‍ 🥀 🥀 امشب به صحرا بی کفن در گوشه زندان شدم بی مونس و تنها خلّصنی یا الله بنما نظر بر حال من ای خالق یکتا خلّصنی یا الله در گوشه زندان خدا بی جرم و تقصیرم در کُند و زنجیرم دور از عیال و خانمان از کینه اعدا خلّصنی یا الله ای نور چشمانم رضا نزدم نمی آیی مردم ز تنهایی من آرزو دارم ببینم رویت ای بابا خلّصنی یا الله پر بسته کنج این قفس دیگر فتادم از نفس خلّصنی یا الله 🥀خلّصنی یا الله کنج سیه چال بلا می سوزم از زهر جفا صیدی گرفتارم بی یاور و یارم 🥀خلّصنی یا الله از دوری اطفال من افسرده گشته حال من غریب و تنهایم دلتنگ زهرایم 🥀خلّصنی یا الله محزونم و خونین جگر   از من ندارد کس خبر آتش به جان هستم بی همزبان هستم 🥀خلّصنی یا الله دارم به دل درد نهان می سوزم از زخم زبان در کُند و زنجیرم از زندگی سیرم 🥀خلّصنی یا الله 🖤🖤🖤🖤🖤
‍ نوحه امام کاظم علیه السلام پرپر شده در زندان زیبا گل ثارالله عزیز دل زهرا فرزند رسول الله ای گل گلشن باغ امامت  ثامن الائمه سرت سلامت واویلا واویلا آه وواویلا یا زهرا فرزندت  از زندان شد آزاد ببین جنازه اش مانده به جسر بغداد ای گل گلشن باغ امامت  ثامن الائمه سرت سلامت واویلا واویلا آه وواویلا موسی ابن جعفر در آن زندان نمناک شب ها می گذارد صورت به روی خاک ای گل گلشن باغ امامت  ثامن الائمه سرت سلامت واویلا واویلا آه وواویلا ثامن الائمه از دیده گریان است بهر پدر امشب چون شمع سوزان است ای گل گلشن باغ امامت  ثامن الائمه سرت سلامت واویلا واویلا آه وواویلا یا موسی ابن جعفر دست من و دامانت یا باب الحوایج  درد من و درمانت ای گل گلشن باغ امامت        ثامن الائمه سرت سلامت واویلا واویلا آه وواویلا
✅بنداول میون این قفس هی می زنم نفس نفس کجایی ای رضا به فریاد دلم برس 😭 تو زندون بلا میسوزم از زهر جفا خلصنی یاربم رسیده تا عرش خدا 😭 یک تنه می زنه چی بی بهونه می زنه این یهودی من و با تازیونه می زنه 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم درد می کنه تنم. خونیه کل بدنم سخته برام نفس با غُلِ روی گردنم 😭 لحظه ی آخرم میسوزه کل پیکرم انگاری میشنوم میاد صدای مادرم 😭 اگر که من شدم غریب شهر کاظمین یه عمره سوخته ام برای روضه ی حسین(ع) حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰
گل گلزار دین موسی بن جعفر تویی از تبار علی جان پیمبر تویی هفتمین مقتدا جان تو شد فدا وای از این غم۲ کاظمین گشته از داغ تو ماتمسرا خانه از ماتم تو شده بزم عزا شیعه با چشم تر ریزد اشک از بصر وای از این غم۲ ای امام هدی شدی تو مسموم کین شده فرزند تو رضای تو دلغمین ظلم و کین شد فزون دل تو گشته خون وای از این غم۲ ای گل فاطمه بودی به کنج قفس از ستم فتادی مولای من از نفس صبر تو کم شده قسمتت غم شده وای از این غم۲ سوز داغت زده بر همه دل ها شرر پسر تو رضا ریزد سرشک از بصر شدی در راه دین کشته ی زهر کین وای از این غم۲ آن امامی که با صفا و آزاده بود کنج زندان غم از نفس افتاده بود گل زهرا نشان شده ای قد کمان وای از این غم۲ ای که بودی امام و رهبر عالمین پیکرت مانده بر روی زمین چون حسین از غم تو رضا می زند ناله ها وای از این غم۲
. 🏴سبک زمینه شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام 🏴بند اول من و رنج فراوون،تو سیه چالِ زندون من و چشمی پر از خون،میبارم مثله بارون من و سندی ملعون،تو سیه چالِ زندون من و حال پریشون،دیگه دارم میدم جون جونِ من،دیگه روی لبه روزِ من،همه مثله شبه اشکِ من،به روی گونمه ذکرِ من،خلصنی یاربه یه گوشه ای من،آه شدم زمینگیر بدون عذر و،آه گناه و تقصیر من انس گرفتم،آه با کند و زنجیر زده آتیشم،آه عدو با تحقیر آه و واویلتا... 🏴بند دوم من و این قلب خسته،که تو سینم نشسته من و پایی که از زخم،همه جاش پینه بسته شبیه مرغ بی حال،تو قفس رفتم از حال اونقده غصه خوردم،پر و بالم شکسته لحظه هام،سپری با غمه رو سرم،سایه ی ستمه قووت من،شب و روز کتکه قدَّم از،غم و غصه خمه به کنج زندونم کارم سجوده مراقب من سندیِ یهوده کسیکه پسته و نداره ایمان به ضربه شلاقش تنم کبوده آه و واویلتا... 🏴بند سوم من و دنیایی از درد،توی زندون بغداد من و یک تازیونه،توی دستای جلاد من و بغض شبونه،حمله ای وحشیونه توی قعر سیه چال،زیر دستای صیاد غربتم،ارث مادرمه مادرم،آخه دلبرمه میدونم،میرسه پیشم و روی دا،منش این سرمه منی که مسمومم از زهر کینه برای من بغداد شده مدینه به یاد کوچه ها دلم حزینه که روضه میخونم از زخم سینه آه و واویلتا....
‍ . اگه به تنگ اومده روزگارت ، صدا بزن یا باب الحوائج هر جا میفته گرهی به کارت ، صدا بزن یا باب الحوائج آقا رو قسم بده به حق ، دردونه ش به رضا و اشک دونه دونه ش دست خالی نمیری از خونه ش بیاید امشب کنار بزاریم همه حاجتارو باهم دیگه یکی کنیم دلارو بخواهیم از حق فرج آقارو بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین یکی نبود بگه به این یهودی ، آقای ما رمق به تن نداره اونکه گرفتار تو کند و زنجیر ، ای بی حیا دیگه زدن نداره گفته تاریخ ولی من میخونم ، سربسته انقدر میزد تا میشد خسته روی صورتش یه جای دسته بسوز ای دل اشک فلک شده روونه ای وای شد بدنش پر از نشونه ای وای رو تازیانه رد خونه ای وای بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین چند ساله که دخترش و ندیده ، خیلی دلش گرفته کنج زندان بین مناجات و دعا و گریه ش ،گاهی میگه کجایی ای رضا جان اومد از مدینه آقازاده ش ، تا بغداد یه موقع رسید که دیگه جون داد از سیاچال بلا شد آزاد بمیرم من امام رضا از غم داره میمیره معصومه نیست براش عزا بگیره هنوز تنش میون کند اسیره بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین .
امشب رضا ز سوز جگر گریه می‏كند مانند سیل ز ابر بصر گریه میكند تنها پسر نه،دختر چشم انتظار هم از داغ جانگداز پدر گریه میكند ⬛شهادت مظلومانه امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد... .
سبک مدینه شهر پیغمبر ندارد هیچ‌کس در این دل زندان نشان از من نه من دارم خبر از خانه‌ام، نی خانمان از من نسیمی گر گذر می‌کرد، دل چون غنچه وا می‌شد ولی آن هم گریزان است،چون تاب و توان از من تن من با دل زندان و زندانبان شده هم‌رنگ پذیرائی کند با تازیانه میزبان از من به حال من دل آن آهن زنجیر می‌سوزد نمی‌خواهد که گردد دور، زنجیر گران از من سرم را جز سر زانو کسی در بر نمی‌گیرد صبا لطفی! خبر بر غمگسارانم رسان از من در زندان به رویم بازخواهد شد ولی روزی که نَبوَد هیچ باقی غیر مشتی استخوان از من بر سیل ستم استاده و نستوه چون کوهم نمی‌یابند عجز و لابه، هرگز دشمنان از من الهی من هم از تو همچو زهرا مرگ می‌خواهم به لب آورده‌ام جان؛ گیر ای جانانه جان از من علی انسانی .